فلسفه ملاصدرا
افلاطون صادقی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، ، صفحه 97-109
چکیده
برای اثبات وجود خداوند، براهین مختلفی ارائه شده است. یکی از مشهورترین این براهین، برهان وجوب و امکان است که نخستینبار توسط ابنسینا تقریر شده است. بعد از او، متفکران اسلامی و غربی تقریرهای متفاوتی از این برهان بهدست دادهاند. در جهان اسلام، بعضی متفکران، از جمله غزالی، ابنرشد و ملاصدرا و در جهان غرب، کسانی مثل سوی هیوم و راسل ...
بیشتر
برای اثبات وجود خداوند، براهین مختلفی ارائه شده است. یکی از مشهورترین این براهین، برهان وجوب و امکان است که نخستینبار توسط ابنسینا تقریر شده است. بعد از او، متفکران اسلامی و غربی تقریرهای متفاوتی از این برهان بهدست دادهاند. در جهان اسلام، بعضی متفکران، از جمله غزالی، ابنرشد و ملاصدرا و در جهان غرب، کسانی مثل سوی هیوم و راسل از این برهان انتقاد کردهاند. ملاصدرا بهطور مستقیم و غیر مستقیم، چندین نقد بر تقریر ابنسینا از برهان امکان و وجوب وارد کرده است، از جمله: نادرستی ویژگی برهان، استفاده از دور و تسلسل در آن، استفاده از وجود اعتباری بهجای وجود حقیقی و بروز مغالطة ترکیب. بررسی این نقدها حکایت از عدم کارایی آنها دارد. این نوشتار، بهشیوة تحلیلیـنقدی، درصدد تبیین درستی یا نادرستی نقدهای ملاصدرا بر برهان وجوب و امکان است.
فلسفه ملاصدرا
عبدالله صلواتی؛ شهناز شایان فر
دوره 6، شماره 2 ، خرداد 1397، ، صفحه 107-120
چکیده
در باب حقوق بشر دو گفتمان فراقراردادی و قراردادی مطرح است و تساوی حقوق و نیز تساوی در برابر حقوق، مسبوق به تساوی مستحقان است؛ با این تفاوت که در گفتمان فراقراردادی، تساوی مستحقان امری عینی است و ریشه در حقیقت واحد و جامع دارد و در گفتمان قراردادی، تساوی مستحقان با فرض و اعتبار تأمین میشود. اما ظاهراً کثرت نوعی انسان صدرایی با طرح ...
بیشتر
در باب حقوق بشر دو گفتمان فراقراردادی و قراردادی مطرح است و تساوی حقوق و نیز تساوی در برابر حقوق، مسبوق به تساوی مستحقان است؛ با این تفاوت که در گفتمان فراقراردادی، تساوی مستحقان امری عینی است و ریشه در حقیقت واحد و جامع دارد و در گفتمان قراردادی، تساوی مستحقان با فرض و اعتبار تأمین میشود. اما ظاهراً کثرت نوعی انسان صدرایی با طرح انسانهای متباین نمیتواند با تساوی حقوق مستحقان سازگار باشد. پرسش محوری این جستار آن است که چگونه با پذیرش کثرت نوعی انسان صدرایی و جهانهای متفاوتی که انسانهای مختلف در آن زیست میکنند، میتوان از تساویِ حقوق اجتماعی انسانها و تساوی آنها در برابر قانون در گفتمان فراقراردادی سخن گفت؟ دستاورد این پژوهش این است که با توجه به امکانات درونی فلسفة ملاصدرا میتوان از دو مدل «برابری عینی بنفس امر متواطی» (= وحدت نوعی) و «برابری عینی در امر غیرمتواطی» در تبیین اصل برابری بهره برد و با توجه به عینی بودن این دو مدل در فلسفة صدرایی و ترجیح آن بر مدل ذهنی و قراردادی نیازی به طرح مدل ذهنی و قراردادی در فلسفة یادشده نیست. گفتنی است که مدل «برابری عینی در امر غیرمتواطی» در تفسیر اصل برابری از نوآوریهای این جستار است.
فهیمه شریعتی؛ سیدمرتضی حسینی شاهرودی
دوره 2، شماره 1 ، آذر 1392، ، صفحه 71-84
چکیده
«ذهن» کلمهای است که در آثار ملاصدرا تعریف شده و کاربرد زیادی نیز داشته است. از بررسی و مطالعة آثار صدرالمتألهین و تحلیل کاربردهای گوناگون این واژه؛ و نیز با توجّه به تعریف مستقیم آن، ربط و نسبت ذهن با مغز، نفس و قوای ادراکی به دست میآید. ذهن، حیث استعدادی دارد و قابل شدّت و ضعف است؛ و تأثیرات مستقیم و بیواسطهای بر خلق ...
بیشتر
«ذهن» کلمهای است که در آثار ملاصدرا تعریف شده و کاربرد زیادی نیز داشته است. از بررسی و مطالعة آثار صدرالمتألهین و تحلیل کاربردهای گوناگون این واژه؛ و نیز با توجّه به تعریف مستقیم آن، ربط و نسبت ذهن با مغز، نفس و قوای ادراکی به دست میآید. ذهن، حیث استعدادی دارد و قابل شدّت و ضعف است؛ و تأثیرات مستقیم و بیواسطهای بر خلق اموری در طبیعت، نفوس، انفعالات، بدن و عوالم دیگر دارد. ذهن، حیطة ادراکی نفس ناطقه است که حالت اشتدادی داشته و قابل شدّت و ضعف است. این حیطه، که مرتبط با ماده است، علاوه بر تأثیرات باواسطهای که بر خارج دارد، خلاقیتهای بیواسطهای نیز در خارج از خود، یعنی طبیعت، اذهان دیگران، بدن، سایر ساحتهای نفس و عوالم دیگر دارد.
دوره 1، شماره 1 ، آذر 1391، ، صفحه 73-84
چکیده
این مقاله در مقام پاسخ به این پرسش مهم وجودشناختی است که آیا نظریه تشکیکی بودن وجود قابلیت تبیین کثرتهای عرضی میان موجودات را دارد یا خیر؟ از همینرو ابتدا نشان میدهد تشکیکی بودن در فلسفه ملاصدرا لزوماً به معنای رابطه تفاضلی داشتن در امور مشکک میباشد و ثانیاً مستلزم تحقّق رابطه علّی ـ معلولی میان آن دو است. از همینرو ...
