فلسفه ملاصدرا
محمدحسین مهدوی نژاد؛ مرتضی زارع گنجارودی
چکیده
مقولۀ ارزش، طیفی گسترده در زیستجهان بشریت داشته و در فلسفه، دین، اقتصاد، علوم اجتماعی، اخلاق، روانشناسی و حتی انتخابهای روزینه کاربرد و تأثیرات بسزایی دارد. یکی از بنیادیترین مباحثی که علامه جعفری در آرای فلسفی خویش به آن اعتنا نموده، توجه به ماهیت «ارزش» با رویکرد معرفتشناسانه است. از نظر ایشان «ارزشهای واقعی» ...
بیشتر
مقولۀ ارزش، طیفی گسترده در زیستجهان بشریت داشته و در فلسفه، دین، اقتصاد، علوم اجتماعی، اخلاق، روانشناسی و حتی انتخابهای روزینه کاربرد و تأثیرات بسزایی دارد. یکی از بنیادیترین مباحثی که علامه جعفری در آرای فلسفی خویش به آن اعتنا نموده، توجه به ماهیت «ارزش» با رویکرد معرفتشناسانه است. از نظر ایشان «ارزشهای واقعی» منسوب به واقعیات عالم است؛ اگرچه ممکن است ساحت ارزش و گزارههای وابسته به آن در توریِ توزین تجربی-آزمایشگاهیِ معاصر نیفتد، اما گزارههای ارزشی، معرفتپذیر و بلکه میتواند در حد گزارههای علمی معتبر و متقن باشد. بنابر دیدگاه علامه جعفری، سنجۀ واقعیتِ ارزش به میزان ارتباط آن با ذات انسان سنجیده شده و هرچقدر این قرابت بیشتر باشد، ارزش، واقعیتر جلوه میکند. در نظر ایشان، موطن «ارزش»ها، حیات معقولِ انسان و منشأ آن، هستیِ الهی و ملکوتی است. بنابراین، «ارزش» و «باید»، از «هستِ» انسانی قابل استنتاج است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، در صدد کاوشی نو در آرای علامه جعفری در باب واقعگرایی ارزش است که حاصل آن ایجاد مسیری برای تصدیق گزارههای ارزشیِ الهیاتی-اسلامی در رشتههای متنوع علوم انسانی است.
فلسفه ملاصدرا
فاطمه علیپور
چکیده
علم خداوند به عالم، عین ذات اوست و همانگونه که ذات الهی ثابت و لایتغیّر است، علم او نیز ثابت و لایتغیّر است، از سویی همواره شاهد تغییر مداوم در جهان متکثر مادی هستیم. مسأله این است که چگونه تغییر در امور جزئی و متکثر عالم موجب تغییر در صفت علم الهی و در نتیجه تغییر در ذات یگانه و ثابت خداوند نمی گردد؟ فلاسفه اسلامی علم خداوند را به گونه ...
بیشتر
علم خداوند به عالم، عین ذات اوست و همانگونه که ذات الهی ثابت و لایتغیّر است، علم او نیز ثابت و لایتغیّر است، از سویی همواره شاهد تغییر مداوم در جهان متکثر مادی هستیم. مسأله این است که چگونه تغییر در امور جزئی و متکثر عالم موجب تغییر در صفت علم الهی و در نتیجه تغییر در ذات یگانه و ثابت خداوند نمی گردد؟ فلاسفه اسلامی علم خداوند را به گونه ای تبیین نموده اند که در رابطه علمی ذات ثابت و یگانه خداوند با موجودات متغیّر هیچگونه تغییر و تکثری در ذات الهی لازم نیاید. لذا فیلسوفان علم خداوند را علم تفصیلی بعد از ذات یعنی زاید بر ذات دانستند، ابن سینا این نحو علم ثابت به معلومات مادی متغیّر را علم به جزئی متغیّر به نحو کلی نامید. غزالی با رد نظر فلاسفه آنان را تکفیر کرد. اشکال غزالی به فلاسفه این بود که در اینصورت اگر چه خداوند به همه امور جزئی عالم است، اما علم او بدانها تنها به نحو کلی خواهد بود و علم خداوند محدود به کلیات و مفاهیم عام می شود. ملاصدرا علم اجمالی در عین کشف تفصیلی خداوند را اثبات و به اشکال غزالی پاسخ داد. براساس قاعده بسیط الحقیقه علم خداوند به موجودات متغیّر و متکثر ، حضور اشیاء نزد حق است. خداوند در مرتبه ذات علم به اشیاء دارد، بدون آنکه کثرتی در مرتبه ذات باشد و معلومات با همه کثرات و تفصیلات به وجود واحد بسیط موجودند و از حیثی که کثرت در آن نیست آشکار و منکشف هستند.
