علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
مصطفی مومنی؛ مهدی افچنگی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، صفحه 11-23
چکیده
فلسفه اسلامی، با صدر المتألهین شیرازی (ره) در نتیجه قول به اشتراک معنوی وجود، تشکیک و اصالت آن و تحت تأثیر اندیشه عرفا، با تفسیری از توحید آشنا شد که از آن به بعد نظر غالب حکما در این بحث گردید. این نظریه همان وحدت وجود است که صدرالمتألهین، با تبیین آن بر اساس مبانی فلسفه خویش، آن را به عنوان ناب-ترین نظریه توحید به فلسفه اسلامی عرضه ...
بیشتر
فلسفه اسلامی، با صدر المتألهین شیرازی (ره) در نتیجه قول به اشتراک معنوی وجود، تشکیک و اصالت آن و تحت تأثیر اندیشه عرفا، با تفسیری از توحید آشنا شد که از آن به بعد نظر غالب حکما در این بحث گردید. این نظریه همان وحدت وجود است که صدرالمتألهین، با تبیین آن بر اساس مبانی فلسفه خویش، آن را به عنوان ناب-ترین نظریه توحید به فلسفه اسلامی عرضه کرد. وحدت وجود آن قدر در فلسفه و اندیشه فلاسفه نفوذ پیدا کرد که از آن به توحید اخصّ الخواصی تعبیر گردیده، در حالیکه توحید مورد اعتقاد فلاسفة سابق، به توحید عوام تعبیر شده است. اما سیدعبدالأعلی سبزواری(ره) با ابتنای به قرآن و سنت و پیرو نفی سنخیّت بین واجب و ممکن، اشتراک لفظی و اصالت ماهیت، بیانی کاملاً متفاوت از توحید صدرایی ارائه می دهد. وی کاملترین و بهترین بیان توحید را در قرآن و سنت میداند؛ توحیدی که نه تنها وحدت وجود نیست بلکه مخالف و مقابل وحدت وجود است. بر مبنای ایشان وحدت وجود نه تنها توحید حقیقی نیست بلکه «لاتوحید» است. اگر چه سخن از توحید حقیقی مجالی فراختر میطلبد، اما مقاله حاضر سعی دارد با تبیین مبانی هر یک از این دو نظریه توجه مخاطب را به این نکته جلب کند که کدام یک از دو نظریه فوق، شایسته مقام جلال و جمال الهی است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا خدایی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، صفحه 25-42
چکیده
مسئله ی وجود رابط، پیشینه ای به امتداد زمانیِ قبل از میلاد تاکنون دارد. دراین میان اثبات وجود خارجی رابطِ قضایا به علت پی آمد های فلسفی گوناگونی که داراست، پراهمیت به نظر می رسد. کسانی که پای دروادی نفی وجود خارجی رابطِ قضیه گذاشته اند، باید تاثیرات این انکار را درسایر مباحث فلسفه پذیرا باشند. دراین مقاله کوشیده شده تا آراء فلسفی علامه ...
بیشتر
مسئله ی وجود رابط، پیشینه ای به امتداد زمانیِ قبل از میلاد تاکنون دارد. دراین میان اثبات وجود خارجی رابطِ قضایا به علت پی آمد های فلسفی گوناگونی که داراست، پراهمیت به نظر می رسد. کسانی که پای دروادی نفی وجود خارجی رابطِ قضیه گذاشته اند، باید تاثیرات این انکار را درسایر مباحث فلسفه پذیرا باشند. دراین مقاله کوشیده شده تا آراء فلسفی علامه طباطبایی (ره) و استاد مصباح یزدی پیرامون وجود خارجی رابط قضایا ، فراروی هم قرارگیرد. این کار با عنایت به مبنای مشترک فلسفی ایشان( تفکیک دو حوزه ی اعتبار عقلی و واقعیت خارجی) صورت گرفته است. درضمن نقد وتحلیل، مبانی حکمت متعالیه درخصوص جوهر وعرض ونیز معقولات فلسفی بازکاوی شده ودرباب ناسازگاریِ ذهنی بودن رابط قضیه با سایر مبانی فلسفی به ویژه معقولات ثانی فلسفی بحث شده است. هم چنین دراین مقاله شیوه ی مقایسه درسه مرحله ی توصیف، تبیین و تحلیل دیدگاه ها مشاهده می شود. سرانجام محقق به داوری میان آراء پرداخته است. پسامدهای انکار این مرتبه ازهستی(وجود رابط قضیه ) خروجی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد و داده های آن عبارتند از:نفی یکی از آثار وتوابع اصالت وجود، نفی اشتراک معنوی وجود با قرائتی نادرست از کلام ملاصدرا، تبدیل مواد ثلاث (وجوب وامکان ) به معقول ثانی منطقی و نادرستی تقسیمات وجود.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
روح الله سوری؛ محمد مهدی گرجیان
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، صفحه 43-62
چکیده
وجود رابطی، «فینفسه لغیره» است. جهت «فینفسه» آن حاکی از ذات ویژهاش، و جهت «لغیره» آن نمودار تعلق و ربط این ذات به شیئی دیگر است. بنابراین او هویتی جدا از طرف ربط خود دارد که ربط، عارضِ هویت (ذات) اوست. اما وجود رابط، تنها «فیغیره» و فاقد «فینفسه»گی است؛ یعنی تمام هویت او همان ربط و تعلقش به دیگری است. ...
