علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا ارشادینیا
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، صفحه 11-24
چکیده
حکیم آقاعلی مدرس در بین حکمای متعالی از جهت برخورداری از حس نوآوری، جایگاهی ویژه دارد. او رویکرد نوآوری را در نظریه چالشبرانگیز معاد جسمانی، با الهام از روایتی پی میگیرد که همۀ فضای نظریهپردازی او را به خود اختصاص داده و قواعد عقلی نظام متعالی را برای شرح این روایت و بهرههای اثباتی معاد جسمانی بهکار میگیرد. همگرایی و همسازی ...
بیشتر
حکیم آقاعلی مدرس در بین حکمای متعالی از جهت برخورداری از حس نوآوری، جایگاهی ویژه دارد. او رویکرد نوآوری را در نظریه چالشبرانگیز معاد جسمانی، با الهام از روایتی پی میگیرد که همۀ فضای نظریهپردازی او را به خود اختصاص داده و قواعد عقلی نظام متعالی را برای شرح این روایت و بهرههای اثباتی معاد جسمانی بهکار میگیرد. همگرایی و همسازی مبانی عقلیـفلسفی با مفاد روایات، در حکمت متعالیه مطلبی رایج و پرکاربرد است. بهکارگیری این سبک را صدرالمتألهین خود به یادگار گذاشته و توانایی و مهارت فنی خود را در شرح و تفسیرنگاری بر متون روایی ـچه در آثار مفصل و مختصر فلسفی و چه در آثار تفسیریـ نشان داده است. حکیم آقاعلی مدرس با بهرهمندی از چنین میراثی، در بیان کیفیت معاد جسمانی، به روایتی خاص توجه أکید و اهتمام چشمگیر نشان داده است. سعی او در واکاوی متون وحی ارزش مستقل دارد و درسآموز برای پژوهندگان این راه دشوار است، چه رهیافتهایش منطبق بر مفاد صریح روایت مورد استناد باشد یا خیر. با عرضه برداشتهای او بر معیارهای عقلی و تحلیل نقدی میتوان ادامه مسیر را برای فهم متون دینی هموارتر نمود.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
سید مهدی امامی جمعه؛ جمال احمدی
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، صفحه 25-40
چکیده
ملاصدرا در جای جای متون فلسفی خود به بحث در مورد زیبایی پرداخته و برای شناخت زیبایی در اشیاء ملاکهای متنوعی ارائه کرده است. مسئله اصلی این پژوهش یافتن ملاکهای زیباییشناسی صدرایی است و بررسی اینکه این ملاکها فرمی و ظاهریاند یا ناظر به محتوا و باطن اشیا. برای این منظور، با استناد به متون مختلف ملاصدرا ملاکهای زیبایی در دو دستهی ...
بیشتر
ملاصدرا در جای جای متون فلسفی خود به بحث در مورد زیبایی پرداخته و برای شناخت زیبایی در اشیاء ملاکهای متنوعی ارائه کرده است. مسئله اصلی این پژوهش یافتن ملاکهای زیباییشناسی صدرایی است و بررسی اینکه این ملاکها فرمی و ظاهریاند یا ناظر به محتوا و باطن اشیا. برای این منظور، با استناد به متون مختلف ملاصدرا ملاکهای زیبایی در دو دستهی فرمی و محتوایی دستهبندی شده و ارتباطات زیباییهای فرمی و محتوایی با یکدیگر و نسبت آنها با ارکان اصلی حکمت صدرایی تحلیل و بررسی شده است. نتایج تحلیل نشان میدهد که از نظر صدرا مطابق با سلسلۀ وجود، زیبایی همۀ موجودات نیز به جمال مطلق الهی ختم شده و اسماءالحسنی الهی علت همۀ زیباییهای عالم است. شناخت اسماءالحسنی موجب شناخت زیبایی اشیا است و در نتیجه همۀ ملاک های زیباییشناسی صدرایی در فرم و محتوا نیز به اسماءالحسنی الهی بازمیگردد؛ در حقیقت، زیبایی از اسماءالحسنی آغاز شده و با طی مراتب تشکیکی وجود نازل میشود و ابتدا به محتوا و باطن و سپس از طریق باطن، به فرم و ظاهر اشیا سریان پیدا میکند.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
سید حسن بطحائی
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، صفحه 41-51
چکیده
کیفیت بدن اخروی از مباحث مهم معاد جسمانی است. پرسش این است که آیا بدن محشور در آخرت، عنصری یا مثالی است و یا بهطور کلی با بدن دنیوی و مثالی تفاوت دارد؟ ملاصدرا بر اساس مبانی عقلی، از جمله اصالت وجود، تشکیک در وجود، تشخص وجود، حرکت جوهری و تجرد خیال، درصدد اثبات عینیت بدن اخروی و دنیوی برآمده است ولی آنچه موفق به اثبات آن شده است بدن ...
