لیلا نیکویی نژاد؛ احمد شه گلی
چکیده
انتزاع مفاهیم متعدد از مصداق واحد یکی از مسائلی است که در موضوعات و استدلالهای فلسفی مورد استفاده قرار میگیرد. آیا انتزاع مفاهیم متعدد از مصداق واحد امکانپذیر است؟ برخی قائل به امکان و برخی قائل به امتناع این موضوع هستند. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی- عقلی به این نتیجه میرسیم که انتزاع مفاهیم متکثر از واحد من حیث هو واحد، ...
بیشتر
انتزاع مفاهیم متعدد از مصداق واحد یکی از مسائلی است که در موضوعات و استدلالهای فلسفی مورد استفاده قرار میگیرد. آیا انتزاع مفاهیم متعدد از مصداق واحد امکانپذیر است؟ برخی قائل به امکان و برخی قائل به امتناع این موضوع هستند. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی- عقلی به این نتیجه میرسیم که انتزاع مفاهیم متکثر از واحد من حیث هو واحد، امر ممکنی است و انتزاع مفاهیم متعدد از مصداق بسیط از آن حیث که دارای حیثیت واحد است در برخی موارد اتفاق میافتد و این خاصیت از خواص ذهن است که مفاهیم متکثر ایجاد میکند؛ البته از حیثیاتی که در بیرون وجود بالعرض دارند و باعث ایجاد تکثر در موضوع خود نمیشوند. هرچند این فرآیند بستگی به درجه و مرتبهی وجودی مصداق دارد؛ یعنی هرچند مصداق کاملتر و قویتر باشد، ذهن مفاهیم بیشتری از آن انتزاع میکند تا جاییکه در مورد کاملترین مصداق مفاهیم متضادی؛ مانند اول و آخر و ... را میتوان انتزاع و به آنها متصف کرد. این دیدگاه برگزیده دارای آثار و نتایجی است که در مقاله به آنها اشاره میشود.
فلسفه ملاصدرا
محمدجعفر جامه بزرگی؛ محمد سعیدی مهر؛ رضا اکبری
دوره 6، شماره 2 ، خرداد 1397، ، صفحه 11-24
چکیده
براساس نظریۀ نوخاستهگرایی، ذهن بهطور بدیع و پیشبینیناپذیری از بدن فیزیکی ظهور میکند و وابسته به آن است، در عین حال غیرقابل تقلیل به مغز یا هر گونه سیستم فیزیکی برآمده از آن است. یکی از قرائتهای مهم نوخاستهگرایی، نوخاستهگرایی جوهری است که در بسیاری از شاخصهها با نظریۀ حدوث جسمانی نفس قرابت دارد. از اینرو به نظر میرسد ...
بیشتر
براساس نظریۀ نوخاستهگرایی، ذهن بهطور بدیع و پیشبینیناپذیری از بدن فیزیکی ظهور میکند و وابسته به آن است، در عین حال غیرقابل تقلیل به مغز یا هر گونه سیستم فیزیکی برآمده از آن است. یکی از قرائتهای مهم نوخاستهگرایی، نوخاستهگرایی جوهری است که در بسیاری از شاخصهها با نظریۀ حدوث جسمانی نفس قرابت دارد. از اینرو به نظر میرسد این نظریه در فضای فلسفۀ ذهن معاصر قابل بازخوانی و صورتبندی است و میتوان از نظریۀ نوخاستهگرایی صدرایی سخن گفت. در نظریۀ نوخاستهگرایی صدرایی، ذهن، در مرحلهای از تکامل سیستم پیچیدۀ مغزی و انداموارههای زیستی، بهصورت بدیع، پیشبینیناپذیر و با وابستگی پایهای به بدن مادی ظهور میکند و از سوی دیگر غیرقابل تقلیل به بدن است. بر اساس اتحاد خارجی ذهنـبدن مسئلۀ علیت ذهنی و رابطۀ ایندو چهرۀ دیگری به خود میگیرد که در اندیشۀ فیلسوفان پیش از ملاصدرا بیسابقه است.
فلسفه ملاصدرا
زهرا اسکندری؛ سیدمرتضی حسینی شاهرودی
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، ، صفحه 75-86
چکیده
پرداختن به نقش ذهن بهعنوان قوای که نفس از طریق آن به اکتساب علوم میپردازد، در داشتن تلقی صحیح از فرآیند ادراک، اهمیت فراوانی دارد. در میان فلاسفۀ اسلامی، ملاصدرا مراتب ادراک را مراحلی میداند که نفس در جریان حرکت جوهری خود، با گذر از ساحتهای حسی، خیالی و عقلی واجد آنها میگردد. در این میان توجه به دیدگاه ملاصدرا دربارۀ کارکردهای ...