بیشتر
این مقاله در مقام پاسخ به این پرسش مهم وجودشناختی است که آیا نظریه تشکیکی بودن وجود قابلیت تبیین کثرتهای عرضی میان موجودات را دارد یا خیر؟ از همینرو ابتدا نشان میدهد تشکیکی بودن در فلسفه ملاصدرا لزوماً به معنای رابطه تفاضلی داشتن در امور مشکک میباشد و ثانیاً مستلزم تحقّق رابطه علّی ـ معلولی میان آن دو است. از همینرو رابطه تشکیکی در این فلسفه همیشه طولی است و لذا تشکیک عرضی مفهومی پارادوکسیکال و خود متناقض مانند دایرة مثلث یا مربع مستطیل است. پس تحقّق نسبت تشکیکی میان موجودات هم عرض منطقاً محال است. لذا نظریه تشکیکی بودن وجود منطقاً نمیتواند کثرت میان موجودات هم عرض مانند افراد یک نوع و یا مصادیق انواع تحت یک جنس راه توجیه نماید. همچنین در گام دوم این مقاله ادلّه مختلف اندیشمندانی مانند علامه طباطبایی و استاد مطهری و آیتالله جوادی آملی در اثبات اینکه نظریه تشکیکی بودن وجود هماهنگ و سازگار با کثرت عرضی برخی موجودات است، مورد نقد واقع شده و ردّ میگردد.
ناصر محمّدی
دوره 1، شماره 2 ، خرداد 1392، ، صفحه 77-90
چکیده
این مقاله، به تفاوتهای حکمت و فلسفه پرداخته است. حکمت فراتر از فلسفه است. حکمت، فلسفة متجلّی در جان و روح و فعل و عمل آدمی است و حاصل نوعی مکاشفه و شهود، و فراتر از مباحث نظری و بحثی صرف است. حکمت، دانشی موهبتی و حاصل فیض الهی است؛ اما فلسفه، برای هر صاحب عقلی، پس از کسب مقدمات و اندکی ممارست در مسائل عقلی حاصل میشود. لذا تحصیل حکمت ...
بیشتر
این مقاله، به تفاوتهای حکمت و فلسفه پرداخته است. حکمت فراتر از فلسفه است. حکمت، فلسفة متجلّی در جان و روح و فعل و عمل آدمی است و حاصل نوعی مکاشفه و شهود، و فراتر از مباحث نظری و بحثی صرف است. حکمت، دانشی موهبتی و حاصل فیض الهی است؛ اما فلسفه، برای هر صاحب عقلی، پس از کسب مقدمات و اندکی ممارست در مسائل عقلی حاصل میشود. لذا تحصیل حکمت برای هر کس میسّر نیست و مقدّمات و شرایطی دارد که برخی علمی و نظری و برخی عملی و اخلاقیاند. آنها در واقع، اخلاق حکمت جوییاند و حکیم فردی است متخلّق که خود تبلور حکمت عملی است.
صدرا، با توجّه به عنایت «قرآن» و احادیث به واژة حکمت، آن را بر واژه فلسفه ترجیح میدهد؛ اما حکمت مورد نظر او متعالی است، یعنی حکمتی است دینی و قرآنی و برگرفته از «قرآن» و احادیث. حکمت صدرایی در انطباق با قرآن است و تمامی آثار صدرا، عرصة این انطباق است. بدین لحاظ و به سبب اهتمام فراوان او به «قرآن» و تأویل، حکمت حاصله متعالی است و از دیگر فلسفهها برتر است.
فلسفه ملاصدرا
وحیده فخار نوغانی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، ، صفحه 77-90
چکیده
مسئلة نجات و رستگاری پیروان ادیان از جمله مسائل بحثبرانگیز در حوزة فلسفة دین است. در میان اندیشمندان اسلامی، ملاصدرا از جمله متفکرانی است که نجات و رستگاری را در پرتو عواملی فراتر از حقانیت و صدق ادیان تبیین میکند. نکتة مهم و درخور توجه این است که دیدگاه وی در خصوص مسئلة نجات کاملاً مبتنی بر مبانی معرفتشناسی خاص وی در خصوص «صدقپذیری ...
بیشتر
مسئلة نجات و رستگاری پیروان ادیان از جمله مسائل بحثبرانگیز در حوزة فلسفة دین است. در میان اندیشمندان اسلامی، ملاصدرا از جمله متفکرانی است که نجات و رستگاری را در پرتو عواملی فراتر از حقانیت و صدق ادیان تبیین میکند. نکتة مهم و درخور توجه این است که دیدگاه وی در خصوص مسئلة نجات کاملاً مبتنی بر مبانی معرفتشناسی خاص وی در خصوص «صدقپذیری گزارههای وحیانی» و نیز «امکان دستیابی به صدق» این گزارههاست. از دیدگاه وی هر چند گزارههای وحیانی از قابلیت اتصاف به صدق و کذب برخوردارند، اما عواملی همچون دستنیافتن به واقعیت و نفسالامر، توصیفناپذیری برخی از مراتب واقعیت در قالب گزارههای زبانی و نیز همساننبودن مرتبة ادراکی گوینده و مخاطب در گزارههای وحیانی، امکان دستیابی به صدق این گزارهها را برای عموم انسانها با دشواری مواجه میکند. بر همین اساس نیز، به نظر ملاصدرا، نجات در پرتو عوامل دیگری چون عبودیت و بندگی امکانپذیر است.
فلسفه ملاصدرا
شهناز شایان فر؛ سیده زهرا حسینی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 77-86
چکیده
در طول تاریخ تفکر، برهان و شهود دو روش دستیابی به حقیقت تلقی شده است. در این راستا آنچه در وهلۀ اول اندیشمندان را به فکر واداشته این است که کدامیک از این دو طریق معتبرتر و کاربردیتر است. بررسی این دو روش نشان میدهد که، گرچه هر یک از آنها به تنهایی از مزایای خاصی برخوردار هستند، ولی در عین حال حصرنظر به یکی از دو روش برهان و شهود، ...
بیشتر
در طول تاریخ تفکر، برهان و شهود دو روش دستیابی به حقیقت تلقی شده است. در این راستا آنچه در وهلۀ اول اندیشمندان را به فکر واداشته این است که کدامیک از این دو طریق معتبرتر و کاربردیتر است. بررسی این دو روش نشان میدهد که، گرچه هر یک از آنها به تنهایی از مزایای خاصی برخوردار هستند، ولی در عین حال حصرنظر به یکی از دو روش برهان و شهود، در مسیر حقیقتیابی، چندان راهگشا نبوده، و توانایی حل بسیاری از معضلات فکری اندیشمندان را نداشته است. لذا تلفیق این دو روش مورد توجه برخی متفکران قرار گرفته است. در واقع این دسته از متفکران اسلامی، فلسفهای شهودی را ابزار کار خود قرار دادهاند، که از جملة آنان میتوان به ملاصدرا اشاره نمود. پرسش پایه این جستار عبارت است از: چگونه شهود ملاصدرا با فلسفة او سازگار است؟ در این مقاله ضمن اشاره به پارهای انتقادات در باب کاربرد شهود در فلسفه و پاسخ به آنها با توجه به نظام حکمت صدرایی نشان خواهیم داد که صدرا توانست به نحوی از شهود در فلسفه استفاده نماید که نه تنها به حیثیت تعقلی فلسفه خدشهای وارد نگردد، بلکه چنین کاربردی با تفکر فلسفی صدرایی کاملاً هماهنگ باشد.
