فلسفه ملاصدرا
علی جعفری اسکندری؛ مهدی دهباشی؛ محمدرضا شمشیری
چکیده
بر طبق نظر رورتی، مشکل اصلی سنت فلسفی ما این تصور افلاطونی است که انسان دارای ذات شیشهای است که به وسیله آن جهان اطرافمان را منعکس میسازیم و این نگاه به انسان، منجر به دوگانگی ذهن و عین و در نهایت جدایی انسان از جهان میشود. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیل محتوا به این مسئله میپردازد که ماهیت انسان و جهان در اندیشه رورتی چگونه ...
بیشتر
بر طبق نظر رورتی، مشکل اصلی سنت فلسفی ما این تصور افلاطونی است که انسان دارای ذات شیشهای است که به وسیله آن جهان اطرافمان را منعکس میسازیم و این نگاه به انسان، منجر به دوگانگی ذهن و عین و در نهایت جدایی انسان از جهان میشود. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیل محتوا به این مسئله میپردازد که ماهیت انسان و جهان در اندیشه رورتی چگونه توصیف میشود که منجر به یگانهانگاری میشود و نقد ملاصدرا بر این نگاه براساس چه مبانی است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که در فیزیکالیسم غیرتقلیلگرای رورتی، تمام خطوط فیمابین انسان و جهان حذف و فقط رابطه عّلی بین آنها برقرار میشود، اما ملاصدرا دوآلیسم جسم و نفس را نمیپذیرد و قائل به نوعی رابطه وجودی انسان با عالم است که نفس چیزی جز بدن به کمال رسیده نیست و بدن مرتبه نازل نفس میباشد.
فلسفه ملاصدرا
حسن عباسی حسین آبادی؛ مرضیه اخلاقی؛ ابراهیم نوری؛ زهرا صفاءی مقدم
چکیده
در حکمت متعالیه ملاصدرا، نظام آفرینش تجلی اسمای الهی است. اصول و حقایق صوری که در عوالم موجودند، در ذات حضرت الوهیت وجود دارند و این حقایق از مرتبۀ ذات به عالم اسماء و صفات و از آنجا به عوالم دیگر تنزل کردهاند. در میان موجودات، انسان چون مظهر اسم جامع »الله» است، اهمیت ویژهتری دارد. تأثیرات اسمایی در قوس نزول، جنبه آفرینشی ...
بیشتر
در حکمت متعالیه ملاصدرا، نظام آفرینش تجلی اسمای الهی است. اصول و حقایق صوری که در عوالم موجودند، در ذات حضرت الوهیت وجود دارند و این حقایق از مرتبۀ ذات به عالم اسماء و صفات و از آنجا به عوالم دیگر تنزل کردهاند. در میان موجودات، انسان چون مظهر اسم جامع »الله» است، اهمیت ویژهتری دارد. تأثیرات اسمایی در قوس نزول، جنبه آفرینشی دارد و در قوس صعود، اثرات معرفتشناسانه و عملکردی بر انسان دارد. از جمله تأثیرات معرفتی اسماء در قوس صعود: درک فقر ذاتی انسان، ارتقای درجات و کمالات وجودی و از جمله آثار رفتاری اسماء عبارت است از: اجابت نیازهای انسانی در حوزه هدایت فردی، خود را در محضر حق دیدن و اعتدال در رفتار، تصرف انسان در هستی و پاسخ به نیازهای انسانی در حوزه هدایت اجتماعی و سیاسی. روش توصیفی- تحلیلی به عنوان روش مختار نوشتار استفاده شده است.
علیرضا پارسا؛ مرتضی عسگری؛ محمدحسین مهدوینژاد؛ رجب اکبرزاده
چکیده
مسئلۀ شر قدمتی به بلندای طول تاریخ تفکر فلسفی دارد و یکی از مهمترین و چالشبرانگیزترین موضوعها در میان فیلسوفان و الهیدانان است که در بدبینانهترین حالت، عامل انکار خداوند و در خوشبینانهترین حالت، عامل نقض برخی صفات ثبوتی خداوند شده است. برای مثال، شر و بهویژه شر گزاف، قدرت مطلق و خیرخواهی محض خداوند را نقض میکند. ...
