فلسفه ملاصدرا
علی زمانی خارائی؛ علی اله بداشتی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 67-76
چکیده
تقریر صدرالمتألهین از حشر، تقریری کامل و جامع است که به تبیین عقلانی بسیاری از آموزهای دینی کمک کرده و به جمع بسیاری از ظواهر شریعت میانجامد. او در این راه غالب اصول و نوآوریهای فلسفی خود را به خدمت گرفته و از تمام ظرفیت حکمت متعالیه در این بخش بهره میبرد. یکی از مبانی جهان شناختی او در مسالهی حشر انسانها، عوالم سهگانهی وجود ...
بیشتر
تقریر صدرالمتألهین از حشر، تقریری کامل و جامع است که به تبیین عقلانی بسیاری از آموزهای دینی کمک کرده و به جمع بسیاری از ظواهر شریعت میانجامد. او در این راه غالب اصول و نوآوریهای فلسفی خود را به خدمت گرفته و از تمام ظرفیت حکمت متعالیه در این بخش بهره میبرد. یکی از مبانی جهان شناختی او در مسالهی حشر انسانها، عوالم سهگانهی وجود است. او با طرح کردن دو عالم مثال و عقل به عنوان آخرت، و نیز با توجه به تناظر مشاعر انسانی با این عوالم و کیفیت ادراک انسان، به سیر صعودی نفس توجه کرده و حالات مختلف حشر انسانها را با هر یک از این عوالم را توضیح میدهد. او با توجه به همین مطالب به تبیین عقلانی و اثبات ظواهر متون دینی در مورد بهشت و جهنم و کیفیت عذاب یا پاداش نفوس همت گماشته و در این باره، به سوالات مختلفی پاسخ میدهد.
فلسفه ملاصدرا
شهناز شایان فر؛ سیده زهرا حسینی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 77-86
چکیده
در طول تاریخ تفکر، برهان و شهود دو روش دستیابی به حقیقت تلقی شده است. در این راستا آنچه در وهلۀ اول اندیشمندان را به فکر واداشته این است که کدامیک از این دو طریق معتبرتر و کاربردیتر است. بررسی این دو روش نشان میدهد که، گرچه هر یک از آنها به تنهایی از مزایای خاصی برخوردار هستند، ولی در عین حال حصرنظر به یکی از دو روش برهان و شهود، ...
بیشتر
در طول تاریخ تفکر، برهان و شهود دو روش دستیابی به حقیقت تلقی شده است. در این راستا آنچه در وهلۀ اول اندیشمندان را به فکر واداشته این است که کدامیک از این دو طریق معتبرتر و کاربردیتر است. بررسی این دو روش نشان میدهد که، گرچه هر یک از آنها به تنهایی از مزایای خاصی برخوردار هستند، ولی در عین حال حصرنظر به یکی از دو روش برهان و شهود، در مسیر حقیقتیابی، چندان راهگشا نبوده، و توانایی حل بسیاری از معضلات فکری اندیشمندان را نداشته است. لذا تلفیق این دو روش مورد توجه برخی متفکران قرار گرفته است. در واقع این دسته از متفکران اسلامی، فلسفهای شهودی را ابزار کار خود قرار دادهاند، که از جملة آنان میتوان به ملاصدرا اشاره نمود. پرسش پایه این جستار عبارت است از: چگونه شهود ملاصدرا با فلسفة او سازگار است؟ در این مقاله ضمن اشاره به پارهای انتقادات در باب کاربرد شهود در فلسفه و پاسخ به آنها با توجه به نظام حکمت صدرایی نشان خواهیم داد که صدرا توانست به نحوی از شهود در فلسفه استفاده نماید که نه تنها به حیثیت تعقلی فلسفه خدشهای وارد نگردد، بلکه چنین کاربردی با تفکر فلسفی صدرایی کاملاً هماهنگ باشد.
فلسفه ملاصدرا
اعظم قاسمی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 87-98
چکیده
علیت در فلسفة غرب و فلسفة اسلامی در دو حوزة مابعدالطبیعه و طبیعیات مطرح میشود اما در فلسفة اسلامی به تبیین مابعدالطبیعی علیت اهمیت فراوان داده شده است. در غرب با فلسفة تجربی و انتقادات هیوم و در نهایت با فلسفة کانت که معرفت متافیزیکی را امکانناپذیر اعلام کرد، تبیین و تحلیل مابعدالطبیعی علیت بهکنار رفت؛ هر چند بهطور کامل از بین ...
بیشتر
علیت در فلسفة غرب و فلسفة اسلامی در دو حوزة مابعدالطبیعه و طبیعیات مطرح میشود اما در فلسفة اسلامی به تبیین مابعدالطبیعی علیت اهمیت فراوان داده شده است. در غرب با فلسفة تجربی و انتقادات هیوم و در نهایت با فلسفة کانت که معرفت متافیزیکی را امکانناپذیر اعلام کرد، تبیین و تحلیل مابعدالطبیعی علیت بهکنار رفت؛ هر چند بهطور کامل از بین نرفته است. بهتبع این تغییر، اثبات خداوند از طریق اصل علیت نیز خدشهدار میشود. اما در فلسفة اسلامی و بهویژه فلسفة صدرایی این اصل بهاعتبار و قوت خود باقی است. در این مقاله ابتدا به تحلیل مفهوم علیت از نظر استاد مطهری و هیوم، سپس به بررسی تفاوت دیدگاههای ایندو متفکر در اینباره و در پایان به جمعبندی این دیدگاهها و نتیجهگیری پرداختهایم. استاد مطهری بر مبنای اصل رکین اصالت وجود و با عنایت به مباحث متفکران غربی، نگاهی نو به حکمت متعالیه افکنده و به اثبات عقلی اصل ضرورت و سنخیت علّی و معلولی پرداخته است و آن را اصلی واقعی و خارجی میداند؛ اما هیوم با تبیین تجربی اصل علیت تیشه به ریشة اصل ضرورت و سنخیت زده و علیت را امری ذهنی تلقی میکند. در عین حال، به برخی انتقادات هیوم در باب علّیت طبیعی نمیتوان پاسخی درخور داد و این اشکالات همچنان چشم بهراه پاسخهای جدید است.
فلسفه ملاصدرا
محمد تقی کرمی قهی؛ عباس جنگ
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 99-112
چکیده
مسئلة معاد یکی از مهمترین ارکان ادیان ابراهیمی است و این ادیان با رویکردهای مختلف، سعی در مواجهه با آن داشتهاند. از یک طرف چیستی معاد در قالب معادشناسی دینی به پرسشهایی دربارة چیستی انسان و جهان در نسبت با حکمت و ارادة الهی در دنیای بعد از مرگ و رستاخیز پیوند میخورد و از طرف دیگر گونههای معادشناسی دینی اشکال خاصی را از جهانشناسی ...
