فلسفه ملاصدرا
احسان صمصامی؛ جلال پیکانی؛ میثم اکبرزاده؛ میکائیل جمال پور
چکیده
تک خداباوری کلید حل مسئلة بی معنایی زندگی انسان معاصر می باشد. نسبت خداباوری و معنای زندگی همان نسبت خورشید و نور خورشید می باشد، به این معنا که معنای زندگی انسان معاصر لحظه به لحظه به خداوند وابسته است. دیدگاه جوادی آملی به مسئلة بی معنایی زندگی مبتنی بر خداباوری حداکثری است. جوادی آملی با استفاده از مبانی فلسفی اوّلی خود که مبتنی ...
بیشتر
تک خداباوری کلید حل مسئلة بی معنایی زندگی انسان معاصر می باشد. نسبت خداباوری و معنای زندگی همان نسبت خورشید و نور خورشید می باشد، به این معنا که معنای زندگی انسان معاصر لحظه به لحظه به خداوند وابسته است. دیدگاه جوادی آملی به مسئلة بی معنایی زندگی مبتنی بر خداباوری حداکثری است. جوادی آملی با استفاده از مبانی فلسفی اوّلی خود که مبتنی بر نگاه خداباورانه می باشد به حلّ مسئلة بی معنایی زندگی انسان معاصر کمک نموده است. برخی از مبانی اوّلی ایشان اصل علّیّت و استحاله جمع هستی و نیستی می باشد که در حلّ مسئلة بی معنایی زندگی انسان معاصر راهگشا می باشند. این مقاله که با روش کتابخانه ای سامان یافته است با رجوع به ادبیّات فیلسوف معاصر جوادی آملی درصدد پاسخ به این سؤال می باشد که جوادی آملی چه کمکی در خصوص مسئلة بی معنایی زندگی به انسان معاصر می نماید؟ و این تحقیق از بُعد فلسفی درصدد اثبات معناداری زندگی از منظر نوصدرائیان بویژه جوادی آملی می باشد. یافته های پژوهش حاضر بدین قرار است: 1. دیدگاه جوادی آملی در خصوص کمک به حل مسئلة بی معنایی زندگی مبتنی بر نظریة خدا محور از معنای زندگی می باشد. 2. کلید حل مسئلة بی معنایی زندگی انسان معاصر خداباوری می باشد. 3. مبانی فلسفی اوّلی فلاسفه نوصدرایی نقش حیاتی در کمک به حلّ مسئلة بی معنایی زندگی دارد. 4. در مکتب نوصدرایی نیز ضمن تحفّظ بر مبانی و عناصر جوهری با بازپیرایی و بازسازی روبرو هستیم و ایده های جدیدی ارائه گردیده است.
فلسفه ملاصدرا
میکائیل جمال پور؛ مهدی آقاپور بیشک
دوره 6، شماره 2 ، خرداد 1397، ، صفحه 25-46
چکیده
نظریۀ ادراکات اعتباری طی چند دهۀ گذشته از سوی برخی شارحان، منتقدان و محققان از زوایای مختلف، مورد مطالعه قرار گرفته و البته باز هم جای پژوهشهای دیگر در اینباره خالی است. نوشتار حاضر بهدنبال طرح این مسئله و یافتن جواب آن است که علامه طباطبایی بر اساس تعریفی که از اعتباریات ارائه داده؛ بر دخالت و تأثیر قوۀ واهمه در شکلگیری اعتباریات ...
بیشتر
نظریۀ ادراکات اعتباری طی چند دهۀ گذشته از سوی برخی شارحان، منتقدان و محققان از زوایای مختلف، مورد مطالعه قرار گرفته و البته باز هم جای پژوهشهای دیگر در اینباره خالی است. نوشتار حاضر بهدنبال طرح این مسئله و یافتن جواب آن است که علامه طباطبایی بر اساس تعریفی که از اعتباریات ارائه داده؛ بر دخالت و تأثیر قوۀ واهمه در شکلگیری اعتباریات تأکید داشته و همچنین در رسالهها و کتابهای خویش به نقش قوۀ خیال در عمل اعتبارسازی تصریح کرده است. این پژوهش بر اساس کتب و آراء اندیشمندان مختلف، بهویژه علامه طباطبایی، بهدنبال تبیین جایگاه هستیشناسانه و معرفتشناسانۀ این دو نیرو و همچنین تعیین نقش آنها یا یکی از آندو در اعطای حکم یک شیء به شیء دیگر است. یافتههای تحقیق را بدینصورت میتوان بیان نمود: ۱. تکلیف جایگاه و کارکرد دو نیروی واهمه و خیال بهصورت روشن در آثار علامه مشخص نشده است. ۲. اگر به سیر اعتبارسازی ذهن انسان توجه شود، علاوه بر نقش قوای دیگر، نقش پیشین عقل در این زمینه غیرقابلانکار است. ۳. اگرچه اموری مانند استعاره و مجاز، اهم منابع الهامبخش علامه طباطبایی در طرح نظریۀ اعتباریات است، ولی این موضوعات در عین مشابهت با اعتباریات، با آنها تفاوت جوهری دارند. ۴. از مجموع این مطالب میتوان تعریفی از اندیشههای اعتباری ارائه کرد که به نظر نگارندگان کاملتر از تعاریف موجود در آثار علامه و سایر محققان است.