فلسفه ملاصدرا
سمیه واسعی؛ عباس جوارشکیان؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی
چکیده
شناخت حقیقت بدن مادی در حکمت متعالیه، مستلزم شناخت نفس و در نتیجه منجر به معرفت نفس خواهد شد؛ اما با وجود اهمیت آن، در آثار فیلسوفان به طور پراکنده و موجز بدان پرداخته شده است. مقاله حاضر در صدد است تا با توجه به مبانی خاص صدرالمتألهین به بررسی تفصیلی حقیقت بدن مادی بپردازد. بر اساس سه اصل وجود شناختی در حکمت متعالیه یعنی اصالت وجود، ...
بیشتر
شناخت حقیقت بدن مادی در حکمت متعالیه، مستلزم شناخت نفس و در نتیجه منجر به معرفت نفس خواهد شد؛ اما با وجود اهمیت آن، در آثار فیلسوفان به طور پراکنده و موجز بدان پرداخته شده است. مقاله حاضر در صدد است تا با توجه به مبانی خاص صدرالمتألهین به بررسی تفصیلی حقیقت بدن مادی بپردازد. بر اساس سه اصل وجود شناختی در حکمت متعالیه یعنی اصالت وجود، تشکیک، حرکت اشتدادی و اصل دیگر مطرح در علم النفس صدرایی یعنی «النفس فی وحدتها کل القوا»، وجود واحد انسانی با حرکت جوهری سیر خود را از ماده عنصری آغاز کرده و با طی درجات وجود تدریجاً به تجرد میرسد. این پژوهش ضمن بررسی تفصیلی سیر از ماده به مجرد، به تبیین معنای مادی ـ مجرد بودن نفس و رفع دو شبهه مهم در این زمینه پرداخته و در پایان به این دستاورد رسیده که حیثیت مادی نفس با حیثیت تجردیاش توأم با یکدیگر و بلکه یگانه است و حقیقت بدن که عبارت است از ظهور و بروز قوا و کمالات نفس به شکل صور مقداری؛ متمایز با حیث مادی نفس میباشد.
فلسفه ملاصدرا
سیده ناهید یعقوبیان؛ مهدی دهباشی؛ محمدرضا شمشیری
چکیده
مسئله آفرینش و به تبع آن، خلقازعدم، یکی از چالشهای فلاسفه و متکلمان در همه اعصار بوده است. هدف این پژوهش که، به شیوه توصیفی ـ تحلیلی تنظیم شده است، تحلیل، تطبیق و بررسی دیدگاه آکویناس و ملاصدرا درباره نحوه تکون خلقت و عقلانی یا وحیانی بودن خلقازعدم است. در این مقاله، روشن میشود که آکویناس ضمن این که دلایل فلاسفه و متکلمین بر ...
بیشتر
مسئله آفرینش و به تبع آن، خلقازعدم، یکی از چالشهای فلاسفه و متکلمان در همه اعصار بوده است. هدف این پژوهش که، به شیوه توصیفی ـ تحلیلی تنظیم شده است، تحلیل، تطبیق و بررسی دیدگاه آکویناس و ملاصدرا درباره نحوه تکون خلقت و عقلانی یا وحیانی بودن خلقازعدم است. در این مقاله، روشن میشود که آکویناس ضمن این که دلایل فلاسفه و متکلمین بر قدم یا حدوث زمانی عالم را نمیپذیرد، دلایل عقل را نیز مبنی بر اثبات حدوث ذاتی عالم ناتوان و نارسا میداند. وی اذعان دارد که تنها بر اساس وحی و آموزههای دینی است که میتوان حکم به مسبوق به عدم بودن و حدوث ذاتی عالم نمود. از سویی دیگر، ملاصدرا با التفات به آموزههای دینی و بر اساس مبانی عقلی خویش، همچون اصالت وجود و حرکت جوهری، ضمن پذیرش خلقازعدم، به اثبات عقلانی حدوث زمانی عالم(به معنای خاص) میپردازد. در مقام تطبیق آراء این دو اندیشمند، میتوان به اصالت وجودی دانستن هر دو اشاره کرد. این که در نظام صدرایی و آکوئینی، ضمن آن که خداوند قدیم دانسته شده است، عالم امکان نیز بدون هیچ تصوری از زمان، مسبوق به عدم تعریف میشود. وجه اختلاف بارز این دو متفکر را میتوان در تغییر پذیر بودن یا نبودن ماده نخستین عالم هستی دانست. ملاصدرا با استناد به آیه «کل یوم هو فی شأن» فیض الهی را چنان مستمر و غیر منفک از خداوند میداند که تصور آغازی برای خلقت در زمان حقیقی یا زمان موهوم رفع میگردد.
