فلسفه ملاصدرا
محبوبه اسماعیل زاده نوقی؛ محمد حسین مهدوی نزاد؛ بیوک علیزاده
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 23-35
چکیده
در مکتب اسلام، بهویژه مذهب تشیع، اعتقاد به ولایت و لزوم استمرار آن در همة زمانها از تفکرات مبنایی و اصولی محسوب میشود؛ به طوری که دین انسان بدون این اعتقاد پوستهای بیش نیست و فاقد محتواست. هدف از نگارش این مقاله معقولکردن و تبیین مسئلة ضرورت استمرار ولایت پس از خاتمیت بر اساس آثار ملاصدراست. ائمة اطهار (ع) مصادیق اتم و اکمل ...
بیشتر
در مکتب اسلام، بهویژه مذهب تشیع، اعتقاد به ولایت و لزوم استمرار آن در همة زمانها از تفکرات مبنایی و اصولی محسوب میشود؛ به طوری که دین انسان بدون این اعتقاد پوستهای بیش نیست و فاقد محتواست. هدف از نگارش این مقاله معقولکردن و تبیین مسئلة ضرورت استمرار ولایت پس از خاتمیت بر اساس آثار ملاصدراست. ائمة اطهار (ع) مصادیق اتم و اکمل ولایتاند که پس از ختم رسالت، هدایت بشر و ادارة کائنات به دوش آنان قرار داده شده است. جایگاه بالای ولایت و امکان دسترسی به این مقام و تبیین مبانی فلسفی ـ عرفانی ملاصدرا، که پشتوانههای معتبر روایی نیز دارد و با مسئلة لزوم استمرار ولایت پس از خاتمیت مرتبط است، از دیگر مباحثی است که در این مقاله بررسی شده است.
فلسفه ملاصدرا
زهیر انصاریان؛ رضا اکبریان؛ لطف الله نبوی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 37-53
چکیده
دیدگاه صدرالمتألهین دربارة پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و فهم قابل رهگیری است. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر حیث منشأ، فاعلشناسا، روش، مسائل، زبان و زمان بررسی میشود. در این نظریه، دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحدند، اما از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجة این تفاضل در نسبت زبانی ...
بیشتر
دیدگاه صدرالمتألهین دربارة پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و فهم قابل رهگیری است. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر حیث منشأ، فاعلشناسا، روش، مسائل، زبان و زمان بررسی میشود. در این نظریه، دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحدند، اما از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجة این تفاضل در نسبت زبانی و زمانی دین و فلسفه نمایان میشود؛ به طوری که، زبان دین علاوه بر اشتمال زبان حکمی از زبانی تنزیلی بهره میبرد که رقیقهای از زبان حکمت محسوب میشود؛ همچنین، با عنایت به تفاضل معرفتی دین نسبت به فلسفه، فیلسوفان برای نیل به حقیقت باید از آموزههای انبیا اقتباس کنند و بنابراین، فلسفة زمانی از دین متأخر است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روشهایی زبانی و باطنی برای نیل به معنای معتبری که الفاظ متون دینی از آنها حکایت میکنند. بهرهگیری از این روشها فلسفه را در جایگاهی قرار میدهد که با اقتباسی روشمند از آموزههای دینی، در عین حفظ گوهر تفلسف، میتوان آن را به دینیبودن متصف کرد.
فلسفه ملاصدرا
منا فریدی خورشیدی؛ فاطمه سلیمانی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 71-83
چکیده
آیة مبارکة نور از جمله آیاتی است که اندیشمندان مختلف، از جمله ابنسینا و ملاصدرا، دست به تفسیر و تأویل آن زدهاند. ابنسینا در تفسیر خود، با نگاه فلسفی صرف، تمثیلهای موجود در آیة نور را به مراتب عقل نظری تأویل میبرد. در مقابل، ملاصدرا با بهرهگیری از مبنای اصالت وجود و تشکیک وجود سعی در تبیین نظامی برای نزول فیض و رحمت الهی دارد ...
بیشتر
آیة مبارکة نور از جمله آیاتی است که اندیشمندان مختلف، از جمله ابنسینا و ملاصدرا، دست به تفسیر و تأویل آن زدهاند. ابنسینا در تفسیر خود، با نگاه فلسفی صرف، تمثیلهای موجود در آیة نور را به مراتب عقل نظری تأویل میبرد. در مقابل، ملاصدرا با بهرهگیری از مبنای اصالت وجود و تشکیک وجود سعی در تبیین نظامی برای نزول فیض و رحمت الهی دارد و تمثیلهای آیة نور را با این نظام تطبیق میدهد. آنچه در تفسیر ملاصدرا از آیة نور اهمیت دارد آن است که در عین وجود صورتبندیهای مشائی در براهین منطقی صدرا برای اثبات وجود خدا بهمثابة نور، باز هم جنبة فلسفی ـ عرفانی وجه غالب و بارز تفسیر او بر آیة نور است. دغدغة فکری و تفاوت رویکرد ابنسینا و ملاصدرا، تفاوت روششناختی تفسیری ابنسینا و ملاصدرا و توجه ملاصدرا به ظاهر و عبور از ظاهر به باطن از جمله عوامل مبنایی تفاوت تأویلی ابنسینا و ملاصدرا از آیة شریفة نور است.
