فلسفه ملاصدرا
شمس الله سراج؛ حسین امین پرست
چکیده
یکی از مبانی ملاصدرا برای اثبات معاد جسمانی انسان، توجه به جایگاه قوه خیال است. او با تشریح ماهیت قوه خیال، به لزوم تداوم حیات آن پس از مرگ اعتقاد دارد. از کارکردهای اساسی قوه خیال، تصور ذات جسمانی انسان در عالم برزخ است؛ علمی که به اعتقاد ملاصدرا، معاد روحانی در آن محقق میگردد. عدهای بر این باورند که ملاصدرا کارکرد و نقش قوه خیال ...
بیشتر
یکی از مبانی ملاصدرا برای اثبات معاد جسمانی انسان، توجه به جایگاه قوه خیال است. او با تشریح ماهیت قوه خیال، به لزوم تداوم حیات آن پس از مرگ اعتقاد دارد. از کارکردهای اساسی قوه خیال، تصور ذات جسمانی انسان در عالم برزخ است؛ علمی که به اعتقاد ملاصدرا، معاد روحانی در آن محقق میگردد. عدهای بر این باورند که ملاصدرا کارکرد و نقش قوه خیال در عالم برزخ را به عرصه محشر و روز قیامت نیز تعمیم داده است و خَلق بدن اخروی توسط قوه خیال و با ابتکار نفس انجام میگیرد، در نتیجه جسم مد نظر ملاصدرا معاد جسمانی، یک جسم مثالی است و بنابراین با ادله نقلی سازگاری ندارد. ملاصدرا با اظهار تعجب از این برداشت، مخالفت خود را با حشر ابدان اخروی در قالب بدنی مثالی بیان کرده و با تمایز نهادن میان کارکرد قوه خیال در عالم برزخ و عرصه قیامت، به حشر ابدان از قبور و دمیده شدن ارواح در آنها توسط ملائکه معتقد است. این پژوهش با اقامه براهین عقلی و استناد به برخی از عبارات ملاصدرا، اثبات نموده که کارکرد قوه خیال در عالم برزخ، متمایز از کارکردش در عرصه قیامت است و نمیتواند نقشی در خلق بدن اخروی داشته باشد.
فلسفه ملاصدرا
عبداله صلواتی؛ زهرا لطفی
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 119-130
چکیده
ملاصدرا و شارحان فلسفة او، با الهام از قرآن و عرفان و به مدد نگرش وجودی، از زیستنوعهای انسانی گوناگونی سخن گفتهاند. پرسش جستار حاضر این است که چگونه ملاصدرا زیستنوعهای انسانی متکثر را تبیین میکند؟ برونداد و نتایج به دست آمده عبارتند از: 1. بنا بر مبانی هستیشناختی و انسانشناختی ملاصدرا، انسان وجودی است که در عین ...
بیشتر
ملاصدرا و شارحان فلسفة او، با الهام از قرآن و عرفان و به مدد نگرش وجودی، از زیستنوعهای انسانی گوناگونی سخن گفتهاند. پرسش جستار حاضر این است که چگونه ملاصدرا زیستنوعهای انسانی متکثر را تبیین میکند؟ برونداد و نتایج به دست آمده عبارتند از: 1. بنا بر مبانی هستیشناختی و انسانشناختی ملاصدرا، انسان وجودی است که در عین وحدت، متکثر و ذو وجوه است. او با استمداد از قرآن، ده مقام انسانی، با الهام از میراث عرفانی، هفت زیستنوع انسانی و با مدد نگرش وجودیاش، سه زیستنوع کلان برای انسان در نظر میگیرد؛ 2. از دیدگاه ملاصدرا راه رسیدن به مقامات انسانی گذر از سفرهای چهارگانۀ عرفانی است؛ 3. انسان، برخلاف دیگر موجودات عالَم، مقام معلوم و حدیقف ندارد، از اینرو نمیتوان او را را در هفت، ده یا هر عدد معینی از این زیستنوعها منحصر کرد، مگر اینکه بگوییم کلیات زیستنوعهای انسانی به اعتباری، هفت، ده یا صد مقام است. افزون بر این، بهدلیل وجود زیستنوعهای متنوع، نمیتوان برای زندگی آدمی نسخهای واحد با مختصاتی واحد در نظر گرفت.
فلسفه ملاصدرا
سیدمهران طباطبایی؛ محمدمهدی مشکاتی
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 145-160
چکیده
بررسی دیدگاه صدرالمتألهین درباره شیوهها و مراحل تأثیرگذاری بیواسطه نفوس انسانی بر اجسام مادی غیر بدنشان، از جمله مسائلی است که به علت کمبود منابع موجود درباره آن، تاکنون مغفول مانده است. از منظر ملاصدرا نفوس انسانی از سه طریق بر اجسام مادی تأثیر میگذارند: اول، نفوس مجرد عقلی سبب ایجاد تغییر و تحول در جسم مادی میشوند؛ دوم، نفوس ...
بیشتر
بررسی دیدگاه صدرالمتألهین درباره شیوهها و مراحل تأثیرگذاری بیواسطه نفوس انسانی بر اجسام مادی غیر بدنشان، از جمله مسائلی است که به علت کمبود منابع موجود درباره آن، تاکنون مغفول مانده است. از منظر ملاصدرا نفوس انسانی از سه طریق بر اجسام مادی تأثیر میگذارند: اول، نفوس مجرد عقلی سبب ایجاد تغییر و تحول در جسم مادی میشوند؛ دوم، نفوس مجرد عقلی جسم مادی را انشاء و ایجاد میکنند؛ سوم، نفوس فاقد تجرد عقلی با تمرکز قوایشان در قوه خیال، بر اجسام مادی تأثیر میگذارند. مراحل تأثیرگذاری نفوس انسانی در این سه طریق با یکدیگر متفاوت است. در دو طریق نخست، اتحاد نفس با رب النوع نفوس انسانی، در ایجاد تغییر در جسم مادی یا انشاء آن، نقش اساسی دارد. همچنین در طریق سوم، تمرکز نفس در قوه خیال نقش محوری را در مراحل تأثیرگذاری نفوس انسانی فاقد تجرد عقلی، بر عهده دارد.
فلسفه ملاصدرا
محمد علی عباسیان چالشتری
چکیده
یکی از مسایل بسیار مهم در الهیات، بهویژه در دوران معاصر، مسئله رابطه میان انسان و خدا است. این مسئله در مقاله حاضر به سه گروه از مسائل کوچکتر تحلیل شده است: انسان و خدا با یکدیگر رابطه انفسی دارند یا آفاقی؟ آیا خدا و انسان نسبت به هم خودی هستند یا دیگری؟ آیا انسان و خدا ارتباطی بیواسطه باهم دارند یا باواسطه عالَم با یکدیگر مرتبط ...