بیشتر
پرداختن به نقش ذهن بهعنوان قوای که نفس از طریق آن به اکتساب علوم میپردازد، در داشتن تلقی صحیح از فرآیند ادراک، اهمیت فراوانی دارد. در میان فلاسفۀ اسلامی، ملاصدرا مراتب ادراک را مراحلی میداند که نفس در جریان حرکت جوهری خود، با گذر از ساحتهای حسی، خیالی و عقلی واجد آنها میگردد. در این میان توجه به دیدگاه ملاصدرا دربارۀ کارکردهای ذهن در هر یک از ساحتهای ادراکی قابل توجه است. در میان فلاسفۀ غربی معاصر نیز ادموند هوسرل، با مطرح کردن دو ساحت ادراک حسی و عقلی و توجه به نقش ذهن در هر کدام از این ساحتها، نظریهای متفاوت در این زمینه مطرح نموده است. بررسی دیدگاههای این دو فیلسوف، دربارۀ ماهیت ادراک و چگونگی فاعلیت ذهن در ادراک اشیای بیرون از خود، همچنین نشان دادن وجوه افتراق و اشتراک دو دیدگاه، موضوعی است که این مقاله به آن پرداخته است.
فلسفه ملاصدرا
رضا صفری کندسری
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، ، صفحه 107-119
چکیده
مسئلۀ ذهن و بدن یکی از مسائل اساسی فلسفه است. «کارکردگرایی» نظر خنثی در باب ذات ذهن دارد و به مادی یا غیر مادی بودن ذهن نمیپردازد بلکه ذهن را کارکرد میداند. از دیدگاه این گروه، حالات ذهنی ویژگیهای کارکردی هستند که بر اساس درون داد، برون داد، فرایندهای داخلی و سایر حالات ذهنی، نقشهای کارکردی را ایفا میکنند. از سوی دیگر، ...
بیشتر
مسئلۀ ذهن و بدن یکی از مسائل اساسی فلسفه است. «کارکردگرایی» نظر خنثی در باب ذات ذهن دارد و به مادی یا غیر مادی بودن ذهن نمیپردازد بلکه ذهن را کارکرد میداند. از دیدگاه این گروه، حالات ذهنی ویژگیهای کارکردی هستند که بر اساس درون داد، برون داد، فرایندهای داخلی و سایر حالات ذهنی، نقشهای کارکردی را ایفا میکنند. از سوی دیگر، در فلسفه و کلام اسلامی نیز به رابطۀ نفس و بدن پرداخته شده است. ابنسینا نفس را «جوهر مجرد» میداند و بیشتر متکلمان آن را «جسمانی» میدانند. اما ملاصدرا نفس را مجرد صرف (نظریۀ ابنسینا) یا مادی صرف (نظریۀ متکلمان) نمیداند بلکه معتقد است نفس در ابتدا جسمانی است و سپس با فرایند حرکت جوهری، مجرد میشود. پرسش اصلی تحقیق پیش رو این است که آیا میتوان میان ملاصدرا و کارکردگرایی دیالوگی برقرار کرد؟ پاسخ ما آری است، زیرا ملاصدرا مانند حامیان کارکردگرایی در پی برونرفت از اشکالات دوگانهانگاری جوهری (دکارتی و سینوی) و نظریههای مادیانگارانه است. همانگونه که کارکردگرایان به ذات ذهن نپرداختهاند و فقط ذهن را کارکرد میدانند و این کارکرد میتواند در موجودات مادی یا مجرد تحقق پیدا کند، ملاصدرا نیز نفس را مادی صرف یا مجرد صرف ندانسته بلکه معتقد است نفس، چه در مرتبۀ جسمانی و چه در مرتبۀ تجرد باشد، فعلیت است و با حرکت جوهری، فعلیتهای مختلف میشود. این فعلیتها با یکدیگر رابطه دارند و و کل این فعلیتها، کمال نامیده میشود. نفس مجموع این فعلیتها است. پس کارکردگرایان ذهن را «کارکرد» اما ملاصدرا نفس را «کمال» میداند. با این حال، تفاوتهایی نیز بین علمالنفس ملاصدرا و کارکردگرایی وجود دارد.