بیشتر
کیفیت بدن اخروی از مباحث مهم معاد جسمانی است. پرسش این است که آیا بدن محشور در آخرت، عنصری یا مثالی است و یا بهطور کلی با بدن دنیوی و مثالی تفاوت دارد؟ ملاصدرا بر اساس مبانی عقلی، از جمله اصالت وجود، تشکیک در وجود، تشخص وجود، حرکت جوهری و تجرد خیال، درصدد اثبات عینیت بدن اخروی و دنیوی برآمده است ولی آنچه موفق به اثبات آن شده است بدن اخروی به وجود ملکوتی مثالی است. علامه طباطبایی که خود پیرو حکمت متعالیه است، با استناد به برخی از دلایل وحیانی و مبانی عقلی، از جمله قاعدۀ حکم الامثال، تلازم نفس و بدن، تبعیت جسد از نفس و اصیل بودن نفس در هویت آدمی، معتقد است آنچه در قیامت برای پاداش کیفر ضروری است همانندی در انسان بودن است که با وجود نفس محقق میشود و لازم نیست بدن اخروی در همۀ اجزا و صفات، عین بدن دنیوی باشد. از اینرو بدن اخروی مثل بدن دنیوی است، اگرچه از نظر نفسانی، انسان محشور در قیامت عین انسان دنیوی است. پایبندی به مبانی حکمت متعالیه و استناد به دلایل نقلی از مشترکات این دو حکیم در تبیین بدن اخروی است ولی اعتماد بیشتر علامه به دلایل نقلی و حضور و تبعیت بدن از نفس در عالم آخرت، مطلبی است که دیدگاه علامه را از ملاصدرا متمایز میکند. در پژوهش حاضر این تمایز با توجه به آثار فلسفی و تفسیری این دوحکیم مورد تحلیل و نقد و ارزیابی قرار میگیرد.
علمی- پژوهشی
علیرضا جلالی
چکیده
در نوشتار حاضر، نخست به تأثیر شگفتآور ابن عربی بر صدرالمتألهین اشاره شده که در موضوعات حکمی و عرفانی ابداعی خود به سخن او استشهاد شده است. بررسی آثار عمدۀ صدرالمتألهین، مانند اسفار، مفاتیح الغیب، الشواهد الربوبیة و نیز نگاهی به فتوحات مکیة و فصوص الحکم ابن عربی نشان میدهد که هر دو در حل مسائل پیچیده، از کشف و شهود سخن گفته و مندرجات ...
