حسین رحمانی تیر کلائی؛ سید محمد علی سجادیان؛ محمدصادق جمشیدی راد؛ سیدحسین بطحایی
چکیده
کراوس معتقد به خلق هوشمندانه و خودبهخودی جهان از عدم است و آغاز جهان را از یک انفجار بزرگ میداند که دائم در حال گسترش است؛ یعنی بیانتهایی زمانی و مکانی. در نتیجه، تسلسل در نزد وی امکانپذیر است. بنابراین وی بر ادعای الهیدانان که علت اول را به وسیله قاعده «تسلسل» اثبات میکنند، ایراد میگیرد و میگوید اگر یک موجود ...
بیشتر
کراوس معتقد به خلق هوشمندانه و خودبهخودی جهان از عدم است و آغاز جهان را از یک انفجار بزرگ میداند که دائم در حال گسترش است؛ یعنی بیانتهایی زمانی و مکانی. در نتیجه، تسلسل در نزد وی امکانپذیر است. بنابراین وی بر ادعای الهیدانان که علت اول را به وسیله قاعده «تسلسل» اثبات میکنند، ایراد میگیرد و میگوید اگر یک موجود فراطبیعی که خارج از نظام طبیعت است را در نظر بگیریم منجر به این میشود که یکی را باید مقدم و دیگری را مؤخر قرار دهیم؛ زیرا سلسله علل باید جایی ختم شود. بنابراین، وی معتقد به تسلسل اینجهانی و درون طبیعت است. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیل محتوا، اندیشه کراوس را بر مبنای اندیشه علامه به نقد میکشد. علامه معتقد است کل این جهان مانند بدن انسان با کلیه اعضایش یک واحد شخصی است و از سلسله علتها و معلولها تشکیل شده که بر روی هم علتی میخواهد. وی با تلفیقی از دو برهان حدوث، وجوب و امکان برهان متمایزی را تقریر کرده است و ادعا میکند جهان با توجه به حرکت جوهری ذاتی، دائما در حال حدوث است و چون مجموعاً یک وجود خارجی است، به عنوان یک واحد حادث، نیازمند به علت است؛ در صورتی که کسی حرکت جوهری جهان را منکر شود، امکان ذاتی آن انکارناپذیر است؛ زیرا جهان دارای ماهیت است و لازمه ماهیت، امکان ذاتی است. بنابراین، هر ممکنی نیازمند به علت است. در نتیجه، این جهان نیاز به علت اول است که از طریق قاعده تسلسل اثبات میشود.
فلسفه ملاصدرا
فرنگ قبادی؛ حسین هوشنگی؛ نوشین عبدی ساوجیان
چکیده
مفهوم عدم چگونه در ذهن شکل میگیرد؟ این پرسش مسئله اصلی این مقاله است. فیلسوفان نوصدرایی معاصر بیش از گذشتگان چگونگی شکلگیری این مفهوم را در قالب تحلیل منشأ حصول معقولات ثانیه فلسفی بررسی کردهاند. منظور از این فیلسوفان علاوه طباطبایی و شاگردان مبرز ایشان است. علامه طباطبایی حصول مفاهیم فلسفی را به دو روش میداند: علم حضوری و تحلیل ...
بیشتر
مفهوم عدم چگونه در ذهن شکل میگیرد؟ این پرسش مسئله اصلی این مقاله است. فیلسوفان نوصدرایی معاصر بیش از گذشتگان چگونگی شکلگیری این مفهوم را در قالب تحلیل منشأ حصول معقولات ثانیه فلسفی بررسی کردهاند. منظور از این فیلسوفان علاوه طباطبایی و شاگردان مبرز ایشان است. علامه طباطبایی حصول مفاهیم فلسفی را به دو روش میداند: علم حضوری و تحلیل حکم در قضایا. رابطه میان این دو خالی از ابهام نیست و علامه هر دو را به موازات هم مطرح کرده است. ظاهرا او راه دوم را بیشتر میپسندد، اما شاگردان او به علم حضوری عنایت بیشتری دارند. به همین دلیل آن را در پیش میگیرند و چگونگی حصول مفهوم عدم را از طریق علم حضوری واکاوی میکنند. اما بهنظر میرسد که تلاشهای آنان چندان هم موفق نیست و باید به سراغ راه دوم رفت. این راه علاوه بر اینکه تبیین بهتری از حصول مفهوم عدم بهدست میدهد، برای دیگر مفاهیم فلسفی نیز بیشتر بهکار میآید.