فلسفه ملاصدرا
محمدمهدی بهرامی؛ محمد رعایت جهرمی
چکیده
هر اثر نمایشی با عناصر ویژهای که در بر دارد در صدد آن است که بهترین نوع ارتباط را با مخاطب خویش برقرار نموده و وجوه مختلف انسانی او را درگسترهای از تار و پود فهم و تجربه در حوزه تماشا به چالش بکشد! پرسش اینجاست که این نوع مواجهه چگونه میتواند اینگونه بر روح و جان آدمی مؤثر واقع گردیده و لااقل فراتر از آنچه در آغاز، درام تصور میشده ...
بیشتر
هر اثر نمایشی با عناصر ویژهای که در بر دارد در صدد آن است که بهترین نوع ارتباط را با مخاطب خویش برقرار نموده و وجوه مختلف انسانی او را درگسترهای از تار و پود فهم و تجربه در حوزه تماشا به چالش بکشد! پرسش اینجاست که این نوع مواجهه چگونه میتواند اینگونه بر روح و جان آدمی مؤثر واقع گردیده و لااقل فراتر از آنچه در آغاز، درام تصور میشده عمل نماید؟ کاتارسیس مفهومی است که برای اولین بار به صورت امری انضمامی توسط ارسطو در تراژدی و به تبع آن درآثار دراماتیک، به صورت جدی مطرح شده، وارد مفاهیمکلان فلسفه غرب شده و متفکرین، ازگذشته تا به امروز مباحث و رویکردهای مختلفی را برای تبیین آن ارائه دادهاند. بر همین اساس یکی از رویکردهاییکه میتواند در این زمینه مورد بحث و توجه قرارگیرد، اصل حرکت جوهری ملاصدرا است. از نظر او حدوث تدریجی حقیقتِ جوهر است و این امر به صورت حرکت تدریجی شیء از قوه به فعل صورت میپذیرد. او حرکت جوهری را فرایندی مبتنی بر وحدت اتصالی میداند؛ به این معنا که از نظر ملاصدرا جهان با تمام اجزایش، در سیلان و جریان دائمی به سر میبرد. موضوع محوری نوشتار حاضر از این قرار است که آیا کاتارسیس میتواند با تأثیر بر جوهر آدمی، باعث حرکت او به سوی تعالی شده و شأن وجودیاش را در سیری تطوری که در مدار زمان و مکان در صیرورت است ارتقاء بخشد؟
معصومه اسماعیلی
چکیده
یکی از مبناییترین مباحث فلسفی بحث از اصالت وجود یا ماهیت است که در موضعگیریهای فکری - فلسفی نقش تعیینکنندهای دارد. ملاصدرا «اصالت وجود» را بعنوان مبنای حکمت متعالیه با ادلّه محکم اثبات نمود و با بررسی حکمای پیش از خود، مشائیان را قائل به اصالت وجود و اشراقیان را اصالت ماهوی نامید. هرچند مسالهی اصالت وجود یا ماهیت نزد ...
بیشتر
یکی از مبناییترین مباحث فلسفی بحث از اصالت وجود یا ماهیت است که در موضعگیریهای فکری - فلسفی نقش تعیینکنندهای دارد. ملاصدرا «اصالت وجود» را بعنوان مبنای حکمت متعالیه با ادلّه محکم اثبات نمود و با بررسی حکمای پیش از خود، مشائیان را قائل به اصالت وجود و اشراقیان را اصالت ماهوی نامید. هرچند مسالهی اصالت وجود یا ماهیت نزد حکمای متقدّم بدین گونه مطرح نبوده، لکن با بررسی آثار و عبارات ایشان میتوان یکی از طرفین مساله را به آنان نسبت داد. این پژوهش درصدد است تا نشان دهد با وجود تصریح عبارات و موضعگیریهای غیاثالدین بر «اصالت ماهیت»، لکن چون در آن زمان مسالهی اصالت وجود یا اصالت ماهیّت هنوز به درستی تنقیح نشده و وی به تبعات اصالت وجود یا ماهیت التفات نداشته، نظراتش در برخی از مباحث همچون وجود ذهنی، اشتداد در کیف، استکمال نفس و نفی ماهیت از واجبالوجود با «اصالت ماهیت» ناسازگار است.
