فلسفه ملاصدرا
سید علی اکبر هاشمی کرویی؛ احمد واعظی
چکیده
براهدف اصلی از نگارش این مقاله پاسخ به پرسشهای بنیادین عدالت پژوهی مطرح در حوزۀ فلسفه سیاسی بود. برای دست یابی به این هدف، ابتدا با بررسی دقیق آثار صدرا دیدگاههای او در باب عدالت اجتماعی استخراج شد، سپس تلاش گردید پاسخهای صریح ایشان به این پرسشها استنطاق شود. بر این اساس یافتههای پژوهش حاکی از آن بود که: 1. از منظر وی سه مبنا برای ...
بیشتر
براهدف اصلی از نگارش این مقاله پاسخ به پرسشهای بنیادین عدالت پژوهی مطرح در حوزۀ فلسفه سیاسی بود. برای دست یابی به این هدف، ابتدا با بررسی دقیق آثار صدرا دیدگاههای او در باب عدالت اجتماعی استخراج شد، سپس تلاش گردید پاسخهای صریح ایشان به این پرسشها استنطاق شود. بر این اساس یافتههای پژوهش حاکی از آن بود که: 1. از منظر وی سه مبنا برای نظریۀ عدالت مطرح است (ماهیت ذات بشر، چگونگی رابطۀ انسانها با یکدیگر در وضعیت فرضی پیشااجتماع و رابطۀ ذات انسان با چگونگی شکلگیری جامعه توسط وی)؛ 2. عدالت هدف غایی و فضیلت حقیقی نیست؛ 3. شریعت منبع دستیابی به محتوای عدالت است؛ 4. عدالت اجتماعی امری قراردادی است؛ و نهایتاً این که 5. امکان استقرار عدالت در جامعه تنها از طریق تلاش ممکن است. از نتایج استقرار عدالت در جامعه حاکمیت عقلانیت است و جامعه بدون عدالت بستری مناسب برای زندگی سعادتمندانه نیست. نکته مهم آن که بسیاری از پرسشهای بنیادین فلسفۀ سیاسی در باب عدالت در آثار صدرا بیپاسخ میمانند.
فلسفه ملاصدرا
باقر حسین لو؛ حامد ناجی اصفهانی
دوره 6، شماره 2 ، خرداد 1397، ، صفحه 63-85
چکیده
اندیشههای فلسفی صدرالمتألهین شیرازی بهعنوان یکی از فیلسوفان صاحب مکتب در حوزههای هستیشناسی، در طول زمان فراز و نشیبهای فراوانی داشته است؛ بهطوری که بیشتر تفکرات و اندیشههای فلسفیاش بهتدریج بر اثر تکامل، دستخوش تغییر گشته و او با گذر و کنار گذاشتن نظریهها و دیدگاههای پیشین خود، تئوریها و نظریههای نوینی را ...
بیشتر
اندیشههای فلسفی صدرالمتألهین شیرازی بهعنوان یکی از فیلسوفان صاحب مکتب در حوزههای هستیشناسی، در طول زمان فراز و نشیبهای فراوانی داشته است؛ بهطوری که بیشتر تفکرات و اندیشههای فلسفیاش بهتدریج بر اثر تکامل، دستخوش تغییر گشته و او با گذر و کنار گذاشتن نظریهها و دیدگاههای پیشین خود، تئوریها و نظریههای نوینی را جایگزین کرده است. بدین طریق، او فلسفه را به وادی و عرصههای جدید و تازهای وارد نمود. این مقاله در صدد است با رصد سیر اندیشههای او در باب یکی از مهمترین مسائل فلسفی، یعنی ماهیت و کیفیت اعتباری بودن آن، آخرین دیدگاه او را در اینباره تبیین کند. چالش و مشکل بسیار جدیای که صدرا در این مورد با آن مواجه بوده، آن است که بالاخره تکلیف ماهیت چیست؟ آیا ماهیت در جهان خارج تحقق دارد یا نه؟ او در پاسخ به این مسئله، اعتباری بودن ماهیت را مطرح میکند و با گزارههای «ماهیت، بالعرض است»، «ماهیت، حدِ وجود است»، «ماهیت امری مجازی است» و «ماهیت امری تبعی و بالتبع است» به تبیین آن میپردازد. آنچه وی درصدد است در قالب این گزارهها بهعنوان نظر نهایی خود ابراز کند، این است: ماهیت به هیچ وجه تحقق خارجی ندارد و اینکه آن را امری اعتباری دانسته و با عبارات بالعرض، بالتبع، حد وجود یا المجاز بودن ماهیت در صدد تبیین آن است، تنها به دلیل ضیق واژه بوده وگرنه برای ماهیت تحقق خارجی قائل نیست.