فلسفه ملاصدرا
معصومه عامری؛ زهره توازیانی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 85-100
چکیده
در این نوشتار، مبانی و راهحلهای ملاصدرا در مسئلة شر بررسی شده است. وی از جمله فیلسوفانی است که با تلاش وافر، ضمن طرح انواع شبهاتی که صفات کلیدی علم، قدرت و خیرخواهی خداوند را نشانه رفتهاند و به تبع آن احسنبودن نظام عالم را نیز زیر سؤال بردهاند، با مددگرفتن از اصول و مبانی حکمت متعالیة خود، راهحلهای منطقی برای آنها ارائه ...
بیشتر
در این نوشتار، مبانی و راهحلهای ملاصدرا در مسئلة شر بررسی شده است. وی از جمله فیلسوفانی است که با تلاش وافر، ضمن طرح انواع شبهاتی که صفات کلیدی علم، قدرت و خیرخواهی خداوند را نشانه رفتهاند و به تبع آن احسنبودن نظام عالم را نیز زیر سؤال بردهاند، با مددگرفتن از اصول و مبانی حکمت متعالیة خود، راهحلهای منطقی برای آنها ارائه میکند و همچنان بر اعتقاد خود به خیر محضبودن خدا، قدرت مطلقه، حکمت بالغه، علم بیمنتها و احسنبودن نظام صادر از او تأکید دارد. اصلیترین مبنای ملاصدرا در پاسخگویی به شبهات در این زمینه اصالت وجود است و راهحلهای اساسی او در این خصوص، از الگوی عدمیبودن شر و مجعول بالعرض بودن آن تبعیت میکند، یعنی همان راهحلهایی که فیلسوفان یونان باستان نظیر افلاطون و ارسطو در این باب عرضه کردهاند، اما نوآوری ملاصدرا در این باب بازگشت به استفادة کاربردی از اصل اصالت وجود و مساوق قراردادن آن با خیر است، علاوه بر اینکه از براهین لمّی و انّی در حل مسئله مدد گرفته است؛ مهمترین یافتههای وی حل مشکل ثنویت و هموارکردن بستر توحیدی در حوزة عمل و نظر برای هضم مسئلة شر و پاسخگویی مناسب به شبهات مطرحشدة آن است. این بحث در مقالة حاضر بهتفصیل بیان میشود.
فلسفه ملاصدرا
محمدکاظم فرقانی؛ امیر راشدی نیا
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 101-116
چکیده
ملاصدرا در آثار مختلف خود تقریرات مختلفی از رابطة شناخت خداوند و شناخت نفس ارائه کرده است. بنا بر احصای انجامشده تعداد این تقریرها به ده تقریر بالغ میشود که عبارتاند از: تقریر مثال و صورت، تقریر انسان کامل، تقریر لُبّ لُبّ قشر انسانی، تقریر عبودیت، تقریر تجرد نفس، تقریر لا مؤثر فی الوجود الاّ الله، تقریر عقل اول، تقریر سیر تکاملی ...
بیشتر
ملاصدرا در آثار مختلف خود تقریرات مختلفی از رابطة شناخت خداوند و شناخت نفس ارائه کرده است. بنا بر احصای انجامشده تعداد این تقریرها به ده تقریر بالغ میشود که عبارتاند از: تقریر مثال و صورت، تقریر انسان کامل، تقریر لُبّ لُبّ قشر انسانی، تقریر عبودیت، تقریر تجرد نفس، تقریر لا مؤثر فی الوجود الاّ الله، تقریر عقل اول، تقریر سیر تکاملی انسان، تقریر شناخت عالَم و تقریر وجود رابط. نخست، به نظر میرسد این تقریرات بیانهای مستقل از یکدیگر در تفسیر عبارت «من عرف نفسه عرف ربه» باشد. با بررسی این تقریرات از جنبة حضوری یا حصولیبودن شناخت و همچنین یگانگی یا دوگانگی شناخت نفس و شناخت خداوند، این ده تقریر به تقریر وجود رابط بازمیگردد. بنابراین، این تقریرات که در ابتدا غیرمرتبط با یکدیگر به نظر میرسند، با بررسی انجامشده، در واقع بیانگر وجوه مختلف از یک تقریر خواهند بود.
فلسفه ملاصدرا
مهدیه نزاکتی علی اصغری؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 135-142
چکیده
سهروردی ادراک بصری را اشرف ادراکات حسی میداند. ویمعرفتشناسی اشراقی را با ابصار آغاز مینماید و قاعده اشراقی ابصار را چنان بسط میدهد که ادراکات مراتب بالاتر را نیز دربرمیگیرد، لذا در معرفتشناسی اشراقی نخست باید فعل ابصار را از دیدگاه فلسفی تحلیل و بررسی نمود تا بتوان در نهایت به درک حقیقت علم حضوری اشراقی نائل آمد؛ اما ملاصدرا ...
