جواد عظیمی دستگردی؛ علی ارشد ریاحی
چکیده
چکیده:از طرفی «حقیقت وجود» در حکمت متعالیه عنوانی است که ملاصدرا در مسائل مهم فلسفی بر آن تکیه دارد و احکام ویژه ای مانند اصالت، وحدت و تشکیک را خصوص این عنوان مطرح می کند و از طرف دیگر وی فقط سه قسم وجود را برمیشمارد: وجود واجب، وجود مطلق و وجود مقیّد. رابطه آن حقیقت با این سه قسم اهمیت زیادی در فهم دقیق نظام فلسفی ملاصدرا دارد. ...
بیشتر
چکیده:از طرفی «حقیقت وجود» در حکمت متعالیه عنوانی است که ملاصدرا در مسائل مهم فلسفی بر آن تکیه دارد و احکام ویژه ای مانند اصالت، وحدت و تشکیک را خصوص این عنوان مطرح می کند و از طرف دیگر وی فقط سه قسم وجود را برمیشمارد: وجود واجب، وجود مطلق و وجود مقیّد. رابطه آن حقیقت با این سه قسم اهمیت زیادی در فهم دقیق نظام فلسفی ملاصدرا دارد. در این مقاله با روش تحلیل محتوا، بر شناخت این رابطه تمرکز بیشتری شده است و بر همین اساس پای بحث از اعتبارات وجود خصوصا اعتبار «لابشرط» به میان می آید. با استفاده از خصوصیاتی که ملاصدرا برای سه قسم از وجود بیان میکند و همچنین با بررسی لوازمی که هر یک از اعتبارات وجود به دنبال دارد، این نتیجه حاصلشده است که در فلسفه ملاصدرا حقیقت وجود که حکم مقسم برای این سه را دارد، اعتبار لابشرطیت داشته و این اعتبار، مربوط به وجود حقّ تعالی نیست، بلکه تنها وجود منبسط دارای خصوصیات لابشرطیت است. بر اساس شواهد و تصریحات ملاصدرا این وجود لابشرط همان وجود مطلق در موضوع علم الهی است که شناخت خدا در آینه او امکانپذیر است.
لیلا نیکویی نژاد؛ احمد شه گلی
چکیده
انتزاع مفاهیم متعدد از مصداق واحد یکی از مسائلی است که در موضوعات و استدلالهای فلسفی مورد استفاده قرار میگیرد. آیا انتزاع مفاهیم متعدد از مصداق واحد امکانپذیر است؟ برخی قائل به امکان و برخی قائل به امتناع این موضوع هستند. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی- عقلی به این نتیجه میرسیم که انتزاع مفاهیم متکثر از واحد من حیث هو واحد، ...
بیشتر
انتزاع مفاهیم متعدد از مصداق واحد یکی از مسائلی است که در موضوعات و استدلالهای فلسفی مورد استفاده قرار میگیرد. آیا انتزاع مفاهیم متعدد از مصداق واحد امکانپذیر است؟ برخی قائل به امکان و برخی قائل به امتناع این موضوع هستند. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی- عقلی به این نتیجه میرسیم که انتزاع مفاهیم متکثر از واحد من حیث هو واحد، امر ممکنی است و انتزاع مفاهیم متعدد از مصداق بسیط از آن حیث که دارای حیثیت واحد است در برخی موارد اتفاق میافتد و این خاصیت از خواص ذهن است که مفاهیم متکثر ایجاد میکند؛ البته از حیثیاتی که در بیرون وجود بالعرض دارند و باعث ایجاد تکثر در موضوع خود نمیشوند. هرچند این فرآیند بستگی به درجه و مرتبهی وجودی مصداق دارد؛ یعنی هرچند مصداق کاملتر و قویتر باشد، ذهن مفاهیم بیشتری از آن انتزاع میکند تا جاییکه در مورد کاملترین مصداق مفاهیم متضادی؛ مانند اول و آخر و ... را میتوان انتزاع و به آنها متصف کرد. این دیدگاه برگزیده دارای آثار و نتایجی است که در مقاله به آنها اشاره میشود.
فلسفه ملاصدرا
محمد فاروق؛ غلامرضا اعوانی
چکیده
هدف مقالۀ حاضر بررسی مقایسۀ نگرش کلی هیدگرو ملاصدرا دربارۀ «معنای متافیزیک» است که جایگاهی اساسی در هر دو فلسفۀ مورد نظر دارد. در سیر تحلیل این مقاله دریافتیم که این معنا و منظور نزد این دو فیلسوف، در دو جهان متفاوت قرار میگیرد، چرا که هم جهتیابی و هم جهانبینی صدرا و هیدگر در دو زمینۀ خاص شکل گرفته است. یافتۀ هیدگر این است ...
بیشتر
هدف مقالۀ حاضر بررسی مقایسۀ نگرش کلی هیدگرو ملاصدرا دربارۀ «معنای متافیزیک» است که جایگاهی اساسی در هر دو فلسفۀ مورد نظر دارد. در سیر تحلیل این مقاله دریافتیم که این معنا و منظور نزد این دو فیلسوف، در دو جهان متفاوت قرار میگیرد، چرا که هم جهتیابی و هم جهانبینی صدرا و هیدگر در دو زمینۀ خاص شکل گرفته است. یافتۀ هیدگر این است که هستی انسان (بعد از آنکه دازین را یافته باشیم و معنای آن را درک کردیم)، متناهی است و پس از مرگ دیگر امری باقی نمیماند. یعنی در این سیستم خاص که به وضعیت وجودی انسان مربوط است، جایی فراتر از هستی حاضر او وجود ندارد. وقتی انسان در «درون» خود مینگرد آنجا فقط دازین را میبیند نه عرش الرحمن و نه ملک خدا را. از سوی دیگر، مفاهیمی مانند استکمال نفس (مربوط به بحث مبدأ و معاد)، تشبه به خدا، تهذیب نفس، مراتب وجود و لانهایت، برای صدرا کلیدی و حقیقتی جدی است. با این حال، لازمۀ این بحث این نیست که بگوییم بین این دو فیلسوف وجوه اشتراکی وجود ندارد. حق آن است که با وجود تفاوت اساسی در مورد معنای متافیزیک، شباهت بسیاری دربارۀ «نکات جزیی» درون فلسفۀ آنها میتوان یافت. اما بر اساس تحلیل حاضر، نتیجۀ بحث این میشود که «نگرش کلی» صدرا تقریباً ضد هیدگر است.
فلسفه ملاصدرا
مهدی منزه؛ سحر کاوندی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، ، صفحه 169-186
چکیده
نوشتار حاضر درصدد است تا به تبیین فرآیند سیر و تحول وجود از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی بپردازد؛ در این راستا ابتدا به بررسی وحدت تشکیکی وجود و مبانی آن در حکمت متعالیه و نیز وحدت شخصی وجود و تقریرهای مختلف آن پرداخته شده و سپس در مقام تحقیق و بررسی بیان می گردد که اولاً ملاصدرا به تفکیک آن دو قائل بوده و ثانیاً در نظام حکمی خویش از وحدت ...
بیشتر
نوشتار حاضر درصدد است تا به تبیین فرآیند سیر و تحول وجود از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی بپردازد؛ در این راستا ابتدا به بررسی وحدت تشکیکی وجود و مبانی آن در حکمت متعالیه و نیز وحدت شخصی وجود و تقریرهای مختلف آن پرداخته شده و سپس در مقام تحقیق و بررسی بیان می گردد که اولاً ملاصدرا به تفکیک آن دو قائل بوده و ثانیاً در نظام حکمی خویش از وحدت تشکیکی (دیدگاه ابتدایی) به وحدت شخصی (دیدگاه نهایی) گذر کرده است. صدرا برای اثبات این فرآیند، ابتدا علیّت و کثرت ماهوی را از ماهیت و سپس علیّت و کثرت وجودی را از وجودهای محدود نفی میکند تا بتواند در گام بعدی، مکانیزم چنین فرآیندی را تبیین کند؛ وی در این راستا بنابر تحلیل خاصی که از علیّت ارائه میدهد به دو برهان متوسل میشود: الف) برهان از راه ترقیق علیّت ب) برهان از راه عدمتناهی واجبالوجود؛ به عبارت دیگر وی با ارجاع معلولها به شئون و بر اساس برهان از طریق معلول، مطلوب خود را اثبات کرده و از این طریق با مبرهن ساختن ادعای عرفان - وحدت شخصی وجود – موفق به نزدیک نمودن فلسفه به عرفان و در نتیجه تعالی حکمت میگردد.
فلسفه ملاصدرا
علی افضلی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 7-17
چکیده
در برخی قضایا و در برخی زبانها (مانند زبان فارسی)، افزون بر موضوع و محمول، واژهای (مانند «است») وجود دارد که «ربط» یا «رابط» نام دارد. بسیاری از فلاسفۀ اسلامی، حقیقتِ «ربط» را مرتبهای از مراتب «وجود» میدانند و از این رو از آن به «وجود رابط» تعبیر میکنند. این نظریه مبتنی بر مبانی و مقدماتِ خاصی ...
بیشتر
در برخی قضایا و در برخی زبانها (مانند زبان فارسی)، افزون بر موضوع و محمول، واژهای (مانند «است») وجود دارد که «ربط» یا «رابط» نام دارد. بسیاری از فلاسفۀ اسلامی، حقیقتِ «ربط» را مرتبهای از مراتب «وجود» میدانند و از این رو از آن به «وجود رابط» تعبیر میکنند. این نظریه مبتنی بر مبانی و مقدماتِ خاصی است که مهمترین آنها این است که: «رابط» در عالم خارج وجود دارد.در بین فلاسفۀ اسلامی متفکرانی هستند که برخی از این مبانی و بهویژه وجود خارجیِ «رابط» را قبول ندارند. روشن است که اگر در این مقدمات و مبانی خللی وارد شود، نظریۀ «وجود رابط»، یعنی این نظریه که «رابط قضیه» نوعی «وجود» و مرتبهای از مراتب آن است، با چالشی جدی مواجه میشود. این مقاله به معرفیِ دیدگاه موافقان و مخالفانِ این مبانی، و بهویژه نقد و بررسیِ دلیل اثباتِ وجودِ خارجیِ «رابط قضیه» میپردازد. دلیل مزبور مبتنی بر این است که لازمۀ صدق قضایای مزبور وجود مصداقِ خارجیِ یکایکِ اجزای قضیه ـ یعنی موضوع، محمول ـ و بهویژه، «رابط» است، اما برخی از محققان در انتقاد از این دلیل گفتهاند اثبات وجود «رابط قضیه» در عالم خارج از این طریق نادرست است، زیرا در این استدلال احکام ذهن و عین با هم خلط شده است: از اینکه چیزی ـ حتی در یک قضیۀ صادقه ـ وجود ذهنی و مفهومی دارد نتیجه نمیشود که در عالم خارج هم وجود دارد.
فلسفه ملاصدرا
باقر حسین لو؛ حامد ناجی اصفهانی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 31-50
چکیده
نظریة وحدت وجود عرفا همواره مورد توجه فیلسوفان اسلامی بوده است. در تبیین فلسفی ارائهشدة صدرا از نظریة وحدت وجود عرفا هم از وحدت تشکیکی وجود و هم از وحدت شخصی وجود سخن به میان آمده است. طرح نظریة وحدت شخصی وجود در سه حوزة وجودشناسی، معرفتشناسی و الهیاتی مستلزم آثار و لوازمی است که باعث تغییر و دگرگونی در مفاهیم فلسفی میشود. به طوری ...
بیشتر
نظریة وحدت وجود عرفا همواره مورد توجه فیلسوفان اسلامی بوده است. در تبیین فلسفی ارائهشدة صدرا از نظریة وحدت وجود عرفا هم از وحدت تشکیکی وجود و هم از وحدت شخصی وجود سخن به میان آمده است. طرح نظریة وحدت شخصی وجود در سه حوزة وجودشناسی، معرفتشناسی و الهیاتی مستلزم آثار و لوازمی است که باعث تغییر و دگرگونی در مفاهیم فلسفی میشود. به طوری که با طرح این نظریه، فلسفهای که از آن با عنوان فلسفة کهن یاد میکنیم دگرگون میشود. در نتیجه، هر چند عبارات و واژگان در نظریة وحدت شخصی وجود و فلسفة کهن مشترک است، اما نمیتوان آثار و لوازم این نظریه را در فلسفة کهن به کار برد.بنابراین، اگر به نظریة وحدت شخصی وجود قائل شدیم، آثار و لوازمی را به دنبال دارد که راهی جز پذیرش آن نداریم و پذیرش آثار و لوازم این نظریه مستلزم فلسفة جدیدی است. در این مقاله با مطالعة تطبیقی آثار و لوازم نظریة وحدت شخصی وجود سعی میکنیم نشان دهیم که پذیرش آثار و لوازم این نظریه طراحی فلسفة جدیدی را میطلبد.
سید محمد منافیان
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 177-133
چکیده
دیدگاه میرداماد دربارة مجعول بالذّات، نظریة جعل بسیط ماهیت است. مطابق با توصیف وی، چون شیء ممکن (ماهیت) در حدّ ذات خود محتاج به علّت است، پس آنچه در فرآیند جعل، حقیقی و بالفعل میشود همانا خود و ذات ممکن الوجود است؛ نه اموری بیرون از ذات چون وجود یا اتّصاف. فهم منسجم و دقیق این دیدگاه، در گرو التفات به اصطلاح «وجود» و «ماهیت» ...