عباس عباسزاده؛ مهدی نبوی نیا
چکیده
متفکران و اندیشمندان اسلامی اعم از فلاسفه و متکلمان در رد باور به تناسخ، براهین مختلفی اقامه نمودهاند که البته بعضی از این براهین توسط دیگر اندیشمندان مورد اشکال واقع شده است و در این میان دو برهان یکی منسوب به شیخالرئیس ابن سینا و دیگری برهان صدرالمتألهین از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است، در این مقاله سعی میشود پس از ...
بیشتر
متفکران و اندیشمندان اسلامی اعم از فلاسفه و متکلمان در رد باور به تناسخ، براهین مختلفی اقامه نمودهاند که البته بعضی از این براهین توسط دیگر اندیشمندان مورد اشکال واقع شده است و در این میان دو برهان یکی منسوب به شیخالرئیس ابن سینا و دیگری برهان صدرالمتألهین از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است، در این مقاله سعی میشود پس از نقد و بررسی دو برهان فوقالذکر و بیان اشکالات آنها، تقریری جدید از برهان صدرالمتألهین با تکیه بر مفهوم زمان ارائه شود. با توجه به اینکه مفهوم زمان مشترک بین فلسفه و علم است، به جنبه دیگری از برهان صدرالمتألهین توجه شده و اتقان این برهان از این جهت بررسی میشود. همچنین این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی نشان میدهد که برهان صدرالمتالهین که ریشه در حرکت جوهری دارد متقنترین برهان در ابطال تناسخ است. لازم به ذکر است که با استفاده از مفهوم زمان در این برهان و ارائه تقریر مبتنی بر مفهوم زمان از آن، میتوان به این هدف دست یافت.
فلسفه ملاصدرا
مرتضی شجاری؛ عاطفه صداقتی
چکیده
ملاصدرا با مبانی فلسفی خاص خویش از جمله اصالت وجود و حرکت جوهری، حقیقت انسان و نیز حقیقت دنیا را متفاوت از متفکران دیگر میداند. بر این اساس میتوان مفهومی جدید از فرهنگ و شهرنشینی در حکمت متعالیه دید؛ آنچه در این نوشتار بصورت هدف اصلی مطرح بوده است. در این مقاله سعی شده با استفاده از روش تحلیلی، طرحی از دیدگاه فلسفی ملاصدرا درباره ...
بیشتر
ملاصدرا با مبانی فلسفی خاص خویش از جمله اصالت وجود و حرکت جوهری، حقیقت انسان و نیز حقیقت دنیا را متفاوت از متفکران دیگر میداند. بر این اساس میتوان مفهومی جدید از فرهنگ و شهرنشینی در حکمت متعالیه دید؛ آنچه در این نوشتار بصورت هدف اصلی مطرح بوده است. در این مقاله سعی شده با استفاده از روش تحلیلی، طرحی از دیدگاه فلسفی ملاصدرا درباره مفهوم فرهنگ و ارتباط آن با شکلگیری شهر مطلوب، ارائه شود. یافتهها حاکی از آن است که طبق حکمت متعالیه، انسان دارای مراتب وجودی گستردهای است و بر اساس آن فرهنگ نیز ماهیت ثابتی ندارد. مرتبهای از فرهنگ که دارای ثبوت است به فطرت انسان برمیگردد اما بخشی از آن متغیر بوده و بسته به ضرورتهای مکانی و زمانی، تغییر میکند. دستاورد پژوهش این است که اگر انسانها از طریق حرکت مرتبه وجودی، با حقیقت مجرد واحدی متحد گردند، میان خود ایشان نیز از نظر معنوی اتحاد رخ داده و بهواسطه این اتحاد، رفتار و آداب واحدی از خود بروز خواهند داد و در نتیجه فرهنگی واحد و متعالیه موجود خواهد شد؛ فرهنگی که کثرت آدمیان و خواستهای ایشان را مورد توجه قرار میدهد. نهایتاً اینکه، برای تحقق شهر مطلوب، شکلگیری فرهنگ متعالیه ضروری خواهد بود.
فلسفه ملاصدرا
فیض الله عابدینی؛ عباس جوارشکیان؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی
چکیده
از آنجا که یکی از بارزترین تمایزات اندیشه فلسفی سینوی و صدرایی، در محور بسیار مهم حرکت و بویژه حرکت جوهری است و میان رأی ابنسینا و صدرا در این بحث، تقابل کاملی وجود دارد، مقاله حاضر تلاش نموده است به این پرسش پاسخ دهد که ریشهها و مبانی نظری این اختلاف رأی چیست و کدام موضع و اصل فلسفی به چنین تقابلی دامن زده است؟ در قسمت نخست مقاله ...
