فلسفه ملاصدرا
مهدی منزه؛ سحر کاوندی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، ، صفحه 169-186
چکیده
نوشتار حاضر درصدد است تا به تبیین فرآیند سیر و تحول وجود از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی بپردازد؛ در این راستا ابتدا به بررسی وحدت تشکیکی وجود و مبانی آن در حکمت متعالیه و نیز وحدت شخصی وجود و تقریرهای مختلف آن پرداخته شده و سپس در مقام تحقیق و بررسی بیان می گردد که اولاً ملاصدرا به تفکیک آن دو قائل بوده و ثانیاً در نظام حکمی خویش از وحدت ...
بیشتر
نوشتار حاضر درصدد است تا به تبیین فرآیند سیر و تحول وجود از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی بپردازد؛ در این راستا ابتدا به بررسی وحدت تشکیکی وجود و مبانی آن در حکمت متعالیه و نیز وحدت شخصی وجود و تقریرهای مختلف آن پرداخته شده و سپس در مقام تحقیق و بررسی بیان می گردد که اولاً ملاصدرا به تفکیک آن دو قائل بوده و ثانیاً در نظام حکمی خویش از وحدت تشکیکی (دیدگاه ابتدایی) به وحدت شخصی (دیدگاه نهایی) گذر کرده است. صدرا برای اثبات این فرآیند، ابتدا علیّت و کثرت ماهوی را از ماهیت و سپس علیّت و کثرت وجودی را از وجودهای محدود نفی میکند تا بتواند در گام بعدی، مکانیزم چنین فرآیندی را تبیین کند؛ وی در این راستا بنابر تحلیل خاصی که از علیّت ارائه میدهد به دو برهان متوسل میشود: الف) برهان از راه ترقیق علیّت ب) برهان از راه عدمتناهی واجبالوجود؛ به عبارت دیگر وی با ارجاع معلولها به شئون و بر اساس برهان از طریق معلول، مطلوب خود را اثبات کرده و از این طریق با مبرهن ساختن ادعای عرفان - وحدت شخصی وجود – موفق به نزدیک نمودن فلسفه به عرفان و در نتیجه تعالی حکمت میگردد.
فلسفه ملاصدرا
اعظم اسلامی نشلجی؛ محمد سعیدی مهر
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 23-32
چکیده
در معرفتشناسی معاصر، در باب ماهیت ادراک حسی و واقعنمایی آن، نظریات متعددی مطرح شده است. از آن میان، «واقعگرایی معرفتشناختی» بر این عقیده است که معرفت نسبت به جهان خارج ممکن بوده، عالم خارج مستقل از معرفت بشری وجود دارد و معرفت ما توصیفی از آن است. واقعگرایی معرفتشناختی به دو قسم «مستقیم» و «غیر مستقیم» تقسیم ...
بیشتر
در معرفتشناسی معاصر، در باب ماهیت ادراک حسی و واقعنمایی آن، نظریات متعددی مطرح شده است. از آن میان، «واقعگرایی معرفتشناختی» بر این عقیده است که معرفت نسبت به جهان خارج ممکن بوده، عالم خارج مستقل از معرفت بشری وجود دارد و معرفت ما توصیفی از آن است. واقعگرایی معرفتشناختی به دو قسم «مستقیم» و «غیر مستقیم» تقسیم میشود. در بدو امر به نظر میرسد نظریة ملاصدرا در باب ادراک حسی، با هر یک از واقعگرایی مستقیم و غیرمستقیم وجوه مشترکی دارد اما با اندکی تأمل تفاوتهای نظر ملاصدرا با هر یک، بهلحاظ دیدگاه خاص وی در باب هستیشناسی، آشکار و پیدایش نوعی «واقعگرایی غیر مستقیم صدرایی» ناگزیر خواهد شد؛ که در این مقاله به بیان آن پرداختهایم. آموزة «اتحاد عالم و معلوم»، واقعیت مجرد و مثالی علم را بهمثابه واسطه میان عالم و معلوم خارجی معرفی کرده و «تطابق وجودات طولی ماهیت» واقعنمایی ادراک حسی را تبیین میکند. اما به نظر میرسد ادراک یک شیء مادی که بهواسطه و در پرتو ادراک یک وجود مجرد مثالی در عالمی غیر از عالم طبیعت بهوقوع پیوسته، علیرغم سازگاری درونی که با دیگر آموزههای صدرایی دارد، از فهم متعارف از ادراک حسی بهدور بوده و خود محل بحث است.
فلسفه ملاصدرا
مهدی خادمی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 55-66
چکیده
قرآن کریم دو دیدگاه متفاوت و در عین حال سازگار با هم نسبت به انسان دارد؛ نگاهی آرمان گرایانه در مقام تشریع و تکلیف و در عین حال دیدگاهی واقع گرایانه در مقام امتثال اوامر الهی. در نگاه نخست – که نگاه قرآن به انسان در مقام تشریع است- قرآن کریم معتقد است که تمامی انسان ها این قابلیت و توانایی را دارند که به کمال نهایی خویش دست یابند و این ...
بیشتر
قرآن کریم دو دیدگاه متفاوت و در عین حال سازگار با هم نسبت به انسان دارد؛ نگاهی آرمان گرایانه در مقام تشریع و تکلیف و در عین حال دیدگاهی واقع گرایانه در مقام امتثال اوامر الهی. در نگاه نخست – که نگاه قرآن به انسان در مقام تشریع است- قرآن کریم معتقد است که تمامی انسان ها این قابلیت و توانایی را دارند که به کمال نهایی خویش دست یابند و این توقع از تمامی انسان ها، توقعی به جاست. اما از منظر دیگر- که دیدگاه قرآن به انسان در مقام امتثال است- معتقد است که اکثر انسان ها در واقعیت نخواهند توانست به این مهم نائل آیند. از منظر ملاصدرا با اصولی مانند اصالت وجود، حرکت جوهری نفس، اتحاد عاقل و معقول و دیگر اصول حکمت متعالیه می توان گفت که نفس انسان با حرکت جوهری خویش و با انتخاب معقولات متناسب و در مجموع با تربیت صحیح عقل نظری و عقل عملی این توانایی و قابلیت را دارد که خود را به مرحله تجرد تام برساند. اما در عین حال اکثر انسان ها از این امر مهم غافل شده و لذا در عمل راه دیگری را در حیات خویش اتخاذ می کنند.