فلسفه ملاصدرا
بتول طاهریان دهکردی؛ محمود شیخ الاسلامی؛ رجب اکبرزاده
چکیده
مباحث مربوط به مسئولیت اخلاقی گرچه مبحثی مشخصی در آثار ملاصدرا ندارد اما در لابهلای آثارش قابل مشاهده است. او با ابتکاراتی در زمینۀ اصالت وجود، تشکیک وجود، شئونات نفس و علت غایی، مسئولیت اخلاقی را دارای لوازمی میداند که عمل، عامل و اتحاد عمل، عامل و معمول را شامل میشود. عامل هم باید دارای شرایط ایجابی باشد، از جمله اختیار، قدرت ...
بیشتر
مباحث مربوط به مسئولیت اخلاقی گرچه مبحثی مشخصی در آثار ملاصدرا ندارد اما در لابهلای آثارش قابل مشاهده است. او با ابتکاراتی در زمینۀ اصالت وجود، تشکیک وجود، شئونات نفس و علت غایی، مسئولیت اخلاقی را دارای لوازمی میداند که عمل، عامل و اتحاد عمل، عامل و معمول را شامل میشود. عامل هم باید دارای شرایط ایجابی باشد، از جمله اختیار، قدرت و علم، و هم شرایط سلبی که عبارتند از جهل، کدورت معاصی، خبث نفس و تقلید. ملاصدرا عمل طبق مسئولیت اخلاقی را بر اساس علت غایی و علت فاعلی بیان کرده و همۀ افعال آدمی را اشتدادی دانسته که بهسوی غایت رهنمون است. انسان کَون جامعی است که شامل تجرد عقلی مثالی و مراتب جسمانی و پرتو تجلی ذات الهی است. در این نوشتار با روشی تحلیلیـتوصیفی، دیدگاه ملاصدرا را در مورد انسان و مسئولیتهای او در برابر خود، خدا و دیگران و نیز چگونگی ایجاد حس مسئولیت در انسان و عمل طبق آن بیان شده است. ملاصدرا معتقد است انسان حتی با علم حداقلی هم میتواند قوۀ شوقیه را تحریک کند، قوۀ شوقیه، احساس مسئولیت را در انسان ایجاد کرده و توسط اراده که تحت تسخیر عقل عملی است به مرتبۀ خلیفهاللهی دست مییابد. در نظام وحدت وجود، فاعلیت حقیقی به واجبالوجود اختصاص دارد و وجود هستی و حتی افعال بندگان، از جانب واجبالوجود افاضه شده و نسبت دادن فعل به ممکنات با توجه به قابلیت و مراتب آنان، با نسبت دادن همۀ موجودات به خدا منافات ندارد، پس انسان برای رسیدن به کمال مطلوب، از نظر اخلاقی مسئول است.
فلسفه ملاصدرا
زینب شکیبی
چکیده
در فلسفه مشائیان مسلمان، کندی و فارابی نگاهی نوافلاطونی به نحوه ارتباط نفس با بدن دارند و نحوه ارتباط مزبور را از سنخ رابطه صورت با ماده میپندارند ولی ابنسینا اگرچه در برخی مواضع این نوع نگاه به رابطه یاد شده را تأیید نموده است ولی با توجه به اینکه نفس ناطقه انسانی را محل دریافت معقولات کلی مجرّد میداند، از همین رو نفس را ذاتاً ...
بیشتر
در فلسفه مشائیان مسلمان، کندی و فارابی نگاهی نوافلاطونی به نحوه ارتباط نفس با بدن دارند و نحوه ارتباط مزبور را از سنخ رابطه صورت با ماده میپندارند ولی ابنسینا اگرچه در برخی مواضع این نوع نگاه به رابطه یاد شده را تأیید نموده است ولی با توجه به اینکه نفس ناطقه انسانی را محل دریافت معقولات کلی مجرّد میداند، از همین رو نفس را ذاتاً جوهری مجرد میپندارد و بر همین اساس نگاهش به نحوه ارتباط نفس با بدن آنستکه بدن نمیتوان محل برای نفس باشد و نفس در تشخصش وابسته به بدن بشود (آنچنانکه در خصوص صورت و ماده گفته میشود) بلکه بدن حداکثر میتواند ابزار و آلت برای تحقق برخی افعال نفس باشد. این دو نوع نگاه به نحوه تعامل نفس با بدن تا قبل از ملاصدرا پیرامون رابطه نفس با بدن در مشائیان مسلمان وجود دارد و البته غلبه با نگاه سینوی است. اما در حکمت متعالیه، مبتنی بر اتحادی دانستن رابطه ماده با صورت این انگاره شکل میگیرد که رابطه نفس با بدن از سنخ روابط اتحادی است و نه انضمامی. اما اینکه دقیقاً توضیح داده شود نفس با بدن به چه نحو رابطه اتحادی دارد در لسان ملاصدرا مغفول میماند و این حکیم زنوزی است که به این مهم پرداخته و توضیح میدهد مقصود از رابطه اتحادی نفس با بدن آنستکه بدن تجّلی مادی نفس است و نفس تجلی روحانی بدن و ایندو دو سر یک طیف هستند. زیرا انسانیت یک حقیقت ذوامراتب و مشکک است که جلوه مادی آن بدن و جلوه مجرد آن نفس است پس بدن همان نفس بصورت لابشرط است و نفس همان بدن بشرط لا (از نواقص و کاستیهای مادّی)است.
فلسفه ملاصدرا
سیدمحمدرضا حسینی
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، ، صفحه 87-96
چکیده
تهذیب نفس عبارت است از پاکیزه کردن، پاک نگه داشتن، تطهیر، پیراستن و آراستن برای رشد، تعالی و سعادت ابدی انسان، که مورد عنایت و توجه قرآن و روایات معصومین(ع) قرار دارد؛ گر چه طى کردن این مراتب به هدایت و ارشاد الهى مشروط بوده و شامل همه افراد نمىشود بلکه تنها شامل آن انسانی مىشود که خواست خدا به آن تعلق گرفته باشد. ما در این مقاله ...