بیشتر
در نوشتار حاضر، نخست به تأثیر شگفتآور ابن عربی بر صدرالمتألهین اشاره شده که در موضوعات حکمی و عرفانی ابداعی خود به سخن او استشهاد شده است. بررسی آثار عمدۀ صدرالمتألهین، مانند اسفار، مفاتیح الغیب، الشواهد الربوبیة و نیز نگاهی به فتوحات مکیة و فصوص الحکم ابن عربی نشان میدهد که هر دو در حل مسائل پیچیده، از کشف و شهود سخن گفته و مندرجات آثار خود را الهام غیبی و خود را مأمور اظهار آنها برشمردهاند. ابن عربی در اغلب آثار خود، از یکسو مطابق با معیارها و میزانهای منطقی متداول میاندیشد، اما از سوی دیگر، کشف و شهود را اصیلترین معیار و محک آگاهی و شناخت میشمارد. صدرالمتألهین نیز بر این باور است که برای دریافت الهامات غیبی، فرد میبایست افزون بر سلامت فطرت، شرح صدر، تیزهوشی و سرعت فهم همراه ذوق کشفی، مشمول عنایت الهی قرار گیرد و نوری از جانب خداوند تابیده شود تا او را همچون چراغی، فروزان سازد.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
محمد حسین زاده
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، صفحه 65-74
چکیده
یکی از مباحث منطقی که با پذیرش اصالت وجود دستخوش تحول جدی میشود مسئلۀ «حمل» یا «هوهویت» است. ملاصدرا در این مسئله با بهرهگیری از اصالت وجود و فروع برآمده از آن، نظریۀ جمهور حکما را اصلاح و متناسب با مبانی وجودی خود بازسازی کرده است. در فلسفۀ ملاصدرا بر خلاف دیدگاه جمهور حکما، حقیقت هر حملی نوعی اتحاد در وجود است، همچنین ...
بیشتر
یکی از مباحث منطقی که با پذیرش اصالت وجود دستخوش تحول جدی میشود مسئلۀ «حمل» یا «هوهویت» است. ملاصدرا در این مسئله با بهرهگیری از اصالت وجود و فروع برآمده از آن، نظریۀ جمهور حکما را اصلاح و متناسب با مبانی وجودی خود بازسازی کرده است. در فلسفۀ ملاصدرا بر خلاف دیدگاه جمهور حکما، حقیقت هر حملی نوعی اتحاد در وجود است، همچنین علاوه بر وحدت و کثرت، رکن سومی در تحقق حمل دخالت دارد و آن رجوع وحدت به کثرت است. ملاصدرا در آثار خود حمل اولی را به سطحی بالا ارتقا داده که مختص به فلسفۀ او است و تنها بر مبنای اصالت و تشکیک وجود میتواند به کار گرفته شود؛ در این سطح، حمل اولی، اتحاد در وجود اجمالی و حمل شایع، اتحاد در وجود تفصیلی است. همچنین او حمل حقیقت و رقیقت را به عنوان قسمی مستقل به اقسام حمل افزوده است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
زهرا اسکندری؛ سیدمرتضی حسینی شاهرودی
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، صفحه 75-86
چکیده
پرداختن به نقش ذهن بهعنوان قوای که نفس از طریق آن به اکتساب علوم میپردازد، در داشتن تلقی صحیح از فرآیند ادراک، اهمیت فراوانی دارد. در میان فلاسفۀ اسلامی، ملاصدرا مراتب ادراک را مراحلی میداند که نفس در جریان حرکت جوهری خود، با گذر از ساحتهای حسی، خیالی و عقلی واجد آنها میگردد. در این میان توجه به دیدگاه ملاصدرا دربارۀ کارکردهای ...