فلسفه ملاصدرا
شهناز شایان فر؛ سیده زهرا حسینی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 77-86
چکیده
در طول تاریخ تفکر، برهان و شهود دو روش دستیابی به حقیقت تلقی شده است. در این راستا آنچه در وهلۀ اول اندیشمندان را به فکر واداشته این است که کدامیک از این دو طریق معتبرتر و کاربردیتر است. بررسی این دو روش نشان میدهد که، گرچه هر یک از آنها به تنهایی از مزایای خاصی برخوردار هستند، ولی در عین حال حصرنظر به یکی از دو روش برهان و شهود، ...
بیشتر
در طول تاریخ تفکر، برهان و شهود دو روش دستیابی به حقیقت تلقی شده است. در این راستا آنچه در وهلۀ اول اندیشمندان را به فکر واداشته این است که کدامیک از این دو طریق معتبرتر و کاربردیتر است. بررسی این دو روش نشان میدهد که، گرچه هر یک از آنها به تنهایی از مزایای خاصی برخوردار هستند، ولی در عین حال حصرنظر به یکی از دو روش برهان و شهود، در مسیر حقیقتیابی، چندان راهگشا نبوده، و توانایی حل بسیاری از معضلات فکری اندیشمندان را نداشته است. لذا تلفیق این دو روش مورد توجه برخی متفکران قرار گرفته است. در واقع این دسته از متفکران اسلامی، فلسفهای شهودی را ابزار کار خود قرار دادهاند، که از جملة آنان میتوان به ملاصدرا اشاره نمود. پرسش پایه این جستار عبارت است از: چگونه شهود ملاصدرا با فلسفة او سازگار است؟ در این مقاله ضمن اشاره به پارهای انتقادات در باب کاربرد شهود در فلسفه و پاسخ به آنها با توجه به نظام حکمت صدرایی نشان خواهیم داد که صدرا توانست به نحوی از شهود در فلسفه استفاده نماید که نه تنها به حیثیت تعقلی فلسفه خدشهای وارد نگردد، بلکه چنین کاربردی با تفکر فلسفی صدرایی کاملاً هماهنگ باشد.
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا ارشادینیا
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، ، صفحه 7-21
چکیده
آموزة حقیقت و رقیقت آموزهای برهانی ـ عرفانی است که صدرا آن را با مطالعات میانرشتهای و تعمق در برخی متون کلیدی دینی به دست آورده و سپس، با کاربردی وسیع در تجزیه و تحلیلهای مختلف فلسفی، آن را در تفسیر سایر متون دینی نیز استخدام کرده است تا با آن فهمی درست و به دور از تنزیه صِرف و تشبیه محض در الهیات فلسفی و جهانبینی عقلانی ارائه ...
بیشتر
آموزة حقیقت و رقیقت آموزهای برهانی ـ عرفانی است که صدرا آن را با مطالعات میانرشتهای و تعمق در برخی متون کلیدی دینی به دست آورده و سپس، با کاربردی وسیع در تجزیه و تحلیلهای مختلف فلسفی، آن را در تفسیر سایر متون دینی نیز استخدام کرده است تا با آن فهمی درست و به دور از تنزیه صِرف و تشبیه محض در الهیات فلسفی و جهانبینی عقلانی ارائه دهد. بر اساس این آموزه، حداقل دو طبقة کلی برای موجودات قابل تصویر است؛ «حقیقت» بهمنزلة خزاین و ملکوت و «رقیقت» بهمنزلة تنزل وجود از آن مراتب. این آموزة متناظر با تشکیک در مظاهر، «حقیقت» را «متنزّل» در مراتب رقیقه و رقایق میداند و سلسلة عریض و طویل هستی را دارای وحدت حقیقت میبیند، و از کثرت تباینی موجودات بهشدت فاصله میگیرد و به توحید شخصی وجود میگراید. بر این اساس هستی از حقیقت اصیل خود به عالم اسمای الهی تجلی میکند، و از آن پس سیر نزولی آغاز و با گذر از هر عالمی تنزلی دیگر روی میدهد، و یکی دیگر از رقایق بروز میکند. برخی متون غامض دینی دربارة موجودات، فقط با این آموزه قابل تفسیر مطلوب و به دور از تشبیه صِرف یا تنزیه و تعطیل محض است که در آنها از عینیت اولیت و آخریت حق تعالی، عینیت ظهور و بطون واجب، معیت خداوند با مخلوقات بدون تجافی از مقام شامخ وجوب، تنزل موجودات از گنجینة غیب الهی، و تأثیر اسمای الهی در کیان موجودات و فیضبخشی به هستی سخن به میان آمده است.