علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
مرضیه اخلاقی؛ مسعود میشکار مطلق
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، صفحه 11-22
چکیده
مسئلة تناهی یا عدم تناهی عالم طبیعت که از جمله مسائل مطرح شده در هندسه و طبیعیات قدیم بوده، یکى از مسائل فلسفى بهشمار میرود که با استعانت و استمداد از قضایاى ریاضى مبرهن شده است. غرض از بیان این مسئله، اثبات محدودیت عالم جسم و جسمانى و تعیین پایان و منتهیالیه جهان ماده و عالم طبیعت بوده است؛ اما نه از این حیث که چون هر جسمی ابعاد ...
بیشتر
مسئلة تناهی یا عدم تناهی عالم طبیعت که از جمله مسائل مطرح شده در هندسه و طبیعیات قدیم بوده، یکى از مسائل فلسفى بهشمار میرود که با استعانت و استمداد از قضایاى ریاضى مبرهن شده است. غرض از بیان این مسئله، اثبات محدودیت عالم جسم و جسمانى و تعیین پایان و منتهیالیه جهان ماده و عالم طبیعت بوده است؛ اما نه از این حیث که چون هر جسمی ابعاد سهگانة محدودی دارد، پس عالم نیز محدود است چون عالم چیزی نیست جز موجودات آن، بلکه سخن بر افلاک، بهویژه محدد الجهات متمرکز شده است. پزسش این است که اصولاً ماوراء افلاک و اصطلاحاً فراتر از سطح فلکالافلاک چست؟ آیا خلأ است یا ملأ، یا نه خلأ و نه ملأ؟ اگر خلأ است آیا میتوان در آنجا امتدادی را تصویر نمود؟ اگر چنین است، چه نوع امتدادی است؟ طبیعیدانان در پاسخ به پرسشهای بالا، براهینی آوردهاند که منتج به اثبات مسئلة تناهی ابعاد شده است. نوشتار حاضر، پس از بیان براهین ارائه شده در آثار فلسفی ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا ـبه نمایندگی از فلسفههای مشاء، اشراق و متعالیهـ به بیان نقدهای علامه حسنزاده آملی بر این براهین پرداخته است. از نظر وی چون براهین مذکور در اثبات تناهی عالم جسمانی ناتوانند و از آنجا که آثار و افعال الهى منحصر به عالم شهادت مطلقه نیست ـبلکه ورای عالم جسم، عالم یا عوالم دیگری با مخلوقات و موجودات خاص هر عالم نیز وجود داردـ ما را به این حقیقت میرساند که نه تنها کلمات وجودی خداوند سبحان که اطوار و شئون اسمائى او هستند، غیر متناهىاند، بلکه کلمات عالم جسمانى و همچنین عالم جسمانی نیز غیر متناهى است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
اعظم اسلامی نشلجی؛ محمد سعیدی مهر
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، صفحه 23-32
چکیده
در معرفتشناسی معاصر، در باب ماهیت ادراک حسی و واقعنمایی آن، نظریات متعددی مطرح شده است. از آن میان، «واقعگرایی معرفتشناختی» بر این عقیده است که معرفت نسبت به جهان خارج ممکن بوده، عالم خارج مستقل از معرفت بشری وجود دارد و معرفت ما توصیفی از آن است. واقعگرایی معرفتشناختی به دو قسم «مستقیم» و «غیر مستقیم» تقسیم ...
