فلسفه ملاصدرا
محمدجعفر جامه بزرگی
چکیده
مفهوم جوهر در فلسفه اسلامی با طرح نسبت وجود و ماهیت در تفکر فارابی و ابن سینا تفاوت شگرفی با فلسفه ارسطویی پیدا میکند. در واقع فارابی و به دنبال او ابن سینا با تحول در نظام فلسفه اسلامی و قرار دادن مفهوم جوهر در ذیل تقسیمات ماهیت، جایگاه آن را در فلسفه اسلامی دگرگون میکنند. این دگرگونی در نسبت میان جوهر و اعراض نیز گسترده شده است. ...
بیشتر
مفهوم جوهر در فلسفه اسلامی با طرح نسبت وجود و ماهیت در تفکر فارابی و ابن سینا تفاوت شگرفی با فلسفه ارسطویی پیدا میکند. در واقع فارابی و به دنبال او ابن سینا با تحول در نظام فلسفه اسلامی و قرار دادن مفهوم جوهر در ذیل تقسیمات ماهیت، جایگاه آن را در فلسفه اسلامی دگرگون میکنند. این دگرگونی در نسبت میان جوهر و اعراض نیز گسترده شده است. در گرانیگاه تفکر صدرایی که همانا اصالت وجود است، بیشتر مسائل فلسفی با تصویر جدیدی رونمایی میشوند که مفهوم جوهر و نسبت آن با اعراض نیز از آن جمله است. ملاصدار اکثر مسائل فلسفی و از جمله مفهوم جوهر را در سه گام متحول کرده است. درگام نخست به همراهی با قوم به بیان دیدگاه پیشینیان در باب جوهر و رابطه آن با اعراض پرداخته است. در گام بعدی متناسب با مبانی حکمت صدرایی، تصویری جدید از مسئله ارائه میدهد. در این گام دو تفسیر از یک نگاه در رابطه اعراض و جوهر قابل رصد و رهگیری است. در تفسیر اول مطابق با این دیدگاه که ماهیت بالعرض وجود در خارج موجود است، جوهر و عرض همچنان دارای دو مرتبه وجودی هستند و اعراض به نظر ماهوی همچنان ماهیتی مستقل از جوهر دارد. اما مطابق با تفسیر دوم که ماهیت شأن معرفت شناختی دارد، جوهر و ویژگیهای آن را، موجود به یک وجود دانسته، اعراض را شئونات جوهر معرفی میکند. در این مقاله سعی برآن است که سیر تطور مسئله رابطه جوهر و عرض بررسی واز رهگذر آن، از تصویر نهایی ملاصدار تبیین دقیقتری ارائه شودتا برخی اشکالات وارده بر آن برطرف گردد.
فلسفه ملاصدرا
قاسمعلی کوچنانی؛ رحیم حسن زاده
چکیده
نظریۀ حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس انسانی، از ابداعات جناب صدرالمتألهین بود. ایشان بر این اساس، مسائل فراوانی در حیطۀ قوس صعودی سیر انسانی را حل و فصل کرد و برای آنها تقریرهای عمیق فلسفی یافت. امّا دیدگاه او در تبیین روشن قوس نزولی انسان و مراحلی که دین از آن ها سخن گفته همچون عالم ذر، امتحان انسان پیش از ورود به طبیعت، مسألۀ هبوط و...، ...
بیشتر
نظریۀ حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس انسانی، از ابداعات جناب صدرالمتألهین بود. ایشان بر این اساس، مسائل فراوانی در حیطۀ قوس صعودی سیر انسانی را حل و فصل کرد و برای آنها تقریرهای عمیق فلسفی یافت. امّا دیدگاه او در تبیین روشن قوس نزولی انسان و مراحلی که دین از آن ها سخن گفته همچون عالم ذر، امتحان انسان پیش از ورود به طبیعت، مسألۀ هبوط و...، توفیق چندانی نیافت. علامۀ طباطبایی، رحمة الله علیه، به عنوان فیلسوفی چیره بر حکمت صدرایی و مأنوس با آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام، راهی نو پیش روی انسان شناسی فلسفی گشود. بر اساس تحلیل و تبیین بدیع ایشان که تمام انسان شناسی جناب صدرا بایستی بر اساس آن بازنگری و تدقیق گردد، هر موجودی، نفسی ملکوتی دارد که محور موجودیتش همان است و آنچه حدوث جسمانی دارد، در پرتوی این حقیقت، تحقق دارد. تبیین علامه، که این نوشتار متکفّل تبیین و تشریح آن است، هم عوالم وجودی انسان را به روشنی تبیین میکند، هم عهده دار تشریح قوس نزول انسان و احکام آن می شود و هم تبیین دقیق تری از قوس صعود ارائه می دهد.
فلسفه ملاصدرا
سید ابوالقاسم حسینی کمار علیا؛ عسکری سلیمانی امیری
چکیده
معقولات که از نوع مفاهیم کلی هستند بر سه دسته تقسیم می شوند : معقول اول ، معقول ثانی منطقی و معقول ثانی فلسفی .پژوهش پیش رو با روشی تحلیلی و توصیفی در آراء علامه طباطبایی به این نتیجه رهنمون شد که ایشان معقول ثانی فلسفی را به مفاهیمی که عروض آنها ذهنی و اتصافشان خارجی تعریف کرده اند و نقش علم حضوری را در دست یابی به آن بر جسته می شمارند ...
بیشتر
معقولات که از نوع مفاهیم کلی هستند بر سه دسته تقسیم می شوند : معقول اول ، معقول ثانی منطقی و معقول ثانی فلسفی .پژوهش پیش رو با روشی تحلیلی و توصیفی در آراء علامه طباطبایی به این نتیجه رهنمون شد که ایشان معقول ثانی فلسفی را به مفاهیمی که عروض آنها ذهنی و اتصافشان خارجی تعریف کرده اند و نقش علم حضوری را در دست یابی به آن بر جسته می شمارند .علامه طباطبایی مفاهیمی ؛ چون وجود ، عدم وجوب وامکان و... را از این قبیل می دانند .ایشان برخی از مفاهیم را به صراحت از معقولات ثانیه بر شمر ده اند ؛ولی بر خی مفاهیم را هر چندتصریح به معقول ثانی بودن آن نکرده اند یا حتی تصریح به معقول اول بودن کرده اند ؛اما با توجه به مبانی ایشان می توان از این دسته به حساب آورد. از دیدگاه علامه طباطبایی معقول ثانی فلسفی ویژگی های متعددی دارد .مهمترین ویزگی این دسته از مفاهیم انتزاع از یافته های علم حضوری می باشد
فلسفه ملاصدرا
فاطمه علیپور
چکیده
علم خداوند به عالم، عین ذات اوست و همانگونه که ذات الهی ثابت و لایتغیّر است، علم او نیز ثابت و لایتغیّر است، از سویی همواره شاهد تغییر مداوم در جهان متکثر مادی هستیم. مسأله این است که چگونه تغییر در امور جزئی و متکثر عالم موجب تغییر در صفت علم الهی و در نتیجه تغییر در ذات یگانه و ثابت خداوند نمی گردد؟ فلاسفه اسلامی علم خداوند را به گونه ...
