فلسفه ملاصدرا
محمد حسین وفائیان؛ احد فرامرز قراملکی
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، ، صفحه 133-148
چکیده
مباحث نفسشناسی صدرالمتألهین از دو حیث محتوا و روش قابل بررسی و نقد است. نفس در هستیشناسی حکمت متعالیه، اگرچه با حدوث بدن پدید میآید، اما موجودی ذوشئون و چندتبار است که از عالَم مادّه تا تجرّد عقلی در سیلان بوده و با بدن تحت تصرّف خود متحد است. باور به نوآوری صدرالمتألهین در معرّفی نفس و همچنین داوری صحیح میان دیدگاه وی با دیدگاههای ...
بیشتر
مباحث نفسشناسی صدرالمتألهین از دو حیث محتوا و روش قابل بررسی و نقد است. نفس در هستیشناسی حکمت متعالیه، اگرچه با حدوث بدن پدید میآید، اما موجودی ذوشئون و چندتبار است که از عالَم مادّه تا تجرّد عقلی در سیلان بوده و با بدن تحت تصرّف خود متحد است. باور به نوآوری صدرالمتألهین در معرّفی نفس و همچنین داوری صحیح میان دیدگاه وی با دیدگاههای رقیب، أمری است که نیازمند کشف روش وی در تحلیل نفس میباشد. مسئلۀ این پژوهش، کشف روش صدرالمتألهین در شناخت مفهومی و وجودی نفس است و رهآورد آن ـکه با تحلیل محتوای مباحث نفس شناسی ارائه شده از سوی صدرالمتألهین حاصل گردیده استـ اثبات اتّخاذ روش «مطالعات میان رشتهای» از سوی وی در این زمینه میباشد. صدرا با التفات به چندتباری بودن نفس و لزوم «کثرتگرایی روشی» در بررسی اینگونه مسائل، این روش را برگزیده است. اتخاذ چنین روشی، سبب ارائه فرادیدگاه خاصّ وی (حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس) در مبحث نفسشناسی حکمت متعالیه گردیده است.
فلسفه ملاصدرا
محمد حسین وفائیان؛ امیر عباس علیزمانی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 129-142
چکیده
«علم» در حکمت متعالیه مساوق با وجود انگاشته میشود. تحلیل علم در پرتو تفسیری وجودی از آن، سبب ارائۀ ویژگیهایی خاص برای دو گونۀ علم حصولی و علم حضوری در معرفتشناسی حکمت متعالیه میگردد. مسئلۀ پژوهش جاری، تبیین نسبت علم حصولی و حضوری با «توجیه معرفتی» و مشخص نمودن حیطۀ جریان توجیه معرفتی در دو گونۀ مذکور از معرفت است. ...
بیشتر
«علم» در حکمت متعالیه مساوق با وجود انگاشته میشود. تحلیل علم در پرتو تفسیری وجودی از آن، سبب ارائۀ ویژگیهایی خاص برای دو گونۀ علم حصولی و علم حضوری در معرفتشناسی حکمت متعالیه میگردد. مسئلۀ پژوهش جاری، تبیین نسبت علم حصولی و حضوری با «توجیه معرفتی» و مشخص نمودن حیطۀ جریان توجیه معرفتی در دو گونۀ مذکور از معرفت است. رهیافت بهدست آمده که با رویآوردی تحلیلیـمنطقی در عبارات صدرالمتألهین حاصل شده، اثبات نیازمندی علم حصولی (بهسبب دوگانگی وجود علمی و وجود عینی در آن) به توجیه معرفتی و انحصار آن در «برهان» است. علم حضوری نیز، از آن جهت که با شهود وجود عینیِ معلوم حاصل میگردد، در دو گونۀ متفاوت خود (حسی و فراحسی)، بینیاز از توجیه بیرونی و خودموجه است.