فلسفه ملاصدرا
سیداحمد عقیلی؛ کریم نجفی برزگر؛ محمدرضا عامری برکی
چکیده
یکی از نکات مهم درحیات تاریخی حکمت صدرایی آن است که به لحاظ تاریخی مدت زمان بسیاری به طول انجامید تا این حکمت درحوزه های علمی جایگاه خود را بازیابد و مورد قبول قرار گیرد. مسئلهای که ریشه در ماهیت این مکتب و تعارضات و فضای اجتماعی-تاریخی آن دارد و بررسی آن میتواند ضمن روشن شدن وجوه تاریک و ناشناخته حکمت صدرایی، تفاوتها و تقابلات آن ...
بیشتر
یکی از نکات مهم درحیات تاریخی حکمت صدرایی آن است که به لحاظ تاریخی مدت زمان بسیاری به طول انجامید تا این حکمت درحوزه های علمی جایگاه خود را بازیابد و مورد قبول قرار گیرد. مسئلهای که ریشه در ماهیت این مکتب و تعارضات و فضای اجتماعی-تاریخی آن دارد و بررسی آن میتواند ضمن روشن شدن وجوه تاریک و ناشناخته حکمت صدرایی، تفاوتها و تقابلات آن را با سایر مکاتب بازنماید.بر این اساس در این مقاله با روشی تاریخی تحلیلی با بررسی حیات تاریخی حکمت متعالیه پس از ملاصدرا تلاش می گردد به این سوال اصلی پاسخ داده شود که چرا حکمت متعالیه پس ملاصدرا با وفقه بسیار در فلسفه اسلامی رواج یافت و موانع این وقفه تاریخی چیست. به طور کلی حیات تاریخی حکمت متعالیه با فراز و فرودهایی همراه بوده است به طوری که این مکتب در آغاز به دلایلی چندان رواج و رشدی نداشت ولی پس از آن با توجه به ماهیت تلفیقی و ترکیبی خود توانست نظریات معارض زمانه را از وضعیت تقابل خارج نماید و به صورت گسترده رشد یابد. در این بستر مهمترین علل عدم رواج و وقفه تاریخی آن ریشه در نفوذ فلسفه سنتی و تسلط اندیشه اخباریگری و حدیث گرایی و تقابل و تعرضات حکمت متعالیه با مکتب فلسفی حکیم تبریزی دارد.
فلسفه ملاصدرا
سمیه واسعی؛ عباس جوارشکیان؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی
چکیده
شناخت حقیقت بدن مادی در حکمت متعالیه، مستلزم شناخت نفس و در نتیجه منجر به معرفت نفس خواهد شد؛ اما با وجود اهمیت آن، در آثار فیلسوفان به طور پراکنده و موجز بدان پرداخته شده است. مقاله حاضر در صدد است تا با توجه به مبانی خاص صدرالمتألهین به بررسی تفصیلی حقیقت بدن مادی بپردازد. بر اساس سه اصل وجود شناختی در حکمت متعالیه یعنی اصالت وجود، ...
بیشتر
شناخت حقیقت بدن مادی در حکمت متعالیه، مستلزم شناخت نفس و در نتیجه منجر به معرفت نفس خواهد شد؛ اما با وجود اهمیت آن، در آثار فیلسوفان به طور پراکنده و موجز بدان پرداخته شده است. مقاله حاضر در صدد است تا با توجه به مبانی خاص صدرالمتألهین به بررسی تفصیلی حقیقت بدن مادی بپردازد. بر اساس سه اصل وجود شناختی در حکمت متعالیه یعنی اصالت وجود، تشکیک، حرکت اشتدادی و اصل دیگر مطرح در علم النفس صدرایی یعنی «النفس فی وحدتها کل القوا»، وجود واحد انسانی با حرکت جوهری سیر خود را از ماده عنصری آغاز کرده و با طی درجات وجود تدریجاً به تجرد میرسد. این پژوهش ضمن بررسی تفصیلی سیر از ماده به مجرد، به تبیین معنای مادی ـ مجرد بودن نفس و رفع دو شبهه مهم در این زمینه پرداخته و در پایان به این دستاورد رسیده که حیثیت مادی نفس با حیثیت تجردیاش توأم با یکدیگر و بلکه یگانه است و حقیقت بدن که عبارت است از ظهور و بروز قوا و کمالات نفس به شکل صور مقداری؛ متمایز با حیث مادی نفس میباشد.
فلسفه ملاصدرا
سید ابوالقاسم حسینی کمار علیا
چکیده
امواج یکی از مفاهیم های کلیدی در فیزیک بوده و زمینه ای مناسب برای پژوهشی تطبیقی بین فیزیک و فلسفه می باشد.پژوهش پیش روبا رویکردی فلسفی امواج الکترومغناطیسی را از نظر مفهومی و هسستی شناختی در اندیشه فلاسفه نوصدرایی مورد بررسی قرار داده وبه این نتایج رهنمون شد که امواج الکترومغناطیسی با مفاهیم دیگر همچون میدان و ماده و انرژی ارتباط ...
