محمّدعلی اخگر؛ سید صدرالدین طاهری
دوره 1، شماره 2 ، خرداد 1392، ، صفحه 7-24
چکیده
ملاصدرا، واقعگرایانه بر محدودیت معرفت بشری تأکید کرده و به طور دائم و با تعابیر گوناگون، مخاطبان خود را به پذیرش این حقیقت توجّه داده است. یکی از مهمترین محدودیتهایی که ملاصدرا برای معرفت در نظر گرفته، محدودیت در شناخت مراتب بالا و پایین وجود است. این محدودیت، بر اساس مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی صدرا شکل گرفته ...
بیشتر
ملاصدرا، واقعگرایانه بر محدودیت معرفت بشری تأکید کرده و به طور دائم و با تعابیر گوناگون، مخاطبان خود را به پذیرش این حقیقت توجّه داده است. یکی از مهمترین محدودیتهایی که ملاصدرا برای معرفت در نظر گرفته، محدودیت در شناخت مراتب بالا و پایین وجود است. این محدودیت، بر اساس مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی صدرا شکل گرفته و به طور کامل بر نظریات اصلی او مبتنی است. از جملة این اصول، اصل تشکیک در وجود است. یکی از فروعات و لوازم این اصل این است که وجود، مراتب پایینی و بالایی دارد. در بالا، خدا، عقول مجرّد و موجودات مفارق قرار دارند؛ و در پایین، مادّه، جسم، حرکت، زمان، قوّه و ... قرار دارند. صدرا، مطابق با تعریف وجودیای که از معرفت ارائه داده، شناخت موجودات واقع در این دو طرف را ناممکن خوانده است. البته ملاصدرا در بحث محدودیت معرفتِ مراتب بالا، بیشتر بر محدودیت ادراک خدا متمرکز شده و در بحث محدودیت معرفتِ طرف پایین، به محدودیت ادراک مادّه توجّه بیشتری نشان داده است. او، استدلالها و مباحث مفصّلی را برای توجیه و اثبات محدودیّت در شناخت مراتب بالا و پایین وجود ارائه کرده؛ و این محدودیتها را بر اساس مبانی معرفتی خود توضیح داده است.
جواد استادمحمّدی
دوره 2، شماره 1 ، آذر 1392، ، صفحه 7-18
چکیده
نفسشناسی ملاصدرا تحت تأثیر مبانی وجودشناختی اوست. در وجودشناسی ملاصدرا، اصول مهمی چون اصالت وجود، بساطت وجود، وحدت وجود، اشتداد وجود، صورت به عنوان ملاک شیئیت یک شیء، تساوق وجود و وحدت، و نیز تساوق وجود و صفات کمالی دیده میشود. توجّه به این مبانی سبب گردید که ملاصدرا نظریّات بدیعی را در نفسشناسی ارائه کند؛ از جمله ...
بیشتر
نفسشناسی ملاصدرا تحت تأثیر مبانی وجودشناختی اوست. در وجودشناسی ملاصدرا، اصول مهمی چون اصالت وجود، بساطت وجود، وحدت وجود، اشتداد وجود، صورت به عنوان ملاک شیئیت یک شیء، تساوق وجود و وحدت، و نیز تساوق وجود و صفات کمالی دیده میشود. توجّه به این مبانی سبب گردید که ملاصدرا نظریّات بدیعی را در نفسشناسی ارائه کند؛ از جمله میتوان به این نظریات اشاره کرد: نفس در عین وحدت، جامع تمام قواست؛ میان نفس و بدن دوگانگی وجود ندارد؛ نفس جسمانی الحدوث و روحانی البقا است؛ هویّت انسان از ناحیه نفس است و لذا تغییر بدن، ضرری به اینهمانی انسان نمیرساند؛ نفس آخرین مرتبة جسمانیّت و اولین مرتبة روحانیّت است؛ وحدت نفس درجات متعدّد دارد؛ نفس با صفات کمالی تساوق دارد. تأثیر مبانی وجودشناختی ملاصدرا در مباحث نفسشناسی نشان میدهد که پیگیری مباحث نفس در فلسفة ملاصدرا، بدون توجّه به مباحث وجودشناختی او، میتواند سبب اخلال در فهم درست و دقیق دیدگاههای او گردد.
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا ارشادینیا
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، ، صفحه 7-21
چکیده
آموزة حقیقت و رقیقت آموزهای برهانی ـ عرفانی است که صدرا آن را با مطالعات میانرشتهای و تعمق در برخی متون کلیدی دینی به دست آورده و سپس، با کاربردی وسیع در تجزیه و تحلیلهای مختلف فلسفی، آن را در تفسیر سایر متون دینی نیز استخدام کرده است تا با آن فهمی درست و به دور از تنزیه صِرف و تشبیه محض در الهیات فلسفی و جهانبینی عقلانی ارائه ...
بیشتر
آموزة حقیقت و رقیقت آموزهای برهانی ـ عرفانی است که صدرا آن را با مطالعات میانرشتهای و تعمق در برخی متون کلیدی دینی به دست آورده و سپس، با کاربردی وسیع در تجزیه و تحلیلهای مختلف فلسفی، آن را در تفسیر سایر متون دینی نیز استخدام کرده است تا با آن فهمی درست و به دور از تنزیه صِرف و تشبیه محض در الهیات فلسفی و جهانبینی عقلانی ارائه دهد. بر اساس این آموزه، حداقل دو طبقة کلی برای موجودات قابل تصویر است؛ «حقیقت» بهمنزلة خزاین و ملکوت و «رقیقت» بهمنزلة تنزل وجود از آن مراتب. این آموزة متناظر با تشکیک در مظاهر، «حقیقت» را «متنزّل» در مراتب رقیقه و رقایق میداند و سلسلة عریض و طویل هستی را دارای وحدت حقیقت میبیند، و از کثرت تباینی موجودات بهشدت فاصله میگیرد و به توحید شخصی وجود میگراید. بر این اساس هستی از حقیقت اصیل خود به عالم اسمای الهی تجلی میکند، و از آن پس سیر نزولی آغاز و با گذر از هر عالمی تنزلی دیگر روی میدهد، و یکی دیگر از رقایق بروز میکند. برخی متون غامض دینی دربارة موجودات، فقط با این آموزه قابل تفسیر مطلوب و به دور از تشبیه صِرف یا تنزیه و تعطیل محض است که در آنها از عینیت اولیت و آخریت حق تعالی، عینیت ظهور و بطون واجب، معیت خداوند با مخلوقات بدون تجافی از مقام شامخ وجوب، تنزل موجودات از گنجینة غیب الهی، و تأثیر اسمای الهی در کیان موجودات و فیضبخشی به هستی سخن به میان آمده است.
