فلسفه ملاصدرا
مرضیه اخلاقی
چکیده
شخصیت که از ریشه یونانی «persona» به معنای نقاب و ماسک أخذ شده است، اصطلاحاً اشاره به ویژگیهای بیرونی قابل مشاهده رفتارهای افراد و میزان تأثیرگذاری و تطابق خواستهها و انتظارات اجتماعی آنها دارد، اما چون یک مفهوم انتزاعی است تبیین معنای علمی آن دشوار است. بهدلیل ارائه تعاریف متعدد و مختلف از سوی روانشناسان که ریشه در جهانبینی ...
بیشتر
شخصیت که از ریشه یونانی «persona» به معنای نقاب و ماسک أخذ شده است، اصطلاحاً اشاره به ویژگیهای بیرونی قابل مشاهده رفتارهای افراد و میزان تأثیرگذاری و تطابق خواستهها و انتظارات اجتماعی آنها دارد، اما چون یک مفهوم انتزاعی است تبیین معنای علمی آن دشوار است. بهدلیل ارائه تعاریف متعدد و مختلف از سوی روانشناسان که ریشه در جهانبینی و نگرش آنها به ماهیت انسان و شرایط فرهنگی و اجتماعی او دارد، تاکنون توفیقی در ارائه تعریفی واحد و قابل قبول از سوی نظریهپردازان شخصیت، حاصل نشده است. در پژوهش حاضر که به روش توصیفیـتحلیلی صورت گرفته است، با جستجو در آثار صدرالمتألهین و با تکیه بر مبانی هستیشناختی و انسانشناختی وی، تلاش شده است معنای «شخصیت» در حکمت متعالیه استنباط گردد. یافتههای پژوهش حکایت از این دارد که همه افراد انسان فطرت واحد اما شخصیتهای متفاوتی دارند. طبیعت و فطرت واحد داشتن به معنای مستویالخلقه بودن آنهاست، اما «شخصیت» همان «شاکله وجودی» است که بر مجموعهای از صفات طبیعی و اکتسابی ویژه هر فرد اطلاق میشود که تعیینکننده خطمشی او در زندگی است. کمالات اکتسابی که بر اساس افکار و اعمال حسنه یا سیئه و تحت تأثیر عوامل محیطی و تربیتی و وراثتی، شکلدهنده ساختار وجودی انسان میگردد و رفتار وی تابع و هماهنگ با همین شخصیت اوست. بر اساس اندیشه صدرایی، همانگونه که بر مبنای حرکت جوهری، وجود انسان دائماً در جریان و تحوّل است، خویشتن شکلگرفته او نیز همانند رودخانه سیالی است که شکل و موجودیت کلی آن ثابت است اما همواره در سیر استکمالی خود، در جریان و تحول است.
محمد هادی عاشوری؛ سید محمد کاظم علوی
چکیده
مسئلۀ محرک تاریخ از جمله مباحث چندوجهی فلسفۀ تاریخ است که با مباحث دیگر آن درمیآمیزد. این مسئله در دیدگاه علامه طباطبایی با شناخت ادوار تاریخ گره خورده است. تاریخ مورد اشارۀ علامه، تاریخ انسان و ملتها است که در منظومۀ فکری وی به سه دورۀ بساطت و سادگی، وحدت ملتها و حس و ماده تقسیم میشود. فطرت بهمثابه محرک تاریخ در هر سه دوره نقش ...
بیشتر
مسئلۀ محرک تاریخ از جمله مباحث چندوجهی فلسفۀ تاریخ است که با مباحث دیگر آن درمیآمیزد. این مسئله در دیدگاه علامه طباطبایی با شناخت ادوار تاریخ گره خورده است. تاریخ مورد اشارۀ علامه، تاریخ انسان و ملتها است که در منظومۀ فکری وی به سه دورۀ بساطت و سادگی، وحدت ملتها و حس و ماده تقسیم میشود. فطرت بهمثابه محرک تاریخ در هر سه دوره نقش ایفا میکند. در دو دورۀ اول، فطرت خود را در قالب خاصیت استخدامگری نشان داد و با توجه به مجموع ویژگیهای این دو دوره، اصل استخدام برای حرکت جامعۀ بشری کافی بود. البته استخدام مانند دیگر اصول عقل عملی و دیگر گرایشهای فطری، در معرض انحراف و اشتباه بود که با پیشرفتهتر و پیچیدهتر شدن جوامع خود را نشان داد. بنابراین در دورۀ سوم حیات تاریخی بشر، لازم بود عامل دیگری نیز به کمک آن بیاید تا مسیر رو به کمال انسانیت متوقف نشود. این عامل وحی و دین است. وحی و دین هم باید مطابق با فطرت میبود وگرنه نمیتوانست نقشی در حرکت تاریخ داشته باشد.