بیشتر
امواج یکی از مفاهیم های کلیدی در فیزیک بوده و زمینه ای مناسب برای پژوهشی تطبیقی بین فیزیک و فلسفه می باشد.پژوهش پیش روبا رویکردی فلسفی امواج الکترومغناطیسی را از نظر مفهومی و هسستی شناختی در اندیشه فلاسفه نوصدرایی مورد بررسی قرار داده وبه این نتایج رهنمون شد که امواج الکترومغناطیسی با مفاهیم دیگر همچون میدان و ماده و انرژی ارتباط تنگاتنگی دارند. میدان از سنخ انرژی وانرژی از نظر فلسفی جوهری مادی است که پژوهش های دردست قادر به تبیین حقیقت آن نیستند. امواج الکترو مغناطیسی حالت انتقال و حرکت انرژی هستند و فرکانس امواج نشانگر میزان انرژی منتقل شده است . با رویکرد ابزار انگارانه امواج اجزائ طبیعت نیستند ؛ بلکه عناصر تشکیل دهنده تلاش وکوشش ما برای فهم طبیعت اند. با رویکرد واقع گرایانه سه احتمال فلسفی در مورد امواج می توان بیان کرد 1)جوهرمجرد ، 2)عرض مادی و 3) از نظر هستی شناختی در خارج به صورت ربطی موجود هستند و از نظر مفهومی از نوع مفاهیم فلسفی ( معقول ثانی فلسفی ) می باشند .
فلسفه ملاصدرا
احسان صمصامی؛ جلال پیکانی؛ میثم اکبرزاده؛ میکائیل جمال پور
چکیده
تک خداباوری کلید حل مسئلة بی معنایی زندگی انسان معاصر می باشد. نسبت خداباوری و معنای زندگی همان نسبت خورشید و نور خورشید می باشد، به این معنا که معنای زندگی انسان معاصر لحظه به لحظه به خداوند وابسته است. دیدگاه جوادی آملی به مسئلة بی معنایی زندگی مبتنی بر خداباوری حداکثری است. جوادی آملی با استفاده از مبانی فلسفی اوّلی خود که مبتنی ...
بیشتر
تک خداباوری کلید حل مسئلة بی معنایی زندگی انسان معاصر می باشد. نسبت خداباوری و معنای زندگی همان نسبت خورشید و نور خورشید می باشد، به این معنا که معنای زندگی انسان معاصر لحظه به لحظه به خداوند وابسته است. دیدگاه جوادی آملی به مسئلة بی معنایی زندگی مبتنی بر خداباوری حداکثری است. جوادی آملی با استفاده از مبانی فلسفی اوّلی خود که مبتنی بر نگاه خداباورانه می باشد به حلّ مسئلة بی معنایی زندگی انسان معاصر کمک نموده است. برخی از مبانی اوّلی ایشان اصل علّیّت و استحاله جمع هستی و نیستی می باشد که در حلّ مسئلة بی معنایی زندگی انسان معاصر راهگشا می باشند. این مقاله که با روش کتابخانه ای سامان یافته است با رجوع به ادبیّات فیلسوف معاصر جوادی آملی درصدد پاسخ به این سؤال می باشد که جوادی آملی چه کمکی در خصوص مسئلة بی معنایی زندگی به انسان معاصر می نماید؟ و این تحقیق از بُعد فلسفی درصدد اثبات معناداری زندگی از منظر نوصدرائیان بویژه جوادی آملی می باشد. یافته های پژوهش حاضر بدین قرار است: 1. دیدگاه جوادی آملی در خصوص کمک به حل مسئلة بی معنایی زندگی مبتنی بر نظریة خدا محور از معنای زندگی می باشد. 2. کلید حل مسئلة بی معنایی زندگی انسان معاصر خداباوری می باشد. 3. مبانی فلسفی اوّلی فلاسفه نوصدرایی نقش حیاتی در کمک به حلّ مسئلة بی معنایی زندگی دارد. 4. در مکتب نوصدرایی نیز ضمن تحفّظ بر مبانی و عناصر جوهری با بازپیرایی و بازسازی روبرو هستیم و ایده های جدیدی ارائه گردیده است.
فلسفه ملاصدرا
زهرا ذاکری؛ مسعود فکری؛ عزت ملا ابراهیمی؛ غلامعباس رضایی هفتادر
چکیده
مبحث «مقتضای حال» همواره به عنوان یکی از مباحث بنیادین علم بلاغت مطرح بوده است. این موضوع، چهار مؤلفة اصلی دارد که شامل: «مقتضای متکلم»، «مقتضای مخاطب»، «مقتضای کلام» و «مقتضای موقعیتهای کلام» میشود. تمرکز این پژوهش بر بخش «مقتضای مخاطب»خواهد بود. مقتضای مخاطب بهمعنای رعایت تناسب ...