بیشتر
یکی از مسایل بسیار مهم در الهیات، بهویژه در دوران معاصر، مسئله رابطه میان انسان و خدا است. این مسئله در مقاله حاضر به سه گروه از مسائل کوچکتر تحلیل شده است: انسان و خدا با یکدیگر رابطه انفسی دارند یا آفاقی؟ آیا خدا و انسان نسبت به هم خودی هستند یا دیگری؟ آیا انسان و خدا ارتباطی بیواسطه باهم دارند یا باواسطه عالَم با یکدیگر مرتبط میشوند؟ این مقاله تلاش میکند اولاً، مسائل سهگانه فوق را ضمن بیان سه رویکرد رایج در الهیات معاصر مغربزمین به رابطه میان انسان و خدا، توضیح دهد؛ ثانیاً، در پرتو آن رویکردها، دیدگاه ملاصدرا درباره رابطه انسان و خدا را بازخوانی کند. ما در این بازخوانی به دو دیدگاه یا دو نظریه از ملاصدرا رسیدهایم. در یک نظریه صدرا از الهیاتی آفاقیـانفسی، عالمگرا، و نسبتاً دیگریگرا حمایت میکند و در نظریه دیگر، یک الهیات انفسی، انسانگرا و خودیگرای خالص را تأیید میکند. این دو نظریه، بهرغم برخی اشتراکات جزیی، در اساس با هم اختلاف دارند و ناسازگارند. آیا تنها یکی از این دو نظریه، نظریه نهایی ملاصدراست؟ و اگر چنین است، کدامیک؟ ما در آثار صدرا پاسخی قاطع و صریح برای این سؤالات نمییابیم، مگر آنکه با تکیه بر مطالبی مثل آنچه در جلد اول اسفار گفته است، نظریه دوم را نظریه نهایی و شخصی او بدانیم. اما روشن است که نظریه دوم، قبل از ملاصدرا و توسط عارفان محیالدینی مطرح شده و نظریه جدیدی نیست.
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا شمشیری؛ زهرا علافچیان
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 177-191
چکیده
«سعادت» همواره و از دیرباز مطمح نظر آدمیان بهطور عام و اندیشمندان بهطور خاص بوده است و از چیستی، چگونگی، مبانی، راههای کسب، جلب و حفظ آن پرسش کردهاند. جستار حاضر بهشیوه تحلیلی ـ استنباطی دیدگاه دو فیلسوف همعصر یکدیگر در حوزه تفکر اسلامی و فلسفه غرب، صدرالمتألهین و اسپینوزا، در اینباره را به بحث گذاشته است. هدف از این ...
بیشتر
«سعادت» همواره و از دیرباز مطمح نظر آدمیان بهطور عام و اندیشمندان بهطور خاص بوده است و از چیستی، چگونگی، مبانی، راههای کسب، جلب و حفظ آن پرسش کردهاند. جستار حاضر بهشیوه تحلیلی ـ استنباطی دیدگاه دو فیلسوف همعصر یکدیگر در حوزه تفکر اسلامی و فلسفه غرب، صدرالمتألهین و اسپینوزا، در اینباره را به بحث گذاشته است. هدف از این مقابله و تطبیق، ضمن بیان مبادی و مقاصد این دو شخصیت درباره سعادت، توجه به مبانی فکری هر یک و تشریح نقاط اشتراک آنهاست. ملاصدرا و اسپینوزا، هر دو، معقتدند سعادت اکتسابی و تدریجیالحصول است، ارزش لنفسه دارد و از سنخ ادراک است. اختلاف ایشان در مفهوم معرفت شهودی، سعادت عقلانی و وحدت وجود است. نتیجه آنکه، جامعیت، انسجام و استحکام در تفکر صدرا بهدلیل اینکه نگرش او در بستر وحی و عقلانیت مبتنی بر وحی شکل گرفته کاملاً مشهود است، حال آنکه اسپینوزا سعادت را از دریچه عقلانیت صرف و خودبنیاد نگریسته است. در نگرش صدرایی، دامنه بحث از سعادت نه فقط دنیا، که آخرت را نیز در بر میگیرد.
فلسفه ملاصدرا
مهدی لاجوردی؛ مرتضی حاجی حسینی
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 193-201
چکیده
از نظریة علم حصولی که معتقد است هنگام علم به اشیاء صورتی از آنها نزد ذهن حاضر میشود، دو قسم تفسیر ارائه شده است که با عناوین نظریة شبح و عینیت ماهوی شناخته میشوند. بر نظریة عینیت ماهوی، اشکالاتی وارد شده که ذیل مبحث اشکالات وجود ذهنی بحث شدهاند. علیرغم اینکه ملاصدرا معتقد است اشکالات وجود ذهنی صرفاً نظریة عینیت ماهوی را هدف ...
بیشتر
از نظریة علم حصولی که معتقد است هنگام علم به اشیاء صورتی از آنها نزد ذهن حاضر میشود، دو قسم تفسیر ارائه شده است که با عناوین نظریة شبح و عینیت ماهوی شناخته میشوند. بر نظریة عینیت ماهوی، اشکالاتی وارد شده که ذیل مبحث اشکالات وجود ذهنی بحث شدهاند. علیرغم اینکه ملاصدرا معتقد است اشکالات وجود ذهنی صرفاً نظریة عینیت ماهوی را هدف گرفته است، شیخ اشراق معتقد است دستکم اشکال «کلی بودن جزئی» بر اصل نظریة علم حصولی و در نتیجه نظریة شبح وارد است. به نظر میرسد نظریة تمایز حملین ملاصدرا که در پاسخ به اشکال «جزئی بودن کلی» مطرح شده، برگرفته از راهحل شیخ اشراق در پاسخ به این اشکال باشد. اما این پاسخ خود با مشکل مواجه است، چراکه لازمة آن یا پذیرش صفات ذاتی متضاد برای صورت ذهنی است یا قائل شدن به وجود ماهیتی مبهم برای آن. قبول نظریة شبح از سوی شیخ اشراق با اشکال عدم وضوح و غیر قابل تصور بودن مثال و شبح برای شیء خارجی مواجه است و نظریة عینیت ماهوی ملاصدرا نیز صرفاً ادعایی اثبات نشده است.
فلسفه ملاصدرا
محمدحسین مختاری
چکیده
مسئله ادراک حسی از جمله مسائل مهم در مباحث نفس و علم است. حس، محسوس و احساس در اندیشه فیلسوفان یونان باستان از زمان افلاطون بهصورت جدی مطرح بوده است. ارسطو شاگرد و منتقد افلاطون، تبیین استاد از ادراک حسی را کافی نمیدانست، از اینرو در مجموعه آثار خود بهویژه در دو اثر درباره نفس و حس و محسوس به تبیین ادراک حسی پرداخته است. فیلسوفان ...
