فلسفه ملاصدرا
جواد پارسایی؛ حسین غفاری
چکیده
بحثهای هستیشناختی علم و ادراک یکی از مسائل مهمی است که فلاسفه و دانشمندان دربارۀ آن اظهار نظر کردهاند. در بین فلاسفۀ اسلامی، ابنسینا و ملاصدرا بهتفصیل به مسئلۀ علم و ادراک پرداختهاند. از نظر این دو حکیم، علم حصولی به حسی، خیالی، وهمی و عقلی تقسیم میشود. ابنسینا و ملاصدرا، ادراکات عقلی را مجرد از ماده میدانند اما در مورد ...
بیشتر
بحثهای هستیشناختی علم و ادراک یکی از مسائل مهمی است که فلاسفه و دانشمندان دربارۀ آن اظهار نظر کردهاند. در بین فلاسفۀ اسلامی، ابنسینا و ملاصدرا بهتفصیل به مسئلۀ علم و ادراک پرداختهاند. از نظر این دو حکیم، علم حصولی به حسی، خیالی، وهمی و عقلی تقسیم میشود. ابنسینا و ملاصدرا، ادراکات عقلی را مجرد از ماده میدانند اما در مورد مجرد یا مادی بودن ادراکات جزئی (حسی، خیالی و وهمی) اختلاف نظر دارند. ابنسینا ادراکات جزئی را منطبع در مغز و ماده میداند اما ملاصدرا قائل به تجرد همۀ ادراکات است. در این نوشتار ابتدا توضیحاتی در مورد تعریف علم و مراتب ادراک داده شده است، سپس ادلۀ ابنسینا در مورد مادی بودن ادراکات جزئی مورد نقد و بررسی قرار گرفته و مشخص شده که این ادله سینا قابل مناقشهاند و دیدگاه ابنسینا در مورد مادی بودن ادراکات جزئی قابل پذیرش نیست. در ادامه به بررسی ادلۀ ملاصدرا بر تجرد ادراکات جزئی پرداخته شده است.
فلسفه ملاصدرا
جواد پارسایی؛ سید محمد موسوی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 43-54
چکیده
«الواحد لایصدر عنه الا الواحد» قاعدهای است که در فلسفة اسلامی اهمیت فراوانی دارد. فلاسفة برجسته مسلمان همچون ابنسینا و ملاصدرا این قاعده را پذیرفتهاند و براهینی را بر اثبات آن اقامه کردهاند؛ از طرف دیگر، برخی متکلمان منکر این قاعده شدهاند و با طرح نقضها و اشکالاتی بهدنبال تضعیف این قاعده بودهاند. قاعدة الواحد طبق ...
بیشتر
«الواحد لایصدر عنه الا الواحد» قاعدهای است که در فلسفة اسلامی اهمیت فراوانی دارد. فلاسفة برجسته مسلمان همچون ابنسینا و ملاصدرا این قاعده را پذیرفتهاند و براهینی را بر اثبات آن اقامه کردهاند؛ از طرف دیگر، برخی متکلمان منکر این قاعده شدهاند و با طرح نقضها و اشکالاتی بهدنبال تضعیف این قاعده بودهاند. قاعدة الواحد طبق مبانی حکمت متعالیه دارای مفاهیمی است که منشأ بسیاری از اشکالات منکرین این قاعده به توجه نکردن به معنای صحیح همین مفاهیم بازمیگردد. در این نوشتار ابتدا با توضیح و تبیین مفاهیم این قاعده، با رویکردی صدرایی براهین و اشکالات آن مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و این نتیجه حاصل شد که اگرچه برخی از برهانهای مشائین بر این قاعده خالی از اشکال نیست اما طبق مبانی حکمت متعالیه برهان محکمتری بر آن اقامه شده و به نقضها و اشکالات وارده بر آن پاسخ داده شده است.