فلسفه ملاصدرا
ابوالفضل بورقانی فراهانی
چکیده
همانطوری که بر همگان روشن است، خانواده یک نهاد اجتماعی است و مفهوم آن در جوامع مختلف و در طول زندگی بشر همواره به یک شکل نبوده و پابهپای تحولات اجتماعی متحول شده است. خانواده مرکب از گروهی افراد است که از طریق خون، ازدواج، فرزند خواندگی به یکدیگر مربوط و منسوب بوده و برای مدت طولانی و مشخص با هم زندگی میکنند. هدفهای تشکیل خانواده ...
بیشتر
همانطوری که بر همگان روشن است، خانواده یک نهاد اجتماعی است و مفهوم آن در جوامع مختلف و در طول زندگی بشر همواره به یک شکل نبوده و پابهپای تحولات اجتماعی متحول شده است. خانواده مرکب از گروهی افراد است که از طریق خون، ازدواج، فرزند خواندگی به یکدیگر مربوط و منسوب بوده و برای مدت طولانی و مشخص با هم زندگی میکنند. هدفهای تشکیل خانواده عبارتاند از: عدم تنهایی، آرامش رسیدن، برطرف نمودن نیاز جنسی و غریزی به صورت ضابطهمند، مودت و رحمت و عواطف متقابل در میان همسران، ادامه نسل و به کمال رسیدن زن و مرد و در نهایت قرب الهی است. در تمامی نظامهای حقوقی شرق و غرب برای خانواده: اعم از مسائل ازدواج زندگی مشترک، تعهدات همسران نسبت به یکدیگر و احترام متقابل همسران و فرزندان ارث همسران از یکدیگر و میزان آن و نفقه، ارث فرزندان از والدین و طلاق و مسائل ناشی از آن قوانین حقوقی متناسب با ایدهآلها و ایدئولوژیهای خود وضع نمودهاند، اما هر یک از آنها جای تأمل و تعمق دارد؛ چرا که هر روز شاهد بروز نارضایتی مردان از زنان و زنان از مردان و والدین از فرزندان و برعکس میباشیم که این امر نشاندهنده منطقی نبودن و مستحکم نبودن قوانین حقوقی خانواده است که به نظر میرسد باید فرهنگسازی بیشتر صورت گیرد تا به خانواده متعادل نزدیکتر شویم و زنان و مردان عاشقانه و ایثارگرانه به انجام وظایف خود و حتی فراتر از وظایف خود عمل نمایند. امروزه در دنیا درباره حقوق زن، تحت تأثیر دستاوردهای غربیها در مورد تساوی زن و مرد هستند و تقریباً این فکر غرب همه جا و حتی دنیای کمونیستی را احاطه کرده است. غربیها در این مسئله خیلی هم به خود میبالند، ولی باید پرسید نگرش حاکم بر غرب واقعاً به مصلحت جامعه و خانمها میباشد یا خیر، اسلام زن را چگونه موجودی میداند؟ آیا از نظر شرافت انسانی او را برابر با مرد میداند یا او را جنس پستتر میشمارد؟ دانشمندان اسلامی ازجمله ملاصدرا در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد، فلسفه خاصی را بیان کردهاند و پارهای از حقوق و تکالیف و مجازاتها را برای مرد مناسبتر دانسته و پارهای از آنها را برای زن، در نتیجه در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفته است.
فلسفه ملاصدرا
سید مهدی میرهادی؛ حسنعلی بختیار نصر آبادی؛ محمد نجفی
دوره 6، شماره 2 ، خرداد 1397، ، صفحه 147-161
چکیده
در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی تلاش شده تا طرحی از دیدگاه فلسفی ملاصدرا دربارۀ رابطۀ خیال و معرفت ارائه شود. هدف اصلی مقاله، ارائۀ تصویری از ماهیت رابطۀ خیال و معرفت، ابعاد رابطۀ خیال و معرفت و چگونگی مداخلات خیال در فرایند کسب معرفت است. خیال به مجموعه ظرفیتهای نفس برای مواجهه و کار با صور خیالی، اعم از ذخیره و نگهداری صور ...
بیشتر
در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی تلاش شده تا طرحی از دیدگاه فلسفی ملاصدرا دربارۀ رابطۀ خیال و معرفت ارائه شود. هدف اصلی مقاله، ارائۀ تصویری از ماهیت رابطۀ خیال و معرفت، ابعاد رابطۀ خیال و معرفت و چگونگی مداخلات خیال در فرایند کسب معرفت است. خیال به مجموعه ظرفیتهای نفس برای مواجهه و کار با صور خیالی، اعم از ذخیره و نگهداری صور (مصوره)، تصرف در صور (متصرفه)، صورتسازی برای معقولات (متخیله) و معقولسازی صور (متفکره) اطلاق میشود. صورت ذهنی، رونوشت نفس از واقعیت خارجی است. تهیه، نگهداری و گسترش صورتهای ذهنی، بهعنوان برداشتی از مفهوم و فرایند معرفت (حصولی) مد نظر واقع شده است. رابطۀ خیال و معرفت در چهار محور «خیال و تشکیل ذهن»، «خیال و امکان معرفت»، «خیال و بقای معرفت» و «خیال و گسترش معرفت» بررسی و تبیین شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: 1. موجودیت ذهن با خیال و صور خیالی شکل میگیرد. 2. خیال، از طریق تبدیل معلوم بالعرض (واقعیت خارجی) به معلوم بالذات (صورت ذهنی واقعیت خارجی) و تبدیل صورت حسی به صورت خیالی، امکان شکلگیری معرفت را فراهم میآورد. 3. خیال از طریق ذخیرۀ صورتها و در دسترس نگه داشتن آنها، عامل بقای معرفت است. 4. از آنجا که معرفت از موجودیتی یکپارچه برخوردار است و اتصال صور علمی در ذهن از طریق خیال امکانپذیر میشود، خیال سنگ بنای هر معرفت جدید است. 5. خیال بخشی ضروری از ساختار ادراکات وهمی و عقلی انسان است.
فلسفه ملاصدرا
زهیر انصاریان؛ رضا اکبریان؛ لطف الله نبوی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 37-53
چکیده
دیدگاه صدرالمتألهین دربارة پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و فهم قابل رهگیری است. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر حیث منشأ، فاعلشناسا، روش، مسائل، زبان و زمان بررسی میشود. در این نظریه، دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحدند، اما از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجة این تفاضل در نسبت زبانی ...
بیشتر
دیدگاه صدرالمتألهین دربارة پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و فهم قابل رهگیری است. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر حیث منشأ، فاعلشناسا، روش، مسائل، زبان و زمان بررسی میشود. در این نظریه، دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحدند، اما از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجة این تفاضل در نسبت زبانی و زمانی دین و فلسفه نمایان میشود؛ به طوری که، زبان دین علاوه بر اشتمال زبان حکمی از زبانی تنزیلی بهره میبرد که رقیقهای از زبان حکمت محسوب میشود؛ همچنین، با عنایت به تفاضل معرفتی دین نسبت به فلسفه، فیلسوفان برای نیل به حقیقت باید از آموزههای انبیا اقتباس کنند و بنابراین، فلسفة زمانی از دین متأخر است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روشهایی زبانی و باطنی برای نیل به معنای معتبری که الفاظ متون دینی از آنها حکایت میکنند. بهرهگیری از این روشها فلسفه را در جایگاهی قرار میدهد که با اقتباسی روشمند از آموزههای دینی، در عین حفظ گوهر تفلسف، میتوان آن را به دینیبودن متصف کرد.