علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
فریبرز احمدی نژاد؛ مرضیه اخلاقی؛ سید علی علم الهدی؛ افلاطون صادقی
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، صفحه 7-23
چکیده
پیامبرشناسی در حکمت متعالیه متمایز از دیگر نظرها و مکاتب است. ملاصدرا اگرچه بسان سایر متفکران پیامبر را از نوع بشر میداند، اما از سوی دیگر، بر پایة حرکت جوهری استدلال میکند که پیامبر از جایگاهی برخوردار میشود که با انسانهای دیگر قیاسناپذیر است. در همین زمینه، سؤال اصلی نگارنده این است که شباهتها و تفاوتهای پیامبر ...
بیشتر
پیامبرشناسی در حکمت متعالیه متمایز از دیگر نظرها و مکاتب است. ملاصدرا اگرچه بسان سایر متفکران پیامبر را از نوع بشر میداند، اما از سوی دیگر، بر پایة حرکت جوهری استدلال میکند که پیامبر از جایگاهی برخوردار میشود که با انسانهای دیگر قیاسناپذیر است. در همین زمینه، سؤال اصلی نگارنده این است که شباهتها و تفاوتهای پیامبر اسلام (ص) با سایر ابنای بشر از جهت هستیشناختی و معرفتشناختی چگونه قابل تبیین است؟ ملاصدرا با استفاده از اصول فلسفی خود نظیر: اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول ثابت میکند که پیامبر از جهت وجودی در قوس نزول صادر اول است و در قوس صعود نیز همة مراتب هستی به او ختم میشود. هرچند او در تعین اولیه با سایر ابنای بشر در طبیعت انسانی مشترک است، اما با علم و عمل مراتب تکامل را یکی پس از دیگری طی میکند به طوری که با صعود به مرحلهای، آن مرحله جزء ذات او میشود و نهایتاً او در جمیع مراتب سهگانة عقلی و نفسی و حسی به کمال میرسد و مجمع انوار عقلیه و نفسیه و حسیه میشود و از جهت تعین ثانی با دیگر انسانها متخالف الحقیقه میشود؛ البته این تفاوت آنقدر زیاد است که گویی اساساً وجود بر انسان عادی و انسان کامل، که مصداق اتم آن نبی اسلام (ص) است، به اشتراک لفظ است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
ولی اله خوش طینت؛ شبنم صفوی زاده
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، صفحه 25-36
چکیده
این تحقیق بر آن است که ماهیت زمان را در آرای ملاصدرا و نظریات نسبیتی موجود، در قالب نسبیت خاص و نسبیت عام، مورد مداقه قرار دهد و به نقاط اشتراک و افتراق میان آنها بپردازد. مسئلة زمان همواره از منظر وجود مورد اختلاف میان فلاسفه و متکلمان متعددی بوده است. چنانچه عدهای زمان را امری موهومی دانسته و عدهای دیگر رأی به وجود زمان داده و ...
بیشتر
این تحقیق بر آن است که ماهیت زمان را در آرای ملاصدرا و نظریات نسبیتی موجود، در قالب نسبیت خاص و نسبیت عام، مورد مداقه قرار دهد و به نقاط اشتراک و افتراق میان آنها بپردازد. مسئلة زمان همواره از منظر وجود مورد اختلاف میان فلاسفه و متکلمان متعددی بوده است. چنانچه عدهای زمان را امری موهومی دانسته و عدهای دیگر رأی به وجود زمان داده و به تبع آن خصوصیاتی را برای ماهیت زمان در نظر گرفتهاند. به موازات اندیشههای فلسفی محض، رویکرد مشابهی نسبت به خوانش فلسفی زمان در چارچوب نظریههای فیزیکی، بهخصوص فیزیک نسبیتی، به چشم میخورد که این مقاله درصدد است، با رویکردی تحلیلی، همچون پلی میان اندیشة فلسفی محض و خوانش فلسفی آرای فیزیکی عمل کند و به اشتراکات و نقاط افتراق موجود میان دو حوزه بپردازد. هر دو رویکرد به جای ارائة زمان و مکان، بهمنزلة موجوداتی مستقل و مطلق، با یکسان درنظرگرفتن مفهوم امتداد و بعد، به وجود ساختاری واحد اذعان دارند که دربرگیرندة هر دوی فضا و زمان است، اما دیدگاه ملاصدرا دربارة ماهیت زمان با آنچه دیدگاه نسبیگرایانة برآمده از تفسیر فلسفی نسبیت ارائه میدهد مغایر است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
حسن رهبر؛ شمس الله سراج
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، صفحه 37-53
چکیده
معرفتشناسان معرفت را به «باور صادق موجّه» تعریف میکنند. در تاریخ اندیشههای فلسفی همواره دربارة معیار صدق و توجیه معرفت بهمنزلۀ دو شرط اساسی و مهم در تعریف معرفت نظریهپردازیهایی وجود داشته است. فیلسوفان حکمت متعالیه و حکمت اشراق نیز از این قاعده مستثنی نبودهاند. اگرچه هر دو مکتب معیار صدق را مطابقت و معیار توجیه معرفت ...
