علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا ارشادینیا
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، صفحه 7-22
چکیده
تأویل در حوزة معرفتشناسی دینی، کلامی، فلسفی و عرفانی از واژههای پرکاربرد و پرتأثیر است. حکمای متعالی و عرفای محقق قلمرو تأویل را به حوزة هستیشناسی نیز مرتبط دانسته و سرچشمة تأویل در حوزة الفاظ و مفاهیم را در این مبدأ مستقر دیدهاند. بیان ربط این دو حوزه از اهداف مهم حکمای متعالی در تفسیر متون دینی است که پیشاپیش سبب زدودن شبهات ...
بیشتر
تأویل در حوزة معرفتشناسی دینی، کلامی، فلسفی و عرفانی از واژههای پرکاربرد و پرتأثیر است. حکمای متعالی و عرفای محقق قلمرو تأویل را به حوزة هستیشناسی نیز مرتبط دانسته و سرچشمة تأویل در حوزة الفاظ و مفاهیم را در این مبدأ مستقر دیدهاند. بیان ربط این دو حوزه از اهداف مهم حکمای متعالی در تفسیر متون دینی است که پیشاپیش سبب زدودن شبهات نیز میشود. برجستهسازی مقصود و همگرایی این دانایان در منظور از تأویل شایسته و بیان زیرنهاد آن، همسانبودن کتاب تدوین و کتاب تکوین در نیاز به کاربرد تأویل برای راهیابی به حقیقت موجودات و تأثیر منحصربهفرد نگاه یگانهانگار به هستی و فراسو قراردادن آموزههای دینی، همانند ظاهر و باطن، از اهم مقاصدی است که در این نوشتار برای شفافسازی فرایند تأویل دنبال میشود. همچنین، بیاساسبودن ادعای ظاهرگرایان در نفی مطلق تأویل و اتهام تأویلگرایی گزافهمحور علیه رقیبان خود رهاورد ارزشمند این تبیین است. تاریخ ممتد ظاهرگرایی گواه حملات پرتعصب و مجادلات اشباع از تصلب در برابر اعمال قواعد عقلی و شهودی در فهم مقاصد ژرف ظواهر متون دینی است. دامنة شبهههای ظاهرگرایان از منع مطلق تأویل تا تحریف مفهوم و مصداق آن گسترده است، اما ساختار ادبیات متون دینی آنها را به گذر از ظاهر و ارادة معنای غیرلغوی و دستور زبانی و کاربرد تأویل ناگزیر کرده است. بیش از همه، حکمت متعالیه آماج اتهامات بیاساس این گروه است و ایجاب میکند با نگاهی همهجانبه در قلمرو لفظ و معنا، و در ساحت کتاب تدوین و تکوین، سیر کاربرد تأویل در سنت و سیرة حکمت متعالیه در مواجهه با متون دینی بررسی شود. در این پردازش طرح بدیع حکمت متعالیه یعنی جمع بین بقای الفاظ بر معنای ظاهری و گذر به باطن معنا، در مواجهه با متون دینی محسوس، و کارامدی این روش برای دستیابی به ژرفای آموزههای خردپرور دینی ملموس است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
محبوبه اسماعیل زاده نوقی؛ محمد حسین مهدوی نزاد؛ بیوک علیزاده
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، صفحه 23-35
چکیده
در مکتب اسلام، بهویژه مذهب تشیع، اعتقاد به ولایت و لزوم استمرار آن در همة زمانها از تفکرات مبنایی و اصولی محسوب میشود؛ به طوری که دین انسان بدون این اعتقاد پوستهای بیش نیست و فاقد محتواست. هدف از نگارش این مقاله معقولکردن و تبیین مسئلة ضرورت استمرار ولایت پس از خاتمیت بر اساس آثار ملاصدراست. ائمة اطهار (ع) مصادیق اتم و اکمل ...
بیشتر
در مکتب اسلام، بهویژه مذهب تشیع، اعتقاد به ولایت و لزوم استمرار آن در همة زمانها از تفکرات مبنایی و اصولی محسوب میشود؛ به طوری که دین انسان بدون این اعتقاد پوستهای بیش نیست و فاقد محتواست. هدف از نگارش این مقاله معقولکردن و تبیین مسئلة ضرورت استمرار ولایت پس از خاتمیت بر اساس آثار ملاصدراست. ائمة اطهار (ع) مصادیق اتم و اکمل ولایتاند که پس از ختم رسالت، هدایت بشر و ادارة کائنات به دوش آنان قرار داده شده است. جایگاه بالای ولایت و امکان دسترسی به این مقام و تبیین مبانی فلسفی ـ عرفانی ملاصدرا، که پشتوانههای معتبر روایی نیز دارد و با مسئلة لزوم استمرار ولایت پس از خاتمیت مرتبط است، از دیگر مباحثی است که در این مقاله بررسی شده است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
زهیر انصاریان؛ رضا اکبریان؛ لطف الله نبوی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، صفحه 37-53
چکیده
دیدگاه صدرالمتألهین دربارة پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و فهم قابل رهگیری است. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر حیث منشأ، فاعلشناسا، روش، مسائل، زبان و زمان بررسی میشود. در این نظریه، دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحدند، اما از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجة این تفاضل در نسبت زبانی ...