فلسفه ملاصدرا
علی زمانی خارائی؛ علی اله بداشتی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 67-76
چکیده
تقریر صدرالمتألهین از حشر، تقریری کامل و جامع است که به تبیین عقلانی بسیاری از آموزهای دینی کمک کرده و به جمع بسیاری از ظواهر شریعت میانجامد. او در این راه غالب اصول و نوآوریهای فلسفی خود را به خدمت گرفته و از تمام ظرفیت حکمت متعالیه در این بخش بهره میبرد. یکی از مبانی جهان شناختی او در مسالهی حشر انسانها، عوالم سهگانهی وجود ...
بیشتر
تقریر صدرالمتألهین از حشر، تقریری کامل و جامع است که به تبیین عقلانی بسیاری از آموزهای دینی کمک کرده و به جمع بسیاری از ظواهر شریعت میانجامد. او در این راه غالب اصول و نوآوریهای فلسفی خود را به خدمت گرفته و از تمام ظرفیت حکمت متعالیه در این بخش بهره میبرد. یکی از مبانی جهان شناختی او در مسالهی حشر انسانها، عوالم سهگانهی وجود است. او با طرح کردن دو عالم مثال و عقل به عنوان آخرت، و نیز با توجه به تناظر مشاعر انسانی با این عوالم و کیفیت ادراک انسان، به سیر صعودی نفس توجه کرده و حالات مختلف حشر انسانها را با هر یک از این عوالم را توضیح میدهد. او با توجه به همین مطالب به تبیین عقلانی و اثبات ظواهر متون دینی در مورد بهشت و جهنم و کیفیت عذاب یا پاداش نفوس همت گماشته و در این باره، به سوالات مختلفی پاسخ میدهد.
فلسفه ملاصدرا
محمد تقی کرمی قهی؛ عباس جنگ
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 99-112
چکیده
مسئلة معاد یکی از مهمترین ارکان ادیان ابراهیمی است و این ادیان با رویکردهای مختلف، سعی در مواجهه با آن داشتهاند. از یک طرف چیستی معاد در قالب معادشناسی دینی به پرسشهایی دربارة چیستی انسان و جهان در نسبت با حکمت و ارادة الهی در دنیای بعد از مرگ و رستاخیز پیوند میخورد و از طرف دیگر گونههای معادشناسی دینی اشکال خاصی را از جهانشناسی ...
بیشتر
مسئلة معاد یکی از مهمترین ارکان ادیان ابراهیمی است و این ادیان با رویکردهای مختلف، سعی در مواجهه با آن داشتهاند. از یک طرف چیستی معاد در قالب معادشناسی دینی به پرسشهایی دربارة چیستی انسان و جهان در نسبت با حکمت و ارادة الهی در دنیای بعد از مرگ و رستاخیز پیوند میخورد و از طرف دیگر گونههای معادشناسی دینی اشکال خاصی را از جهانشناسی و انسانشناسی رقم میزند که بهخوبی خود را در قالب زندگی و اخلاق عملی در نسبت انسان، جهان و ارادة الهی در نگاه و زندگی پیروان آن ادیان نمایان میسازد. در این نوشتار، با تأکید بر رویکرد دینشناسی تطبیقی، ضمن مرور نظریات مختلف دربارة معاد جسمانی و روحانی در اسلام و مسیحیت، به مقایسة نظر ملاصدرا و سنت آگوستین خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که نوع انسانشناسی و جهانشناسی ملاصدرا با تأکید بر اثبات عقلی و نقلی معاد جسمانی انسان، و همچنین تأکید بر اهمیت دنیای مادی در یک نظم پیشینی الهی بهعنوان یکی از مراحل تکامل انسانی و زیستن در آن بهعنوان یکی از مخلوقات باری تعالی، دارای اهمیت فراوانی برای تعالی انسان تا روز رستاخیز است، که زمینة سوژه شدن دنیای مادی و طبیعی را برای الاهیات اسلامی در ابعاد مختلف فراهم میآورد. اما نوع انسانشناسی و جهانشناسی الاهیاتی آگوستینی بر نفی دنیای مادی و در نظر گرفتن آن بهعنوان عرصة مجازات انسان برای گناه نخستین و هبوط انسان تأکید دارد. زیست مادی و دنیوی انسان و تمام ظواهر و اقتضائات آن و حتی مرگ انسان، همه در پرتو مجازات و خشم الهی قابل فهم و تفسیر است، که تنها در پرتو عنایت الهی در روز رستاخیز امکان سعادت انسان مهیا خواهد شد. در این حالت، بر خلاف الاهیات اسلامی، در رویکرد مسیحی دنیای طبیعی بهشکل سلبی در ابعاد مختلف نفی و تقبیح میشود.
فلسفه ملاصدرا
مریم آقامحمدرضا؛ سید مصطفی محقق داماد
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 113-128
چکیده
ملاصدرا نظریة وحدت شخصی وجود را بهعنوان راه حل نهایی خود در مسئلة ربط کثیر به واحد معرفی میکند. در این دیدگاه، تنها وجود حقیقی وجود حق تعالی است و باقی، ظهورات و نمودهای حق تعالی بهشمار میآیند. اینجاست که اصل علیت از بین رفته و اصل تشّأن جای آن را میگیرد. در این دیدگاه علت و معلول به وجود و ظهور تبدیل میشود و همة کثرات بهعنوان ...
بیشتر
ملاصدرا نظریة وحدت شخصی وجود را بهعنوان راه حل نهایی خود در مسئلة ربط کثیر به واحد معرفی میکند. در این دیدگاه، تنها وجود حقیقی وجود حق تعالی است و باقی، ظهورات و نمودهای حق تعالی بهشمار میآیند. اینجاست که اصل علیت از بین رفته و اصل تشّأن جای آن را میگیرد. در این دیدگاه علت و معلول به وجود و ظهور تبدیل میشود و همة کثرات بهعنوان نمود و ظهور وجود محض شناخته میشوند. این مقاله درصدد است نشان دهد که این نظریه علاوه بر نفی علیت و کثرت، بهعنوان دو اصل وجودشناختی در تفکر فلسفی، با برخی مشکلات فلسفی و کلامی دیگر نیز مواجه شده است؛ از جملة اعتقاد به خلق مدام و نفی علیت اعدادی و انکار علم و پذیرش جبر فاتالیستی. در نهایت میتوان نتیجه گرفت که جایگاه این بحث بهدلیل غیر عقلانی بودن آن در فلسفه نیست و لذا نمیتوان آن را بهعنوان راه حل عقلانی و فلسفی برای حل مسئله ربط کثیر به واحد لحاظ کرد. البته این در حالی است که ملاصدرا در ابتدای اسفار و شواهد بیان میکند که هنر من برهانی نمودن شهودات عرفانی است.