بیشتر
تهذیب نفس عبارت است از پاکیزه کردن، پاک نگه داشتن، تطهیر، پیراستن و آراستن برای رشد، تعالی و سعادت ابدی انسان، که مورد عنایت و توجه قرآن و روایات معصومین(ع) قرار دارد؛ گر چه طى کردن این مراتب به هدایت و ارشاد الهى مشروط بوده و شامل همه افراد نمىشود بلکه تنها شامل آن انسانی مىشود که خواست خدا به آن تعلق گرفته باشد. ما در این مقاله با در نظر گرفتن دیدگاههای مختلفی که پیرامون تهذیب نفس ارائه شده است، جایگاه، هدف و عوامل تهذیب نفس در نگاه و اندیشۀ ملاصدرا را مورد بررسی قرار دادهایم. نتیجۀ پژوهش این است که عوامل متعددی مانند: قرآن، انبیا و راهنمایان، علم، عمل و عبادات و تأییدات الهی، در تهذیب نفس نقشی مهم و بهسزا ایفا میکنند. از جمله نافعترین تمرینها برای تهذیب نفس، عباداتی با هدف قطع توجه از غیر خدا به خداست، از اینرو با تحقیق از آثار ملاصدرا میتوان دریافت که تهذیب نفس در نظر ملاصدرا، از اهداف غائی بوده و موجبات تقرب الی الله را فراهم میسازد.
فلسفه ملاصدرا
فیض الله عابدینی؛ عباس جوارشکیان؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی
چکیده
از آنجا که یکی از بارزترین تمایزات اندیشه فلسفی سینوی و صدرایی، در محور بسیار مهم حرکت و بویژه حرکت جوهری است و میان رأی ابنسینا و صدرا در این بحث، تقابل کاملی وجود دارد، مقاله حاضر تلاش نموده است به این پرسش پاسخ دهد که ریشهها و مبانی نظری این اختلاف رأی چیست و کدام موضع و اصل فلسفی به چنین تقابلی دامن زده است؟ در قسمت نخست مقاله ...
بیشتر
از آنجا که یکی از بارزترین تمایزات اندیشه فلسفی سینوی و صدرایی، در محور بسیار مهم حرکت و بویژه حرکت جوهری است و میان رأی ابنسینا و صدرا در این بحث، تقابل کاملی وجود دارد، مقاله حاضر تلاش نموده است به این پرسش پاسخ دهد که ریشهها و مبانی نظری این اختلاف رأی چیست و کدام موضع و اصل فلسفی به چنین تقابلی دامن زده است؟ در قسمت نخست مقاله با مقایسه تحلیلی که از مسئله حرکت در اندیشه این دو فیلسوف نامآور انجام میشود، به اختلاف صدرا و ابنسینا در سه موضع اساسی پی میبریم: 1ـ تلقی وجودی صدرا از حرکت در مقابل نگرش ماهوی و مقولی ابنسینا؛ 2ـ توسعه قلمرو حرکت از جسم و جسمانیات به امور نفسانی و بهویژه نفس انسانی؛ 3ـ تغییر جایگاه بحث حرکت از طبیعیات فلسفه به مباحث امور عامه. با تحلیل و بررسی نکات یاد شده؛ بهویژه با تأمل در اشکالات ابنسینا بر حرکت جوهری، نتیجه نهایی حاصل از این پژوهش این است که اختلاف ایندو فیلسوف در مسئله حرکت جوهری، ریشه در مهمترین موضعگیری فلسفی ایشان دارد که همان اصالت وجود یا اصالت ماهیت است. بر این اساس، علیرغم انکارها و تشکیکهایی که از جانب برخی متفکرین در اصالت ماهوی بودن اندیشه ابنسینا مطرح شده، بر پایه این تحلیل فلسفی بهروشنی میتوان تلقی اصالت ماهوی او را، دستکم در بحث حرکت، نشان داد و به این تشکیکها پایان بخشید.
فلسفه ملاصدرا
سید ابوالقاسم حسینی کمار علیا؛ عسکری سلیمانی امیری
چکیده
معقولات که از نوع مفاهیم کلی هستند بر سه دسته تقسیم می شوند : معقول اول ، معقول ثانی منطقی و معقول ثانی فلسفی .پژوهش پیش رو با روشی تحلیلی و توصیفی در آراء علامه طباطبایی به این نتیجه رهنمون شد که ایشان معقول ثانی فلسفی را به مفاهیمی که عروض آنها ذهنی و اتصافشان خارجی تعریف کرده اند و نقش علم حضوری را در دست یابی به آن بر جسته می شمارند ...
بیشتر
معقولات که از نوع مفاهیم کلی هستند بر سه دسته تقسیم می شوند : معقول اول ، معقول ثانی منطقی و معقول ثانی فلسفی .پژوهش پیش رو با روشی تحلیلی و توصیفی در آراء علامه طباطبایی به این نتیجه رهنمون شد که ایشان معقول ثانی فلسفی را به مفاهیمی که عروض آنها ذهنی و اتصافشان خارجی تعریف کرده اند و نقش علم حضوری را در دست یابی به آن بر جسته می شمارند .علامه طباطبایی مفاهیمی ؛ چون وجود ، عدم وجوب وامکان و... را از این قبیل می دانند .ایشان برخی از مفاهیم را به صراحت از معقولات ثانیه بر شمر ده اند ؛ولی بر خی مفاهیم را هر چندتصریح به معقول ثانی بودن آن نکرده اند یا حتی تصریح به معقول اول بودن کرده اند ؛اما با توجه به مبانی ایشان می توان از این دسته به حساب آورد. از دیدگاه علامه طباطبایی معقول ثانی فلسفی ویژگی های متعددی دارد .مهمترین ویزگی این دسته از مفاهیم انتزاع از یافته های علم حضوری می باشد
فلسفه ملاصدرا
یحیی صباغچی؛ طیبه میر محمد حسینی
چکیده
یوهان گالتونگ، صلح پژوه شهیر نروژی، سه ضلع برای خشونت قائل است: مستقیم، ساختاری و فرهنگی. خشونت فرهنگی به نوعی از خشونت اطلاق میشود که در بستر یک فرهنگ مجاز شمرده شده و ارتکاب آن منفی و ناشایست به حساب نیاید و ضمناً زمینهساز یا توجیهگر سایر انواع خشونت باشد. در دیدگاه گالتونگ فرهنگ شامل ایدئولوژی، مذهب، زبان، هنر و ... است که در ...