بیشتر
دیدگاه صدرالمتألهین دربارة پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و فهم قابل رهگیری است. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر حیث منشأ، فاعلشناسا، روش، مسائل، زبان و زمان بررسی میشود. در این نظریه، دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحدند، اما از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجة این تفاضل در نسبت زبانی و زمانی دین و فلسفه نمایان میشود؛ به طوری که، زبان دین علاوه بر اشتمال زبان حکمی از زبانی تنزیلی بهره میبرد که رقیقهای از زبان حکمت محسوب میشود؛ همچنین، با عنایت به تفاضل معرفتی دین نسبت به فلسفه، فیلسوفان برای نیل به حقیقت باید از آموزههای انبیا اقتباس کنند و بنابراین، فلسفة زمانی از دین متأخر است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روشهایی زبانی و باطنی برای نیل به معنای معتبری که الفاظ متون دینی از آنها حکایت میکنند. بهرهگیری از این روشها فلسفه را در جایگاهی قرار میدهد که با اقتباسی روشمند از آموزههای دینی، در عین حفظ گوهر تفلسف، میتوان آن را به دینیبودن متصف کرد.
علمی- پژوهشی
نفیسه ترابی؛ محسن جوادی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، صفحه 55-69
چکیده
واهمه در میان قوای نفس قوهای مهم است که علاوه بر جایگاه مهمی که در نفسشناسی دارد در سایر حوزههای پژوهشی مانند معرفتشناسی، اخلاق و عرفان نیز نقشآفرینی میکند. واهمه در نسبت با عقل دو جنبة مطیع و سرکش دارد. از یک سو در درک معانی جزئی به عقل خدمت میکند و از سوی دیگر، سبب خطای ذهن در امور کلی میشود. بنا بر نظر ملاصدرا، وهم قوهای ...
بیشتر
واهمه در میان قوای نفس قوهای مهم است که علاوه بر جایگاه مهمی که در نفسشناسی دارد در سایر حوزههای پژوهشی مانند معرفتشناسی، اخلاق و عرفان نیز نقشآفرینی میکند. واهمه در نسبت با عقل دو جنبة مطیع و سرکش دارد. از یک سو در درک معانی جزئی به عقل خدمت میکند و از سوی دیگر، سبب خطای ذهن در امور کلی میشود. بنا بر نظر ملاصدرا، وهم قوهای غیرمستقل و دارای مرتبهای از تجرد و بهمنزلة عقل نازل است. قوة واهمه از این حیث که سبب به خطا افکندن ذهن میشود، بیش از جنبة دیگر آن مورد توجه فلاسفه است. به گونهای که ملاصدرا آن را شیطان درون و راه نفوذ شیطان به نفس آدمی میداند. طبق دیدگاه او جنبة گمراهکنندة واهمه به مدد خواطر شیطانی، علاوه بر آنکه منشأ بروز برخی رفتارهای انسان است، در مسیر سلوک نیز موانعی برای سالک راه حق ایجاد میکند. در این مقاله ضمن بررسی چیستی وهم و نسبت آن با عقل نزد ملاصدرا، نقش آن را در اخلاق و عرفان بررسی میکنیم.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
منا فریدی خورشیدی؛ فاطمه سلیمانی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، صفحه 71-83
چکیده
آیة مبارکة نور از جمله آیاتی است که اندیشمندان مختلف، از جمله ابنسینا و ملاصدرا، دست به تفسیر و تأویل آن زدهاند. ابنسینا در تفسیر خود، با نگاه فلسفی صرف، تمثیلهای موجود در آیة نور را به مراتب عقل نظری تأویل میبرد. در مقابل، ملاصدرا با بهرهگیری از مبنای اصالت وجود و تشکیک وجود سعی در تبیین نظامی برای نزول فیض و رحمت الهی دارد ...