فلسفه ملاصدرا
نجف یزدانی؛ محمد حسین دهقانی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 143-156
چکیده
اعتقاد به حصول ماهیت اشیاء در ذهن، در بحث وجود ذهنی، سبب طرح اشکالات متعددی در این زمینه گردیده است که از آن جمله میتوان به اتصاف ذهن به امور متضاد، اتصاف ذهن به لوازم ماهیت و مهمتر از همه اجتماع دو مقوله اشاره کرد. اندیشمندان زیادی در پی پاسخ به این اشکالات برآمدهاند. یکی از این پاسخها متعلق به فاضل قوشچی در شرح بر تجرید الاعتقاد ...
بیشتر
اعتقاد به حصول ماهیت اشیاء در ذهن، در بحث وجود ذهنی، سبب طرح اشکالات متعددی در این زمینه گردیده است که از آن جمله میتوان به اتصاف ذهن به امور متضاد، اتصاف ذهن به لوازم ماهیت و مهمتر از همه اجتماع دو مقوله اشاره کرد. اندیشمندان زیادی در پی پاسخ به این اشکالات برآمدهاند. یکی از این پاسخها متعلق به فاضل قوشچی در شرح بر تجرید الاعتقاد است. وی میکوشد با بیان تمایز بین دو امر حاصل در ذهن و قایم به ذهن این مشکلات را حل نماید که سبب شکلگیری دیدگاهی جدید در مورد وجود ذهنی گردیده است. دو موضع در باب دیدگاه وی مطرح شده است: جوادی آملی دیدگاه وی را تا حدی متمایز از نظر ملاصدرا بیان میکند ولی در عین حال با تمایز بین چهار امرِ وجود علم، ماهیت علم، وجود ذهنی معلوم و ماهیت معلوم، آن را قابل پذیرش میداند. حسنزاده آملی دیدگاه قوشچی را با دیدگاه ملاصدرا یکی دانسته و اختلاف آنها را تنها در تعبیر میداند و دلیل اشکال ملاصدرا بر وی را عدم بیان تعبیر صحیح قوشچی مطرح میکند. در این پژوهش با بازخوانی نظریه فاضل و پذیرش هر دو تفسیر ارائهشده، دیدگاه وی را زمینهساز شکلگیری نظرات بعدی معرفی مینماییم. این تحقیق نشان میدهد دیدگاه قوشچی قابلیت پاسخ به شبهات مطروحه در بحث وجود ذهنی را دارد و میتوان آن را بر دیدگاههای متأخرین تطبیق کرد.
فلسفه ملاصدرا
جلال پیکانی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 19-30
چکیده
زیگموند فروید رؤیا را محصول امیال سرکوبشدة انسان میداند که تا ضمیر ناخودآگاه پس رانده شدهاند، ولی در رؤیا مجال ظهور پیدا میکنند. در جهان اسلام، فلاسفة اسلامی، از جمله ملاصدرا، نیز کموبیش به رؤیا پرداخته و دربارة آن بحث کردهاند. هر چند نگاه فروید به رؤیا با نگاه ملاصدرا تفاوت بسیار دارد، برخی تشابهات میان دیدگاه این دو متفکر ...
بیشتر
زیگموند فروید رؤیا را محصول امیال سرکوبشدة انسان میداند که تا ضمیر ناخودآگاه پس رانده شدهاند، ولی در رؤیا مجال ظهور پیدا میکنند. در جهان اسلام، فلاسفة اسلامی، از جمله ملاصدرا، نیز کموبیش به رؤیا پرداخته و دربارة آن بحث کردهاند. هر چند نگاه فروید به رؤیا با نگاه ملاصدرا تفاوت بسیار دارد، برخی تشابهات میان دیدگاه این دو متفکر قابل ردیابی است. در این مقاله نشان داده شده است که فروید و ملاصدرا از این حیث که معتقدند رؤیا امری است واجد اهمیت فراوان و معرفتبخش، که با ضعف حواس قوت میگیرد و با درجة عقلانیت شخص نسبت مستقیم دارد، اتفاق نظر دارند، اما در تبیین نسبت میان رؤیا و مرگ، رؤیا و روح، رؤیا و غیب و نهایتاً وجود احلام دو نگرش متضاد اتخاذ میکنند.
اعلی تورانی؛ زهرا خطیبی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 51-64
چکیده
علم امام (ع) بارزترین صفتی است که از دیرباز در امامشناسی مورد توجه عالمان و متفکران اسلامی بوده است. اندیشمندان شیعی این ویژگی را از شروط بنیادین امامت دانسته و در رویارویی با دیگر گروههای اسلامی بر آن تأکید کردهاند. مطالعه دربارة این موضوع همواره با نگرشها و رویکردهای فکری مختلفی مواجه بوده و بروز اختلافاتی را در مقدار ...
بیشتر
علم امام (ع) بارزترین صفتی است که از دیرباز در امامشناسی مورد توجه عالمان و متفکران اسلامی بوده است. اندیشمندان شیعی این ویژگی را از شروط بنیادین امامت دانسته و در رویارویی با دیگر گروههای اسلامی بر آن تأکید کردهاند. مطالعه دربارة این موضوع همواره با نگرشها و رویکردهای فکری مختلفی مواجه بوده و بروز اختلافاتی را در مقدار و چگونگی علم امام (ع) موجب شده است. این تحقیق، با رویکردی تطبیقی و با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی، دیدگاه حکمت متعالیه را در این باره بررسی میکند. بر اساس نتایج این پژوهش، حکمت متعالیه بر تقیّد علم امام (ع) به ذاتی نبودن و افاضه از جانب خداوند متعال و نیز بر عدم احاطة علم ایشان نسبت به کنه ذات و صفات ذاتی خداوند متعال اذعان دارد. همچنین، هر آنچه حکمت متعالیه دربارة علم گستردة امام به همة موضوعات و حقایق بیان میدارد، به قوس نزولی و وجود نوری امام (ع) برگشت میکند نه به وجود عنصری و قوس صعودی ایشان.
فلسفه ملاصدرا
محمد صادق زاهدی؛ محمد جواد شمس؛ علی صداقت
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 65-86
چکیده
نظریة نجات صدرالدین شیرازی را میتوان بدیلی در کنار نظریات سهگانة نجات، یعنی انحصارگرایی، شمولگرایی و کثرتگرایی به شمار آورد. ملاصدرا به نجات همة افراد بشر حتی کسانی که به تعبیر قرآن در دوزخ جاودانه خواهند بود معتقد است. او این نظریه را با تکیه بر اصول حکمت متعالیه، مانند اصالت وجود و تشکیک آن و مساوقت وجود و خیر، ارائه کرده است. ...