بیشتر
در معرفتشناسی معاصر، در باب ماهیت ادراک حسی و واقعنمایی آن، نظریات متعددی مطرح شده است. از آن میان، «واقعگرایی معرفتشناختی» بر این عقیده است که معرفت نسبت به جهان خارج ممکن بوده، عالم خارج مستقل از معرفت بشری وجود دارد و معرفت ما توصیفی از آن است. واقعگرایی معرفتشناختی به دو قسم «مستقیم» و «غیر مستقیم» تقسیم میشود. در بدو امر به نظر میرسد نظریة ملاصدرا در باب ادراک حسی، با هر یک از واقعگرایی مستقیم و غیرمستقیم وجوه مشترکی دارد اما با اندکی تأمل تفاوتهای نظر ملاصدرا با هر یک، بهلحاظ دیدگاه خاص وی در باب هستیشناسی، آشکار و پیدایش نوعی «واقعگرایی غیر مستقیم صدرایی» ناگزیر خواهد شد؛ که در این مقاله به بیان آن پرداختهایم. آموزة «اتحاد عالم و معلوم»، واقعیت مجرد و مثالی علم را بهمثابه واسطه میان عالم و معلوم خارجی معرفی کرده و «تطابق وجودات طولی ماهیت» واقعنمایی ادراک حسی را تبیین میکند. اما به نظر میرسد ادراک یک شیء مادی که بهواسطه و در پرتو ادراک یک وجود مجرد مثالی در عالمی غیر از عالم طبیعت بهوقوع پیوسته، علیرغم سازگاری درونی که با دیگر آموزههای صدرایی دارد، از فهم متعارف از ادراک حسی بهدور بوده و خود محل بحث است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
نفیسه اهل سرمدی؛ مرتضی طباطبائیان نیم آورد
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، صفحه 33-42
چکیده
اصالت وجود از ارکان بنیادین حکمت صدرایی است. یکی از اشکالات وارد شده به آن این است که اصالت وجود مستلزم واجب الوجود بالذات بودن همة موجودات است. ملاصدرا دو پاسخ به این اشکال داده است: پاسخ نخست بر مبنای تفکیک دو معنای واژة «بالذات» است و توجه به امکان فقری و تفکیک ضرورت ذاتی منطقی و فلسفی، اساس دومین پاسخ صدراالمتالهین به این اشکالند. ...
بیشتر
اصالت وجود از ارکان بنیادین حکمت صدرایی است. یکی از اشکالات وارد شده به آن این است که اصالت وجود مستلزم واجب الوجود بالذات بودن همة موجودات است. ملاصدرا دو پاسخ به این اشکال داده است: پاسخ نخست بر مبنای تفکیک دو معنای واژة «بالذات» است و توجه به امکان فقری و تفکیک ضرورت ذاتی منطقی و فلسفی، اساس دومین پاسخ صدراالمتالهین به این اشکالند. اکثر متفکران و صاحبان اندیشه پس از ملاصدرا، تنها به یکی از این دو پاسخ توجه کردهاند. این در حالی است که چنین رویکردی ناتوان از حل اشکال بوده و طریق صائب آنست که ضمن توجه به هر دو پاسخ، مناط نیاز به علت را از امکان ذاتی به امکان وجودی تغییر دهیم. برای این منظور ابتدا تصویری از مدعای اصالت وجود ارائه، سپس اشکال مشهور شیخ اشراق بر اصالت وجود را طرح نموده و پس از بیان جواب ملاصدرا به آن و مبتنی بر همین جواب، به طرح اشکالِ اصلی که موضوع نوشتار حاضر است، خواهیم پرداخت.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
جواد پارسایی؛ سید محمد موسوی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، صفحه 43-54
چکیده
«الواحد لایصدر عنه الا الواحد» قاعدهای است که در فلسفة اسلامی اهمیت فراوانی دارد. فلاسفة برجسته مسلمان همچون ابنسینا و ملاصدرا این قاعده را پذیرفتهاند و براهینی را بر اثبات آن اقامه کردهاند؛ از طرف دیگر، برخی متکلمان منکر این قاعده شدهاند و با طرح نقضها و اشکالاتی بهدنبال تضعیف این قاعده بودهاند. قاعدة الواحد طبق ...
بیشتر
«الواحد لایصدر عنه الا الواحد» قاعدهای است که در فلسفة اسلامی اهمیت فراوانی دارد. فلاسفة برجسته مسلمان همچون ابنسینا و ملاصدرا این قاعده را پذیرفتهاند و براهینی را بر اثبات آن اقامه کردهاند؛ از طرف دیگر، برخی متکلمان منکر این قاعده شدهاند و با طرح نقضها و اشکالاتی بهدنبال تضعیف این قاعده بودهاند. قاعدة الواحد طبق مبانی حکمت متعالیه دارای مفاهیمی است که منشأ بسیاری از اشکالات منکرین این قاعده به توجه نکردن به معنای صحیح همین مفاهیم بازمیگردد. در این نوشتار ابتدا با توضیح و تبیین مفاهیم این قاعده، با رویکردی صدرایی براهین و اشکالات آن مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و این نتیجه حاصل شد که اگرچه برخی از برهانهای مشائین بر این قاعده خالی از اشکال نیست اما طبق مبانی حکمت متعالیه برهان محکمتری بر آن اقامه شده و به نقضها و اشکالات وارده بر آن پاسخ داده شده است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
مهدی خادمی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، صفحه 55-66
چکیده
قرآن کریم دو دیدگاه متفاوت و در عین حال سازگار با هم نسبت به انسان دارد؛ نگاهی آرمان گرایانه در مقام تشریع و تکلیف و در عین حال دیدگاهی واقع گرایانه در مقام امتثال اوامر الهی. در نگاه نخست – که نگاه قرآن به انسان در مقام تشریع است- قرآن کریم معتقد است که تمامی انسان ها این قابلیت و توانایی را دارند که به کمال نهایی خویش دست یابند و این ...