بیشتر
وجود رابطی، «فینفسه لغیره» است. جهت «فینفسه» آن حاکی از ذات ویژهاش، و جهت «لغیره» آن نمودار تعلق و ربط این ذات به شیئی دیگر است. بنابراین او هویتی جدا از طرف ربط خود دارد که ربط، عارضِ هویت (ذات) اوست. اما وجود رابط، تنها «فیغیره» و فاقد «فینفسه»گی است؛ یعنی تمام هویت او همان ربط و تعلقش به دیگری است. درنتیجه وجودی جدا از طرف ربط خود ندارد. معلول از دیدگاه صدرالمتالهین دارای وجود رابط، و فاقد تحققی مستقل است. برهان او در سه گام خلاصه میشود: 1) نفی عروض خارجی: براساس اصالت وجود، وجودِ معلول، معلول (نیازمند) است؛ یعنی گونهی وجودی و هویت او چنین است. و این تمام هویت اوست. 2) نفی عروض تحلیلی: تصور حقیقت معلول (که چیزی جز ربط نیست)، مانع از لحاظ ذات (حتی در ذهن) برای اوست. 3) بازگشت علیت به تشأن: معلول فاقد حیث «فینفسه» بوده، وجودی جدا از علت ندارد. بنابراین تمایز علت و معلول در امری غیر از وجود خارجی است. ملاصدرا این تمایز را «تشأن» مینامد. برخی پژوهشگران شبهاتی به گام دوم ایراد میکنند، که درخور توجه است. پاسخ بدین شبهات به تقریری نوین از برهان صدرا میانجامد، که دقیقتر از تقریرهای کنونی است. البته مدعای صدرالمتالهین از راه تحلیل هستیبخشی نیز قابل اثبات میباشد، که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
سید احمدرضا شاهرخی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، صفحه 63-78
چکیده
نفس ناطقة انسانی از اسرارآمیزترین موجودات جهان هستی است که کانون توجه بسیاری از اندیشمندان، از جمله فیلسوفان مسلمان بوده است. فلاسفة اسلامی تلاش کردهاند پرده از معمای رازگونة هستی و چیستی آن بردارند. پژوهش حاضر میکوشد با روش تحلیلی همراه با نقد و بررسی، به این پرسشها پاسخ گوید که آیا نفوس ناطقة انسانی قبل از تعلق به بدن در عالم ...