بیشتر
مسئلة معاد یکی از مهمترین ارکان ادیان ابراهیمی است و این ادیان با رویکردهای مختلف، سعی در مواجهه با آن داشتهاند. از یک طرف چیستی معاد در قالب معادشناسی دینی به پرسشهایی دربارة چیستی انسان و جهان در نسبت با حکمت و ارادة الهی در دنیای بعد از مرگ و رستاخیز پیوند میخورد و از طرف دیگر گونههای معادشناسی دینی اشکال خاصی را از جهانشناسی و انسانشناسی رقم میزند که بهخوبی خود را در قالب زندگی و اخلاق عملی در نسبت انسان، جهان و ارادة الهی در نگاه و زندگی پیروان آن ادیان نمایان میسازد. در این نوشتار، با تأکید بر رویکرد دینشناسی تطبیقی، ضمن مرور نظریات مختلف دربارة معاد جسمانی و روحانی در اسلام و مسیحیت، به مقایسة نظر ملاصدرا و سنت آگوستین خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که نوع انسانشناسی و جهانشناسی ملاصدرا با تأکید بر اثبات عقلی و نقلی معاد جسمانی انسان، و همچنین تأکید بر اهمیت دنیای مادی در یک نظم پیشینی الهی بهعنوان یکی از مراحل تکامل انسانی و زیستن در آن بهعنوان یکی از مخلوقات باری تعالی، دارای اهمیت فراوانی برای تعالی انسان تا روز رستاخیز است، که زمینة سوژه شدن دنیای مادی و طبیعی را برای الاهیات اسلامی در ابعاد مختلف فراهم میآورد. اما نوع انسانشناسی و جهانشناسی الاهیاتی آگوستینی بر نفی دنیای مادی و در نظر گرفتن آن بهعنوان عرصة مجازات انسان برای گناه نخستین و هبوط انسان تأکید دارد. زیست مادی و دنیوی انسان و تمام ظواهر و اقتضائات آن و حتی مرگ انسان، همه در پرتو مجازات و خشم الهی قابل فهم و تفسیر است، که تنها در پرتو عنایت الهی در روز رستاخیز امکان سعادت انسان مهیا خواهد شد. در این حالت، بر خلاف الاهیات اسلامی، در رویکرد مسیحی دنیای طبیعی بهشکل سلبی در ابعاد مختلف نفی و تقبیح میشود.
فلسفه ملاصدرا
مریم آقامحمدرضا؛ سید مصطفی محقق داماد
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 113-128
چکیده
ملاصدرا نظریة وحدت شخصی وجود را بهعنوان راه حل نهایی خود در مسئلة ربط کثیر به واحد معرفی میکند. در این دیدگاه، تنها وجود حقیقی وجود حق تعالی است و باقی، ظهورات و نمودهای حق تعالی بهشمار میآیند. اینجاست که اصل علیت از بین رفته و اصل تشّأن جای آن را میگیرد. در این دیدگاه علت و معلول به وجود و ظهور تبدیل میشود و همة کثرات بهعنوان ...
بیشتر
ملاصدرا نظریة وحدت شخصی وجود را بهعنوان راه حل نهایی خود در مسئلة ربط کثیر به واحد معرفی میکند. در این دیدگاه، تنها وجود حقیقی وجود حق تعالی است و باقی، ظهورات و نمودهای حق تعالی بهشمار میآیند. اینجاست که اصل علیت از بین رفته و اصل تشّأن جای آن را میگیرد. در این دیدگاه علت و معلول به وجود و ظهور تبدیل میشود و همة کثرات بهعنوان نمود و ظهور وجود محض شناخته میشوند. این مقاله درصدد است نشان دهد که این نظریه علاوه بر نفی علیت و کثرت، بهعنوان دو اصل وجودشناختی در تفکر فلسفی، با برخی مشکلات فلسفی و کلامی دیگر نیز مواجه شده است؛ از جملة اعتقاد به خلق مدام و نفی علیت اعدادی و انکار علم و پذیرش جبر فاتالیستی. در نهایت میتوان نتیجه گرفت که جایگاه این بحث بهدلیل غیر عقلانی بودن آن در فلسفه نیست و لذا نمیتوان آن را بهعنوان راه حل عقلانی و فلسفی برای حل مسئله ربط کثیر به واحد لحاظ کرد. البته این در حالی است که ملاصدرا در ابتدای اسفار و شواهد بیان میکند که هنر من برهانی نمودن شهودات عرفانی است.
فلسفه ملاصدرا
محمد حسین وفائیان؛ امیر عباس علیزمانی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 129-142
چکیده
«علم» در حکمت متعالیه مساوق با وجود انگاشته میشود. تحلیل علم در پرتو تفسیری وجودی از آن، سبب ارائۀ ویژگیهایی خاص برای دو گونۀ علم حصولی و علم حضوری در معرفتشناسی حکمت متعالیه میگردد. مسئلۀ پژوهش جاری، تبیین نسبت علم حصولی و حضوری با «توجیه معرفتی» و مشخص نمودن حیطۀ جریان توجیه معرفتی در دو گونۀ مذکور از معرفت است. ...
بیشتر
«علم» در حکمت متعالیه مساوق با وجود انگاشته میشود. تحلیل علم در پرتو تفسیری وجودی از آن، سبب ارائۀ ویژگیهایی خاص برای دو گونۀ علم حصولی و علم حضوری در معرفتشناسی حکمت متعالیه میگردد. مسئلۀ پژوهش جاری، تبیین نسبت علم حصولی و حضوری با «توجیه معرفتی» و مشخص نمودن حیطۀ جریان توجیه معرفتی در دو گونۀ مذکور از معرفت است. رهیافت بهدست آمده که با رویآوردی تحلیلیـمنطقی در عبارات صدرالمتألهین حاصل شده، اثبات نیازمندی علم حصولی (بهسبب دوگانگی وجود علمی و وجود عینی در آن) به توجیه معرفتی و انحصار آن در «برهان» است. علم حضوری نیز، از آن جهت که با شهود وجود عینیِ معلوم حاصل میگردد، در دو گونۀ متفاوت خود (حسی و فراحسی)، بینیاز از توجیه بیرونی و خودموجه است.
فلسفه ملاصدرا
نجف یزدانی؛ محمد حسین دهقانی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 143-156
چکیده
اعتقاد به حصول ماهیت اشیاء در ذهن، در بحث وجود ذهنی، سبب طرح اشکالات متعددی در این زمینه گردیده است که از آن جمله میتوان به اتصاف ذهن به امور متضاد، اتصاف ذهن به لوازم ماهیت و مهمتر از همه اجتماع دو مقوله اشاره کرد. اندیشمندان زیادی در پی پاسخ به این اشکالات برآمدهاند. یکی از این پاسخها متعلق به فاضل قوشچی در شرح بر تجرید الاعتقاد ...