بیشتر
مسئلۀ شر قدمتی به بلندای طول تاریخ تفکر فلسفی دارد و یکی از مهمترین و چالشبرانگیزترین موضوعها در میان فیلسوفان و الهیدانان است که در بدبینانهترین حالت، عامل انکار خداوند و در خوشبینانهترین حالت، عامل نقض برخی صفات ثبوتی خداوند شده است. برای مثال، شر و بهویژه شر گزاف، قدرت مطلق و خیرخواهی محض خداوند را نقض میکند. هدف از تدوین این نوشتار، بررسی مسئلۀ منطقی شر و حلّ آن از نگاه دو متفکر اسلامی و غربی، استاد مطهری و جان هیک است. شهید مطهری بر اساس نظام منسجم «عدل الهی» اعتقاد دارد که حکمت و مصلحت خداوند بر نظام هستی حاکم است و شر، امری «نسبی و عدمی» است. او در انتها نتیجه میگیرد که شرور مبتنی و منتهی به خیر میشود و ایندو، امری «غیر قابل تفکیک» از هم هستند؛ حتی مزایایی نیز برای شر برمیشمارد. جان هیک نیز به خالق قادر و عالم اعتقاد دارد که بهترین جهان ممکن را خلق کرده است. او نگاهی ایرنائوسی به شر دارد و نظریۀ «پرورش روح» را بسط داده و هدف خداوند از خلق شرور را تعالی بخشیدن به انسان و رشد معنوی او معرفی میکند و آن را عامل کمال و تکامل میداند. اما هیک از مشکلی لاینحل و «گرهی ناگشوده» بهنام شر گزاف سخن میگوید و در انتها حکمت وجود شرور را «رازآلود» و به عبارت دیگر، غیر قابل شناخت و ورایِ درک میداند.
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا بلانیان؛ مرتضی حاج حسینی
چکیده
این مقاله در صدد است نشان دهد که چگونه استخراج نتایج اساسیترین اصل حکمت متعالیه، یعنی اصالت وجود، در حوزۀ انسانشناسی تصویری جدید از انسان و هویت وجودی او به نمایش میگذارد. در این راستا نویسنده از طریق تحلیل و تبیین نکتهنظرهای ویژهای که صدرالمتألهین را نسبت به پیشینیان وی، در موقعیتی متفاوت قرار میدهد، بر این مطلب تأکید دارد ...
بیشتر
این مقاله در صدد است نشان دهد که چگونه استخراج نتایج اساسیترین اصل حکمت متعالیه، یعنی اصالت وجود، در حوزۀ انسانشناسی تصویری جدید از انسان و هویت وجودی او به نمایش میگذارد. در این راستا نویسنده از طریق تحلیل و تبیین نکتهنظرهای ویژهای که صدرالمتألهین را نسبت به پیشینیان وی، در موقعیتی متفاوت قرار میدهد، بر این مطلب تأکید دارد که تمام جذابیت و خردپذیری آراء انسانشناسانه وی مدیون توجه به نقش اصالت وجود در این حوزه است و قرائت اصالت ماهیتی از انسانشناسی صدرایی، نه جذاب بهنظر میرسد، نه خردپذیر است و نه مشتمل بر نکتهای جدید و متفاوت از آراء پیشینیان. نتیجۀ این رهیافت، معرفی انسان بهعنوان موجودی برخوردار از هویتی یگانه و تشکیکی است که دو نوع پویایی تاریخی و جوهری دارد و هویت وجودیاش برساخته از تحول تاریخی نوع انسان و تحول جوهری برآمده از کنشهای نظری و عملی خود او است.
احسان رحیمی خورزوقی؛ مهدی سپهری
دوره 6، شماره 2 ، خرداد 1397، ، صفحه 87-105
چکیده
اهمیت نوع نگرش به انسان و ویژگی های اودر مطالعات علوم انسانی و اجتماعی تاحدی است که به عنوان مبنایی در کنار سایر مبانی چون هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی، ارکان نظریات آن حوزه را شکل داده است. هدف این پژوهش تبیین ابعاد و ویژگی های انسان مبتنی بر دیدگاه های علامه طباطبایی(ره) است. دراین تحقیق، غالب آثار فلسفی و تفسیری ایشان با روش ...
بیشتر
اهمیت نوع نگرش به انسان و ویژگی های اودر مطالعات علوم انسانی و اجتماعی تاحدی است که به عنوان مبنایی در کنار سایر مبانی چون هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی، ارکان نظریات آن حوزه را شکل داده است. هدف این پژوهش تبیین ابعاد و ویژگی های انسان مبتنی بر دیدگاه های علامه طباطبایی(ره) است. دراین تحقیق، غالب آثار فلسفی و تفسیری ایشان با روش تحلیل مضمون به عنوان روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در داده های کیفی بررسی شده اند. سپس گزاره های انسان شناسانه استنباط شده از مضامین حاصله، در قالب دو زاویه تحلیلی "وجودی" و "ماهوی: شامل سه بُعد «ویژگی های فی نفسه نوع انسان»، «ویژگی های نوع انسان با لحاظ حرکت استکمالی در سه ساحت نگرش، گرایش و رفتار» و «ویژگی های نوع انسان با لحاظ اثر حرکت استکمالی بر نفس»" ارائه شده است. چارچوب تحلیلی انسان شناسی حاصل شده از اندیشه های علامه طباطبایی(ره) که جنبه نوآورانه این تحقیق است، دارای قابلیت ممتازی جهت تعالی علوم انسانی و اجتماعی رایج می باشند.
