فلسفه ملاصدرا
سید ابوالقاسم حسینی کمار علیا؛ عسکری سلیمانی امیری
چکیده
معقولات که از نوع مفاهیم کلی هستند بر سه دسته تقسیم می شوند : معقول اول ، معقول ثانی منطقی و معقول ثانی فلسفی .پژوهش پیش رو با روشی تحلیلی و توصیفی در آراء علامه طباطبایی به این نتیجه رهنمون شد که ایشان معقول ثانی فلسفی را به مفاهیمی که عروض آنها ذهنی و اتصافشان خارجی تعریف کرده اند و نقش علم حضوری را در دست یابی به آن بر جسته می شمارند ...
بیشتر
معقولات که از نوع مفاهیم کلی هستند بر سه دسته تقسیم می شوند : معقول اول ، معقول ثانی منطقی و معقول ثانی فلسفی .پژوهش پیش رو با روشی تحلیلی و توصیفی در آراء علامه طباطبایی به این نتیجه رهنمون شد که ایشان معقول ثانی فلسفی را به مفاهیمی که عروض آنها ذهنی و اتصافشان خارجی تعریف کرده اند و نقش علم حضوری را در دست یابی به آن بر جسته می شمارند .علامه طباطبایی مفاهیمی ؛ چون وجود ، عدم وجوب وامکان و... را از این قبیل می دانند .ایشان برخی از مفاهیم را به صراحت از معقولات ثانیه بر شمر ده اند ؛ولی بر خی مفاهیم را هر چندتصریح به معقول ثانی بودن آن نکرده اند یا حتی تصریح به معقول اول بودن کرده اند ؛اما با توجه به مبانی ایشان می توان از این دسته به حساب آورد. از دیدگاه علامه طباطبایی معقول ثانی فلسفی ویژگی های متعددی دارد .مهمترین ویزگی این دسته از مفاهیم انتزاع از یافته های علم حضوری می باشد
فلسفه ملاصدرا
مجید احسن؛ مسعود صادقی؛ عسکری سلیمانی امیری
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 87-100
چکیده
فرگه با تشبیه گزارههای وجودی به گزارههای عددی به این نتیجه میرسد که وجود محمولی درجة دوم و صرفاً قابل حمل بر مفاهیم است، نه اشیاء. استدلال وی، با ابتنای بر ثبوت شیء لشیء بودن گزارههای وجودی، این است که اگر وجود بر اشخاص بهمنزلة یک محمول و ویژگی درجة اول حمل شود، گزارههای وجودی موجبه، همانگو و سالبة آنها خودشکن خواهد شد. ...
بیشتر
فرگه با تشبیه گزارههای وجودی به گزارههای عددی به این نتیجه میرسد که وجود محمولی درجة دوم و صرفاً قابل حمل بر مفاهیم است، نه اشیاء. استدلال وی، با ابتنای بر ثبوت شیء لشیء بودن گزارههای وجودی، این است که اگر وجود بر اشخاص بهمنزلة یک محمول و ویژگی درجة اول حمل شود، گزارههای وجودی موجبه، همانگو و سالبة آنها خودشکن خواهد شد. بر این اساس، وی گزارههایی همچون «سقراط وجود دارد» را درست ـ ساخت نمیداند و در تلاش برای ارائة شکل صحیح آن، به صورت نمادین، وجود را به جایگاه سور منتقل میکند. با معیار قرار دادن دیدگاه ملاصدرا روشن میشود که برخلاف گمان فرگه، اولاً اصل در گزارههای وجودی، شخصیه بودن است و ثانیاً مفاد گزارههای وجودی، ثبوت الشیء است نه ثبوت شیء لشیء و ثالثاً، اینکه از پیشفرضهای قول به اینهمان بودن این گزارهها اصالت وجود است که فرگه منکر آن است.