بیشتر
از آنجا که یکی از بارزترین تمایزات اندیشه فلسفی سینوی و صدرایی، در محور بسیار مهم حرکت و بویژه حرکت جوهری است و میان رأی ابنسینا و صدرا در این بحث، تقابل کاملی وجود دارد، مقاله حاضر تلاش نموده است به این پرسش پاسخ دهد که ریشهها و مبانی نظری این اختلاف رأی چیست و کدام موضع و اصل فلسفی به چنین تقابلی دامن زده است؟ در قسمت نخست مقاله با مقایسه تحلیلی که از مسئله حرکت در اندیشه این دو فیلسوف نامآور انجام میشود، به اختلاف صدرا و ابنسینا در سه موضع اساسی پی میبریم: 1ـ تلقی وجودی صدرا از حرکت در مقابل نگرش ماهوی و مقولی ابنسینا؛ 2ـ توسعه قلمرو حرکت از جسم و جسمانیات به امور نفسانی و بهویژه نفس انسانی؛ 3ـ تغییر جایگاه بحث حرکت از طبیعیات فلسفه به مباحث امور عامه. با تحلیل و بررسی نکات یاد شده؛ بهویژه با تأمل در اشکالات ابنسینا بر حرکت جوهری، نتیجه نهایی حاصل از این پژوهش این است که اختلاف ایندو فیلسوف در مسئله حرکت جوهری، ریشه در مهمترین موضعگیری فلسفی ایشان دارد که همان اصالت وجود یا اصالت ماهیت است. بر این اساس، علیرغم انکارها و تشکیکهایی که از جانب برخی متفکرین در اصالت ماهوی بودن اندیشه ابنسینا مطرح شده، بر پایه این تحلیل فلسفی بهروشنی میتوان تلقی اصالت ماهوی او را، دستکم در بحث حرکت، نشان داد و به این تشکیکها پایان بخشید.
فلسفه ملاصدرا
علیرضا نادری؛ هادی وکیلی
چکیده
باور به حرکت جوهری و به عبارتی سیالیت جهان یکی از باورهای کلیدی در جهاننگری ملاصدراست. باور به حرکت جوهری تأثیرات عمیقی بر هر سه ساحت ذهن آدمی دارد. نوشتار حاضر در پی آن است تا تاثیرات باور به حرکت جوهری را در ساحت شناختی و عقیدتی ذهن آدمی مورد بحث قرار دهد و به این پرسش پاسخ گوید که فرد باورمند به حرکت جوهری و سیالیت جهان، مستعد پذیرش ...
بیشتر
باور به حرکت جوهری و به عبارتی سیالیت جهان یکی از باورهای کلیدی در جهاننگری ملاصدراست. باور به حرکت جوهری تأثیرات عمیقی بر هر سه ساحت ذهن آدمی دارد. نوشتار حاضر در پی آن است تا تاثیرات باور به حرکت جوهری را در ساحت شناختی و عقیدتی ذهن آدمی مورد بحث قرار دهد و به این پرسش پاسخ گوید که فرد باورمند به حرکت جوهری و سیالیت جهان، مستعد پذیرش چه باورهایی در ساحت شناختی ذهنش خواهد بود؟ و باورهای جدیدی که در ذهن فرد پدید میآیند چه تأثیری بر دیگر ساحتهای آن خواهند داشت؟ مهمترین آثار چنین باوری در حوزۀ شناختی ذهن آدمی، نخست فرآیند دیدن خود و جهان است. دیگر آن است که جهان در دیدگاه چنین فردی جوهری ایستا که تمام شده باشد نیست بلکه هر آن در صیرورت است و آدمی نیز هویتی پویا دارد و دائماً هویت خود را میسازد. باور دیگری که در اثر فرآیند دیدن خود و جهان تقویت میشود و در شکلگیری احساسات و عواطف بسیار تأثیرگذار است باور به پیشبینیناپذیری و عدم قطعیت در مورد جهان و انسان است.
فلسفه ملاصدرا
رضا صفری کندسری
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، ، صفحه 107-119
چکیده
مسئلۀ ذهن و بدن یکی از مسائل اساسی فلسفه است. «کارکردگرایی» نظر خنثی در باب ذات ذهن دارد و به مادی یا غیر مادی بودن ذهن نمیپردازد بلکه ذهن را کارکرد میداند. از دیدگاه این گروه، حالات ذهنی ویژگیهای کارکردی هستند که بر اساس درون داد، برون داد، فرایندهای داخلی و سایر حالات ذهنی، نقشهای کارکردی را ایفا میکنند. از سوی دیگر، ...
