سید ابوالقاسم حسینی کمار علیا
چکیده
امواج یکی از مفاهیم کلیدی در فیزیک و زمینهای مناسب برای پژوهشی تطبیقی بین فیزیک و فلسفه میباشد. پژوهش حاضر با رویکردی فلسفی امواج الکترومغناطیسی را از نظر مفهومی و هستیشناختی در اندیشه فلاسفه نوصدرایی مورد بررسی قرار داده و به این سؤال مهم پاسخ میدهد که موج از لحاظ فیزیکی و فلسفی دارای چه نوع حقیقتی است؟ نتایج و دستاوردهای پژوهش ...
بیشتر
امواج یکی از مفاهیم کلیدی در فیزیک و زمینهای مناسب برای پژوهشی تطبیقی بین فیزیک و فلسفه میباشد. پژوهش حاضر با رویکردی فلسفی امواج الکترومغناطیسی را از نظر مفهومی و هستیشناختی در اندیشه فلاسفه نوصدرایی مورد بررسی قرار داده و به این سؤال مهم پاسخ میدهد که موج از لحاظ فیزیکی و فلسفی دارای چه نوع حقیقتی است؟ نتایج و دستاوردهای پژوهش حاکی از آن است که امواج الکترومغناطیسی با مفاهیم دیگر همچون میدان، ماده و انرژی ارتباط تنگاتنگی دارند. میدان از سنخ انرژی است و انرژی از نظر فلسفی جوهری مادی است که پژوهشهای موجود قادر به تبیین حقیقت آن نیستند. امواج الکترومغناطیسی حالت انتقال و حرکت انرژی هستند و فرکانس آنها نشانگر میزان انرژی منتقل شده است. با رویکرد ابزارانگارانه امواج اجزاء طبیعت نیستند؛ بلکه ابزاری برای فهم طبیعتاند. با رویکرد واقعگرایانه سه احتمال فلسفی در مورد امواج میتوان بیان کرد: 1) تجرد 2) عرض مادی و 3) اینکه از نظر هستیشناختی در خارج به صورت رابط موجود هستند و از نظر مفهومی از نوع مفاهیم فلسفی (معقول ثانی فلسفی) میباشند.