فلسفه ملاصدرا
فرنگ قبادی؛ حسین هوشنگی؛ نوشین عبدی ساوجیان
چکیده
مفهوم عدم چگونه در ذهن شکل میگیرد؟ این پرسش مسئله اصلی این مقاله است. فیلسوفان نوصدرایی معاصر بیش از گذشتگان چگونگی شکلگیری این مفهوم را در قالب تحلیل منشأ حصول معقولات ثانیه فلسفی بررسی کردهاند. منظور از این فیلسوفان علاوه طباطبایی و شاگردان مبرز ایشان است. علامه طباطبایی حصول مفاهیم فلسفی را به دو روش میداند: علم حضوری و تحلیل ...
بیشتر
مفهوم عدم چگونه در ذهن شکل میگیرد؟ این پرسش مسئله اصلی این مقاله است. فیلسوفان نوصدرایی معاصر بیش از گذشتگان چگونگی شکلگیری این مفهوم را در قالب تحلیل منشأ حصول معقولات ثانیه فلسفی بررسی کردهاند. منظور از این فیلسوفان علاوه طباطبایی و شاگردان مبرز ایشان است. علامه طباطبایی حصول مفاهیم فلسفی را به دو روش میداند: علم حضوری و تحلیل حکم در قضایا. رابطه میان این دو خالی از ابهام نیست و علامه هر دو را به موازات هم مطرح کرده است. ظاهرا او راه دوم را بیشتر میپسندد، اما شاگردان او به علم حضوری عنایت بیشتری دارند. به همین دلیل آن را در پیش میگیرند و چگونگی حصول مفهوم عدم را از طریق علم حضوری واکاوی میکنند. اما بهنظر میرسد که تلاشهای آنان چندان هم موفق نیست و باید به سراغ راه دوم رفت. این راه علاوه بر اینکه تبیین بهتری از حصول مفهوم عدم بهدست میدهد، برای دیگر مفاهیم فلسفی نیز بیشتر بهکار میآید.
علیرضا پارسا؛ مرتضی عسگری؛ محمدحسین مهدوینژاد؛ رجب اکبرزاده
چکیده
مسئلۀ شر قدمتی به بلندای طول تاریخ تفکر فلسفی دارد و یکی از مهمترین و چالشبرانگیزترین موضوعها در میان فیلسوفان و الهیدانان است که در بدبینانهترین حالت، عامل انکار خداوند و در خوشبینانهترین حالت، عامل نقض برخی صفات ثبوتی خداوند شده است. برای مثال، شر و بهویژه شر گزاف، قدرت مطلق و خیرخواهی محض خداوند را نقض میکند. ...
بیشتر
مسئلۀ شر قدمتی به بلندای طول تاریخ تفکر فلسفی دارد و یکی از مهمترین و چالشبرانگیزترین موضوعها در میان فیلسوفان و الهیدانان است که در بدبینانهترین حالت، عامل انکار خداوند و در خوشبینانهترین حالت، عامل نقض برخی صفات ثبوتی خداوند شده است. برای مثال، شر و بهویژه شر گزاف، قدرت مطلق و خیرخواهی محض خداوند را نقض میکند. هدف از تدوین این نوشتار، بررسی مسئلۀ منطقی شر و حلّ آن از نگاه دو متفکر اسلامی و غربی، استاد مطهری و جان هیک است. شهید مطهری بر اساس نظام منسجم «عدل الهی» اعتقاد دارد که حکمت و مصلحت خداوند بر نظام هستی حاکم است و شر، امری «نسبی و عدمی» است. او در انتها نتیجه میگیرد که شرور مبتنی و منتهی به خیر میشود و ایندو، امری «غیر قابل تفکیک» از هم هستند؛ حتی مزایایی نیز برای شر برمیشمارد. جان هیک نیز به خالق قادر و عالم اعتقاد دارد که بهترین جهان ممکن را خلق کرده است. او نگاهی ایرنائوسی به شر دارد و نظریۀ «پرورش روح» را بسط داده و هدف خداوند از خلق شرور را تعالی بخشیدن به انسان و رشد معنوی او معرفی میکند و آن را عامل کمال و تکامل میداند. اما هیک از مشکلی لاینحل و «گرهی ناگشوده» بهنام شر گزاف سخن میگوید و در انتها حکمت وجود شرور را «رازآلود» و به عبارت دیگر، غیر قابل شناخت و ورایِ درک میداند.