بیشتر
نفس ناطقة انسانی از اسرارآمیزترین موجودات جهان هستی است که کانون توجه بسیاری از اندیشمندان، از جمله فیلسوفان مسلمان بوده است. فلاسفة اسلامی تلاش کردهاند پرده از معمای رازگونة هستی و چیستی آن بردارند. پژوهش حاضر میکوشد با روش تحلیلی همراه با نقد و بررسی، به این پرسشها پاسخ گوید که آیا نفوس ناطقة انسانی قبل از تعلق به بدن در عالم یا عوالمی موجود بودهاند؟ و چگونه به عالم طبیعت نازل شدهاند؟ افلاطون، ارسطو، ابنسینا و سهروردی پاسخهای متفاوتی به این پرسش دادهاند اما نظر صدرالمتألهین منحصر به فرد است. او در سیر نزول هستی از واجب تعالی، از عالم عقول، عالم مثال و عالم طبیعت نام میبرد. به نظر وی نفوس ناطقة انسانی دارای مراتب وجودی مختلفی هستند؛ ابتدا در عالم عقول، به وجود واحد مجرد جمعی عقلی، در مرتبة علتشان موجودند و کثرتی در آنها نیست. وقتی بدن مستعدی پیدا شد، در سیر نزولی از تجرد نفس کاسته میشود و به عالم مثال که برخی از احکام ماده را دارد تنزل مییابد. این فرو کاستن از تجرد تا آنجا ادامه مییابد که به عالم طبیعت میآید؛ این در حالی است که وجود عقلی نفس در عالم عقول و وجود مثالی نفس در عالم مثال همچنان باقی است. این دیدگاه صدرالمتألهین با اشکالاتی مواجه است، از جمله قول به واحد مجرد جمعی عقلی علاوه بر اینکه خارج از محل نزاع است، به یک معنا پذیرش قدم نفوس است که خود ملاصدرا نیز منکر آن است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
دلبر شجاع آباجلو؛ محمد ذبیحی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، صفحه 79-96
چکیده
استفاده از روش توصیفی درون دینی و برقراری رابطۀ تناظر بین مراتب عالم و مراتب نفس بر اساس نظام عقلانی حکمت متعالیه از ویژگیهای رویکرد فلسفی ملاصدرا در حشر جسمانی انسان است و هم چنین با تکیه بر نحوۀ سلوک انسان در دنیا، چگونگی حشر در عالم برزخ و قیامت را هماهنگ با مضامین وحی به ثمر رسانده است. پژوهش پیش رو کوشیده است تا نگرش شناخت فلسفی ...
بیشتر
استفاده از روش توصیفی درون دینی و برقراری رابطۀ تناظر بین مراتب عالم و مراتب نفس بر اساس نظام عقلانی حکمت متعالیه از ویژگیهای رویکرد فلسفی ملاصدرا در حشر جسمانی انسان است و هم چنین با تکیه بر نحوۀ سلوک انسان در دنیا، چگونگی حشر در عالم برزخ و قیامت را هماهنگ با مضامین وحی به ثمر رسانده است. پژوهش پیش رو کوشیده است تا نگرش شناخت فلسفی ملاصدرا در مسئلۀ حشر جسمانی انسان را با رویکرد کلامی وی بررسی نماید. هدف اساسی در این رهیافت عقلانی بیان انسجام دیدگاه دینی و رویکرد فلسفی ملاصدرا، ارتقابخشی فهم مخاطب از مفاهیم دینی در کیفیت حشر انسان می-باشد؛ وی آموزههای دینی معاد جسمانی را بر خلاف سطحینگریهای متکلمان تبیین کرده و با استفاده از اصل اصالت وجود، حرکت جوهری و اشتدادی نفس، اتحاد عاقل و معقول و به دنبال آن با تشریح ویژگی قوۀ خیال، تجرد و عینیتبخشی به صور خیالی انسان، حقیقت اخروی را نتیجه گرفته است و هم چنین در اثبات حشر جسمانی با استفاده از اصول مذکور در تبیین محتوای آموزههای دینی نه تنها تعارضی با آموزههای دینی پیدا نکرد؛ بلکه مفاهیم شریعت را با توسعه بخشی در مفهوم«جسمانیت»در عالم برزخ و قیامت انسجام فلسفی بخشید. ملاصدرا آیات قرآن را با معیار دستاوردهای فلسفی خویش نمیسنجد؛ بلکه به عکس، با دستیابی به حقایقی از طریق عقل متعالی، شهود عرفانی و بهرهگیری از وحی و رسالت، دستاوردهای فلسفی خویش را با محّک قرآنی میسنجد و بدین وسیله عقل فلسفی را مدافع و مایۀ بصیرتزایی در لایههای باطنی گزارههای وحیانی میشمارد.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
افلاطون صادقی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، صفحه 97-109
چکیده
برای اثبات وجود خداوند، براهین مختلفی ارائه شده است. یکی از مشهورترین این براهین، برهان وجوب و امکان است که نخستینبار توسط ابنسینا تقریر شده است. بعد از او، متفکران اسلامی و غربی تقریرهای متفاوتی از این برهان بهدست دادهاند. در جهان اسلام، بعضی متفکران، از جمله غزالی، ابنرشد و ملاصدرا و در جهان غرب، کسانی مثل سوی هیوم و راسل ...
