علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
علیرضا آزادگان؛ مهدی عظیمی
چکیده
شاید بتوان گفت صدرالمتألهین شیرازی در آثار خود، به آراء همه حکمای پیش از خود درباره کیفیت صدور کثرت از وحدت اشاره نموده است. از اینرو تحلیل نظر حقیقی او پیرامون این مسئله دشوار به نظر میرسد. با این همه، ما در این مقاله سعی نمودهایم با مراجعه به کتب او، همه نظراتی که او در اینباره عنوان داشته را گردآورده و مورد نقد و بررسی قرار ...
بیشتر
شاید بتوان گفت صدرالمتألهین شیرازی در آثار خود، به آراء همه حکمای پیش از خود درباره کیفیت صدور کثرت از وحدت اشاره نموده است. از اینرو تحلیل نظر حقیقی او پیرامون این مسئله دشوار به نظر میرسد. با این همه، ما در این مقاله سعی نمودهایم با مراجعه به کتب او، همه نظراتی که او در اینباره عنوان داشته را گردآورده و مورد نقد و بررسی قرار دهیم. از بررسی نظرات مختلفی که صدرالمتألهین درباره به مسئله صدور مطرح میکند، میتوان به این جمعبندی رسید که او ضمن بیان دیدگاههای مختلف فلسفی، کلامی و عرفانی که در آثار فلاسفه و متکلمین و عرفای پیش از او نیز عیناً یافت میشود، به نوعی سعی نموده از قاعده موسوم به الواحد دفاع و در واقع بین این نظرات و این قاعده جمع نماید. ما در این مقاله به دنبال آن هستیم تا نشان دهیم که جمع بین این نظرات مختلف و قاعده الواحد، نه تنها کمکی به صدرالمتألهین در تبیین کیفیت صدور کثرات از واحد متعال ننموده بلکه او را با تعارضات بیشتری مواجه ساخته است و اگر در تبیین و توجیه نظرات خویش به این قاعده استناد نمینمود، استدلالهای او موجهتر و پذیرفتنیتر میبود.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
مرضیه اخلاقی
چکیده
شخصیت که از ریشه یونانی «persona» به معنای نقاب و ماسک أخذ شده است، اصطلاحاً اشاره به ویژگیهای بیرونی قابل مشاهده رفتارهای افراد و میزان تأثیرگذاری و تطابق خواستهها و انتظارات اجتماعی آنها دارد، اما چون یک مفهوم انتزاعی است تبیین معنای علمی آن دشوار است. بهدلیل ارائه تعاریف متعدد و مختلف از سوی روانشناسان که ریشه در جهانبینی ...
بیشتر
شخصیت که از ریشه یونانی «persona» به معنای نقاب و ماسک أخذ شده است، اصطلاحاً اشاره به ویژگیهای بیرونی قابل مشاهده رفتارهای افراد و میزان تأثیرگذاری و تطابق خواستهها و انتظارات اجتماعی آنها دارد، اما چون یک مفهوم انتزاعی است تبیین معنای علمی آن دشوار است. بهدلیل ارائه تعاریف متعدد و مختلف از سوی روانشناسان که ریشه در جهانبینی و نگرش آنها به ماهیت انسان و شرایط فرهنگی و اجتماعی او دارد، تاکنون توفیقی در ارائه تعریفی واحد و قابل قبول از سوی نظریهپردازان شخصیت، حاصل نشده است. در پژوهش حاضر که به روش توصیفیـتحلیلی صورت گرفته است، با جستجو در آثار صدرالمتألهین و با تکیه بر مبانی هستیشناختی و انسانشناختی وی، تلاش شده است معنای «شخصیت» در حکمت متعالیه استنباط گردد. یافتههای پژوهش حکایت از این دارد که همه افراد انسان فطرت واحد اما شخصیتهای متفاوتی دارند. طبیعت و فطرت واحد داشتن به معنای مستویالخلقه بودن آنهاست، اما «شخصیت» همان «شاکله وجودی» است که بر مجموعهای از صفات طبیعی و اکتسابی ویژه هر فرد اطلاق میشود که تعیینکننده خطمشی او در زندگی است. کمالات اکتسابی که بر اساس افکار و اعمال حسنه یا سیئه و تحت تأثیر عوامل محیطی و تربیتی و وراثتی، شکلدهنده ساختار وجودی انسان میگردد و رفتار وی تابع و هماهنگ با همین شخصیت اوست. بر اساس اندیشه صدرایی، همانگونه که بر مبنای حرکت جوهری، وجود انسان دائماً در جریان و تحوّل است، خویشتن شکلگرفته او نیز همانند رودخانه سیالی است که شکل و موجودیت کلی آن ثابت است اما همواره در سیر استکمالی خود، در جریان و تحول است.