بیشتر
نظریة نجات صدرالدین شیرازی را میتوان بدیلی در کنار نظریات سهگانة نجات، یعنی انحصارگرایی، شمولگرایی و کثرتگرایی به شمار آورد. ملاصدرا به نجات همة افراد بشر حتی کسانی که به تعبیر قرآن در دوزخ جاودانه خواهند بود معتقد است. او این نظریه را با تکیه بر اصول حکمت متعالیه، مانند اصالت وجود و تشکیک آن و مساوقت وجود و خیر، ارائه کرده است. این نظریه با شباهت زیاد در آثار ابنعربی مشاهده میشود و خود ملاصدرا نیز در موارد متعدد دیدگاه خود را در این زمینه برگرفته از اندیشههای وی میداند. با مراجعه به آثار ابنعربی نیز میتوان شباهت دیدگاه او و ملاصدرا را دریافت؛ هر چند گاهی اختلافاتی میان این دو اندیشمند مشاهده میشود. در این مقاله، پس از تبیین دیدگاه ملاصدرا دربارة نجات اخروی که شمولگرایی فراگیر نامیده شده، با مراجعه به آثار ملاصدرا و ابنعربی، نحوة تأثیرپذیری ملاصدرا از ابنعربی نشان داده شده است.
فلسفه ملاصدرا
مجید احسن؛ مسعود صادقی؛ عسکری سلیمانی امیری
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 87-100
چکیده
فرگه با تشبیه گزارههای وجودی به گزارههای عددی به این نتیجه میرسد که وجود محمولی درجة دوم و صرفاً قابل حمل بر مفاهیم است، نه اشیاء. استدلال وی، با ابتنای بر ثبوت شیء لشیء بودن گزارههای وجودی، این است که اگر وجود بر اشخاص بهمنزلة یک محمول و ویژگی درجة اول حمل شود، گزارههای وجودی موجبه، همانگو و سالبة آنها خودشکن خواهد شد. ...
بیشتر
فرگه با تشبیه گزارههای وجودی به گزارههای عددی به این نتیجه میرسد که وجود محمولی درجة دوم و صرفاً قابل حمل بر مفاهیم است، نه اشیاء. استدلال وی، با ابتنای بر ثبوت شیء لشیء بودن گزارههای وجودی، این است که اگر وجود بر اشخاص بهمنزلة یک محمول و ویژگی درجة اول حمل شود، گزارههای وجودی موجبه، همانگو و سالبة آنها خودشکن خواهد شد. بر این اساس، وی گزارههایی همچون «سقراط وجود دارد» را درست ـ ساخت نمیداند و در تلاش برای ارائة شکل صحیح آن، به صورت نمادین، وجود را به جایگاه سور منتقل میکند. با معیار قرار دادن دیدگاه ملاصدرا روشن میشود که برخلاف گمان فرگه، اولاً اصل در گزارههای وجودی، شخصیه بودن است و ثانیاً مفاد گزارههای وجودی، ثبوت الشیء است نه ثبوت شیء لشیء و ثالثاً، اینکه از پیشفرضهای قول به اینهمان بودن این گزارهها اصالت وجود است که فرگه منکر آن است.
فلسفه ملاصدرا
عبداله صلواتی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 101-114
چکیده
طرح سیستمی ایدة نامتناهی در تفکر فلسفی یونان به چشم نمیخورد. در جهان اسلام نیز تا پیش از شیخ اشراق، نامتناهی عدّی و مدّی در دو قلمرو کم (به نحو بالذات) و قوا (به نحو بالعرض) جریان داشتند؛ ابوالبرکات بغدادی و پس از او سهروردی نامتناهی را بر صفات خدا اطلاق و یگانگیای میان کمال خدا و نامتناهی برقرار کردند. پرسشهای پایة نگارنده در این ...
بیشتر
طرح سیستمی ایدة نامتناهی در تفکر فلسفی یونان به چشم نمیخورد. در جهان اسلام نیز تا پیش از شیخ اشراق، نامتناهی عدّی و مدّی در دو قلمرو کم (به نحو بالذات) و قوا (به نحو بالعرض) جریان داشتند؛ ابوالبرکات بغدادی و پس از او سهروردی نامتناهی را بر صفات خدا اطلاق و یگانگیای میان کمال خدا و نامتناهی برقرار کردند. پرسشهای پایة نگارنده در این جستار عبارتاند از: ملاصدرا چه تبیین فلسفیای از نامتناهی عرضه کرد؟ و محصول پذیرش خصیصة نامتناهی در فلسفهاش چیست؟ برونداد این پژوهش نیز به این قرار است: در تفکر فلسفی ملاصدرا، نامتناهی به لحاظ معناشناختی، مشتمل بر معانیای همانند نامتناهی صفتی، نامتناهی وجودی و فوق نامتناهی وجودی است و نامتناهی به لحاظ وجودشناختی به وجود خدا موجود است. همچنین، اثبات وحدت شخصی وجود، تبیین فلسفی مالکیت خدا بر قلبها و تصرف در آنها و الهیات ایجابی ـ سلبی برخی از کارکردهای نامتناهی در سه حوزة مابعدالطبیعه، الهیات و انسانشناسی در فلسفة صدرایی است.
فلسفه ملاصدرا
مرتضی عرفانی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 115-127
چکیده
اصالت وجود صدرایی دو معنی دارد که هر دو قابل انتساب به صدراست. در معنای اول ماهیت برخلاف وجود در خارج هیچ تحققی ندارد و فقط اعتبار ذهن است، اما در معنای دوم بهتبع وجود در خارج تحقق دارد. اصالت وجود به معنای اول را به هیچ وجه نمیتوان به ابنسینا نسبت داد، زیرا وی معتقد به تحقق ماهیت است و آن را امری صرفاً ذهنی نمیداند. اصالت وجود ...