بیشتر
برای اثبات وجود خداوند، براهین مختلفی ارائه شده است. یکی از مشهورترین این براهین، برهان وجوب و امکان است که نخستینبار توسط ابنسینا تقریر شده است. بعد از او، متفکران اسلامی و غربی تقریرهای متفاوتی از این برهان بهدست دادهاند. در جهان اسلام، بعضی متفکران، از جمله غزالی، ابنرشد و ملاصدرا و در جهان غرب، کسانی مثل سوی هیوم و راسل از این برهان انتقاد کردهاند. ملاصدرا بهطور مستقیم و غیر مستقیم، چندین نقد بر تقریر ابنسینا از برهان امکان و وجوب وارد کرده است، از جمله: نادرستی ویژگی برهان، استفاده از دور و تسلسل در آن، استفاده از وجود اعتباری بهجای وجود حقیقی و بروز مغالطة ترکیب. بررسی این نقدها حکایت از عدم کارایی آنها دارد. این نوشتار، بهشیوة تحلیلیـنقدی، درصدد تبیین درستی یا نادرستی نقدهای ملاصدرا بر برهان وجوب و امکان است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
سعدی صفاری؛ رضا رسولی شربیانی؛ مرضیه اخلاقی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، صفحه 111-124
چکیده
مسئلة رابطه و تاثیر مرگ و جاودانگی بر معنای زندگی در آثار متفکرانی چون تولستوی و ملاصدرا بهعنوان یکی از مسائل بنیادی مورد توجه بوده است. تولستوی که زمانی احساس پوچی میکرد، تصمیم گرفت راه حلی بیابد. او پس از سفرهای متعدد و مطالعة علوم مختلف و بهویژه کنکاش در زندگی و احوالات گروههای مختلفی از مردم، اعم از پوچگرایان و کسانی که ...
بیشتر
مسئلة رابطه و تاثیر مرگ و جاودانگی بر معنای زندگی در آثار متفکرانی چون تولستوی و ملاصدرا بهعنوان یکی از مسائل بنیادی مورد توجه بوده است. تولستوی که زمانی احساس پوچی میکرد، تصمیم گرفت راه حلی بیابد. او پس از سفرهای متعدد و مطالعة علوم مختلف و بهویژه کنکاش در زندگی و احوالات گروههای مختلفی از مردم، اعم از پوچگرایان و کسانی که زندگی را معنادار میدانند، به این نتیجه رسید که لازمة معنادار بودن زندگی، جاودانه بودن انسان است وگرنه سعادت و بامعنا بودن زندگی توهم و خیالی بیش نخواهد بود. این نتیجه حاصل استقرا و مطالعه در زندگی مردم است نه حاصل یک نظام فلسفی نظاممند. در آن سو، ملاصدرا با توجه به نظام فلسفی خاص خود که بر اساس مبانی و اصول نظاممندی طراحی شده، اثبات میکند که انسان جسمانیة الحدوث و روحانیة البقا است و نفس و بدن رابطة اتحادی دارند. نفس انسان بهواسطة اتحاد با ادراکات و تأثیرپذیری از فضایل اخلاقی و انجام دستورات شریعت، سعه وجودی پیدا کرده و بهتدریج به تجرد، روحانیت و جاودانگی میرسد. هدف نهایی و حقیقی از زندگی انسان رسیدن به مبدأ هستی است و چون مبدأ هستی نهایت ندارد، پس انسان در صورتی میتواند در مسیر هدف و معنای زندگی گام بردارد که جاودانه باشد. بنابراین، با اثبات عالم برزخ و قیامت سیر انسان را بینهایت میداند. این تفسیر از زندگی و مرگ نهتنها ترسناک نیست و باعث پوچی نمیشود بلکه موجب پویایی، امید، آرامش و معناداری زندگی میگردد.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
امیدرضا طاهری
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، صفحه 125-137
چکیده
پژوهش حاضر میکوشد نشان دهد اندیشة دکارت، لایبنیتس و ملاصدرا تا چه میزانی با رویکردها و نظریههای رایج و مسلط در علوم شناختی شباهت و قرابت دارد. نتایج بررسی نشان داد که اگر چه فلسفة ذهن دکارت، ملاصدرا و لایبنیتس یک نگاه عمیق فلسفی و متافیزیکی است، اما همین نگاه عمیق، آغازی در جهت توسعة تبیین علمی از ذهن بوده که آثار و نشانههای ...