بیشتر
سهروردی ادراک بصری را اشرف ادراکات حسی میداند. ویمعرفتشناسی اشراقی را با ابصار آغاز مینماید و قاعده اشراقی ابصار را چنان بسط میدهد که ادراکات مراتب بالاتر را نیز دربرمیگیرد، لذا در معرفتشناسی اشراقی نخست باید فعل ابصار را از دیدگاه فلسفی تحلیل و بررسی نمود تا بتوان در نهایت به درک حقیقت علم حضوری اشراقی نائل آمد؛ اما ملاصدرا که بحثهای فلسفی خود را بر اساس اصالت و بساطت وجود مطرح مینماید،مبحث ابصار نفس را هم ناشی از بساطت و تجرد و احاطه وجودی نفس میداند. در نظر وی آنچه نفس دریافت مینماید، غیرمادی و از شئونات و تصرفات بالطبع نفس با افاضه قدرت الهی و درنتیجه، مدرکات بالذات نفس میباشدو به تعبیر دیگر، معرفت نفس در حقیقت کشف و نمود، مدرکات باطنی نفس میباشد که در جهان مادی، به صورت ادراک قواکه در حقیقت آلات و معدات ادراک نفس هستند، نمود مینمایند. پس معرفت نفس ناشی از اتحاد آن در قوس صعود و خلاقیت در قوس نزول میباشد.
فلسفه ملاصدرا
اسداله آژیر؛ معصومه سورنی
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1393، ، صفحه 9-24
چکیده
بحث مفاهیم اعتباری یا معقول ثانی از مباحث محوری در فلسفة اسلامی است که تمرکز و تأکید شیخ اشراق بر آن، یک نقطة عطف محسوب میشود. علامه طباطبایی نیز بهعنوان نمایندة بارز حکمت صدرایی در دوران معاصر، به تبیین این بحث در چارچوب حکمت متعالیه پرداخته است. آرای دو حکیم، در ملاک تشخیص مفهوم اعتباری، تعریف و تقسیم مفاهیم اعتباری، نحوة وجود ...
بیشتر
بحث مفاهیم اعتباری یا معقول ثانی از مباحث محوری در فلسفة اسلامی است که تمرکز و تأکید شیخ اشراق بر آن، یک نقطة عطف محسوب میشود. علامه طباطبایی نیز بهعنوان نمایندة بارز حکمت صدرایی در دوران معاصر، به تبیین این بحث در چارچوب حکمت متعالیه پرداخته است. آرای دو حکیم، در ملاک تشخیص مفهوم اعتباری، تعریف و تقسیم مفاهیم اعتباری، نحوة وجود مفاهیم و معقولات ثانیه، ملاک صدق این مفاهیم و مصادیق آنها قابل مقایسهاند. ادعا در نوشتار حاضر بر آن است که اختلاف دو فیلسوف دربارة نحوة وجود معقولات ثانیة فلسفی، بیش از آنکه مربوط به دیدگاه آنان راجع به اصالت وجود یا ماهیت باشد، به اذعان یا عدم اذعان آنان به تمایز مفاهیم فلسفی از مفاهیم منطقی دارد. دیدگاههای علامه طباطبایی در مجموع بیانی دیگر از یافتههایی است که ملاصدرا در باب معقولات ثانیه بدان دست یافته بود. از این رو، صرفنظر از ابتکارات خود علامه، این پژوهش تطبیقی، به نوعی مقایسة میان فلسفة اشراقی و فلسفة صدرایی نیز محسوب میشود.
فلسفه ملاصدرا
رضا رضازاده؛ پریچهر میری
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1393، ، صفحه 97-108
چکیده
دغدغۀ وصول به حقیقت و عملِ اخلاقی برای ملاصدرا مهم شمرده شده است. هدف این مقاله سنجش چگونگی انطباق نظریۀ اخلاقی این فیلسوف با «فضیلتگرایی» است. بررسی و سنجش هر یک از مؤلفههای «اخلاق فضیلت» با تکیه بر شواهد مندرج در آثار وی انطباق دیدگاهش بر نظریۀ «فضیلتگرایی» را تقویت و اثبات میکند. نتیجة این بررسی نشان میدهد ...
بیشتر
دغدغۀ وصول به حقیقت و عملِ اخلاقی برای ملاصدرا مهم شمرده شده است. هدف این مقاله سنجش چگونگی انطباق نظریۀ اخلاقی این فیلسوف با «فضیلتگرایی» است. بررسی و سنجش هر یک از مؤلفههای «اخلاق فضیلت» با تکیه بر شواهد مندرج در آثار وی انطباق دیدگاهش بر نظریۀ «فضیلتگرایی» را تقویت و اثبات میکند. نتیجة این بررسی نشان میدهد که الف) ملاصدرا، همچون فضیلتگرایان، فضیلت را مقصد نهایی و کمال آدمی میداند؛ ب) بیشتر بر اهمیت و نقش «بودن» پای میفشارد تا عملِ صرف؛ ج) برای او فضیلت ارزش فینفسه دارد؛ د) وی حیات اخلاقی را در چارچوب قواعد عقلانی محصور و محبوس نمیکند؛ هـ) برای او الگوها و اسوههای اخلاقی مدل حقیقی برای طراحی زندگی مبتنی بر فضیلتاند؛ و) سرانجام برای دستیابی به حیات مطلوب اخلاقی بایستی فضائل را هم در عرصۀ حالات درونی و هم در اعمال بیرونی محقّق کرد.
