فلسفه ملاصدرا
زهره زارعی؛ امیر شیرزاد
چکیده
علم و مباحث پیرامون آن در جایجای آثار سهروردی بهطور پراکنده مطرح شده که تبیین نظر نهایی وی را دشوار ساخته است. بهمنظور استقصاء و بازکاوی اجزای نظریه وی، این اقوال و آراء پراکنده در دو جزء سنتزدایی و نظریۀ اشراقی بازسازی شده است. در جزء سنتزدایی به نقد مشائیان پرداخته و بر نظریههای مختلف علم، به خصوص علم بهواسطه ...
بیشتر
علم و مباحث پیرامون آن در جایجای آثار سهروردی بهطور پراکنده مطرح شده که تبیین نظر نهایی وی را دشوار ساخته است. بهمنظور استقصاء و بازکاوی اجزای نظریه وی، این اقوال و آراء پراکنده در دو جزء سنتزدایی و نظریۀ اشراقی بازسازی شده است. در جزء سنتزدایی به نقد مشائیان پرداخته و بر نظریههای مختلف علم، به خصوص علم بهواسطه تعریف، ادراک حسی، مفاهیم اولی یا مقدم بر تجربه انتقاد کرده و در نظریه اشراقی، ضمن ارجاع علم به بصر، نظریات مختلف درباره کیفیت ابصار همچون نظریۀ خروج شعاع و نظریه انطباع را نقل و نقد کرده و حقیقت ابصار را اضافه اشراقی و حقیقت علم را حضور و ظهور اشیاء دانسته است. در نوشتار حاضر ضمن استقرای آراء و بازکاوی اجزای نظریه سهروردی درباره علم، به طرح و تبیین نقدهای ملاصدرا بر آن و تحلیل و بررسی موارد اختلاف آنها پرداخته میشود.
فلسفه ملاصدرا
مهدیه نزاکتی علی اصغری؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 135-142
چکیده
سهروردی ادراک بصری را اشرف ادراکات حسی میداند. ویمعرفتشناسی اشراقی را با ابصار آغاز مینماید و قاعده اشراقی ابصار را چنان بسط میدهد که ادراکات مراتب بالاتر را نیز دربرمیگیرد، لذا در معرفتشناسی اشراقی نخست باید فعل ابصار را از دیدگاه فلسفی تحلیل و بررسی نمود تا بتوان در نهایت به درک حقیقت علم حضوری اشراقی نائل آمد؛ اما ملاصدرا ...
بیشتر
سهروردی ادراک بصری را اشرف ادراکات حسی میداند. ویمعرفتشناسی اشراقی را با ابصار آغاز مینماید و قاعده اشراقی ابصار را چنان بسط میدهد که ادراکات مراتب بالاتر را نیز دربرمیگیرد، لذا در معرفتشناسی اشراقی نخست باید فعل ابصار را از دیدگاه فلسفی تحلیل و بررسی نمود تا بتوان در نهایت به درک حقیقت علم حضوری اشراقی نائل آمد؛ اما ملاصدرا که بحثهای فلسفی خود را بر اساس اصالت و بساطت وجود مطرح مینماید،مبحث ابصار نفس را هم ناشی از بساطت و تجرد و احاطه وجودی نفس میداند. در نظر وی آنچه نفس دریافت مینماید، غیرمادی و از شئونات و تصرفات بالطبع نفس با افاضه قدرت الهی و درنتیجه، مدرکات بالذات نفس میباشدو به تعبیر دیگر، معرفت نفس در حقیقت کشف و نمود، مدرکات باطنی نفس میباشد که در جهان مادی، به صورت ادراک قواکه در حقیقت آلات و معدات ادراک نفس هستند، نمود مینمایند. پس معرفت نفس ناشی از اتحاد آن در قوس صعود و خلاقیت در قوس نزول میباشد.