فلسفه ملاصدرا
نجف یزدانی؛ محمد حسین دهقانی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 143-156
چکیده
اعتقاد به حصول ماهیت اشیاء در ذهن، در بحث وجود ذهنی، سبب طرح اشکالات متعددی در این زمینه گردیده است که از آن جمله میتوان به اتصاف ذهن به امور متضاد، اتصاف ذهن به لوازم ماهیت و مهمتر از همه اجتماع دو مقوله اشاره کرد. اندیشمندان زیادی در پی پاسخ به این اشکالات برآمدهاند. یکی از این پاسخها متعلق به فاضل قوشچی در شرح بر تجرید الاعتقاد ...
بیشتر
اعتقاد به حصول ماهیت اشیاء در ذهن، در بحث وجود ذهنی، سبب طرح اشکالات متعددی در این زمینه گردیده است که از آن جمله میتوان به اتصاف ذهن به امور متضاد، اتصاف ذهن به لوازم ماهیت و مهمتر از همه اجتماع دو مقوله اشاره کرد. اندیشمندان زیادی در پی پاسخ به این اشکالات برآمدهاند. یکی از این پاسخها متعلق به فاضل قوشچی در شرح بر تجرید الاعتقاد است. وی میکوشد با بیان تمایز بین دو امر حاصل در ذهن و قایم به ذهن این مشکلات را حل نماید که سبب شکلگیری دیدگاهی جدید در مورد وجود ذهنی گردیده است. دو موضع در باب دیدگاه وی مطرح شده است: جوادی آملی دیدگاه وی را تا حدی متمایز از نظر ملاصدرا بیان میکند ولی در عین حال با تمایز بین چهار امرِ وجود علم، ماهیت علم، وجود ذهنی معلوم و ماهیت معلوم، آن را قابل پذیرش میداند. حسنزاده آملی دیدگاه قوشچی را با دیدگاه ملاصدرا یکی دانسته و اختلاف آنها را تنها در تعبیر میداند و دلیل اشکال ملاصدرا بر وی را عدم بیان تعبیر صحیح قوشچی مطرح میکند. در این پژوهش با بازخوانی نظریه فاضل و پذیرش هر دو تفسیر ارائهشده، دیدگاه وی را زمینهساز شکلگیری نظرات بعدی معرفی مینماییم. این تحقیق نشان میدهد دیدگاه قوشچی قابلیت پاسخ به شبهات مطروحه در بحث وجود ذهنی را دارد و میتوان آن را بر دیدگاههای متأخرین تطبیق کرد.
فهیمه شریعتی؛ سیدمرتضی حسینی شاهرودی
دوره 2، شماره 1 ، آذر 1392، ، صفحه 71-84
چکیده
«ذهن» کلمهای است که در آثار ملاصدرا تعریف شده و کاربرد زیادی نیز داشته است. از بررسی و مطالعة آثار صدرالمتألهین و تحلیل کاربردهای گوناگون این واژه؛ و نیز با توجّه به تعریف مستقیم آن، ربط و نسبت ذهن با مغز، نفس و قوای ادراکی به دست میآید. ذهن، حیث استعدادی دارد و قابل شدّت و ضعف است؛ و تأثیرات مستقیم و بیواسطهای بر خلق ...
بیشتر
«ذهن» کلمهای است که در آثار ملاصدرا تعریف شده و کاربرد زیادی نیز داشته است. از بررسی و مطالعة آثار صدرالمتألهین و تحلیل کاربردهای گوناگون این واژه؛ و نیز با توجّه به تعریف مستقیم آن، ربط و نسبت ذهن با مغز، نفس و قوای ادراکی به دست میآید. ذهن، حیث استعدادی دارد و قابل شدّت و ضعف است؛ و تأثیرات مستقیم و بیواسطهای بر خلق اموری در طبیعت، نفوس، انفعالات، بدن و عوالم دیگر دارد. ذهن، حیطة ادراکی نفس ناطقه است که حالت اشتدادی داشته و قابل شدّت و ضعف است. این حیطه، که مرتبط با ماده است، علاوه بر تأثیرات باواسطهای که بر خارج دارد، خلاقیتهای بیواسطهای نیز در خارج از خود، یعنی طبیعت، اذهان دیگران، بدن، سایر ساحتهای نفس و عوالم دیگر دارد.