بیشتر
یوهان گالتونگ، صلح پژوه شهیر نروژی، سه ضلع برای خشونت قائل است: مستقیم، ساختاری و فرهنگی. خشونت فرهنگی به نوعی از خشونت اطلاق میشود که در بستر یک فرهنگ مجاز شمرده شده و ارتکاب آن منفی و ناشایست به حساب نیاید و ضمناً زمینهساز یا توجیهگر سایر انواع خشونت باشد. در دیدگاه گالتونگ فرهنگ شامل ایدئولوژی، مذهب، زبان، هنر و ... است که در این نوشتار به تناسب نظام فکری صدرایی تنها به جنبههای الهیاتی فرهنگ میپردازیم و از جنبههای دیگر صرفنظر میکنیم. خشونت دینی گونهای از خشونت فرهنگی است که در آن یک «دین» به خشونت مشروعیت میبخشد. دیدگاه مرتکبان چنین خشونتی حق مطلق دانستن خود و باطل مطلق دانستن دیگران است که باعث مقدس شمرده شدن خشونت و عدم تحمل غیر میگردد. نوشتار حاضر بر آن است که نشان دهد در نظام فکری صدرایی، اصولی تأثیرگذار برای کاهش این نوع از خشونت وجود دارد. صدرالمتألهین در کنار رد کثرتگرایی معرفتی، معتقد است اکثر انسانها از نجات اخروی بهرهمند خواهند شد– که نوعی کثرتگرایی نجات شمرده میشود. چنین نگاهی با وسیعکردن دایره تحمل دیگران زمینه کاهش بسیاری از خشونتهای دینی و به تعبیر گالتونگ خشونتهای فرهنگی را فراهم میآورد. همچنین کرامت ذاتی که صدرالمتألهین برای انسان قائل است، مانعی استوار در برابر خشونت دینی به شمار میآید. به علاوه، رحمت واسعه الهی و خلیفة الله بودن انسان موجب میشود رحمت انسانها نسبت به مجموعه مخلوقات از غضبشان پیشی بگیرد و در نتیجه خشونت جای خود را به صلح و دوستی بدهد. قابل تحمیل نبودن دین هم از مبانی فکری صدرا در این زمینه است. این اصول را میتوان با استفاده از مبانی اصالت وجود، تشکیک در وجود، مساوقت وجود و خیر و نیز حرکت جوهری از آراء ملاصدرا برداشت کرد.
فلسفه ملاصدرا
محمد حسن صانعی پور
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 97-111
چکیده
اندیشمندان اسلامی، از فقها و متکلمان گرفته تا حکما و عرفا، توجه ویژه به آیات قرآنی داشته و هر کدام به قدر توان خود و با تکیه بر معارف و مبانی علوم تخصصی خود به تفسیر کلام الهی پرداخته و متون تفسیری گرانقدر و مختلفی را نگاشتهاند. اختلاف موجود ریشه در تعریف متفاوت آنان از تفسیر صحیح و معیار دارد. ملاصدرا، بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت ...
بیشتر
اندیشمندان اسلامی، از فقها و متکلمان گرفته تا حکما و عرفا، توجه ویژه به آیات قرآنی داشته و هر کدام به قدر توان خود و با تکیه بر معارف و مبانی علوم تخصصی خود به تفسیر کلام الهی پرداخته و متون تفسیری گرانقدر و مختلفی را نگاشتهاند. اختلاف موجود ریشه در تعریف متفاوت آنان از تفسیر صحیح و معیار دارد. ملاصدرا، بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت متعالیه، نیز با تکیه بر دو مشرب مشائی و اشراقی تفسیر قرآن کریم نگاشته است. این مقاله بر آن است تا تبیین ملاصدرا از تفسیر صحیح و مفسر معیار را استخراج کند. وی در قرآنپژوهی خود بر این باور است که مفسر با تکیه بر استدلال و برهان عقلانی از یک طرف و بهرهگیری از مجاهدات نفسانی و اشراقات قلبی میتواند به ملکوت و غیب الهی متصل شود و اشارات عرشی و فیوضات ربانی را در آینة قلب خود مشاهده کند و به مرتبة مکاشفه و رسوخ در علم برسد و معانی آیات الهی را دریافت کند. این دو مقوله در متن تفسیر ملاصدرا با تعبیر «هدایة عقلیة» و «لمعة اشراقیة» بیان شدهاند. وی معتقد است که نفس مفسر قرآن با گذر از قوة فکر و مجهزشدن به قوة حدس و سپس با شدت در قوة حدس میتواند به مدارج بالاتری از قوا دست یازد؛ قوهای که در نوع کمالی آن قوة قدسیه نامیده میشود. ملاصدرا شدت در حدس و قوة قدسیه را علاوه بر نفس شریف انبیا (ع) برای مفسران غیرنبی ـ به شرط مواظبت از نفس و رفع موانع و حجابهای نفسانی و اشتعال کبریت نفس به انوار ملکوتی ـ نیز قائل است. وی تفسیر خود را محصول چنین فرایندی و فیوضات ربانی بر قلب خودش میداند.
میکائیل نوروزی؛ علیرضا افضلی؛ مهدی سپهری
چکیده
خطمشی گذاری جهت تغییر رفتار انسانها در حوزههای مختلف بهداشت، آموزش، محیط زیست، اقتصادی، فرهنگی و... از دغدغههای اصلی خطمشیگذاران در سطح جامعه است. از اینرو به طور کلی سه رویکرد جهت نیل به این امر پیش گرفته میشود؛ رویکردهای قانونی، آموزشی و رفتاری. در این بین عمدتاً دو رویکرد قانونی و آموزشی به کار گرفته میشود ...
بیشتر
خطمشی گذاری جهت تغییر رفتار انسانها در حوزههای مختلف بهداشت، آموزش، محیط زیست، اقتصادی، فرهنگی و... از دغدغههای اصلی خطمشیگذاران در سطح جامعه است. از اینرو به طور کلی سه رویکرد جهت نیل به این امر پیش گرفته میشود؛ رویکردهای قانونی، آموزشی و رفتاری. در این بین عمدتاً دو رویکرد قانونی و آموزشی به کار گرفته میشود و رویکرد رفتاری در امر سیاستگذاری مغفول است. در این راستا مدلهای رفتاری گوناگونی توسط اندیشمندان غربی و اسلامی جهت تبیین رفتار انسان ارائه شده است. در این مقاله مدل رفتاری انسان از منظر حکمت اسلامی و براساس اندیشههای علامه طباطبایی تبیین شده است. به عبارت دیگر، سعی شده با مرور اندیشههای علامه طباطبایی فهرستی از عوامل مؤثر بر رفتار انسان تهیه شود و بر اساس آنها مدلی ارائه شود. مسئله اصلی این پژوهش، پرسش از عوامل مؤثر بر رفتار انسان در قالب یک مدل مفهومی از منظر علامه طباطبایی است. مطابق مدل نهایی عوامل بیرونیِ محیطی (معماری و جغرافیا) و اجتماعی (عادات و هنجارهای اجتماعی) در کنار عوامل درونی مانند ملکات نفس، مزاج، قوای نفس، وراثت بر ادراکات انسان اثرگذار است و تمام ادراکات و عوامل آن نیز ذیل سیطرۀ توجه نفس، منجر به اراده و صدور فعل میشوند. در پایان مقاله بهعنوان نمونه به برخی از دلالتهای آن در تبیین رفتار عموم افراد و خطمشیگذاری عمومی اشاره شده است.