بیشتر
مسئله ادراک حسی از جمله مسائل مهم در مباحث نفس و علم است. حس، محسوس و احساس در اندیشه فیلسوفان یونان باستان از زمان افلاطون بهصورت جدی مطرح بوده است. ارسطو شاگرد و منتقد افلاطون، تبیین استاد از ادراک حسی را کافی نمیدانست، از اینرو در مجموعه آثار خود بهویژه در دو اثر درباره نفس و حس و محسوس به تبیین ادراک حسی پرداخته است. فیلسوفان مسلمان نیز به ادراک حسی توجه کردهاند. ابنسینا و ملاصدرا در کتب مختلف خود به ادراک حسی اشاره کرده و کیفیت و انواع آن را مورد بررسی قرار دادهاند. ارسطو، ابنسنا و ملاصدرا، هر سه برای نفس و قوای آن در تبیین ادراک اهمیت ویژهای قائلند و ادراک حقیقی را از آن نفس میدانند. آنها قوا را به ظاهری و باطنی تقسیم میکنند. آنها قوای ظاهری را همان حواس پنجگانه میدانند و از بین قوای باطنی، حس مشترک را برای تبیین ادارک حسی مهم میشمارند. در این مقاله با توجه به گستردگی بحث ادراک حسی، تنها به سه مسئله خواهیم پرداخت: 1ـ اهمیت، جایگاه و تعریف ادراک حسی؛ 2ـ بررسی حواس ظاهری؛ 3ـ معرفتبخشی حواس. میتوان گفت مباحث ابنسینا و ملاصدرا نسبت به ارسطو در این زمینهها گستردگی بیشتر و نظم بهتری دارد. با توجه به سه محور یاد شده، برآنیم تا به بررسی ادراک حسی از دیدگاه ارسطو، ابنسینا و ملاصدرا بپردازیم و اختلافات و شباهتهای این سه اندیشمند در موارد پیشگفته را بیان کنیم.
فلسفه ملاصدرا
باقر حسین لو
چکیده
مطابق اصول و مبانی نظریۀ وحدت تشکیکی وجود، از آنجایی که در این نظریه وجود امری اصیلِ حقیقی است و در این وجودِ اصیلِ حقیقی، تشکیک راه دارد، سلسله مراتبی از وجودها (موجودات)، تحقق دارند که وجودِ آنها همگی اصیل و حقیقی است. از اینرو، سؤال اساسی این است که این نظریه با چه نارساییهایی روبرو است؟ آیا بر بنیاد اصول نظریۀ وحدت تشکیکی وجود، ...
بیشتر
مطابق اصول و مبانی نظریۀ وحدت تشکیکی وجود، از آنجایی که در این نظریه وجود امری اصیلِ حقیقی است و در این وجودِ اصیلِ حقیقی، تشکیک راه دارد، سلسله مراتبی از وجودها (موجودات)، تحقق دارند که وجودِ آنها همگی اصیل و حقیقی است. از اینرو، سؤال اساسی این است که این نظریه با چه نارساییهایی روبرو است؟ آیا بر بنیاد اصول نظریۀ وحدت تشکیکی وجود، میتوان این نارساییها را برطرف کرد؟ از آنجا که این دستگاه فلسفی در تبیینِ تشکیک انواع، تشکیک عرضی، مطلقیت ذات حق تبارک و تعالی، اتصافِ تمامی مراتب وجود به اوصاف کمالی وجودی و تقسیم وجود به ثابت و سیال، ناتوان است، با نارساییهایی روبروست که این نظریه را دچار چالش کرده است. البته نارساییهای نظریۀ وحدت تشکیکی وجود، تنها با تأویل و تبیین آن به نظریۀ وحدت شخصی وجود، قابل رفع نیست. درنتیجه، با عدول از این نظریه، جایگزین کردنِ نظریۀ وحدت شخصی وجود، تبیین فلسفی آن، بازسازی مفاهیم فلسفی در پرتو این نظریه و طراحی دستگاه فلسفی نوین، میتوان این نارساییها را برطرف نمود. شاید به همین دلیل بود که ملاصدرا نیز در اواخر جلد دوم اسفار و ایقاظ النائمین، با عدول از نظریۀ وحدت تشکیکی، نظریۀ وحدت شخصیۀ وجود را مطرح کرد اما نتوانست آن را کامل کند. تحقیق حاضر میتواند گامی کوچک در جهت آغاز این اقدام بزرگ باشد.
فلسفه ملاصدرا
یدالله دادجو؛ امیررضا وارث
چکیده
انسان همواره در پی یافتن مسیر سعادت و کشف حقیقت خویشتن است. او مسیرهایی را از درون و برون نفس برای رسیدن به حقیقت میکاود و استواری و قطعیت آنها را با یکدیگر میسنجد. یکی از آن مسیرها، طریق معرفت نفس نام دارد. این مسیر که در واقع همان سیر انفسی است، بوسیله شناختن نفس، انسان را بهسوی حق تعالی هدایت میکند. غزالی معرفت نفس را کلید ...
بیشتر
انسان همواره در پی یافتن مسیر سعادت و کشف حقیقت خویشتن است. او مسیرهایی را از درون و برون نفس برای رسیدن به حقیقت میکاود و استواری و قطعیت آنها را با یکدیگر میسنجد. یکی از آن مسیرها، طریق معرفت نفس نام دارد. این مسیر که در واقع همان سیر انفسی است، بوسیله شناختن نفس، انسان را بهسوی حق تعالی هدایت میکند. غزالی معرفت نفس را کلید شناخت خداوند دانسته و معتقد است شناختن فرشتگان، جهان آخرت و همه معارف از این طریق میسر میگردد. او نحوه شناخت را با استفاده از قوای ادراکیِ نفس توضیح میدهد. وی بر این باور است که انسان با عبور از اشتغالات دنیایی قادر است به عالَم عقلی تبدیل گردد که شامل همه معقولات است. غزالی ادراک حقیقت و رسیدن به عشق الهی را سعادت انسان معرفی میکند. از منظر ملاصدرا معرفت نفس فصلالخطاب معارف است و ثابت میکند که همه مراتبِ ادراکی، نفسانی و مجرد هستند، به طوری که با یک حرکت پیوسته استعدادهای قوای ادراکی انسان به فعلیت رسیده و قوه ادراکی قویتر در او پدید میآید. بدین ترتیب انسان با رفع کدورتهای حاصل از اشتغالات نفسانی به کمال ویژه خود که اتحاد با عقل فعال است میرسد و به درجهای ارتقا مییابد که موجودات، اجزای ذاتش میشوند و نیرویش در همه آنها ساری و وجودش غایت همه مخلوقات میگردد وسرانجام به مقام قرب الهی میرسد.