فلسفه ملاصدرا
سید حسن بطحائی
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1393، ، صفحه 25-37
چکیده
«تناسخ ملکوتی» در اصطلاح، انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی مناسب با اوصاف و ملکات اخلاقی و ظهور آن در آخرت است. صدرالمتألهین شیرازی بر اساس مبانی حکمت متعالیه از جمله اصالت وجود، حرکت جوهری، تشکیک وجود، اتحاد عاقل و معقول و مبنای انسانشناسیِ خویش به تناسخ ملکوتی استدلال کرده است. وی با استناد به دلایل عقلی و آیات و روایات ...
بیشتر
«تناسخ ملکوتی» در اصطلاح، انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی مناسب با اوصاف و ملکات اخلاقی و ظهور آن در آخرت است. صدرالمتألهین شیرازی بر اساس مبانی حکمت متعالیه از جمله اصالت وجود، حرکت جوهری، تشکیک وجود، اتحاد عاقل و معقول و مبنای انسانشناسیِ خویش به تناسخ ملکوتی استدلال کرده است. وی با استناد به دلایل عقلی و آیات و روایات اثبات کرده است که باورها و اعمال اختیاری سبب تحول نفس و ایجاد صورت نوعیة جدیدی در انسان شده که انسان با همان صورت نوعیة مکتسبه از اعمال و ملکات نفسانی به عالم آخرت منتقل و با آن محشور میشود. از نظر ملاصدرا این نوع تحول باطنی، همان نظریة تناسخ ملکوتی و تجسم اعمال مأخوذ از شرع است که همچنین مورد تأیید عقل و وحی و اهل کشف است. در این پژوهش ضمن تبیین مفهوم تناسخ ملکوتی و تفاوت آن با تناسخ ملکی، مبانی عقلی و نقلی تناسخ ملکوتی و تجسم اعمال با تکیه بر آثار فلسفی و تفسیری صدرالمتألهین بررسی و تحلیل شده است.
فلسفه ملاصدرا
محمد حسین زاده
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1393، ، صفحه 55-68
چکیده
دیدگاه ملاصدرا دربارة اعتباریبودن ماهیت به گونههای متفاوت و بلکه متضاد تفسیر شده است. دیدگاه علامه طباطبایی و فیاضی در تبیین اعتباریبودن ماهیت از مهمترین تفسیرهای نظریة صدرالمتألهیناند. علامه طباطبایی هر گونه موجودیت خارجی ماهیت را نفی کرده و آن را سراب ذهنی واقعیت معرفی کرده است. در حالی که، فیاضی در عین اعتباریبودن ماهیت ...
بیشتر
دیدگاه ملاصدرا دربارة اعتباریبودن ماهیت به گونههای متفاوت و بلکه متضاد تفسیر شده است. دیدگاه علامه طباطبایی و فیاضی در تبیین اعتباریبودن ماهیت از مهمترین تفسیرهای نظریة صدرالمتألهیناند. علامه طباطبایی هر گونه موجودیت خارجی ماهیت را نفی کرده و آن را سراب ذهنی واقعیت معرفی کرده است. در حالی که، فیاضی در عین اعتباریبودن ماهیت آن را در خارج موجود میداند. از نظر فیاضی، اسناد وجود به ماهیت موجود شده «اسناد الی ما هو له» است. از نظر نگارنده، هیچیک از تفسیرهای فوق به نحو صحیح نظریة ملاصدرا را منعکس نکرده است. آنچه از عبارات صدرالمتألهین برمیآید این است که ماهیت در خارج معدوم نیست و یک نحوه موجودیتی در مقابل عدم دارد، اما موجودیتی متفاوت با موجودیت وجود. او به دلایلی خاص اطلاق واژة موجود بر موجودیت ماهیت را صحیح نمیداند و از این نحو موجودیت به شیئیت ثبوتی تعبیر کرده است. در این مقاله، پس از بیان تفسیر علامه طباطبایی و فیاضی از دیدگاه صدرالمتألهین، تفسیر مختار را تبیین میکنیم و در پایان برخی از نتاج آن را در فلسفة صدرالمتألهین برمیشمریم.
فلسفه ملاصدرا
سید مرتضی حسینی شاهرودی؛ فاطمه استثنایی
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1393، ، صفحه 69-83
چکیده
در نظر نهایی حکمت متعالیه ذات خدای متعال حقیقت لابشرط مقسمی و وجود و موجود منحصر در همان مصداق است. در این نگاه، علیت به معنای تجلی و تطور یک حقیقت در ذات خویش است و ثمره آن، ظهور تفصیلی کمالات بینهایت مبدأ است و کثرات جز جلوات و شئونات ذات حق نیستند. ملاصدرا برای ربط میان کثرت و وحدت، بحث فیض منبسط را مطرح میکند. از نظر وی ظهور کثرت ...