بیشتر
اعتقاد به حصول ماهیت اشیاء در ذهن، در بحث وجود ذهنی، سبب طرح اشکالات متعددی در این زمینه گردیده است که از آن جمله میتوان به اتصاف ذهن به امور متضاد، اتصاف ذهن به لوازم ماهیت و مهمتر از همه اجتماع دو مقوله اشاره کرد. اندیشمندان زیادی در پی پاسخ به این اشکالات برآمدهاند. یکی از این پاسخها متعلق به فاضل قوشچی در شرح بر تجرید الاعتقاد است. وی میکوشد با بیان تمایز بین دو امر حاصل در ذهن و قایم به ذهن این مشکلات را حل نماید که سبب شکلگیری دیدگاهی جدید در مورد وجود ذهنی گردیده است. دو موضع در باب دیدگاه وی مطرح شده است: جوادی آملی دیدگاه وی را تا حدی متمایز از نظر ملاصدرا بیان میکند ولی در عین حال با تمایز بین چهار امرِ وجود علم، ماهیت علم، وجود ذهنی معلوم و ماهیت معلوم، آن را قابل پذیرش میداند. حسنزاده آملی دیدگاه قوشچی را با دیدگاه ملاصدرا یکی دانسته و اختلاف آنها را تنها در تعبیر میداند و دلیل اشکال ملاصدرا بر وی را عدم بیان تعبیر صحیح قوشچی مطرح میکند. در این پژوهش با بازخوانی نظریه فاضل و پذیرش هر دو تفسیر ارائهشده، دیدگاه وی را زمینهساز شکلگیری نظرات بعدی معرفی مینماییم. این تحقیق نشان میدهد دیدگاه قوشچی قابلیت پاسخ به شبهات مطروحه در بحث وجود ذهنی را دارد و میتوان آن را بر دیدگاههای متأخرین تطبیق کرد.
فلسفه ملاصدرا
علی افضلی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 7-17
چکیده
در برخی قضایا و در برخی زبانها (مانند زبان فارسی)، افزون بر موضوع و محمول، واژهای (مانند «است») وجود دارد که «ربط» یا «رابط» نام دارد. بسیاری از فلاسفۀ اسلامی، حقیقتِ «ربط» را مرتبهای از مراتب «وجود» میدانند و از این رو از آن به «وجود رابط» تعبیر میکنند. این نظریه مبتنی بر مبانی و مقدماتِ خاصی ...
بیشتر
در برخی قضایا و در برخی زبانها (مانند زبان فارسی)، افزون بر موضوع و محمول، واژهای (مانند «است») وجود دارد که «ربط» یا «رابط» نام دارد. بسیاری از فلاسفۀ اسلامی، حقیقتِ «ربط» را مرتبهای از مراتب «وجود» میدانند و از این رو از آن به «وجود رابط» تعبیر میکنند. این نظریه مبتنی بر مبانی و مقدماتِ خاصی است که مهمترین آنها این است که: «رابط» در عالم خارج وجود دارد.در بین فلاسفۀ اسلامی متفکرانی هستند که برخی از این مبانی و بهویژه وجود خارجیِ «رابط» را قبول ندارند. روشن است که اگر در این مقدمات و مبانی خللی وارد شود، نظریۀ «وجود رابط»، یعنی این نظریه که «رابط قضیه» نوعی «وجود» و مرتبهای از مراتب آن است، با چالشی جدی مواجه میشود. این مقاله به معرفیِ دیدگاه موافقان و مخالفانِ این مبانی، و بهویژه نقد و بررسیِ دلیل اثباتِ وجودِ خارجیِ «رابط قضیه» میپردازد. دلیل مزبور مبتنی بر این است که لازمۀ صدق قضایای مزبور وجود مصداقِ خارجیِ یکایکِ اجزای قضیه ـ یعنی موضوع، محمول ـ و بهویژه، «رابط» است، اما برخی از محققان در انتقاد از این دلیل گفتهاند اثبات وجود «رابط قضیه» در عالم خارج از این طریق نادرست است، زیرا در این استدلال احکام ذهن و عین با هم خلط شده است: از اینکه چیزی ـ حتی در یک قضیۀ صادقه ـ وجود ذهنی و مفهومی دارد نتیجه نمیشود که در عالم خارج هم وجود دارد.
فلسفه ملاصدرا
جلال پیکانی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 19-30
چکیده
زیگموند فروید رؤیا را محصول امیال سرکوبشدة انسان میداند که تا ضمیر ناخودآگاه پس رانده شدهاند، ولی در رؤیا مجال ظهور پیدا میکنند. در جهان اسلام، فلاسفة اسلامی، از جمله ملاصدرا، نیز کموبیش به رؤیا پرداخته و دربارة آن بحث کردهاند. هر چند نگاه فروید به رؤیا با نگاه ملاصدرا تفاوت بسیار دارد، برخی تشابهات میان دیدگاه این دو متفکر ...
بیشتر
زیگموند فروید رؤیا را محصول امیال سرکوبشدة انسان میداند که تا ضمیر ناخودآگاه پس رانده شدهاند، ولی در رؤیا مجال ظهور پیدا میکنند. در جهان اسلام، فلاسفة اسلامی، از جمله ملاصدرا، نیز کموبیش به رؤیا پرداخته و دربارة آن بحث کردهاند. هر چند نگاه فروید به رؤیا با نگاه ملاصدرا تفاوت بسیار دارد، برخی تشابهات میان دیدگاه این دو متفکر قابل ردیابی است. در این مقاله نشان داده شده است که فروید و ملاصدرا از این حیث که معتقدند رؤیا امری است واجد اهمیت فراوان و معرفتبخش، که با ضعف حواس قوت میگیرد و با درجة عقلانیت شخص نسبت مستقیم دارد، اتفاق نظر دارند، اما در تبیین نسبت میان رؤیا و مرگ، رؤیا و روح، رؤیا و غیب و نهایتاً وجود احلام دو نگرش متضاد اتخاذ میکنند.
فلسفه ملاصدرا
باقر حسین لو؛ حامد ناجی اصفهانی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 31-50
چکیده
نظریة وحدت وجود عرفا همواره مورد توجه فیلسوفان اسلامی بوده است. در تبیین فلسفی ارائهشدة صدرا از نظریة وحدت وجود عرفا هم از وحدت تشکیکی وجود و هم از وحدت شخصی وجود سخن به میان آمده است. طرح نظریة وحدت شخصی وجود در سه حوزة وجودشناسی، معرفتشناسی و الهیاتی مستلزم آثار و لوازمی است که باعث تغییر و دگرگونی در مفاهیم فلسفی میشود. به طوری ...