بیشتر
پرداختن به نقش ذهن بهعنوان قوای که نفس از طریق آن به اکتساب علوم میپردازد، در داشتن تلقی صحیح از فرآیند ادراک، اهمیت فراوانی دارد. در میان فلاسفۀ اسلامی، ملاصدرا مراتب ادراک را مراحلی میداند که نفس در جریان حرکت جوهری خود، با گذر از ساحتهای حسی، خیالی و عقلی واجد آنها میگردد. در این میان توجه به دیدگاه ملاصدرا دربارۀ کارکردهای ذهن در هر یک از ساحتهای ادراکی قابل توجه است. در میان فلاسفۀ غربی معاصر نیز ادموند هوسرل، با مطرح کردن دو ساحت ادراک حسی و عقلی و توجه به نقش ذهن در هر کدام از این ساحتها، نظریهای متفاوت در این زمینه مطرح نموده است. بررسی دیدگاههای این دو فیلسوف، دربارۀ ماهیت ادراک و چگونگی فاعلیت ذهن در ادراک اشیای بیرون از خود، همچنین نشان دادن وجوه افتراق و اشتراک دو دیدگاه، موضوعی است که این مقاله به آن پرداخته است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
سیدمحمدرضا حسینی
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، صفحه 87-96
چکیده
تهذیب نفس عبارت است از پاکیزه کردن، پاک نگه داشتن، تطهیر، پیراستن و آراستن برای رشد، تعالی و سعادت ابدی انسان، که مورد عنایت و توجه قرآن و روایات معصومین(ع) قرار دارد؛ گر چه طى کردن این مراتب به هدایت و ارشاد الهى مشروط بوده و شامل همه افراد نمىشود بلکه تنها شامل آن انسانی مىشود که خواست خدا به آن تعلق گرفته باشد. ما در این مقاله ...
بیشتر
تهذیب نفس عبارت است از پاکیزه کردن، پاک نگه داشتن، تطهیر، پیراستن و آراستن برای رشد، تعالی و سعادت ابدی انسان، که مورد عنایت و توجه قرآن و روایات معصومین(ع) قرار دارد؛ گر چه طى کردن این مراتب به هدایت و ارشاد الهى مشروط بوده و شامل همه افراد نمىشود بلکه تنها شامل آن انسانی مىشود که خواست خدا به آن تعلق گرفته باشد. ما در این مقاله با در نظر گرفتن دیدگاههای مختلفی که پیرامون تهذیب نفس ارائه شده است، جایگاه، هدف و عوامل تهذیب نفس در نگاه و اندیشۀ ملاصدرا را مورد بررسی قرار دادهایم. نتیجۀ پژوهش این است که عوامل متعددی مانند: قرآن، انبیا و راهنمایان، علم، عمل و عبادات و تأییدات الهی، در تهذیب نفس نقشی مهم و بهسزا ایفا میکنند. از جمله نافعترین تمرینها برای تهذیب نفس، عباداتی با هدف قطع توجه از غیر خدا به خداست، از اینرو با تحقیق از آثار ملاصدرا میتوان دریافت که تهذیب نفس در نظر ملاصدرا، از اهداف غائی بوده و موجبات تقرب الی الله را فراهم میسازد.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
حسن رهبر؛ علیرضا حسن پور
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، صفحه 97-106
چکیده
تجربۀ زیسته و علم حضوری دو مفهوم بنیادی در نظامهای فکری دیلتای و ملاصدرا هستند. این دو متفکر با تأکید بر بیواسطگی و خطاناپذیری علم حضوری و تجربۀ زیسته، سعی کردهاند کل بنای معرفت بشر را بر این دو مبتنی کنند. بهعلاوه، هم دیلتای و هم ملاصدرا، ادراک و فهمی را که بدین شیوه حاصل میشود، نه پذیرش صرفِ واقعیات بیرونی یا عملی منفعلانه، ...