بیشتر
در نظر نهایی حکمت متعالیه ذات خدای متعال حقیقت لابشرط مقسمی و وجود و موجود منحصر در همان مصداق است. در این نگاه، علیت به معنای تجلی و تطور یک حقیقت در ذات خویش است و ثمره آن، ظهور تفصیلی کمالات بینهایت مبدأ است و کثرات جز جلوات و شئونات ذات حق نیستند. ملاصدرا برای ربط میان کثرت و وحدت، بحث فیض منبسط را مطرح میکند. از نظر وی ظهور کثرت از وحدت به گونه ظهور یک وجه واحد از حق تعالی است که وحدتش عین کثرت و کثرتش عین وحدت است و کثرات تشکیکی در واقع مراتب و تعینات آن فیض واحدند که با ویژگیهایی چون اطلاق، وحدت، بساطت و سریان موید تحقق کثرات است. جایگاه این فیض در حکمت متعالیه، هماهنگ با دیدگاه عرفای متقدم در باب فیض منبسط است. به عقیدة وی تمام مراتبی که به عنوان تجلی حق مطرح است، اعم از تعین اول (احدیت) و ثانی، در حیطه فراگیری نفس رحمانی قرار میگیرند. به عبارت دیگر، فیض منبسط ظهور واحدی است به صورت مندمج در تعین اول تحقق دارد و پس از آن، این ظهور مندمج مراتب دیگر نظام هستی تا عالم ماده را به اقتضائات هر مرحله شکل میدهد و در هر مرحله به حسب همان مرتبه ظهور مییابد.
فلسفه ملاصدرا
محمد سعیدی مهر
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1393، ، صفحه 109-123
چکیده
بر اساس یک تفسیر حداکثری از نظریة وجود ذهنی میتوان این نظریه را مشتمل بر سه رکن دانست: 1. در موارد علم حصولی امری (یا صورتی) در ذهنِ (نفس) عالِم وجود مییابد؛ 2. حقیقت علم حصولی چیزی جز همان صورت موجود به وجود ذهنی نیست؛ 3. صورت موجود در ذهن به گونهای مطابق با معلوم خارجی است (واقعنمایی علم). در این مقاله تفسیری از دیدگاه ملاصدرا که ضمن ...
بیشتر
بر اساس یک تفسیر حداکثری از نظریة وجود ذهنی میتوان این نظریه را مشتمل بر سه رکن دانست: 1. در موارد علم حصولی امری (یا صورتی) در ذهنِ (نفس) عالِم وجود مییابد؛ 2. حقیقت علم حصولی چیزی جز همان صورت موجود به وجود ذهنی نیست؛ 3. صورت موجود در ذهن به گونهای مطابق با معلوم خارجی است (واقعنمایی علم). در این مقاله تفسیری از دیدگاه ملاصدرا که ضمن پذیرش رکن نخست با رکن دوم مخالفت میورزد تشریح و سپس بررسی میشود. این تفسیر، که میتوان آن را به دلیل تفکیک میان حقیقت علم و وجود ذهنی «تفسیر تجزیهگرا» نامید، از سوی استاد جوادی آملی ارائه شده که مدعی تغایر میان وجود حقیقی علم از یک سو، و وجود ذهنی و ظلّی معلوم در ذهن از سوی دیگر است. از آنجا که مخالفت با رکن دوم پیش از ملاصدرا نیز دارای سابقه است بهمنزلة زمینة تاریخی بحث دو نظریة دیگر نیز بررسی میشوند. نظریة اول از آنِِ فخررازی است که هر چند به وجود صورتهای ذهنی معترف است حقیقت علم را همان صورت ذهنی نمیداند. نظریة دوم از سوی فاضل قوشچی ارائه شده که طبق آن حقیقت علم امری قائم به ذهن و موجود به وجود خارجی است که با معلوم که امری حاصل در ذهن و موجود به وجود ذهنی است مغایر است. نتیجة کلی بررسی این نظریات آن است که هر سه با اشکالات یا دستکم ابهامات قابل توجهی مواجهاند.
فلسفه ملاصدرا
رضا صفری؛ حسین واله
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1393، ، صفحه 125-136
چکیده
در فلسفة ملاصدرا پس از اثبات نفس، به مجرد و غیر مادی بودن نفس استدلال میشود. حال پرسش این است که با وجود نفس مجرد، آیا ملاصدرا دوگانهانگار است یا یگانهانگار؟ در این مقاله بر اساس اصول صدرایی روشن خواهد شد که وجود انسان، از نطفه تا آخرین مراتب تجردش، حقیقت واحدی است که مدارج و حیثیات گوناگون دارد و مفهوم نفس و بدن از آن مراتب و حیثیات ...