فلسفه ملاصدرا
حبیب الله دانش شهرکی؛ مهدی آزادپرور
چکیده
شناخت خداوند متعال و نحوه رسیدن به موجود نامتناهی همواره از دغدغههای فیلسوفان، بهویژه فیلسوفان دینمدار بوده است. در این میان، ملاصدرا معتقد است ادراک ذات الهی برای بشر مقدور نبوده اما برهانآوری برای خداوند بهصورت برهان شبیه به لم ممکن است. در براهین اثبات خدا تنها چیزی که ثابت میشود این است که این مفهوم دارای مصداق است ...
بیشتر
شناخت خداوند متعال و نحوه رسیدن به موجود نامتناهی همواره از دغدغههای فیلسوفان، بهویژه فیلسوفان دینمدار بوده است. در این میان، ملاصدرا معتقد است ادراک ذات الهی برای بشر مقدور نبوده اما برهانآوری برای خداوند بهصورت برهان شبیه به لم ممکن است. در براهین اثبات خدا تنها چیزی که ثابت میشود این است که این مفهوم دارای مصداق است اما شناختی به مصداق برای ما حاصل نمیشود. مقصود ملاصدرا از برهان صدقین، شناخت ذات خداوند متعال از روی آثار و مخلوقات است و هر کس بهاندازه درجه وجودی خود با مشاهده مخلوقات الهی به ادراک حضوری خداوند متعال از ورای حجاب نائل میشود. این تببین منجر به الهیات سلبی نمیشود بلکه در عین تأکید بر عدم مشابهت بین خالق و مخلوق از نظر شدت وجودی و تفاوت آنان از جهت تناهی و عدم تناهی، بر عینیت مابهالاشتراک و مابهالاختلاف نیز تاکید دارد.
فلسفه ملاصدرا
زهره زارعی؛ امیر شیرزاد
چکیده
علم و مباحث پیرامون آن در جایجای آثار سهروردی بهطور پراکنده مطرح شده که تبیین نظر نهایی وی را دشوار ساخته است. بهمنظور استقصاء و بازکاوی اجزای نظریه وی، این اقوال و آراء پراکنده در دو جزء سنتزدایی و نظریۀ اشراقی بازسازی شده است. در جزء سنتزدایی به نقد مشائیان پرداخته و بر نظریههای مختلف علم، به خصوص علم بهواسطه ...
بیشتر
علم و مباحث پیرامون آن در جایجای آثار سهروردی بهطور پراکنده مطرح شده که تبیین نظر نهایی وی را دشوار ساخته است. بهمنظور استقصاء و بازکاوی اجزای نظریه وی، این اقوال و آراء پراکنده در دو جزء سنتزدایی و نظریۀ اشراقی بازسازی شده است. در جزء سنتزدایی به نقد مشائیان پرداخته و بر نظریههای مختلف علم، به خصوص علم بهواسطه تعریف، ادراک حسی، مفاهیم اولی یا مقدم بر تجربه انتقاد کرده و در نظریه اشراقی، ضمن ارجاع علم به بصر، نظریات مختلف درباره کیفیت ابصار همچون نظریۀ خروج شعاع و نظریه انطباع را نقل و نقد کرده و حقیقت ابصار را اضافه اشراقی و حقیقت علم را حضور و ظهور اشیاء دانسته است. در نوشتار حاضر ضمن استقرای آراء و بازکاوی اجزای نظریه سهروردی درباره علم، به طرح و تبیین نقدهای ملاصدرا بر آن و تحلیل و بررسی موارد اختلاف آنها پرداخته میشود.
فلسفه ملاصدرا
محمد سالاری؛ جهانگیر مسعودی؛ عباس جوارشکیان
چکیده
نفس انسان با جهان خارج در تعامل است و بر آن تاثیر می گذارد و هرچه نفس قویترشود، دایره تأثیر آن بر جهان بیرون توسعه و گسترش می یابد . همین نکته مبنای اصلی تحلیل ما در بحث منشاء سحر بشمار می آید.براین اساس سوال اصلی تحقیق اینست که دیدگاه ابن سینا و مکتب صدرا درباره منشاء سِحر چیست؟ البته علاوه براین از آموزه های دینی نیز برای حل مساله مدد ...
بیشتر
نفس انسان با جهان خارج در تعامل است و بر آن تاثیر می گذارد و هرچه نفس قویترشود، دایره تأثیر آن بر جهان بیرون توسعه و گسترش می یابد . همین نکته مبنای اصلی تحلیل ما در بحث منشاء سحر بشمار می آید.براین اساس سوال اصلی تحقیق اینست که دیدگاه ابن سینا و مکتب صدرا درباره منشاء سِحر چیست؟ البته علاوه براین از آموزه های دینی نیز برای حل مساله مدد خواهیم گرفت تا اینکه به پاسخ علمی و تحقیقی منشاء و ماهیت سحر دست یافته و با استناد به منابع مذکور آن را اثبات نماییم که منشاء و فاعل سحر کیست یا چیست؟ روش تحقیق دراین مقاله توصیفی تحلیلی می باشد که درصدد است بیان کند که انجام کارها و امور خارق العاده به سبب و میزان قوت اراده نفس مربوط می شود و تأثیر آن از قانون سببیت وعلت و معلول است و قدرت روحی بعضی انسان ها عامل و منشاء بوجود آمدن کارهای فوق العاده و یا خارق العاده مانند سحر می باشد.
فلسفه ملاصدرا
علیرضا فارسی نژاد؛ امید ارجمند
چکیده
ملاصدرا در برخی آثار خود مدعی است که میان قول به اتحاد حقیقت وجود و اختلاف مراتب آن در حکمت متعالیه با قول به اختلاف حقایق وجودی در حکمت مشاء، تخالفی نیست. نوشتار حاضر با هدف بررسی و تبیین این ادعا، به روش تحلیلیـانتقادی به تحقیق پرداخته است. مشائیان سه قسم تمایز را برشمردهاند؛ تمایز به تمام ذات، تمایز به جزء ذات و تمایز به عوارض ...