بیشتر
مسئلۀ ذهن و بدن یکی از مسائل اساسی فلسفه است. «کارکردگرایی» نظر خنثی در باب ذات ذهن دارد و به مادی یا غیر مادی بودن ذهن نمیپردازد بلکه ذهن را کارکرد میداند. از دیدگاه این گروه، حالات ذهنی ویژگیهای کارکردی هستند که بر اساس درون داد، برون داد، فرایندهای داخلی و سایر حالات ذهنی، نقشهای کارکردی را ایفا میکنند. از سوی دیگر، در فلسفه و کلام اسلامی نیز به رابطۀ نفس و بدن پرداخته شده است. ابنسینا نفس را «جوهر مجرد» میداند و بیشتر متکلمان آن را «جسمانی» میدانند. اما ملاصدرا نفس را مجرد صرف (نظریۀ ابنسینا) یا مادی صرف (نظریۀ متکلمان) نمیداند بلکه معتقد است نفس در ابتدا جسمانی است و سپس با فرایند حرکت جوهری، مجرد میشود. پرسش اصلی تحقیق پیش رو این است که آیا میتوان میان ملاصدرا و کارکردگرایی دیالوگی برقرار کرد؟ پاسخ ما آری است، زیرا ملاصدرا مانند حامیان کارکردگرایی در پی برونرفت از اشکالات دوگانهانگاری جوهری (دکارتی و سینوی) و نظریههای مادیانگارانه است. همانگونه که کارکردگرایان به ذات ذهن نپرداختهاند و فقط ذهن را کارکرد میدانند و این کارکرد میتواند در موجودات مادی یا مجرد تحقق پیدا کند، ملاصدرا نیز نفس را مادی صرف یا مجرد صرف ندانسته بلکه معتقد است نفس، چه در مرتبۀ جسمانی و چه در مرتبۀ تجرد باشد، فعلیت است و با حرکت جوهری، فعلیتهای مختلف میشود. این فعلیتها با یکدیگر رابطه دارند و و کل این فعلیتها، کمال نامیده میشود. نفس مجموع این فعلیتها است. پس کارکردگرایان ذهن را «کارکرد» اما ملاصدرا نفس را «کمال» میداند. با این حال، تفاوتهایی نیز بین علمالنفس ملاصدرا و کارکردگرایی وجود دارد.
فلسفه ملاصدرا
دلبر شجاع آباجلو؛ محمد ذبیحی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، ، صفحه 79-96
چکیده
استفاده از روش توصیفی درون دینی و برقراری رابطۀ تناظر بین مراتب عالم و مراتب نفس بر اساس نظام عقلانی حکمت متعالیه از ویژگیهای رویکرد فلسفی ملاصدرا در حشر جسمانی انسان است و هم چنین با تکیه بر نحوۀ سلوک انسان در دنیا، چگونگی حشر در عالم برزخ و قیامت را هماهنگ با مضامین وحی به ثمر رسانده است. پژوهش پیش رو کوشیده است تا نگرش شناخت فلسفی ...
بیشتر
استفاده از روش توصیفی درون دینی و برقراری رابطۀ تناظر بین مراتب عالم و مراتب نفس بر اساس نظام عقلانی حکمت متعالیه از ویژگیهای رویکرد فلسفی ملاصدرا در حشر جسمانی انسان است و هم چنین با تکیه بر نحوۀ سلوک انسان در دنیا، چگونگی حشر در عالم برزخ و قیامت را هماهنگ با مضامین وحی به ثمر رسانده است. پژوهش پیش رو کوشیده است تا نگرش شناخت فلسفی ملاصدرا در مسئلۀ حشر جسمانی انسان را با رویکرد کلامی وی بررسی نماید. هدف اساسی در این رهیافت عقلانی بیان انسجام دیدگاه دینی و رویکرد فلسفی ملاصدرا، ارتقابخشی فهم مخاطب از مفاهیم دینی در کیفیت حشر انسان می-باشد؛ وی آموزههای دینی معاد جسمانی را بر خلاف سطحینگریهای متکلمان تبیین کرده و با استفاده از اصل اصالت وجود، حرکت جوهری و اشتدادی نفس، اتحاد عاقل و معقول و به دنبال آن با تشریح ویژگی قوۀ خیال، تجرد و عینیتبخشی به صور خیالی انسان، حقیقت اخروی را نتیجه گرفته است و هم چنین در اثبات حشر جسمانی با استفاده از اصول مذکور در تبیین محتوای آموزههای دینی نه تنها تعارضی با آموزههای دینی پیدا نکرد؛ بلکه مفاهیم شریعت را با توسعه بخشی در مفهوم«جسمانیت»در عالم برزخ و قیامت انسجام فلسفی بخشید. ملاصدرا آیات قرآن را با معیار دستاوردهای فلسفی خویش نمیسنجد؛ بلکه به عکس، با دستیابی به حقایقی از طریق عقل متعالی، شهود عرفانی و بهرهگیری از وحی و رسالت، دستاوردهای فلسفی خویش را با محّک قرآنی میسنجد و بدین وسیله عقل فلسفی را مدافع و مایۀ بصیرتزایی در لایههای باطنی گزارههای وحیانی میشمارد.