علمی- پژوهشی
میثم اکبرزاده؛ صفورا چگینی
چکیده
استاد مطهری، اسلامشناس و متأله معاصر، از جمله متفکران و محققانی است که با رویکرد «گزینشی» به مسئله «علم» و «دین»، ازجمله نظریه تبدّل انواع، پرداخته و در تلاش است با رویکردی متفاوت و متعادل، با روش عقلانی ـ فلسفی و با وضوح بخشیدن به مسائل و موضوعات دینی، به داوری و بررسی ارتباط این دو بپردازد. او معتقد بود مشکلات ...
بیشتر
استاد مطهری، اسلامشناس و متأله معاصر، از جمله متفکران و محققانی است که با رویکرد «گزینشی» به مسئله «علم» و «دین»، ازجمله نظریه تبدّل انواع، پرداخته و در تلاش است با رویکردی متفاوت و متعادل، با روش عقلانی ـ فلسفی و با وضوح بخشیدن به مسائل و موضوعات دینی، به داوری و بررسی ارتباط این دو بپردازد. او معتقد بود مشکلات جامعه بشری نو میشود و مشکلات نو به راه حل نو نیاز دارد. مقصود شهید مطهری از دین، «دین اسلام» و از علم، «علوم تجربی» است. او علاوه بر اعتقاد به هماهنگی و همگرا بودن علم و دین، و در برخی موارد بر مکمل و متمم بودن آنها تأکید مینماید. مطهری تعارض علم و دین را «توهم تضاد میان اصل خلقت با ترانسفوریسم» از منظر جهانبینی میداند و معتقد است اصلتوحید و اصل تکامل، مؤید و مکمل یکدیگرند. او برای رفع این تعارض ظاهری، ضمن قائل شدن به نمادین بودن زبان وحی در داستان آدم، معتقد به تفکیک علم و دین از حیث زبانشناسی شده است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
جبار امینی؛ محمد سعیدی مهر؛ علی افضلی
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 65-74
چکیده
ملارجبعلی تبریزی، فیلسوف عصر صفوی اصفهان، از جمله فیلسوفانی است که در بسیاری از اصول و مبانی حکمت متعالیه، ازجمله مسئله اشتراک معنوی وجود، با ملاصدرا مخالفت نموده است. تبریزی به شدت با اشتراک معنوی وجود مخالفت کرده و به اشتراک لفظی آن میان واجب و ممکن قائل است. تبریزی سه گونه دلیل بر مدعای خود آورده است؛ عقلی، استناد به کلام حکما و ...
بیشتر
ملارجبعلی تبریزی، فیلسوف عصر صفوی اصفهان، از جمله فیلسوفانی است که در بسیاری از اصول و مبانی حکمت متعالیه، ازجمله مسئله اشتراک معنوی وجود، با ملاصدرا مخالفت نموده است. تبریزی به شدت با اشتراک معنوی وجود مخالفت کرده و به اشتراک لفظی آن میان واجب و ممکن قائل است. تبریزی سه گونه دلیل بر مدعای خود آورده است؛ عقلی، استناد به کلام حکما و عرفا و دلیل روایی. نوشتار حاضر ضمن ارائه دیدگاه وی در اینباره، سعی کرده با بیان ادله غیر روایی او، ضعف و کاستی آنها را نشان دهد. ازجمله ادله تبریزی بر مدعای خود، سخنان حکمای نامآوری چون معلم اول و ثانی است اما ما با بررسی اندیشههای آن بزرگان، نشان دادهایم که چگونه تبریزی عملاً دچار جزءنگری شده و صدر و ذیل آن سخنان یا دیگر سخنان آن بزرگان را نادیده گرفته است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
مهدی انشایی؛ محسن جوادی
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 75-90
چکیده
مقدمات یک تدقیق در نظریه «نفسِ جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» و بستر فکری آن، ما را متوجهِ کینونتی از نفس میکند که به واسطه سبب، قبل از ابدان و با حفظ هویت و تکثر معلولی، تحقق دارد و در عین اشتمال بر مراتب پایینتر، طوری از اطوار حقیقت نفس است. لحاظ این کینونت، در فهم نظریه، نقشی بهسزا دارد، چه اینکه فهمی نو از «حدوث» ...
