فلسفه ملاصدرا
محمدرضا شمشیری؛ زهرا علافچیان
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 177-191
چکیده
«سعادت» همواره و از دیرباز مطمح نظر آدمیان بهطور عام و اندیشمندان بهطور خاص بوده است و از چیستی، چگونگی، مبانی، راههای کسب، جلب و حفظ آن پرسش کردهاند. جستار حاضر بهشیوه تحلیلی ـ استنباطی دیدگاه دو فیلسوف همعصر یکدیگر در حوزه تفکر اسلامی و فلسفه غرب، صدرالمتألهین و اسپینوزا، در اینباره را به بحث گذاشته است. هدف از این ...
بیشتر
«سعادت» همواره و از دیرباز مطمح نظر آدمیان بهطور عام و اندیشمندان بهطور خاص بوده است و از چیستی، چگونگی، مبانی، راههای کسب، جلب و حفظ آن پرسش کردهاند. جستار حاضر بهشیوه تحلیلی ـ استنباطی دیدگاه دو فیلسوف همعصر یکدیگر در حوزه تفکر اسلامی و فلسفه غرب، صدرالمتألهین و اسپینوزا، در اینباره را به بحث گذاشته است. هدف از این مقابله و تطبیق، ضمن بیان مبادی و مقاصد این دو شخصیت درباره سعادت، توجه به مبانی فکری هر یک و تشریح نقاط اشتراک آنهاست. ملاصدرا و اسپینوزا، هر دو، معقتدند سعادت اکتسابی و تدریجیالحصول است، ارزش لنفسه دارد و از سنخ ادراک است. اختلاف ایشان در مفهوم معرفت شهودی، سعادت عقلانی و وحدت وجود است. نتیجه آنکه، جامعیت، انسجام و استحکام در تفکر صدرا بهدلیل اینکه نگرش او در بستر وحی و عقلانیت مبتنی بر وحی شکل گرفته کاملاً مشهود است، حال آنکه اسپینوزا سعادت را از دریچه عقلانیت صرف و خودبنیاد نگریسته است. در نگرش صدرایی، دامنه بحث از سعادت نه فقط دنیا، که آخرت را نیز در بر میگیرد.