فلسفه ملاصدرا
بهزاد محمدی؛ مهدی دهباشی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 129-143
چکیده
یکی از مهمترین موضوعات و مسائل فلسفی چگونگی ارتباط موجودات حادث عالم طبیعت با خداوند متعال است که هیچگونه حدوثی در ذات او راه نداشته و قدیم است. نظریة حرکت جوهری ملاصدرا یکی از ابتکارات بزرگ در حکمت متعالیه بر اساس اصالت وجود است که توانسته پاسخگوی این مسئله باشد. از آنجا که بازخوانی آرای فلاسفه پس از ملاصدرا و نقادی آن اندیشهها ...
بیشتر
یکی از مهمترین موضوعات و مسائل فلسفی چگونگی ارتباط موجودات حادث عالم طبیعت با خداوند متعال است که هیچگونه حدوثی در ذات او راه نداشته و قدیم است. نظریة حرکت جوهری ملاصدرا یکی از ابتکارات بزرگ در حکمت متعالیه بر اساس اصالت وجود است که توانسته پاسخگوی این مسئله باشد. از آنجا که بازخوانی آرای فلاسفه پس از ملاصدرا و نقادی آن اندیشهها ضرورت دارد، در این مقاله اشکالات میرزا ابوالحسن جلوه (م 1314 ق) را در مسئلة ربط حادث به قدیم نقد و بررسی میکنیم. حکیم جلوه در رسالة «فی بیان ربط الحادث بالقدیم»، با بیان عدم امکان صدور متجدد از ثابت، در جهت حل معضل ربط حادث به قدیم، حرکت وضعی دوری فلک را واسطة بین حادث و قدیم قرار داده و با راهحل صدرالمتألهین مخالفت داشته است. آرای این حکیم متأله بحث و بررسی شد و یافتهها نشان داد که ایشان با نگاه مشائی و غفلت از اصول اساسی فلسفة صدرا، این انتقادات را مطرح کرده است و از سویی مثل شیخالرئیس در راهحل خویش بر مسئلة ربط حادث به قدیم، بین احکام وجود و احکام ماهیت خلط کرده است.
فلسفه ملاصدرا
سید حسن بطحائی
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1393، ، صفحه 25-37
چکیده
«تناسخ ملکوتی» در اصطلاح، انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی مناسب با اوصاف و ملکات اخلاقی و ظهور آن در آخرت است. صدرالمتألهین شیرازی بر اساس مبانی حکمت متعالیه از جمله اصالت وجود، حرکت جوهری، تشکیک وجود، اتحاد عاقل و معقول و مبنای انسانشناسیِ خویش به تناسخ ملکوتی استدلال کرده است. وی با استناد به دلایل عقلی و آیات و روایات ...
بیشتر
«تناسخ ملکوتی» در اصطلاح، انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی مناسب با اوصاف و ملکات اخلاقی و ظهور آن در آخرت است. صدرالمتألهین شیرازی بر اساس مبانی حکمت متعالیه از جمله اصالت وجود، حرکت جوهری، تشکیک وجود، اتحاد عاقل و معقول و مبنای انسانشناسیِ خویش به تناسخ ملکوتی استدلال کرده است. وی با استناد به دلایل عقلی و آیات و روایات اثبات کرده است که باورها و اعمال اختیاری سبب تحول نفس و ایجاد صورت نوعیة جدیدی در انسان شده که انسان با همان صورت نوعیة مکتسبه از اعمال و ملکات نفسانی به عالم آخرت منتقل و با آن محشور میشود. از نظر ملاصدرا این نوع تحول باطنی، همان نظریة تناسخ ملکوتی و تجسم اعمال مأخوذ از شرع است که همچنین مورد تأیید عقل و وحی و اهل کشف است. در این پژوهش ضمن تبیین مفهوم تناسخ ملکوتی و تفاوت آن با تناسخ ملکی، مبانی عقلی و نقلی تناسخ ملکوتی و تجسم اعمال با تکیه بر آثار فلسفی و تفسیری صدرالمتألهین بررسی و تحلیل شده است.