فلسفه ملاصدرا
زهرا توکلی؛ مجید صادقی حسن آبادی؛ جعفر شانظری
چکیده
ایمان و اعتقاد به علم و عصمت پیامبران یکی از مهمترین آموزههای اعتقادی در تفکر کلامی شیعه است. از نگاه بسیاری از اندیشمندان، علم معصومین(ع) به حقایق هستی و پیامدهای زیانبار گناه، منشأ عصمت است، اما گاه از این مسئله غفلت میشود و گمان میکنند علم و عصمت با یکدیگر قابلجمع نیستند. اما اینکه ملاصدرا علم را مساوق وجود دانسته و در تعاریفی ...
بیشتر
ایمان و اعتقاد به علم و عصمت پیامبران یکی از مهمترین آموزههای اعتقادی در تفکر کلامی شیعه است. از نگاه بسیاری از اندیشمندان، علم معصومین(ع) به حقایق هستی و پیامدهای زیانبار گناه، منشأ عصمت است، اما گاه از این مسئله غفلت میشود و گمان میکنند علم و عصمت با یکدیگر قابلجمع نیستند. اما اینکه ملاصدرا علم را مساوق وجود دانسته و در تعاریفی که از عصمت ارائه میدهد بر نقش قوای نظری در تحقق گناه تأکید میکند، مؤید ارتباط مستقیم بین علم و عصمت در دیدگاه وی است. در تحقیق حاضر، افزون بر تحلیل نسبت علم و عصمت در نگاه صدرا، در دو گام با بررسی آن در مسئله وحی و زمان کودکی نبی، نشان داده شده که پرسشهای مطرح در باب این نسبت در مسئله وحی، ناشی از نادیده انگاشتن احکام وجود و مرتبه وجودی انسان کامل در نگاه صدرا است اما پرسشهای فراروی نسبت علم و عصمت در زمان کودکی نبی، امری تأملبرانگیز بوده که علت آن را باید در عدم امکان ارائه تبیین فلسفی از این نسبت، مطابق با مبانی ملاصدرا، دانست.
میثم اکبرزاده؛ صفورا چگینی
چکیده
استاد مطهری، اسلامشناس و متأله معاصر، از جمله متفکران و محققانی است که با رویکرد «گزینشی» به مسئله «علم» و «دین»، ازجمله نظریه تبدّل انواع، پرداخته و در تلاش است با رویکردی متفاوت و متعادل، با روش عقلانی ـ فلسفی و با وضوح بخشیدن به مسائل و موضوعات دینی، به داوری و بررسی ارتباط این دو بپردازد. او معتقد بود مشکلات ...
بیشتر
استاد مطهری، اسلامشناس و متأله معاصر، از جمله متفکران و محققانی است که با رویکرد «گزینشی» به مسئله «علم» و «دین»، ازجمله نظریه تبدّل انواع، پرداخته و در تلاش است با رویکردی متفاوت و متعادل، با روش عقلانی ـ فلسفی و با وضوح بخشیدن به مسائل و موضوعات دینی، به داوری و بررسی ارتباط این دو بپردازد. او معتقد بود مشکلات جامعه بشری نو میشود و مشکلات نو به راه حل نو نیاز دارد. مقصود شهید مطهری از دین، «دین اسلام» و از علم، «علوم تجربی» است. او علاوه بر اعتقاد به هماهنگی و همگرا بودن علم و دین، و در برخی موارد بر مکمل و متمم بودن آنها تأکید مینماید. مطهری تعارض علم و دین را «توهم تضاد میان اصل خلقت با ترانسفوریسم» از منظر جهانبینی میداند و معتقد است اصلتوحید و اصل تکامل، مؤید و مکمل یکدیگرند. او برای رفع این تعارض ظاهری، ضمن قائل شدن به نمادین بودن زبان وحی در داستان آدم، معتقد به تفکیک علم و دین از حیث زبانشناسی شده است.
فلسفه ملاصدرا
جواد پارسایی؛ حسین غفاری
چکیده
بحثهای هستیشناختی علم و ادراک یکی از مسائل مهمی است که فلاسفه و دانشمندان دربارۀ آن اظهار نظر کردهاند. در بین فلاسفۀ اسلامی، ابنسینا و ملاصدرا بهتفصیل به مسئلۀ علم و ادراک پرداختهاند. از نظر این دو حکیم، علم حصولی به حسی، خیالی، وهمی و عقلی تقسیم میشود. ابنسینا و ملاصدرا، ادراکات عقلی را مجرد از ماده میدانند اما در مورد ...