بیشتر
علم خداوند به عالم، عین ذات اوست و همانگونه که ذات الهی ثابت و لایتغیّر است، علم او نیز ثابت و لایتغیّر است، از سویی همواره شاهد تغییر مداوم در جهان متکثر مادی هستیم. مسأله این است که چگونه تغییر در امور جزئی و متکثر عالم موجب تغییر در صفت علم الهی و در نتیجه تغییر در ذات یگانه و ثابت خداوند نمی گردد؟ فلاسفه اسلامی علم خداوند را به گونه ای تبیین نموده اند که در رابطه علمی ذات ثابت و یگانه خداوند با موجودات متغیّر هیچگونه تغییر و تکثری در ذات الهی لازم نیاید. لذا فیلسوفان علم خداوند را علم تفصیلی بعد از ذات یعنی زاید بر ذات دانستند، ابن سینا این نحو علم ثابت به معلومات مادی متغیّر را علم به جزئی متغیّر به نحو کلی نامید. غزالی با رد نظر فلاسفه آنان را تکفیر کرد. اشکال غزالی به فلاسفه این بود که در اینصورت اگر چه خداوند به همه امور جزئی عالم است، اما علم او بدانها تنها به نحو کلی خواهد بود و علم خداوند محدود به کلیات و مفاهیم عام می شود. ملاصدرا علم اجمالی در عین کشف تفصیلی خداوند را اثبات و به اشکال غزالی پاسخ داد. براساس قاعده بسیط الحقیقه علم خداوند به موجودات متغیّر و متکثر ، حضور اشیاء نزد حق است. خداوند در مرتبه ذات علم به اشیاء دارد، بدون آنکه کثرتی در مرتبه ذات باشد و معلومات با همه کثرات و تفصیلات به وجود واحد بسیط موجودند و از حیثی که کثرت در آن نیست آشکار و منکشف هستند.
فلسفه ملاصدرا
سید مهدی میرهادی؛ محمد نجفی
چکیده
مقاله حاضر با هدف بررسی هستی شناسی و نقش ادراکی خیال از نظر ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا، و به روش تحلیل و استنتاج، به انجام رسیده است. ابن سینا ضمن آنکه قوه خیال و صورت های خیالی را امری مادی می داند، به عالمِ مثالِ منفصل، توجه و اعتقادی ندارد. سهروردی نیز قوه خیال را مادی می داند و در حالی که صور خیالی را قائم به ذات می پندارد، بر خلاف ...
بیشتر
مقاله حاضر با هدف بررسی هستی شناسی و نقش ادراکی خیال از نظر ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا، و به روش تحلیل و استنتاج، به انجام رسیده است. ابن سینا ضمن آنکه قوه خیال و صورت های خیالی را امری مادی می داند، به عالمِ مثالِ منفصل، توجه و اعتقادی ندارد. سهروردی نیز قوه خیال را مادی می داند و در حالی که صور خیالی را قائم به ذات می پندارد، بر خلاف ابن سینا بر وجود عالم خیال منفصل تاکید دارد. ملاصدرا به تجرد قوه خیال و صورِ خیالیه باور دارد و همانند سهروردی، عالمِ خیال منفصل را مرتبه ای از مراتب هستی می پندارد. ابن سینا خیال را مدرِک و حافظ صور، یکی از مراحل اصلی در فرایند تجریدِ مفاهیم و هم چنین از مبادی تشکیل برهان، می داند. سهروردی خیال را مدرِکِ امر غائب و محل ظهور صور عالمِ مثال می داند. ملاصدرا خیال وصور خیالیه را عامل تشکیل ذهن، مبادی فعالیت های معرفتی و واسطه تبدیل ادراکات، می داند. ابن سینا به انطباع و حلول صور در نفس که منتج از باور او به مادی بودن خیال و صور خیالیه است، باور دارد. ملاصدرا اما با اثبات تجرد خیال و صورت های خیالی، که مورد انکار ابن سینا و اثبات خیال متصل که مورد انکار شیخ اشراق بود، موفق به تبیین فعال بودن خیال و صدوری بودن صور خیالی گردید که پیامدهای مهمی در معرفت نفس، اتحاد نفس با صور ادراکی و ماهیت فرایند هویت یابی، داشته است.
فلسفه ملاصدرا
حبیب الله نجفی ایواتلو
چکیده
مسأله علوم اجتماعی مورد توجه بسیاری از اندیشمندان اسلامی در این حوزه است و سعی میکنند این مسائل را از نسبی گرایی رهایی دهند. علامه در این مسأله یکه تاز بوده و ادراکات اعتباری را به طور مفصل بحث کرده است که بیشتر از ابداعات علامه بوده است. به طور کلی ادراکات دارای دو قسم است ادراکات حقیقی و اعتباری. ادراکات حقیقی مستقل بوده و معیار آن ...
بیشتر
مسأله علوم اجتماعی مورد توجه بسیاری از اندیشمندان اسلامی در این حوزه است و سعی میکنند این مسائل را از نسبی گرایی رهایی دهند. علامه در این مسأله یکه تاز بوده و ادراکات اعتباری را به طور مفصل بحث کرده است که بیشتر از ابداعات علامه بوده است. به طور کلی ادراکات دارای دو قسم است ادراکات حقیقی و اعتباری. ادراکات حقیقی مستقل بوده و معیار آن منتهی شدن ادراکات نظری به بدیهی است و ادراکات بدیهی خود معیار بوده و نیازی به معیار بیرونی ندارد. اما آنچه مورد توجه است ادراکات اعتباری است که بنیان های اخلاق، حقوق و علوم اجتماعی به آن وابسته است. این ادراکات را با مکانیسم اعتباری سازی میتوان تبیین کرد به این معنا که ابتدا نسبتی در خارج میان دو امر واقعی ادراک میشود که نسبتی حقیقی است و در خارج تحقق دارد؛ اما انسان به خاطر احساساتی که دارد این نسبت واقعی را از جایگاه حقیقی خود خارج میکند و میان خود و امر دیگری قرار میدهد. در مواردی که اعتبار سازی رخ میدهد همیشه آن نسبت خارجی ادراک شده به صورت معقول ثانی فلسفی تصور میشود. علامه معتقد است که نباید میان منشأ شیء و خود شیء خلط کرد. به طور کلی نسبی گرای علامه با نسبی گرایی مشهور کاملا متفاوت است. معیار شناخت در ادراکات اعتباری این است که بتوان «باید» را در آن فرض نمود. در نوشتار حاضر در صددیم معیار صدق شناخت ادراکات اعتباری در علوم اجتماعی را بررسی کرده و پیامدهای آن را ارائه دهیم.