بیشتر
ملاصدرا در برخی آثار خود مدعی است که میان قول به اتحاد حقیقت وجود و اختلاف مراتب آن در حکمت متعالیه با قول به اختلاف حقایق وجودی در حکمت مشاء، تخالفی نیست. نوشتار حاضر با هدف بررسی و تبیین این ادعا، به روش تحلیلیـانتقادی به تحقیق پرداخته است. مشائیان سه قسم تمایز را برشمردهاند؛ تمایز به تمام ذات، تمایز به جزء ذات و تمایز به عوارض ذات، که اختلاف حقایق وجوی را نمیتوان در هیچ کدام از این سه دسته قرار داد. از اینرو برای تبیین اختلاف حقایق وجودی به سراغ نوع چهارم تمایز، یعنی تمایز تشکیکی میرویم. ابنسینا تشکیک در ماهیت را ابطال کرده و بهصورت صریح به تشکیک در وجود نپرداخته است. اما تصریحات وی به مباحثی همچون شدت و ضعف وجود و رابطه علی و معلولی وجودات، مؤید این مطلب است که برای تبیین اختلاف حقایق وجودی، میتوان تشکیک خاصی وجود را به ابنسینا نسبت داد. پس میتوان گفت ادعای ملاصدرا مبنی بر عدم تخالف میان نظریه اختلاف حقایق وجودی مشائیان و رأی خودش، یعنی اتحاد حقیقت وجود و اختلاف مراتب آن (تشکیک خاصی وجود)، ادعای درستی است و بلکه میتوان ادعا کرد که میان این دو نظریه عینیت برقرار است.
فلسفه ملاصدرا
مجید شمس آبادی حسینی؛ محمدکاظم فرقانی
چکیده
ملاصدرا نفس را بهعنوان امری مجرد اثبات میکند، اما اینگونه نیست که امری متمایز از بدن باشد و دوگانهانگاری جوهری لازم بیاید؛ یعنی اثبات نفس یا قوای آن مانند خیال، هویت انسان را دوگانه نمیکند بلکه حتی فرض تجرد نفس با وحدت نفس و بدن نیز سازگار خواهد بود. ملاصدرا حقیقت انسان را اینگونه نیز نمیبیند که جوهری مادی است که از دو ...
بیشتر
ملاصدرا نفس را بهعنوان امری مجرد اثبات میکند، اما اینگونه نیست که امری متمایز از بدن باشد و دوگانهانگاری جوهری لازم بیاید؛ یعنی اثبات نفس یا قوای آن مانند خیال، هویت انسان را دوگانه نمیکند بلکه حتی فرض تجرد نفس با وحدت نفس و بدن نیز سازگار خواهد بود. ملاصدرا حقیقت انسان را اینگونه نیز نمیبیند که جوهری مادی است که از دو ویژگی حالات ذهنی و حالات بدن برخوردار است. حال این پرسش مطرح میگردد که با توجه به نظریات فلسفه ذهن، نظریۀ ملاصدرا در باب نفس، دوگانهانگاری جوهری است یا اینهمانی نفس و بدن یا دوگانهانگاری ویژگیها؟ اساساً آیا میتوان آن را در این نظریات موجود گنجاند؟ و چه نسبتی با این نظریات دارد؟ ملاصدرا نفس را جوهری واحد میداند که در مرتبۀ نازلتر ظاهر شده است و در این مرتبۀ نازل همان قوا است. واکاوی نفسشناسی صدرایی جایگاه نظریۀ وی در میان نظریات فلسفۀ ذهن و تمایز آن را با نظریات مشابه ـ مانند نظریۀ دوگانهانگاری جوهری، دوگانهانگاری ویژگی و تئوری اینهمانی ذهن و بدن ـ روشن میسازد. از نظریۀ ملاصدرا میتوان با عنوان دوگانهانگاری مرتبهای تعبیر کرد. در نوشتار حاضر این نوع دوگانهانگاری تبیین و تمایزش از تقریرهای گوناگون دوگانهانگاری جوهری و دوگانهانگاری ویژگی و اینهمانی ذهن و بدن مشخص شده است تا جایگاهش در میان نظریات موجود دربارۀ نفس روشن گردد.
فلسفه ملاصدرا
سیدمهدی میرهادی
چکیده
بررسی رابطه خیال با عمل و تبیینِ نقش و چگونگی دخالتِ خیال در حوزه عمل آدمی، هدف نوشتار حاضر است. چیستی خیال، ماهیت عمل و نسبتی که خیال با عمل دارد، سه پرسش اصلیِ پژوهش حاضر هستند که با روش تحلیل و استنتاج به تبیین آنها پرداخته شده است. نگهداریِ صورتها پس از ادراک حسیِ پدیدهها (مصوره)، تصرف در صورتهای مخزون (متصرفه) و تبدیلِ صورتهای ...
بیشتر
بررسی رابطه خیال با عمل و تبیینِ نقش و چگونگی دخالتِ خیال در حوزه عمل آدمی، هدف نوشتار حاضر است. چیستی خیال، ماهیت عمل و نسبتی که خیال با عمل دارد، سه پرسش اصلیِ پژوهش حاضر هستند که با روش تحلیل و استنتاج به تبیین آنها پرداخته شده است. نگهداریِ صورتها پس از ادراک حسیِ پدیدهها (مصوره)، تصرف در صورتهای مخزون (متصرفه) و تبدیلِ صورتهای ادراکی(متخیله، متفکره)، کارکردهایِ اصلی خیال در حوزه فعالیتهایِ ادراکی و تحریکی نفس هستند. از نظر ملاصدرا همانطور که یک شیء خارجی امکان حضور در نفس را ندارد و لازم است صورتی از آن (حسی و خیالی) در نفس، وجود پیدا کند؛ حقیقت هر عمل نیز همان صورتِ نفسانیِ عمل است که قابلیت ارتباط و اتحاد با نفس را دارد و حرکت اعضاء و جوارحِ بدن، صرفاً مقدمهای برای وجود یافتنِ آن صورت در نفس است. از نظر او عمل میتواند جسمانی یا غیرجسمانی باشد که البته خیال در هر دو، یعنی هم در انجامِ عمل بدنی و هم در تحققِ اعمالِ غیرجسمانی، دخالتی تام و مؤثر دارد. ملاصدرا خیال را منشأ اراده برای عمل، مبدأ اعمالِ باطنیِ نفس و نوعی عملِ مستقل برای نفس میداند.
فلسفه ملاصدرا
علیرضا نادری؛ هادی وکیلی
چکیده
باور به حرکت جوهری و به عبارتی سیالیت جهان یکی از باورهای کلیدی در جهاننگری ملاصدراست. باور به حرکت جوهری تأثیرات عمیقی بر هر سه ساحت ذهن آدمی دارد. نوشتار حاضر در پی آن است تا تاثیرات باور به حرکت جوهری را در ساحت شناختی و عقیدتی ذهن آدمی مورد بحث قرار دهد و به این پرسش پاسخ گوید که فرد باورمند به حرکت جوهری و سیالیت جهان، مستعد پذیرش ...