بیشتر
معرفتشناسان معرفت را به «باور صادق موجّه» تعریف میکنند. در تاریخ اندیشههای فلسفی همواره دربارة معیار صدق و توجیه معرفت بهمنزلۀ دو شرط اساسی و مهم در تعریف معرفت نظریهپردازیهایی وجود داشته است. فیلسوفان حکمت متعالیه و حکمت اشراق نیز از این قاعده مستثنی نبودهاند. اگرچه هر دو مکتب معیار صدق را مطابقت و معیار توجیه معرفت را مبناگرایی میدانند، اما در این میان اختلافنظرهای مهمی نیز میان دو مکتب وجود دارد که نظرات آنها را از یکدیگر متمایز و متفاوت میکند. چنانکه صدرائیان میان حق و صادق تفاوت قائلاند و لحاظ قضیه با واقع و تقدم و تأخر آن را سبب تفکیک مفهوم حق با صادق میدانند، اما در مقابل اشراقیان این تفاوت را غیرحقیقی میدانند. همچنین، اشراقیان مطابقت را صرفاً تطابق با خارج میدانند برخلاف صدرائیان که معتقدند ملاک مطابقت، تطابق با واقع اعم از ذهن و عین است. در سوی دیگر، از وجوه مشابهت دو مکتب میتوان به این نکته اشاره کرد که هر دو از اشراقات و شهودات نفسانی بهمنزلۀ معارف بدیهی و مبنایی در معرفت نام میبرند که میتواند نقش پایهای در معرفت بشر ایفا کند و بنابراین نوعی «مبناگرایی نوین» را پیشنهاد میدهند.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
فاطمه سلگی
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، صفحه 55-68
چکیده
نظریۀ ادراکات اعتباری علامه طباطبایی (ره) که یکی از اندیشههای کانونی و محوری ایشان است همواره بهمنزلۀ نظریهای معرفتشناختی تحلیل و بررسی شده است، اما نگاهی جامع به آثار علامه طباطبایی (ره) جهت واکاوی موارد استفاده و بهرهبرداری از این نظریه از سوی ایشان، نشان میدهد که علامه به این نظریه نگاه وجودشناختی نیز داشته ...
بیشتر
نظریۀ ادراکات اعتباری علامه طباطبایی (ره) که یکی از اندیشههای کانونی و محوری ایشان است همواره بهمنزلۀ نظریهای معرفتشناختی تحلیل و بررسی شده است، اما نگاهی جامع به آثار علامه طباطبایی (ره) جهت واکاوی موارد استفاده و بهرهبرداری از این نظریه از سوی ایشان، نشان میدهد که علامه به این نظریه نگاه وجودشناختی نیز داشته است. از این زاویه، نشئۀ دنیا، نشئۀ اعتباریات است که مابین دو نشئۀ بدء و عود (قوس نزول و قوس صعود) قرار گرفته است و همچنانکه نسبت زندگی دنیا به عوالم قبل و بعد از آن، نسبت ظاهر به باطن است؛ به همین ترتیب نسبت اعتباریات به حقایق هم، نسبت ظاهر به باطن خواهد بود. از نظر علامه طباطبایی (ره) محصور و محدودشدن انسان به معانی وهمی و پنداریِ ظاهر حیات دنیا همان گرفتارشدن وی در خدعۀ اعتباریات و غفلت از حقیقت باطنیِ واقعی آنها خواهد بود.