بیشتر
نظریة وحدت وجود عرفا همواره مورد توجه فیلسوفان اسلامی بوده است. در تبیین فلسفی ارائهشدة صدرا از نظریة وحدت وجود عرفا هم از وحدت تشکیکی وجود و هم از وحدت شخصی وجود سخن به میان آمده است. طرح نظریة وحدت شخصی وجود در سه حوزة وجودشناسی، معرفتشناسی و الهیاتی مستلزم آثار و لوازمی است که باعث تغییر و دگرگونی در مفاهیم فلسفی میشود. به طوری که با طرح این نظریه، فلسفهای که از آن با عنوان فلسفة کهن یاد میکنیم دگرگون میشود. در نتیجه، هر چند عبارات و واژگان در نظریة وحدت شخصی وجود و فلسفة کهن مشترک است، اما نمیتوان آثار و لوازم این نظریه را در فلسفة کهن به کار برد.بنابراین، اگر به نظریة وحدت شخصی وجود قائل شدیم، آثار و لوازمی را به دنبال دارد که راهی جز پذیرش آن نداریم و پذیرش آثار و لوازم این نظریه مستلزم فلسفة جدیدی است. در این مقاله با مطالعة تطبیقی آثار و لوازم نظریة وحدت شخصی وجود سعی میکنیم نشان دهیم که پذیرش آثار و لوازم این نظریه طراحی فلسفة جدیدی را میطلبد.
فلسفه ملاصدرا
محمد صادق زاهدی؛ محمد جواد شمس؛ علی صداقت
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 65-86
چکیده
نظریة نجات صدرالدین شیرازی را میتوان بدیلی در کنار نظریات سهگانة نجات، یعنی انحصارگرایی، شمولگرایی و کثرتگرایی به شمار آورد. ملاصدرا به نجات همة افراد بشر حتی کسانی که به تعبیر قرآن در دوزخ جاودانه خواهند بود معتقد است. او این نظریه را با تکیه بر اصول حکمت متعالیه، مانند اصالت وجود و تشکیک آن و مساوقت وجود و خیر، ارائه کرده است. ...
بیشتر
نظریة نجات صدرالدین شیرازی را میتوان بدیلی در کنار نظریات سهگانة نجات، یعنی انحصارگرایی، شمولگرایی و کثرتگرایی به شمار آورد. ملاصدرا به نجات همة افراد بشر حتی کسانی که به تعبیر قرآن در دوزخ جاودانه خواهند بود معتقد است. او این نظریه را با تکیه بر اصول حکمت متعالیه، مانند اصالت وجود و تشکیک آن و مساوقت وجود و خیر، ارائه کرده است. این نظریه با شباهت زیاد در آثار ابنعربی مشاهده میشود و خود ملاصدرا نیز در موارد متعدد دیدگاه خود را در این زمینه برگرفته از اندیشههای وی میداند. با مراجعه به آثار ابنعربی نیز میتوان شباهت دیدگاه او و ملاصدرا را دریافت؛ هر چند گاهی اختلافاتی میان این دو اندیشمند مشاهده میشود. در این مقاله، پس از تبیین دیدگاه ملاصدرا دربارة نجات اخروی که شمولگرایی فراگیر نامیده شده، با مراجعه به آثار ملاصدرا و ابنعربی، نحوة تأثیرپذیری ملاصدرا از ابنعربی نشان داده شده است.
فلسفه ملاصدرا
مجید احسن؛ مسعود صادقی؛ عسکری سلیمانی امیری
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 87-100
چکیده
فرگه با تشبیه گزارههای وجودی به گزارههای عددی به این نتیجه میرسد که وجود محمولی درجة دوم و صرفاً قابل حمل بر مفاهیم است، نه اشیاء. استدلال وی، با ابتنای بر ثبوت شیء لشیء بودن گزارههای وجودی، این است که اگر وجود بر اشخاص بهمنزلة یک محمول و ویژگی درجة اول حمل شود، گزارههای وجودی موجبه، همانگو و سالبة آنها خودشکن خواهد شد. ...
بیشتر
فرگه با تشبیه گزارههای وجودی به گزارههای عددی به این نتیجه میرسد که وجود محمولی درجة دوم و صرفاً قابل حمل بر مفاهیم است، نه اشیاء. استدلال وی، با ابتنای بر ثبوت شیء لشیء بودن گزارههای وجودی، این است که اگر وجود بر اشخاص بهمنزلة یک محمول و ویژگی درجة اول حمل شود، گزارههای وجودی موجبه، همانگو و سالبة آنها خودشکن خواهد شد. بر این اساس، وی گزارههایی همچون «سقراط وجود دارد» را درست ـ ساخت نمیداند و در تلاش برای ارائة شکل صحیح آن، به صورت نمادین، وجود را به جایگاه سور منتقل میکند. با معیار قرار دادن دیدگاه ملاصدرا روشن میشود که برخلاف گمان فرگه، اولاً اصل در گزارههای وجودی، شخصیه بودن است و ثانیاً مفاد گزارههای وجودی، ثبوت الشیء است نه ثبوت شیء لشیء و ثالثاً، اینکه از پیشفرضهای قول به اینهمان بودن این گزارهها اصالت وجود است که فرگه منکر آن است.
فلسفه ملاصدرا
عبداله صلواتی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 101-114
چکیده
طرح سیستمی ایدة نامتناهی در تفکر فلسفی یونان به چشم نمیخورد. در جهان اسلام نیز تا پیش از شیخ اشراق، نامتناهی عدّی و مدّی در دو قلمرو کم (به نحو بالذات) و قوا (به نحو بالعرض) جریان داشتند؛ ابوالبرکات بغدادی و پس از او سهروردی نامتناهی را بر صفات خدا اطلاق و یگانگیای میان کمال خدا و نامتناهی برقرار کردند. پرسشهای پایة نگارنده در این ...
بیشتر
طرح سیستمی ایدة نامتناهی در تفکر فلسفی یونان به چشم نمیخورد. در جهان اسلام نیز تا پیش از شیخ اشراق، نامتناهی عدّی و مدّی در دو قلمرو کم (به نحو بالذات) و قوا (به نحو بالعرض) جریان داشتند؛ ابوالبرکات بغدادی و پس از او سهروردی نامتناهی را بر صفات خدا اطلاق و یگانگیای میان کمال خدا و نامتناهی برقرار کردند. پرسشهای پایة نگارنده در این جستار عبارتاند از: ملاصدرا چه تبیین فلسفیای از نامتناهی عرضه کرد؟ و محصول پذیرش خصیصة نامتناهی در فلسفهاش چیست؟ برونداد این پژوهش نیز به این قرار است: در تفکر فلسفی ملاصدرا، نامتناهی به لحاظ معناشناختی، مشتمل بر معانیای همانند نامتناهی صفتی، نامتناهی وجودی و فوق نامتناهی وجودی است و نامتناهی به لحاظ وجودشناختی به وجود خدا موجود است. همچنین، اثبات وحدت شخصی وجود، تبیین فلسفی مالکیت خدا بر قلبها و تصرف در آنها و الهیات ایجابی ـ سلبی برخی از کارکردهای نامتناهی در سه حوزة مابعدالطبیعه، الهیات و انسانشناسی در فلسفة صدرایی است.