بیشتر
مبحث «مقتضای حال» همواره به عنوان یکی از مباحث بنیادین علم بلاغت مطرح بوده است. این موضوع، چهار مؤلفة اصلی دارد که شامل: «مقتضای متکلم»، «مقتضای مخاطب»، «مقتضای کلام» و «مقتضای موقعیتهای کلام» میشود. تمرکز این پژوهش بر بخش «مقتضای مخاطب»خواهد بود. مقتضای مخاطب بهمعنای رعایت تناسب کلام با دریافتکنندۀ آن است. بیتردید شناخت مخاطب، مقدمه رعایت این تناسب است. بر این اساس هر قدر معیارهای مخاطبشناسی دقیقتر و کاملتر باشند، رعایت مقتضای مخاطب صحیحتر انجام میشود. مخاطبشناسی در کتب بلاغی، محدود به علم و توجه مخاطب است. تقسیم مخاطب به خالیالذهن، مردد و منکر مؤید این مطلب است، اما ویژگیهای مخاطب در علم و توجه خلاصه نمیشود، بلکه عناصر دیگری در ساختار ادراکی و رفتاری انسان وجود دارد که هر کدام متکلم را به انتخاب شیوهای خاص در سخن گفتن سوق میدهد. از آنجایی که این پژوهش، قرآنی است، معرفت نفسی ضروری نمود که با انسانشناسی وحیانی سازگار باشد. به همین منظور انسانشناسی صدرایی که تا حد زیادی برگرفته از قرآن و احادیث است، برای این امر انتخاب شد. بدین ترتیب ابتدا انسانشناسی صدرایی تبیین و مؤلفههای ساختار وجودی انسان در دو ساحت ادراکی و رفتاری ذکر شد، سپس بر اساس منطوق و مفهوم هر مؤلفه، ارتباط آن مؤلفه از ساختار انسان با ساختار زبانی متناسب با آن بیان گردید و در بخش نهایی، آیات مورد نظر بر اساس این ساختار متناظر تحلیل شدند. نقطه تمرکز بحث، نمود مخاطبشناسی زبانی در خطابهای قرآنی حضرت موسی(ع) بر اساس انسانشناسی در نظام فلسفی صدرایی است.
فلسفه ملاصدرا
محمد اسماعیل عبداللهی؛ حسن رمضانی
چکیده
به منظور فهم، استنباط و ابلاغ پیامهای باطنی و عرفانی اسلام در مقیاس تمدنی، ضروری است تا نگرش سیستمی در ساحت باطنی اسلام و نظام عرفانی دین تحقق پیدا کند تا در فضای مطالعه، مقایسه و رقابت، کارآمدی و اثربخشی عرفان اسلامی در صحنه مدیریت زندگی اجتماعی بشر به شایستگی جلوه نماید. این تحقیق از نوع پژوهشهای توسعهای و با بهرهگیری ...
بیشتر
به منظور فهم، استنباط و ابلاغ پیامهای باطنی و عرفانی اسلام در مقیاس تمدنی، ضروری است تا نگرش سیستمی در ساحت باطنی اسلام و نظام عرفانی دین تحقق پیدا کند تا در فضای مطالعه، مقایسه و رقابت، کارآمدی و اثربخشی عرفان اسلامی در صحنه مدیریت زندگی اجتماعی بشر به شایستگی جلوه نماید. این تحقیق از نوع پژوهشهای توسعهای و با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی، به اثبات فرضیه «وجودِ سیستمِ کاربردی عرفان اجتماعی اسلام» پرداخته است تا از این طریق کارآمدی عرفان را در میدان رقابتهای عمومی و در حیات اجتماعیِ بشر ثابت کند. عرفان اجتماعی، شاخهای از عرفان کاربردی است که معنویت سلوکی را از حوزه زندگی فردی به حوزه مدیریت زندگی جمعی بسط داده و سلوک عمومی در صحنه اجتماعی را متبلور ساخته است. منشأ و خاستگاه اولیه عرفان اجتماعی، اسلام و آموزههای اسلامی است و موضوع عرفان اجتماعی، وجود حق تعالی است به لحاظ ظهور و تجلیات اسماء کلیه الهیّه در هستی به قدر طاقت بشری. هدف نهایی عرفان اجتماعی، زمینهسازی شهود خداوند است که از رهگذر فنای مطلق انسان و باقی ماندن به بقاء الله حاصل میشود و هدف اولیه و میانی عرفان، زمینهسازی شهود ارتباطات شبکه هستی و رسیدن به اسرار عالم و دستگیری از دیگران و رساندن به حقیقت مطلق هستی است.
فلسفه ملاصدرا
حسین خالقی پور؛ علی الله بداشتی
چکیده
حشر حیوانات از جمله مباحثی است که همواره میان حکما، متکلمان و بزرگان دین مورد اختلاف بوده است. برخی از آنان معتقدند که نفوس حیوانات پس از مرگ، هیچگونه بقایی ندارد و برخی دیگر که معتقد به تجرد نفس حیوانات هستند، قائل به وجود حشر برای آنان میباشند. در این مقاله، ضمن پذیرش حشر نفوس حیوانات بر اساس آیات و روایات، به بررسی نحوۀ حیات ...
بیشتر
حشر حیوانات از جمله مباحثی است که همواره میان حکما، متکلمان و بزرگان دین مورد اختلاف بوده است. برخی از آنان معتقدند که نفوس حیوانات پس از مرگ، هیچگونه بقایی ندارد و برخی دیگر که معتقد به تجرد نفس حیوانات هستند، قائل به وجود حشر برای آنان میباشند. در این مقاله، ضمن پذیرش حشر نفوس حیوانات بر اساس آیات و روایات، به بررسی نحوۀ حیات برزخی و اخروی حیوانات از منظر دو فیلسوف حکمت متعالیه، ملاصدرا و امام خمینی پرداخته و بررسی میشود که تفاوت حشر نفوس حیوانات و نفوس انسانها در چیست و آیا این حشر، میان همه حیوانات مشترک است یا نحوه حشر حیوانات نیز با یکدیگر تفاوت دارد و سرانجامِ این نفوس، چگونه خواهد بود و آیا سعادت و شقاوتی برای حیوانات در عالم قیامت متصور است؟ در این مقاله، ضمن پاسخ به سؤالات فوق، به بررسی یکی از مباحث مهم حشر نفوس، یعنی وجود یا عدم وجود قوه خیال در حیوانات پرداخته میشود. اثبات قوه خیال در حیوانات، یکی از دلائل اثبات تجرد نفس آنان است. سپس با بیان دلائل دیگر تجرد نفوس حیوانات و براساس نظرات ملاصدرا و امـام خمینی، در نهایت این جمعبندی حاصل میشود که حیواناتی که دارای قوه خیال هستند، با اتصال به ربالنوع خود، تجرد برزخی داشته و در قیامت، حشر شخصی جزئی داشته و دیگر حیوانات، دارای وجود رابط بوده و با مرگشان با ربالنوع خود اتحاد برقرار کرده و تعین خود را از دست میدهند.