بیشتر
قرآن کریم دو دیدگاه متفاوت و در عین حال سازگار با هم نسبت به انسان دارد؛ نگاهی آرمان گرایانه در مقام تشریع و تکلیف و در عین حال دیدگاهی واقع گرایانه در مقام امتثال اوامر الهی. در نگاه نخست – که نگاه قرآن به انسان در مقام تشریع است- قرآن کریم معتقد است که تمامی انسان ها این قابلیت و توانایی را دارند که به کمال نهایی خویش دست یابند و این توقع از تمامی انسان ها، توقعی به جاست. اما از منظر دیگر- که دیدگاه قرآن به انسان در مقام امتثال است- معتقد است که اکثر انسان ها در واقعیت نخواهند توانست به این مهم نائل آیند. از منظر ملاصدرا با اصولی مانند اصالت وجود، حرکت جوهری نفس، اتحاد عاقل و معقول و دیگر اصول حکمت متعالیه می توان گفت که نفس انسان با حرکت جوهری خویش و با انتخاب معقولات متناسب و در مجموع با تربیت صحیح عقل نظری و عقل عملی این توانایی و قابلیت را دارد که خود را به مرحله تجرد تام برساند. اما در عین حال اکثر انسان ها از این امر مهم غافل شده و لذا در عمل راه دیگری را در حیات خویش اتخاذ می کنند.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
علی زمانی خارائی؛ علی اله بداشتی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، صفحه 67-76
چکیده
تقریر صدرالمتألهین از حشر، تقریری کامل و جامع است که به تبیین عقلانی بسیاری از آموزهای دینی کمک کرده و به جمع بسیاری از ظواهر شریعت میانجامد. او در این راه غالب اصول و نوآوریهای فلسفی خود را به خدمت گرفته و از تمام ظرفیت حکمت متعالیه در این بخش بهره میبرد. یکی از مبانی جهان شناختی او در مسالهی حشر انسانها، عوالم سهگانهی وجود ...
بیشتر
تقریر صدرالمتألهین از حشر، تقریری کامل و جامع است که به تبیین عقلانی بسیاری از آموزهای دینی کمک کرده و به جمع بسیاری از ظواهر شریعت میانجامد. او در این راه غالب اصول و نوآوریهای فلسفی خود را به خدمت گرفته و از تمام ظرفیت حکمت متعالیه در این بخش بهره میبرد. یکی از مبانی جهان شناختی او در مسالهی حشر انسانها، عوالم سهگانهی وجود است. او با طرح کردن دو عالم مثال و عقل به عنوان آخرت، و نیز با توجه به تناظر مشاعر انسانی با این عوالم و کیفیت ادراک انسان، به سیر صعودی نفس توجه کرده و حالات مختلف حشر انسانها را با هر یک از این عوالم را توضیح میدهد. او با توجه به همین مطالب به تبیین عقلانی و اثبات ظواهر متون دینی در مورد بهشت و جهنم و کیفیت عذاب یا پاداش نفوس همت گماشته و در این باره، به سوالات مختلفی پاسخ میدهد.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
شهناز شایان فر؛ سیده زهرا حسینی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، صفحه 77-86
چکیده
در طول تاریخ تفکر، برهان و شهود دو روش دستیابی به حقیقت تلقی شده است. در این راستا آنچه در وهلۀ اول اندیشمندان را به فکر واداشته این است که کدامیک از این دو طریق معتبرتر و کاربردیتر است. بررسی این دو روش نشان میدهد که، گرچه هر یک از آنها به تنهایی از مزایای خاصی برخوردار هستند، ولی در عین حال حصرنظر به یکی از دو روش برهان و شهود، ...