فلسفه ملاصدرا
حسین خالقی پور؛ علی الله بداشتی
چکیده
حشر حیوانات از جمله مباحثی است که همواره میان حکما، متکلمان و بزرگان دین مورد اختلاف بوده است. برخی از آنان معتقدند که نفوس حیوانات پس از مرگ، هیچگونه بقایی ندارد و برخی دیگر که معتقد به تجرد نفس حیوانات هستند، قائل به وجود حشر برای آنان میباشند. در این مقاله، ضمن پذیرش حشر نفوس حیوانات بر اساس آیات و روایات، به بررسی نحوۀ حیات ...
بیشتر
حشر حیوانات از جمله مباحثی است که همواره میان حکما، متکلمان و بزرگان دین مورد اختلاف بوده است. برخی از آنان معتقدند که نفوس حیوانات پس از مرگ، هیچگونه بقایی ندارد و برخی دیگر که معتقد به تجرد نفس حیوانات هستند، قائل به وجود حشر برای آنان میباشند. در این مقاله، ضمن پذیرش حشر نفوس حیوانات بر اساس آیات و روایات، به بررسی نحوۀ حیات برزخی و اخروی حیوانات از منظر دو فیلسوف حکمت متعالیه، ملاصدرا و امام خمینی پرداخته و بررسی میشود که تفاوت حشر نفوس حیوانات و نفوس انسانها در چیست و آیا این حشر، میان همه حیوانات مشترک است یا نحوه حشر حیوانات نیز با یکدیگر تفاوت دارد و سرانجامِ این نفوس، چگونه خواهد بود و آیا سعادت و شقاوتی برای حیوانات در عالم قیامت متصور است؟ در این مقاله، ضمن پاسخ به سؤالات فوق، به بررسی یکی از مباحث مهم حشر نفوس، یعنی وجود یا عدم وجود قوه خیال در حیوانات پرداخته میشود. اثبات قوه خیال در حیوانات، یکی از دلائل اثبات تجرد نفس آنان است. سپس با بیان دلائل دیگر تجرد نفوس حیوانات و براساس نظرات ملاصدرا و امـام خمینی، در نهایت این جمعبندی حاصل میشود که حیواناتی که دارای قوه خیال هستند، با اتصال به ربالنوع خود، تجرد برزخی داشته و در قیامت، حشر شخصی جزئی داشته و دیگر حیوانات، دارای وجود رابط بوده و با مرگشان با ربالنوع خود اتحاد برقرار کرده و تعین خود را از دست میدهند.
محمد حسین زاده
چکیده
منطقی که فیلسوفان پیش از ملاصدرا در قالب منطق مشاء و اشراق مطرح کردهاند، منطقی است که با غفلت از حقیقت عینی وجود و بر پایۀ حضور مستقل و اصیل ماهیت در واقعیت خارجی بنا شده است. تغییر بنیان این منطق در فلسفۀ اصالت وجودی ملاصدرا مستلزم تغییر در نوع نگاه و رویکرد صدرا در بررسی مسائل منطق است. این پژوهش در یک نگاه مرتبۀ دوم به شیوۀ ملاصدرا ...
بیشتر
منطقی که فیلسوفان پیش از ملاصدرا در قالب منطق مشاء و اشراق مطرح کردهاند، منطقی است که با غفلت از حقیقت عینی وجود و بر پایۀ حضور مستقل و اصیل ماهیت در واقعیت خارجی بنا شده است. تغییر بنیان این منطق در فلسفۀ اصالت وجودی ملاصدرا مستلزم تغییر در نوع نگاه و رویکرد صدرا در بررسی مسائل منطق است. این پژوهش در یک نگاه مرتبۀ دوم به شیوۀ ملاصدرا در بررسی مباحث منطق تعریف، رویکرد او به این مباحث را تحلیل کرده است. رویکرد او بر اساس نظریۀ اصالت وجود، رویکردی است که میتوان آن را رویکرد «تعمیمی و اصلاحی» نام نهاد؛ یعنی توسعه یافتن مباحث منطق تعریف و شمول آنها نسبت به امور وجودی و همچنین اصلاح نگاه استقلالی به ماهیت و نگاه طریقی و ابزاری به آن برای دستیافتن به واقعیت وجودی عینی و اصیل و احکام و آثار آن. علاوه بر آنچه بیان شد، این پژوهش نقش دیدگاههای پیشینیان صدرالمتألهین و میزان تأثیر آنها در این رویکرد تمیمی و اصلاحی را مشخص کرده است.
فلسفه ملاصدرا
جلال پیکانی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 19-30
چکیده
زیگموند فروید رؤیا را محصول امیال سرکوبشدة انسان میداند که تا ضمیر ناخودآگاه پس رانده شدهاند، ولی در رؤیا مجال ظهور پیدا میکنند. در جهان اسلام، فلاسفة اسلامی، از جمله ملاصدرا، نیز کموبیش به رؤیا پرداخته و دربارة آن بحث کردهاند. هر چند نگاه فروید به رؤیا با نگاه ملاصدرا تفاوت بسیار دارد، برخی تشابهات میان دیدگاه این دو متفکر ...
بیشتر
زیگموند فروید رؤیا را محصول امیال سرکوبشدة انسان میداند که تا ضمیر ناخودآگاه پس رانده شدهاند، ولی در رؤیا مجال ظهور پیدا میکنند. در جهان اسلام، فلاسفة اسلامی، از جمله ملاصدرا، نیز کموبیش به رؤیا پرداخته و دربارة آن بحث کردهاند. هر چند نگاه فروید به رؤیا با نگاه ملاصدرا تفاوت بسیار دارد، برخی تشابهات میان دیدگاه این دو متفکر قابل ردیابی است. در این مقاله نشان داده شده است که فروید و ملاصدرا از این حیث که معتقدند رؤیا امری است واجد اهمیت فراوان و معرفتبخش، که با ضعف حواس قوت میگیرد و با درجة عقلانیت شخص نسبت مستقیم دارد، اتفاق نظر دارند، اما در تبیین نسبت میان رؤیا و مرگ، رؤیا و روح، رؤیا و غیب و نهایتاً وجود احلام دو نگرش متضاد اتخاذ میکنند.
فلسفه ملاصدرا
سیدحسن بطحایی
چکیده
نظام احسن بهمعنای بهترین و کاملترین نظامی است که خدا آفریده است. پرسش این است که آیا نظام آفرینش فعلی، کاملترین جهان ممکن است؟ آیا با وجود علم، قدرت و خیرخواهی خدا، آفرینش دنیایی کاملتر از این عالم ممکن نبود؛ آفرینشی که در آن هیچ شر و زشتی نباشد؟ ملاصدرا با توجه به صفات کمالی خداوند (مانند: علم، حکمت، قدرت و رضایت الهی)، و نیز ...