بیشتر
مقدمات یک تدقیق در نظریه «نفسِ جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» و بستر فکری آن، ما را متوجهِ کینونتی از نفس میکند که به واسطه سبب، قبل از ابدان و با حفظ هویت و تکثر معلولی، تحقق دارد و در عین اشتمال بر مراتب پایینتر، طوری از اطوار حقیقت نفس است. لحاظ این کینونت، در فهم نظریه، نقشی بهسزا دارد، چه اینکه فهمی نو از «حدوث» به ما ارائه میدهد. این کینونت، اطلاق و وحدت نسبی دارد. بنابراین سلسلهای از این کینونتها قابل فرض است تا آنجا که به تقرر حقیقی و علوی نفس برسیم که واحد و مطلق محض و لابشرط از هر قید، ازجمله تقدم و تأخر، جسمانیت و تجرد، حدوث و قدم و... است. نفوس با همه اطوار و شئون خود ـ همچون جسمانیت و روحانیت و تقدم و تأخر و... ـ ظهور این واحد مطلق هستند؛ پس «جسمانیة الحدوث» بودن نفس عبارت است از تبیین چگونگی ظهور نفس عِلوی در نشئه تعینات. حرکت از جسمانیت به روحانیت، ظهور سعه و اطلاق نفس عِلوی است. منِ علوی و وحدت ادراکات آن در نفوس، مبنایی اساسی برای بسیاری از مباحث نظری ـ همچون «معرفت نفس و رب» و «فطرت» ـ و مباحث ناظر به عمل ـ همچون ادراکات اعتباری، باید و هست، رابطه دین و اخلاق، تعارضات خودگروی و... ـ است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
علی رحیمی؛ محمد بنیانی
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 91-102
چکیده
کیفیت رابطه ذات و صفات، از مهمترین مباحث خداشناسی است. یکی از اقوال مطرح در این زمینه، عینیت ذات و صفات در حیطه مصداق است. در این نوشتار ابتدا به مفهومشناسی عینیت مصداقی پرداخته شده و سپس تلاش شده است تمام ادله اثباتی آن، گردآوری و استقراء شوند. در بخش ارزیابی نشان داده شده است که عینیت به لحاظ مفهومشناسی، امری متناقض و ادله اثبات ...
بیشتر
کیفیت رابطه ذات و صفات، از مهمترین مباحث خداشناسی است. یکی از اقوال مطرح در این زمینه، عینیت ذات و صفات در حیطه مصداق است. در این نوشتار ابتدا به مفهومشناسی عینیت مصداقی پرداخته شده و سپس تلاش شده است تمام ادله اثباتی آن، گردآوری و استقراء شوند. در بخش ارزیابی نشان داده شده است که عینیت به لحاظ مفهومشناسی، امری متناقض و ادله اثبات عینیت نیز ناتماماند. در پایان، این نظریه پذیرفته شده است که باید اصل اتصاف خداوند به اوصاف کمالی را پذیرفت ولی نسبت به کیفیت اتصاف، سکوت اختیار کرد.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
شمس الله سراج؛ حسین امین پرست
چکیده
یکی از مبانی ملاصدرا برای اثبات معاد جسمانی انسان، توجه به جایگاه قوه خیال است. او با تشریح ماهیت قوه خیال، به لزوم تداوم حیات آن پس از مرگ اعتقاد دارد. از کارکردهای اساسی قوه خیال، تصور ذات جسمانی انسان در عالم برزخ است؛ علمی که به اعتقاد ملاصدرا، معاد روحانی در آن محقق میگردد. عدهای بر این باورند که ملاصدرا کارکرد و نقش قوه خیال ...