فلسفه ملاصدرا
محمدکاظم فرقانی؛ امیر راشدی نیا
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 101-116
چکیده
ملاصدرا در آثار مختلف خود تقریرات مختلفی از رابطة شناخت خداوند و شناخت نفس ارائه کرده است. بنا بر احصای انجامشده تعداد این تقریرها به ده تقریر بالغ میشود که عبارتاند از: تقریر مثال و صورت، تقریر انسان کامل، تقریر لُبّ لُبّ قشر انسانی، تقریر عبودیت، تقریر تجرد نفس، تقریر لا مؤثر فی الوجود الاّ الله، تقریر عقل اول، تقریر سیر تکاملی ...
بیشتر
ملاصدرا در آثار مختلف خود تقریرات مختلفی از رابطة شناخت خداوند و شناخت نفس ارائه کرده است. بنا بر احصای انجامشده تعداد این تقریرها به ده تقریر بالغ میشود که عبارتاند از: تقریر مثال و صورت، تقریر انسان کامل، تقریر لُبّ لُبّ قشر انسانی، تقریر عبودیت، تقریر تجرد نفس، تقریر لا مؤثر فی الوجود الاّ الله، تقریر عقل اول، تقریر سیر تکاملی انسان، تقریر شناخت عالَم و تقریر وجود رابط. نخست، به نظر میرسد این تقریرات بیانهای مستقل از یکدیگر در تفسیر عبارت «من عرف نفسه عرف ربه» باشد. با بررسی این تقریرات از جنبة حضوری یا حصولیبودن شناخت و همچنین یگانگی یا دوگانگی شناخت نفس و شناخت خداوند، این ده تقریر به تقریر وجود رابط بازمیگردد. بنابراین، این تقریرات که در ابتدا غیرمرتبط با یکدیگر به نظر میرسند، با بررسی انجامشده، در واقع بیانگر وجوه مختلف از یک تقریر خواهند بود.
فلسفه ملاصدرا
عبداله صلواتی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 101-114
چکیده
طرح سیستمی ایدة نامتناهی در تفکر فلسفی یونان به چشم نمیخورد. در جهان اسلام نیز تا پیش از شیخ اشراق، نامتناهی عدّی و مدّی در دو قلمرو کم (به نحو بالذات) و قوا (به نحو بالعرض) جریان داشتند؛ ابوالبرکات بغدادی و پس از او سهروردی نامتناهی را بر صفات خدا اطلاق و یگانگیای میان کمال خدا و نامتناهی برقرار کردند. پرسشهای پایة نگارنده در این ...
بیشتر
طرح سیستمی ایدة نامتناهی در تفکر فلسفی یونان به چشم نمیخورد. در جهان اسلام نیز تا پیش از شیخ اشراق، نامتناهی عدّی و مدّی در دو قلمرو کم (به نحو بالذات) و قوا (به نحو بالعرض) جریان داشتند؛ ابوالبرکات بغدادی و پس از او سهروردی نامتناهی را بر صفات خدا اطلاق و یگانگیای میان کمال خدا و نامتناهی برقرار کردند. پرسشهای پایة نگارنده در این جستار عبارتاند از: ملاصدرا چه تبیین فلسفیای از نامتناهی عرضه کرد؟ و محصول پذیرش خصیصة نامتناهی در فلسفهاش چیست؟ برونداد این پژوهش نیز به این قرار است: در تفکر فلسفی ملاصدرا، نامتناهی به لحاظ معناشناختی، مشتمل بر معانیای همانند نامتناهی صفتی، نامتناهی وجودی و فوق نامتناهی وجودی است و نامتناهی به لحاظ وجودشناختی به وجود خدا موجود است. همچنین، اثبات وحدت شخصی وجود، تبیین فلسفی مالکیت خدا بر قلبها و تصرف در آنها و الهیات ایجابی ـ سلبی برخی از کارکردهای نامتناهی در سه حوزة مابعدالطبیعه، الهیات و انسانشناسی در فلسفة صدرایی است.
فلسفه ملاصدرا
شمس الله سراج؛ حسین امین پرست
چکیده
یکی از مبانی ملاصدرا برای اثبات معاد جسمانی انسان، توجه به جایگاه قوه خیال است. او با تشریح ماهیت قوه خیال، به لزوم تداوم حیات آن پس از مرگ اعتقاد دارد. از کارکردهای اساسی قوه خیال، تصور ذات جسمانی انسان در عالم برزخ است؛ علمی که به اعتقاد ملاصدرا، معاد روحانی در آن محقق میگردد. عدهای بر این باورند که ملاصدرا کارکرد و نقش قوه خیال ...
بیشتر
یکی از مبانی ملاصدرا برای اثبات معاد جسمانی انسان، توجه به جایگاه قوه خیال است. او با تشریح ماهیت قوه خیال، به لزوم تداوم حیات آن پس از مرگ اعتقاد دارد. از کارکردهای اساسی قوه خیال، تصور ذات جسمانی انسان در عالم برزخ است؛ علمی که به اعتقاد ملاصدرا، معاد روحانی در آن محقق میگردد. عدهای بر این باورند که ملاصدرا کارکرد و نقش قوه خیال در عالم برزخ را به عرصه محشر و روز قیامت نیز تعمیم داده است و خَلق بدن اخروی توسط قوه خیال و با ابتکار نفس انجام میگیرد، در نتیجه جسم مد نظر ملاصدرا معاد جسمانی، یک جسم مثالی است و بنابراین با ادله نقلی سازگاری ندارد. ملاصدرا با اظهار تعجب از این برداشت، مخالفت خود را با حشر ابدان اخروی در قالب بدنی مثالی بیان کرده و با تمایز نهادن میان کارکرد قوه خیال در عالم برزخ و عرصه قیامت، به حشر ابدان از قبور و دمیده شدن ارواح در آنها توسط ملائکه معتقد است. این پژوهش با اقامه براهین عقلی و استناد به برخی از عبارات ملاصدرا، اثبات نموده که کارکرد قوه خیال در عالم برزخ، متمایز از کارکردش در عرصه قیامت است و نمیتواند نقشی در خلق بدن اخروی داشته باشد.