علمی- پژوهشی
منیره سید مظهری
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، صفحه 69-79
چکیده
بنابر عقیدۀ حکمای اسلامی، جهان هستی بر اساس نظام معقول و منطقی پایهگذاری شده و از لحاظ متافیزیکی دارای مراتب یا عوالمی است. این عوالم در یک خط ارتباطی عمودی - متافیزیکی - قرار دارند. به عبارت دیگر، در یک ترتب طولی به نحو علّی و معلولی با هم مرتبطاند. امّا تبیین این ارتباط بین مبدأ و معلول اول با یک شبهۀ فلسفی - کلامی مواجه است: ضرورت ...
بیشتر
بنابر عقیدۀ حکمای اسلامی، جهان هستی بر اساس نظام معقول و منطقی پایهگذاری شده و از لحاظ متافیزیکی دارای مراتب یا عوالمی است. این عوالم در یک خط ارتباطی عمودی - متافیزیکی - قرار دارند. به عبارت دیگر، در یک ترتب طولی به نحو علّی و معلولی با هم مرتبطاند. امّا تبیین این ارتباط بین مبدأ و معلول اول با یک شبهۀ فلسفی - کلامی مواجه است: ضرورت پیوند معلول به علّت، ایجاب میکند عالم هستی با مبدأ عالم، معیت داشته باشد در صورتی که، لزوم تمایز و تقدم واجب تعالی بر ممکنات اقتضا میکند عالم ممکنات از واجب تعالی، تأخّر و انفکاک عینی داشته باشند. میرداماد برای حل این معضل به تناسب نظام فلسفی خود، موضوع حدوث در دهر را مطرح کرد. تأسیس این نظریه با استفاده از تقابل دو اصطلاح دهر و سرمد با زمان و زمانیات، در سایۀ نبوغ فکری و قدرت اعجابانگیز اندیشۀ میرداماد قابل تحسین است، امّا از نظر فیلسوفان صدرایی، راههایی که وی برای تأیید و اثبات نظریۀ خود دنبال کرده است قابل خدشهاند.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
فهیمه شریعتی؛ کبری افشار
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، صفحه 81-96
چکیده
بررسی ویژگیهای انسان خودشکوفای مازلو با اوصاف انسان در حکمت متعالیه به طور تطبیقی، دربردارندۀ اشتراکاتی است که دید مازلو و ملاصدرا را بیش از پیش به هم نزدیک میکند. برخی از جهات اشتراک ملاصدرا و مازلو در مسئله را میتوان در طبقهبندی نیازها، اعتقاد به شهود، زاویۀ نگاه، معناداری زندگی، فارغبودن از قشر و طبقه، اعتقاد به خود حقیقی، ...
بیشتر
بررسی ویژگیهای انسان خودشکوفای مازلو با اوصاف انسان در حکمت متعالیه به طور تطبیقی، دربردارندۀ اشتراکاتی است که دید مازلو و ملاصدرا را بیش از پیش به هم نزدیک میکند. برخی از جهات اشتراک ملاصدرا و مازلو در مسئله را میتوان در طبقهبندی نیازها، اعتقاد به شهود، زاویۀ نگاه، معناداری زندگی، فارغبودن از قشر و طبقه، اعتقاد به خود حقیقی، تغییر در ملاک لذت و توجه به استعدادهای ذاتی دانست. همچنین، این تطبیق نشاندهندۀ تفاوتهایی از جمله اختلاف روش ملاصدرا و مازلو، کلنگری ملاصدرا و جزءنگری مازلو، توجه ویژۀ ملاصدرا به عوالم برتر و فاصلۀ نقطۀ اوج انسان در نظر ملاصدرا با انسان خودشکوفاست که ریشه در دیدگاه روانشناسانۀ مازلو و دیدگاه فلسفی وحدت وجودی حکمت متعالیۀ ملاصدرا دارد.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
محمد حسن صانعی پور
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، صفحه 97-111
چکیده
اندیشمندان اسلامی، از فقها و متکلمان گرفته تا حکما و عرفا، توجه ویژه به آیات قرآنی داشته و هر کدام به قدر توان خود و با تکیه بر معارف و مبانی علوم تخصصی خود به تفسیر کلام الهی پرداخته و متون تفسیری گرانقدر و مختلفی را نگاشتهاند. اختلاف موجود ریشه در تعریف متفاوت آنان از تفسیر صحیح و معیار دارد. ملاصدرا، بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت ...