بیشتر
در فلسفة ملاصدرا پس از اثبات نفس، به مجرد و غیر مادی بودن نفس استدلال میشود. حال پرسش این است که با وجود نفس مجرد، آیا ملاصدرا دوگانهانگار است یا یگانهانگار؟ در این مقاله بر اساس اصول صدرایی روشن خواهد شد که وجود انسان، از نطفه تا آخرین مراتب تجردش، حقیقت واحدی است که مدارج و حیثیات گوناگون دارد و مفهوم نفس و بدن از آن مراتب و حیثیات گوناگون انتزاع میشود بدون آنکه مرز دقیق و غیر قابل عبوری بین آنها وجود داشته باشد. اصل حرکت جوهری و تکامل ذاتی به همراه وحدت حقیقت وجود امکان چنین تبیینی را برای صدرا فراهم میکند. وی همچنین، با کمکگرفتن از مدل مفهومی اصل وحدت صورت و ماده (فعل و قوه)، وجود انسان را حقیقتی میشمارد که دارای دو جنبة فعل و قوه (نفس و بدن) است
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا ارشادینیا
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، ، صفحه 7-21
چکیده
آموزة حقیقت و رقیقت آموزهای برهانی ـ عرفانی است که صدرا آن را با مطالعات میانرشتهای و تعمق در برخی متون کلیدی دینی به دست آورده و سپس، با کاربردی وسیع در تجزیه و تحلیلهای مختلف فلسفی، آن را در تفسیر سایر متون دینی نیز استخدام کرده است تا با آن فهمی درست و به دور از تنزیه صِرف و تشبیه محض در الهیات فلسفی و جهانبینی عقلانی ارائه ...
بیشتر
آموزة حقیقت و رقیقت آموزهای برهانی ـ عرفانی است که صدرا آن را با مطالعات میانرشتهای و تعمق در برخی متون کلیدی دینی به دست آورده و سپس، با کاربردی وسیع در تجزیه و تحلیلهای مختلف فلسفی، آن را در تفسیر سایر متون دینی نیز استخدام کرده است تا با آن فهمی درست و به دور از تنزیه صِرف و تشبیه محض در الهیات فلسفی و جهانبینی عقلانی ارائه دهد. بر اساس این آموزه، حداقل دو طبقة کلی برای موجودات قابل تصویر است؛ «حقیقت» بهمنزلة خزاین و ملکوت و «رقیقت» بهمنزلة تنزل وجود از آن مراتب. این آموزة متناظر با تشکیک در مظاهر، «حقیقت» را «متنزّل» در مراتب رقیقه و رقایق میداند و سلسلة عریض و طویل هستی را دارای وحدت حقیقت میبیند، و از کثرت تباینی موجودات بهشدت فاصله میگیرد و به توحید شخصی وجود میگراید. بر این اساس هستی از حقیقت اصیل خود به عالم اسمای الهی تجلی میکند، و از آن پس سیر نزولی آغاز و با گذر از هر عالمی تنزلی دیگر روی میدهد، و یکی دیگر از رقایق بروز میکند. برخی متون غامض دینی دربارة موجودات، فقط با این آموزه قابل تفسیر مطلوب و به دور از تشبیه صِرف یا تنزیه و تعطیل محض است که در آنها از عینیت اولیت و آخریت حق تعالی، عینیت ظهور و بطون واجب، معیت خداوند با مخلوقات بدون تجافی از مقام شامخ وجوب، تنزل موجودات از گنجینة غیب الهی، و تأثیر اسمای الهی در کیان موجودات و فیضبخشی به هستی سخن به میان آمده است.
فلسفه ملاصدرا
زهره سلحشور سفیدسنگی؛ سیدمرتضی حسینی شاهرودی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، ، صفحه 23-33
چکیده
در فلسفة اسلامی طرح مسئلة علم حضوری بهصراحت در آثار سهروردی یافت میشود و پس از او صدرالمتألهین آن را بسط داده است. سهروردی علم را به ظهور و نور تعریف کرده و ملاصدرا از این تعریف سود جسته است. هر چند ملاصدرا در مسئلة ابصار با سهروردی مخالفت میکند، اما در مواردی همچون حصول مدرکات خیالی از او متأثر است. از جمله موارد اختلاف این دو میتوان ...
بیشتر
در فلسفة اسلامی طرح مسئلة علم حضوری بهصراحت در آثار سهروردی یافت میشود و پس از او صدرالمتألهین آن را بسط داده است. سهروردی علم را به ظهور و نور تعریف کرده و ملاصدرا از این تعریف سود جسته است. هر چند ملاصدرا در مسئلة ابصار با سهروردی مخالفت میکند، اما در مواردی همچون حصول مدرکات خیالی از او متأثر است. از جمله موارد اختلاف این دو میتوان به مسئلة ابصار، مادی یا مجرددانستن قوة خیال، و اتصال یا اتحاد نفس با عقل فعال و از نقاط اشتراک میتوان به تعریف علم اشاره کرد. این نقاط افتراق و اشتراک برآمده از مبانی هر یک از این دو فیلسوف از جمله قابل یا فاعلدانستن نفس نسبت به صور و تعریف غیر ماهوی علم است؛ مثلاً مبنای اینکه نفس قابل یا فاعل صور است باعث تفاوت در نظریة ابصار و مبنای تعریف غیر ماهوی از علم باعث اشتراک در تعریف علم شده است.
فلسفه ملاصدرا
غلامحسین خدری
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، ، صفحه 35-46
چکیده
بخشی از آنچه در این دنیا به فهم و تجربة انسان درمیآید ملائم طبیعت وی نیست. از سویی، استدلال و باور به وجود خداوند حکیم، قادر و عادل مطلق برای متألهان از جمله امور انکارناشدنی است. مسئلة شر در دوران معاصر بیشتر حاصل صورتبندی گزارههایی است که خمیرمایۀ اصلی آنها برگرفته از همین دو جنبة فهم و تجربة انسانی است. منطقاً و به لحاظ تاریخی ...
