فلسفه ملاصدرا
سمیه واسعی؛ عباس جوارشکیان؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی
چکیده
شناخت حقیقت بدن مادی در حکمت متعالیه، مستلزم شناخت نفس و در نتیجه منجر به معرفت نفس خواهد شد؛ اما با وجود اهمیت آن، در آثار فیلسوفان به طور پراکنده و موجز بدان پرداخته شده است. مقاله حاضر در صدد است تا با توجه به مبانی خاص صدرالمتألهین به بررسی تفصیلی حقیقت بدن مادی بپردازد. بر اساس سه اصل وجود شناختی در حکمت متعالیه یعنی اصالت وجود، ...
بیشتر
شناخت حقیقت بدن مادی در حکمت متعالیه، مستلزم شناخت نفس و در نتیجه منجر به معرفت نفس خواهد شد؛ اما با وجود اهمیت آن، در آثار فیلسوفان به طور پراکنده و موجز بدان پرداخته شده است. مقاله حاضر در صدد است تا با توجه به مبانی خاص صدرالمتألهین به بررسی تفصیلی حقیقت بدن مادی بپردازد. بر اساس سه اصل وجود شناختی در حکمت متعالیه یعنی اصالت وجود، تشکیک، حرکت اشتدادی و اصل دیگر مطرح در علم النفس صدرایی یعنی «النفس فی وحدتها کل القوا»، وجود واحد انسانی با حرکت جوهری سیر خود را از ماده عنصری آغاز کرده و با طی درجات وجود تدریجاً به تجرد میرسد. این پژوهش ضمن بررسی تفصیلی سیر از ماده به مجرد، به تبیین معنای مادی ـ مجرد بودن نفس و رفع دو شبهه مهم در این زمینه پرداخته و در پایان به این دستاورد رسیده که حیثیت مادی نفس با حیثیت تجردیاش توأم با یکدیگر و بلکه یگانه است و حقیقت بدن که عبارت است از ظهور و بروز قوا و کمالات نفس به شکل صور مقداری؛ متمایز با حیث مادی نفس میباشد.
فلسفه ملاصدرا
سیما ترابی دشتبیاض؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی؛ علیرضا کهنسال
چکیده
سنخ قضایای اخلاقی از منظر علامه طباطبایی و اعتباری بودن «حسن و قبح» که مبنای آنهاست، حکایت از آن دارد که نمیتوان به ارزیابی و استنتاج قضایای اخلاقی با استفاده از منطق دوارزشی کلاسیک یا حتّی منطق چندارزشی ریاضی پرداخت. فیلسوف متبحّر در فقه و اصول به اطلاق در مفاهیم و نسبیت در مصادیق اخلاقی قائل است. ...
بیشتر
سنخ قضایای اخلاقی از منظر علامه طباطبایی و اعتباری بودن «حسن و قبح» که مبنای آنهاست، حکایت از آن دارد که نمیتوان به ارزیابی و استنتاج قضایای اخلاقی با استفاده از منطق دوارزشی کلاسیک یا حتّی منطق چندارزشی ریاضی پرداخت. فیلسوف متبحّر در فقه و اصول به اطلاق در مفاهیم و نسبیت در مصادیق اخلاقی قائل است. قضایای اخلاقی اعتباری و تابع متغیّر پیوستۀ مصالح و مفاسد عام هستند. «منطق فـازی» یا «منطق ابهـام» الگویی از استدلالهای توأم با تقریب در ارزیابیهای انسانی به دست میدهد و میتواند با جایگزین کردنِ متغیّرهای زبانی با متغیّرهای عددی، مفاهیم، متغیّرها و سیستمهای نادقیق و مبهم بسیاری را به زبان ریاضی شبیهسازی نماید. «درستی» یک متغیر زبانی است؛ زیرا با عبارات «درست» و «خیلی درست» و «نسبتاً درست» و «نه خیلی درست» و «نادرست» و «نه خیلی درست و نه خیلی نادرست» و نظایر این ارزشگذاری میشود. در این نوشتار براساس بازنمایی مؤلفهای ارزشهای «درستـی» به عنوان یک متغیر زبانی اثبات میشود که تاکنون، منطـق فازی کاملترین مرجع شناختهشدۀ ارزشگذاری در قضایای اخلاقی، بهمنظور نیل به ارزیابیهای دقیق در تصمیمگیریهای پیچیدۀ انسانی است.