ابراهیم راستیان؛ حسین هوشنگی
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1393، ، صفحه 85-96
چکیده
با بهرهبرداری از دستگاه عرفانی ملاصدرا که مبانی نهایی وی نیز هست، میتوان به بازبینی و بازتعریف مفاهیم فلسفی و تلطیف آنها پرداخت. بر اساس این دیدگاه که همان نظریة وحدت شخصی وجود است، تشکیک در وجود جای خود را به تشکیک در مظاهر میدهد و به جای جعل، تجلی مطرح میشود. همچنین، تمایز دوطرفه جای خود را به تمایز احاطی میدهد و با نگاه ...
بیشتر
با بهرهبرداری از دستگاه عرفانی ملاصدرا که مبانی نهایی وی نیز هست، میتوان به بازبینی و بازتعریف مفاهیم فلسفی و تلطیف آنها پرداخت. بر اساس این دیدگاه که همان نظریة وحدت شخصی وجود است، تشکیک در وجود جای خود را به تشکیک در مظاهر میدهد و به جای جعل، تجلی مطرح میشود. همچنین، تمایز دوطرفه جای خود را به تمایز احاطی میدهد و با نگاه جدیدی به ماده و صورت، حرکت جوهری در وجود جای خود را به حرکت جوهری در مظاهر میسپارد. بر اساس تشکیک در مظاهر، مرتبة عقلی ظهور مرتبة الهی، مرتبة مثالی ظهور مرتبة عقلی و مرتبة مادی ظهور مرتبة مثالی قلمداد میشود. در این دیدگاه، هر مظهر مادونی نسبت به مظهر مافوق خود یک حیثیت وجدان و یک حیثیت فقدان دارد. هر مظهر مادونی از آن جهت که فاقد مرتبة فوق است و میتواند آن را دارا باشد ماده و از آن جهت که حقیقت مرتبة مافوق در این مرتبه حاضر است و خواص و آثار بالفعلی را دربر میگیرد صورت است. حرکت که همان خروج تدریجی از قوه به فعل است، بر اساس تبیین ماده و صورت، عبارت است از خروج تدریجی هر امر ظاهری به سوی باطن خود. در این صورت، مرتبة مادی شیء نیز که مادون مرتبة مثالی شیء است ظهورات پیدرپی مرتبة مثالی و نسبت به آن مرتبه، عین الربط و سیال بالذات است. از آنجا که مرتبة مثالی شیء باطن شیء است، هر چه ظهورات شیء به مرتبة مثالی خود بازگردند، شیء شدیدتر خواهد شد و این همان حرکت جوهری اشتدادی است.
عین الله خادمی؛ سید علی رضی زاده
دوره 1، شماره 2 ، خرداد 1392، ، صفحه 37-52
چکیده
نظریة فوق تجرّد عقلانی بودن نفس از نظر ملاصدرا، عبارت است از تجرّد نفس از ماهیت، علاوه بر تجرّد آن از مادّه. ویژگیهای نفس در این مرتبه عبارت است از اینکه در هیچ حدّی ثابت نبوده و گوهری بسیط، ظلّ وجود، وجودی صرف و فوق مقوله است که در عین حال، نه جوهر است و نه عرض، نه جنس است و نه فصل، و نه قابل اشارة عقلی است. صورتبندی و شکلگیری ...
بیشتر
نظریة فوق تجرّد عقلانی بودن نفس از نظر ملاصدرا، عبارت است از تجرّد نفس از ماهیت، علاوه بر تجرّد آن از مادّه. ویژگیهای نفس در این مرتبه عبارت است از اینکه در هیچ حدّی ثابت نبوده و گوهری بسیط، ظلّ وجود، وجودی صرف و فوق مقوله است که در عین حال، نه جوهر است و نه عرض، نه جنس است و نه فصل، و نه قابل اشارة عقلی است. صورتبندی و شکلگیری این نظریه، نتیجة اصالت وجود، وحدت حقیقت وجود، تشکیک در مراتب وجود، حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول است. نظریة فوق تجرّد عقلی بودن نفس، بر اعتقاد راسخ ملاصدرا به بطلان اصالت ماهیّت و عدول به نظریة اصالت وجود اثر گذرا بوده است. ملاصدرا، از دیدن برهان الهی و مکاشفهای سخن میگوید که شاید همان بازگشت شیخ اشراق از اعتباریّت وجود، به انّیت صرف و وجود محض بودن نفس در مرتبة فوق تجرّد است.