بیشتر
نظام احسن بهمعنای بهترین و کاملترین نظامی است که خدا آفریده است. پرسش این است که آیا نظام آفرینش فعلی، کاملترین جهان ممکن است؟ آیا با وجود علم، قدرت و خیرخواهی خدا، آفرینش دنیایی کاملتر از این عالم ممکن نبود؛ آفرینشی که در آن هیچ شر و زشتی نباشد؟ ملاصدرا با توجه به صفات کمالی خداوند (مانند: علم، حکمت، قدرت و رضایت الهی)، و نیز وجود مقتضی و نبود مانع در آفرینش، با تبیین و تحلیل عقلی، اثبات میکند که کاملتر از آفرینش کنونی قابل تصور نیست. از اینرو، نظام آفرینش فعلی (با وجود شر قلیل) کاملترین نظام ممکنی است که خدای تعالی آفریده است، چرا که اگر کاملتر از آن شدنی بود، با وجود مقتضی و نبود مانع، آن را میآفرید. آنچه در این پژوهش خواهد آمد مبانی و دلایل عقلی و وحیانی حکمت متعالیه در اثبات کامل بودن جهان موجود، علیرغم وجود برخی شرور، و تحلیل و بررسی آن با توجه به آثار فلسفی و تفسیری صدرالمتألهین و برخی پیروان حکمت متعالیه است.
فلسفه ملاصدرا
زهرا توکلی؛ مجید صادقی حسن آبادی؛ جعفر شانظری
چکیده
ایمان و اعتقاد به علم و عصمت پیامبران یکی از مهمترین آموزههای اعتقادی در تفکر کلامی شیعه است. از نگاه بسیاری از اندیشمندان، علم معصومین(ع) به حقایق هستی و پیامدهای زیانبار گناه، منشأ عصمت است، اما گاه از این مسئله غفلت میشود و گمان میکنند علم و عصمت با یکدیگر قابلجمع نیستند. اما اینکه ملاصدرا علم را مساوق وجود دانسته و در تعاریفی ...
بیشتر
ایمان و اعتقاد به علم و عصمت پیامبران یکی از مهمترین آموزههای اعتقادی در تفکر کلامی شیعه است. از نگاه بسیاری از اندیشمندان، علم معصومین(ع) به حقایق هستی و پیامدهای زیانبار گناه، منشأ عصمت است، اما گاه از این مسئله غفلت میشود و گمان میکنند علم و عصمت با یکدیگر قابلجمع نیستند. اما اینکه ملاصدرا علم را مساوق وجود دانسته و در تعاریفی که از عصمت ارائه میدهد بر نقش قوای نظری در تحقق گناه تأکید میکند، مؤید ارتباط مستقیم بین علم و عصمت در دیدگاه وی است. در تحقیق حاضر، افزون بر تحلیل نسبت علم و عصمت در نگاه صدرا، در دو گام با بررسی آن در مسئله وحی و زمان کودکی نبی، نشان داده شده که پرسشهای مطرح در باب این نسبت در مسئله وحی، ناشی از نادیده انگاشتن احکام وجود و مرتبه وجودی انسان کامل در نگاه صدرا است اما پرسشهای فراروی نسبت علم و عصمت در زمان کودکی نبی، امری تأملبرانگیز بوده که علت آن را باید در عدم امکان ارائه تبیین فلسفی از این نسبت، مطابق با مبانی ملاصدرا، دانست.
فلسفه ملاصدرا
محبوبه اسماعیل زاده نوقی؛ محمد حسین مهدوی نزاد؛ بیوک علیزاده
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 23-35
چکیده
در مکتب اسلام، بهویژه مذهب تشیع، اعتقاد به ولایت و لزوم استمرار آن در همة زمانها از تفکرات مبنایی و اصولی محسوب میشود؛ به طوری که دین انسان بدون این اعتقاد پوستهای بیش نیست و فاقد محتواست. هدف از نگارش این مقاله معقولکردن و تبیین مسئلة ضرورت استمرار ولایت پس از خاتمیت بر اساس آثار ملاصدراست. ائمة اطهار (ع) مصادیق اتم و اکمل ...
بیشتر
در مکتب اسلام، بهویژه مذهب تشیع، اعتقاد به ولایت و لزوم استمرار آن در همة زمانها از تفکرات مبنایی و اصولی محسوب میشود؛ به طوری که دین انسان بدون این اعتقاد پوستهای بیش نیست و فاقد محتواست. هدف از نگارش این مقاله معقولکردن و تبیین مسئلة ضرورت استمرار ولایت پس از خاتمیت بر اساس آثار ملاصدراست. ائمة اطهار (ع) مصادیق اتم و اکمل ولایتاند که پس از ختم رسالت، هدایت بشر و ادارة کائنات به دوش آنان قرار داده شده است. جایگاه بالای ولایت و امکان دسترسی به این مقام و تبیین مبانی فلسفی ـ عرفانی ملاصدرا، که پشتوانههای معتبر روایی نیز دارد و با مسئلة لزوم استمرار ولایت پس از خاتمیت مرتبط است، از دیگر مباحثی است که در این مقاله بررسی شده است.
فلسفه ملاصدرا
اعظم اسلامی نشلجی؛ محمد سعیدی مهر
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 23-32
چکیده
در معرفتشناسی معاصر، در باب ماهیت ادراک حسی و واقعنمایی آن، نظریات متعددی مطرح شده است. از آن میان، «واقعگرایی معرفتشناختی» بر این عقیده است که معرفت نسبت به جهان خارج ممکن بوده، عالم خارج مستقل از معرفت بشری وجود دارد و معرفت ما توصیفی از آن است. واقعگرایی معرفتشناختی به دو قسم «مستقیم» و «غیر مستقیم» تقسیم ...
بیشتر
در معرفتشناسی معاصر، در باب ماهیت ادراک حسی و واقعنمایی آن، نظریات متعددی مطرح شده است. از آن میان، «واقعگرایی معرفتشناختی» بر این عقیده است که معرفت نسبت به جهان خارج ممکن بوده، عالم خارج مستقل از معرفت بشری وجود دارد و معرفت ما توصیفی از آن است. واقعگرایی معرفتشناختی به دو قسم «مستقیم» و «غیر مستقیم» تقسیم میشود. در بدو امر به نظر میرسد نظریة ملاصدرا در باب ادراک حسی، با هر یک از واقعگرایی مستقیم و غیرمستقیم وجوه مشترکی دارد اما با اندکی تأمل تفاوتهای نظر ملاصدرا با هر یک، بهلحاظ دیدگاه خاص وی در باب هستیشناسی، آشکار و پیدایش نوعی «واقعگرایی غیر مستقیم صدرایی» ناگزیر خواهد شد؛ که در این مقاله به بیان آن پرداختهایم. آموزة «اتحاد عالم و معلوم»، واقعیت مجرد و مثالی علم را بهمثابه واسطه میان عالم و معلوم خارجی معرفی کرده و «تطابق وجودات طولی ماهیت» واقعنمایی ادراک حسی را تبیین میکند. اما به نظر میرسد ادراک یک شیء مادی که بهواسطه و در پرتو ادراک یک وجود مجرد مثالی در عالمی غیر از عالم طبیعت بهوقوع پیوسته، علیرغم سازگاری درونی که با دیگر آموزههای صدرایی دارد، از فهم متعارف از ادراک حسی بهدور بوده و خود محل بحث است.