بیشتر
پژوهش حاضر میکوشد نشان دهد اندیشة دکارت، لایبنیتس و ملاصدرا تا چه میزانی با رویکردها و نظریههای رایج و مسلط در علوم شناختی شباهت و قرابت دارد. نتایج بررسی نشان داد که اگر چه فلسفة ذهن دکارت، ملاصدرا و لایبنیتس یک نگاه عمیق فلسفی و متافیزیکی است، اما همین نگاه عمیق، آغازی در جهت توسعة تبیین علمی از ذهن بوده که آثار و نشانههای آن را در جای جای نظریههای مطرح در علوم شناختی، بهویژه در قالب رویکرد پیوندگرایی مشاهده میکنیم. تفاوتی که بین فیلسوفان و دانشمندان این علوم وجود دارد در روش رسیدن به ایدة مدلسازی ذهنی است؛ این مدلسازی ذهنی در فلاسفه فرایندی قیاسیـاستدلالی را طی میکند در حالیکه در پژوهشهای علمی فرایند استقراییـآزمایشی غلبه دارد. همچنین، تبیین مونادگرایانة لایبنیتس از عالم و نیز نظریة تشکیک وجود ملاصدرا، با ساختار هرمی معرفت در علوم شناختی مدرن یا پیوندگرایی شباهت انکارناپذیری دارد.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
اکرم عسکرزاده مزرعه
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، صفحه 139-152
چکیده
ملاصدرا فرایندهای حصول معرفت را با توجه به قوای ادراکی مؤثر بر حصول معرفت به سه فرایند حسّ و خیال و عقل تقسیم می کند و فرایندهای عقلی را مشتمل بر دو فرایند کشف و برهان و فرایند کشفی را مشتمل بر دو فرایند وحی و الهام می داند و از نظر او درجۀ اعتمادپذیری هر یک از این فرایندها متفاوت از دیگری است و درجۀ اعتمادپذیری فرایند بر حصول باور صادق ...
بیشتر
ملاصدرا فرایندهای حصول معرفت را با توجه به قوای ادراکی مؤثر بر حصول معرفت به سه فرایند حسّ و خیال و عقل تقسیم می کند و فرایندهای عقلی را مشتمل بر دو فرایند کشف و برهان و فرایند کشفی را مشتمل بر دو فرایند وحی و الهام می داند و از نظر او درجۀ اعتمادپذیری هر یک از این فرایندها متفاوت از دیگری است و درجۀ اعتمادپذیری فرایند بر حصول باور صادق مؤثر است. استفاده از فرایندهای برهان و کشف و وحی و الهام وابسته است به ویژگی های فاعل شناسا، بنابراین علاوه بر فرایند، بستر و زمینه شکل گیری باور بر حصول باور صادق مؤثر است. در نتیجه می توان ادعا کرد: ملاصدرا به فرایندهای حصول باور و ویژگی های فاعل شناسا در حصول معرفت به عنوان عوامل غیرمعرفتی و بیرونی توجه دارد. نظریه های معرفت شناسی ای که معتقدند؛ علل بیرون از باور در شکل گیری و ایجاد باور مؤثرند در زمره نظریه های معرفت شناسی برون گرایانه قرار می گیرند. یکی از مهمترین نظریه های معرفت شناسی برون گرایانه، اعتمادگرایی فرایندی و اعتمادگرایی مبتنی بر فضیلت است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
ناصر مؤمنی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، صفحه 153-167
چکیده
انسان و شناخت ابعاد وجودی او از دیرباز مورد توجه اندیشمندان حوزۀ دین، اخلاق، فلسفه و عرفان بوده است. در حکمت متعالی صدرایی که با نگاه به رویکردهای دینی، اخلاقی، فلسفی و عرفانی و با هدف تفاهم این مشربها تبیین شده است نیز این مسئله جایگاهی ویژه دارد. در رویکرد فلسفی ملاصدرا، که بیشتر ناظر به جنبة فراطبیعی انسان و شایستگیهای اوست، ...
