محمد هادی عاشوری؛ سید محمد کاظم علوی
چکیده
مسئلۀ محرک تاریخ از جمله مباحث چندوجهی فلسفۀ تاریخ است که با مباحث دیگر آن درمیآمیزد. این مسئله در دیدگاه علامه طباطبایی با شناخت ادوار تاریخ گره خورده است. تاریخ مورد اشارۀ علامه، تاریخ انسان و ملتها است که در منظومۀ فکری وی به سه دورۀ بساطت و سادگی، وحدت ملتها و حس و ماده تقسیم میشود. فطرت بهمثابه محرک تاریخ در هر سه دوره نقش ...
بیشتر
مسئلۀ محرک تاریخ از جمله مباحث چندوجهی فلسفۀ تاریخ است که با مباحث دیگر آن درمیآمیزد. این مسئله در دیدگاه علامه طباطبایی با شناخت ادوار تاریخ گره خورده است. تاریخ مورد اشارۀ علامه، تاریخ انسان و ملتها است که در منظومۀ فکری وی به سه دورۀ بساطت و سادگی، وحدت ملتها و حس و ماده تقسیم میشود. فطرت بهمثابه محرک تاریخ در هر سه دوره نقش ایفا میکند. در دو دورۀ اول، فطرت خود را در قالب خاصیت استخدامگری نشان داد و با توجه به مجموع ویژگیهای این دو دوره، اصل استخدام برای حرکت جامعۀ بشری کافی بود. البته استخدام مانند دیگر اصول عقل عملی و دیگر گرایشهای فطری، در معرض انحراف و اشتباه بود که با پیشرفتهتر و پیچیدهتر شدن جوامع خود را نشان داد. بنابراین در دورۀ سوم حیات تاریخی بشر، لازم بود عامل دیگری نیز به کمک آن بیاید تا مسیر رو به کمال انسانیت متوقف نشود. این عامل وحی و دین است. وحی و دین هم باید مطابق با فطرت میبود وگرنه نمیتوانست نقشی در حرکت تاریخ داشته باشد.