فلسفه ملاصدرا
فاطمه عابدینی؛ علی ارشد ریاحی
چکیده
نحوه ترکیب ماده و صورت از مسائلی است که مورد اختلاف فلاسفه است. مشهور فلاسفه پیشین قائل به ترکیب انضمامی هستند. در این میان، سیدسند قائل به ترکیب اتحادی ماده و صورت شد و ملاصدرا نیز همین نظر را اختیار کرد. مباحث وی به جهت محتوا و عبارات بسیار شبیه به مباحث سیدسند است، لذا این نظریه قوت مییابد که ملاصدرا در پذیرفتن این نظریه مقلد صرف ...
بیشتر
نحوه ترکیب ماده و صورت از مسائلی است که مورد اختلاف فلاسفه است. مشهور فلاسفه پیشین قائل به ترکیب انضمامی هستند. در این میان، سیدسند قائل به ترکیب اتحادی ماده و صورت شد و ملاصدرا نیز همین نظر را اختیار کرد. مباحث وی به جهت محتوا و عبارات بسیار شبیه به مباحث سیدسند است، لذا این نظریه قوت مییابد که ملاصدرا در پذیرفتن این نظریه مقلد صرف بوده است و هیچ نحو ابداعی نداشته است، اما نکته شایان توجه این است که با این حجم از تشابه در اصل نظریه، دلایل اثبات و پاسخ به شبهات، ملاصدرا نظریه خویش را غیر از نظریه سیدسند معرفی میکند. پس از بررسی نظریه و مبانی هر یک از دو فیلسوف موردنظر، این نتیجه به دست میآید که صحت ترکیب اتحادی ماده و صورت بر اصولی چون اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری مبتنی است. صرفنظر از اصالت وجود که در مورد اعتقاد سیدسند به آن، اختلافنظر است، سیدسند به تشکیک وجود و حرکت جوهری قائل نیست و بنابراین میتوان گفت: ملاصدرا با مبانی خویش تفسیر بدیعی از نظریه ترکیب اتحادی ماده و صورت ارائه داده است.
فلسفه ملاصدرا
سیما ترابی دشتبیاض؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی؛ علیرضا کهنسال
چکیده
سنخ قضایای اخلاقی از منظر علامه طباطبایی و اعتباری بودن «حسن و قبح» که مبنای آنهاست، حکایت از آن دارد که نمیتوان به ارزیابی و استنتاج قضایای اخلاقی با استفاده از منطق دوارزشی کلاسیک یا حتّی منطق چندارزشی ریاضی پرداخت. فیلسوف متبحّر در فقه و اصول به اطلاق در مفاهیم و نسبیت در مصادیق اخلاقی قائل است. ...
بیشتر
سنخ قضایای اخلاقی از منظر علامه طباطبایی و اعتباری بودن «حسن و قبح» که مبنای آنهاست، حکایت از آن دارد که نمیتوان به ارزیابی و استنتاج قضایای اخلاقی با استفاده از منطق دوارزشی کلاسیک یا حتّی منطق چندارزشی ریاضی پرداخت. فیلسوف متبحّر در فقه و اصول به اطلاق در مفاهیم و نسبیت در مصادیق اخلاقی قائل است. قضایای اخلاقی اعتباری و تابع متغیّر پیوستۀ مصالح و مفاسد عام هستند. «منطق فـازی» یا «منطق ابهـام» الگویی از استدلالهای توأم با تقریب در ارزیابیهای انسانی به دست میدهد و میتواند با جایگزین کردنِ متغیّرهای زبانی با متغیّرهای عددی، مفاهیم، متغیّرها و سیستمهای نادقیق و مبهم بسیاری را به زبان ریاضی شبیهسازی نماید. «درستی» یک متغیر زبانی است؛ زیرا با عبارات «درست» و «خیلی درست» و «نسبتاً درست» و «نه خیلی درست» و «نادرست» و «نه خیلی درست و نه خیلی نادرست» و نظایر این ارزشگذاری میشود. در این نوشتار براساس بازنمایی مؤلفهای ارزشهای «درستـی» به عنوان یک متغیر زبانی اثبات میشود که تاکنون، منطـق فازی کاملترین مرجع شناختهشدۀ ارزشگذاری در قضایای اخلاقی، بهمنظور نیل به ارزیابیهای دقیق در تصمیمگیریهای پیچیدۀ انسانی است.