بیشتر
اندیشمندان اسلامی، از فقها و متکلمان گرفته تا حکما و عرفا، توجه ویژه به آیات قرآنی داشته و هر کدام به قدر توان خود و با تکیه بر معارف و مبانی علوم تخصصی خود به تفسیر کلام الهی پرداخته و متون تفسیری گرانقدر و مختلفی را نگاشتهاند. اختلاف موجود ریشه در تعریف متفاوت آنان از تفسیر صحیح و معیار دارد. ملاصدرا، بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت متعالیه، نیز با تکیه بر دو مشرب مشائی و اشراقی تفسیر قرآن کریم نگاشته است. این مقاله بر آن است تا تبیین ملاصدرا از تفسیر صحیح و مفسر معیار را استخراج کند. وی در قرآنپژوهی خود بر این باور است که مفسر با تکیه بر استدلال و برهان عقلانی از یک طرف و بهرهگیری از مجاهدات نفسانی و اشراقات قلبی میتواند به ملکوت و غیب الهی متصل شود و اشارات عرشی و فیوضات ربانی را در آینة قلب خود مشاهده کند و به مرتبة مکاشفه و رسوخ در علم برسد و معانی آیات الهی را دریافت کند. این دو مقوله در متن تفسیر ملاصدرا با تعبیر «هدایة عقلیة» و «لمعة اشراقیة» بیان شدهاند. وی معتقد است که نفس مفسر قرآن با گذر از قوة فکر و مجهزشدن به قوة حدس و سپس با شدت در قوة حدس میتواند به مدارج بالاتری از قوا دست یازد؛ قوهای که در نوع کمالی آن قوة قدسیه نامیده میشود. ملاصدرا شدت در حدس و قوة قدسیه را علاوه بر نفس شریف انبیا (ع) برای مفسران غیرنبی ـ به شرط مواظبت از نفس و رفع موانع و حجابهای نفسانی و اشتعال کبریت نفس به انوار ملکوتی ـ نیز قائل است. وی تفسیر خود را محصول چنین فرایندی و فیوضات ربانی بر قلب خودش میداند.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
رضا کایدخورده؛ قاسمعلی کوچنانی
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، صفحه 113-128
چکیده
نظریۀ ادراکات اعتباری از نظریات ابتکاری علّامه طباطبایی است که امروزه مورد نیاز فضای علمی کشور خصوصاً حوزۀ علوم انسانی است. این نظریه ابعاد گوناگونی دارد. معناشناسی ادراکات اعتباری یکی از ابعاد این نظریه است که مقدمۀ لازم برای ورود به هر بعد دیگرِ این نظریه به شمار میرود. برای فهم دقیق معنای این اصطلاح باید ابهامات سهگانۀ زبانی، ...
بیشتر
نظریۀ ادراکات اعتباری از نظریات ابتکاری علّامه طباطبایی است که امروزه مورد نیاز فضای علمی کشور خصوصاً حوزۀ علوم انسانی است. این نظریه ابعاد گوناگونی دارد. معناشناسی ادراکات اعتباری یکی از ابعاد این نظریه است که مقدمۀ لازم برای ورود به هر بعد دیگرِ این نظریه به شمار میرود. برای فهم دقیق معنای این اصطلاح باید ابهامات سهگانۀ زبانی، معنایی و مصداقی آن برطرف شود. با بررسی جایگاه اعتباریات در میان سایر ادراکات، ابهام زبانی برطرف و روشن میشود که اعتباریات، معقول ثانی فلسفی نیستند. رفع ابهام معنایی از طریق تعریف صورت میگیرد و روشن میشود که اعتباریات، دادن حدّ چیزی به چیز دیگر یا اطلاق یک مفهوم بر مصداقی غیر از مصداق خود است، به منظور ترتیب آثاری که ارتباط با عوامل احساسی خود دارند. اعتباریات فقط از سنخ گزارههای انشائیاند. ملاک تشخیص مصادیق آن نیز این است که بتوان در آن نسبت بایدِ انشائی فرض کرد. در نهایت روشن میشود که این ادراکات از سنخ مشهورات صرفه هستند، نه یقینیات. علّامه طباطبایی در تمامی موارد بالا با بسیاری از اندیشمندان معاصر اختلافنظر دارد.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
علیرضا موفق؛ محمد حسین مهدوی نژاد؛ محمدرضا ضمیری
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، صفحه 129-140
چکیده
حقیقت مرگ و معاد از مسائل بنیادین فلسفۀ صدرالمتألهین است. مرگ از نگاه او دارای سه ویژگی اصلی است: اولین ویژگی مرگ، عدمینبودن آن است. این ویژگی با نگرشهای مادی که بر اساس آن مرگ پایان حیات، اتمام زحمات آدمی و در نتیجه سبب پوچبودن زندگی تلقی میشود، متفاوت است. با توجه به مشرب فلسفی صدرالمتألهین میتوان فهمید که این ویژگی هیچگاه ...
