فلسفه ملاصدرا
محمد علی عباسیان چالشتری
چکیده
یکی از مسایل بسیار مهم در الهیات، بهویژه در دوران معاصر، مسئله رابطه میان انسان و خدا است. این مسئله در مقاله حاضر به سه گروه از مسائل کوچکتر تحلیل شده است: انسان و خدا با یکدیگر رابطه انفسی دارند یا آفاقی؟ آیا خدا و انسان نسبت به هم خودی هستند یا دیگری؟ آیا انسان و خدا ارتباطی بیواسطه باهم دارند یا باواسطه عالَم با یکدیگر مرتبط ...
بیشتر
یکی از مسایل بسیار مهم در الهیات، بهویژه در دوران معاصر، مسئله رابطه میان انسان و خدا است. این مسئله در مقاله حاضر به سه گروه از مسائل کوچکتر تحلیل شده است: انسان و خدا با یکدیگر رابطه انفسی دارند یا آفاقی؟ آیا خدا و انسان نسبت به هم خودی هستند یا دیگری؟ آیا انسان و خدا ارتباطی بیواسطه باهم دارند یا باواسطه عالَم با یکدیگر مرتبط میشوند؟ این مقاله تلاش میکند اولاً، مسائل سهگانه فوق را ضمن بیان سه رویکرد رایج در الهیات معاصر مغربزمین به رابطه میان انسان و خدا، توضیح دهد؛ ثانیاً، در پرتو آن رویکردها، دیدگاه ملاصدرا درباره رابطه انسان و خدا را بازخوانی کند. ما در این بازخوانی به دو دیدگاه یا دو نظریه از ملاصدرا رسیدهایم. در یک نظریه صدرا از الهیاتی آفاقیـانفسی، عالمگرا، و نسبتاً دیگریگرا حمایت میکند و در نظریه دیگر، یک الهیات انفسی، انسانگرا و خودیگرای خالص را تأیید میکند. این دو نظریه، بهرغم برخی اشتراکات جزیی، در اساس با هم اختلاف دارند و ناسازگارند. آیا تنها یکی از این دو نظریه، نظریه نهایی ملاصدراست؟ و اگر چنین است، کدامیک؟ ما در آثار صدرا پاسخی قاطع و صریح برای این سؤالات نمییابیم، مگر آنکه با تکیه بر مطالبی مثل آنچه در جلد اول اسفار گفته است، نظریه دوم را نظریه نهایی و شخصی او بدانیم. اما روشن است که نظریه دوم، قبل از ملاصدرا و توسط عارفان محیالدینی مطرح شده و نظریه جدیدی نیست.