بیشتر
اصالت وجود صدرایی دو معنی دارد که هر دو قابل انتساب به صدراست. در معنای اول ماهیت برخلاف وجود در خارج هیچ تحققی ندارد و فقط اعتبار ذهن است، اما در معنای دوم بهتبع وجود در خارج تحقق دارد. اصالت وجود به معنای اول را به هیچ وجه نمیتوان به ابنسینا نسبت داد، زیرا وی معتقد به تحقق ماهیت است و آن را امری صرفاً ذهنی نمیداند. اصالت وجود به معنای دوم اگرچه رابطة نزدیکتری با حکمت سینوی دارد، اما آن را هم با تمام مبانی و نتایجش نمیتوان به شیخالرئیس نسبت داد، زیرا وی به جای اعتقاد به وحدت وجود، معتقد به کثرت و تباین وجودهاست و به جای قول به اتحاد وجود و ماهیت در خارج، قائل به عروض وجود است و در مورد نتایج و ثمرات بحث هم او به جای تأکید بر اینکه واجب تعالی حقیقت وجود است و این حقیقتْ واحد است، بر این باور اصرار میورزد که وجودها حقایق متکثریاند و واجب تعالی وجود بسیط و متباین با ممکنات است که نه همراه با ماهیت است و نه میتوان او را همچون ممکنات با جنس و فصل تعریف کرد.
فلسفه ملاصدرا
ولی اله خوش طینت؛ شبنم صفوی زاده
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 25-36
چکیده
این تحقیق بر آن است که ماهیت زمان را در آرای ملاصدرا و نظریات نسبیتی موجود، در قالب نسبیت خاص و نسبیت عام، مورد مداقه قرار دهد و به نقاط اشتراک و افتراق میان آنها بپردازد. مسئلة زمان همواره از منظر وجود مورد اختلاف میان فلاسفه و متکلمان متعددی بوده است. چنانچه عدهای زمان را امری موهومی دانسته و عدهای دیگر رأی به وجود زمان داده و ...
بیشتر
این تحقیق بر آن است که ماهیت زمان را در آرای ملاصدرا و نظریات نسبیتی موجود، در قالب نسبیت خاص و نسبیت عام، مورد مداقه قرار دهد و به نقاط اشتراک و افتراق میان آنها بپردازد. مسئلة زمان همواره از منظر وجود مورد اختلاف میان فلاسفه و متکلمان متعددی بوده است. چنانچه عدهای زمان را امری موهومی دانسته و عدهای دیگر رأی به وجود زمان داده و به تبع آن خصوصیاتی را برای ماهیت زمان در نظر گرفتهاند. به موازات اندیشههای فلسفی محض، رویکرد مشابهی نسبت به خوانش فلسفی زمان در چارچوب نظریههای فیزیکی، بهخصوص فیزیک نسبیتی، به چشم میخورد که این مقاله درصدد است، با رویکردی تحلیلی، همچون پلی میان اندیشة فلسفی محض و خوانش فلسفی آرای فیزیکی عمل کند و به اشتراکات و نقاط افتراق موجود میان دو حوزه بپردازد. هر دو رویکرد به جای ارائة زمان و مکان، بهمنزلة موجوداتی مستقل و مطلق، با یکسان درنظرگرفتن مفهوم امتداد و بعد، به وجود ساختاری واحد اذعان دارند که دربرگیرندة هر دوی فضا و زمان است، اما دیدگاه ملاصدرا دربارة ماهیت زمان با آنچه دیدگاه نسبیگرایانة برآمده از تفسیر فلسفی نسبیت ارائه میدهد مغایر است.
فلسفه ملاصدرا
محمد حسن صانعی پور
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 97-111
چکیده
اندیشمندان اسلامی، از فقها و متکلمان گرفته تا حکما و عرفا، توجه ویژه به آیات قرآنی داشته و هر کدام به قدر توان خود و با تکیه بر معارف و مبانی علوم تخصصی خود به تفسیر کلام الهی پرداخته و متون تفسیری گرانقدر و مختلفی را نگاشتهاند. اختلاف موجود ریشه در تعریف متفاوت آنان از تفسیر صحیح و معیار دارد. ملاصدرا، بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت ...
بیشتر
اندیشمندان اسلامی، از فقها و متکلمان گرفته تا حکما و عرفا، توجه ویژه به آیات قرآنی داشته و هر کدام به قدر توان خود و با تکیه بر معارف و مبانی علوم تخصصی خود به تفسیر کلام الهی پرداخته و متون تفسیری گرانقدر و مختلفی را نگاشتهاند. اختلاف موجود ریشه در تعریف متفاوت آنان از تفسیر صحیح و معیار دارد. ملاصدرا، بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت متعالیه، نیز با تکیه بر دو مشرب مشائی و اشراقی تفسیر قرآن کریم نگاشته است. این مقاله بر آن است تا تبیین ملاصدرا از تفسیر صحیح و مفسر معیار را استخراج کند. وی در قرآنپژوهی خود بر این باور است که مفسر با تکیه بر استدلال و برهان عقلانی از یک طرف و بهرهگیری از مجاهدات نفسانی و اشراقات قلبی میتواند به ملکوت و غیب الهی متصل شود و اشارات عرشی و فیوضات ربانی را در آینة قلب خود مشاهده کند و به مرتبة مکاشفه و رسوخ در علم برسد و معانی آیات الهی را دریافت کند. این دو مقوله در متن تفسیر ملاصدرا با تعبیر «هدایة عقلیة» و «لمعة اشراقیة» بیان شدهاند. وی معتقد است که نفس مفسر قرآن با گذر از قوة فکر و مجهزشدن به قوة حدس و سپس با شدت در قوة حدس میتواند به مدارج بالاتری از قوا دست یازد؛ قوهای که در نوع کمالی آن قوة قدسیه نامیده میشود. ملاصدرا شدت در حدس و قوة قدسیه را علاوه بر نفس شریف انبیا (ع) برای مفسران غیرنبی ـ به شرط مواظبت از نفس و رفع موانع و حجابهای نفسانی و اشتعال کبریت نفس به انوار ملکوتی ـ نیز قائل است. وی تفسیر خود را محصول چنین فرایندی و فیوضات ربانی بر قلب خودش میداند.
فلسفه ملاصدرا
علیرضا موفق؛ محمد حسین مهدوی نژاد؛ محمدرضا ضمیری
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 129-140
چکیده
حقیقت مرگ و معاد از مسائل بنیادین فلسفۀ صدرالمتألهین است. مرگ از نگاه او دارای سه ویژگی اصلی است: اولین ویژگی مرگ، عدمینبودن آن است. این ویژگی با نگرشهای مادی که بر اساس آن مرگ پایان حیات، اتمام زحمات آدمی و در نتیجه سبب پوچبودن زندگی تلقی میشود، متفاوت است. با توجه به مشرب فلسفی صدرالمتألهین میتوان فهمید که این ویژگی هیچگاه ...