بیشتر
در طول تاریخ تفکر، برهان و شهود دو روش دستیابی به حقیقت تلقی شده است. در این راستا آنچه در وهلۀ اول اندیشمندان را به فکر واداشته این است که کدامیک از این دو طریق معتبرتر و کاربردیتر است. بررسی این دو روش نشان میدهد که، گرچه هر یک از آنها به تنهایی از مزایای خاصی برخوردار هستند، ولی در عین حال حصرنظر به یکی از دو روش برهان و شهود، در مسیر حقیقتیابی، چندان راهگشا نبوده، و توانایی حل بسیاری از معضلات فکری اندیشمندان را نداشته است. لذا تلفیق این دو روش مورد توجه برخی متفکران قرار گرفته است. در واقع این دسته از متفکران اسلامی، فلسفهای شهودی را ابزار کار خود قرار دادهاند، که از جملة آنان میتوان به ملاصدرا اشاره نمود. پرسش پایه این جستار عبارت است از: چگونه شهود ملاصدرا با فلسفة او سازگار است؟ در این مقاله ضمن اشاره به پارهای انتقادات در باب کاربرد شهود در فلسفه و پاسخ به آنها با توجه به نظام حکمت صدرایی نشان خواهیم داد که صدرا توانست به نحوی از شهود در فلسفه استفاده نماید که نه تنها به حیثیت تعقلی فلسفه خدشهای وارد نگردد، بلکه چنین کاربردی با تفکر فلسفی صدرایی کاملاً هماهنگ باشد.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
اعظم قاسمی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، صفحه 87-98
چکیده
علیت در فلسفة غرب و فلسفة اسلامی در دو حوزة مابعدالطبیعه و طبیعیات مطرح میشود اما در فلسفة اسلامی به تبیین مابعدالطبیعی علیت اهمیت فراوان داده شده است. در غرب با فلسفة تجربی و انتقادات هیوم و در نهایت با فلسفة کانت که معرفت متافیزیکی را امکانناپذیر اعلام کرد، تبیین و تحلیل مابعدالطبیعی علیت بهکنار رفت؛ هر چند بهطور کامل از بین ...
بیشتر
علیت در فلسفة غرب و فلسفة اسلامی در دو حوزة مابعدالطبیعه و طبیعیات مطرح میشود اما در فلسفة اسلامی به تبیین مابعدالطبیعی علیت اهمیت فراوان داده شده است. در غرب با فلسفة تجربی و انتقادات هیوم و در نهایت با فلسفة کانت که معرفت متافیزیکی را امکانناپذیر اعلام کرد، تبیین و تحلیل مابعدالطبیعی علیت بهکنار رفت؛ هر چند بهطور کامل از بین نرفته است. بهتبع این تغییر، اثبات خداوند از طریق اصل علیت نیز خدشهدار میشود. اما در فلسفة اسلامی و بهویژه فلسفة صدرایی این اصل بهاعتبار و قوت خود باقی است. در این مقاله ابتدا به تحلیل مفهوم علیت از نظر استاد مطهری و هیوم، سپس به بررسی تفاوت دیدگاههای ایندو متفکر در اینباره و در پایان به جمعبندی این دیدگاهها و نتیجهگیری پرداختهایم. استاد مطهری بر مبنای اصل رکین اصالت وجود و با عنایت به مباحث متفکران غربی، نگاهی نو به حکمت متعالیه افکنده و به اثبات عقلی اصل ضرورت و سنخیت علّی و معلولی پرداخته است و آن را اصلی واقعی و خارجی میداند؛ اما هیوم با تبیین تجربی اصل علیت تیشه به ریشة اصل ضرورت و سنخیت زده و علیت را امری ذهنی تلقی میکند. در عین حال، به برخی انتقادات هیوم در باب علّیت طبیعی نمیتوان پاسخی درخور داد و این اشکالات همچنان چشم بهراه پاسخهای جدید است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
محمد تقی کرمی قهی؛ عباس جنگ
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، صفحه 99-112
چکیده
مسئلة معاد یکی از مهمترین ارکان ادیان ابراهیمی است و این ادیان با رویکردهای مختلف، سعی در مواجهه با آن داشتهاند. از یک طرف چیستی معاد در قالب معادشناسی دینی به پرسشهایی دربارة چیستی انسان و جهان در نسبت با حکمت و ارادة الهی در دنیای بعد از مرگ و رستاخیز پیوند میخورد و از طرف دیگر گونههای معادشناسی دینی اشکال خاصی را از جهانشناسی ...