بیشتر
یکی از مبانی ملاصدرا برای اثبات معاد جسمانی انسان، توجه به جایگاه قوه خیال است. او با تشریح ماهیت قوه خیال، به لزوم تداوم حیات آن پس از مرگ اعتقاد دارد. از کارکردهای اساسی قوه خیال، تصور ذات جسمانی انسان در عالم برزخ است؛ علمی که به اعتقاد ملاصدرا، معاد روحانی در آن محقق میگردد. عدهای بر این باورند که ملاصدرا کارکرد و نقش قوه خیال در عالم برزخ را به عرصه محشر و روز قیامت نیز تعمیم داده است و خَلق بدن اخروی توسط قوه خیال و با ابتکار نفس انجام میگیرد، در نتیجه جسم مد نظر ملاصدرا معاد جسمانی، یک جسم مثالی است و بنابراین با ادله نقلی سازگاری ندارد. ملاصدرا با اظهار تعجب از این برداشت، مخالفت خود را با حشر ابدان اخروی در قالب بدنی مثالی بیان کرده و با تمایز نهادن میان کارکرد قوه خیال در عالم برزخ و عرصه قیامت، به حشر ابدان از قبور و دمیده شدن ارواح در آنها توسط ملائکه معتقد است. این پژوهش با اقامه براهین عقلی و استناد به برخی از عبارات ملاصدرا، اثبات نموده که کارکرد قوه خیال در عالم برزخ، متمایز از کارکردش در عرصه قیامت است و نمیتواند نقشی در خلق بدن اخروی داشته باشد.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
عبداله صلواتی؛ زهرا لطفی
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 119-130
چکیده
ملاصدرا و شارحان فلسفة او، با الهام از قرآن و عرفان و به مدد نگرش وجودی، از زیستنوعهای انسانی گوناگونی سخن گفتهاند. پرسش جستار حاضر این است که چگونه ملاصدرا زیستنوعهای انسانی متکثر را تبیین میکند؟ برونداد و نتایج به دست آمده عبارتند از: 1. بنا بر مبانی هستیشناختی و انسانشناختی ملاصدرا، انسان وجودی است که در عین ...
بیشتر
ملاصدرا و شارحان فلسفة او، با الهام از قرآن و عرفان و به مدد نگرش وجودی، از زیستنوعهای انسانی گوناگونی سخن گفتهاند. پرسش جستار حاضر این است که چگونه ملاصدرا زیستنوعهای انسانی متکثر را تبیین میکند؟ برونداد و نتایج به دست آمده عبارتند از: 1. بنا بر مبانی هستیشناختی و انسانشناختی ملاصدرا، انسان وجودی است که در عین وحدت، متکثر و ذو وجوه است. او با استمداد از قرآن، ده مقام انسانی، با الهام از میراث عرفانی، هفت زیستنوع انسانی و با مدد نگرش وجودیاش، سه زیستنوع کلان برای انسان در نظر میگیرد؛ 2. از دیدگاه ملاصدرا راه رسیدن به مقامات انسانی گذر از سفرهای چهارگانۀ عرفانی است؛ 3. انسان، برخلاف دیگر موجودات عالَم، مقام معلوم و حدیقف ندارد، از اینرو نمیتوان او را را در هفت، ده یا هر عدد معینی از این زیستنوعها منحصر کرد، مگر اینکه بگوییم کلیات زیستنوعهای انسانی به اعتباری، هفت، ده یا صد مقام است. افزون بر این، بهدلیل وجود زیستنوعهای متنوع، نمیتوان برای زندگی آدمی نسخهای واحد با مختصاتی واحد در نظر گرفت.
علمی- پژوهشی
مهدی صفایی اصل؛ صدرالدین طاهری موسوی
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 131-143
چکیده
«تجسم اعمال» یا همان رابطه تکوینی اعمال و اعتقادات انسان با لذات و آلام اخروی، یکی از مهمترین و پیچیدهترین مسائل در باب معاد است. عرفا پیش از فلاسفه به این مسئله اشاره کرده و زوایای آن را بر اساس شهود و نقل، تبیین کردهاند. در این مقاله تلاش میشود مبانی وجودشناختی ابنعربی که در تجسم اعمال نقش مستقیم یا حتی غیرمستقیم دارند، ...