بیشتر
حقیقت مرگ و معاد از مسائل بنیادین فلسفۀ صدرالمتألهین است. مرگ از نگاه او دارای سه ویژگی اصلی است: اولین ویژگی مرگ، عدمینبودن آن است. این ویژگی با نگرشهای مادی که بر اساس آن مرگ پایان حیات، اتمام زحمات آدمی و در نتیجه سبب پوچبودن زندگی تلقی میشود، متفاوت است. با توجه به مشرب فلسفی صدرالمتألهین میتوان فهمید که این ویژگی هیچگاه از روی مصلحتجویی مطرح نشده است؛ بلکه نوعی تبیین واقعیت به شمار میآید. ویژگی دیگر مرگ از نگاه صدرایی امکانآفرینی آن برای زندگی دنیوی است که با لحاظ غایت در آن سوی نشئۀ دنیوی تحقق مییابد. از این رو دنیا از نظر وی و برخلاف نگاههای الحادی، هیچگاه ارزش غایتبودن را ندارد و تنها محلی برای دستیابی به غایتی برتر است. همچنین، مرگ از نظر صدرالمتألهین حتی سبب سکون و توقف نیست، بلکه ارمغانآور تکاملی است که از ارتقای معرفتی و وجودی شروع و تا وصول به کمال مطلق حق، استمرار مییابد. این سه عنصر نمای مرگ را نه تنها از صورتی دهشتزا و رعبآور خارج میکند، بلکه ارمغانآور معنا و ارزش برای زندگی است.
محمدهادی امین ناجی؛ علی رضا دل افکار؛ محمدولی اسدی؛ محمدکاظم میرحسینی
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 141-155
چکیده
در قرآن آیات متعددی هست که مسئلة خلود بهشتیان و جهنمیان را گوشزد میکند، عدهای را سعادتمند و مخلّد در بهشت و متنعم از نعمتهای آن، و دستة دیگر را شقاوتمند و معذّب به انواع عذاب معرفی میکند. در این مقاله، سخن در معنای «خلود» در آیات 105 تا 108 هود متمرکز است و به واکاوی میزان و قلمرو آن از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی میپردازد؛ ...
بیشتر
در قرآن آیات متعددی هست که مسئلة خلود بهشتیان و جهنمیان را گوشزد میکند، عدهای را سعادتمند و مخلّد در بهشت و متنعم از نعمتهای آن، و دستة دیگر را شقاوتمند و معذّب به انواع عذاب معرفی میکند. در این مقاله، سخن در معنای «خلود» در آیات 105 تا 108 هود متمرکز است و به واکاوی میزان و قلمرو آن از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی میپردازد؛ در اینکه مراد از خلود چیست و آیا بین خلود اهل بهشت و جهنم تفاوتی هست یا نه؟ بین مفسران و متکلمان اختلاف نظر وجود دارد اکثراً آنها را یکی دانستهاند و به معنای بقا و جاودانگی اهل بهشت برای همیشه و ماندگاری اهل جهنم در جهنم به صورت دائمی و نامحدود میدانند. در این عرصه دیدگاه مفسر مطرح معاصر، علامه طباطبایی (ره)، و میزان هماهنگی بین نظر ایشان و ملاصدرا حائز اهمیت است. مسئله به روش تحلیل محتوا بر اساس دادهها و اطلاعات گردآوری شده است. از آنجا که قرآن در آیات هود خلود بهشتیان و جهنمیان را به دوام آسمانها و زمین معلق دانسته، ابتدا مراد از آسمان و زمین و میزان دوام آنها بررسی میشود و سپس مسئلة خلود مورد کنکاش و مداقه قرار میگیرد. بنا بر نتایج، عدهای آسمان و زمین را دنیایی، اما علامه و ملاصدرا اخروی میدانند، علامه خلود را دائمی، ملاصدرا آن را بسته به نوع عقیده، کمیت، کیفیت و موجبات عذاب میداند. آنچه حاصل شد اینکه قرآن طبق عدل الهی محدودیت خلود جهنمیان، و مطابق فضل الهی بقای اهل بهشت را بیان میکند.
فلسفه ملاصدرا
زهیر انصاریان؛ رضا اکبریان؛ لطف الله نبوی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 37-53
چکیده
دیدگاه صدرالمتألهین دربارة پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و فهم قابل رهگیری است. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر حیث منشأ، فاعلشناسا، روش، مسائل، زبان و زمان بررسی میشود. در این نظریه، دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحدند، اما از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجة این تفاضل در نسبت زبانی ...
بیشتر
دیدگاه صدرالمتألهین دربارة پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و فهم قابل رهگیری است. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر حیث منشأ، فاعلشناسا، روش، مسائل، زبان و زمان بررسی میشود. در این نظریه، دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحدند، اما از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجة این تفاضل در نسبت زبانی و زمانی دین و فلسفه نمایان میشود؛ به طوری که، زبان دین علاوه بر اشتمال زبان حکمی از زبانی تنزیلی بهره میبرد که رقیقهای از زبان حکمت محسوب میشود؛ همچنین، با عنایت به تفاضل معرفتی دین نسبت به فلسفه، فیلسوفان برای نیل به حقیقت باید از آموزههای انبیا اقتباس کنند و بنابراین، فلسفة زمانی از دین متأخر است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روشهایی زبانی و باطنی برای نیل به معنای معتبری که الفاظ متون دینی از آنها حکایت میکنند. بهرهگیری از این روشها فلسفه را در جایگاهی قرار میدهد که با اقتباسی روشمند از آموزههای دینی، در عین حفظ گوهر تفلسف، میتوان آن را به دینیبودن متصف کرد.
نفیسه ترابی؛ محسن جوادی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 55-69
چکیده
واهمه در میان قوای نفس قوهای مهم است که علاوه بر جایگاه مهمی که در نفسشناسی دارد در سایر حوزههای پژوهشی مانند معرفتشناسی، اخلاق و عرفان نیز نقشآفرینی میکند. واهمه در نسبت با عقل دو جنبة مطیع و سرکش دارد. از یک سو در درک معانی جزئی به عقل خدمت میکند و از سوی دیگر، سبب خطای ذهن در امور کلی میشود. بنا بر نظر ملاصدرا، وهم قوهای ...
