فلسفه ملاصدرا
محمدجعفر جامه بزرگی
چکیده
مفهوم جوهر در فلسفه اسلامی با طرح نسبت وجود و ماهیت در تفکر فارابی و ابن سینا تفاوت شگرفی با فلسفه ارسطویی پیدا میکند. در واقع فارابی و به دنبال او ابن سینا با تحول در نظام فلسفه اسلامی و قرار دادن مفهوم جوهر در ذیل تقسیمات ماهیت، جایگاه آن را در فلسفه اسلامی دگرگون میکنند. این دگرگونی در نسبت میان جوهر و اعراض نیز گسترده شده است. ...
بیشتر
مفهوم جوهر در فلسفه اسلامی با طرح نسبت وجود و ماهیت در تفکر فارابی و ابن سینا تفاوت شگرفی با فلسفه ارسطویی پیدا میکند. در واقع فارابی و به دنبال او ابن سینا با تحول در نظام فلسفه اسلامی و قرار دادن مفهوم جوهر در ذیل تقسیمات ماهیت، جایگاه آن را در فلسفه اسلامی دگرگون میکنند. این دگرگونی در نسبت میان جوهر و اعراض نیز گسترده شده است. در گرانیگاه تفکر صدرایی که همانا اصالت وجود است، بیشتر مسائل فلسفی با تصویر جدیدی رونمایی میشوند که مفهوم جوهر و نسبت آن با اعراض نیز از آن جمله است. ملاصدار اکثر مسائل فلسفی و از جمله مفهوم جوهر را در سه گام متحول کرده است. درگام نخست به همراهی با قوم به بیان دیدگاه پیشینیان در باب جوهر و رابطه آن با اعراض پرداخته است. در گام بعدی متناسب با مبانی حکمت صدرایی، تصویری جدید از مسئله ارائه میدهد. در این گام دو تفسیر از یک نگاه در رابطه اعراض و جوهر قابل رصد و رهگیری است. در تفسیر اول مطابق با این دیدگاه که ماهیت بالعرض وجود در خارج موجود است، جوهر و عرض همچنان دارای دو مرتبه وجودی هستند و اعراض به نظر ماهوی همچنان ماهیتی مستقل از جوهر دارد. اما مطابق با تفسیر دوم که ماهیت شأن معرفت شناختی دارد، جوهر و ویژگیهای آن را، موجود به یک وجود دانسته، اعراض را شئونات جوهر معرفی میکند. در این مقاله سعی برآن است که سیر تطور مسئله رابطه جوهر و عرض بررسی واز رهگذر آن، از تصویر نهایی ملاصدار تبیین دقیقتری ارائه شودتا برخی اشکالات وارده بر آن برطرف گردد.
فلسفه ملاصدرا
جبار امینی؛ محمد سعیدی مهر؛ علی افضلی
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 65-74
چکیده
ملارجبعلی تبریزی، فیلسوف عصر صفوی اصفهان، از جمله فیلسوفانی است که در بسیاری از اصول و مبانی حکمت متعالیه، ازجمله مسئله اشتراک معنوی وجود، با ملاصدرا مخالفت نموده است. تبریزی به شدت با اشتراک معنوی وجود مخالفت کرده و به اشتراک لفظی آن میان واجب و ممکن قائل است. تبریزی سه گونه دلیل بر مدعای خود آورده است؛ عقلی، استناد به کلام حکما و ...
بیشتر
ملارجبعلی تبریزی، فیلسوف عصر صفوی اصفهان، از جمله فیلسوفانی است که در بسیاری از اصول و مبانی حکمت متعالیه، ازجمله مسئله اشتراک معنوی وجود، با ملاصدرا مخالفت نموده است. تبریزی به شدت با اشتراک معنوی وجود مخالفت کرده و به اشتراک لفظی آن میان واجب و ممکن قائل است. تبریزی سه گونه دلیل بر مدعای خود آورده است؛ عقلی، استناد به کلام حکما و عرفا و دلیل روایی. نوشتار حاضر ضمن ارائه دیدگاه وی در اینباره، سعی کرده با بیان ادله غیر روایی او، ضعف و کاستی آنها را نشان دهد. ازجمله ادله تبریزی بر مدعای خود، سخنان حکمای نامآوری چون معلم اول و ثانی است اما ما با بررسی اندیشههای آن بزرگان، نشان دادهایم که چگونه تبریزی عملاً دچار جزءنگری شده و صدر و ذیل آن سخنان یا دیگر سخنان آن بزرگان را نادیده گرفته است.
محمدجعفر جامه بزرگی؛ محمد جعفر حیدری
چکیده
یکی از مسائل فلسفۀ اسلامی که نتیجه برخی مباحثات و منازعات عقیدتی مشارب فکری در میان اندیشمندان کلام اسلامی بوده و دامنه آن مباحث هستیشناختی فیلسوفان را نیز درگیر خود نمود، مسألۀ «شیئیت معدوم» و اصولاً تمایز یا عدم تمایز میان موجود و شیء است. معتزله با انگیزۀ تصحیح علم ازلی الهی به ممکنات و برداشت نادرست از آموزههای افلاطونیـارسطویی، ...
بیشتر
یکی از مسائل فلسفۀ اسلامی که نتیجه برخی مباحثات و منازعات عقیدتی مشارب فکری در میان اندیشمندان کلام اسلامی بوده و دامنه آن مباحث هستیشناختی فیلسوفان را نیز درگیر خود نمود، مسألۀ «شیئیت معدوم» و اصولاً تمایز یا عدم تمایز میان موجود و شیء است. معتزله با انگیزۀ تصحیح علم ازلی الهی به ممکنات و برداشت نادرست از آموزههای افلاطونیـارسطویی، قائل بر شیئیت معدوم شدند. فارغ از بررسی ادله مثبتین و منکرین، نگاه تحلیلی و تاریخی به این مسئله نشان از شکاف و اختلاف هستیشناختی نه پیرامون الفاظ بلکه در شناخت مبادی تصوری این معانی در میان معتزله، عرفا و فیلسوفان دارد، از اینرو میتوان گفت موضوع این دو مفهوم هم بهلحاظ ساختار و هم بهلحاظ محتوا اختلاف زیادی دارند. این مقاله نشان میدهد که غفلت از حقیقت وجود، اصالت وجود و نگاه ماهوی به هستی ـ هستی مملو از اشیاء متباین و منفک از هم ـ منشأ ایجاد دو نگرش متفاوت معتزله و فلاسفه به مسئله معدوم، زیادت وجود بر ماهیت، نوع رابطه وجود و ماهیت و همچنین علم و فاعلیت الهی در ارتباط با ممکنات شده است.
فلسفه ملاصدرا
محمدجعفر جامه بزرگی؛ محمد سعیدی مهر؛ رضا اکبری
دوره 6، شماره 2 ، خرداد 1397، ، صفحه 11-24
چکیده
براساس نظریۀ نوخاستهگرایی، ذهن بهطور بدیع و پیشبینیناپذیری از بدن فیزیکی ظهور میکند و وابسته به آن است، در عین حال غیرقابل تقلیل به مغز یا هر گونه سیستم فیزیکی برآمده از آن است. یکی از قرائتهای مهم نوخاستهگرایی، نوخاستهگرایی جوهری است که در بسیاری از شاخصهها با نظریۀ حدوث جسمانی نفس قرابت دارد. از اینرو به نظر میرسد ...
بیشتر
براساس نظریۀ نوخاستهگرایی، ذهن بهطور بدیع و پیشبینیناپذیری از بدن فیزیکی ظهور میکند و وابسته به آن است، در عین حال غیرقابل تقلیل به مغز یا هر گونه سیستم فیزیکی برآمده از آن است. یکی از قرائتهای مهم نوخاستهگرایی، نوخاستهگرایی جوهری است که در بسیاری از شاخصهها با نظریۀ حدوث جسمانی نفس قرابت دارد. از اینرو به نظر میرسد این نظریه در فضای فلسفۀ ذهن معاصر قابل بازخوانی و صورتبندی است و میتوان از نظریۀ نوخاستهگرایی صدرایی سخن گفت. در نظریۀ نوخاستهگرایی صدرایی، ذهن، در مرحلهای از تکامل سیستم پیچیدۀ مغزی و انداموارههای زیستی، بهصورت بدیع، پیشبینیناپذیر و با وابستگی پایهای به بدن مادی ظهور میکند و از سوی دیگر غیرقابل تقلیل به بدن است. بر اساس اتحاد خارجی ذهنـبدن مسئلۀ علیت ذهنی و رابطۀ ایندو چهرۀ دیگری به خود میگیرد که در اندیشۀ فیلسوفان پیش از ملاصدرا بیسابقه است.