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا ارشادینیا
چکیده
حکیم آقاعلی مدرس طهرانی حکیمی نامور و نوآور در فضای حکمت متعالیه است. تحکیم مبانی و نتایج استوار بر روش کاربست عقل و نقل، از امتیازات معمول در آثار آن حکیم ماهر است. «مماشات با قوم در بدایات و افتراق در نهایات» رویّه برجستهای است که او در آثار خود پیموده تا روش صدرالمتألهین را با عنایت تام پاس داشته باشد. این رویّه سبب اشتباه ...
بیشتر
حکیم آقاعلی مدرس طهرانی حکیمی نامور و نوآور در فضای حکمت متعالیه است. تحکیم مبانی و نتایج استوار بر روش کاربست عقل و نقل، از امتیازات معمول در آثار آن حکیم ماهر است. «مماشات با قوم در بدایات و افتراق در نهایات» رویّه برجستهای است که او در آثار خود پیموده تا روش صدرالمتألهین را با عنایت تام پاس داشته باشد. این رویّه سبب اشتباه از سوی برخی پژوهندگان شده است. آنان در مراحل اولیه نظرپردازی وی متوقف گشته و نتوانستهاند به مراحل نهایی حکمت متعالیه راه یابند و دچار تحریف در بیان مواضع و رهیافتهای این حکیم عالیقدر شدهاند. مسئله «تشکیک وجود» یکی از این خاستگاههای شبههخیز است. مقالهای با عنوان «تشکیک خاص وجود از منظر آقاعلی مدرس» تلاش کرده تا موضع حکیم را در تشکیک خاص فروبکاهد و از این رهگذر اوج توحیدپردازی حکیم را در رد توحید شخصی وجود خلاصه کند. تقطیع عبارات و توقف در مواضع بدوی و تحریف دیدگاه و ایرادهای عجیب بر حکیم، رهاورد آن مقاله است. رجوع به نص سخنان حکیم کاستی و سستی ادعاهای مقاله را در مراحل گردآوری و فهم و داوری در باره موقف حکیم در خصوص تشکیک وجود و کاربرد آن در اثبات و تبیین توحید شخصی وجود آشکار میسازد.
فلسفه ملاصدرا
سمانه شیخ نظامی؛ محمد سعید عبدخدایی؛ زهره سپهری شاملو؛ عباس جوارشکیان
چکیده
هدف از این پژوهش استخراج مفاهیمی از بطن حکمت متعالیه برای شکلدهی به یک نظریه روانشناسی است. فرضیه اساسی این است که آرای صدرالمتألهین حاوی دلالتهای مورد نیاز برای شکلدهی به یک نظریه روانشناسی است. فرضهای دوم و سوم این است که میتوان برای بخشهای مختلف یک نظریه روانشناسی، دلالتهای متناسب را از حکمت متعالیه ...
بیشتر
هدف از این پژوهش استخراج مفاهیمی از بطن حکمت متعالیه برای شکلدهی به یک نظریه روانشناسی است. فرضیه اساسی این است که آرای صدرالمتألهین حاوی دلالتهای مورد نیاز برای شکلدهی به یک نظریه روانشناسی است. فرضهای دوم و سوم این است که میتوان برای بخشهای مختلف یک نظریه روانشناسی، دلالتهای متناسب را از حکمت متعالیه ملاصدرا استخراج کرد. همچنین نظرات ملاصدرا در قیاس با نظریات موجود در روانشناسی، صاحب مفاهیم راهگشا و تبیینکننده است. نتایج حاصل از پژوهش، این فرضها را تأیید کرده و نشان میدهد که آرای ملاصدرا حاوی مفاهیم مهمی برای علم روانشناسی است و با بررسی انسانشناسی صدرایی، پیشفرضهای اساسی در یک رویکرد روانشناسی را میتوان استخراج کرد. در این مقاله پیشفرضهایی در زمینۀ هستیشناسی استخراج و به تناسب در زمینه «جایگاه انسان در عالم» با رویکرد اگزیستانسیالیسم و در زمینۀ «تعریف انسان» با رویکرد رفتارگرایی در قیاس قرار گرفته است. همچنین برخی پیشفرضهای مربوط به «تحول و رشد انسان» استخراج شده است و در زمینه «غرایز انسان» با رویکرد روان تحلیلی و «ویژگیهای تحول» با نظریه «ساخت و سازگرایی» پیاژه مورد قیاس قرار گرفته است. در زمینه مراتب بینهایت تحول در آرای صدرایی، مابهازایی در روانشناسی برای قیاس یافت نشد.
فلسفه ملاصدرا
فرشته ابوالحسنی نیارکی؛ هاشم قربانی
چکیده
ملاصدرا تعریفی از اخلاق ارائه کرده است که براساس طبقهبندی این جستار، تعریف به صفات درونی و ملکهانگاری اخلاق است، اما ملکه نزد وی که بنابر حرکت جوهری قائل به صورت باطنی متمایز در هر مرتبه است، متمایز از ملکهی پارادایم مشائی است. این مقاله با گذار از تحلیل تعریف وی، در پرتو گفتگوی اثربخش میان صدرا و اندیشمندان، مقایسه تطبیقی و تحلیل ...
بیشتر
ملاصدرا تعریفی از اخلاق ارائه کرده است که براساس طبقهبندی این جستار، تعریف به صفات درونی و ملکهانگاری اخلاق است، اما ملکه نزد وی که بنابر حرکت جوهری قائل به صورت باطنی متمایز در هر مرتبه است، متمایز از ملکهی پارادایم مشائی است. این مقاله با گذار از تحلیل تعریف وی، در پرتو گفتگوی اثربخش میان صدرا و اندیشمندان، مقایسه تطبیقی و تحلیل مبانی فلسفی او، به بازسازی و به-روزرسازی تلقی صدرا از اخلاق پرداخته است. همچنین بازنمایی انگاره صدرایی براساس عوامل و مبادی رفتار اخلاقی که در سایر علوم اهمیت دارد، از وجوه نوآورانه این جستار است: اخلاق، نوعی بروز و ظهور مرتبه وجودی فرد است، در پاسخ به مواجهات او با موقعیتها، مسائل، تعارضها و یا آنچه متضمن یک نیت، تصمیمگیری یا انجام فعلی اختیاری است، در بستری از آنچه در استدلال خویش یا جامعه، خوب و بد شناخته میشود که فرد در ارائه این پاسخ از تمامی ظرفیتهای درونی و درونیشده وجودی خود (شناخت و ابزارهای معرفت، نیروهای سرشتی، انگیزش و عاطفه، نیروهای بدنی و ...) و البته با اولویت مبادی فکری، بهره میجوید و این پاسخ به اشکال مختلفی چون رفتار بیرونی و یا نوعی گفتگوی با خود (تفکر، تصمیم و استدلال اخلاقی، نیِّات) و دیگران (با انواع زبان) نمود مییابد.
فلسفه ملاصدرا
شمس الله سراج؛ امیر دل زنده نژاد؛ مجید ضیایی قهنویه
چکیده
چکیده:در مسئله اتحاد نفس با عقل فعال، اشکالات و ابهاماتی وجود دارد: از جمله ایجاد تعدد عقول با رسیدن و اتحاد نفس به عقل فعال، افاضه صور حسی مختلف از یک شیء واحد توسط عقل فعال، ابتنای بحث عقل فعال بر طبیعیات قدیم، تبیین لحظه اتحاد نفس با عقل فعال، تبیین خطاهای حسی و چگونگی افاضه صور حسی کاذبه و مجرد مثالی توسط عقل فعال که مجرد تام است. ...
بیشتر
چکیده:در مسئله اتحاد نفس با عقل فعال، اشکالات و ابهاماتی وجود دارد: از جمله ایجاد تعدد عقول با رسیدن و اتحاد نفس به عقل فعال، افاضه صور حسی مختلف از یک شیء واحد توسط عقل فعال، ابتنای بحث عقل فعال بر طبیعیات قدیم، تبیین لحظه اتحاد نفس با عقل فعال، تبیین خطاهای حسی و چگونگی افاضه صور حسی کاذبه و مجرد مثالی توسط عقل فعال که مجرد تام است. مبانی برخی از این نقدهای وارد شده بر ملاصدرا، مبتنی بر قرائتی خاص از مسئله "اصالت وجود و اعتباریت ماهیت " می باشد. ادعای ما در این پژوهش این است که تمام این اشکالات مبتنی بر غفلت از ابعاد وجود شناختی بحث عقل فعال است و اینکه با تفکر ماهوی و حمل های متعارف نمی توان به فهم مسئله نائل شد بلکه بایستی به سراغ حمل های وجودی (حقیقت و رقیقت) و قاعده بسیط الحقیقه برای تبیین درست این مسئله یعنی نقش دقیق عقل فعال در انواع ادراکات رفت، البته با پاسخ به این اشکالات ، در پایان ، به ابهامات موجود در این بحث اشاره کرده ایم که می تواند راهگشای پژوهشهای بعدی قرار گیرد.
فلسفه ملاصدرا
سید ابوالقاسم حسینی کمار علیا؛ عسکری سلیمانی امیری
چکیده
معقولات که از نوع مفاهیم کلی هستند بر سه دسته تقسیم می شوند : معقول اول ، معقول ثانی منطقی و معقول ثانی فلسفی .پژوهش پیش رو با روشی تحلیلی و توصیفی در آراء علامه طباطبایی به این نتیجه رهنمون شد که ایشان معقول ثانی فلسفی را به مفاهیمی که عروض آنها ذهنی و اتصافشان خارجی تعریف کرده اند و نقش علم حضوری را در دست یابی به آن بر جسته می شمارند ...
بیشتر
معقولات که از نوع مفاهیم کلی هستند بر سه دسته تقسیم می شوند : معقول اول ، معقول ثانی منطقی و معقول ثانی فلسفی .پژوهش پیش رو با روشی تحلیلی و توصیفی در آراء علامه طباطبایی به این نتیجه رهنمون شد که ایشان معقول ثانی فلسفی را به مفاهیمی که عروض آنها ذهنی و اتصافشان خارجی تعریف کرده اند و نقش علم حضوری را در دست یابی به آن بر جسته می شمارند .علامه طباطبایی مفاهیمی ؛ چون وجود ، عدم وجوب وامکان و... را از این قبیل می دانند .ایشان برخی از مفاهیم را به صراحت از معقولات ثانیه بر شمر ده اند ؛ولی بر خی مفاهیم را هر چندتصریح به معقول ثانی بودن آن نکرده اند یا حتی تصریح به معقول اول بودن کرده اند ؛اما با توجه به مبانی ایشان می توان از این دسته به حساب آورد. از دیدگاه علامه طباطبایی معقول ثانی فلسفی ویژگی های متعددی دارد .مهمترین ویزگی این دسته از مفاهیم انتزاع از یافته های علم حضوری می باشد
فلسفه ملاصدرا
محمدعلی وطن دوست
چکیده
فلسفه، در تبیین اصول اعتقادى از جایگاه ویژهاى برخوردار است. از جمله اصول اعتقادى، اصل توحید است که در بخش الهیات بالمعنیالاخص مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. از میان معانى گوناگون توحید، آنچه که در آموزههاى دینى روى آن بسیار تاکید شده و اساس دعوت پیامبران را تشکیل داده است، توحید ربوبى مىباشد. با این وجود، براهین فلسفی توحید ...