بیشتر
«تجسم اعمال» یا همان رابطه تکوینی اعمال و اعتقادات انسان با لذات و آلام اخروی، یکی از مهمترین و پیچیدهترین مسائل در باب معاد است. عرفا پیش از فلاسفه به این مسئله اشاره کرده و زوایای آن را بر اساس شهود و نقل، تبیین کردهاند. در این مقاله تلاش میشود مبانی وجودشناختی ابنعربی که در تجسم اعمال نقش مستقیم یا حتی غیرمستقیم دارند، بررسی و رابطه آنها با تجسم اعمال روشن گردد. مبانی بررسی شده در این مقاله عبارتند از: وحدت وجود، تجلی، تطابق عوالم هستی و تجدد امثال. در بین مبانی مذکور، تجدد امثال و تطابق عوالم هستی، تاثیر مستقیم و وحدت وجود و تجلی، تأثیر غیر مستقیم در شکلگیری ایده تجسم اعمال داشتهاند. بر اساس این مبانی، چیزی در عالم هستی معدوم نمیشود و با توجه به ظهور و بطون تجلیات، مرگ عبارت است از انتقال عالم ظهور به عالم بطون؛ تجسم اعمال نیز چیزی جز اظهار همان باطن نیست و اعمال انسان از بین نرفته و در عوالم دیگر عینیت و ظهور خواهند یافت.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
سیدمهران طباطبایی؛ محمدمهدی مشکاتی
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 145-160
چکیده
بررسی دیدگاه صدرالمتألهین درباره شیوهها و مراحل تأثیرگذاری بیواسطه نفوس انسانی بر اجسام مادی غیر بدنشان، از جمله مسائلی است که به علت کمبود منابع موجود درباره آن، تاکنون مغفول مانده است. از منظر ملاصدرا نفوس انسانی از سه طریق بر اجسام مادی تأثیر میگذارند: اول، نفوس مجرد عقلی سبب ایجاد تغییر و تحول در جسم مادی میشوند؛ دوم، نفوس ...
بیشتر
بررسی دیدگاه صدرالمتألهین درباره شیوهها و مراحل تأثیرگذاری بیواسطه نفوس انسانی بر اجسام مادی غیر بدنشان، از جمله مسائلی است که به علت کمبود منابع موجود درباره آن، تاکنون مغفول مانده است. از منظر ملاصدرا نفوس انسانی از سه طریق بر اجسام مادی تأثیر میگذارند: اول، نفوس مجرد عقلی سبب ایجاد تغییر و تحول در جسم مادی میشوند؛ دوم، نفوس مجرد عقلی جسم مادی را انشاء و ایجاد میکنند؛ سوم، نفوس فاقد تجرد عقلی با تمرکز قوایشان در قوه خیال، بر اجسام مادی تأثیر میگذارند. مراحل تأثیرگذاری نفوس انسانی در این سه طریق با یکدیگر متفاوت است. در دو طریق نخست، اتحاد نفس با رب النوع نفوس انسانی، در ایجاد تغییر در جسم مادی یا انشاء آن، نقش اساسی دارد. همچنین در طریق سوم، تمرکز نفس در قوه خیال نقش محوری را در مراحل تأثیرگذاری نفوس انسانی فاقد تجرد عقلی، بر عهده دارد.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
محمد علی عباسیان چالشتری
چکیده
یکی از مسایل بسیار مهم در الهیات، بهویژه در دوران معاصر، مسئله رابطه میان انسان و خدا است. این مسئله در مقاله حاضر به سه گروه از مسائل کوچکتر تحلیل شده است: انسان و خدا با یکدیگر رابطه انفسی دارند یا آفاقی؟ آیا خدا و انسان نسبت به هم خودی هستند یا دیگری؟ آیا انسان و خدا ارتباطی بیواسطه باهم دارند یا باواسطه عالَم با یکدیگر مرتبط ...