فلسفه ملاصدرا
مهدیه علوی فر؛ عبدالحمید فلاح نژاد
دوره 6، شماره 2 ، خرداد 1397، ، صفحه 171-184
چکیده
بررسی حقیقت انسان و چگونگی تکامل او از جمله مسائل مهم در قرآن کریم و فلسفۀ اسلامی است. ملاصدرا با توجه به نظریۀ حرکت جوهری و با تکیه بر آیاتی که به رجوع تدریجی و صیرورت انسان به سوی الله اشاره دارد، به تبیین تکامل انسان پرداخته است. در آیات قرآن کریم و حکمت متعالیه تکامل انسان در دو بعد روح و جسم امکانپذیر است. کمال جسمانی انسان رسیدن ...
بیشتر
بررسی حقیقت انسان و چگونگی تکامل او از جمله مسائل مهم در قرآن کریم و فلسفۀ اسلامی است. ملاصدرا با توجه به نظریۀ حرکت جوهری و با تکیه بر آیاتی که به رجوع تدریجی و صیرورت انسان به سوی الله اشاره دارد، به تبیین تکامل انسان پرداخته است. در آیات قرآن کریم و حکمت متعالیه تکامل انسان در دو بعد روح و جسم امکانپذیر است. کمال جسمانی انسان رسیدن به مرحلة تسویه و نفخ روح است، اما تکامل روح انسان از منظر قرآن و حکمت متعالیه به اسبابی همچون کمال عقل نظری و عملی، افاضات ربانی، محبت و عشق، یاد خدا، الهام گرفتن از ملائکه و مدد انسان کامل وابسته است. مقالۀ حاضر به روش توصیفیـتحلیلی و با توجه به مبانی ملاصدرا، به تبیین اسباب و عوامل تکامل انسان پرداخته و در نهایت به این نتیجه میرسد که نهایت تکامل انسان در ورود به مقام عقل بالفعل و فنای فی الله از طریق حرکات ذاتی و تبدلات جوهری امکانپذیر است. مصداق بار یافتن به مراحل اعلای تکامل، امام و خلیفۀ الهی بر روی زمین است.
فلسفه ملاصدرا
سیدمحمدرضا حسینی
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، ، صفحه 87-96
چکیده
تهذیب نفس عبارت است از پاکیزه کردن، پاک نگه داشتن، تطهیر، پیراستن و آراستن برای رشد، تعالی و سعادت ابدی انسان، که مورد عنایت و توجه قرآن و روایات معصومین(ع) قرار دارد؛ گر چه طى کردن این مراتب به هدایت و ارشاد الهى مشروط بوده و شامل همه افراد نمىشود بلکه تنها شامل آن انسانی مىشود که خواست خدا به آن تعلق گرفته باشد. ما در این مقاله ...
بیشتر
تهذیب نفس عبارت است از پاکیزه کردن، پاک نگه داشتن، تطهیر، پیراستن و آراستن برای رشد، تعالی و سعادت ابدی انسان، که مورد عنایت و توجه قرآن و روایات معصومین(ع) قرار دارد؛ گر چه طى کردن این مراتب به هدایت و ارشاد الهى مشروط بوده و شامل همه افراد نمىشود بلکه تنها شامل آن انسانی مىشود که خواست خدا به آن تعلق گرفته باشد. ما در این مقاله با در نظر گرفتن دیدگاههای مختلفی که پیرامون تهذیب نفس ارائه شده است، جایگاه، هدف و عوامل تهذیب نفس در نگاه و اندیشۀ ملاصدرا را مورد بررسی قرار دادهایم. نتیجۀ پژوهش این است که عوامل متعددی مانند: قرآن، انبیا و راهنمایان، علم، عمل و عبادات و تأییدات الهی، در تهذیب نفس نقشی مهم و بهسزا ایفا میکنند. از جمله نافعترین تمرینها برای تهذیب نفس، عباداتی با هدف قطع توجه از غیر خدا به خداست، از اینرو با تحقیق از آثار ملاصدرا میتوان دریافت که تهذیب نفس در نظر ملاصدرا، از اهداف غائی بوده و موجبات تقرب الی الله را فراهم میسازد.