فلسفه ملاصدرا
سیدمحمدحسین نقیبی؛ عبدالله نصری
چکیده
جنبه فاعلی نفس در پیدایش ادراک مورد پذیرش ابن سینا و ملاصدراست پذیرش این دیدگاه دو پرسش اساسی به دنبال دارد که محور پژوهش حاضر را شکل می دهد پرسش اول این که چگونه نفس قدرت بر ایجاد صورت ادراکی دارد در حالی که خود در ابتدا فاقد آن می باشد و در پرسش دوم مطرح می گردد با توجه به این که امیال و گرایش های نفسانی در جهت گیری اراده موثر می-باشد ...
بیشتر
جنبه فاعلی نفس در پیدایش ادراک مورد پذیرش ابن سینا و ملاصدراست پذیرش این دیدگاه دو پرسش اساسی به دنبال دارد که محور پژوهش حاضر را شکل می دهد پرسش اول این که چگونه نفس قدرت بر ایجاد صورت ادراکی دارد در حالی که خود در ابتدا فاقد آن می باشد و در پرسش دوم مطرح می گردد با توجه به این که امیال و گرایش های نفسانی در جهت گیری اراده موثر می-باشد چگونه می توان بین فاعلیت ارادی نفس در پیدایش ادراک و نظریه مطابقت و معیار صدق آن وجه جمعی ارائه داد در پاسخ به پرسش اول بیان می گردد نفس در ابتدا پذیرنده می باشد و بعد از تحصیل ملکه ی صور جنبه فاعلی ظهور می یابد و در پاسخ به پرسش دوم بیان می گردد که اراده نفس در تحصیل مقدمات پیدایش صور ادراکی موثر است همچنین فاعلیت نفس نسبت به صور حسی فاعلیت بالطبع می باشد که اراده در آن دخالت ندارد و در باب تصدیقات اولی نفس بالضروره به ثبوت محمول برای موضوع حکم می کند و در تصدیقات نظری که به بدیهیات بازمی گردد هنگامی که مقدمات قیاس در کنار یکدیگر قرار گرفتند نتیجه براساس قاعده علیت از آن حاصل می گردد و اراده نفس در تعیین نتیجه دخالتی ندارد در نتیجه خدشه ای به دیدگاه مطابقت وارد نمی گردد.
فلسفه ملاصدرا
محمدعلی وطن دوست
چکیده
فلسفه، در تبیین اصول اعتقادى از جایگاه ویژهاى برخوردار است. از جمله اصول اعتقادى، اصل توحید است که در بخش الهیات بالمعنیالاخص مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. از میان معانى گوناگون توحید، آنچه که در آموزههاى دینى روى آن بسیار تاکید شده و اساس دعوت پیامبران را تشکیل داده است، توحید ربوبى مىباشد. با این وجود، براهین فلسفی توحید ...
بیشتر
فلسفه، در تبیین اصول اعتقادى از جایگاه ویژهاى برخوردار است. از جمله اصول اعتقادى، اصل توحید است که در بخش الهیات بالمعنیالاخص مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. از میان معانى گوناگون توحید، آنچه که در آموزههاى دینى روى آن بسیار تاکید شده و اساس دعوت پیامبران را تشکیل داده است، توحید ربوبى مىباشد. با این وجود، براهین فلسفی توحید ربوبی از سوی پژوهشگران به صورت منسجم و مستقل مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفته و استدلالهای عقلی و فلسفی آن در قالب مجموعهای مستقل گردآوری نگردیده است. ازاینرو در جستار حاضر، تلاش شده است با تکیه بر روش تحلیل فلسفی، که بر مبانی حکمت متعالیه استوار است، و با هدف بازخوانی دقیق دلایل توحید ربوبی و اعتبارسنجی برخی از دلایل، استدلالهای عقلی توحید ربوبی، مورد بازخوانی و تحلیل قرار گیرد. در پایان این نتیجه به دست آمده است که بر اساس اصل تعلقى بودن وجود معلول، که از مبانی حکمت متعالیه شمرده میشود، همه معلولها، عین فقر و وابستگى به واجب الوجود بوده و هیچگونه استقلالى ندارند، از اینرو خالقیت و ربوبیت حقیقى و استقلالى منحصر به خداوند متعال خواهد بود. همچنین برخی از براهین توحید ربوبی که بر اصول فلکیات قدیم، استوار شده است، مورد نقد قرار گرفته و در همین راستا، برای تصحیح برهان، حد وسط «وحدت نظام عالم» جایگزین حد وسط «وحدت عالم»، گردیده است.
فلسفه ملاصدرا
محمود آهسته؛ زهرا کاشانیها
چکیده
این مقاله ابتدا با دیدگاههای مربوط به اثبات یا انکار غایتمندی طبیعت مواجه میشود و سپس ملاک مثبتین غایتمداری طبیعت را تبیین میکند. مقاله با روش عقلیـتحلیلی به این نتیجه میرسد که جمهور حکمای قبل از ملاصدرا، از آنجا که منکر علم و شعور افعال طبیعی بودهاند، نتوانستهاند علت غایی را برای فاعل طبیعی اثبات کنند ولی ملاصدرا و ...
بیشتر
این مقاله ابتدا با دیدگاههای مربوط به اثبات یا انکار غایتمندی طبیعت مواجه میشود و سپس ملاک مثبتین غایتمداری طبیعت را تبیین میکند. مقاله با روش عقلیـتحلیلی به این نتیجه میرسد که جمهور حکمای قبل از ملاصدرا، از آنجا که منکر علم و شعور افعال طبیعی بودهاند، نتوانستهاند علت غایی را برای فاعل طبیعی اثبات کنند ولی ملاصدرا و شارحان او درصدد اثبات شعور و غایتمندی طبیعت برآمدهاند و تبیینهای مختلفی برای آن ارائه دادهاند. ابتکار و نوآوری ملاصدرا در این باب طرح دو اصل «تساوق و ترابط وجود و شعور» و «تشکیک وجود» است. او بهواسطه اصالت وجود و تشکیک آن، از سویی، و حرکت جوهری از سوی دیگر، همه موجودات را دارای علت غایی میداند و بهگونهای این مسئله را قیاس میکند که منافاتی برای اجتماع دو معنای غایت در فعل طبیعت ملحوظ نگردد.
فلسفه ملاصدرا
زهرا توکلی؛ مجید صادقی حسن آبادی؛ جعفر شانظری
چکیده
ایمان و اعتقاد به علم و عصمت پیامبران یکی از مهمترین آموزههای اعتقادی در تفکر کلامی شیعه است. از نگاه بسیاری از اندیشمندان، علم معصومین(ع) به حقایق هستی و پیامدهای زیانبار گناه، منشأ عصمت است، اما گاه از این مسئله غفلت میشود و گمان میکنند علم و عصمت با یکدیگر قابلجمع نیستند. اما اینکه ملاصدرا علم را مساوق وجود دانسته و در تعاریفی ...