بیشتر
بحثهای هستیشناختی علم و ادراک یکی از مسائل مهمی است که فلاسفه و دانشمندان دربارۀ آن اظهار نظر کردهاند. در بین فلاسفۀ اسلامی، ابنسینا و ملاصدرا بهتفصیل به مسئلۀ علم و ادراک پرداختهاند. از نظر این دو حکیم، علم حصولی به حسی، خیالی، وهمی و عقلی تقسیم میشود. ابنسینا و ملاصدرا، ادراکات عقلی را مجرد از ماده میدانند اما در مورد مجرد یا مادی بودن ادراکات جزئی (حسی، خیالی و وهمی) اختلاف نظر دارند. ابنسینا ادراکات جزئی را منطبع در مغز و ماده میداند اما ملاصدرا قائل به تجرد همۀ ادراکات است. در این نوشتار ابتدا توضیحاتی در مورد تعریف علم و مراتب ادراک داده شده است، سپس ادلۀ ابنسینا در مورد مادی بودن ادراکات جزئی مورد نقد و بررسی قرار گرفته و مشخص شده که این ادله سینا قابل مناقشهاند و دیدگاه ابنسینا در مورد مادی بودن ادراکات جزئی قابل پذیرش نیست. در ادامه به بررسی ادلۀ ملاصدرا بر تجرد ادراکات جزئی پرداخته شده است.
فلسفه ملاصدرا
علی محمد برنا؛ حسین اسا
چکیده
یکی از مسائلی که در میان فلاسفه و عرفا مطرح میشود، علم و شعور موجودات مادی است. همۀ فیلسوفان معتقدند انسان موجودی مدرِک است، اما در اینکه مادیات نیز از چنین ادراکی برخوردار باشند، اتفاق نظر وجود ندارد. برخی از فلاسفه معتقدند اجسام بهخاطر مادی بودنشان، از یکدیگر غایبند و این غیبت بهمعنای نداشتن علم و ادراک به خود و به دیگران است. ...
بیشتر
یکی از مسائلی که در میان فلاسفه و عرفا مطرح میشود، علم و شعور موجودات مادی است. همۀ فیلسوفان معتقدند انسان موجودی مدرِک است، اما در اینکه مادیات نیز از چنین ادراکی برخوردار باشند، اتفاق نظر وجود ندارد. برخی از فلاسفه معتقدند اجسام بهخاطر مادی بودنشان، از یکدیگر غایبند و این غیبت بهمعنای نداشتن علم و ادراک به خود و به دیگران است. اما برخی دیگر، همچون ملاصدرا، معتقدند همۀ موجودات صاحب شعورند. عمده دلیل این گروه این است که چون علم و وجود مساوق یکدیگرند، پس هر موجودی از آن جهت که موجود است، عالم و شاعر است. در این نوشتار تلاش شده تفاوت فلسفۀ ملاصدرا با فیلسوفان پیش از او در اینباره روشن شود. مهمترین تفاوت این است که در اندیشۀ ملاصدرا وجود اصیل است و اصالت وجود هر گونه تفاوت ماهوی بین موجودات را رد میکند. او برخلاف فیلسوفان پیشین، موجودات را به بسیط و مرکب، مادی و مجرد، زنده و غیر زنده، مجرد و مادی، حضوری و حصولی، بسیط و مرکب و... تقسیم نمیکند، لذا تفاوت ماهوی بین موجودات وجود ندارد، بلکه آنچه ترسیمکنندۀ اختلاف بین موجودات است، اختلاف تشکیکی آنها در وجود است. نتیجه اینکه، وجود و صفات وجودی مساوقند و وجودات مادی نیز بهواسطۀ برخورداری از وجود، مرتبهای از علم را در خود دارند.
فلسفه ملاصدرا
حمیدرضا میرزایی؛ ابراهیم سعدی
چکیده
حیوانات، در فلسفۀ اسلامی، صاحب علم و ادراکاند. این مطالعه به منظور بررسی مبحث علم و ادراک در حیوانات مبتنی بر فلسفهی حکمت متعالیه انجام گردید. حکمت متعالیه فلسفهای وجودشناختی است. این سامانۀ فکری، اصالت را در هستی به «وجود» میدهد. بر پایۀ این نگرش، آنچه پهنۀ هستی را از خود آکنده، «وجود» است و ماهیات، حقایقی اعتباریاند. ...
