محمد حسین زاده
چکیده
منطقی که فیلسوفان پیش از ملاصدرا در قالب منطق مشاء و اشراق مطرح کردهاند، منطقی است که با غفلت از حقیقت عینی وجود و بر پایۀ حضور مستقل و اصیل ماهیت در واقعیت خارجی بنا شده است. تغییر بنیان این منطق در فلسفۀ اصالت وجودی ملاصدرا مستلزم تغییر در نوع نگاه و رویکرد صدرا در بررسی مسائل منطق است. این پژوهش در یک نگاه مرتبۀ دوم به شیوۀ ملاصدرا ...
بیشتر
منطقی که فیلسوفان پیش از ملاصدرا در قالب منطق مشاء و اشراق مطرح کردهاند، منطقی است که با غفلت از حقیقت عینی وجود و بر پایۀ حضور مستقل و اصیل ماهیت در واقعیت خارجی بنا شده است. تغییر بنیان این منطق در فلسفۀ اصالت وجودی ملاصدرا مستلزم تغییر در نوع نگاه و رویکرد صدرا در بررسی مسائل منطق است. این پژوهش در یک نگاه مرتبۀ دوم به شیوۀ ملاصدرا در بررسی مباحث منطق تعریف، رویکرد او به این مباحث را تحلیل کرده است. رویکرد او بر اساس نظریۀ اصالت وجود، رویکردی است که میتوان آن را رویکرد «تعمیمی و اصلاحی» نام نهاد؛ یعنی توسعه یافتن مباحث منطق تعریف و شمول آنها نسبت به امور وجودی و همچنین اصلاح نگاه استقلالی به ماهیت و نگاه طریقی و ابزاری به آن برای دستیافتن به واقعیت وجودی عینی و اصیل و احکام و آثار آن. علاوه بر آنچه بیان شد، این پژوهش نقش دیدگاههای پیشینیان صدرالمتألهین و میزان تأثیر آنها در این رویکرد تمیمی و اصلاحی را مشخص کرده است.
علیرضا جلالی
چکیده
در نوشتار حاضر، نخست به تأثیر شگفتآور ابن عربی بر صدرالمتألهین اشاره شده که در موضوعات حکمی و عرفانی ابداعی خود به سخن او استشهاد شده است. بررسی آثار عمدۀ صدرالمتألهین، مانند اسفار، مفاتیح الغیب، الشواهد الربوبیة و نیز نگاهی به فتوحات مکیة و فصوص الحکم ابن عربی نشان میدهد که هر دو در حل مسائل پیچیده، از کشف و شهود سخن گفته و مندرجات ...
بیشتر
در نوشتار حاضر، نخست به تأثیر شگفتآور ابن عربی بر صدرالمتألهین اشاره شده که در موضوعات حکمی و عرفانی ابداعی خود به سخن او استشهاد شده است. بررسی آثار عمدۀ صدرالمتألهین، مانند اسفار، مفاتیح الغیب، الشواهد الربوبیة و نیز نگاهی به فتوحات مکیة و فصوص الحکم ابن عربی نشان میدهد که هر دو در حل مسائل پیچیده، از کشف و شهود سخن گفته و مندرجات آثار خود را الهام غیبی و خود را مأمور اظهار آنها برشمردهاند. ابن عربی در اغلب آثار خود، از یکسو مطابق با معیارها و میزانهای منطقی متداول میاندیشد، اما از سوی دیگر، کشف و شهود را اصیلترین معیار و محک آگاهی و شناخت میشمارد. صدرالمتألهین نیز بر این باور است که برای دریافت الهامات غیبی، فرد میبایست افزون بر سلامت فطرت، شرح صدر، تیزهوشی و سرعت فهم همراه ذوق کشفی، مشمول عنایت الهی قرار گیرد و نوری از جانب خداوند تابیده شود تا او را همچون چراغی، فروزان سازد.
احمد نصیری محلاتی؛ سیدمرتضی حسینی شاهرودی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 155-168
چکیده
در اندیشههای عرفانی مفهوم انسان کامل و کیمیا ارتباطی تنگاتنگ و همیشگی دارند. هرچند رسیدن به انسان کامل یکی از اهداف عرفان است، اما کیمیا در اغلب دیدگاههای عرفانی بهمثابۀ مسیری برای دستیابی به رمز و راز خلقت تعریف میشود که بدون آگاهی از این حقایق حصول انسان کامل میسر نیست. پس کیمیا و کیمیاگر، همچون عارف، هدفی جز تکوین انسان کامل ...
بیشتر
در اندیشههای عرفانی مفهوم انسان کامل و کیمیا ارتباطی تنگاتنگ و همیشگی دارند. هرچند رسیدن به انسان کامل یکی از اهداف عرفان است، اما کیمیا در اغلب دیدگاههای عرفانی بهمثابۀ مسیری برای دستیابی به رمز و راز خلقت تعریف میشود که بدون آگاهی از این حقایق حصول انسان کامل میسر نیست. پس کیمیا و کیمیاگر، همچون عارف، هدفی جز تکوین انسان کامل ندارد. البته بهرغم این ارتباط تنگاتنگ، در مکاتب مختلف عرفانی، شباهتها و تفاوتهایی میان، مفاهیم، جایگاه، نحوۀ ارتباط و طریق وصول به کیمیا و انسان کامل مشهود است. بررسی این باورها و توجه به شباهتها و تفاوتهایشان ضمن آنکه میتواند روشنگر مفاهیم پیچیده و عمیق انسان کامل و کیمیا باشد خود وسیلهای برای بررسی چگونگی پیدایش آنهاست. در این نوشتار با بررسی اجمالی و تطبیقی دیدگاههای عرفانی مختلف در خصوص انسان کامل و کیمیا، بهویژه با تکیه بر دیدگاههای عرفانی حکمت متعالیه و جابر بن حیان سعی، در آشکارسازی برخی شباهتها و تفاوتهای موجود در این باورها میکوشیم. البته در بررسی عرفان صدرایی، به آرای ابن عربی (بهمنزلۀ منبع تفکرات عرفانی در حکمت متعالیه) توجه ویژه شده است.