بیشتر
آیة مبارکة نور از جمله آیاتی است که اندیشمندان مختلف، از جمله ابنسینا و ملاصدرا، دست به تفسیر و تأویل آن زدهاند. ابنسینا در تفسیر خود، با نگاه فلسفی صرف، تمثیلهای موجود در آیة نور را به مراتب عقل نظری تأویل میبرد. در مقابل، ملاصدرا با بهرهگیری از مبنای اصالت وجود و تشکیک وجود سعی در تبیین نظامی برای نزول فیض و رحمت الهی دارد و تمثیلهای آیة نور را با این نظام تطبیق میدهد. آنچه در تفسیر ملاصدرا از آیة نور اهمیت دارد آن است که در عین وجود صورتبندیهای مشائی در براهین منطقی صدرا برای اثبات وجود خدا بهمثابة نور، باز هم جنبة فلسفی ـ عرفانی وجه غالب و بارز تفسیر او بر آیة نور است. دغدغة فکری و تفاوت رویکرد ابنسینا و ملاصدرا، تفاوت روششناختی تفسیری ابنسینا و ملاصدرا و توجه ملاصدرا به ظاهر و عبور از ظاهر به باطن از جمله عوامل مبنایی تفاوت تأویلی ابنسینا و ملاصدرا از آیة شریفة نور است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
معصومه عامری؛ زهره توازیانی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، صفحه 85-100
چکیده
در این نوشتار، مبانی و راهحلهای ملاصدرا در مسئلة شر بررسی شده است. وی از جمله فیلسوفانی است که با تلاش وافر، ضمن طرح انواع شبهاتی که صفات کلیدی علم، قدرت و خیرخواهی خداوند را نشانه رفتهاند و به تبع آن احسنبودن نظام عالم را نیز زیر سؤال بردهاند، با مددگرفتن از اصول و مبانی حکمت متعالیة خود، راهحلهای منطقی برای آنها ارائه ...
بیشتر
در این نوشتار، مبانی و راهحلهای ملاصدرا در مسئلة شر بررسی شده است. وی از جمله فیلسوفانی است که با تلاش وافر، ضمن طرح انواع شبهاتی که صفات کلیدی علم، قدرت و خیرخواهی خداوند را نشانه رفتهاند و به تبع آن احسنبودن نظام عالم را نیز زیر سؤال بردهاند، با مددگرفتن از اصول و مبانی حکمت متعالیة خود، راهحلهای منطقی برای آنها ارائه میکند و همچنان بر اعتقاد خود به خیر محضبودن خدا، قدرت مطلقه، حکمت بالغه، علم بیمنتها و احسنبودن نظام صادر از او تأکید دارد. اصلیترین مبنای ملاصدرا در پاسخگویی به شبهات در این زمینه اصالت وجود است و راهحلهای اساسی او در این خصوص، از الگوی عدمیبودن شر و مجعول بالعرض بودن آن تبعیت میکند، یعنی همان راهحلهایی که فیلسوفان یونان باستان نظیر افلاطون و ارسطو در این باب عرضه کردهاند، اما نوآوری ملاصدرا در این باب بازگشت به استفادة کاربردی از اصل اصالت وجود و مساوق قراردادن آن با خیر است، علاوه بر اینکه از براهین لمّی و انّی در حل مسئله مدد گرفته است؛ مهمترین یافتههای وی حل مشکل ثنویت و هموارکردن بستر توحیدی در حوزة عمل و نظر برای هضم مسئلة شر و پاسخگویی مناسب به شبهات مطرحشدة آن است. این بحث در مقالة حاضر بهتفصیل بیان میشود.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
محمدکاظم فرقانی؛ امیر راشدی نیا
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، صفحه 101-116
چکیده
ملاصدرا در آثار مختلف خود تقریرات مختلفی از رابطة شناخت خداوند و شناخت نفس ارائه کرده است. بنا بر احصای انجامشده تعداد این تقریرها به ده تقریر بالغ میشود که عبارتاند از: تقریر مثال و صورت، تقریر انسان کامل، تقریر لُبّ لُبّ قشر انسانی، تقریر عبودیت، تقریر تجرد نفس، تقریر لا مؤثر فی الوجود الاّ الله، تقریر عقل اول، تقریر سیر تکاملی ...
بیشتر
ملاصدرا در آثار مختلف خود تقریرات مختلفی از رابطة شناخت خداوند و شناخت نفس ارائه کرده است. بنا بر احصای انجامشده تعداد این تقریرها به ده تقریر بالغ میشود که عبارتاند از: تقریر مثال و صورت، تقریر انسان کامل، تقریر لُبّ لُبّ قشر انسانی، تقریر عبودیت، تقریر تجرد نفس، تقریر لا مؤثر فی الوجود الاّ الله، تقریر عقل اول، تقریر سیر تکاملی انسان، تقریر شناخت عالَم و تقریر وجود رابط. نخست، به نظر میرسد این تقریرات بیانهای مستقل از یکدیگر در تفسیر عبارت «من عرف نفسه عرف ربه» باشد. با بررسی این تقریرات از جنبة حضوری یا حصولیبودن شناخت و همچنین یگانگی یا دوگانگی شناخت نفس و شناخت خداوند، این ده تقریر به تقریر وجود رابط بازمیگردد. بنابراین، این تقریرات که در ابتدا غیرمرتبط با یکدیگر به نظر میرسند، با بررسی انجامشده، در واقع بیانگر وجوه مختلف از یک تقریر خواهند بود.
