فلسفه ملاصدرا
مجتبی انصاریان؛ حسین آل کجباف
چکیده
درمیان تمام اعلام نظرها و بحثها و گفتوگوها از گفتمانهای مختلف که میراث فکر و اندیشه بشر است گفتمان غالب نه در یک شهر و کشور بلکه کل جهان، گفتمان حقوق بشر است. اصول و قواعد و ارزشهای حقوق بشری و جنبههای مختلف آن همچون نسبیگرایی یا جهانشمولی حقوق بشر علاوه بر طرح در نشستها و هم اندیشیهای دانشگاهی و فلسفی، در محافل خصوصی و ...
بیشتر
درمیان تمام اعلام نظرها و بحثها و گفتوگوها از گفتمانهای مختلف که میراث فکر و اندیشه بشر است گفتمان غالب نه در یک شهر و کشور بلکه کل جهان، گفتمان حقوق بشر است. اصول و قواعد و ارزشهای حقوق بشری و جنبههای مختلف آن همچون نسبیگرایی یا جهانشمولی حقوق بشر علاوه بر طرح در نشستها و هم اندیشیهای دانشگاهی و فلسفی، در محافل خصوصی و شخصی و در بستر جامعه مورد توجه قرار گرفته است. به همین جهت بازخوانی نظرها و اندیشههای بزرگان فلسفه و دریافت فهم آنان از حقوق بشر میتواند بر فهم بیشتر و امروزی از نظرات آنان و به هدف نهایی حقوق بشر که کرامت انسانی و زندگی شرافتمندانه است و در منظومه فکری بسیاری از اندیشمندان و فلاسفه جایگاه بلندی دارد کمک کند. در این راستا در این مقاله با این پرسش که حقوق بشر و ارزشهای آن چه جایگاهی در اندیشههای ملاصدرا داشته است به پژوهش با روش کیفی پرداخته و این نتیجه حاصل شد که در نظام فکری ملاصدرا با توجه به نوع رهیافت و رویکرد وی به مبانی نظری فلسفی، نزد وی حقوق بشر از اصالت و اهمیت برخوردار نیست.
فلسفه ملاصدرا
عبدالله صلواتی؛ شهناز شایان فر
دوره 6، شماره 2 ، خرداد 1397، ، صفحه 107-120
چکیده
در باب حقوق بشر دو گفتمان فراقراردادی و قراردادی مطرح است و تساوی حقوق و نیز تساوی در برابر حقوق، مسبوق به تساوی مستحقان است؛ با این تفاوت که در گفتمان فراقراردادی، تساوی مستحقان امری عینی است و ریشه در حقیقت واحد و جامع دارد و در گفتمان قراردادی، تساوی مستحقان با فرض و اعتبار تأمین میشود. اما ظاهراً کثرت نوعی انسان صدرایی با طرح ...
بیشتر
در باب حقوق بشر دو گفتمان فراقراردادی و قراردادی مطرح است و تساوی حقوق و نیز تساوی در برابر حقوق، مسبوق به تساوی مستحقان است؛ با این تفاوت که در گفتمان فراقراردادی، تساوی مستحقان امری عینی است و ریشه در حقیقت واحد و جامع دارد و در گفتمان قراردادی، تساوی مستحقان با فرض و اعتبار تأمین میشود. اما ظاهراً کثرت نوعی انسان صدرایی با طرح انسانهای متباین نمیتواند با تساوی حقوق مستحقان سازگار باشد. پرسش محوری این جستار آن است که چگونه با پذیرش کثرت نوعی انسان صدرایی و جهانهای متفاوتی که انسانهای مختلف در آن زیست میکنند، میتوان از تساویِ حقوق اجتماعی انسانها و تساوی آنها در برابر قانون در گفتمان فراقراردادی سخن گفت؟ دستاورد این پژوهش این است که با توجه به امکانات درونی فلسفة ملاصدرا میتوان از دو مدل «برابری عینی بنفس امر متواطی» (= وحدت نوعی) و «برابری عینی در امر غیرمتواطی» در تبیین اصل برابری بهره برد و با توجه به عینی بودن این دو مدل در فلسفة صدرایی و ترجیح آن بر مدل ذهنی و قراردادی نیازی به طرح مدل ذهنی و قراردادی در فلسفة یادشده نیست. گفتنی است که مدل «برابری عینی در امر غیرمتواطی» در تفسیر اصل برابری از نوآوریهای این جستار است.