فلسفه ملاصدرا
فریبرز احمدی نژاد؛ مرضیه اخلاقی؛ سید علی علم الهدی؛ افلاطون صادقی
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 7-23
چکیده
پیامبرشناسی در حکمت متعالیه متمایز از دیگر نظرها و مکاتب است. ملاصدرا اگرچه بسان سایر متفکران پیامبر را از نوع بشر میداند، اما از سوی دیگر، بر پایة حرکت جوهری استدلال میکند که پیامبر از جایگاهی برخوردار میشود که با انسانهای دیگر قیاسناپذیر است. در همین زمینه، سؤال اصلی نگارنده این است که شباهتها و تفاوتهای پیامبر ...
بیشتر
پیامبرشناسی در حکمت متعالیه متمایز از دیگر نظرها و مکاتب است. ملاصدرا اگرچه بسان سایر متفکران پیامبر را از نوع بشر میداند، اما از سوی دیگر، بر پایة حرکت جوهری استدلال میکند که پیامبر از جایگاهی برخوردار میشود که با انسانهای دیگر قیاسناپذیر است. در همین زمینه، سؤال اصلی نگارنده این است که شباهتها و تفاوتهای پیامبر اسلام (ص) با سایر ابنای بشر از جهت هستیشناختی و معرفتشناختی چگونه قابل تبیین است؟ ملاصدرا با استفاده از اصول فلسفی خود نظیر: اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول ثابت میکند که پیامبر از جهت وجودی در قوس نزول صادر اول است و در قوس صعود نیز همة مراتب هستی به او ختم میشود. هرچند او در تعین اولیه با سایر ابنای بشر در طبیعت انسانی مشترک است، اما با علم و عمل مراتب تکامل را یکی پس از دیگری طی میکند به طوری که با صعود به مرحلهای، آن مرحله جزء ذات او میشود و نهایتاً او در جمیع مراتب سهگانة عقلی و نفسی و حسی به کمال میرسد و مجمع انوار عقلیه و نفسیه و حسیه میشود و از جهت تعین ثانی با دیگر انسانها متخالف الحقیقه میشود؛ البته این تفاوت آنقدر زیاد است که گویی اساساً وجود بر انسان عادی و انسان کامل، که مصداق اتم آن نبی اسلام (ص) است، به اشتراک لفظ است.
فلسفه ملاصدرا
فهیمه شریعتی؛ کبری افشار
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 81-96
چکیده
بررسی ویژگیهای انسان خودشکوفای مازلو با اوصاف انسان در حکمت متعالیه به طور تطبیقی، دربردارندۀ اشتراکاتی است که دید مازلو و ملاصدرا را بیش از پیش به هم نزدیک میکند. برخی از جهات اشتراک ملاصدرا و مازلو در مسئله را میتوان در طبقهبندی نیازها، اعتقاد به شهود، زاویۀ نگاه، معناداری زندگی، فارغبودن از قشر و طبقه، اعتقاد به خود حقیقی، ...
بیشتر
بررسی ویژگیهای انسان خودشکوفای مازلو با اوصاف انسان در حکمت متعالیه به طور تطبیقی، دربردارندۀ اشتراکاتی است که دید مازلو و ملاصدرا را بیش از پیش به هم نزدیک میکند. برخی از جهات اشتراک ملاصدرا و مازلو در مسئله را میتوان در طبقهبندی نیازها، اعتقاد به شهود، زاویۀ نگاه، معناداری زندگی، فارغبودن از قشر و طبقه، اعتقاد به خود حقیقی، تغییر در ملاک لذت و توجه به استعدادهای ذاتی دانست. همچنین، این تطبیق نشاندهندۀ تفاوتهایی از جمله اختلاف روش ملاصدرا و مازلو، کلنگری ملاصدرا و جزءنگری مازلو، توجه ویژۀ ملاصدرا به عوالم برتر و فاصلۀ نقطۀ اوج انسان در نظر ملاصدرا با انسان خودشکوفاست که ریشه در دیدگاه روانشناسانۀ مازلو و دیدگاه فلسفی وحدت وجودی حکمت متعالیۀ ملاصدرا دارد.
