فلسفه ملاصدرا
روح الله سوری؛ محمد مهدی گرجیان
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، ، صفحه 43-62
چکیده
وجود رابطی، «فینفسه لغیره» است. جهت «فینفسه» آن حاکی از ذات ویژهاش، و جهت «لغیره» آن نمودار تعلق و ربط این ذات به شیئی دیگر است. بنابراین او هویتی جدا از طرف ربط خود دارد که ربط، عارضِ هویت (ذات) اوست. اما وجود رابط، تنها «فیغیره» و فاقد «فینفسه»گی است؛ یعنی تمام هویت او همان ربط و تعلقش به دیگری است. ...
بیشتر
وجود رابطی، «فینفسه لغیره» است. جهت «فینفسه» آن حاکی از ذات ویژهاش، و جهت «لغیره» آن نمودار تعلق و ربط این ذات به شیئی دیگر است. بنابراین او هویتی جدا از طرف ربط خود دارد که ربط، عارضِ هویت (ذات) اوست. اما وجود رابط، تنها «فیغیره» و فاقد «فینفسه»گی است؛ یعنی تمام هویت او همان ربط و تعلقش به دیگری است. درنتیجه وجودی جدا از طرف ربط خود ندارد. معلول از دیدگاه صدرالمتالهین دارای وجود رابط، و فاقد تحققی مستقل است. برهان او در سه گام خلاصه میشود: 1) نفی عروض خارجی: براساس اصالت وجود، وجودِ معلول، معلول (نیازمند) است؛ یعنی گونهی وجودی و هویت او چنین است. و این تمام هویت اوست. 2) نفی عروض تحلیلی: تصور حقیقت معلول (که چیزی جز ربط نیست)، مانع از لحاظ ذات (حتی در ذهن) برای اوست. 3) بازگشت علیت به تشأن: معلول فاقد حیث «فینفسه» بوده، وجودی جدا از علت ندارد. بنابراین تمایز علت و معلول در امری غیر از وجود خارجی است. ملاصدرا این تمایز را «تشأن» مینامد. برخی پژوهشگران شبهاتی به گام دوم ایراد میکنند، که درخور توجه است. پاسخ بدین شبهات به تقریری نوین از برهان صدرا میانجامد، که دقیقتر از تقریرهای کنونی است. البته مدعای صدرالمتالهین از راه تحلیل هستیبخشی نیز قابل اثبات میباشد، که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
سیدحسن سعادت مصطفوی؛ سیدمیثم بهشتی نژاد؛ بیوک علی زاده
دوره 2، شماره 1 ، آذر 1392، ، صفحه 19-30
چکیده
روش فلسفه نگاری ملاصدرا به گونهای است که در هر مسئلة فلسفی، از سه منظر و متناسب با سه مرحله، نظریات خود را مطرح کرده است. تطبیقِ این الگو از روشِ صدرا با آنچه وی در باب علیّت ارائه کرده، در این مقاله مطمح نظر است. حاصل آنکه از نظر صدرا، متناسب با مرحلة اوّل و با نگاه ماهوی، در خلال ارتباط علّی بین علّت و معلول، دو موجود فینفسه ...
بیشتر
روش فلسفه نگاری ملاصدرا به گونهای است که در هر مسئلة فلسفی، از سه منظر و متناسب با سه مرحله، نظریات خود را مطرح کرده است. تطبیقِ این الگو از روشِ صدرا با آنچه وی در باب علیّت ارائه کرده، در این مقاله مطمح نظر است. حاصل آنکه از نظر صدرا، متناسب با مرحلة اوّل و با نگاه ماهوی، در خلال ارتباط علّی بین علّت و معلول، دو موجود فینفسه را مییابیم که یکی به دیگری وجود میبخشد. در این مرحله، او نحوة تحقّق معالیل را از سنخ «وجود رابطی» معرفی کرده؛ یعنی برایِ معالیل، تحقّق فینفسه قائل است. اما در مرحلة دوم شاهد هستیم که صدرا، نحوة تحقّق معالیل را از سنخ «وجود رابط» دانسته؛ یعنی در این مرحله، تحقّق فینفسه را از معالیل نفی کرده است، و این نشان از تفاوت مرحلة دوم با مرحلة اوّل دارد. نهایتاً در یک موضعگیریِ متفاوت در مرحلة سوم بحث، پس از کنکاش در نحوة تحقّق معالیل، ملاصدرا به این نتیجه دست یافته که به جای استفاده از اصطلاح «علیّت»، باید از اصطلاح «تشأن» استفاده کرد؛ زیرا اساساً هیچ نحوه از دوگانگی ـ که در علّت و معلول بودن اشیاء مفروض است ـ در رابطة میان واجب الوجود بالذات و ممکن الوجود بالذات در میان نیست.