بیشتر
حیوانات، در فلسفۀ اسلامی، صاحب علم و ادراکاند. این مطالعه به منظور بررسی مبحث علم و ادراک در حیوانات مبتنی بر فلسفهی حکمت متعالیه انجام گردید. حکمت متعالیه فلسفهای وجودشناختی است. این سامانۀ فکری، اصالت را در هستی به «وجود» میدهد. بر پایۀ این نگرش، آنچه پهنۀ هستی را از خود آکنده، «وجود» است و ماهیات، حقایقی اعتباریاند. هستی، تحقق فعل خداوند است. هستی، مشکک است. هر مرتبهای، جملگی کمالات مادون خود را دارا و از محدودیتهای وجود مادون، مبراست. همین مرتبه نیز محاط مرتبۀ بالاتر از خود است. کمال و وجود، حقیقتی واحدند؛ چنانکه هر چه وجود شدیدتر باشد، کمالات نیز آشکارترند. جمادات، نباتات، حیوانات و انسان دارای کمال وجود مرتبۀ خود هستند. یکی از این کمالات، علم است؛ چرا که بر «وجود بما هو وجود» حمل میشود. بنابراین، حیوان بهقدر مرتبۀ وجودیِ خود، صاحب کمال است. تشکیک وجود در هر مرتبهای جریان دارد، بنابراین کمالات در هر مرتبه از وجود مشکک هستند، پس علم نیز در حیوانات تشکیکی است. حیوانات میتوانند در معرض تعلیم واقع شوند. علم حیوانات، حسی و خیالی است. حیوانات قادرند با روش حسی و خیالی، در مسیر آموزش قرار بگیرند و مرتبۀ علم خود را شدت بخشند. مقالۀ حاضر بهمنظور بررسی مبحث علم و ادراک در حیوانات، مبتنی بر حکمت متعالیه، صورتبندی شده است.
فلسفه ملاصدرا
نجف یزدانی؛ محمد حسین دهقانی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 143-156
چکیده
اعتقاد به حصول ماهیت اشیاء در ذهن، در بحث وجود ذهنی، سبب طرح اشکالات متعددی در این زمینه گردیده است که از آن جمله میتوان به اتصاف ذهن به امور متضاد، اتصاف ذهن به لوازم ماهیت و مهمتر از همه اجتماع دو مقوله اشاره کرد. اندیشمندان زیادی در پی پاسخ به این اشکالات برآمدهاند. یکی از این پاسخها متعلق به فاضل قوشچی در شرح بر تجرید الاعتقاد ...
بیشتر
اعتقاد به حصول ماهیت اشیاء در ذهن، در بحث وجود ذهنی، سبب طرح اشکالات متعددی در این زمینه گردیده است که از آن جمله میتوان به اتصاف ذهن به امور متضاد، اتصاف ذهن به لوازم ماهیت و مهمتر از همه اجتماع دو مقوله اشاره کرد. اندیشمندان زیادی در پی پاسخ به این اشکالات برآمدهاند. یکی از این پاسخها متعلق به فاضل قوشچی در شرح بر تجرید الاعتقاد است. وی میکوشد با بیان تمایز بین دو امر حاصل در ذهن و قایم به ذهن این مشکلات را حل نماید که سبب شکلگیری دیدگاهی جدید در مورد وجود ذهنی گردیده است. دو موضع در باب دیدگاه وی مطرح شده است: جوادی آملی دیدگاه وی را تا حدی متمایز از نظر ملاصدرا بیان میکند ولی در عین حال با تمایز بین چهار امرِ وجود علم، ماهیت علم، وجود ذهنی معلوم و ماهیت معلوم، آن را قابل پذیرش میداند. حسنزاده آملی دیدگاه قوشچی را با دیدگاه ملاصدرا یکی دانسته و اختلاف آنها را تنها در تعبیر میداند و دلیل اشکال ملاصدرا بر وی را عدم بیان تعبیر صحیح قوشچی مطرح میکند. در این پژوهش با بازخوانی نظریه فاضل و پذیرش هر دو تفسیر ارائهشده، دیدگاه وی را زمینهساز شکلگیری نظرات بعدی معرفی مینماییم. این تحقیق نشان میدهد دیدگاه قوشچی قابلیت پاسخ به شبهات مطروحه در بحث وجود ذهنی را دارد و میتوان آن را بر دیدگاههای متأخرین تطبیق کرد.