مهران رضایی؛ مجید صادقی حسن آبادی؛ احمد رستم پور
دوره 1، شماره 2 ، خرداد 1392، ، صفحه 63-76
چکیده
حوزة «ادراکات» و «فلسفه فعل»، از مباحث نو و حائز اهمیت در فلسفة اسلامی است. مسئلۀ خاصّ این پژوهش، تحلیل و تبیین منسجم جایگاه دو قوّه از قوای باطنی، یعنی خیال و وهم، در گسترة ادراکات و افعال انسانی است. از آنجا که خیال، محلّ نگهداری صور جزئی است، ملاصدرا عملکرد این قوّه در ادراکات و افعال را در رابطهای چند سویه ...
بیشتر
حوزة «ادراکات» و «فلسفه فعل»، از مباحث نو و حائز اهمیت در فلسفة اسلامی است. مسئلۀ خاصّ این پژوهش، تحلیل و تبیین منسجم جایگاه دو قوّه از قوای باطنی، یعنی خیال و وهم، در گسترة ادراکات و افعال انسانی است. از آنجا که خیال، محلّ نگهداری صور جزئی است، ملاصدرا عملکرد این قوّه در ادراکات و افعال را در رابطهای چند سویه با دیگر قوای باطنی تبیین نموده است. همچنین ملاصدرا خیال را به مثابه یکی از مبادی اساسی افعال، حلقة رابط بین عالم محسوسات و معقولات و مانند ملکهای در حفظ صور میداند. این قوّه، مبدأ أبعد در افعال عبث، گزاف، عادی، طبیعی و مزاجی است. وهم نیز از قوای مدرِکه ـ مدرک معانی جزئی ـ است. در تبیین حیطة عمل و تسلّط قوّة وهم با رویکردی توسعهای، میتوان جایگاه این قوّه را از «قوهای ادراکی در کنار سایر قوای ادراک باطنی» ارتقا داد و آن را «مسلّط بر تمام قوای حیوانی» و در نهایت، وهم را همان «نفس حیوانی» دانست. دیگر آنکه وهم، نقشی اساسی در خطاهای ادراکی و افعال تابع آن دارد.
دوره 1، شماره 1 ، آذر 1391، ، صفحه 23-32
چکیده
علامه طباطبایی وجود انسان را مرکب از سه وجود متناظر با عوالم سهگانه جهان آفرینش میداند. از نظر او انسان توسط حواس با عالم محسوسات، توسط خیال با عالم خیال و توسط عقل با عالم عقل ارتباط برقرار میکند. در حالی که ملاصدرا عوالم ثلاثه را عقل، نفس و طبیعت میداند و در قوس صعود، عالم مثال را در پرتو نفس و اشتداد وجودی آن تبیین میکند. ...
بیشتر
علامه طباطبایی وجود انسان را مرکب از سه وجود متناظر با عوالم سهگانه جهان آفرینش میداند. از نظر او انسان توسط حواس با عالم محسوسات، توسط خیال با عالم خیال و توسط عقل با عالم عقل ارتباط برقرار میکند. در حالی که ملاصدرا عوالم ثلاثه را عقل، نفس و طبیعت میداند و در قوس صعود، عالم مثال را در پرتو نفس و اشتداد وجودی آن تبیین میکند. از نظر ملاصدرا عمل امری عرضی و تبعی است و آنچه باقی است نفس و ملکات نفسانی است و بدن مثالی که قیام صدوری به نفس دارد و بر اساس نیات و اعمال، توسط نفس انشاء شده است. علامه ابدان اخروی را تابع نفس نمیداند. از نظر او پس از پیدایی عالم آخرت و پیدایش ابدان اخروی انسان بهعنوان حقیقتی مرکب از بدن و روح در عالم آخرت تحقّق پیدا میکند. از این رو، روح با وجود مغایرت با بدن در این نشئه به نحوى با آن متّحد است که هوهویّت میان آن دو صدق مىکند. بر این اساس در باب ایمان ملاصدرا از میان دو عنصر نظر و عمل، اصالت را به بعد نظری میدهد و معتقد است که ایمان که تنها عامل سعادت و جاودانگی وجود انسان است، تنها از سنخ علم بوده و عمل در این جایگاه در حد علت معدّه تنزل مییاید. اما علامه طباطبایی با نگاهی متفاوت به انسان و اعمال و کردار او، برای عمل جایگاهی رفیع و در حد نظر قائل میشود و معتقد است که سعادت انسان در گرو هر دو بعد نظری و عملی اوست. وی ایمان را برخاسته از علم و عمل میداند و در این رابطه برای عمل، نقشی اصلی و نه تبعی و معدّه در نظر میگیرد. علامه طباطبایی در عین خارج کردن عمل از حوزه تعریف ایمان با پیش کشیدن نقش گرایشات انسانی در این زمینه به نحو ظریف و دقیقی اهمیت عمل در این حوزه را نیز مشخص میکند.