تبیین رابطه اتحادی نفس و بدن از نگاه حکیم مدرس زنوزی

نوع مقاله : علمی- پژوهشی

نویسنده

عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور - واحد پردیس

چکیده

در فلسفه مشائیان مسلمان، کندی و فارابی نگاهی نوافلاطونی به نحوه ارتباط نفس با بدن دارند و نحوه ارتباط مزبور را از سنخ رابطه صورت با ماده‌ می‌پندارند ولی ابن‌سینا اگرچه در برخی مواضع این نوع نگاه به رابطه یاد شده را تأیید نموده است ولی با توجه به اینکه نفس ناطقه انسانی را محل دریافت معقولات کلی مجرّد می‌داند، از همین رو نفس را ذاتاً جوهری مجرد می‌پندارد و بر همین اساس نگاهش به نحوه ارتباط نفس با بدن آنستکه بدن نمی‌توان محل برای نفس باشد و نفس در تشخصش وابسته به بدن بشود (آنچنانکه در خصوص صورت و ماده گفته می‌شود) بلکه بدن حداکثر میتواند ابزار و آلت برای تحقق برخی افعال نفس باشد. این دو نوع نگاه به نحوه تعامل نفس با بدن تا قبل از ملاصدرا پیرامون رابطه نفس با بدن در مشائیان مسلمان وجود دارد و البته غلبه با نگاه سینوی است. اما در حکمت متعالیه، مبتنی بر اتحادی دانستن رابطه ماده با صورت این انگاره شکل می‌گیرد که رابطه نفس با بدن از سنخ روابط اتحادی است و نه انضمامی. اما اینکه دقیقاً توضیح داده شود نفس با بدن به چه نحو رابطه اتحادی دارد در لسان ملاصدرا مغفول می‌ماند و این حکیم زنوزی است که به این مهم پرداخته و توضیح می‌دهد مقصود از رابطه اتحادی نفس با بدن آنستکه بدن تجّلی مادی نفس است و نفس تجلی روحانی بدن و ایندو دو سر یک طیف هستند. زیرا انسانیت یک حقیقت ذوامراتب و مشکک است که جلوه‌ مادی آن بدن و جلوه مجرد آن نفس است پس بدن همان نفس بصورت لابشرط است و نفس همان بدن بشرط لا (از نواقص و کاستیهای مادّی)است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Zonoozi ’s view point about "The union of soul and body"

چکیده [English]

Abstract:
In moslem peripatetic’s Thaught, Alkindi and Avennasar had neoplatonic view to the relation of soul and body and so they have remagerd It as the relation between Idea and Matter. But Avesina also recognized it like them in some where mostly he has denied that the body could be considered as a locus for soul. Because in Avesine’s thaught, rational soul is a place for taking the abstract intelligibles so according to his view the soul mast be independent immaterial fact and it. can’t has any material locus. So he has refused that the soul could be dependent to the body in its individuality. According to this, he has carried the body as a instrument for the soul in its But in Mulla sadra’s philosophy as he has accepted the union of the "Idea and Matter", So this concept have been occurred by zonoozi that the soul may became united to the body. Zonoozi has been attempts to explain How the soul could became united to the body. Finally he has indicated to "Revelation".
He considers the body as a revelation of the soul. He has counted the humanity as a hierarchical fact that the soul is the heist side of it and the body is the lowest side. So the body is the material revelation of the soul and the soul is the immaterial revelation of the body.

کلیدواژه‌ها [English]

  • body
  • Mind
  • Zonoozi
  • matter
  • Idea