بررسی ادعای تقلیل‌گرائی حکمت متعالیه در هستی‌شناسی بر پایۀ عدم‌انگاری شر

نوع مقاله : علمی- پژوهشی

نویسنده

دانشگاه حکیم سبزواری / عضو هیت علمی

چکیده

تاریخ فلسفۀ اسلامی گواه است، مسائل و مطالب حکمت اسلامی، به ویژه مسائل هستی‌شناخت، از ویژگی «سهل و ممتنع» برخوردار است. کم نبوده و نیستند افرادی که با ادعای خودآموزی به ورطۀ انحراف فروغلتیده و برای اثبات کژروی خود دست به تهافت‌نویسی علیه فلسفۀ اسلامی زده‌اند. هم‌اکنون هم نویسندگانی با کمک از همان روش و با استناد به سخنان همان تهافت‌نویسان پیشین، همانند غزالی، به اعتراض و ایرادهای همگون دامن زده و به عنوان نقد و انتقاد به آن مباهات می‌کنند. مقاله‌ای با عنوان «نگاهی انتقادی به رویکرد فیض‌محور در فلسفه اسلامی و پیامدهای آن در تعلیم و تربیت» برای نفی اصول و مبانی حکمت اسلامی و ناکارآمد نشان دادن مبانی آن در فلسفه‌های مضاف به ویژه فلسفۀ تعلیم و تربیت، سراسر اصول هستی‌شناخت را موهون جلوه داده و اتهامات بی‌اساسی را روانۀ نشر کرده است. بخشی از آن مقاله حکمت متعالیه را با اتهام تقلیل‌گرائی و طفره‌روی دربارۀ موضوع شر نواخته است. پشتوانۀ ادعا این است که حکمت متعالیه چون به اصالت وجود گرویده و این اصل با وجودی بودن شر ناسازگار است، پس به افراط درباره وجود و تفریط و تقلیل درباره موجودات دچار است؟! مقاله برای اثبات وجودانگاری شر، وجود را به اصیل و غیر اصیل تقسیم کرده و با دو تمثیل نظر خود را قابل اثبات پنداشته است. بررسی نشان می‌دهد آن مقاله چگونه در مقام گردآوری و استحصال و در مقام داوری دچار انحراف و تحریف شده و از آسیب خودآموزی در امان نمانده و به اتهام‌زنی نابه‌جا روی آورده است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Examining the Claim of Reductionism in Transcendent Wisdom in Ontology Based on the Non-Existence of Evil

نویسنده [English]

  • Mohammadreza Ershadinia
دانشگاه حکیم سبزواری / عضو هیت علمی
چکیده [English]

The history of Islamic philosophy demonstrates that the issues and contents of Islamic wisdom, particularly ontological matters, possess the characteristic of being both "easy and complex." There have been—and continue to be—individuals who, claiming self-education, have fallen into the abyss of deviation and have resorted to writing critiques against Islamic philosophy to validate their misguided views. Currently, some writers, utilizing the same methods and citing the works of earlier critics, such as Al-Ghazali, perpetuate similar objections and take pride in presenting them as criticisms. An article titled "A Critical Look at the Grace-Oriented Approach in Islamic Philosophy and Its Consequences in Education and Training" seeks to negate the principles and foundations of Islamic wisdom, portraying its tenets as ineffective, particularly in relation to educational philosophy, and disparaging all ontological principles while disseminating unfounded accusations. Part of this article criticizes Transcendent Wisdom, accusing it of reductionism and evasion regarding the subject of evil. The basis of this claim is that since Transcendent Wisdom adheres to the primacy of existence, and this principle is incompatible with the existence of evil, it must therefore exaggerate existence while downplaying and reducing the status of beings. To substantiate the existence of evil, the article divides existence into genuine and non-genuine categories, believing it can validate its position through two parables. An examination reveals how this article has deviated and distorted the process of compilation and judgment, failing to escape the pitfalls of self-education and resorting to inappropriate accusations.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Gradation of existence
  • theory of grace
  • non-existence of evil
  • absolute evil
  • relative evil