بیشتر
تجربۀ زیسته و علم حضوری دو مفهوم بنیادی در نظامهای فکری دیلتای و ملاصدرا هستند. این دو متفکر با تأکید بر بیواسطگی و خطاناپذیری علم حضوری و تجربۀ زیسته، سعی کردهاند کل بنای معرفت بشر را بر این دو مبتنی کنند. بهعلاوه، هم دیلتای و هم ملاصدرا، ادراک و فهمی را که بدین شیوه حاصل میشود، نه پذیرش صرفِ واقعیات بیرونی یا عملی منفعلانه، بلکه عملی فعالانه قلمداد میکنند. نکتۀ دیگر این است که دیلتای قلمرو تجربۀ زیسته و فهم حاصل از آن را هم حالات درونی مدرِک و هم حالات درونی دیگران، بهعلاوۀ ظهورات و بروزات این حالات میداند، در حالی که علم حضوری نزد ملاصدرا گسترۀ محدودتری دارد و فقط نفس و قوا و حالات آن را در بر میگیرد. اما مشکلی که هم تجربۀ زیسته و هم علم حضوری با آن مواجهند، شخصی بودن و در نتیجه نسبی بودن آنهاست. دیلتای میکوشد تا با توسلبه فرض اثبات نشدۀ «اشتراک انسانها در آگاهی» بر این مشکل غلبه کند، در حالی که ملاصدرا سعی میکند با توسل به تقسیم کار میان علم حصولی و حضوری از یک سو، و آفرینش انسان بر سرشت واحد و در نتیجه داشتن ابزار معرفتی یکسان، بر این مسئله فائق آید.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
رضا صفری کندسری
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، صفحه 107-119
چکیده
مسئلۀ ذهن و بدن یکی از مسائل اساسی فلسفه است. «کارکردگرایی» نظر خنثی در باب ذات ذهن دارد و به مادی یا غیر مادی بودن ذهن نمیپردازد بلکه ذهن را کارکرد میداند. از دیدگاه این گروه، حالات ذهنی ویژگیهای کارکردی هستند که بر اساس درون داد، برون داد، فرایندهای داخلی و سایر حالات ذهنی، نقشهای کارکردی را ایفا میکنند. از سوی دیگر، ...
بیشتر
مسئلۀ ذهن و بدن یکی از مسائل اساسی فلسفه است. «کارکردگرایی» نظر خنثی در باب ذات ذهن دارد و به مادی یا غیر مادی بودن ذهن نمیپردازد بلکه ذهن را کارکرد میداند. از دیدگاه این گروه، حالات ذهنی ویژگیهای کارکردی هستند که بر اساس درون داد، برون داد، فرایندهای داخلی و سایر حالات ذهنی، نقشهای کارکردی را ایفا میکنند. از سوی دیگر، در فلسفه و کلام اسلامی نیز به رابطۀ نفس و بدن پرداخته شده است. ابنسینا نفس را «جوهر مجرد» میداند و بیشتر متکلمان آن را «جسمانی» میدانند. اما ملاصدرا نفس را مجرد صرف (نظریۀ ابنسینا) یا مادی صرف (نظریۀ متکلمان) نمیداند بلکه معتقد است نفس در ابتدا جسمانی است و سپس با فرایند حرکت جوهری، مجرد میشود. پرسش اصلی تحقیق پیش رو این است که آیا میتوان میان ملاصدرا و کارکردگرایی دیالوگی برقرار کرد؟ پاسخ ما آری است، زیرا ملاصدرا مانند حامیان کارکردگرایی در پی برونرفت از اشکالات دوگانهانگاری جوهری (دکارتی و سینوی) و نظریههای مادیانگارانه است. همانگونه که کارکردگرایان به ذات ذهن نپرداختهاند و فقط ذهن را کارکرد میدانند و این کارکرد میتواند در موجودات مادی یا مجرد تحقق پیدا کند، ملاصدرا نیز نفس را مادی صرف یا مجرد صرف ندانسته بلکه معتقد است نفس، چه در مرتبۀ جسمانی و چه در مرتبۀ تجرد باشد، فعلیت است و با حرکت جوهری، فعلیتهای مختلف میشود. این فعلیتها با یکدیگر رابطه دارند و و کل این فعلیتها، کمال نامیده میشود. نفس مجموع این فعلیتها است. پس کارکردگرایان ذهن را «کارکرد» اما ملاصدرا نفس را «کمال» میداند. با این حال، تفاوتهایی نیز بین علمالنفس ملاصدرا و کارکردگرایی وجود دارد.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
مصطفی همدانی
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، صفحه 121-132
چکیده
مدل منبع معنا که توسط جناب آقای دکتر محسنیانراد در حوزۀ ارتباطشناسی تولید شده است، سالها است که مورد استفادۀ استادان و دانشجویان و نیز مبنای نظری برخی پایاننامههای تحصیلات تکمیلی است. سازۀ معناشناختی این مدل دربارۀ «چیستی معنا» و «کجایی معنا»، از منظر حکمت متعالیه دچار اشکال فلسفی است. این نوشتار با رویکرد ...