فلسفه ملاصدرا
مرتضی عرفانی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 115-127
چکیده
اصالت وجود صدرایی دو معنی دارد که هر دو قابل انتساب به صدراست. در معنای اول ماهیت برخلاف وجود در خارج هیچ تحققی ندارد و فقط اعتبار ذهن است، اما در معنای دوم بهتبع وجود در خارج تحقق دارد. اصالت وجود به معنای اول را به هیچ وجه نمیتوان به ابنسینا نسبت داد، زیرا وی معتقد به تحقق ماهیت است و آن را امری صرفاً ذهنی نمیداند. اصالت وجود ...
بیشتر
اصالت وجود صدرایی دو معنی دارد که هر دو قابل انتساب به صدراست. در معنای اول ماهیت برخلاف وجود در خارج هیچ تحققی ندارد و فقط اعتبار ذهن است، اما در معنای دوم بهتبع وجود در خارج تحقق دارد. اصالت وجود به معنای اول را به هیچ وجه نمیتوان به ابنسینا نسبت داد، زیرا وی معتقد به تحقق ماهیت است و آن را امری صرفاً ذهنی نمیداند. اصالت وجود به معنای دوم اگرچه رابطة نزدیکتری با حکمت سینوی دارد، اما آن را هم با تمام مبانی و نتایجش نمیتوان به شیخالرئیس نسبت داد، زیرا وی به جای اعتقاد به وحدت وجود، معتقد به کثرت و تباین وجودهاست و به جای قول به اتحاد وجود و ماهیت در خارج، قائل به عروض وجود است و در مورد نتایج و ثمرات بحث هم او به جای تأکید بر اینکه واجب تعالی حقیقت وجود است و این حقیقتْ واحد است، بر این باور اصرار میورزد که وجودها حقایق متکثریاند و واجب تعالی وجود بسیط و متباین با ممکنات است که نه همراه با ماهیت است و نه میتوان او را همچون ممکنات با جنس و فصل تعریف کرد.
فلسفه ملاصدرا
بهزاد محمدی؛ مهدی دهباشی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 129-143
چکیده
یکی از مهمترین موضوعات و مسائل فلسفی چگونگی ارتباط موجودات حادث عالم طبیعت با خداوند متعال است که هیچگونه حدوثی در ذات او راه نداشته و قدیم است. نظریة حرکت جوهری ملاصدرا یکی از ابتکارات بزرگ در حکمت متعالیه بر اساس اصالت وجود است که توانسته پاسخگوی این مسئله باشد. از آنجا که بازخوانی آرای فلاسفه پس از ملاصدرا و نقادی آن اندیشهها ...
بیشتر
یکی از مهمترین موضوعات و مسائل فلسفی چگونگی ارتباط موجودات حادث عالم طبیعت با خداوند متعال است که هیچگونه حدوثی در ذات او راه نداشته و قدیم است. نظریة حرکت جوهری ملاصدرا یکی از ابتکارات بزرگ در حکمت متعالیه بر اساس اصالت وجود است که توانسته پاسخگوی این مسئله باشد. از آنجا که بازخوانی آرای فلاسفه پس از ملاصدرا و نقادی آن اندیشهها ضرورت دارد، در این مقاله اشکالات میرزا ابوالحسن جلوه (م 1314 ق) را در مسئلة ربط حادث به قدیم نقد و بررسی میکنیم. حکیم جلوه در رسالة «فی بیان ربط الحادث بالقدیم»، با بیان عدم امکان صدور متجدد از ثابت، در جهت حل معضل ربط حادث به قدیم، حرکت وضعی دوری فلک را واسطة بین حادث و قدیم قرار داده و با راهحل صدرالمتألهین مخالفت داشته است. آرای این حکیم متأله بحث و بررسی شد و یافتهها نشان داد که ایشان با نگاه مشائی و غفلت از اصول اساسی فلسفة صدرا، این انتقادات را مطرح کرده است و از سویی مثل شیخالرئیس در راهحل خویش بر مسئلة ربط حادث به قدیم، بین احکام وجود و احکام ماهیت خلط کرده است.
فلسفه ملاصدرا
روح اله نادعلی؛ ناصر محمدی؛ محمدحسین مهدوی نژاد؛ علیرضا پارسا
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 145-154
چکیده
تقریرهای مختلفی که تاکنون از نظریۀ اصالت وجود ملاصدرا ارائه شده است عموماً به خاستگاه و فرآیند تاریخی شکلگیری این دیدگاه به شکل مسئلهمحور نظر نداشته است. این نوشتار تبیینکنندۀ این است که سرآغاز شکلگیری مبنای اصالت وجود چه نقطهای از تاریخ فلسفه اسلامی بوده و ملاصدرا برای رساندن آن به پختگی چه گامهایی را پیموده است. بازتقریر ...
بیشتر
تقریرهای مختلفی که تاکنون از نظریۀ اصالت وجود ملاصدرا ارائه شده است عموماً به خاستگاه و فرآیند تاریخی شکلگیری این دیدگاه به شکل مسئلهمحور نظر نداشته است. این نوشتار تبیینکنندۀ این است که سرآغاز شکلگیری مبنای اصالت وجود چه نقطهای از تاریخ فلسفه اسلامی بوده و ملاصدرا برای رساندن آن به پختگی چه گامهایی را پیموده است. بازتقریر تاریخی این نظریه نشان میدهد که آنچه امروزه به عنوان کلیدیترین مبنای وجودشناختی صدرالمتألهین مطرح است، در ابتدا تنها مسائلی بوده است که ابنسینا، شیخ اشراق و میرداماد، هر یک به نوعی با آن مواجه بودهاند. اما مواجهة مسئلهمحور ملاصدرا با این مباحث، که با پیمودن شش گام به پختگی رسیده، دیدگاه او را از جایگاه پاسخهایی ساده به چند پرسش، به یک مبنای کلیدی در نظام فکریاش مبدل ساخته است. مبنایی که زیربنای بسیاری از نوآوریهای فلسفی او به شمار میرود. این پژوهش با هدف نشان دادن تصویر دقیقتری از دیدگاه اصالت وجود و با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام پذیرفته است. نوآوری این نوشتار در بهرهگیری از رویکردی متفاوت در واکاوی و ارائة نظریة اصالت وجود است.