فلسفه ملاصدرا
علیرضا فارسی نژاد؛ امید ارجمند
چکیده
ملاصدرا در برخی آثار خود مدعی است که میان قول به اتحاد حقیقت وجود و اختلاف مراتب آن در حکمت متعالیه با قول به اختلاف حقایق وجودی در حکمت مشاء، تخالفی نیست. نوشتار حاضر با هدف بررسی و تبیین این ادعا، به روش تحلیلیـانتقادی به تحقیق پرداخته است. مشائیان سه قسم تمایز را برشمردهاند؛ تمایز به تمام ذات، تمایز به جزء ذات و تمایز به عوارض ...
بیشتر
ملاصدرا در برخی آثار خود مدعی است که میان قول به اتحاد حقیقت وجود و اختلاف مراتب آن در حکمت متعالیه با قول به اختلاف حقایق وجودی در حکمت مشاء، تخالفی نیست. نوشتار حاضر با هدف بررسی و تبیین این ادعا، به روش تحلیلیـانتقادی به تحقیق پرداخته است. مشائیان سه قسم تمایز را برشمردهاند؛ تمایز به تمام ذات، تمایز به جزء ذات و تمایز به عوارض ذات، که اختلاف حقایق وجوی را نمیتوان در هیچ کدام از این سه دسته قرار داد. از اینرو برای تبیین اختلاف حقایق وجودی به سراغ نوع چهارم تمایز، یعنی تمایز تشکیکی میرویم. ابنسینا تشکیک در ماهیت را ابطال کرده و بهصورت صریح به تشکیک در وجود نپرداخته است. اما تصریحات وی به مباحثی همچون شدت و ضعف وجود و رابطه علی و معلولی وجودات، مؤید این مطلب است که برای تبیین اختلاف حقایق وجودی، میتوان تشکیک خاصی وجود را به ابنسینا نسبت داد. پس میتوان گفت ادعای ملاصدرا مبنی بر عدم تخالف میان نظریه اختلاف حقایق وجودی مشائیان و رأی خودش، یعنی اتحاد حقیقت وجود و اختلاف مراتب آن (تشکیک خاصی وجود)، ادعای درستی است و بلکه میتوان ادعا کرد که میان این دو نظریه عینیت برقرار است.
فلسفه ملاصدرا
محمد سعیدی مهر
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1393، ، صفحه 109-123
چکیده
بر اساس یک تفسیر حداکثری از نظریة وجود ذهنی میتوان این نظریه را مشتمل بر سه رکن دانست: 1. در موارد علم حصولی امری (یا صورتی) در ذهنِ (نفس) عالِم وجود مییابد؛ 2. حقیقت علم حصولی چیزی جز همان صورت موجود به وجود ذهنی نیست؛ 3. صورت موجود در ذهن به گونهای مطابق با معلوم خارجی است (واقعنمایی علم). در این مقاله تفسیری از دیدگاه ملاصدرا که ضمن ...
بیشتر
بر اساس یک تفسیر حداکثری از نظریة وجود ذهنی میتوان این نظریه را مشتمل بر سه رکن دانست: 1. در موارد علم حصولی امری (یا صورتی) در ذهنِ (نفس) عالِم وجود مییابد؛ 2. حقیقت علم حصولی چیزی جز همان صورت موجود به وجود ذهنی نیست؛ 3. صورت موجود در ذهن به گونهای مطابق با معلوم خارجی است (واقعنمایی علم). در این مقاله تفسیری از دیدگاه ملاصدرا که ضمن پذیرش رکن نخست با رکن دوم مخالفت میورزد تشریح و سپس بررسی میشود. این تفسیر، که میتوان آن را به دلیل تفکیک میان حقیقت علم و وجود ذهنی «تفسیر تجزیهگرا» نامید، از سوی استاد جوادی آملی ارائه شده که مدعی تغایر میان وجود حقیقی علم از یک سو، و وجود ذهنی و ظلّی معلوم در ذهن از سوی دیگر است. از آنجا که مخالفت با رکن دوم پیش از ملاصدرا نیز دارای سابقه است بهمنزلة زمینة تاریخی بحث دو نظریة دیگر نیز بررسی میشوند. نظریة اول از آنِِ فخررازی است که هر چند به وجود صورتهای ذهنی معترف است حقیقت علم را همان صورت ذهنی نمیداند. نظریة دوم از سوی فاضل قوشچی ارائه شده که طبق آن حقیقت علم امری قائم به ذهن و موجود به وجود خارجی است که با معلوم که امری حاصل در ذهن و موجود به وجود ذهنی است مغایر است. نتیجة کلی بررسی این نظریات آن است که هر سه با اشکالات یا دستکم ابهامات قابل توجهی مواجهاند.
فلسفه ملاصدرا
سعدی صفاری؛ رضا رسولی شربیانی؛ مرضیه اخلاقی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، ، صفحه 111-124
چکیده
مسئلة رابطه و تاثیر مرگ و جاودانگی بر معنای زندگی در آثار متفکرانی چون تولستوی و ملاصدرا بهعنوان یکی از مسائل بنیادی مورد توجه بوده است. تولستوی که زمانی احساس پوچی میکرد، تصمیم گرفت راه حلی بیابد. او پس از سفرهای متعدد و مطالعة علوم مختلف و بهویژه کنکاش در زندگی و احوالات گروههای مختلفی از مردم، اعم از پوچگرایان و کسانی که ...
بیشتر
مسئلة رابطه و تاثیر مرگ و جاودانگی بر معنای زندگی در آثار متفکرانی چون تولستوی و ملاصدرا بهعنوان یکی از مسائل بنیادی مورد توجه بوده است. تولستوی که زمانی احساس پوچی میکرد، تصمیم گرفت راه حلی بیابد. او پس از سفرهای متعدد و مطالعة علوم مختلف و بهویژه کنکاش در زندگی و احوالات گروههای مختلفی از مردم، اعم از پوچگرایان و کسانی که زندگی را معنادار میدانند، به این نتیجه رسید که لازمة معنادار بودن زندگی، جاودانه بودن انسان است وگرنه سعادت و بامعنا بودن زندگی توهم و خیالی بیش نخواهد بود. این نتیجه حاصل استقرا و مطالعه در زندگی مردم است نه حاصل یک نظام فلسفی نظاممند. در آن سو، ملاصدرا با توجه به نظام فلسفی خاص خود که بر اساس مبانی و اصول نظاممندی طراحی شده، اثبات میکند که انسان جسمانیة الحدوث و روحانیة البقا است و نفس و بدن رابطة اتحادی دارند. نفس انسان بهواسطة اتحاد با ادراکات و تأثیرپذیری از فضایل اخلاقی و انجام دستورات شریعت، سعه وجودی پیدا کرده و بهتدریج به تجرد، روحانیت و جاودانگی میرسد. هدف نهایی و حقیقی از زندگی انسان رسیدن به مبدأ هستی است و چون مبدأ هستی نهایت ندارد، پس انسان در صورتی میتواند در مسیر هدف و معنای زندگی گام بردارد که جاودانه باشد. بنابراین، با اثبات عالم برزخ و قیامت سیر انسان را بینهایت میداند. این تفسیر از زندگی و مرگ نهتنها ترسناک نیست و باعث پوچی نمیشود بلکه موجب پویایی، امید، آرامش و معناداری زندگی میگردد.