بیشتر
بخشی از آنچه در این دنیا به فهم و تجربة انسان درمیآید ملائم طبیعت وی نیست. از سویی، استدلال و باور به وجود خداوند حکیم، قادر و عادل مطلق برای متألهان از جمله امور انکارناشدنی است. مسئلة شر در دوران معاصر بیشتر حاصل صورتبندی گزارههایی است که خمیرمایۀ اصلی آنها برگرفته از همین دو جنبة فهم و تجربة انسانی است. منطقاً و به لحاظ تاریخی پیش از چنین صورتبندی نوعی ناسازگاری در این دو جنبه به نظر میآمده که متألهان و فلاسفه را به تأمل واداشته است، چراکه با نظر به عالم، خصوصاً درد و رنج (شر) در عالم و مخلوق خدای حکیم و قادر و عادل مطلق دانستن آن، به طور طبیعی و در بدو امر ناسازگاری دیده میشود و پرسشی مطرح میشود مبنی بر اینکه چگونه است که چنان خدایی چنین عالمی را خلق کرده است؟
ملاصدرا برای حل مسائل ناشی از این ناسازگاری به دو رویکرد (در دو ساحت مابعدالطبیعی و ادراکی) متوسل شده است. در رویکرد نخست، مبنای او نظر به عالم به نحو ماتقدم و تحلیل مسائل به طور مابعدالطبیعی است؛ یعنی همچون اسلاف خود به بحث از عدمیبودن شر و ... میپردازد، اما او در رویکرد دوم تجربه را مقدم میکند که نتیجة آن پذیرش وجود شر ادراکی (درد، رنج و ...) و حل مسئلة شر با این ابتداست. از نظر وی راهحل این است که شرور ادراکی را حقیقتاً شرور بالذات و علاوه بر آن شرور مضاعف بدانیم و با تأکید بر این معنا، به جای توجه به مخلوقبودن عالم، به دستگاه ادراکی مدرک توجه کنیم.
فلسفه ملاصدرا
سید علی علم الهدی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، ، صفحه 63-76
چکیده
این مقاله درصدد اثبات گزارههایی است که موضوع آنها امور ممتنعالوجود است (قضایای لابتّیه) که به گزارة شرطیه تحویل میشوند و ساختار آنها حملیه نیست. از همینرو، از شمول قاعدة فرعیه خارج میشوند و از سوی دیگر، چون مهمترین استدلال برای اثبات نظریة وجود ذهنی مترتّب بر حملیبودن این نوع قضایاست، پس استدلال اصلی اثبات این نظریه ...
بیشتر
این مقاله درصدد اثبات گزارههایی است که موضوع آنها امور ممتنعالوجود است (قضایای لابتّیه) که به گزارة شرطیه تحویل میشوند و ساختار آنها حملیه نیست. از همینرو، از شمول قاعدة فرعیه خارج میشوند و از سوی دیگر، چون مهمترین استدلال برای اثبات نظریة وجود ذهنی مترتّب بر حملیبودن این نوع قضایاست، پس استدلال اصلی اثبات این نظریه نیز، با شرطیانگاری گزارههای یادشده، مخدوش میشود، اما در مقابل میتوان نظریة وجود ذهنی را که از مهمترین دستاوردهای فلسفة اسلامی است با استفاده از علم حضوری اثبات کرد.
فلسفه ملاصدرا
وحیده فخار نوغانی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، ، صفحه 77-90
چکیده
مسئلة نجات و رستگاری پیروان ادیان از جمله مسائل بحثبرانگیز در حوزة فلسفة دین است. در میان اندیشمندان اسلامی، ملاصدرا از جمله متفکرانی است که نجات و رستگاری را در پرتو عواملی فراتر از حقانیت و صدق ادیان تبیین میکند. نکتة مهم و درخور توجه این است که دیدگاه وی در خصوص مسئلة نجات کاملاً مبتنی بر مبانی معرفتشناسی خاص وی در خصوص «صدقپذیری ...
بیشتر
مسئلة نجات و رستگاری پیروان ادیان از جمله مسائل بحثبرانگیز در حوزة فلسفة دین است. در میان اندیشمندان اسلامی، ملاصدرا از جمله متفکرانی است که نجات و رستگاری را در پرتو عواملی فراتر از حقانیت و صدق ادیان تبیین میکند. نکتة مهم و درخور توجه این است که دیدگاه وی در خصوص مسئلة نجات کاملاً مبتنی بر مبانی معرفتشناسی خاص وی در خصوص «صدقپذیری گزارههای وحیانی» و نیز «امکان دستیابی به صدق» این گزارههاست. از دیدگاه وی هر چند گزارههای وحیانی از قابلیت اتصاف به صدق و کذب برخوردارند، اما عواملی همچون دستنیافتن به واقعیت و نفسالامر، توصیفناپذیری برخی از مراتب واقعیت در قالب گزارههای زبانی و نیز همساننبودن مرتبة ادراکی گوینده و مخاطب در گزارههای وحیانی، امکان دستیابی به صدق این گزارهها را برای عموم انسانها با دشواری مواجه میکند. بر همین اساس نیز، به نظر ملاصدرا، نجات در پرتو عوامل دیگری چون عبودیت و بندگی امکانپذیر است.