فلسفه ملاصدرا
فریبرز احمدی نژاد؛ مرضیه اخلاقی؛ سید علی علم الهدی؛ افلاطون صادقی
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 7-23
چکیده
پیامبرشناسی در حکمت متعالیه متمایز از دیگر نظرها و مکاتب است. ملاصدرا اگرچه بسان سایر متفکران پیامبر را از نوع بشر میداند، اما از سوی دیگر، بر پایة حرکت جوهری استدلال میکند که پیامبر از جایگاهی برخوردار میشود که با انسانهای دیگر قیاسناپذیر است. در همین زمینه، سؤال اصلی نگارنده این است که شباهتها و تفاوتهای پیامبر ...
بیشتر
پیامبرشناسی در حکمت متعالیه متمایز از دیگر نظرها و مکاتب است. ملاصدرا اگرچه بسان سایر متفکران پیامبر را از نوع بشر میداند، اما از سوی دیگر، بر پایة حرکت جوهری استدلال میکند که پیامبر از جایگاهی برخوردار میشود که با انسانهای دیگر قیاسناپذیر است. در همین زمینه، سؤال اصلی نگارنده این است که شباهتها و تفاوتهای پیامبر اسلام (ص) با سایر ابنای بشر از جهت هستیشناختی و معرفتشناختی چگونه قابل تبیین است؟ ملاصدرا با استفاده از اصول فلسفی خود نظیر: اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول ثابت میکند که پیامبر از جهت وجودی در قوس نزول صادر اول است و در قوس صعود نیز همة مراتب هستی به او ختم میشود. هرچند او در تعین اولیه با سایر ابنای بشر در طبیعت انسانی مشترک است، اما با علم و عمل مراتب تکامل را یکی پس از دیگری طی میکند به طوری که با صعود به مرحلهای، آن مرحله جزء ذات او میشود و نهایتاً او در جمیع مراتب سهگانة عقلی و نفسی و حسی به کمال میرسد و مجمع انوار عقلیه و نفسیه و حسیه میشود و از جهت تعین ثانی با دیگر انسانها متخالف الحقیقه میشود؛ البته این تفاوت آنقدر زیاد است که گویی اساساً وجود بر انسان عادی و انسان کامل، که مصداق اتم آن نبی اسلام (ص) است، به اشتراک لفظ است.
فلسفه ملاصدرا
ولی اله خوش طینت؛ شبنم صفوی زاده
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 25-36
چکیده
این تحقیق بر آن است که ماهیت زمان را در آرای ملاصدرا و نظریات نسبیتی موجود، در قالب نسبیت خاص و نسبیت عام، مورد مداقه قرار دهد و به نقاط اشتراک و افتراق میان آنها بپردازد. مسئلة زمان همواره از منظر وجود مورد اختلاف میان فلاسفه و متکلمان متعددی بوده است. چنانچه عدهای زمان را امری موهومی دانسته و عدهای دیگر رأی به وجود زمان داده و ...
بیشتر
این تحقیق بر آن است که ماهیت زمان را در آرای ملاصدرا و نظریات نسبیتی موجود، در قالب نسبیت خاص و نسبیت عام، مورد مداقه قرار دهد و به نقاط اشتراک و افتراق میان آنها بپردازد. مسئلة زمان همواره از منظر وجود مورد اختلاف میان فلاسفه و متکلمان متعددی بوده است. چنانچه عدهای زمان را امری موهومی دانسته و عدهای دیگر رأی به وجود زمان داده و به تبع آن خصوصیاتی را برای ماهیت زمان در نظر گرفتهاند. به موازات اندیشههای فلسفی محض، رویکرد مشابهی نسبت به خوانش فلسفی زمان در چارچوب نظریههای فیزیکی، بهخصوص فیزیک نسبیتی، به چشم میخورد که این مقاله درصدد است، با رویکردی تحلیلی، همچون پلی میان اندیشة فلسفی محض و خوانش فلسفی آرای فیزیکی عمل کند و به اشتراکات و نقاط افتراق موجود میان دو حوزه بپردازد. هر دو رویکرد به جای ارائة زمان و مکان، بهمنزلة موجوداتی مستقل و مطلق، با یکسان درنظرگرفتن مفهوم امتداد و بعد، به وجود ساختاری واحد اذعان دارند که دربرگیرندة هر دوی فضا و زمان است، اما دیدگاه ملاصدرا دربارة ماهیت زمان با آنچه دیدگاه نسبیگرایانة برآمده از تفسیر فلسفی نسبیت ارائه میدهد مغایر است.
فلسفه ملاصدرا
حسن رهبر؛ شمس الله سراج
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 37-53
چکیده
معرفتشناسان معرفت را به «باور صادق موجّه» تعریف میکنند. در تاریخ اندیشههای فلسفی همواره دربارة معیار صدق و توجیه معرفت بهمنزلۀ دو شرط اساسی و مهم در تعریف معرفت نظریهپردازیهایی وجود داشته است. فیلسوفان حکمت متعالیه و حکمت اشراق نیز از این قاعده مستثنی نبودهاند. اگرچه هر دو مکتب معیار صدق را مطابقت و معیار توجیه معرفت ...
بیشتر
معرفتشناسان معرفت را به «باور صادق موجّه» تعریف میکنند. در تاریخ اندیشههای فلسفی همواره دربارة معیار صدق و توجیه معرفت بهمنزلۀ دو شرط اساسی و مهم در تعریف معرفت نظریهپردازیهایی وجود داشته است. فیلسوفان حکمت متعالیه و حکمت اشراق نیز از این قاعده مستثنی نبودهاند. اگرچه هر دو مکتب معیار صدق را مطابقت و معیار توجیه معرفت را مبناگرایی میدانند، اما در این میان اختلافنظرهای مهمی نیز میان دو مکتب وجود دارد که نظرات آنها را از یکدیگر متمایز و متفاوت میکند. چنانکه صدرائیان میان حق و صادق تفاوت قائلاند و لحاظ قضیه با واقع و تقدم و تأخر آن را سبب تفکیک مفهوم حق با صادق میدانند، اما در مقابل اشراقیان این تفاوت را غیرحقیقی میدانند. همچنین، اشراقیان مطابقت را صرفاً تطابق با خارج میدانند برخلاف صدرائیان که معتقدند ملاک مطابقت، تطابق با واقع اعم از ذهن و عین است. در سوی دیگر، از وجوه مشابهت دو مکتب میتوان به این نکته اشاره کرد که هر دو از اشراقات و شهودات نفسانی بهمنزلۀ معارف بدیهی و مبنایی در معرفت نام میبرند که میتواند نقش پایهای در معرفت بشر ایفا کند و بنابراین نوعی «مبناگرایی نوین» را پیشنهاد میدهند.
فلسفه ملاصدرا
فاطمه سلگی
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 55-68
چکیده
نظریۀ ادراکات اعتباری علامه طباطبایی (ره) که یکی از اندیشههای کانونی و محوری ایشان است همواره بهمنزلۀ نظریهای معرفتشناختی تحلیل و بررسی شده است، اما نگاهی جامع به آثار علامه طباطبایی (ره) جهت واکاوی موارد استفاده و بهرهبرداری از این نظریه از سوی ایشان، نشان میدهد که علامه به این نظریه نگاه وجودشناختی نیز داشته ...
بیشتر
نظریۀ ادراکات اعتباری علامه طباطبایی (ره) که یکی از اندیشههای کانونی و محوری ایشان است همواره بهمنزلۀ نظریهای معرفتشناختی تحلیل و بررسی شده است، اما نگاهی جامع به آثار علامه طباطبایی (ره) جهت واکاوی موارد استفاده و بهرهبرداری از این نظریه از سوی ایشان، نشان میدهد که علامه به این نظریه نگاه وجودشناختی نیز داشته است. از این زاویه، نشئۀ دنیا، نشئۀ اعتباریات است که مابین دو نشئۀ بدء و عود (قوس نزول و قوس صعود) قرار گرفته است و همچنانکه نسبت زندگی دنیا به عوالم قبل و بعد از آن، نسبت ظاهر به باطن است؛ به همین ترتیب نسبت اعتباریات به حقایق هم، نسبت ظاهر به باطن خواهد بود. از نظر علامه طباطبایی (ره) محصور و محدودشدن انسان به معانی وهمی و پنداریِ ظاهر حیات دنیا همان گرفتارشدن وی در خدعۀ اعتباریات و غفلت از حقیقت باطنیِ واقعی آنها خواهد بود.
فلسفه ملاصدرا
فهیمه شریعتی؛ کبری افشار
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 81-96
چکیده
بررسی ویژگیهای انسان خودشکوفای مازلو با اوصاف انسان در حکمت متعالیه به طور تطبیقی، دربردارندۀ اشتراکاتی است که دید مازلو و ملاصدرا را بیش از پیش به هم نزدیک میکند. برخی از جهات اشتراک ملاصدرا و مازلو در مسئله را میتوان در طبقهبندی نیازها، اعتقاد به شهود، زاویۀ نگاه، معناداری زندگی، فارغبودن از قشر و طبقه، اعتقاد به خود حقیقی، ...
بیشتر
بررسی ویژگیهای انسان خودشکوفای مازلو با اوصاف انسان در حکمت متعالیه به طور تطبیقی، دربردارندۀ اشتراکاتی است که دید مازلو و ملاصدرا را بیش از پیش به هم نزدیک میکند. برخی از جهات اشتراک ملاصدرا و مازلو در مسئله را میتوان در طبقهبندی نیازها، اعتقاد به شهود، زاویۀ نگاه، معناداری زندگی، فارغبودن از قشر و طبقه، اعتقاد به خود حقیقی، تغییر در ملاک لذت و توجه به استعدادهای ذاتی دانست. همچنین، این تطبیق نشاندهندۀ تفاوتهایی از جمله اختلاف روش ملاصدرا و مازلو، کلنگری ملاصدرا و جزءنگری مازلو، توجه ویژۀ ملاصدرا به عوالم برتر و فاصلۀ نقطۀ اوج انسان در نظر ملاصدرا با انسان خودشکوفاست که ریشه در دیدگاه روانشناسانۀ مازلو و دیدگاه فلسفی وحدت وجودی حکمت متعالیۀ ملاصدرا دارد.
فلسفه ملاصدرا
محمد حسن صانعی پور
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 97-111
چکیده
اندیشمندان اسلامی، از فقها و متکلمان گرفته تا حکما و عرفا، توجه ویژه به آیات قرآنی داشته و هر کدام به قدر توان خود و با تکیه بر معارف و مبانی علوم تخصصی خود به تفسیر کلام الهی پرداخته و متون تفسیری گرانقدر و مختلفی را نگاشتهاند. اختلاف موجود ریشه در تعریف متفاوت آنان از تفسیر صحیح و معیار دارد. ملاصدرا، بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت ...
بیشتر
اندیشمندان اسلامی، از فقها و متکلمان گرفته تا حکما و عرفا، توجه ویژه به آیات قرآنی داشته و هر کدام به قدر توان خود و با تکیه بر معارف و مبانی علوم تخصصی خود به تفسیر کلام الهی پرداخته و متون تفسیری گرانقدر و مختلفی را نگاشتهاند. اختلاف موجود ریشه در تعریف متفاوت آنان از تفسیر صحیح و معیار دارد. ملاصدرا، بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت متعالیه، نیز با تکیه بر دو مشرب مشائی و اشراقی تفسیر قرآن کریم نگاشته است. این مقاله بر آن است تا تبیین ملاصدرا از تفسیر صحیح و مفسر معیار را استخراج کند. وی در قرآنپژوهی خود بر این باور است که مفسر با تکیه بر استدلال و برهان عقلانی از یک طرف و بهرهگیری از مجاهدات نفسانی و اشراقات قلبی میتواند به ملکوت و غیب الهی متصل شود و اشارات عرشی و فیوضات ربانی را در آینة قلب خود مشاهده کند و به مرتبة مکاشفه و رسوخ در علم برسد و معانی آیات الهی را دریافت کند. این دو مقوله در متن تفسیر ملاصدرا با تعبیر «هدایة عقلیة» و «لمعة اشراقیة» بیان شدهاند. وی معتقد است که نفس مفسر قرآن با گذر از قوة فکر و مجهزشدن به قوة حدس و سپس با شدت در قوة حدس میتواند به مدارج بالاتری از قوا دست یازد؛ قوهای که در نوع کمالی آن قوة قدسیه نامیده میشود. ملاصدرا شدت در حدس و قوة قدسیه را علاوه بر نفس شریف انبیا (ع) برای مفسران غیرنبی ـ به شرط مواظبت از نفس و رفع موانع و حجابهای نفسانی و اشتعال کبریت نفس به انوار ملکوتی ـ نیز قائل است. وی تفسیر خود را محصول چنین فرایندی و فیوضات ربانی بر قلب خودش میداند.
فلسفه ملاصدرا
رضا کایدخورده؛ قاسمعلی کوچنانی
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 113-128
چکیده
نظریۀ ادراکات اعتباری از نظریات ابتکاری علّامه طباطبایی است که امروزه مورد نیاز فضای علمی کشور خصوصاً حوزۀ علوم انسانی است. این نظریه ابعاد گوناگونی دارد. معناشناسی ادراکات اعتباری یکی از ابعاد این نظریه است که مقدمۀ لازم برای ورود به هر بعد دیگرِ این نظریه به شمار میرود. برای فهم دقیق معنای این اصطلاح باید ابهامات سهگانۀ زبانی، ...
بیشتر
نظریۀ ادراکات اعتباری از نظریات ابتکاری علّامه طباطبایی است که امروزه مورد نیاز فضای علمی کشور خصوصاً حوزۀ علوم انسانی است. این نظریه ابعاد گوناگونی دارد. معناشناسی ادراکات اعتباری یکی از ابعاد این نظریه است که مقدمۀ لازم برای ورود به هر بعد دیگرِ این نظریه به شمار میرود. برای فهم دقیق معنای این اصطلاح باید ابهامات سهگانۀ زبانی، معنایی و مصداقی آن برطرف شود. با بررسی جایگاه اعتباریات در میان سایر ادراکات، ابهام زبانی برطرف و روشن میشود که اعتباریات، معقول ثانی فلسفی نیستند. رفع ابهام معنایی از طریق تعریف صورت میگیرد و روشن میشود که اعتباریات، دادن حدّ چیزی به چیز دیگر یا اطلاق یک مفهوم بر مصداقی غیر از مصداق خود است، به منظور ترتیب آثاری که ارتباط با عوامل احساسی خود دارند. اعتباریات فقط از سنخ گزارههای انشائیاند. ملاک تشخیص مصادیق آن نیز این است که بتوان در آن نسبت بایدِ انشائی فرض کرد. در نهایت روشن میشود که این ادراکات از سنخ مشهورات صرفه هستند، نه یقینیات. علّامه طباطبایی در تمامی موارد بالا با بسیاری از اندیشمندان معاصر اختلافنظر دارد.
فلسفه ملاصدرا
علیرضا موفق؛ محمد حسین مهدوی نژاد؛ محمدرضا ضمیری
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 129-140
چکیده
حقیقت مرگ و معاد از مسائل بنیادین فلسفۀ صدرالمتألهین است. مرگ از نگاه او دارای سه ویژگی اصلی است: اولین ویژگی مرگ، عدمینبودن آن است. این ویژگی با نگرشهای مادی که بر اساس آن مرگ پایان حیات، اتمام زحمات آدمی و در نتیجه سبب پوچبودن زندگی تلقی میشود، متفاوت است. با توجه به مشرب فلسفی صدرالمتألهین میتوان فهمید که این ویژگی هیچگاه ...
بیشتر
حقیقت مرگ و معاد از مسائل بنیادین فلسفۀ صدرالمتألهین است. مرگ از نگاه او دارای سه ویژگی اصلی است: اولین ویژگی مرگ، عدمینبودن آن است. این ویژگی با نگرشهای مادی که بر اساس آن مرگ پایان حیات، اتمام زحمات آدمی و در نتیجه سبب پوچبودن زندگی تلقی میشود، متفاوت است. با توجه به مشرب فلسفی صدرالمتألهین میتوان فهمید که این ویژگی هیچگاه از روی مصلحتجویی مطرح نشده است؛ بلکه نوعی تبیین واقعیت به شمار میآید. ویژگی دیگر مرگ از نگاه صدرایی امکانآفرینی آن برای زندگی دنیوی است که با لحاظ غایت در آن سوی نشئۀ دنیوی تحقق مییابد. از این رو دنیا از نظر وی و برخلاف نگاههای الحادی، هیچگاه ارزش غایتبودن را ندارد و تنها محلی برای دستیابی به غایتی برتر است. همچنین، مرگ از نظر صدرالمتألهین حتی سبب سکون و توقف نیست، بلکه ارمغانآور تکاملی است که از ارتقای معرفتی و وجودی شروع و تا وصول به کمال مطلق حق، استمرار مییابد. این سه عنصر نمای مرگ را نه تنها از صورتی دهشتزا و رعبآور خارج میکند، بلکه ارمغانآور معنا و ارزش برای زندگی است.
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا ارشادینیا
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 7-22
چکیده
تأویل در حوزة معرفتشناسی دینی، کلامی، فلسفی و عرفانی از واژههای پرکاربرد و پرتأثیر است. حکمای متعالی و عرفای محقق قلمرو تأویل را به حوزة هستیشناسی نیز مرتبط دانسته و سرچشمة تأویل در حوزة الفاظ و مفاهیم را در این مبدأ مستقر دیدهاند. بیان ربط این دو حوزه از اهداف مهم حکمای متعالی در تفسیر متون دینی است که پیشاپیش سبب زدودن شبهات ...
بیشتر
تأویل در حوزة معرفتشناسی دینی، کلامی، فلسفی و عرفانی از واژههای پرکاربرد و پرتأثیر است. حکمای متعالی و عرفای محقق قلمرو تأویل را به حوزة هستیشناسی نیز مرتبط دانسته و سرچشمة تأویل در حوزة الفاظ و مفاهیم را در این مبدأ مستقر دیدهاند. بیان ربط این دو حوزه از اهداف مهم حکمای متعالی در تفسیر متون دینی است که پیشاپیش سبب زدودن شبهات نیز میشود. برجستهسازی مقصود و همگرایی این دانایان در منظور از تأویل شایسته و بیان زیرنهاد آن، همسانبودن کتاب تدوین و کتاب تکوین در نیاز به کاربرد تأویل برای راهیابی به حقیقت موجودات و تأثیر منحصربهفرد نگاه یگانهانگار به هستی و فراسو قراردادن آموزههای دینی، همانند ظاهر و باطن، از اهم مقاصدی است که در این نوشتار برای شفافسازی فرایند تأویل دنبال میشود. همچنین، بیاساسبودن ادعای ظاهرگرایان در نفی مطلق تأویل و اتهام تأویلگرایی گزافهمحور علیه رقیبان خود رهاورد ارزشمند این تبیین است. تاریخ ممتد ظاهرگرایی گواه حملات پرتعصب و مجادلات اشباع از تصلب در برابر اعمال قواعد عقلی و شهودی در فهم مقاصد ژرف ظواهر متون دینی است. دامنة شبهههای ظاهرگرایان از منع مطلق تأویل تا تحریف مفهوم و مصداق آن گسترده است، اما ساختار ادبیات متون دینی آنها را به گذر از ظاهر و ارادة معنای غیرلغوی و دستور زبانی و کاربرد تأویل ناگزیر کرده است. بیش از همه، حکمت متعالیه آماج اتهامات بیاساس این گروه است و ایجاب میکند با نگاهی همهجانبه در قلمرو لفظ و معنا، و در ساحت کتاب تدوین و تکوین، سیر کاربرد تأویل در سنت و سیرة حکمت متعالیه در مواجهه با متون دینی بررسی شود. در این پردازش طرح بدیع حکمت متعالیه یعنی جمع بین بقای الفاظ بر معنای ظاهری و گذر به باطن معنا، در مواجهه با متون دینی محسوس، و کارامدی این روش برای دستیابی به ژرفای آموزههای خردپرور دینی ملموس است.