بیشتر
ایمان و اعتقاد به علم و عصمت پیامبران یکی از مهمترین آموزههای اعتقادی در تفکر کلامی شیعه است. از نگاه بسیاری از اندیشمندان، علم معصومین(ع) به حقایق هستی و پیامدهای زیانبار گناه، منشأ عصمت است، اما گاه از این مسئله غفلت میشود و گمان میکنند علم و عصمت با یکدیگر قابلجمع نیستند. اما اینکه ملاصدرا علم را مساوق وجود دانسته و در تعاریفی که از عصمت ارائه میدهد بر نقش قوای نظری در تحقق گناه تأکید میکند، مؤید ارتباط مستقیم بین علم و عصمت در دیدگاه وی است. در تحقیق حاضر، افزون بر تحلیل نسبت علم و عصمت در نگاه صدرا، در دو گام با بررسی آن در مسئله وحی و زمان کودکی نبی، نشان داده شده که پرسشهای مطرح در باب این نسبت در مسئله وحی، ناشی از نادیده انگاشتن احکام وجود و مرتبه وجودی انسان کامل در نگاه صدرا است اما پرسشهای فراروی نسبت علم و عصمت در زمان کودکی نبی، امری تأملبرانگیز بوده که علت آن را باید در عدم امکان ارائه تبیین فلسفی از این نسبت، مطابق با مبانی ملاصدرا، دانست.
فلسفه ملاصدرا
محمد حسین زاده
چکیده
اختیار یکی از مباحث فلسفی است که در علوم انسانی کارکردهای مهم و قابل توجهی دارد. تقریرهای مختلفی از اختیار ارائه شده است که هر یک آثار و کارکردهای ویژه و جداگانهای در علوم انسانی دارند؛ از جمله «بهکارگیری نظریههای حقوقی دربارۀ مجازات متخلفان». در این مقاله پس از معرفی اجمالی تقریرهای مختلف اختیار و دو نظریۀ عمدۀ حقوقی ...
بیشتر
اختیار یکی از مباحث فلسفی است که در علوم انسانی کارکردهای مهم و قابل توجهی دارد. تقریرهای مختلفی از اختیار ارائه شده است که هر یک آثار و کارکردهای ویژه و جداگانهای در علوم انسانی دارند؛ از جمله «بهکارگیری نظریههای حقوقی دربارۀ مجازات متخلفان». در این مقاله پس از معرفی اجمالی تقریرهای مختلف اختیار و دو نظریۀ عمدۀ حقوقی دربارۀ مجازات (مجازاتگرایی و فایدهگرایی)، نسبت تقریرهای مختلف اختیار با نظریههای حقوقی دربارۀ مجازات سنجیده شده و این نتیجه بهدست آمده است که نظریۀ حقوقی مجازاتگرایی، صرفاً بر پایۀ تقریر ناسازگارگرایانه از اختیار بنا میشود و تنها این تقریر از اختیار است که میتواند نظریۀ مجازاتگرایی را بهکار گیرد؛ برخلاف نظریۀ حقوقی فایدهگرایی که نسبت به اختیار لابشرط است و همۀ تقریرهای مختلف اختیار و حتی نگرش جبرگرایی میتوانند این نظریه را برای مجازات متخلفین بهکار گیرند. بر اساس این نتیجه، دیدگاه ملاصدرا دربارۀ مجازات استخراج شد. او ـ بهعنوان یک فیلسوف سازگارگرا ـ قابلیت مدح و ذم و استحقاق مجازات را انکار نمیکند اما در یک رویکرد فروکاهنده، از غلظت این مفاهیم در یک نظام فکری ناسازگارگرا میکاهد و آنها را به معنایی دیگر ـ که در نظام فکری سازگارگرایی قابل استفادهاند ـ تنزل میدهد. همین امر موجب شده رویکرد او از حیث کارکردهای عملی، به نظریههای فایدهگرا در مجازات بسیار شبیه باشد.
فلسفه ملاصدرا
مرتضی حسین زاده؛ سحر کاوندی؛ محسن جاهد
چکیده
در مباحث نفس شناسی فلسفه اسلامی، قوه خیال بهعنوان یکی از قوای باطنی انسان، حافظ و مدرِک صورتهای خیالی بوده و کارکردهای معرفتشناختی، انسانشناختی و معادشناختی دارد. ملاصدرا، برخلاف فلاسفه پیشین، با اثبات تجرد قوه خیال، آن را یکی از اصول بنیادین اثبات معاد جسمانی قرار میدهد. در این پژوهش با استخراج مبانی فلسفی اثبات تجرد قوه ...
بیشتر
در مباحث نفس شناسی فلسفه اسلامی، قوه خیال بهعنوان یکی از قوای باطنی انسان، حافظ و مدرِک صورتهای خیالی بوده و کارکردهای معرفتشناختی، انسانشناختی و معادشناختی دارد. ملاصدرا، برخلاف فلاسفه پیشین، با اثبات تجرد قوه خیال، آن را یکی از اصول بنیادین اثبات معاد جسمانی قرار میدهد. در این پژوهش با استخراج مبانی فلسفی اثبات تجرد قوه خیال، به بیان ادله آن و فروعاتی که نتیجه تجرد این قوه است، پرداخته شده است. در آثار ملاصدرا نتایج تجرد قوه خیال و فروعات بهصورت صریح نیامده و نقش هر کدام در تبیین معاد جسمانی بیان نشده است. نتایج بهدست آمده از تجرد قوه خیال و فروعات آن، نظریه ملاصدرا را نسبت به سایر تبیینها از معاد جسمانی، منسجمتر نشان میدهد. برخی از نتایجِ برآمده از اثبات تجرد خیال در مورد عالم آخرت، عبارتند از: توجیه فلسفی ورود نفوس ناقص به عالم آخرت، حصول ثواب و عقاب در عالم قبر و لذات و آلام عالم آخرت، صورت ادراکی بودن بهشت و جهنم و وجود آنها در عالم نفس، دائمی بودن نعمتها در آخرت و خلود در بهشت و جهنم، عدم تزاحم صورتهای ایجاد شده و عوارض مادی نداشتن نعمتهای اخروی.
فلسفه ملاصدرا
حسین خالقی پور؛ ناصر مؤمنی؛ مهدی زمانی
چکیده
از نظر صدرالمتألهین، نفس انسان همچنانکه در طول حیات مادی از رهگذر حرکت جوهری رو به کمال میرود، پس از مرگ نیز به سیر تکاملی خود ادامه داده و به مراتب بالاتر میرسد. این تکامل برای هر یک از افراد بشر، بهفراخور سعه وجودی آنها رخ میدهد و تا عالم آخرت ادامه مییابد. در این مقاله پس از بررسی و تبیین چگونگی تکامل مورد نظر با روش توصیفی ...