فلسفه ملاصدرا
فیض الله عابدینی؛ عباس جوارشکیان؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی
چکیده
از آنجا که یکی از بارزترین تمایزات اندیشه فلسفی سینوی و صدرایی، در محور بسیار مهم حرکت و بویژه حرکت جوهری است و میان رأی ابنسینا و صدرا در این بحث، تقابل کاملی وجود دارد، مقاله حاضر تلاش نموده است به این پرسش پاسخ دهد که ریشهها و مبانی نظری این اختلاف رأی چیست و کدام موضع و اصل فلسفی به چنین تقابلی دامن زده است؟ در قسمت نخست مقاله ...
بیشتر
از آنجا که یکی از بارزترین تمایزات اندیشه فلسفی سینوی و صدرایی، در محور بسیار مهم حرکت و بویژه حرکت جوهری است و میان رأی ابنسینا و صدرا در این بحث، تقابل کاملی وجود دارد، مقاله حاضر تلاش نموده است به این پرسش پاسخ دهد که ریشهها و مبانی نظری این اختلاف رأی چیست و کدام موضع و اصل فلسفی به چنین تقابلی دامن زده است؟ در قسمت نخست مقاله با مقایسه تحلیلی که از مسئله حرکت در اندیشه این دو فیلسوف نامآور انجام میشود، به اختلاف صدرا و ابنسینا در سه موضع اساسی پی میبریم: 1ـ تلقی وجودی صدرا از حرکت در مقابل نگرش ماهوی و مقولی ابنسینا؛ 2ـ توسعه قلمرو حرکت از جسم و جسمانیات به امور نفسانی و بهویژه نفس انسانی؛ 3ـ تغییر جایگاه بحث حرکت از طبیعیات فلسفه به مباحث امور عامه. با تحلیل و بررسی نکات یاد شده؛ بهویژه با تأمل در اشکالات ابنسینا بر حرکت جوهری، نتیجه نهایی حاصل از این پژوهش این است که اختلاف ایندو فیلسوف در مسئله حرکت جوهری، ریشه در مهمترین موضعگیری فلسفی ایشان دارد که همان اصالت وجود یا اصالت ماهیت است. بر این اساس، علیرغم انکارها و تشکیکهایی که از جانب برخی متفکرین در اصالت ماهوی بودن اندیشه ابنسینا مطرح شده، بر پایه این تحلیل فلسفی بهروشنی میتوان تلقی اصالت ماهوی او را، دستکم در بحث حرکت، نشان داد و به این تشکیکها پایان بخشید.
احمد نصیری محلاتی؛ سیدمرتضی حسینی شاهرودی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 155-168
چکیده
در اندیشههای عرفانی مفهوم انسان کامل و کیمیا ارتباطی تنگاتنگ و همیشگی دارند. هرچند رسیدن به انسان کامل یکی از اهداف عرفان است، اما کیمیا در اغلب دیدگاههای عرفانی بهمثابۀ مسیری برای دستیابی به رمز و راز خلقت تعریف میشود که بدون آگاهی از این حقایق حصول انسان کامل میسر نیست. پس کیمیا و کیمیاگر، همچون عارف، هدفی جز تکوین انسان کامل ...
بیشتر
در اندیشههای عرفانی مفهوم انسان کامل و کیمیا ارتباطی تنگاتنگ و همیشگی دارند. هرچند رسیدن به انسان کامل یکی از اهداف عرفان است، اما کیمیا در اغلب دیدگاههای عرفانی بهمثابۀ مسیری برای دستیابی به رمز و راز خلقت تعریف میشود که بدون آگاهی از این حقایق حصول انسان کامل میسر نیست. پس کیمیا و کیمیاگر، همچون عارف، هدفی جز تکوین انسان کامل ندارد. البته بهرغم این ارتباط تنگاتنگ، در مکاتب مختلف عرفانی، شباهتها و تفاوتهایی میان، مفاهیم، جایگاه، نحوۀ ارتباط و طریق وصول به کیمیا و انسان کامل مشهود است. بررسی این باورها و توجه به شباهتها و تفاوتهایشان ضمن آنکه میتواند روشنگر مفاهیم پیچیده و عمیق انسان کامل و کیمیا باشد خود وسیلهای برای بررسی چگونگی پیدایش آنهاست. در این نوشتار با بررسی اجمالی و تطبیقی دیدگاههای عرفانی مختلف در خصوص انسان کامل و کیمیا، بهویژه با تکیه بر دیدگاههای عرفانی حکمت متعالیه و جابر بن حیان سعی، در آشکارسازی برخی شباهتها و تفاوتهای موجود در این باورها میکوشیم. البته در بررسی عرفان صدرایی، به آرای ابن عربی (بهمنزلۀ منبع تفکرات عرفانی در حکمت متعالیه) توجه ویژه شده است.