بیشتر
مدل منبع معنا که توسط جناب آقای دکتر محسنیانراد در حوزۀ ارتباطشناسی تولید شده است، سالها است که مورد استفادۀ استادان و دانشجویان و نیز مبنای نظری برخی پایاننامههای تحصیلات تکمیلی است. سازۀ معناشناختی این مدل دربارۀ «چیستی معنا» و «کجایی معنا»، از منظر حکمت متعالیه دچار اشکال فلسفی است. این نوشتار با رویکرد حکمت متعالیه و با نگاهی ضمنی به یافتههای نوین علوم شناختی، به نقد این سازه بهعنوان انگارۀ مبنایی مدل مؤلف پرداخته است. پژوهش پیش رو با شیوۀ تحلیلیـاسنادی انجام شده و از منظر حکمت متعالیه به نقد خاستگاه روششناختی اندیشۀ مبتکر محترم مدل یعنی اثباتگرایی پرداخته و به این نتیجه رسید که انگارۀ نوروسایکوفیزیولوژیک مؤلف در «وجود معنا به صورت ترکیبات پروتئینی در حوزهای از مغز با نام هیپوکامپوس»، از منظر حکمت صدرایی نادرست است، زیرا این رهیافت به معنا، مادهانگارانه است که گرچه ممکن است با حکمت مشائیان یونانی سازگار باشد اما با رهیافت حکمت متعالیه که معنا در حیث تجردی وجود انسان جای دارد نه بخشی مادی از مغز، سازگاری ندارد.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
محمد حسین وفائیان؛ احد فرامرز قراملکی
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، صفحه 133-148
چکیده
مباحث نفسشناسی صدرالمتألهین از دو حیث محتوا و روش قابل بررسی و نقد است. نفس در هستیشناسی حکمت متعالیه، اگرچه با حدوث بدن پدید میآید، اما موجودی ذوشئون و چندتبار است که از عالَم مادّه تا تجرّد عقلی در سیلان بوده و با بدن تحت تصرّف خود متحد است. باور به نوآوری صدرالمتألهین در معرّفی نفس و همچنین داوری صحیح میان دیدگاه وی با دیدگاههای ...
بیشتر
مباحث نفسشناسی صدرالمتألهین از دو حیث محتوا و روش قابل بررسی و نقد است. نفس در هستیشناسی حکمت متعالیه، اگرچه با حدوث بدن پدید میآید، اما موجودی ذوشئون و چندتبار است که از عالَم مادّه تا تجرّد عقلی در سیلان بوده و با بدن تحت تصرّف خود متحد است. باور به نوآوری صدرالمتألهین در معرّفی نفس و همچنین داوری صحیح میان دیدگاه وی با دیدگاههای رقیب، أمری است که نیازمند کشف روش وی در تحلیل نفس میباشد. مسئلۀ این پژوهش، کشف روش صدرالمتألهین در شناخت مفهومی و وجودی نفس است و رهآورد آن ـکه با تحلیل محتوای مباحث نفس شناسی ارائه شده از سوی صدرالمتألهین حاصل گردیده استـ اثبات اتّخاذ روش «مطالعات میان رشتهای» از سوی وی در این زمینه میباشد. صدرا با التفات به چندتباری بودن نفس و لزوم «کثرتگرایی روشی» در بررسی اینگونه مسائل، این روش را برگزیده است. اتخاذ چنین روشی، سبب ارائه فرادیدگاه خاصّ وی (حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس) در مبحث نفسشناسی حکمت متعالیه گردیده است.