بیشتر
باور به حرکت جوهری و به عبارتی سیالیت جهان یکی از باورهای کلیدی در جهاننگری ملاصدراست. باور به حرکت جوهری تأثیرات عمیقی بر هر سه ساحت ذهن آدمی دارد. نوشتار حاضر در پی آن است تا تاثیرات باور به حرکت جوهری را در ساحت شناختی و عقیدتی ذهن آدمی مورد بحث قرار دهد و به این پرسش پاسخ گوید که فرد باورمند به حرکت جوهری و سیالیت جهان، مستعد پذیرش چه باورهایی در ساحت شناختی ذهنش خواهد بود؟ و باورهای جدیدی که در ذهن فرد پدید میآیند چه تأثیری بر دیگر ساحتهای آن خواهند داشت؟ مهمترین آثار چنین باوری در حوزۀ شناختی ذهن آدمی، نخست فرآیند دیدن خود و جهان است. دیگر آن است که جهان در دیدگاه چنین فردی جوهری ایستا که تمام شده باشد نیست بلکه هر آن در صیرورت است و آدمی نیز هویتی پویا دارد و دائماً هویت خود را میسازد. باور دیگری که در اثر فرآیند دیدن خود و جهان تقویت میشود و در شکلگیری احساسات و عواطف بسیار تأثیرگذار است باور به پیشبینیناپذیری و عدم قطعیت در مورد جهان و انسان است.
فلسفه ملاصدرا
حسین اسلامی؛ عبدالله نصری
چکیده
یکی از مسائل مهم فلسفی در مبحث حرکت، مسئلۀ «امکان یا امتناع حرکت در مجردات» است. این مسئله پیوند وثیقی با مسئلۀ وجود عینی هیولا و مادۀ المواد دارد. فیلسوفان مشائی با براهینی همچون «برهان قوه و فعل» و «برهان فصل و وصل»، تلاش کردهاند اثبات کنند که هیولای اولی وجود عینی در عالم جسمانیات دارد؛ از سویی دیگر، آنها حرکت را ...
بیشتر
یکی از مسائل مهم فلسفی در مبحث حرکت، مسئلۀ «امکان یا امتناع حرکت در مجردات» است. این مسئله پیوند وثیقی با مسئلۀ وجود عینی هیولا و مادۀ المواد دارد. فیلسوفان مشائی با براهینی همچون «برهان قوه و فعل» و «برهان فصل و وصل»، تلاش کردهاند اثبات کنند که هیولای اولی وجود عینی در عالم جسمانیات دارد؛ از سویی دیگر، آنها حرکت را مبتنی بر وجود هیولا دانستهاند. بدین ترتیب، از آنجا که موجودات مجرد، خالی از ماده هستند، وقوع حرکت در مجردات را انکار کردهاند. بسیاری از فیلسوفان معاصر، با نقد براهین دال بر هیولا، وجود عینی هیولا و ملازم بودن حرکت با ماده را انکار کرده و به اثبات امکان حرکت در مجردات پرداختهاند. از دیگر مسائل مهمی که حل آنها مبتنی بر مسئلۀ «امکان حرکت در مجردات» است، مسئلۀ «حرکت جوهری نفس» و «تکامل نفس در برزخ و قیامت» است.
فلسفه ملاصدرا
سیدحسن بطحایی
چکیده
نظام احسن بهمعنای بهترین و کاملترین نظامی است که خدا آفریده است. پرسش این است که آیا نظام آفرینش فعلی، کاملترین جهان ممکن است؟ آیا با وجود علم، قدرت و خیرخواهی خدا، آفرینش دنیایی کاملتر از این عالم ممکن نبود؛ آفرینشی که در آن هیچ شر و زشتی نباشد؟ ملاصدرا با توجه به صفات کمالی خداوند (مانند: علم، حکمت، قدرت و رضایت الهی)، و نیز ...
بیشتر
نظام احسن بهمعنای بهترین و کاملترین نظامی است که خدا آفریده است. پرسش این است که آیا نظام آفرینش فعلی، کاملترین جهان ممکن است؟ آیا با وجود علم، قدرت و خیرخواهی خدا، آفرینش دنیایی کاملتر از این عالم ممکن نبود؛ آفرینشی که در آن هیچ شر و زشتی نباشد؟ ملاصدرا با توجه به صفات کمالی خداوند (مانند: علم، حکمت، قدرت و رضایت الهی)، و نیز وجود مقتضی و نبود مانع در آفرینش، با تبیین و تحلیل عقلی، اثبات میکند که کاملتر از آفرینش کنونی قابل تصور نیست. از اینرو، نظام آفرینش فعلی (با وجود شر قلیل) کاملترین نظام ممکنی است که خدای تعالی آفریده است، چرا که اگر کاملتر از آن شدنی بود، با وجود مقتضی و نبود مانع، آن را میآفرید. آنچه در این پژوهش خواهد آمد مبانی و دلایل عقلی و وحیانی حکمت متعالیه در اثبات کامل بودن جهان موجود، علیرغم وجود برخی شرور، و تحلیل و بررسی آن با توجه به آثار فلسفی و تفسیری صدرالمتألهین و برخی پیروان حکمت متعالیه است.
فلسفه ملاصدرا
راحله بطلانی اصفهانی؛ مجید صادقی حسن آبادی؛ جعفر شانظری؛ علی ارشد ریاحی
چکیده
هبوط انسان از مهمترین مسائل حوزۀ انسانشناسی در دینپژوهی و مطالعات فلسفی است که نه تنها به تبیین ماهیت نفس، بلکه به چگونگی و نحوۀ پیدایش آن اشاره دارد. اگر چه در بعضی از آیات قرآن و روایات متعدد، هبوط بهوضوح مطرح شده، اما در آثار فلسفی ملاصدرا آمیخته با بحث حدوث نفس توصیف گردیده است. بههمین دلیل، نوشتار حاضر بر آن است که به واکاوی ...
بیشتر
هبوط انسان از مهمترین مسائل حوزۀ انسانشناسی در دینپژوهی و مطالعات فلسفی است که نه تنها به تبیین ماهیت نفس، بلکه به چگونگی و نحوۀ پیدایش آن اشاره دارد. اگر چه در بعضی از آیات قرآن و روایات متعدد، هبوط بهوضوح مطرح شده، اما در آثار فلسفی ملاصدرا آمیخته با بحث حدوث نفس توصیف گردیده است. بههمین دلیل، نوشتار حاضر بر آن است که به واکاوی مسئلۀ هبوط در نظام فلسفی صدرالمتألهین و برخی از آیات و روایات مربوطه بپردازد و تصویری از هویت و چیستی هبوط از منظر دینی و فلسفی ارائه نماید. این پژوهش با رویکردی مسئلهمحور، به تبیین نظریۀ جسمانیۀ الحدوث و روحانیۀ البقا بودن نفس انسانی پرداخته و این ادعا را اثبات میکند که در نگرش صدرایی نسبت «حدوث» و «هبوط» نه از نوع تقابل و تعارض و نه از سنخ تمایز و تغایر، بلکه بهگونهای سازگار و سازوار است. ما میکوشیم با تمایز قائل شدن میان رویکرد فلسفی، عرفانی و تفسیری صدرالمتألهین از اطوار نفس انسان و شناخت صحیح مقام روح و نفس، جایگاه وجودی انسان در دایرۀ هستی را مورد کنکاش قرار دهیم و با رهیافتی فلسفی، از ابعاد وجودشناختی هبوط انسان، متناسب با دیدگاه خاص ملاصدرا در نحوۀ تحقق انسان، تفسیری عقلانی عرضه نماییم.