بیشتر
واهمه در میان قوای نفس قوهای مهم است که علاوه بر جایگاه مهمی که در نفسشناسی دارد در سایر حوزههای پژوهشی مانند معرفتشناسی، اخلاق و عرفان نیز نقشآفرینی میکند. واهمه در نسبت با عقل دو جنبة مطیع و سرکش دارد. از یک سو در درک معانی جزئی به عقل خدمت میکند و از سوی دیگر، سبب خطای ذهن در امور کلی میشود. بنا بر نظر ملاصدرا، وهم قوهای غیرمستقل و دارای مرتبهای از تجرد و بهمنزلة عقل نازل است. قوة واهمه از این حیث که سبب به خطا افکندن ذهن میشود، بیش از جنبة دیگر آن مورد توجه فلاسفه است. به گونهای که ملاصدرا آن را شیطان درون و راه نفوذ شیطان به نفس آدمی میداند. طبق دیدگاه او جنبة گمراهکنندة واهمه به مدد خواطر شیطانی، علاوه بر آنکه منشأ بروز برخی رفتارهای انسان است، در مسیر سلوک نیز موانعی برای سالک راه حق ایجاد میکند. در این مقاله ضمن بررسی چیستی وهم و نسبت آن با عقل نزد ملاصدرا، نقش آن را در اخلاق و عرفان بررسی میکنیم.
فلسفه ملاصدرا
منا فریدی خورشیدی؛ فاطمه سلیمانی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 71-83
چکیده
آیة مبارکة نور از جمله آیاتی است که اندیشمندان مختلف، از جمله ابنسینا و ملاصدرا، دست به تفسیر و تأویل آن زدهاند. ابنسینا در تفسیر خود، با نگاه فلسفی صرف، تمثیلهای موجود در آیة نور را به مراتب عقل نظری تأویل میبرد. در مقابل، ملاصدرا با بهرهگیری از مبنای اصالت وجود و تشکیک وجود سعی در تبیین نظامی برای نزول فیض و رحمت الهی دارد ...
بیشتر
آیة مبارکة نور از جمله آیاتی است که اندیشمندان مختلف، از جمله ابنسینا و ملاصدرا، دست به تفسیر و تأویل آن زدهاند. ابنسینا در تفسیر خود، با نگاه فلسفی صرف، تمثیلهای موجود در آیة نور را به مراتب عقل نظری تأویل میبرد. در مقابل، ملاصدرا با بهرهگیری از مبنای اصالت وجود و تشکیک وجود سعی در تبیین نظامی برای نزول فیض و رحمت الهی دارد و تمثیلهای آیة نور را با این نظام تطبیق میدهد. آنچه در تفسیر ملاصدرا از آیة نور اهمیت دارد آن است که در عین وجود صورتبندیهای مشائی در براهین منطقی صدرا برای اثبات وجود خدا بهمثابة نور، باز هم جنبة فلسفی ـ عرفانی وجه غالب و بارز تفسیر او بر آیة نور است. دغدغة فکری و تفاوت رویکرد ابنسینا و ملاصدرا، تفاوت روششناختی تفسیری ابنسینا و ملاصدرا و توجه ملاصدرا به ظاهر و عبور از ظاهر به باطن از جمله عوامل مبنایی تفاوت تأویلی ابنسینا و ملاصدرا از آیة شریفة نور است.
فلسفه ملاصدرا
معصومه عامری؛ زهره توازیانی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 85-100
چکیده
در این نوشتار، مبانی و راهحلهای ملاصدرا در مسئلة شر بررسی شده است. وی از جمله فیلسوفانی است که با تلاش وافر، ضمن طرح انواع شبهاتی که صفات کلیدی علم، قدرت و خیرخواهی خداوند را نشانه رفتهاند و به تبع آن احسنبودن نظام عالم را نیز زیر سؤال بردهاند، با مددگرفتن از اصول و مبانی حکمت متعالیة خود، راهحلهای منطقی برای آنها ارائه ...
بیشتر
در این نوشتار، مبانی و راهحلهای ملاصدرا در مسئلة شر بررسی شده است. وی از جمله فیلسوفانی است که با تلاش وافر، ضمن طرح انواع شبهاتی که صفات کلیدی علم، قدرت و خیرخواهی خداوند را نشانه رفتهاند و به تبع آن احسنبودن نظام عالم را نیز زیر سؤال بردهاند، با مددگرفتن از اصول و مبانی حکمت متعالیة خود، راهحلهای منطقی برای آنها ارائه میکند و همچنان بر اعتقاد خود به خیر محضبودن خدا، قدرت مطلقه، حکمت بالغه، علم بیمنتها و احسنبودن نظام صادر از او تأکید دارد. اصلیترین مبنای ملاصدرا در پاسخگویی به شبهات در این زمینه اصالت وجود است و راهحلهای اساسی او در این خصوص، از الگوی عدمیبودن شر و مجعول بالعرض بودن آن تبعیت میکند، یعنی همان راهحلهایی که فیلسوفان یونان باستان نظیر افلاطون و ارسطو در این باب عرضه کردهاند، اما نوآوری ملاصدرا در این باب بازگشت به استفادة کاربردی از اصل اصالت وجود و مساوق قراردادن آن با خیر است، علاوه بر اینکه از براهین لمّی و انّی در حل مسئله مدد گرفته است؛ مهمترین یافتههای وی حل مشکل ثنویت و هموارکردن بستر توحیدی در حوزة عمل و نظر برای هضم مسئلة شر و پاسخگویی مناسب به شبهات مطرحشدة آن است. این بحث در مقالة حاضر بهتفصیل بیان میشود.
فلسفه ملاصدرا
محمدکاظم فرقانی؛ امیر راشدی نیا
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 101-116
چکیده
ملاصدرا در آثار مختلف خود تقریرات مختلفی از رابطة شناخت خداوند و شناخت نفس ارائه کرده است. بنا بر احصای انجامشده تعداد این تقریرها به ده تقریر بالغ میشود که عبارتاند از: تقریر مثال و صورت، تقریر انسان کامل، تقریر لُبّ لُبّ قشر انسانی، تقریر عبودیت، تقریر تجرد نفس، تقریر لا مؤثر فی الوجود الاّ الله، تقریر عقل اول، تقریر سیر تکاملی ...