بیشتر
از نظر صدرالمتألهین، نفس انسان همچنانکه در طول حیات مادی از رهگذر حرکت جوهری رو به کمال میرود، پس از مرگ نیز به سیر تکاملی خود ادامه داده و به مراتب بالاتر میرسد. این تکامل برای هر یک از افراد بشر، بهفراخور سعه وجودی آنها رخ میدهد و تا عالم آخرت ادامه مییابد. در این مقاله پس از بررسی و تبیین چگونگی تکامل مورد نظر با روش توصیفی و تحلیلی، این مسئله که پس از مفارقت روح از بدن و ورود به مرتبه تجرد از قوه و استعداد، تکامل چگونه میتواند موجّه باشد؟ مورد توجه ویژه قرار گرفته است. بنابراین برخی از دیدگاهها در اینباره مطرح شد که در این میان، تبیین ملاصدرا هرچند برای تکامل مراتب بالاتر نفوس معقولتر مینماید ولی میتواند مورد مناقشه باشد. با وجود این، شاید بتوان با توجه به برخی دیدگاههای دیگر ملاصدرا و در پرتو نوعی نگرش غایتگرایانه، تبیین مناسبتری از این راهکار ارائه داد. این رهیافت بر این فرض استوار است که با تضعیف تعلقات و علایق نفسانی و شوق نفوس به عالم عقول، شرایط سیر تکاملی نفوس انسانی، بدون نیاز به وجود ماده و استعداد فراهم میگردد.
فلسفه ملاصدرا
مرتضی شجاری؛ عاطفه صداقتی
چکیده
ملاصدرا با مبانی فلسفی خاص خویش از جمله اصالت وجود و حرکت جوهری، حقیقت انسان و نیز حقیقت دنیا را متفاوت از متفکران دیگر میداند. بر این اساس میتوان مفهومی جدید از فرهنگ و شهرنشینی در حکمت متعالیه دید؛ آنچه در این نوشتار بصورت هدف اصلی مطرح بوده است. در این مقاله سعی شده با استفاده از روش تحلیلی، طرحی از دیدگاه فلسفی ملاصدرا درباره ...
بیشتر
ملاصدرا با مبانی فلسفی خاص خویش از جمله اصالت وجود و حرکت جوهری، حقیقت انسان و نیز حقیقت دنیا را متفاوت از متفکران دیگر میداند. بر این اساس میتوان مفهومی جدید از فرهنگ و شهرنشینی در حکمت متعالیه دید؛ آنچه در این نوشتار بصورت هدف اصلی مطرح بوده است. در این مقاله سعی شده با استفاده از روش تحلیلی، طرحی از دیدگاه فلسفی ملاصدرا درباره مفهوم فرهنگ و ارتباط آن با شکلگیری شهر مطلوب، ارائه شود. یافتهها حاکی از آن است که طبق حکمت متعالیه، انسان دارای مراتب وجودی گستردهای است و بر اساس آن فرهنگ نیز ماهیت ثابتی ندارد. مرتبهای از فرهنگ که دارای ثبوت است به فطرت انسان برمیگردد اما بخشی از آن متغیر بوده و بسته به ضرورتهای مکانی و زمانی، تغییر میکند. دستاورد پژوهش این است که اگر انسانها از طریق حرکت مرتبه وجودی، با حقیقت مجرد واحدی متحد گردند، میان خود ایشان نیز از نظر معنوی اتحاد رخ داده و بهواسطه این اتحاد، رفتار و آداب واحدی از خود بروز خواهند داد و در نتیجه فرهنگی واحد و متعالیه موجود خواهد شد؛ فرهنگی که کثرت آدمیان و خواستهای ایشان را مورد توجه قرار میدهد. نهایتاً اینکه، برای تحقق شهر مطلوب، شکلگیری فرهنگ متعالیه ضروری خواهد بود.
فلسفه ملاصدرا
فیض الله عابدینی؛ عباس جوارشکیان؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی
چکیده
از آنجا که یکی از بارزترین تمایزات اندیشه فلسفی سینوی و صدرایی، در محور بسیار مهم حرکت و بویژه حرکت جوهری است و میان رأی ابنسینا و صدرا در این بحث، تقابل کاملی وجود دارد، مقاله حاضر تلاش نموده است به این پرسش پاسخ دهد که ریشهها و مبانی نظری این اختلاف رأی چیست و کدام موضع و اصل فلسفی به چنین تقابلی دامن زده است؟ در قسمت نخست مقاله ...
بیشتر
از آنجا که یکی از بارزترین تمایزات اندیشه فلسفی سینوی و صدرایی، در محور بسیار مهم حرکت و بویژه حرکت جوهری است و میان رأی ابنسینا و صدرا در این بحث، تقابل کاملی وجود دارد، مقاله حاضر تلاش نموده است به این پرسش پاسخ دهد که ریشهها و مبانی نظری این اختلاف رأی چیست و کدام موضع و اصل فلسفی به چنین تقابلی دامن زده است؟ در قسمت نخست مقاله با مقایسه تحلیلی که از مسئله حرکت در اندیشه این دو فیلسوف نامآور انجام میشود، به اختلاف صدرا و ابنسینا در سه موضع اساسی پی میبریم: 1ـ تلقی وجودی صدرا از حرکت در مقابل نگرش ماهوی و مقولی ابنسینا؛ 2ـ توسعه قلمرو حرکت از جسم و جسمانیات به امور نفسانی و بهویژه نفس انسانی؛ 3ـ تغییر جایگاه بحث حرکت از طبیعیات فلسفه به مباحث امور عامه. با تحلیل و بررسی نکات یاد شده؛ بهویژه با تأمل در اشکالات ابنسینا بر حرکت جوهری، نتیجه نهایی حاصل از این پژوهش این است که اختلاف ایندو فیلسوف در مسئله حرکت جوهری، ریشه در مهمترین موضعگیری فلسفی ایشان دارد که همان اصالت وجود یا اصالت ماهیت است. بر این اساس، علیرغم انکارها و تشکیکهایی که از جانب برخی متفکرین در اصالت ماهوی بودن اندیشه ابنسینا مطرح شده، بر پایه این تحلیل فلسفی بهروشنی میتوان تلقی اصالت ماهوی او را، دستکم در بحث حرکت، نشان داد و به این تشکیکها پایان بخشید.
فلسفه ملاصدرا
مالک عبدیان کردکندی؛ غلامحسین خدری؛ جلال پیکانی؛ علیرضا پارسا
چکیده
برهان امکان و وجوب را نخستینبار ابن سینا تقریر کرده و آن را برهان صدیقین نامیده است. توماس آکویناس نیز تحت تأثیر حکمای اسلامی، تقریری از این برهان ارائه داده و آن را سومین راه خداشناسی خود قرار داده است. ملاصدرا پس از تقریر برهان امکان سینوی و وارد کردن انتقاداتی بر آن، با تکیه بر مبانی اصیل حکمت متعالیه، تقریری تازه از برهان صدیقین ...