فلسفه ملاصدرا
حجت اسعدی؛ وحیده فخار نوغانی
چکیده
مساله معاد جسمانی که یکی از مسائل مهم در حوزه فلسفه و کلام اسلامی است، ذهن بسیاری از اندیشمندان اسلامی را معطوف به خود کرده است. ملاصدرا از جمله اندیشمندانی است که در آثار مختلف فلسفی، براساس اصول یازدهگانهای از حکمت متعالیه به تبیین مساله معاد جسمانی پرداخته است. از جملۀ این اصول، تشکیک در مراتب وجود است که نقش مهمی در تبیین معاد ...
بیشتر
مساله معاد جسمانی که یکی از مسائل مهم در حوزه فلسفه و کلام اسلامی است، ذهن بسیاری از اندیشمندان اسلامی را معطوف به خود کرده است. ملاصدرا از جمله اندیشمندانی است که در آثار مختلف فلسفی، براساس اصول یازدهگانهای از حکمت متعالیه به تبیین مساله معاد جسمانی پرداخته است. از جملۀ این اصول، تشکیک در مراتب وجود است که نقش مهمی در تبیین معاد جسمانی و پرسشهای مرتبط با آن دارد. از سوی دیگر، نظر نهایی صدرالمتالهین در گذر از تشکیک در مراتب وجود به تشکیک در مظاهر تفسیر بسیاری از موضوعات فلسفی از جمله مساله معاد جسمانی را تحت تاثیر قرار میدهد. در این مقاله تلاش شده است تا با رویکردی اجتهادی، خوانش جدیدی از مساله معاد جسمانی بر اساس وحدت شخصی وجود و تشکیک در مظاهر آن مطرح شود. دستاورد این پژوهش نشان میدهد که معاد مبتنی بر وحدت شخصی وجود، عبارت است از رفع کثرات وهمی در مرتبۀ ادراکی انسان.
فلسفه ملاصدرا
سید حسن بطحائی
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1393، ، صفحه 25-37
چکیده
«تناسخ ملکوتی» در اصطلاح، انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی مناسب با اوصاف و ملکات اخلاقی و ظهور آن در آخرت است. صدرالمتألهین شیرازی بر اساس مبانی حکمت متعالیه از جمله اصالت وجود، حرکت جوهری، تشکیک وجود، اتحاد عاقل و معقول و مبنای انسانشناسیِ خویش به تناسخ ملکوتی استدلال کرده است. وی با استناد به دلایل عقلی و آیات و روایات ...
بیشتر
«تناسخ ملکوتی» در اصطلاح، انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی مناسب با اوصاف و ملکات اخلاقی و ظهور آن در آخرت است. صدرالمتألهین شیرازی بر اساس مبانی حکمت متعالیه از جمله اصالت وجود، حرکت جوهری، تشکیک وجود، اتحاد عاقل و معقول و مبنای انسانشناسیِ خویش به تناسخ ملکوتی استدلال کرده است. وی با استناد به دلایل عقلی و آیات و روایات اثبات کرده است که باورها و اعمال اختیاری سبب تحول نفس و ایجاد صورت نوعیة جدیدی در انسان شده که انسان با همان صورت نوعیة مکتسبه از اعمال و ملکات نفسانی به عالم آخرت منتقل و با آن محشور میشود. از نظر ملاصدرا این نوع تحول باطنی، همان نظریة تناسخ ملکوتی و تجسم اعمال مأخوذ از شرع است که همچنین مورد تأیید عقل و وحی و اهل کشف است. در این پژوهش ضمن تبیین مفهوم تناسخ ملکوتی و تفاوت آن با تناسخ ملکی، مبانی عقلی و نقلی تناسخ ملکوتی و تجسم اعمال با تکیه بر آثار فلسفی و تفسیری صدرالمتألهین بررسی و تحلیل شده است.
فلسفه ملاصدرا
ولی اله خوش طینت؛ شبنم صفوی زاده
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 25-36
چکیده
این تحقیق بر آن است که ماهیت زمان را در آرای ملاصدرا و نظریات نسبیتی موجود، در قالب نسبیت خاص و نسبیت عام، مورد مداقه قرار دهد و به نقاط اشتراک و افتراق میان آنها بپردازد. مسئلة زمان همواره از منظر وجود مورد اختلاف میان فلاسفه و متکلمان متعددی بوده است. چنانچه عدهای زمان را امری موهومی دانسته و عدهای دیگر رأی به وجود زمان داده و ...
بیشتر
این تحقیق بر آن است که ماهیت زمان را در آرای ملاصدرا و نظریات نسبیتی موجود، در قالب نسبیت خاص و نسبیت عام، مورد مداقه قرار دهد و به نقاط اشتراک و افتراق میان آنها بپردازد. مسئلة زمان همواره از منظر وجود مورد اختلاف میان فلاسفه و متکلمان متعددی بوده است. چنانچه عدهای زمان را امری موهومی دانسته و عدهای دیگر رأی به وجود زمان داده و به تبع آن خصوصیاتی را برای ماهیت زمان در نظر گرفتهاند. به موازات اندیشههای فلسفی محض، رویکرد مشابهی نسبت به خوانش فلسفی زمان در چارچوب نظریههای فیزیکی، بهخصوص فیزیک نسبیتی، به چشم میخورد که این مقاله درصدد است، با رویکردی تحلیلی، همچون پلی میان اندیشة فلسفی محض و خوانش فلسفی آرای فیزیکی عمل کند و به اشتراکات و نقاط افتراق موجود میان دو حوزه بپردازد. هر دو رویکرد به جای ارائة زمان و مکان، بهمنزلة موجوداتی مستقل و مطلق، با یکسان درنظرگرفتن مفهوم امتداد و بعد، به وجود ساختاری واحد اذعان دارند که دربرگیرندة هر دوی فضا و زمان است، اما دیدگاه ملاصدرا دربارة ماهیت زمان با آنچه دیدگاه نسبیگرایانة برآمده از تفسیر فلسفی نسبیت ارائه میدهد مغایر است.
