فلسفه ملاصدرا
مرتضی شجاری؛ عاطفه صداقتی
چکیده
ملاصدرا با مبانی فلسفی خاص خویش از جمله اصالت وجود و حرکت جوهری، حقیقت انسان و نیز حقیقت دنیا را متفاوت از متفکران دیگر میداند. بر این اساس میتوان مفهومی جدید از فرهنگ و شهرنشینی در حکمت متعالیه دید؛ آنچه در این نوشتار بصورت هدف اصلی مطرح بوده است. در این مقاله سعی شده با استفاده از روش تحلیلی، طرحی از دیدگاه فلسفی ملاصدرا درباره ...
بیشتر
ملاصدرا با مبانی فلسفی خاص خویش از جمله اصالت وجود و حرکت جوهری، حقیقت انسان و نیز حقیقت دنیا را متفاوت از متفکران دیگر میداند. بر این اساس میتوان مفهومی جدید از فرهنگ و شهرنشینی در حکمت متعالیه دید؛ آنچه در این نوشتار بصورت هدف اصلی مطرح بوده است. در این مقاله سعی شده با استفاده از روش تحلیلی، طرحی از دیدگاه فلسفی ملاصدرا درباره مفهوم فرهنگ و ارتباط آن با شکلگیری شهر مطلوب، ارائه شود. یافتهها حاکی از آن است که طبق حکمت متعالیه، انسان دارای مراتب وجودی گستردهای است و بر اساس آن فرهنگ نیز ماهیت ثابتی ندارد. مرتبهای از فرهنگ که دارای ثبوت است به فطرت انسان برمیگردد اما بخشی از آن متغیر بوده و بسته به ضرورتهای مکانی و زمانی، تغییر میکند. دستاورد پژوهش این است که اگر انسانها از طریق حرکت مرتبه وجودی، با حقیقت مجرد واحدی متحد گردند، میان خود ایشان نیز از نظر معنوی اتحاد رخ داده و بهواسطه این اتحاد، رفتار و آداب واحدی از خود بروز خواهند داد و در نتیجه فرهنگی واحد و متعالیه موجود خواهد شد؛ فرهنگی که کثرت آدمیان و خواستهای ایشان را مورد توجه قرار میدهد. نهایتاً اینکه، برای تحقق شهر مطلوب، شکلگیری فرهنگ متعالیه ضروری خواهد بود.
فلسفه ملاصدرا
زیبا هاشمی حاجی بهزاد؛ مرتضی شجاری؛ مهدی محمدزاده
چکیده
ملاصدرا بهعنوان فیلسوفی جامعالاطراف، در تدوین نظام فلسفی خویش از نگرش نمادپردازنه غفلت نکرده است. در این مقاله ابتدا به تبیین مفهوم نماد و نیز ریشهشناسی آن پرداختهایم، سپس جایگاه نماد در نظام فکری ملاصدرا، تأثیرپذیری وی از ابن عربی، نگاه نمادپردازانة او به دین و تأکید وی بر زبان نمادین دین مورد بررسی قرار گرفته است و نهایتاً ...
بیشتر
ملاصدرا بهعنوان فیلسوفی جامعالاطراف، در تدوین نظام فلسفی خویش از نگرش نمادپردازنه غفلت نکرده است. در این مقاله ابتدا به تبیین مفهوم نماد و نیز ریشهشناسی آن پرداختهایم، سپس جایگاه نماد در نظام فکری ملاصدرا، تأثیرپذیری وی از ابن عربی، نگاه نمادپردازانة او به دین و تأکید وی بر زبان نمادین دین مورد بررسی قرار گرفته است و نهایتاً نشان داده شده که اساساً پیوند چنین نظام فکری بهرهمند از منابع فکری مختلف (اعم از دین، فلسفه، عرفان و کلام) جز با زنجیری بهنام نمادپردازی مقدور نیست، هر چند عناصر دیگری نیز در این پیوند دخیلند. بیش از همه بر این دو نکته، بهمثابه یافتۀ این پژوهش، تأکید شده است: نخست، نظریۀ اصالت وجود و فقر ذاتی وجود نهایتاً با بیانی نمادین تبیین میشود. دوم، توجیه برخی از برداشتهای عرفانی از دین و تفاسیر باطنی از ظاهر نص نیز نهایتاً تفسیری نمادین است.