علمی- پژوهشی
سید محمد منافیان
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، صفحه 177-133
چکیده
دیدگاه میرداماد دربارة مجعول بالذّات، نظریة جعل بسیط ماهیت است. مطابق با توصیف وی، چون شیء ممکن (ماهیت) در حدّ ذات خود محتاج به علّت است، پس آنچه در فرآیند جعل، حقیقی و بالفعل میشود همانا خود و ذات ممکن الوجود است؛ نه اموری بیرون از ذات چون وجود یا اتّصاف. فهم منسجم و دقیق این دیدگاه، در گرو التفات به اصطلاح «وجود» و «ماهیت» ...
بیشتر
دیدگاه میرداماد دربارة مجعول بالذّات، نظریة جعل بسیط ماهیت است. مطابق با توصیف وی، چون شیء ممکن (ماهیت) در حدّ ذات خود محتاج به علّت است، پس آنچه در فرآیند جعل، حقیقی و بالفعل میشود همانا خود و ذات ممکن الوجود است؛ نه اموری بیرون از ذات چون وجود یا اتّصاف. فهم منسجم و دقیق این دیدگاه، در گرو التفات به اصطلاح «وجود» و «ماهیت» و نیز دو ویژگی تقدیر و حقیقت ماهیت در اندیشة میرداماد است. به باور میرداماد، فرآیند جعل چیزی جز سیر ماهیت از مقام تقدیر به مقام حقیقت و تقرّر نیست؛ و در تحقّق ماهیت، هیچ چیزی بر آن افزوده نمیشود. پس از فعلیّت ماهیت، وجود بهمثابة معنای انتزاعی محض از خود ماهیت متقرّر انتزاع میشود و اتّصاف ماهیت به موجودیّت، مفاد جعل ترکیبی است. از آنجا که میرداماد در مقدّمات استدلال خود بر جعل ماهیت، از عینیّت معنای سلبی امکان با ماهیت متقرّر بهره برده، جعل ماهیت در اندیشة وی ملازم با اصالت ماهیت مصطلح در حکمت متعالیه نیست.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
مهدیه نزاکتی علی اصغری؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، صفحه 135-142
چکیده
سهروردی ادراک بصری را اشرف ادراکات حسی میداند. ویمعرفتشناسی اشراقی را با ابصار آغاز مینماید و قاعده اشراقی ابصار را چنان بسط میدهد که ادراکات مراتب بالاتر را نیز دربرمیگیرد، لذا در معرفتشناسی اشراقی نخست باید فعل ابصار را از دیدگاه فلسفی تحلیل و بررسی نمود تا بتوان در نهایت به درک حقیقت علم حضوری اشراقی نائل آمد؛ اما ملاصدرا ...
بیشتر
سهروردی ادراک بصری را اشرف ادراکات حسی میداند. ویمعرفتشناسی اشراقی را با ابصار آغاز مینماید و قاعده اشراقی ابصار را چنان بسط میدهد که ادراکات مراتب بالاتر را نیز دربرمیگیرد، لذا در معرفتشناسی اشراقی نخست باید فعل ابصار را از دیدگاه فلسفی تحلیل و بررسی نمود تا بتوان در نهایت به درک حقیقت علم حضوری اشراقی نائل آمد؛ اما ملاصدرا که بحثهای فلسفی خود را بر اساس اصالت و بساطت وجود مطرح مینماید،مبحث ابصار نفس را هم ناشی از بساطت و تجرد و احاطه وجودی نفس میداند. در نظر وی آنچه نفس دریافت مینماید، غیرمادی و از شئونات و تصرفات بالطبع نفس با افاضه قدرت الهی و درنتیجه، مدرکات بالذات نفس میباشدو به تعبیر دیگر، معرفت نفس در حقیقت کشف و نمود، مدرکات باطنی نفس میباشد که در جهان مادی، به صورت ادراک قواکه در حقیقت آلات و معدات ادراک نفس هستند، نمود مینمایند. پس معرفت نفس ناشی از اتحاد آن در قوس صعود و خلاقیت در قوس نزول میباشد.