بیشتر
ملاصدرا در آثار مختلف خود تقریرات مختلفی از رابطة شناخت خداوند و شناخت نفس ارائه کرده است. بنا بر احصای انجامشده تعداد این تقریرها به ده تقریر بالغ میشود که عبارتاند از: تقریر مثال و صورت، تقریر انسان کامل، تقریر لُبّ لُبّ قشر انسانی، تقریر عبودیت، تقریر تجرد نفس، تقریر لا مؤثر فی الوجود الاّ الله، تقریر عقل اول، تقریر سیر تکاملی انسان، تقریر شناخت عالَم و تقریر وجود رابط. نخست، به نظر میرسد این تقریرات بیانهای مستقل از یکدیگر در تفسیر عبارت «من عرف نفسه عرف ربه» باشد. با بررسی این تقریرات از جنبة حضوری یا حصولیبودن شناخت و همچنین یگانگی یا دوگانگی شناخت نفس و شناخت خداوند، این ده تقریر به تقریر وجود رابط بازمیگردد. بنابراین، این تقریرات که در ابتدا غیرمرتبط با یکدیگر به نظر میرسند، با بررسی انجامشده، در واقع بیانگر وجوه مختلف از یک تقریر خواهند بود.
فلسفه ملاصدرا
مهدیه نزاکتی علی اصغری؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 135-142
چکیده
سهروردی ادراک بصری را اشرف ادراکات حسی میداند. ویمعرفتشناسی اشراقی را با ابصار آغاز مینماید و قاعده اشراقی ابصار را چنان بسط میدهد که ادراکات مراتب بالاتر را نیز دربرمیگیرد، لذا در معرفتشناسی اشراقی نخست باید فعل ابصار را از دیدگاه فلسفی تحلیل و بررسی نمود تا بتوان در نهایت به درک حقیقت علم حضوری اشراقی نائل آمد؛ اما ملاصدرا ...
بیشتر
سهروردی ادراک بصری را اشرف ادراکات حسی میداند. ویمعرفتشناسی اشراقی را با ابصار آغاز مینماید و قاعده اشراقی ابصار را چنان بسط میدهد که ادراکات مراتب بالاتر را نیز دربرمیگیرد، لذا در معرفتشناسی اشراقی نخست باید فعل ابصار را از دیدگاه فلسفی تحلیل و بررسی نمود تا بتوان در نهایت به درک حقیقت علم حضوری اشراقی نائل آمد؛ اما ملاصدرا که بحثهای فلسفی خود را بر اساس اصالت و بساطت وجود مطرح مینماید،مبحث ابصار نفس را هم ناشی از بساطت و تجرد و احاطه وجودی نفس میداند. در نظر وی آنچه نفس دریافت مینماید، غیرمادی و از شئونات و تصرفات بالطبع نفس با افاضه قدرت الهی و درنتیجه، مدرکات بالذات نفس میباشدو به تعبیر دیگر، معرفت نفس در حقیقت کشف و نمود، مدرکات باطنی نفس میباشد که در جهان مادی، به صورت ادراک قواکه در حقیقت آلات و معدات ادراک نفس هستند، نمود مینمایند. پس معرفت نفس ناشی از اتحاد آن در قوس صعود و خلاقیت در قوس نزول میباشد.
فلسفه ملاصدرا
رضا رضازاده؛ پریچهر میری
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1393، ، صفحه 97-108
چکیده
دغدغۀ وصول به حقیقت و عملِ اخلاقی برای ملاصدرا مهم شمرده شده است. هدف این مقاله سنجش چگونگی انطباق نظریۀ اخلاقی این فیلسوف با «فضیلتگرایی» است. بررسی و سنجش هر یک از مؤلفههای «اخلاق فضیلت» با تکیه بر شواهد مندرج در آثار وی انطباق دیدگاهش بر نظریۀ «فضیلتگرایی» را تقویت و اثبات میکند. نتیجة این بررسی نشان میدهد ...
بیشتر
دغدغۀ وصول به حقیقت و عملِ اخلاقی برای ملاصدرا مهم شمرده شده است. هدف این مقاله سنجش چگونگی انطباق نظریۀ اخلاقی این فیلسوف با «فضیلتگرایی» است. بررسی و سنجش هر یک از مؤلفههای «اخلاق فضیلت» با تکیه بر شواهد مندرج در آثار وی انطباق دیدگاهش بر نظریۀ «فضیلتگرایی» را تقویت و اثبات میکند. نتیجة این بررسی نشان میدهد که الف) ملاصدرا، همچون فضیلتگرایان، فضیلت را مقصد نهایی و کمال آدمی میداند؛ ب) بیشتر بر اهمیت و نقش «بودن» پای میفشارد تا عملِ صرف؛ ج) برای او فضیلت ارزش فینفسه دارد؛ د) وی حیات اخلاقی را در چارچوب قواعد عقلانی محصور و محبوس نمیکند؛ هـ) برای او الگوها و اسوههای اخلاقی مدل حقیقی برای طراحی زندگی مبتنی بر فضیلتاند؛ و) سرانجام برای دستیابی به حیات مطلوب اخلاقی بایستی فضائل را هم در عرصۀ حالات درونی و هم در اعمال بیرونی محقّق کرد.
فاطمه ترکاشوند؛ زهره توازیانی
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1393، ، صفحه 39-53
چکیده
راههای دستیابی به معرفت و شناخت موانع آن از مهمترین دغدغههای معرفتشناسان است. نمونة بارز آن ملاصدرا حکیم شرقی و فرانسیس بیکن اندیشمند مغربزمین است. ملاصدرا اساس معرفت حقیقی را در ایمان به خدا و کسب آن به شیوة شهودی میداند و این نوع معرفت را کلید اکثر معارف معرفی میکند. او حصول این نوع معرفت را با سه مانع اصلی روبهرو میداند. ...
بیشتر
راههای دستیابی به معرفت و شناخت موانع آن از مهمترین دغدغههای معرفتشناسان است. نمونة بارز آن ملاصدرا حکیم شرقی و فرانسیس بیکن اندیشمند مغربزمین است. ملاصدرا اساس معرفت حقیقی را در ایمان به خدا و کسب آن به شیوة شهودی میداند و این نوع معرفت را کلید اکثر معارف معرفی میکند. او حصول این نوع معرفت را با سه مانع اصلی روبهرو میداند. فرانسیس بیکن نیز با اعتقاد به ضرورت شناخت طبیعت برای کسب معرفت الهی به خطاهای ذهنی و باورهای غلط بهمنزلة موانع مهمی در رسیدن به آن اشاره میکند. او در این زمینه چهار مانع (یا به تعبیر او بت) را معرفی میکند. نگارندگان در پژوهش حاضر سعی کردهاند با کنار هم نهادن دیدگاه دو فیلسوف نمونهای از دغدغههای مشترک نظامهای فلسفی متفاوت را به تصویر بکشند.
واژگان کلیدی: