آیسودا هاشم پور؛ محمد بیدهندی
چکیده
از آنجا که انسان اصلیترین محور نظامهای تربیتی است، قطعاً شناخت و پرداختن به ابعاد مختلف او از منظری فراحسی میتواند نقش مهمی در بهبود اجزای سیستم آموزشی نظیر اصول، روشها و اهداف تعلیم و تربیت داشته باشد. بدین منظور نوشتار حاضر ابتدا با بررسی ظرفیتهای علم اشتدادی در حکمت متعالیه، در راستای نظریههای مختلف فلسفه علم ...
بیشتر
از آنجا که انسان اصلیترین محور نظامهای تربیتی است، قطعاً شناخت و پرداختن به ابعاد مختلف او از منظری فراحسی میتواند نقش مهمی در بهبود اجزای سیستم آموزشی نظیر اصول، روشها و اهداف تعلیم و تربیت داشته باشد. بدین منظور نوشتار حاضر ابتدا با بررسی ظرفیتهای علم اشتدادی در حکمت متعالیه، در راستای نظریههای مختلف فلسفه علم به ارائه علمشناسی نوینی پرداخته است. نظریه علم اشتدادی با تأکید بر تناظر حقیقی میان انسان با مراتب هستی و حقیقت و افزودن تأویل به مثابه یک «روش» در طول سایر طرق فهم حقیقت، ساحت وسیعتری از علم را میشناساند که نه تنها با سایر ابزارها و روشها منافات ندارد، بلکه همه را به گونهای در خود میگنجاند. «استکمال مراتب نفس و مدرکات متربی» و «رسمیت فهمهای متعدد از یک حقیقت واحد» به گونهای که منجر به شکاکیت و نسبیت مطلق نشود، از اهداف این نوع علم است. لکن پیادهسازی تعریف و مختصات چنین علمی در سیستم آموزشی نیازمند اتخاذ روشهای متناسب برای تحقق اهداف علم اشتدادی در راستای رشد و تکامل متربی است که در این مقاله بدان پرداخته میشود.
فلسفه ملاصدرا
فاطمه صادق زاده
چکیده
هر یک از مکاتب تفسیری برای فهم متشابهات قرآنی شیوهای دارند. ملاصدرا پیش از طرح نظریه خود، روشهای متداول بین سایر اندیشمندان را به دقت بررسی و ارزیابی میکند. او در حرکتی سلبی، روش تشبیهی ظاهرگرایان را به جهت نادیده گرفتن احکام عقل و بیتوجهی به مقام قدس الهی نمیپذیرد و شیوه تنزیهی اهل اعتزال و فیلسوفان را که اینگونه ...
بیشتر
هر یک از مکاتب تفسیری برای فهم متشابهات قرآنی شیوهای دارند. ملاصدرا پیش از طرح نظریه خود، روشهای متداول بین سایر اندیشمندان را به دقت بررسی و ارزیابی میکند. او در حرکتی سلبی، روش تشبیهی ظاهرگرایان را به جهت نادیده گرفتن احکام عقل و بیتوجهی به مقام قدس الهی نمیپذیرد و شیوه تنزیهی اهل اعتزال و فیلسوفان را که اینگونه آیات را با کنار نهادن معنای ظاهری، به نحو بیضابطه تأویل میکنند، بیش از روش اهل ظاهر مورد انتقاد قرار میدهد. وی با متکلمان اشعری که در برخی آیات به تشبیه و در برخی دیگر به تنزیه گرایش دارند نیز مخالفت میکند. وی سپس در حرکتی ایجابی روش راسخان در علم را معرفی میکند. در این روش پس از حذف خصوصیات مربوط به مصادیق عرفی و مادی، جان معنا استنباط میشود. به این ترتیب، ارواح معانی اموری چون قلم، دست، صورت و کرسی در مورد امور معقول و الهیاتی نیز ملاحظه میشود. از اینرو اطلاق این نامها برای اوصاف و افعال الهی به نحو حقیقت است. ملاصدرا افزون بر ایدهپردازی، در عمل نیز با کمک نظریه خود توانسته است در موارد بسیاری بدون دستشستن از معنای ظاهری، تفسیری از آیات متشابه ارائه دهد. برای داوری درباره حرکت ملاصدرا در این مسیر، لازم است که نوع تأثیر اندیشههای عرفانی و فلسفی وی در تفسیر متشابهات، میزان توجه او به معنای ظاهری و نگاهداشت آن و مراجعه او به روایات مورد ارزیابی قرار گیرد. ملاحظه آثار صدرا نشان میدهد که وی برای فهم متشابهات، گاهی مطابق روش پیشنهادی خود عمل نکرده است.
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا ارشادینیا
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 7-22
چکیده
تأویل در حوزة معرفتشناسی دینی، کلامی، فلسفی و عرفانی از واژههای پرکاربرد و پرتأثیر است. حکمای متعالی و عرفای محقق قلمرو تأویل را به حوزة هستیشناسی نیز مرتبط دانسته و سرچشمة تأویل در حوزة الفاظ و مفاهیم را در این مبدأ مستقر دیدهاند. بیان ربط این دو حوزه از اهداف مهم حکمای متعالی در تفسیر متون دینی است که پیشاپیش سبب زدودن شبهات ...
بیشتر
تأویل در حوزة معرفتشناسی دینی، کلامی، فلسفی و عرفانی از واژههای پرکاربرد و پرتأثیر است. حکمای متعالی و عرفای محقق قلمرو تأویل را به حوزة هستیشناسی نیز مرتبط دانسته و سرچشمة تأویل در حوزة الفاظ و مفاهیم را در این مبدأ مستقر دیدهاند. بیان ربط این دو حوزه از اهداف مهم حکمای متعالی در تفسیر متون دینی است که پیشاپیش سبب زدودن شبهات نیز میشود. برجستهسازی مقصود و همگرایی این دانایان در منظور از تأویل شایسته و بیان زیرنهاد آن، همسانبودن کتاب تدوین و کتاب تکوین در نیاز به کاربرد تأویل برای راهیابی به حقیقت موجودات و تأثیر منحصربهفرد نگاه یگانهانگار به هستی و فراسو قراردادن آموزههای دینی، همانند ظاهر و باطن، از اهم مقاصدی است که در این نوشتار برای شفافسازی فرایند تأویل دنبال میشود. همچنین، بیاساسبودن ادعای ظاهرگرایان در نفی مطلق تأویل و اتهام تأویلگرایی گزافهمحور علیه رقیبان خود رهاورد ارزشمند این تبیین است. تاریخ ممتد ظاهرگرایی گواه حملات پرتعصب و مجادلات اشباع از تصلب در برابر اعمال قواعد عقلی و شهودی در فهم مقاصد ژرف ظواهر متون دینی است. دامنة شبهههای ظاهرگرایان از منع مطلق تأویل تا تحریف مفهوم و مصداق آن گسترده است، اما ساختار ادبیات متون دینی آنها را به گذر از ظاهر و ارادة معنای غیرلغوی و دستور زبانی و کاربرد تأویل ناگزیر کرده است. بیش از همه، حکمت متعالیه آماج اتهامات بیاساس این گروه است و ایجاب میکند با نگاهی همهجانبه در قلمرو لفظ و معنا، و در ساحت کتاب تدوین و تکوین، سیر کاربرد تأویل در سنت و سیرة حکمت متعالیه در مواجهه با متون دینی بررسی شود. در این پردازش طرح بدیع حکمت متعالیه یعنی جمع بین بقای الفاظ بر معنای ظاهری و گذر به باطن معنا، در مواجهه با متون دینی محسوس، و کارامدی این روش برای دستیابی به ژرفای آموزههای خردپرور دینی ملموس است.
فلسفه ملاصدرا
منا فریدی خورشیدی؛ فاطمه سلیمانی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 71-83
چکیده
آیة مبارکة نور از جمله آیاتی است که اندیشمندان مختلف، از جمله ابنسینا و ملاصدرا، دست به تفسیر و تأویل آن زدهاند. ابنسینا در تفسیر خود، با نگاه فلسفی صرف، تمثیلهای موجود در آیة نور را به مراتب عقل نظری تأویل میبرد. در مقابل، ملاصدرا با بهرهگیری از مبنای اصالت وجود و تشکیک وجود سعی در تبیین نظامی برای نزول فیض و رحمت الهی دارد ...
بیشتر
آیة مبارکة نور از جمله آیاتی است که اندیشمندان مختلف، از جمله ابنسینا و ملاصدرا، دست به تفسیر و تأویل آن زدهاند. ابنسینا در تفسیر خود، با نگاه فلسفی صرف، تمثیلهای موجود در آیة نور را به مراتب عقل نظری تأویل میبرد. در مقابل، ملاصدرا با بهرهگیری از مبنای اصالت وجود و تشکیک وجود سعی در تبیین نظامی برای نزول فیض و رحمت الهی دارد و تمثیلهای آیة نور را با این نظام تطبیق میدهد. آنچه در تفسیر ملاصدرا از آیة نور اهمیت دارد آن است که در عین وجود صورتبندیهای مشائی در براهین منطقی صدرا برای اثبات وجود خدا بهمثابة نور، باز هم جنبة فلسفی ـ عرفانی وجه غالب و بارز تفسیر او بر آیة نور است. دغدغة فکری و تفاوت رویکرد ابنسینا و ملاصدرا، تفاوت روششناختی تفسیری ابنسینا و ملاصدرا و توجه ملاصدرا به ظاهر و عبور از ظاهر به باطن از جمله عوامل مبنایی تفاوت تأویلی ابنسینا و ملاصدرا از آیة شریفة نور است.
معصومه رستم خانی؛ سحر کاوندی
دوره 2، شماره 1 ، آذر 1392، ، صفحه 57-70
چکیده
ملاصدرا، در مبحث نفسِ کتاب الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیّة، مانند بسیاری دیگر از آثار خود، به کرّات از آیات قرآن بهره برده است. در مقالة حاضر، این کاربردها مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، کاربست آیات در این مبحث، در چهار بخش دستهبندی شده و سپس درستی یا نادرستی کاربرد این آیات در آن مواضع، مورد ارزیابی و مداقّه ...
بیشتر
ملاصدرا، در مبحث نفسِ کتاب الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیّة، مانند بسیاری دیگر از آثار خود، به کرّات از آیات قرآن بهره برده است. در مقالة حاضر، این کاربردها مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، کاربست آیات در این مبحث، در چهار بخش دستهبندی شده و سپس درستی یا نادرستی کاربرد این آیات در آن مواضع، مورد ارزیابی و مداقّه قرار گرفته است. فرضیة بحث، استفادة بجا و صحیح ملاصدرا از این آیات بوده؛ اما نتیجة مداقّة بیشتر آن است که در بسیاری از موارد، آراء و پیشفرضهای فلسفی وی سبب شدهاند که فهم او از این آیات و به کارگیری آنها در مواضع و موارد خاص، با ظاهر و سیاق آیات مباین و ناسازگار باشد؛ و لذا نوعی تفسیر یا تأویل باطل محسوب میشوند. تنها در موارد اندکی، استفادة صدرا از آیات و تفسیر آنها، منطبق بر معنای ظاهری و سیاق آیات بوده است، و او در ارائه چنین تفاسیر صحیح و متقنی از مبانی فلسفی و حِکمی خود بهره برده است.
ناصر محمّدی
دوره 1، شماره 2 ، خرداد 1392، ، صفحه 77-90
چکیده
این مقاله، به تفاوتهای حکمت و فلسفه پرداخته است. حکمت فراتر از فلسفه است. حکمت، فلسفة متجلّی در جان و روح و فعل و عمل آدمی است و حاصل نوعی مکاشفه و شهود، و فراتر از مباحث نظری و بحثی صرف است. حکمت، دانشی موهبتی و حاصل فیض الهی است؛ اما فلسفه، برای هر صاحب عقلی، پس از کسب مقدمات و اندکی ممارست در مسائل عقلی حاصل میشود. لذا تحصیل حکمت ...
بیشتر
این مقاله، به تفاوتهای حکمت و فلسفه پرداخته است. حکمت فراتر از فلسفه است. حکمت، فلسفة متجلّی در جان و روح و فعل و عمل آدمی است و حاصل نوعی مکاشفه و شهود، و فراتر از مباحث نظری و بحثی صرف است. حکمت، دانشی موهبتی و حاصل فیض الهی است؛ اما فلسفه، برای هر صاحب عقلی، پس از کسب مقدمات و اندکی ممارست در مسائل عقلی حاصل میشود. لذا تحصیل حکمت برای هر کس میسّر نیست و مقدّمات و شرایطی دارد که برخی علمی و نظری و برخی عملی و اخلاقیاند. آنها در واقع، اخلاق حکمت جوییاند و حکیم فردی است متخلّق که خود تبلور حکمت عملی است.
صدرا، با توجّه به عنایت «قرآن» و احادیث به واژة حکمت، آن را بر واژه فلسفه ترجیح میدهد؛ اما حکمت مورد نظر او متعالی است، یعنی حکمتی است دینی و قرآنی و برگرفته از «قرآن» و احادیث. حکمت صدرایی در انطباق با قرآن است و تمامی آثار صدرا، عرصة این انطباق است. بدین لحاظ و به سبب اهتمام فراوان او به «قرآن» و تأویل، حکمت حاصله متعالی است و از دیگر فلسفهها برتر است.