بیشتر
برهان امکان و وجوب را نخستینبار ابن سینا تقریر کرده و آن را برهان صدیقین نامیده است. توماس آکویناس نیز تحت تأثیر حکمای اسلامی، تقریری از این برهان ارائه داده و آن را سومین راه خداشناسی خود قرار داده است. ملاصدرا پس از تقریر برهان امکان سینوی و وارد کردن انتقاداتی بر آن، با تکیه بر مبانی اصیل حکمت متعالیه، تقریری تازه از برهان صدیقین طرحریزی کرده و آن را طریقة انبیاء، عرفا و حکمای الهی دانسته است. نوشتار حاضر، ضمن ارائه تحلیلی از این سه تقریر و بررسی وجوه اشتراک و امتیاز آنها نشان میدهد که اولاً، هیچکدام از این تقریرها عاری از خطا نیستند. ثانیاً، برهان ابنسینا شریفتر از برهان توماس و برهان ملاصدرا نیز شریفتر از هردوی آنهاست. استدلال از ذات بر ذات و صفات، تبیین و توجیه نظاممند علیت و اثبات ارتباطی یکپارچه میان خدا با عالم بر مبنای امکان فقری، اصالت و تشکیک عینی وجود و عدم نیاز به ابطال دور و تسلسل از مهمترین وجوه امتیاز و تفوق برهان صدیقین صدرایی بهشمار میروند.
فلسفه ملاصدرا
اکرم عسکرزاده مزرعه
چکیده
معرفتشناسی فضیلتمحور شاخهای از معرفتشناسی برونگرایانه است. نظریه اندیشمندانی مانند آلوین پلانتینگا، ارنست سوزا و لیندا زگزبسکی جزو این نظریههاست. به باور این گروه، عنصر فضیلت نقش بهسزایی در تشکیل باور صادق دارد و افزون بر آن عناصر فرایند اعتمادپذیر، قوای معرفتی با کارکرد صحیح و اراده و وظیفه، اعتماد به دیگران و... سبب ...
بیشتر
معرفتشناسی فضیلتمحور شاخهای از معرفتشناسی برونگرایانه است. نظریه اندیشمندانی مانند آلوین پلانتینگا، ارنست سوزا و لیندا زگزبسکی جزو این نظریههاست. به باور این گروه، عنصر فضیلت نقش بهسزایی در تشکیل باور صادق دارد و افزون بر آن عناصر فرایند اعتمادپذیر، قوای معرفتی با کارکرد صحیح و اراده و وظیفه، اعتماد به دیگران و... سبب ارزشمندی باور میشوند. ابنسینا و ملاصدرا به تأثیر فضیلت، قوای معرفتی، فرایند اعتمادپذیر و اراده و وظیفه و... بر معرفت توجه دادهاند. در خوانش فضیلتمحورانه از معرفتشناسی میتوان قرابتهای بسیاری میان رأی ابنسینا و ملاصدرا و زگزبسکی یافت. نظریه ملاصدرا در مقایسه با نظریه ابنسینا همخوانی بیشتری با نظریههای معرفتشناسی فضیلتمحورانه معاصر دارد. نظریه ابنسینا به رویکرد سنتیـارسطویی دربارۀ تعامل میان فضیلت و معرفت نزدیک است تا دیدگاههای معاصر. رعایت مؤلفههای اخلاقی در معرفت با مبانی فلسفی ملاصدرا سازگاری دارد اما با برخی مبانی فلسفی وی ناسازگار است.
فلسفه ملاصدرا
امیر عباس علی زمانی؛ محمدعلی جوزانی کهن
چکیده
یکی از بنیادیترین پرسشهای بشر، مسئله دیدار خداوند است، زیرا پس از پرسش از چرایی خلق خود و رسیدن به پاسخ وجود خالق، به این پرسش میرسد که آیا او را میتوان دید؟ اگر آری، چگونه و کی محقق خواهد شد؟ لذا پیشینه تاریخی این مسئله را باید در ابتدای اندیشه بشری جست. اما در عالم اندیشه اسلامی، دیدگاههای گوناگونی در پاسخ به این مسئله بیان ...
بیشتر
یکی از بنیادیترین پرسشهای بشر، مسئله دیدار خداوند است، زیرا پس از پرسش از چرایی خلق خود و رسیدن به پاسخ وجود خالق، به این پرسش میرسد که آیا او را میتوان دید؟ اگر آری، چگونه و کی محقق خواهد شد؟ لذا پیشینه تاریخی این مسئله را باید در ابتدای اندیشه بشری جست. اما در عالم اندیشه اسلامی، دیدگاههای گوناگونی در پاسخ به این مسئله بیان گردیده است. گروهی قائل به دیدار با چشم شده و برخی معتقد به استحاله دیدار خداوند گردیده و دست از ظاهر نصوص دینی برداشته و به توجیه آیات و روایات دالّ بر جواز و تحقق دیدار خداوند متعال پرداختهاند. جمعی نیز با عنایت به ظاهر آیات و روایات مذکور، از عدم انحصار دیدار خداوند در دیدار با چشم سخن گفته و به اثبات گونه دیگری از دیدار پرداختهاند. از طرفی، مباحث اعتقادی الهیات اسلامی، در چهار علم تفسیر، کلام، فلسفه و عرفان، پیگیری میشود و از آنجا که همه این علوم، در مقام پاسخگویی به مسئله دیدار خداوند برآمدهاند، این مسئله را میتوان یکی از نقاط همرسی این علوم دانست. بنابراین پاسخ اندیشمندی همچون علامه طباطبایی ـ که جامع همه این علوم است ـ به این مسئله، بهترین و کاملترین پاسخ شمرده میشود. بر این اساس، در این نوشتار با چهار رهیافت تفسیری، کلامی، فلسفی و عرفانی به تبیین معناشناختی دیدار خداوند، مبتنی بر آراء علامه طباطبایی، پرداخته شده و درنهایت به این نتیجه رسیدیم که ضرورتاً کاملترین و دقیقترین پاسخ، حاصل تلفیق یا برهمنهی همه این رهیافتهاست.
فلسفه ملاصدرا
مهدی گنجور
چکیده
نظریه «عقلانیت وحیانی» و نقش آن در توسعه و تعالی علوم بشری از ابتکارات آیتالله جوادی آملی شناخته میشود. این الگوی اسلامی، بهمثابه روشی جامع در تولید و تکامل معرفت علمی، در مقابل الگوی عقلانیت مدرن غربی، بر آن است تا با تلفیق و استفاده متوازن از عقل و نقل، زمینه رشد و تکامل انسان را از طریق تعالی علوم فراهم آورده و به این ...