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا خدایی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، ، صفحه 25-42
چکیده
مسئله ی وجود رابط، پیشینه ای به امتداد زمانیِ قبل از میلاد تاکنون دارد. دراین میان اثبات وجود خارجی رابطِ قضایا به علت پی آمد های فلسفی گوناگونی که داراست، پراهمیت به نظر می رسد. کسانی که پای دروادی نفی وجود خارجی رابطِ قضیه گذاشته اند، باید تاثیرات این انکار را درسایر مباحث فلسفه پذیرا باشند. دراین مقاله کوشیده شده تا آراء فلسفی علامه ...
بیشتر
مسئله ی وجود رابط، پیشینه ای به امتداد زمانیِ قبل از میلاد تاکنون دارد. دراین میان اثبات وجود خارجی رابطِ قضایا به علت پی آمد های فلسفی گوناگونی که داراست، پراهمیت به نظر می رسد. کسانی که پای دروادی نفی وجود خارجی رابطِ قضیه گذاشته اند، باید تاثیرات این انکار را درسایر مباحث فلسفه پذیرا باشند. دراین مقاله کوشیده شده تا آراء فلسفی علامه طباطبایی (ره) و استاد مصباح یزدی پیرامون وجود خارجی رابط قضایا ، فراروی هم قرارگیرد. این کار با عنایت به مبنای مشترک فلسفی ایشان( تفکیک دو حوزه ی اعتبار عقلی و واقعیت خارجی) صورت گرفته است. درضمن نقد وتحلیل، مبانی حکمت متعالیه درخصوص جوهر وعرض ونیز معقولات فلسفی بازکاوی شده ودرباب ناسازگاریِ ذهنی بودن رابط قضیه با سایر مبانی فلسفی به ویژه معقولات ثانی فلسفی بحث شده است. هم چنین دراین مقاله شیوه ی مقایسه درسه مرحله ی توصیف، تبیین و تحلیل دیدگاه ها مشاهده می شود. سرانجام محقق به داوری میان آراء پرداخته است. پسامدهای انکار این مرتبه ازهستی(وجود رابط قضیه ) خروجی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد و داده های آن عبارتند از:نفی یکی از آثار وتوابع اصالت وجود، نفی اشتراک معنوی وجود با قرائتی نادرست از کلام ملاصدرا، تبدیل مواد ثلاث (وجوب وامکان ) به معقول ثانی منطقی و نادرستی تقسیمات وجود.
فلسفه ملاصدرا
سید مهدی امامی جمعه؛ جمال احمدی
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، ، صفحه 25-40
چکیده
ملاصدرا در جای جای متون فلسفی خود به بحث در مورد زیبایی پرداخته و برای شناخت زیبایی در اشیاء ملاکهای متنوعی ارائه کرده است. مسئله اصلی این پژوهش یافتن ملاکهای زیباییشناسی صدرایی است و بررسی اینکه این ملاکها فرمی و ظاهریاند یا ناظر به محتوا و باطن اشیا. برای این منظور، با استناد به متون مختلف ملاصدرا ملاکهای زیبایی در دو دستهی ...
بیشتر
ملاصدرا در جای جای متون فلسفی خود به بحث در مورد زیبایی پرداخته و برای شناخت زیبایی در اشیاء ملاکهای متنوعی ارائه کرده است. مسئله اصلی این پژوهش یافتن ملاکهای زیباییشناسی صدرایی است و بررسی اینکه این ملاکها فرمی و ظاهریاند یا ناظر به محتوا و باطن اشیا. برای این منظور، با استناد به متون مختلف ملاصدرا ملاکهای زیبایی در دو دستهی فرمی و محتوایی دستهبندی شده و ارتباطات زیباییهای فرمی و محتوایی با یکدیگر و نسبت آنها با ارکان اصلی حکمت صدرایی تحلیل و بررسی شده است. نتایج تحلیل نشان میدهد که از نظر صدرا مطابق با سلسلۀ وجود، زیبایی همۀ موجودات نیز به جمال مطلق الهی ختم شده و اسماءالحسنی الهی علت همۀ زیباییهای عالم است. شناخت اسماءالحسنی موجب شناخت زیبایی اشیا است و در نتیجه همۀ ملاک های زیباییشناسی صدرایی در فرم و محتوا نیز به اسماءالحسنی الهی بازمیگردد؛ در حقیقت، زیبایی از اسماءالحسنی آغاز شده و با طی مراتب تشکیکی وجود نازل میشود و ابتدا به محتوا و باطن و سپس از طریق باطن، به فرم و ظاهر اشیا سریان پیدا میکند.
فلسفه ملاصدرا
میکائیل جمال پور؛ مهدی آقاپور بیشک
دوره 6، شماره 2 ، خرداد 1397، ، صفحه 25-46
چکیده
نظریۀ ادراکات اعتباری طی چند دهۀ گذشته از سوی برخی شارحان، منتقدان و محققان از زوایای مختلف، مورد مطالعه قرار گرفته و البته باز هم جای پژوهشهای دیگر در اینباره خالی است. نوشتار حاضر بهدنبال طرح این مسئله و یافتن جواب آن است که علامه طباطبایی بر اساس تعریفی که از اعتباریات ارائه داده؛ بر دخالت و تأثیر قوۀ واهمه در شکلگیری اعتباریات ...
بیشتر
نظریۀ ادراکات اعتباری طی چند دهۀ گذشته از سوی برخی شارحان، منتقدان و محققان از زوایای مختلف، مورد مطالعه قرار گرفته و البته باز هم جای پژوهشهای دیگر در اینباره خالی است. نوشتار حاضر بهدنبال طرح این مسئله و یافتن جواب آن است که علامه طباطبایی بر اساس تعریفی که از اعتباریات ارائه داده؛ بر دخالت و تأثیر قوۀ واهمه در شکلگیری اعتباریات تأکید داشته و همچنین در رسالهها و کتابهای خویش به نقش قوۀ خیال در عمل اعتبارسازی تصریح کرده است. این پژوهش بر اساس کتب و آراء اندیشمندان مختلف، بهویژه علامه طباطبایی، بهدنبال تبیین جایگاه هستیشناسانه و معرفتشناسانۀ این دو نیرو و همچنین تعیین نقش آنها یا یکی از آندو در اعطای حکم یک شیء به شیء دیگر است. یافتههای تحقیق را بدینصورت میتوان بیان نمود: ۱. تکلیف جایگاه و کارکرد دو نیروی واهمه و خیال بهصورت روشن در آثار علامه مشخص نشده است. ۲. اگر به سیر اعتبارسازی ذهن انسان توجه شود، علاوه بر نقش قوای دیگر، نقش پیشین عقل در این زمینه غیرقابلانکار است. ۳. اگرچه اموری مانند استعاره و مجاز، اهم منابع الهامبخش علامه طباطبایی در طرح نظریۀ اعتباریات است، ولی این موضوعات در عین مشابهت با اعتباریات، با آنها تفاوت جوهری دارند. ۴. از مجموع این مطالب میتوان تعریفی از اندیشههای اعتباری ارائه کرد که به نظر نگارندگان کاملتر از تعاریف موجود در آثار علامه و سایر محققان است.
فلسفه ملاصدرا
زینب اختری؛ عبداله صلواتی
چکیده
فاعلیت الهی از منظر گریفین عبارت است از قدرت الهی که تأثیرات علّی در جهان را اِعمال میکند و نحوه فعالیت خدا در جهان و تأثیرگذاری خدا بر موجودات را نشان میدهد و به بیان دیگر چگونگی اعمال قدرت الهی در جهان است. گریفین فاعلیت را بر مبنای قدرت تبیین میکند و قدرت را به ترغیب و تشویق و شورانگیزی تحویل میبرد. براین اساس ارتباطی دوطرفه ...
بیشتر
فاعلیت الهی از منظر گریفین عبارت است از قدرت الهی که تأثیرات علّی در جهان را اِعمال میکند و نحوه فعالیت خدا در جهان و تأثیرگذاری خدا بر موجودات را نشان میدهد و به بیان دیگر چگونگی اعمال قدرت الهی در جهان است. گریفین فاعلیت را بر مبنای قدرت تبیین میکند و قدرت را به ترغیب و تشویق و شورانگیزی تحویل میبرد. براین اساس ارتباطی دوطرفه میان خدا و موجودات برقرار است و خدا درحالی که تأثیر میگذارد، تنها خالق نیست و تعین نمیبخشد، بلکه خود موجودات بالفعل در به فعلیت رسیدن امکانهای خود، فاعل هستند و خدا، تنها، برانگیزنده است نه اجبارگر.گریفین برای توجیه مسائلی چون ارتباط خدا با موجودات، قدرت و اختیار انسانها، وجود تغییرات در جهان و مسأله شر چنین تبیین جدیدی از فاعلیت و قدرت الهی ارائه میدهد. دو پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از: چگونه میتوان از منظر فلسفة صدرایی فاعلیت الهی به روایت گریفین را ارزیابی کرد؟؛ 2. چگونه میتوان بحسب تحلیل سیستمی، فاعلیت الهی به روایت گریفین را مورد ارزیابی قرار داد؟ دستاوردهای این پژوهش نیز به این قرار است: در ارزیابی درون سیستمی بیان کردیم که گریفین در تبیین خود از فاعلیت الهی، این فاعلیت را محدود کرده، قدرت الهی را به ترغیب و برانگیزش فروکاست داده است. همچنین، از منظر صدرایی نیز آنچه گریفین ارائه میکند، با خدایی که تنها فاعل حقیقی براساس وحدت شخصی ملاصدرا است، قابل مقایسه نیست، بلکه میتوان آن را با نفس رحمانی ملاصدرا مقایسه کرد. به بیان دیگر کارکردهای فاعلیت الهی گریفین با نفس رحمانی ملاصدرا تأمین میشود.
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا بلانیان؛ مرتضی حاج حسینی
چکیده
این مقاله در صدد است نشان دهد که چگونه استخراج نتایج اساسیترین اصل حکمت متعالیه، یعنی اصالت وجود، در حوزۀ انسانشناسی تصویری جدید از انسان و هویت وجودی او به نمایش میگذارد. در این راستا نویسنده از طریق تحلیل و تبیین نکتهنظرهای ویژهای که صدرالمتألهین را نسبت به پیشینیان وی، در موقعیتی متفاوت قرار میدهد، بر این مطلب تأکید دارد ...
بیشتر
این مقاله در صدد است نشان دهد که چگونه استخراج نتایج اساسیترین اصل حکمت متعالیه، یعنی اصالت وجود، در حوزۀ انسانشناسی تصویری جدید از انسان و هویت وجودی او به نمایش میگذارد. در این راستا نویسنده از طریق تحلیل و تبیین نکتهنظرهای ویژهای که صدرالمتألهین را نسبت به پیشینیان وی، در موقعیتی متفاوت قرار میدهد، بر این مطلب تأکید دارد که تمام جذابیت و خردپذیری آراء انسانشناسانه وی مدیون توجه به نقش اصالت وجود در این حوزه است و قرائت اصالت ماهیتی از انسانشناسی صدرایی، نه جذاب بهنظر میرسد، نه خردپذیر است و نه مشتمل بر نکتهای جدید و متفاوت از آراء پیشینیان. نتیجۀ این رهیافت، معرفی انسان بهعنوان موجودی برخوردار از هویتی یگانه و تشکیکی است که دو نوع پویایی تاریخی و جوهری دارد و هویت وجودیاش برساخته از تحول تاریخی نوع انسان و تحول جوهری برآمده از کنشهای نظری و عملی خود او است.
محمدجعفر جامه بزرگی؛ محمد جعفر حیدری
چکیده
یکی از مسائل فلسفۀ اسلامی که نتیجه برخی مباحثات و منازعات عقیدتی مشارب فکری در میان اندیشمندان کلام اسلامی بوده و دامنه آن مباحث هستیشناختی فیلسوفان را نیز درگیر خود نمود، مسألۀ «شیئیت معدوم» و اصولاً تمایز یا عدم تمایز میان موجود و شیء است. معتزله با انگیزۀ تصحیح علم ازلی الهی به ممکنات و برداشت نادرست از آموزههای افلاطونیـارسطویی، ...
بیشتر
یکی از مسائل فلسفۀ اسلامی که نتیجه برخی مباحثات و منازعات عقیدتی مشارب فکری در میان اندیشمندان کلام اسلامی بوده و دامنه آن مباحث هستیشناختی فیلسوفان را نیز درگیر خود نمود، مسألۀ «شیئیت معدوم» و اصولاً تمایز یا عدم تمایز میان موجود و شیء است. معتزله با انگیزۀ تصحیح علم ازلی الهی به ممکنات و برداشت نادرست از آموزههای افلاطونیـارسطویی، قائل بر شیئیت معدوم شدند. فارغ از بررسی ادله مثبتین و منکرین، نگاه تحلیلی و تاریخی به این مسئله نشان از شکاف و اختلاف هستیشناختی نه پیرامون الفاظ بلکه در شناخت مبادی تصوری این معانی در میان معتزله، عرفا و فیلسوفان دارد، از اینرو میتوان گفت موضوع این دو مفهوم هم بهلحاظ ساختار و هم بهلحاظ محتوا اختلاف زیادی دارند. این مقاله نشان میدهد که غفلت از حقیقت وجود، اصالت وجود و نگاه ماهوی به هستی ـ هستی مملو از اشیاء متباین و منفک از هم ـ منشأ ایجاد دو نگرش متفاوت معتزله و فلاسفه به مسئله معدوم، زیادت وجود بر ماهیت، نوع رابطه وجود و ماهیت و همچنین علم و فاعلیت الهی در ارتباط با ممکنات شده است.
فلسفه ملاصدرا
مرضیه اخلاقی
چکیده
شخصیت که از ریشه یونانی «persona» به معنای نقاب و ماسک أخذ شده است، اصطلاحاً اشاره به ویژگیهای بیرونی قابل مشاهده رفتارهای افراد و میزان تأثیرگذاری و تطابق خواستهها و انتظارات اجتماعی آنها دارد، اما چون یک مفهوم انتزاعی است تبیین معنای علمی آن دشوار است. بهدلیل ارائه تعاریف متعدد و مختلف از سوی روانشناسان که ریشه در جهانبینی ...
بیشتر
شخصیت که از ریشه یونانی «persona» به معنای نقاب و ماسک أخذ شده است، اصطلاحاً اشاره به ویژگیهای بیرونی قابل مشاهده رفتارهای افراد و میزان تأثیرگذاری و تطابق خواستهها و انتظارات اجتماعی آنها دارد، اما چون یک مفهوم انتزاعی است تبیین معنای علمی آن دشوار است. بهدلیل ارائه تعاریف متعدد و مختلف از سوی روانشناسان که ریشه در جهانبینی و نگرش آنها به ماهیت انسان و شرایط فرهنگی و اجتماعی او دارد، تاکنون توفیقی در ارائه تعریفی واحد و قابل قبول از سوی نظریهپردازان شخصیت، حاصل نشده است. در پژوهش حاضر که به روش توصیفیـتحلیلی صورت گرفته است، با جستجو در آثار صدرالمتألهین و با تکیه بر مبانی هستیشناختی و انسانشناختی وی، تلاش شده است معنای «شخصیت» در حکمت متعالیه استنباط گردد. یافتههای پژوهش حکایت از این دارد که همه افراد انسان فطرت واحد اما شخصیتهای متفاوتی دارند. طبیعت و فطرت واحد داشتن به معنای مستویالخلقه بودن آنهاست، اما «شخصیت» همان «شاکله وجودی» است که بر مجموعهای از صفات طبیعی و اکتسابی ویژه هر فرد اطلاق میشود که تعیینکننده خطمشی او در زندگی است. کمالات اکتسابی که بر اساس افکار و اعمال حسنه یا سیئه و تحت تأثیر عوامل محیطی و تربیتی و وراثتی، شکلدهنده ساختار وجودی انسان میگردد و رفتار وی تابع و هماهنگ با همین شخصیت اوست. بر اساس اندیشه صدرایی، همانگونه که بر مبنای حرکت جوهری، وجود انسان دائماً در جریان و تحوّل است، خویشتن شکلگرفته او نیز همانند رودخانه سیالی است که شکل و موجودیت کلی آن ثابت است اما همواره در سیر استکمالی خود، در جریان و تحول است.
سیدحسن سعادت مصطفوی؛ سیدمیثم بهشتی نژاد؛ بیوک علی زاده
دوره 2، شماره 1 ، آذر 1392، ، صفحه 19-30
چکیده
روش فلسفه نگاری ملاصدرا به گونهای است که در هر مسئلة فلسفی، از سه منظر و متناسب با سه مرحله، نظریات خود را مطرح کرده است. تطبیقِ این الگو از روشِ صدرا با آنچه وی در باب علیّت ارائه کرده، در این مقاله مطمح نظر است. حاصل آنکه از نظر صدرا، متناسب با مرحلة اوّل و با نگاه ماهوی، در خلال ارتباط علّی بین علّت و معلول، دو موجود فینفسه ...
بیشتر
روش فلسفه نگاری ملاصدرا به گونهای است که در هر مسئلة فلسفی، از سه منظر و متناسب با سه مرحله، نظریات خود را مطرح کرده است. تطبیقِ این الگو از روشِ صدرا با آنچه وی در باب علیّت ارائه کرده، در این مقاله مطمح نظر است. حاصل آنکه از نظر صدرا، متناسب با مرحلة اوّل و با نگاه ماهوی، در خلال ارتباط علّی بین علّت و معلول، دو موجود فینفسه را مییابیم که یکی به دیگری وجود میبخشد. در این مرحله، او نحوة تحقّق معالیل را از سنخ «وجود رابطی» معرفی کرده؛ یعنی برایِ معالیل، تحقّق فینفسه قائل است. اما در مرحلة دوم شاهد هستیم که صدرا، نحوة تحقّق معالیل را از سنخ «وجود رابط» دانسته؛ یعنی در این مرحله، تحقّق فینفسه را از معالیل نفی کرده است، و این نشان از تفاوت مرحلة دوم با مرحلة اوّل دارد. نهایتاً در یک موضعگیریِ متفاوت در مرحلة سوم بحث، پس از کنکاش در نحوة تحقّق معالیل، ملاصدرا به این نتیجه دست یافته که به جای استفاده از اصطلاح «علیّت»، باید از اصطلاح «تشأن» استفاده کرد؛ زیرا اساساً هیچ نحوه از دوگانگی ـ که در علّت و معلول بودن اشیاء مفروض است ـ در رابطة میان واجب الوجود بالذات و ممکن الوجود بالذات در میان نیست.
دوره 1، شماره 1 ، آذر 1391، ، صفحه 23-32
چکیده
علامه طباطبایی وجود انسان را مرکب از سه وجود متناظر با عوالم سهگانه جهان آفرینش میداند. از نظر او انسان توسط حواس با عالم محسوسات، توسط خیال با عالم خیال و توسط عقل با عالم عقل ارتباط برقرار میکند. در حالی که ملاصدرا عوالم ثلاثه را عقل، نفس و طبیعت میداند و در قوس صعود، عالم مثال را در پرتو نفس و اشتداد وجودی آن تبیین میکند. ...
بیشتر
علامه طباطبایی وجود انسان را مرکب از سه وجود متناظر با عوالم سهگانه جهان آفرینش میداند. از نظر او انسان توسط حواس با عالم محسوسات، توسط خیال با عالم خیال و توسط عقل با عالم عقل ارتباط برقرار میکند. در حالی که ملاصدرا عوالم ثلاثه را عقل، نفس و طبیعت میداند و در قوس صعود، عالم مثال را در پرتو نفس و اشتداد وجودی آن تبیین میکند. از نظر ملاصدرا عمل امری عرضی و تبعی است و آنچه باقی است نفس و ملکات نفسانی است و بدن مثالی که قیام صدوری به نفس دارد و بر اساس نیات و اعمال، توسط نفس انشاء شده است. علامه ابدان اخروی را تابع نفس نمیداند. از نظر او پس از پیدایی عالم آخرت و پیدایش ابدان اخروی انسان بهعنوان حقیقتی مرکب از بدن و روح در عالم آخرت تحقّق پیدا میکند. از این رو، روح با وجود مغایرت با بدن در این نشئه به نحوى با آن متّحد است که هوهویّت میان آن دو صدق مىکند. بر این اساس در باب ایمان ملاصدرا از میان دو عنصر نظر و عمل، اصالت را به بعد نظری میدهد و معتقد است که ایمان که تنها عامل سعادت و جاودانگی وجود انسان است، تنها از سنخ علم بوده و عمل در این جایگاه در حد علت معدّه تنزل مییاید. اما علامه طباطبایی با نگاهی متفاوت به انسان و اعمال و کردار او، برای عمل جایگاهی رفیع و در حد نظر قائل میشود و معتقد است که سعادت انسان در گرو هر دو بعد نظری و عملی اوست. وی ایمان را برخاسته از علم و عمل میداند و در این رابطه برای عمل، نقشی اصلی و نه تبعی و معدّه در نظر میگیرد. علامه طباطبایی در عین خارج کردن عمل از حوزه تعریف ایمان با پیش کشیدن نقش گرایشات انسانی در این زمینه به نحو ظریف و دقیقی اهمیت عمل در این حوزه را نیز مشخص میکند.
فلسفه ملاصدرا
زهره سلحشور سفیدسنگی؛ سیدمرتضی حسینی شاهرودی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، ، صفحه 23-33
چکیده
در فلسفة اسلامی طرح مسئلة علم حضوری بهصراحت در آثار سهروردی یافت میشود و پس از او صدرالمتألهین آن را بسط داده است. سهروردی علم را به ظهور و نور تعریف کرده و ملاصدرا از این تعریف سود جسته است. هر چند ملاصدرا در مسئلة ابصار با سهروردی مخالفت میکند، اما در مواردی همچون حصول مدرکات خیالی از او متأثر است. از جمله موارد اختلاف این دو میتوان ...
بیشتر
در فلسفة اسلامی طرح مسئلة علم حضوری بهصراحت در آثار سهروردی یافت میشود و پس از او صدرالمتألهین آن را بسط داده است. سهروردی علم را به ظهور و نور تعریف کرده و ملاصدرا از این تعریف سود جسته است. هر چند ملاصدرا در مسئلة ابصار با سهروردی مخالفت میکند، اما در مواردی همچون حصول مدرکات خیالی از او متأثر است. از جمله موارد اختلاف این دو میتوان به مسئلة ابصار، مادی یا مجرددانستن قوة خیال، و اتصال یا اتحاد نفس با عقل فعال و از نقاط اشتراک میتوان به تعریف علم اشاره کرد. این نقاط افتراق و اشتراک برآمده از مبانی هر یک از این دو فیلسوف از جمله قابل یا فاعلدانستن نفس نسبت به صور و تعریف غیر ماهوی علم است؛ مثلاً مبنای اینکه نفس قابل یا فاعل صور است باعث تفاوت در نظریة ابصار و مبنای تعریف غیر ماهوی از علم باعث اشتراک در تعریف علم شده است.
مرضیه اخلاقی
دوره 1، شماره 2 ، خرداد 1392، ، صفحه 24-36
چکیده
ابنسینا، برای حلّ مسئلة علم خداوند به حالات وجودی موجودات مادی قبل از ایجاد آنها، نظریّة صور مرتسمه را طرّاحی کرده و معتقد است که علمِ تفصیلی خداوند به موجودات قبل از ایجاد آنها، از طریقِ این نظریّه قابل تبیین است. ملّاصدرا برخی از دعاوی ابنسینا را در این زمینه پذیرفته است؛ از جمله: اصل علم واجب تعالی به همة اشیا پیش از وجود ...
بیشتر
ابنسینا، برای حلّ مسئلة علم خداوند به حالات وجودی موجودات مادی قبل از ایجاد آنها، نظریّة صور مرتسمه را طرّاحی کرده و معتقد است که علمِ تفصیلی خداوند به موجودات قبل از ایجاد آنها، از طریقِ این نظریّه قابل تبیین است. ملّاصدرا برخی از دعاوی ابنسینا را در این زمینه پذیرفته است؛ از جمله: اصل علم واجب تعالی به همة اشیا پیش از وجود آنها، حضور صور عقلی موجودات نزد واجب تعالی پیش از وجودشان و اینکه صور معقوله از لوازمِ ذات واجب هستند و مباینتی با ذات ندارند. در عین حال، ملّاصدرا به بعضی دیگر از دعاوی ابنسینا در این باره انتقاد میکند؛ از جمله، وی معتقد است که صور علمی اعراض نیستند، بلکه لازمة وجود حقیقی هستند. همچنین صور علمی، صرفاً ذهنی نیستند. در این نوشتار، پس از طرح نظریّة ابنسینا، به دفاع ملّاصدرا از نقاط اشتراک با وی و انتقاداتش بر مواضع اختلاف پرداخته شده؛ و در نهایت، نظر نهایی ملّاصدرا در این زمینه بررسی شده است
فلسفه ملاصدرا
باقر حسین لو؛ حامد ناجی اصفهانی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 31-50
چکیده
نظریة وحدت وجود عرفا همواره مورد توجه فیلسوفان اسلامی بوده است. در تبیین فلسفی ارائهشدة صدرا از نظریة وحدت وجود عرفا هم از وحدت تشکیکی وجود و هم از وحدت شخصی وجود سخن به میان آمده است. طرح نظریة وحدت شخصی وجود در سه حوزة وجودشناسی، معرفتشناسی و الهیاتی مستلزم آثار و لوازمی است که باعث تغییر و دگرگونی در مفاهیم فلسفی میشود. به طوری ...
بیشتر
نظریة وحدت وجود عرفا همواره مورد توجه فیلسوفان اسلامی بوده است. در تبیین فلسفی ارائهشدة صدرا از نظریة وحدت وجود عرفا هم از وحدت تشکیکی وجود و هم از وحدت شخصی وجود سخن به میان آمده است. طرح نظریة وحدت شخصی وجود در سه حوزة وجودشناسی، معرفتشناسی و الهیاتی مستلزم آثار و لوازمی است که باعث تغییر و دگرگونی در مفاهیم فلسفی میشود. به طوری که با طرح این نظریه، فلسفهای که از آن با عنوان فلسفة کهن یاد میکنیم دگرگون میشود. در نتیجه، هر چند عبارات و واژگان در نظریة وحدت شخصی وجود و فلسفة کهن مشترک است، اما نمیتوان آثار و لوازم این نظریه را در فلسفة کهن به کار برد.بنابراین، اگر به نظریة وحدت شخصی وجود قائل شدیم، آثار و لوازمی را به دنبال دارد که راهی جز پذیرش آن نداریم و پذیرش آثار و لوازم این نظریه مستلزم فلسفة جدیدی است. در این مقاله با مطالعة تطبیقی آثار و لوازم نظریة وحدت شخصی وجود سعی میکنیم نشان دهیم که پذیرش آثار و لوازم این نظریه طراحی فلسفة جدیدی را میطلبد.