فلسفه ملاصدرا
جواد پارسایی؛ حسین غفاری
چکیده
بحثهای هستیشناختی علم و ادراک یکی از مسائل مهمی است که فلاسفه و دانشمندان دربارۀ آن اظهار نظر کردهاند. در بین فلاسفۀ اسلامی، ابنسینا و ملاصدرا بهتفصیل به مسئلۀ علم و ادراک پرداختهاند. از نظر این دو حکیم، علم حصولی به حسی، خیالی، وهمی و عقلی تقسیم میشود. ابنسینا و ملاصدرا، ادراکات عقلی را مجرد از ماده میدانند اما در مورد ...
بیشتر
بحثهای هستیشناختی علم و ادراک یکی از مسائل مهمی است که فلاسفه و دانشمندان دربارۀ آن اظهار نظر کردهاند. در بین فلاسفۀ اسلامی، ابنسینا و ملاصدرا بهتفصیل به مسئلۀ علم و ادراک پرداختهاند. از نظر این دو حکیم، علم حصولی به حسی، خیالی، وهمی و عقلی تقسیم میشود. ابنسینا و ملاصدرا، ادراکات عقلی را مجرد از ماده میدانند اما در مورد مجرد یا مادی بودن ادراکات جزئی (حسی، خیالی و وهمی) اختلاف نظر دارند. ابنسینا ادراکات جزئی را منطبع در مغز و ماده میداند اما ملاصدرا قائل به تجرد همۀ ادراکات است. در این نوشتار ابتدا توضیحاتی در مورد تعریف علم و مراتب ادراک داده شده است، سپس ادلۀ ابنسینا در مورد مادی بودن ادراکات جزئی مورد نقد و بررسی قرار گرفته و مشخص شده که این ادله سینا قابل مناقشهاند و دیدگاه ابنسینا در مورد مادی بودن ادراکات جزئی قابل پذیرش نیست. در ادامه به بررسی ادلۀ ملاصدرا بر تجرد ادراکات جزئی پرداخته شده است.
فلسفه ملاصدرا
زهره زمانی؛ فتحعلی اکبری
چکیده
در رویکرد منطقی به مسئلۀ خلود اهل عذاب در جهان دیگر، پرسشهای زیادی در ذهن بشر وجود دارد که در حوزۀ فلسفه، تعارضاتی میان دیدگاههای اندیشمندان بهدنبال داشته است. فیلسوفان خدا را قادر مطلق، خیرخواه مطلق و دارای رحمت گسترده شناخته و از طرفی، بینیاز از هر چیزی، از جمله اطاعت بندگان میدانند و معتقدند هیچ امری نمیتواند به وی ضرری ...
بیشتر
در رویکرد منطقی به مسئلۀ خلود اهل عذاب در جهان دیگر، پرسشهای زیادی در ذهن بشر وجود دارد که در حوزۀ فلسفه، تعارضاتی میان دیدگاههای اندیشمندان بهدنبال داشته است. فیلسوفان خدا را قادر مطلق، خیرخواه مطلق و دارای رحمت گسترده شناخته و از طرفی، بینیاز از هر چیزی، از جمله اطاعت بندگان میدانند و معتقدند هیچ امری نمیتواند به وی ضرری برساند، از جمله معصیت گناهکاران. پس علت آنکه خداوند بندگان گناهکار را عذاب میکند چیست؟ آگوستین در مورد سرنوشت اجسامی که در رنج ابدی بهسر خواهند برد بحث میکند و معتقد است باور به رنج ابدی جسمانی از سعادت ابدی انسانها سختتر است. بر همین اساس ابتدا دربارۀ کسانی که به عذاب ابدی محکوم شدهاند صحبت میکند. بهنظر میرسد دیدگاه ملاصدرا در اینباره تا حدودی دچار ناسازگاری است. او از یک طرف، بر اساس آیات قرآن معتقد به خلود اهل عذاب است و از طرف دیگر، بر اساس اصول فلسفی این دیدگاه را نفی میکند. این مقاله به توصیف و تحلیل دیدگاه دو اندیشمند جهان اسلام و مسیحیت دربارۀ مسئلۀ خلود اهل عذاب پرداخته است.
فلسفه ملاصدرا
زینب شکیبی
چکیده
در فلسفه مشائیان مسلمان، کندی و فارابی نگاهی نوافلاطونی به نحوه ارتباط نفس با بدن دارند و نحوه ارتباط مزبور را از سنخ رابطه صورت با ماده میپندارند ولی ابنسینا اگرچه در برخی مواضع این نوع نگاه به رابطه یاد شده را تأیید نموده است ولی با توجه به اینکه نفس ناطقه انسانی را محل دریافت معقولات کلی مجرّد میداند، از همین رو نفس را ذاتاً ...
بیشتر
در فلسفه مشائیان مسلمان، کندی و فارابی نگاهی نوافلاطونی به نحوه ارتباط نفس با بدن دارند و نحوه ارتباط مزبور را از سنخ رابطه صورت با ماده میپندارند ولی ابنسینا اگرچه در برخی مواضع این نوع نگاه به رابطه یاد شده را تأیید نموده است ولی با توجه به اینکه نفس ناطقه انسانی را محل دریافت معقولات کلی مجرّد میداند، از همین رو نفس را ذاتاً جوهری مجرد میپندارد و بر همین اساس نگاهش به نحوه ارتباط نفس با بدن آنستکه بدن نمیتوان محل برای نفس باشد و نفس در تشخصش وابسته به بدن بشود (آنچنانکه در خصوص صورت و ماده گفته میشود) بلکه بدن حداکثر میتواند ابزار و آلت برای تحقق برخی افعال نفس باشد. این دو نوع نگاه به نحوه تعامل نفس با بدن تا قبل از ملاصدرا پیرامون رابطه نفس با بدن در مشائیان مسلمان وجود دارد و البته غلبه با نگاه سینوی است. اما در حکمت متعالیه، مبتنی بر اتحادی دانستن رابطه ماده با صورت این انگاره شکل میگیرد که رابطه نفس با بدن از سنخ روابط اتحادی است و نه انضمامی. اما اینکه دقیقاً توضیح داده شود نفس با بدن به چه نحو رابطه اتحادی دارد در لسان ملاصدرا مغفول میماند و این حکیم زنوزی است که به این مهم پرداخته و توضیح میدهد مقصود از رابطه اتحادی نفس با بدن آنستکه بدن تجّلی مادی نفس است و نفس تجلی روحانی بدن و ایندو دو سر یک طیف هستند. زیرا انسانیت یک حقیقت ذوامراتب و مشکک است که جلوه مادی آن بدن و جلوه مجرد آن نفس است پس بدن همان نفس بصورت لابشرط است و نفس همان بدن بشرط لا (از نواقص و کاستیهای مادّی)است.