بیشتر
یکی از مسایل بسیار مهم در الهیات، بهویژه در دوران معاصر، مسئله رابطه میان انسان و خدا است. این مسئله در مقاله حاضر به سه گروه از مسائل کوچکتر تحلیل شده است: انسان و خدا با یکدیگر رابطه انفسی دارند یا آفاقی؟ آیا خدا و انسان نسبت به هم خودی هستند یا دیگری؟ آیا انسان و خدا ارتباطی بیواسطه باهم دارند یا باواسطه عالَم با یکدیگر مرتبط میشوند؟ این مقاله تلاش میکند اولاً، مسائل سهگانه فوق را ضمن بیان سه رویکرد رایج در الهیات معاصر مغربزمین به رابطه میان انسان و خدا، توضیح دهد؛ ثانیاً، در پرتو آن رویکردها، دیدگاه ملاصدرا درباره رابطه انسان و خدا را بازخوانی کند. ما در این بازخوانی به دو دیدگاه یا دو نظریه از ملاصدرا رسیدهایم. در یک نظریه صدرا از الهیاتی آفاقیـانفسی، عالمگرا، و نسبتاً دیگریگرا حمایت میکند و در نظریه دیگر، یک الهیات انفسی، انسانگرا و خودیگرای خالص را تأیید میکند. این دو نظریه، بهرغم برخی اشتراکات جزیی، در اساس با هم اختلاف دارند و ناسازگارند. آیا تنها یکی از این دو نظریه، نظریه نهایی ملاصدراست؟ و اگر چنین است، کدامیک؟ ما در آثار صدرا پاسخی قاطع و صریح برای این سؤالات نمییابیم، مگر آنکه با تکیه بر مطالبی مثل آنچه در جلد اول اسفار گفته است، نظریه دوم را نظریه نهایی و شخصی او بدانیم. اما روشن است که نظریه دوم، قبل از ملاصدرا و توسط عارفان محیالدینی مطرح شده و نظریه جدیدی نیست.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا شمشیری؛ زهرا علافچیان
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 177-191
چکیده
«سعادت» همواره و از دیرباز مطمح نظر آدمیان بهطور عام و اندیشمندان بهطور خاص بوده است و از چیستی، چگونگی، مبانی، راههای کسب، جلب و حفظ آن پرسش کردهاند. جستار حاضر بهشیوه تحلیلی ـ استنباطی دیدگاه دو فیلسوف همعصر یکدیگر در حوزه تفکر اسلامی و فلسفه غرب، صدرالمتألهین و اسپینوزا، در اینباره را به بحث گذاشته است. هدف از این ...
بیشتر
«سعادت» همواره و از دیرباز مطمح نظر آدمیان بهطور عام و اندیشمندان بهطور خاص بوده است و از چیستی، چگونگی، مبانی، راههای کسب، جلب و حفظ آن پرسش کردهاند. جستار حاضر بهشیوه تحلیلی ـ استنباطی دیدگاه دو فیلسوف همعصر یکدیگر در حوزه تفکر اسلامی و فلسفه غرب، صدرالمتألهین و اسپینوزا، در اینباره را به بحث گذاشته است. هدف از این مقابله و تطبیق، ضمن بیان مبادی و مقاصد این دو شخصیت درباره سعادت، توجه به مبانی فکری هر یک و تشریح نقاط اشتراک آنهاست. ملاصدرا و اسپینوزا، هر دو، معقتدند سعادت اکتسابی و تدریجیالحصول است، ارزش لنفسه دارد و از سنخ ادراک است. اختلاف ایشان در مفهوم معرفت شهودی، سعادت عقلانی و وحدت وجود است. نتیجه آنکه، جامعیت، انسجام و استحکام در تفکر صدرا بهدلیل اینکه نگرش او در بستر وحی و عقلانیت مبتنی بر وحی شکل گرفته کاملاً مشهود است، حال آنکه اسپینوزا سعادت را از دریچه عقلانیت صرف و خودبنیاد نگریسته است. در نگرش صدرایی، دامنه بحث از سعادت نه فقط دنیا، که آخرت را نیز در بر میگیرد.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
مهدی لاجوردی؛ مرتضی حاجی حسینی
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، صفحه 193-201
چکیده
از نظریة علم حصولی که معتقد است هنگام علم به اشیاء صورتی از آنها نزد ذهن حاضر میشود، دو قسم تفسیر ارائه شده است که با عناوین نظریة شبح و عینیت ماهوی شناخته میشوند. بر نظریة عینیت ماهوی، اشکالاتی وارد شده که ذیل مبحث اشکالات وجود ذهنی بحث شدهاند. علیرغم اینکه ملاصدرا معتقد است اشکالات وجود ذهنی صرفاً نظریة عینیت ماهوی را هدف ...