بیشتر
فلسفه، در تبیین اصول اعتقادى از جایگاه ویژهاى برخوردار است. از جمله اصول اعتقادى، اصل توحید است که در بخش الهیات بالمعنیالاخص مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. از میان معانى گوناگون توحید، آنچه که در آموزههاى دینى روى آن بسیار تاکید شده و اساس دعوت پیامبران را تشکیل داده است، توحید ربوبى مىباشد. با این وجود، براهین فلسفی توحید ربوبی از سوی پژوهشگران به صورت منسجم و مستقل مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفته و استدلالهای عقلی و فلسفی آن در قالب مجموعهای مستقل گردآوری نگردیده است. ازاینرو در جستار حاضر، تلاش شده است با تکیه بر روش تحلیل فلسفی، که بر مبانی حکمت متعالیه استوار است، و با هدف بازخوانی دقیق دلایل توحید ربوبی و اعتبارسنجی برخی از دلایل، استدلالهای عقلی توحید ربوبی، مورد بازخوانی و تحلیل قرار گیرد. در پایان این نتیجه به دست آمده است که بر اساس اصل تعلقى بودن وجود معلول، که از مبانی حکمت متعالیه شمرده میشود، همه معلولها، عین فقر و وابستگى به واجب الوجود بوده و هیچگونه استقلالى ندارند، از اینرو خالقیت و ربوبیت حقیقى و استقلالى منحصر به خداوند متعال خواهد بود. همچنین برخی از براهین توحید ربوبی که بر اصول فلکیات قدیم، استوار شده است، مورد نقد قرار گرفته و در همین راستا، برای تصحیح برهان، حد وسط «وحدت نظام عالم» جایگزین حد وسط «وحدت عالم»، گردیده است.
فلسفه ملاصدرا
زهرا توکلی؛ مجید صادقی حسن آبادی؛ جعفر شانظری
چکیده
ایمان و اعتقاد به علم و عصمت پیامبران یکی از مهمترین آموزههای اعتقادی در تفکر کلامی شیعه است. از نگاه بسیاری از اندیشمندان، علم معصومین(ع) به حقایق هستی و پیامدهای زیانبار گناه، منشأ عصمت است، اما گاه از این مسئله غفلت میشود و گمان میکنند علم و عصمت با یکدیگر قابلجمع نیستند. اما اینکه ملاصدرا علم را مساوق وجود دانسته و در تعاریفی ...
بیشتر
ایمان و اعتقاد به علم و عصمت پیامبران یکی از مهمترین آموزههای اعتقادی در تفکر کلامی شیعه است. از نگاه بسیاری از اندیشمندان، علم معصومین(ع) به حقایق هستی و پیامدهای زیانبار گناه، منشأ عصمت است، اما گاه از این مسئله غفلت میشود و گمان میکنند علم و عصمت با یکدیگر قابلجمع نیستند. اما اینکه ملاصدرا علم را مساوق وجود دانسته و در تعاریفی که از عصمت ارائه میدهد بر نقش قوای نظری در تحقق گناه تأکید میکند، مؤید ارتباط مستقیم بین علم و عصمت در دیدگاه وی است. در تحقیق حاضر، افزون بر تحلیل نسبت علم و عصمت در نگاه صدرا، در دو گام با بررسی آن در مسئله وحی و زمان کودکی نبی، نشان داده شده که پرسشهای مطرح در باب این نسبت در مسئله وحی، ناشی از نادیده انگاشتن احکام وجود و مرتبه وجودی انسان کامل در نگاه صدرا است اما پرسشهای فراروی نسبت علم و عصمت در زمان کودکی نبی، امری تأملبرانگیز بوده که علت آن را باید در عدم امکان ارائه تبیین فلسفی از این نسبت، مطابق با مبانی ملاصدرا، دانست.
فلسفه ملاصدرا
حسین خالقی پور؛ ناصر مؤمنی؛ مهدی زمانی
چکیده
از نظر صدرالمتألهین، نفس انسان همچنانکه در طول حیات مادی از رهگذر حرکت جوهری رو به کمال میرود، پس از مرگ نیز به سیر تکاملی خود ادامه داده و به مراتب بالاتر میرسد. این تکامل برای هر یک از افراد بشر، بهفراخور سعه وجودی آنها رخ میدهد و تا عالم آخرت ادامه مییابد. در این مقاله پس از بررسی و تبیین چگونگی تکامل مورد نظر با روش توصیفی ...