فلسفه ملاصدرا
محمدعلی عبداللهی؛ محمد محمدی نیا
چکیده
کانت فیلسوف شهیر آلمانی در کتاب دورانسازش، نقد عقل محض، کوشیده است شرائط امکان معرفت کلی و ضروری را به دست دهد و در پی آن مرزهای دانستن را مشخص کند. از نظر کانت، حکم تالیفی پیشینی تنها زمانی امکان میپذیرد، که صورتهای محض زمان و مکان، تمثلات دادهشده در شهود را متعین کنند. او تلاش میکند نشان دهد شرط صدور حکم تجربی عینی، اطلاق صورتهای ...
بیشتر
کانت فیلسوف شهیر آلمانی در کتاب دورانسازش، نقد عقل محض، کوشیده است شرائط امکان معرفت کلی و ضروری را به دست دهد و در پی آن مرزهای دانستن را مشخص کند. از نظر کانت، حکم تالیفی پیشینی تنها زمانی امکان میپذیرد، که صورتهای محض زمان و مکان، تمثلات دادهشده در شهود را متعین کنند. او تلاش میکند نشان دهد شرط صدور حکم تجربی عینی، اطلاق صورتهای محض فاهمه و مقولات 12گانه بر شهودهایی است که به تعینات زمانی و مکانی متعین شدهاند. از دیدگاه او، همه شرطهای شناخت نیز خود، مشروط به وحدت استعلایی ادراک نفسانیاند. من استعلایی کانت و تبیین او از شرائط امکان شناخت، دستمایهای برای مقایسه دیدگاه او با آموزهی معرفت حضوری و نظریهی نحوه پیدایش کثرت در ادراکات در دستگاه فلسفی علامه طباطبایی دراختیار مینهد. او شرط امکان هر گونه دانستن، حتی دانش حصولی را وابسته به حضور معلوم نزد نفس فاعل شناسا و اتحاد و اتصال وجودی این دو میداند. او نخستین فیلسوف در سنت حکمت اسلامی است که تبیینی خلاقانه از پیدایش کثرت در ادراکات و چگونگی حصول مفاهیم بدیهی اولیه به دست داد. توصیف و تفسیر سازوکار معرفتشناختی امکان شناخت در دو دستگاه فکری کانت و علامه، مسالهای است که این مقاله درصدد توضیح آن است.
فلسفه ملاصدرا
فاطمه علیپور
چکیده
از آنجا که خداوند حق داشتن اختیار را به انسان عطا نموده است و اعطای هر حقی مستلزم انجام وظیفه یا وظایفی است ، خداوند انسان را ملزم به رعایت نظم و ترتیب در انجام تکالیف شرعی، عبادی و اجتماعی نموده است. حال پرسش این است که منشأ فلسفی این ضرورت و التزام چیست؟ ملاصدرا در فرایند پاسخ به این پرسش که در حوزه حکمت عملی است ، در مورد رابطه نظر ...
بیشتر
از آنجا که خداوند حق داشتن اختیار را به انسان عطا نموده است و اعطای هر حقی مستلزم انجام وظیفه یا وظایفی است ، خداوند انسان را ملزم به رعایت نظم و ترتیب در انجام تکالیف شرعی، عبادی و اجتماعی نموده است. حال پرسش این است که منشأ فلسفی این ضرورت و التزام چیست؟ ملاصدرا در فرایند پاسخ به این پرسش که در حوزه حکمت عملی است ، در مورد رابطه نظر و عمل نظریة ویژه ای ارائه نمود که بر اساس آن ثابت می شود که منشأ ضرورت الزامات عملی ریشه در حکمت نظری دارد و بر اساس نظام ربانی یا علم عنایی ، خداوند که یگانه ناظم هستی است ، هرگز بی واسطه و بی ضابطه عمل نمی کند و همانطور که تکوین الهی نظام مند است ، تشریع الهی نیز نظام مند بوده و داشتن نظم در انجام دستورات الهی و اعمال عبادی ضرورت دارد. لذا نظام تشریعی تابع نظام تکوینی است ، چنانکه نظام تکوینی نیز تابع نظام ربانی است.
فلسفه ملاصدرا
علی غزالی فر؛ حسین هوشنگی
چکیده
زندگی و مسائل آن به هیچ وجه از فلسفه جدا نیستند. از همان آغاز کاوشهای فلسفی در روزگار باستان، توجه به زندگی و یافتن شیوه درست زیستن یکی از مهمترین موضوعات تفکر فلسفی فیلسوفان بود. این روند با فراز و فرودهایی در طول تاریخ فلسفه ادامه داشت و امروزه نیز احیا شده است. بررسی فلسفی این موارد را میتوان حکمت زندگی نامید. برخی از فیلسوفان ...
بیشتر
زندگی و مسائل آن به هیچ وجه از فلسفه جدا نیستند. از همان آغاز کاوشهای فلسفی در روزگار باستان، توجه به زندگی و یافتن شیوه درست زیستن یکی از مهمترین موضوعات تفکر فلسفی فیلسوفان بود. این روند با فراز و فرودهایی در طول تاریخ فلسفه ادامه داشت و امروزه نیز احیا شده است. بررسی فلسفی این موارد را میتوان حکمت زندگی نامید. برخی از فیلسوفان چنین چیزی را موضوع اصلی تأملات فلسفی خود قرار دادهاند. در این میان ملاصدرا اینگونه نبوده است و در فلسفه متافیزیکمحور او به طور مستقیم چنین مباحثی یافت نمیشود، اما این مطلب بدین معنا نیست که نمیتوان از اندیشههای او چنین استفادهای کرد. ادعای ما این است که اصول و مبانی هستیشناسی او این قابلیت را دارند که در زمینه حکمت زندگی مورد بهرهبرداری قرار بگیرند؛ مبانی و اصولی همچون اصالت وجود، بساطت وجود، تشخص وجود، سنخیت و یکی بودن کمالات و تشکیک وجود. این مبانی و اصول لوازم و دلالتهای مهمیدر مورد زندگی در بر دارند به طوری که میتوانند راهنمای چگونگی زیست انسان واقع شوند.