بیشتر
نظریه «عقلانیت وحیانی» و نقش آن در توسعه و تعالی علوم بشری از ابتکارات آیتالله جوادی آملی شناخته میشود. این الگوی اسلامی، بهمثابه روشی جامع در تولید و تکامل معرفت علمی، در مقابل الگوی عقلانیت مدرن غربی، بر آن است تا با تلفیق و استفاده متوازن از عقل و نقل، زمینه رشد و تکامل انسان را از طریق تعالی علوم فراهم آورده و به این وسیله، بهروزی و سعادت دنیوی و اخروی او را تأمین نماید. در این پژوهش تلاش شده است با رهیافت مسئلهمحور و روش توصیفیـتحلیلی، پس از تشریح و بازشناسی مفاهیم، مهمترین مبانی وجودشناختی این نظریه با تأکید بر آموزههای صدرایی ـ از قبیل جهانبینی توحیدی (قائل شدن به مبدأ و غایت قدسی برای طبیعت و علم)، انطباق و تناظر عوالم و مراتب هستی، زندهانگاری طبیعت (سریان علم وحیات در همه موجودات)، فقر وجودی عالم ـ و همچنین رابطه این مبانی با توسعه و تعالی علوم، استنباط و ارائه گردد.
فلسفه ملاصدرا
زینب السادات میرشمسی
چکیده
اینکه ادراکات محض انسان چرا و چگونه به عمل منجر میشوند یکی از مسائل مهم در حوزه انسانشناسی است. به نظر میرسد عواطف انسان به عنوان ادراکاتی که فاعل آنها عقل عملی است، میتوانند گزینه مناسبی برای توجیه رابطه میان عمل و نظر باشند. ملاصدرا بهعنوان یکی از فیلسوفان مکتبساز در فلسفه اسلامی و فیلسوفی که نگاه جامعنگر به مسایل ...
بیشتر
اینکه ادراکات محض انسان چرا و چگونه به عمل منجر میشوند یکی از مسائل مهم در حوزه انسانشناسی است. به نظر میرسد عواطف انسان به عنوان ادراکاتی که فاعل آنها عقل عملی است، میتوانند گزینه مناسبی برای توجیه رابطه میان عمل و نظر باشند. ملاصدرا بهعنوان یکی از فیلسوفان مکتبساز در فلسفه اسلامی و فیلسوفی که نگاه جامعنگر به مسایل مختلف دارد، رابطه میان عمل و نظر و چگونگی حصول فعل از نظر را مورد توجه قرار داده است. با این حال، اگرچه او با تکیه بر عقل عملی درصدد توجیه این رابطه است، اما به عاطفه مستقیماً توجه نکرده است. او معتقد است علاوه بر شناخت محض، ادراکاتی وجود دارد که همان لذت و الم هستند. این ادراکات حاصل شناسایی ملایمت یا عدم ملایمت پدیدهها با نفس هستند و بههمین دلیل ادراک محض را به عمل منتهی میکنند. حالات عاطفی یا نوعی لذت هستند یا نوعی الم، پس عواطف واسط عمل و نظر هستند. از آنجا که عواطف شناختیـارزشی بوده و متناسب با باورها و اهداف ما شکل میگیرند، هم میتوانند افعالی را رقم بزنند که با طبع حیوانی متناسب است و هم افعالی که با طبع انسانی ما هماهنگی داشته و از اهداف و غایات والای ما ناشی شدهاند. پس اگرچه عواطف اموری شناختی هستند و همه انسانها از آنها بهرهمندند اما لزوماً اختیاری و معقول نیستند.
فلسفه ملاصدرا
علیرضا آزادگان؛ مهدی عظیمی
چکیده
شاید بتوان گفت صدرالمتألهین شیرازی در آثار خود، به آراء همه حکمای پیش از خود درباره کیفیت صدور کثرت از وحدت اشاره نموده است. از اینرو تحلیل نظر حقیقی او پیرامون این مسئله دشوار به نظر میرسد. با این همه، ما در این مقاله سعی نمودهایم با مراجعه به کتب او، همه نظراتی که او در اینباره عنوان داشته را گردآورده و مورد نقد و بررسی قرار ...
بیشتر
شاید بتوان گفت صدرالمتألهین شیرازی در آثار خود، به آراء همه حکمای پیش از خود درباره کیفیت صدور کثرت از وحدت اشاره نموده است. از اینرو تحلیل نظر حقیقی او پیرامون این مسئله دشوار به نظر میرسد. با این همه، ما در این مقاله سعی نمودهایم با مراجعه به کتب او، همه نظراتی که او در اینباره عنوان داشته را گردآورده و مورد نقد و بررسی قرار دهیم. از بررسی نظرات مختلفی که صدرالمتألهین درباره به مسئله صدور مطرح میکند، میتوان به این جمعبندی رسید که او ضمن بیان دیدگاههای مختلف فلسفی، کلامی و عرفانی که در آثار فلاسفه و متکلمین و عرفای پیش از او نیز عیناً یافت میشود، به نوعی سعی نموده از قاعده موسوم به الواحد دفاع و در واقع بین این نظرات و این قاعده جمع نماید. ما در این مقاله به دنبال آن هستیم تا نشان دهیم که جمع بین این نظرات مختلف و قاعده الواحد، نه تنها کمکی به صدرالمتألهین در تبیین کیفیت صدور کثرات از واحد متعال ننموده بلکه او را با تعارضات بیشتری مواجه ساخته است و اگر در تبیین و توجیه نظرات خویش به این قاعده استناد نمینمود، استدلالهای او موجهتر و پذیرفتنیتر میبود.
فلسفه ملاصدرا
مرضیه اخلاقی
چکیده
شخصیت که از ریشه یونانی «persona» به معنای نقاب و ماسک أخذ شده است، اصطلاحاً اشاره به ویژگیهای بیرونی قابل مشاهده رفتارهای افراد و میزان تأثیرگذاری و تطابق خواستهها و انتظارات اجتماعی آنها دارد، اما چون یک مفهوم انتزاعی است تبیین معنای علمی آن دشوار است. بهدلیل ارائه تعاریف متعدد و مختلف از سوی روانشناسان که ریشه در جهانبینی ...