بیشتر
از نظریة علم حصولی که معتقد است هنگام علم به اشیاء صورتی از آنها نزد ذهن حاضر میشود، دو قسم تفسیر ارائه شده است که با عناوین نظریة شبح و عینیت ماهوی شناخته میشوند. بر نظریة عینیت ماهوی، اشکالاتی وارد شده که ذیل مبحث اشکالات وجود ذهنی بحث شدهاند. علیرغم اینکه ملاصدرا معتقد است اشکالات وجود ذهنی صرفاً نظریة عینیت ماهوی را هدف گرفته است، شیخ اشراق معتقد است دستکم اشکال «کلی بودن جزئی» بر اصل نظریة علم حصولی و در نتیجه نظریة شبح وارد است. به نظر میرسد نظریة تمایز حملین ملاصدرا که در پاسخ به اشکال «جزئی بودن کلی» مطرح شده، برگرفته از راهحل شیخ اشراق در پاسخ به این اشکال باشد. اما این پاسخ خود با مشکل مواجه است، چراکه لازمة آن یا پذیرش صفات ذاتی متضاد برای صورت ذهنی است یا قائل شدن به وجود ماهیتی مبهم برای آن. قبول نظریة شبح از سوی شیخ اشراق با اشکال عدم وضوح و غیر قابل تصور بودن مثال و شبح برای شیء خارجی مواجه است و نظریة عینیت ماهوی ملاصدرا نیز صرفاً ادعایی اثبات نشده است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
محمدحسین مختاری
چکیده
مسئله ادراک حسی از جمله مسائل مهم در مباحث نفس و علم است. حس، محسوس و احساس در اندیشه فیلسوفان یونان باستان از زمان افلاطون بهصورت جدی مطرح بوده است. ارسطو شاگرد و منتقد افلاطون، تبیین استاد از ادراک حسی را کافی نمیدانست، از اینرو در مجموعه آثار خود بهویژه در دو اثر درباره نفس و حس و محسوس به تبیین ادراک حسی پرداخته است. فیلسوفان ...
بیشتر
مسئله ادراک حسی از جمله مسائل مهم در مباحث نفس و علم است. حس، محسوس و احساس در اندیشه فیلسوفان یونان باستان از زمان افلاطون بهصورت جدی مطرح بوده است. ارسطو شاگرد و منتقد افلاطون، تبیین استاد از ادراک حسی را کافی نمیدانست، از اینرو در مجموعه آثار خود بهویژه در دو اثر درباره نفس و حس و محسوس به تبیین ادراک حسی پرداخته است. فیلسوفان مسلمان نیز به ادراک حسی توجه کردهاند. ابنسینا و ملاصدرا در کتب مختلف خود به ادراک حسی اشاره کرده و کیفیت و انواع آن را مورد بررسی قرار دادهاند. ارسطو، ابنسنا و ملاصدرا، هر سه برای نفس و قوای آن در تبیین ادراک اهمیت ویژهای قائلند و ادراک حقیقی را از آن نفس میدانند. آنها قوا را به ظاهری و باطنی تقسیم میکنند. آنها قوای ظاهری را همان حواس پنجگانه میدانند و از بین قوای باطنی، حس مشترک را برای تبیین ادارک حسی مهم میشمارند. در این مقاله با توجه به گستردگی بحث ادراک حسی، تنها به سه مسئله خواهیم پرداخت: 1ـ اهمیت، جایگاه و تعریف ادراک حسی؛ 2ـ بررسی حواس ظاهری؛ 3ـ معرفتبخشی حواس. میتوان گفت مباحث ابنسینا و ملاصدرا نسبت به ارسطو در این زمینهها گستردگی بیشتر و نظم بهتری دارد. با توجه به سه محور یاد شده، برآنیم تا به بررسی ادراک حسی از دیدگاه ارسطو، ابنسینا و ملاصدرا بپردازیم و اختلافات و شباهتهای این سه اندیشمند در موارد پیشگفته را بیان کنیم.