بیشتر
مسئلة معاد یکی از مهمترین ارکان ادیان ابراهیمی است و این ادیان با رویکردهای مختلف، سعی در مواجهه با آن داشتهاند. از یک طرف چیستی معاد در قالب معادشناسی دینی به پرسشهایی دربارة چیستی انسان و جهان در نسبت با حکمت و ارادة الهی در دنیای بعد از مرگ و رستاخیز پیوند میخورد و از طرف دیگر گونههای معادشناسی دینی اشکال خاصی را از جهانشناسی و انسانشناسی رقم میزند که بهخوبی خود را در قالب زندگی و اخلاق عملی در نسبت انسان، جهان و ارادة الهی در نگاه و زندگی پیروان آن ادیان نمایان میسازد. در این نوشتار، با تأکید بر رویکرد دینشناسی تطبیقی، ضمن مرور نظریات مختلف دربارة معاد جسمانی و روحانی در اسلام و مسیحیت، به مقایسة نظر ملاصدرا و سنت آگوستین خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که نوع انسانشناسی و جهانشناسی ملاصدرا با تأکید بر اثبات عقلی و نقلی معاد جسمانی انسان، و همچنین تأکید بر اهمیت دنیای مادی در یک نظم پیشینی الهی بهعنوان یکی از مراحل تکامل انسانی و زیستن در آن بهعنوان یکی از مخلوقات باری تعالی، دارای اهمیت فراوانی برای تعالی انسان تا روز رستاخیز است، که زمینة سوژه شدن دنیای مادی و طبیعی را برای الاهیات اسلامی در ابعاد مختلف فراهم میآورد. اما نوع انسانشناسی و جهانشناسی الاهیاتی آگوستینی بر نفی دنیای مادی و در نظر گرفتن آن بهعنوان عرصة مجازات انسان برای گناه نخستین و هبوط انسان تأکید دارد. زیست مادی و دنیوی انسان و تمام ظواهر و اقتضائات آن و حتی مرگ انسان، همه در پرتو مجازات و خشم الهی قابل فهم و تفسیر است، که تنها در پرتو عنایت الهی در روز رستاخیز امکان سعادت انسان مهیا خواهد شد. در این حالت، بر خلاف الاهیات اسلامی، در رویکرد مسیحی دنیای طبیعی بهشکل سلبی در ابعاد مختلف نفی و تقبیح میشود.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
مریم آقامحمدرضا؛ سید مصطفی محقق داماد
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، صفحه 113-128
چکیده
ملاصدرا نظریة وحدت شخصی وجود را بهعنوان راه حل نهایی خود در مسئلة ربط کثیر به واحد معرفی میکند. در این دیدگاه، تنها وجود حقیقی وجود حق تعالی است و باقی، ظهورات و نمودهای حق تعالی بهشمار میآیند. اینجاست که اصل علیت از بین رفته و اصل تشّأن جای آن را میگیرد. در این دیدگاه علت و معلول به وجود و ظهور تبدیل میشود و همة کثرات بهعنوان ...
بیشتر
ملاصدرا نظریة وحدت شخصی وجود را بهعنوان راه حل نهایی خود در مسئلة ربط کثیر به واحد معرفی میکند. در این دیدگاه، تنها وجود حقیقی وجود حق تعالی است و باقی، ظهورات و نمودهای حق تعالی بهشمار میآیند. اینجاست که اصل علیت از بین رفته و اصل تشّأن جای آن را میگیرد. در این دیدگاه علت و معلول به وجود و ظهور تبدیل میشود و همة کثرات بهعنوان نمود و ظهور وجود محض شناخته میشوند. این مقاله درصدد است نشان دهد که این نظریه علاوه بر نفی علیت و کثرت، بهعنوان دو اصل وجودشناختی در تفکر فلسفی، با برخی مشکلات فلسفی و کلامی دیگر نیز مواجه شده است؛ از جملة اعتقاد به خلق مدام و نفی علیت اعدادی و انکار علم و پذیرش جبر فاتالیستی. در نهایت میتوان نتیجه گرفت که جایگاه این بحث بهدلیل غیر عقلانی بودن آن در فلسفه نیست و لذا نمیتوان آن را بهعنوان راه حل عقلانی و فلسفی برای حل مسئله ربط کثیر به واحد لحاظ کرد. البته این در حالی است که ملاصدرا در ابتدای اسفار و شواهد بیان میکند که هنر من برهانی نمودن شهودات عرفانی است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
محمد حسین وفائیان؛ امیر عباس علیزمانی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، صفحه 129-142
چکیده
«علم» در حکمت متعالیه مساوق با وجود انگاشته میشود. تحلیل علم در پرتو تفسیری وجودی از آن، سبب ارائۀ ویژگیهایی خاص برای دو گونۀ علم حصولی و علم حضوری در معرفتشناسی حکمت متعالیه میگردد. مسئلۀ پژوهش جاری، تبیین نسبت علم حصولی و حضوری با «توجیه معرفتی» و مشخص نمودن حیطۀ جریان توجیه معرفتی در دو گونۀ مذکور از معرفت است. ...