فلسفه ملاصدرا
مرتضی جعفریان؛ احد فرامرز قراملکی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، ، صفحه 91-105
چکیده
مسئلة این پژوهش، تحلیل دیدگاه ملاصدرا در نقد نظریة عدم امکان شناخت حقایق اشیاء و نیز بررسی انتقادی نظریة ملاصدرا در امکان شناخت حقایق امور است. ملاصدرا دو نظریة امتناع شناخت حقایق بسایط و امتناع شناخت حقایق همة اشیاء را نقد و تحلیل میکند. بنا بر نظر ملاصدرا، ماهیت را میشناسیم در عین آنکه وجود را نمیشناسیم. این بدین معنی است که ...
بیشتر
مسئلة این پژوهش، تحلیل دیدگاه ملاصدرا در نقد نظریة عدم امکان شناخت حقایق اشیاء و نیز بررسی انتقادی نظریة ملاصدرا در امکان شناخت حقایق امور است. ملاصدرا دو نظریة امتناع شناخت حقایق بسایط و امتناع شناخت حقایق همة اشیاء را نقد و تحلیل میکند. بنا بر نظر ملاصدرا، ماهیت را میشناسیم در عین آنکه وجود را نمیشناسیم. این بدین معنی است که ما حقایق اشیاء را میشناسیم و عدم معرفت به همة لوازم اشیاء به سبب عدم علم به وجود آنهاست، نه عدم علم به ماهیت آنها؛ عدم آگاهی ما به همة لوازم و آثار اشیاء معلول عدم علم به حقیقت وجود شیء است، اما بر اساس تعابیر مختلفِ رابطة ماهیت و وجود در حکمت متعالیه، امکان ندارد کنه ماهیت چیزی را بشناسیم و از حقیقت وجود آن بیخبر بمانیم؛ علاوه بر اینکه تحویل مفهوم حقیقت به ماهیت، در نظریة عدم امکان شناخت حقیقت، نارواست. تبیین رابطة وجود و ماهیت نشان میدهد که نمیتوان بین علم به ماهیت یک شیء موجود خارجی و علم به وجود آن مرز عبورناپذیری قائل شد
فلسفه ملاصدرا
سید مصطفی موسوی اعظم؛ حسن ابراهیمی؛ عبدالرسول کشفی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، ، صفحه 107-121
چکیده
در رویکرد مشهور، علیّت مستلزم کثرت وجودی، اعم از تباینی و تشکیکی، میان علّت و معلول است؛ با این حال، خودِ فلاسفه در مواضعی که کثرت وجودی برقرار نیست، علیّت را متحقّق دانستهاند. صدرا این قسم علیّت را به تحلیل عقلانی میداند و آگاهانه ملازمهای بین «علیّت» و «کثرت وجودی» نمییابد. تئوری علیّت تحلیلی مستلزم توسعة معنای ...
بیشتر
در رویکرد مشهور، علیّت مستلزم کثرت وجودی، اعم از تباینی و تشکیکی، میان علّت و معلول است؛ با این حال، خودِ فلاسفه در مواضعی که کثرت وجودی برقرار نیست، علیّت را متحقّق دانستهاند. صدرا این قسم علیّت را به تحلیل عقلانی میداند و آگاهانه ملازمهای بین «علیّت» و «کثرت وجودی» نمییابد. تئوری علیّت تحلیلی مستلزم توسعة معنای علیّت است و میباید تعریفی ارائه کرد که انطباقپذیر بر هر یک از کثرات وجودی و تحلیلی باشد. بر اساس مبانی حکمت متعالیه، دو تعریف از علیّت بیان میشود که توأمان انطباقپذیر بر کثرت وجودی و تحلیلی است. نخست، رابطة توقّف میان دو موجود؛ دوم، رابطة توقّف میان دو مصداق. از آنجا که کثرت «موجود» و «مصداق» لزوماً «کثرت وجودی» را به دنبال ندارد، اگر دو «موجود» و دو «مصداق» در خارج به دو «وجود» تحقّق یابند، علیّت خارجی است و اگر به یک «وجود» موجودند، علیّت تحلیلی است. با پذیرش دو تعریف فوق علیّت مستلزم کثرت وجودی (خارجی) نیست، بلکه مستلزم مطلقِ کثرت است، اعم از آنکه کثرت وجودی باشد یا تحلیلی. میتوان کاربردهای فراوانی از علیّت تحلیلی به دست آورد که برخی قبل از حکمت متعالیه و برخی بعد از آن، رواج یافته است: علیّت ماهیّت برای لوازم خود، علیّت امکان برای احتیاج، علیّت در برهان اقترانی حملی، علیّت عرض برای عرض، علیّت جوهر برای عرض، علیّت صورت (فصل) برای ماده (جنس) و علیّت ماده و صورت برای ذات ماهیت