زهرا مصطفوی
دوره 1، شماره 2 ، خرداد 1392، ، صفحه 91-98
چکیده
در آیات متعدّدی از «قرآن کریم» اشاره شده که خداوند، آسمانها و زمین را در شش روز آفرید. در تفسیر این آیات، دربارة مقصود از شش روز و چگونگی آفرینش تدریجی آنها و تنافی آن با قدرت الهی، اختلاف نظر زیادی میان مفسرین رخ داده است. به باور ملاصدرا، مقصود آن است که طول عمر آسمانها و زمین، شش روز ربوبی است که هر روز آن معادل هزار سال ...
بیشتر
در آیات متعدّدی از «قرآن کریم» اشاره شده که خداوند، آسمانها و زمین را در شش روز آفرید. در تفسیر این آیات، دربارة مقصود از شش روز و چگونگی آفرینش تدریجی آنها و تنافی آن با قدرت الهی، اختلاف نظر زیادی میان مفسرین رخ داده است. به باور ملاصدرا، مقصود آن است که طول عمر آسمانها و زمین، شش روز ربوبی است که هر روز آن معادل هزار سال است. وی نظریه خود را، که یکی از ابتکارات اوست، بر نظریة حرکت جوهری استوار ساخته است. این مقاله، ضمن یادآوری نظرات مفسّرین شیعه و اهل سنّت در این باب، به شرح سخن صدرالمتألهین پرداخته است
دوره 1، شماره 1 ، آذر 1391، ، صفحه 7-22
چکیده
این مقاله در صدد است نظریه حرکت جوهری ملاصدرا را مورد واکاوی قرار داده و انتقادات پیرامون آن را در حوزه دلایل، لوازم و آثار، آشکار و ناسازگاریهای درونی آن را بازگو نماید، علاوه برآن برخی تعارضات لوازم این نظریه با نصوص دینی را نشان دهد. نظریه حرکت جوهری در ناحیه دلایل با انتقادات جدی مواجه بوده تا جایی که بزرگانی همچون علامه طباطبایی ...
بیشتر
این مقاله در صدد است نظریه حرکت جوهری ملاصدرا را مورد واکاوی قرار داده و انتقادات پیرامون آن را در حوزه دلایل، لوازم و آثار، آشکار و ناسازگاریهای درونی آن را بازگو نماید، علاوه برآن برخی تعارضات لوازم این نظریه با نصوص دینی را نشان دهد. نظریه حرکت جوهری در ناحیه دلایل با انتقادات جدی مواجه بوده تا جایی که بزرگانی همچون علامه طباطبایی ضمن پذیرش اشکالات وارده خود به اقامه استدلال در این مقام پرداختهاند، علاوه بر آن لوازم این نظریه در مواجه با نصوص دینی مانند اصل معاد، اصل رجعت و خلقت پیشین ارواح از توانایی لازم در پاسخ به تعارضات مطرح ناتوان است.
دوره 1، شماره 1 ، آذر 1391، ، صفحه 47-60
چکیده
ملاصدرا با بحث حرکت جوهری، بحث حرکت در فلسفه را به ساحت مابعداطبیعه میکشاند. از نظر وی تمام موجودات به سمت کمال در حرکتند و از این طریق است که تجرد نفس را اثبات میکند. هگل نیز کل تاریخ فلسفه را فرآیند روح مطلق میبیند که از طریق ذهنهای کرانمند به خود میاندیشد تا به کمال، یعنی آزادی برسد. هدف از این مقاله بررسی مسئله حرکت ...
بیشتر
ملاصدرا با بحث حرکت جوهری، بحث حرکت در فلسفه را به ساحت مابعداطبیعه میکشاند. از نظر وی تمام موجودات به سمت کمال در حرکتند و از این طریق است که تجرد نفس را اثبات میکند. هگل نیز کل تاریخ فلسفه را فرآیند روح مطلق میبیند که از طریق ذهنهای کرانمند به خود میاندیشد تا به کمال، یعنی آزادی برسد. هدف از این مقاله بررسی مسئله حرکت در این دو فیلسوف و مقایسه آن دو با یکدیگر است.