بیشتر
شخصیت که از ریشه یونانی «persona» به معنای نقاب و ماسک أخذ شده است، اصطلاحاً اشاره به ویژگیهای بیرونی قابل مشاهده رفتارهای افراد و میزان تأثیرگذاری و تطابق خواستهها و انتظارات اجتماعی آنها دارد، اما چون یک مفهوم انتزاعی است تبیین معنای علمی آن دشوار است. بهدلیل ارائه تعاریف متعدد و مختلف از سوی روانشناسان که ریشه در جهانبینی و نگرش آنها به ماهیت انسان و شرایط فرهنگی و اجتماعی او دارد، تاکنون توفیقی در ارائه تعریفی واحد و قابل قبول از سوی نظریهپردازان شخصیت، حاصل نشده است. در پژوهش حاضر که به روش توصیفیـتحلیلی صورت گرفته است، با جستجو در آثار صدرالمتألهین و با تکیه بر مبانی هستیشناختی و انسانشناختی وی، تلاش شده است معنای «شخصیت» در حکمت متعالیه استنباط گردد. یافتههای پژوهش حکایت از این دارد که همه افراد انسان فطرت واحد اما شخصیتهای متفاوتی دارند. طبیعت و فطرت واحد داشتن به معنای مستویالخلقه بودن آنهاست، اما «شخصیت» همان «شاکله وجودی» است که بر مجموعهای از صفات طبیعی و اکتسابی ویژه هر فرد اطلاق میشود که تعیینکننده خطمشی او در زندگی است. کمالات اکتسابی که بر اساس افکار و اعمال حسنه یا سیئه و تحت تأثیر عوامل محیطی و تربیتی و وراثتی، شکلدهنده ساختار وجودی انسان میگردد و رفتار وی تابع و هماهنگ با همین شخصیت اوست. بر اساس اندیشه صدرایی، همانگونه که بر مبنای حرکت جوهری، وجود انسان دائماً در جریان و تحوّل است، خویشتن شکلگرفته او نیز همانند رودخانه سیالی است که شکل و موجودیت کلی آن ثابت است اما همواره در سیر استکمالی خود، در جریان و تحول است.
فلسفه ملاصدرا
جبار امینی؛ محمد سعیدی مهر؛ علی افضلی
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 65-74
چکیده
ملارجبعلی تبریزی، فیلسوف عصر صفوی اصفهان، از جمله فیلسوفانی است که در بسیاری از اصول و مبانی حکمت متعالیه، ازجمله مسئله اشتراک معنوی وجود، با ملاصدرا مخالفت نموده است. تبریزی به شدت با اشتراک معنوی وجود مخالفت کرده و به اشتراک لفظی آن میان واجب و ممکن قائل است. تبریزی سه گونه دلیل بر مدعای خود آورده است؛ عقلی، استناد به کلام حکما و ...
بیشتر
ملارجبعلی تبریزی، فیلسوف عصر صفوی اصفهان، از جمله فیلسوفانی است که در بسیاری از اصول و مبانی حکمت متعالیه، ازجمله مسئله اشتراک معنوی وجود، با ملاصدرا مخالفت نموده است. تبریزی به شدت با اشتراک معنوی وجود مخالفت کرده و به اشتراک لفظی آن میان واجب و ممکن قائل است. تبریزی سه گونه دلیل بر مدعای خود آورده است؛ عقلی، استناد به کلام حکما و عرفا و دلیل روایی. نوشتار حاضر ضمن ارائه دیدگاه وی در اینباره، سعی کرده با بیان ادله غیر روایی او، ضعف و کاستی آنها را نشان دهد. ازجمله ادله تبریزی بر مدعای خود، سخنان حکمای نامآوری چون معلم اول و ثانی است اما ما با بررسی اندیشههای آن بزرگان، نشان دادهایم که چگونه تبریزی عملاً دچار جزءنگری شده و صدر و ذیل آن سخنان یا دیگر سخنان آن بزرگان را نادیده گرفته است.
فلسفه ملاصدرا
مهدی انشایی؛ محسن جوادی
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 75-90
چکیده
مقدمات یک تدقیق در نظریه «نفسِ جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» و بستر فکری آن، ما را متوجهِ کینونتی از نفس میکند که به واسطه سبب، قبل از ابدان و با حفظ هویت و تکثر معلولی، تحقق دارد و در عین اشتمال بر مراتب پایینتر، طوری از اطوار حقیقت نفس است. لحاظ این کینونت، در فهم نظریه، نقشی بهسزا دارد، چه اینکه فهمی نو از «حدوث» ...
بیشتر
مقدمات یک تدقیق در نظریه «نفسِ جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» و بستر فکری آن، ما را متوجهِ کینونتی از نفس میکند که به واسطه سبب، قبل از ابدان و با حفظ هویت و تکثر معلولی، تحقق دارد و در عین اشتمال بر مراتب پایینتر، طوری از اطوار حقیقت نفس است. لحاظ این کینونت، در فهم نظریه، نقشی بهسزا دارد، چه اینکه فهمی نو از «حدوث» به ما ارائه میدهد. این کینونت، اطلاق و وحدت نسبی دارد. بنابراین سلسلهای از این کینونتها قابل فرض است تا آنجا که به تقرر حقیقی و علوی نفس برسیم که واحد و مطلق محض و لابشرط از هر قید، ازجمله تقدم و تأخر، جسمانیت و تجرد، حدوث و قدم و... است. نفوس با همه اطوار و شئون خود ـ همچون جسمانیت و روحانیت و تقدم و تأخر و... ـ ظهور این واحد مطلق هستند؛ پس «جسمانیة الحدوث» بودن نفس عبارت است از تبیین چگونگی ظهور نفس عِلوی در نشئه تعینات. حرکت از جسمانیت به روحانیت، ظهور سعه و اطلاق نفس عِلوی است. منِ علوی و وحدت ادراکات آن در نفوس، مبنایی اساسی برای بسیاری از مباحث نظری ـ همچون «معرفت نفس و رب» و «فطرت» ـ و مباحث ناظر به عمل ـ همچون ادراکات اعتباری، باید و هست، رابطه دین و اخلاق، تعارضات خودگروی و... ـ است.
فلسفه ملاصدرا
علی رحیمی؛ محمد بنیانی
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 91-102
چکیده
کیفیت رابطه ذات و صفات، از مهمترین مباحث خداشناسی است. یکی از اقوال مطرح در این زمینه، عینیت ذات و صفات در حیطه مصداق است. در این نوشتار ابتدا به مفهومشناسی عینیت مصداقی پرداخته شده و سپس تلاش شده است تمام ادله اثباتی آن، گردآوری و استقراء شوند. در بخش ارزیابی نشان داده شده است که عینیت به لحاظ مفهومشناسی، امری متناقض و ادله اثبات ...
بیشتر
کیفیت رابطه ذات و صفات، از مهمترین مباحث خداشناسی است. یکی از اقوال مطرح در این زمینه، عینیت ذات و صفات در حیطه مصداق است. در این نوشتار ابتدا به مفهومشناسی عینیت مصداقی پرداخته شده و سپس تلاش شده است تمام ادله اثباتی آن، گردآوری و استقراء شوند. در بخش ارزیابی نشان داده شده است که عینیت به لحاظ مفهومشناسی، امری متناقض و ادله اثبات عینیت نیز ناتماماند. در پایان، این نظریه پذیرفته شده است که باید اصل اتصاف خداوند به اوصاف کمالی را پذیرفت ولی نسبت به کیفیت اتصاف، سکوت اختیار کرد.