مصطفی مؤمنی؛ محمدجواد اخگری؛ مهدی بیات مختاری
چکیده
یکی از دیدگاهها در باب معاد جسمانی نظریة غزالی است که به مثلیت بدن اخروی و دنیوی معتقد است. در مقابل ملاصدرا بر حسب مقدماتی به تبیین معاد جسمانی پرداخته و نتیجه میگیرد که نفس و بدن بعینهما محشور خواهند شد. ملاصدرا اشکالات و نقدهایی بر نظریة غزالی وارد میکند و اشکال اصلی را در محذور عقلی آن و تلازم آن با تناسخ میداند. در این نوشتار ...
بیشتر
یکی از دیدگاهها در باب معاد جسمانی نظریة غزالی است که به مثلیت بدن اخروی و دنیوی معتقد است. در مقابل ملاصدرا بر حسب مقدماتی به تبیین معاد جسمانی پرداخته و نتیجه میگیرد که نفس و بدن بعینهما محشور خواهند شد. ملاصدرا اشکالات و نقدهایی بر نظریة غزالی وارد میکند و اشکال اصلی را در محذور عقلی آن و تلازم آن با تناسخ میداند. در این نوشتار به بررسی نقدهای ملاصدرا بر غزالی در مسأله معاد جسمانی پرداخته و شباهتها و تفاوتهایی که بین نظریة این دو اندیشمند وجود دارد را به روش تحلیل عقلی و از رهگذر بررسی مناقشة ملاصدرا بر غزالی بیان داشتهایم. در این راستا شباهتهایی در باب بقای نفوس بعد از مرگ و مقام تجرد عقلی نفس به چشم میخورد، هرچند در نگرش به ماهیت نفس انسان و نسبت نفس با بدن، از یکدیگر متمایز و متفاوت هستند. لذا در کیفیت بدن اخروی تعبیر به مثلیت یا عینیت بدن اخروی با بدن دنیوی نمودند. ولی این اختلاف در تعبیر بوده و در حقیقت مراد این دو اندیشمند یک چیز است و آن این که این همانی بین شخص محشور در آخرت با دنیا برقرار باشد.
فلسفه ملاصدرا
یدالله دادجو؛ امیررضا وارث
چکیده
انسان همواره در پی یافتن مسیر سعادت و کشف حقیقت خویشتن است. او مسیرهایی را از درون و برون نفس برای رسیدن به حقیقت میکاود و استواری و قطعیت آنها را با یکدیگر میسنجد. یکی از آن مسیرها، طریق معرفت نفس نام دارد. این مسیر که در واقع همان سیر انفسی است، بوسیله شناختن نفس، انسان را بهسوی حق تعالی هدایت میکند. غزالی معرفت نفس را کلید ...
بیشتر
انسان همواره در پی یافتن مسیر سعادت و کشف حقیقت خویشتن است. او مسیرهایی را از درون و برون نفس برای رسیدن به حقیقت میکاود و استواری و قطعیت آنها را با یکدیگر میسنجد. یکی از آن مسیرها، طریق معرفت نفس نام دارد. این مسیر که در واقع همان سیر انفسی است، بوسیله شناختن نفس، انسان را بهسوی حق تعالی هدایت میکند. غزالی معرفت نفس را کلید شناخت خداوند دانسته و معتقد است شناختن فرشتگان، جهان آخرت و همه معارف از این طریق میسر میگردد. او نحوه شناخت را با استفاده از قوای ادراکیِ نفس توضیح میدهد. وی بر این باور است که انسان با عبور از اشتغالات دنیایی قادر است به عالَم عقلی تبدیل گردد که شامل همه معقولات است. غزالی ادراک حقیقت و رسیدن به عشق الهی را سعادت انسان معرفی میکند. از منظر ملاصدرا معرفت نفس فصلالخطاب معارف است و ثابت میکند که همه مراتبِ ادراکی، نفسانی و مجرد هستند، به طوری که با یک حرکت پیوسته استعدادهای قوای ادراکی انسان به فعلیت رسیده و قوه ادراکی قویتر در او پدید میآید. بدین ترتیب انسان با رفع کدورتهای حاصل از اشتغالات نفسانی به کمال ویژه خود که اتحاد با عقل فعال است میرسد و به درجهای ارتقا مییابد که موجودات، اجزای ذاتش میشوند و نیرویش در همه آنها ساری و وجودش غایت همه مخلوقات میگردد وسرانجام به مقام قرب الهی میرسد.