بیشتر
از نظر صدرالمتألهین، نفس انسان همچنانکه در طول حیات مادی از رهگذر حرکت جوهری رو به کمال میرود، پس از مرگ نیز به سیر تکاملی خود ادامه داده و به مراتب بالاتر میرسد. این تکامل برای هر یک از افراد بشر، بهفراخور سعه وجودی آنها رخ میدهد و تا عالم آخرت ادامه مییابد. در این مقاله پس از بررسی و تبیین چگونگی تکامل مورد نظر با روش توصیفی و تحلیلی، این مسئله که پس از مفارقت روح از بدن و ورود به مرتبه تجرد از قوه و استعداد، تکامل چگونه میتواند موجّه باشد؟ مورد توجه ویژه قرار گرفته است. بنابراین برخی از دیدگاهها در اینباره مطرح شد که در این میان، تبیین ملاصدرا هرچند برای تکامل مراتب بالاتر نفوس معقولتر مینماید ولی میتواند مورد مناقشه باشد. با وجود این، شاید بتوان با توجه به برخی دیدگاههای دیگر ملاصدرا و در پرتو نوعی نگرش غایتگرایانه، تبیین مناسبتری از این راهکار ارائه داد. این رهیافت بر این فرض استوار است که با تضعیف تعلقات و علایق نفسانی و شوق نفوس به عالم عقول، شرایط سیر تکاملی نفوس انسانی، بدون نیاز به وجود ماده و استعداد فراهم میگردد.
فلسفه ملاصدرا
علیرضا فارسی نژاد؛ امید ارجمند
چکیده
ملاصدرا در برخی آثار خود مدعی است که میان قول به اتحاد حقیقت وجود و اختلاف مراتب آن در حکمت متعالیه با قول به اختلاف حقایق وجودی در حکمت مشاء، تخالفی نیست. نوشتار حاضر با هدف بررسی و تبیین این ادعا، به روش تحلیلیـانتقادی به تحقیق پرداخته است. مشائیان سه قسم تمایز را برشمردهاند؛ تمایز به تمام ذات، تمایز به جزء ذات و تمایز به عوارض ...
بیشتر
ملاصدرا در برخی آثار خود مدعی است که میان قول به اتحاد حقیقت وجود و اختلاف مراتب آن در حکمت متعالیه با قول به اختلاف حقایق وجودی در حکمت مشاء، تخالفی نیست. نوشتار حاضر با هدف بررسی و تبیین این ادعا، به روش تحلیلیـانتقادی به تحقیق پرداخته است. مشائیان سه قسم تمایز را برشمردهاند؛ تمایز به تمام ذات، تمایز به جزء ذات و تمایز به عوارض ذات، که اختلاف حقایق وجوی را نمیتوان در هیچ کدام از این سه دسته قرار داد. از اینرو برای تبیین اختلاف حقایق وجودی به سراغ نوع چهارم تمایز، یعنی تمایز تشکیکی میرویم. ابنسینا تشکیک در ماهیت را ابطال کرده و بهصورت صریح به تشکیک در وجود نپرداخته است. اما تصریحات وی به مباحثی همچون شدت و ضعف وجود و رابطه علی و معلولی وجودات، مؤید این مطلب است که برای تبیین اختلاف حقایق وجودی، میتوان تشکیک خاصی وجود را به ابنسینا نسبت داد. پس میتوان گفت ادعای ملاصدرا مبنی بر عدم تخالف میان نظریه اختلاف حقایق وجودی مشائیان و رأی خودش، یعنی اتحاد حقیقت وجود و اختلاف مراتب آن (تشکیک خاصی وجود)، ادعای درستی است و بلکه میتوان ادعا کرد که میان این دو نظریه عینیت برقرار است.
فلسفه ملاصدرا
فاطمه علیپور
چکیده
از آنجا که خداوند حق داشتن اختیار را به انسان عطا نموده است و اعطای هر حقی مستلزم انجام وظیفه یا وظایفی است ، خداوند انسان را ملزم به رعایت نظم و ترتیب در انجام تکالیف شرعی، عبادی و اجتماعی نموده است. حال پرسش این است که منشأ فلسفی این ضرورت و التزام چیست؟ ملاصدرا در فرایند پاسخ به این پرسش که در حوزه حکمت عملی است ، در مورد رابطه نظر ...
بیشتر
از آنجا که خداوند حق داشتن اختیار را به انسان عطا نموده است و اعطای هر حقی مستلزم انجام وظیفه یا وظایفی است ، خداوند انسان را ملزم به رعایت نظم و ترتیب در انجام تکالیف شرعی، عبادی و اجتماعی نموده است. حال پرسش این است که منشأ فلسفی این ضرورت و التزام چیست؟ ملاصدرا در فرایند پاسخ به این پرسش که در حوزه حکمت عملی است ، در مورد رابطه نظر و عمل نظریة ویژه ای ارائه نمود که بر اساس آن ثابت می شود که منشأ ضرورت الزامات عملی ریشه در حکمت نظری دارد و بر اساس نظام ربانی یا علم عنایی ، خداوند که یگانه ناظم هستی است ، هرگز بی واسطه و بی ضابطه عمل نمی کند و همانطور که تکوین الهی نظام مند است ، تشریع الهی نیز نظام مند بوده و داشتن نظم در انجام دستورات الهی و اعمال عبادی ضرورت دارد. لذا نظام تشریعی تابع نظام تکوینی است ، چنانکه نظام تکوینی نیز تابع نظام ربانی است.