بیشتر
«علم» در حکمت متعالیه مساوق با وجود انگاشته میشود. تحلیل علم در پرتو تفسیری وجودی از آن، سبب ارائۀ ویژگیهایی خاص برای دو گونۀ علم حصولی و علم حضوری در معرفتشناسی حکمت متعالیه میگردد. مسئلۀ پژوهش جاری، تبیین نسبت علم حصولی و حضوری با «توجیه معرفتی» و مشخص نمودن حیطۀ جریان توجیه معرفتی در دو گونۀ مذکور از معرفت است. رهیافت بهدست آمده که با رویآوردی تحلیلیـمنطقی در عبارات صدرالمتألهین حاصل شده، اثبات نیازمندی علم حصولی (بهسبب دوگانگی وجود علمی و وجود عینی در آن) به توجیه معرفتی و انحصار آن در «برهان» است. علم حضوری نیز، از آن جهت که با شهود وجود عینیِ معلوم حاصل میگردد، در دو گونۀ متفاوت خود (حسی و فراحسی)، بینیاز از توجیه بیرونی و خودموجه است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
نجف یزدانی؛ محمد حسین دهقانی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، صفحه 143-156
چکیده
اعتقاد به حصول ماهیت اشیاء در ذهن، در بحث وجود ذهنی، سبب طرح اشکالات متعددی در این زمینه گردیده است که از آن جمله میتوان به اتصاف ذهن به امور متضاد، اتصاف ذهن به لوازم ماهیت و مهمتر از همه اجتماع دو مقوله اشاره کرد. اندیشمندان زیادی در پی پاسخ به این اشکالات برآمدهاند. یکی از این پاسخها متعلق به فاضل قوشچی در شرح بر تجرید الاعتقاد ...
بیشتر
اعتقاد به حصول ماهیت اشیاء در ذهن، در بحث وجود ذهنی، سبب طرح اشکالات متعددی در این زمینه گردیده است که از آن جمله میتوان به اتصاف ذهن به امور متضاد، اتصاف ذهن به لوازم ماهیت و مهمتر از همه اجتماع دو مقوله اشاره کرد. اندیشمندان زیادی در پی پاسخ به این اشکالات برآمدهاند. یکی از این پاسخها متعلق به فاضل قوشچی در شرح بر تجرید الاعتقاد است. وی میکوشد با بیان تمایز بین دو امر حاصل در ذهن و قایم به ذهن این مشکلات را حل نماید که سبب شکلگیری دیدگاهی جدید در مورد وجود ذهنی گردیده است. دو موضع در باب دیدگاه وی مطرح شده است: جوادی آملی دیدگاه وی را تا حدی متمایز از نظر ملاصدرا بیان میکند ولی در عین حال با تمایز بین چهار امرِ وجود علم، ماهیت علم، وجود ذهنی معلوم و ماهیت معلوم، آن را قابل پذیرش میداند. حسنزاده آملی دیدگاه قوشچی را با دیدگاه ملاصدرا یکی دانسته و اختلاف آنها را تنها در تعبیر میداند و دلیل اشکال ملاصدرا بر وی را عدم بیان تعبیر صحیح قوشچی مطرح میکند. در این پژوهش با بازخوانی نظریه فاضل و پذیرش هر دو تفسیر ارائهشده، دیدگاه وی را زمینهساز شکلگیری نظرات بعدی معرفی مینماییم. این تحقیق نشان میدهد دیدگاه قوشچی قابلیت پاسخ به شبهات مطروحه در بحث وجود ذهنی را دارد و میتوان آن را بر دیدگاههای متأخرین تطبیق کرد.