بیشتر
انسان و شناخت ابعاد وجودی او از دیرباز مورد توجه اندیشمندان حوزۀ دین، اخلاق، فلسفه و عرفان بوده است. در حکمت متعالی صدرایی که با نگاه به رویکردهای دینی، اخلاقی، فلسفی و عرفانی و با هدف تفاهم این مشربها تبیین شده است نیز این مسئله جایگاهی ویژه دارد. در رویکرد فلسفی ملاصدرا، که بیشتر ناظر به جنبة فراطبیعی انسان و شایستگیهای اوست، اصل و حقیقت آدمی دارای وحدت و جامعیتی است که نهتنها جامع همة مراتب انسانی، حیوانی و نباتی است، بلکه بازنمود تمامی حقایق هستی است. در این انسانشناسی فراگیر، که تنها با مبانی فکری صدرایی موجه میگردد، انسان طیف گستردهای از ضعیفترین مراتب اشیا تا قویترین را در بر میگیرد و میتواند با دانش و بینش و اخلاق پسندیده، که در سیر طبیعی حرکت، هویت او را شکل میدهد، خود را به کمالات شایسته و مقام جانشینی خدا برساند و البته در صورت کوتاهی، خود را در سیر نزولی قرار داده، گرفتار خسرانی بزرگ خواهد کرد. از آنجا که نوع نگاه افراد به انسان و جایگاه او، در تمامی شئون زندگی آنها تأثیرگذار است و به آن جهت میدهد، بهدلیل اهمیت مبانی فلسفی در علوم انسانی، در این مقاله کوشش میشود انسانشناسی صدرایی بهمثابه یکی از مهمترین مبانی نظری «تربیت»، با روش توصیفیـتحلیلی مورد بررسی قرار گیرد و به پیامدهای احتمالی آن در این رابطه اشاره شود.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
مهدی منزه؛ سحر کاوندی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، صفحه 169-186
چکیده
نوشتار حاضر درصدد است تا به تبیین فرآیند سیر و تحول وجود از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی بپردازد؛ در این راستا ابتدا به بررسی وحدت تشکیکی وجود و مبانی آن در حکمت متعالیه و نیز وحدت شخصی وجود و تقریرهای مختلف آن پرداخته شده و سپس در مقام تحقیق و بررسی بیان می گردد که اولاً ملاصدرا به تفکیک آن دو قائل بوده و ثانیاً در نظام حکمی خویش از وحدت ...
بیشتر
نوشتار حاضر درصدد است تا به تبیین فرآیند سیر و تحول وجود از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی بپردازد؛ در این راستا ابتدا به بررسی وحدت تشکیکی وجود و مبانی آن در حکمت متعالیه و نیز وحدت شخصی وجود و تقریرهای مختلف آن پرداخته شده و سپس در مقام تحقیق و بررسی بیان می گردد که اولاً ملاصدرا به تفکیک آن دو قائل بوده و ثانیاً در نظام حکمی خویش از وحدت تشکیکی (دیدگاه ابتدایی) به وحدت شخصی (دیدگاه نهایی) گذر کرده است. صدرا برای اثبات این فرآیند، ابتدا علیّت و کثرت ماهوی را از ماهیت و سپس علیّت و کثرت وجودی را از وجودهای محدود نفی میکند تا بتواند در گام بعدی، مکانیزم چنین فرآیندی را تبیین کند؛ وی در این راستا بنابر تحلیل خاصی که از علیّت ارائه میدهد به دو برهان متوسل میشود: الف) برهان از راه ترقیق علیّت ب) برهان از راه عدمتناهی واجبالوجود؛ به عبارت دیگر وی با ارجاع معلولها به شئون و بر اساس برهان از طریق معلول، مطلوب خود را اثبات کرده و از این طریق با مبرهن ساختن ادعای عرفان - وحدت شخصی وجود – موفق به نزدیک نمودن فلسفه به عرفان و در نتیجه تعالی حکمت میگردد.