بیشتر
دیدگاه میرداماد دربارة مجعول بالذّات، نظریة جعل بسیط ماهیت است. مطابق با توصیف وی، چون شیء ممکن (ماهیت) در حدّ ذات خود محتاج به علّت است، پس آنچه در فرآیند جعل، حقیقی و بالفعل میشود همانا خود و ذات ممکن الوجود است؛ نه اموری بیرون از ذات چون وجود یا اتّصاف. فهم منسجم و دقیق این دیدگاه، در گرو التفات به اصطلاح «وجود» و «ماهیت» و نیز دو ویژگی تقدیر و حقیقت ماهیت در اندیشة میرداماد است. به باور میرداماد، فرآیند جعل چیزی جز سیر ماهیت از مقام تقدیر به مقام حقیقت و تقرّر نیست؛ و در تحقّق ماهیت، هیچ چیزی بر آن افزوده نمیشود. پس از فعلیّت ماهیت، وجود بهمثابة معنای انتزاعی محض از خود ماهیت متقرّر انتزاع میشود و اتّصاف ماهیت به موجودیّت، مفاد جعل ترکیبی است. از آنجا که میرداماد در مقدّمات استدلال خود بر جعل ماهیت، از عینیّت معنای سلبی امکان با ماهیت متقرّر بهره برده، جعل ماهیت در اندیشة وی ملازم با اصالت ماهیت مصطلح در حکمت متعالیه نیست.
جواد استادمحمّدی
دوره 2، شماره 1 ، آذر 1392، ، صفحه 7-18
چکیده
نفسشناسی ملاصدرا تحت تأثیر مبانی وجودشناختی اوست. در وجودشناسی ملاصدرا، اصول مهمی چون اصالت وجود، بساطت وجود، وحدت وجود، اشتداد وجود، صورت به عنوان ملاک شیئیت یک شیء، تساوق وجود و وحدت، و نیز تساوق وجود و صفات کمالی دیده میشود. توجّه به این مبانی سبب گردید که ملاصدرا نظریّات بدیعی را در نفسشناسی ارائه کند؛ از جمله ...
بیشتر
نفسشناسی ملاصدرا تحت تأثیر مبانی وجودشناختی اوست. در وجودشناسی ملاصدرا، اصول مهمی چون اصالت وجود، بساطت وجود، وحدت وجود، اشتداد وجود، صورت به عنوان ملاک شیئیت یک شیء، تساوق وجود و وحدت، و نیز تساوق وجود و صفات کمالی دیده میشود. توجّه به این مبانی سبب گردید که ملاصدرا نظریّات بدیعی را در نفسشناسی ارائه کند؛ از جمله میتوان به این نظریات اشاره کرد: نفس در عین وحدت، جامع تمام قواست؛ میان نفس و بدن دوگانگی وجود ندارد؛ نفس جسمانی الحدوث و روحانی البقا است؛ هویّت انسان از ناحیه نفس است و لذا تغییر بدن، ضرری به اینهمانی انسان نمیرساند؛ نفس آخرین مرتبة جسمانیّت و اولین مرتبة روحانیّت است؛ وحدت نفس درجات متعدّد دارد؛ نفس با صفات کمالی تساوق دارد. تأثیر مبانی وجودشناختی ملاصدرا در مباحث نفسشناسی نشان میدهد که پیگیری مباحث نفس در فلسفة ملاصدرا، بدون توجّه به مباحث وجودشناختی او، میتواند سبب اخلال در فهم درست و دقیق دیدگاههای او گردد.
عین الله خادمی؛ سید علی رضی زاده
دوره 1، شماره 2 ، خرداد 1392، ، صفحه 37-52
چکیده
نظریة فوق تجرّد عقلانی بودن نفس از نظر ملاصدرا، عبارت است از تجرّد نفس از ماهیت، علاوه بر تجرّد آن از مادّه. ویژگیهای نفس در این مرتبه عبارت است از اینکه در هیچ حدّی ثابت نبوده و گوهری بسیط، ظلّ وجود، وجودی صرف و فوق مقوله است که در عین حال، نه جوهر است و نه عرض، نه جنس است و نه فصل، و نه قابل اشارة عقلی است. صورتبندی و شکلگیری ...
بیشتر
نظریة فوق تجرّد عقلانی بودن نفس از نظر ملاصدرا، عبارت است از تجرّد نفس از ماهیت، علاوه بر تجرّد آن از مادّه. ویژگیهای نفس در این مرتبه عبارت است از اینکه در هیچ حدّی ثابت نبوده و گوهری بسیط، ظلّ وجود، وجودی صرف و فوق مقوله است که در عین حال، نه جوهر است و نه عرض، نه جنس است و نه فصل، و نه قابل اشارة عقلی است. صورتبندی و شکلگیری این نظریه، نتیجة اصالت وجود، وحدت حقیقت وجود، تشکیک در مراتب وجود، حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول است. نظریة فوق تجرّد عقلی بودن نفس، بر اعتقاد راسخ ملاصدرا به بطلان اصالت ماهیّت و عدول به نظریة اصالت وجود اثر گذرا بوده است. ملاصدرا، از دیدن برهان الهی و مکاشفهای سخن میگوید که شاید همان بازگشت شیخ اشراق از اعتباریّت وجود، به انّیت صرف و وجود محض بودن نفس در مرتبة فوق تجرّد است.