بیشتر
حقیقت مرگ و معاد از مسائل بنیادین فلسفۀ صدرالمتألهین است. مرگ از نگاه او دارای سه ویژگی اصلی است: اولین ویژگی مرگ، عدمینبودن آن است. این ویژگی با نگرشهای مادی که بر اساس آن مرگ پایان حیات، اتمام زحمات آدمی و در نتیجه سبب پوچبودن زندگی تلقی میشود، متفاوت است. با توجه به مشرب فلسفی صدرالمتألهین میتوان فهمید که این ویژگی هیچگاه از روی مصلحتجویی مطرح نشده است؛ بلکه نوعی تبیین واقعیت به شمار میآید. ویژگی دیگر مرگ از نگاه صدرایی امکانآفرینی آن برای زندگی دنیوی است که با لحاظ غایت در آن سوی نشئۀ دنیوی تحقق مییابد. از این رو دنیا از نظر وی و برخلاف نگاههای الحادی، هیچگاه ارزش غایتبودن را ندارد و تنها محلی برای دستیابی به غایتی برتر است. همچنین، مرگ از نظر صدرالمتألهین حتی سبب سکون و توقف نیست، بلکه ارمغانآور تکاملی است که از ارتقای معرفتی و وجودی شروع و تا وصول به کمال مطلق حق، استمرار مییابد. این سه عنصر نمای مرگ را نه تنها از صورتی دهشتزا و رعبآور خارج میکند، بلکه ارمغانآور معنا و ارزش برای زندگی است.
علمی- پژوهشی
محمدهادی امین ناجی؛ علی رضا دل افکار؛ محمدولی اسدی؛ محمدکاظم میرحسینی
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، صفحه 141-155
چکیده
در قرآن آیات متعددی هست که مسئلة خلود بهشتیان و جهنمیان را گوشزد میکند، عدهای را سعادتمند و مخلّد در بهشت و متنعم از نعمتهای آن، و دستة دیگر را شقاوتمند و معذّب به انواع عذاب معرفی میکند. در این مقاله، سخن در معنای «خلود» در آیات 105 تا 108 هود متمرکز است و به واکاوی میزان و قلمرو آن از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی میپردازد؛ ...
بیشتر
در قرآن آیات متعددی هست که مسئلة خلود بهشتیان و جهنمیان را گوشزد میکند، عدهای را سعادتمند و مخلّد در بهشت و متنعم از نعمتهای آن، و دستة دیگر را شقاوتمند و معذّب به انواع عذاب معرفی میکند. در این مقاله، سخن در معنای «خلود» در آیات 105 تا 108 هود متمرکز است و به واکاوی میزان و قلمرو آن از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی میپردازد؛ در اینکه مراد از خلود چیست و آیا بین خلود اهل بهشت و جهنم تفاوتی هست یا نه؟ بین مفسران و متکلمان اختلاف نظر وجود دارد اکثراً آنها را یکی دانستهاند و به معنای بقا و جاودانگی اهل بهشت برای همیشه و ماندگاری اهل جهنم در جهنم به صورت دائمی و نامحدود میدانند. در این عرصه دیدگاه مفسر مطرح معاصر، علامه طباطبایی (ره)، و میزان هماهنگی بین نظر ایشان و ملاصدرا حائز اهمیت است. مسئله به روش تحلیل محتوا بر اساس دادهها و اطلاعات گردآوری شده است. از آنجا که قرآن در آیات هود خلود بهشتیان و جهنمیان را به دوام آسمانها و زمین معلق دانسته، ابتدا مراد از آسمان و زمین و میزان دوام آنها بررسی میشود و سپس مسئلة خلود مورد کنکاش و مداقه قرار میگیرد. بنا بر نتایج، عدهای آسمان و زمین را دنیایی، اما علامه و ملاصدرا اخروی میدانند، علامه خلود را دائمی، ملاصدرا آن را بسته به نوع عقیده، کمیت، کیفیت و موجبات عذاب میداند. آنچه حاصل شد اینکه قرآن طبق عدل الهی محدودیت خلود جهنمیان، و مطابق فضل الهی بقای اهل بهشت را بیان میکند.