فلسفه ملاصدرا
محمود صیدی؛ هادی هاشمی
دوره 6، شماره 2 ، خرداد 1397، ، صفحه 121-131
چکیده
حادث یا قدیم بودن قرآن و صفت کلام الهی قدیمیترین بحث الهیاتی در عالم اسلام است که وجه تسمیۀ علم کلام نیز به همین جهت است. با توجه به اینکه اشاعره صفات خداوند را قدیم میدانستند، حادث بودن صفت کلام و قرآن را منکر گشتند. اشاعره استدلالهای متعددی در اثبات قدیم بودن قرآن از جهت کلام نفسی، دارا بودن همۀ صفات کمالی برای خداوند در ازل، ...
بیشتر
حادث یا قدیم بودن قرآن و صفت کلام الهی قدیمیترین بحث الهیاتی در عالم اسلام است که وجه تسمیۀ علم کلام نیز به همین جهت است. با توجه به اینکه اشاعره صفات خداوند را قدیم میدانستند، حادث بودن صفت کلام و قرآن را منکر گشتند. اشاعره استدلالهای متعددی در اثبات قدیم بودن قرآن از جهت کلام نفسی، دارا بودن همۀ صفات کمالی برای خداوند در ازل، خطابات قرآنی و سابق بودن کلام خداوند اقامه مینمایند. با وجود این، اثبات کلام نفسی منجر به تعدد قدما و حلول امور نفسانی در ذات خداوند میشود و لازمۀ حادث نبودن صفات خداوند، قدیم بودن آنها نیست بلکه صفات خداوند اتحاد مصداقی و اختلاف مفهومی دارند. در برخی از آیات قرآنی جبرئیل از جانب خداوند پیامبران را مورد خطاب قرار میدهد. لذا طرف خطاب هنگام وحی همیشه قدیم نیست. با توجه به تشکیکی بودن صفت کلام مانند صفات دیگر، کلام ذاتی مقدم بر فعلی و مجردات سابق بر مراتب مادی و لفظی کلام هستند.
دوره 1، شماره 1 ، آذر 1391، ، صفحه 85-94
چکیده
اشکال ربط سیال به ثابت از پیچیدهترین مسائل فلسفة اسلامی میباشد. ملاصدرا همچون فلاسفة قبل از خود به حل این معضل پرداخته است. صدرا جوابهای متعددی به این اشکال داده است. پاسخ اول ملاصدرا عبارت است از اینکه، تغیّر، علتی سوای وجود شیء، نمیخواهد. زیرا تغیّر، ذاتی شیء میباشد و ذاتی هم علت ندارد. پاسخ دوم بدین نحو است که، ...
بیشتر
اشکال ربط سیال به ثابت از پیچیدهترین مسائل فلسفة اسلامی میباشد. ملاصدرا همچون فلاسفة قبل از خود به حل این معضل پرداخته است. صدرا جوابهای متعددی به این اشکال داده است. پاسخ اول ملاصدرا عبارت است از اینکه، تغیّر، علتی سوای وجود شیء، نمیخواهد. زیرا تغیّر، ذاتی شیء میباشد و ذاتی هم علت ندارد. پاسخ دوم بدین نحو است که، بر اساس تقسیمات وجودی، هر قسمی فی نفسه ثابت میباشد، ولی در مقایسه اقسام با یکدیگر، ثبات و سیال شکل میگیرد و آنچه که علت افاضه میکند شیء فی نفسه میباشد. در این مقاله به نقد و بررسی این دو پاسخ پرداخته میشود و در ادامه مبانی حرکت از منظر صدرالمتألهین مطرح میشود. سرانجام بر اساس این مبانی، دو پاسخ نهایی میتوان مطرح کرده: بنابر اصالت وجود، افراد ماهیت در خارج به نحو بالقوه و به وجود جمعی موجود هستند. بنابراین، آنچه که در خارج تحقّق دارد و بالطبع معلول واقع میشود یک فرد میباشد نه افراد بالفعل؛ براساس حرکت جوهری، هر موجود مادی، دارای یعد چهارمی است. شکلگیری حرکت در ذهن انسان، به خاطر عدم ادراک ذهنی بعد چهارم شیء میباشد. علل مجرده که احاطة علمی بر اشیاء مادی مادون خود دارند، بعد چهارم شی را نیز درک میکنند. پس اشیا مادی نسبت به ذهن انسانی متحرک میباشند ولی نسبت به علل مجرده عین ثبات و سکون میباشد. با این مبنا، تناقض ظاهری بین دو نظریه ثبات و سیلان عالم ماده از منظر ملاصدرا، برطرف میشود
حسن عباسی حسین آبادی
دوره 2، شماره 1 ، آذر 1392، ، صفحه 85-98
چکیده
در گفتمان فلسفی نوصدرایی، در سه زمینة صوری، روشی، و محتوایی، دگرگونی روی داده است. در فلسفۀ ملا هادی سبزواری نیز در این زمینهها دگرگونی و تجدّدی روی داده که بر این اساس، او را آغازگر جنبش فلسفی نوصدرایی معرفی میکنیم. سیر اندیشة او در مسیر حکمت صدرایی بوده و در مواردی با ملاصدرا اختلاف نظر داشته؛ اما ابداعاتی نیز در اندیشۀ او ...
بیشتر
در گفتمان فلسفی نوصدرایی، در سه زمینة صوری، روشی، و محتوایی، دگرگونی روی داده است. در فلسفۀ ملا هادی سبزواری نیز در این زمینهها دگرگونی و تجدّدی روی داده که بر این اساس، او را آغازگر جنبش فلسفی نوصدرایی معرفی میکنیم. سیر اندیشة او در مسیر حکمت صدرایی بوده و در مواردی با ملاصدرا اختلاف نظر داشته؛ اما ابداعاتی نیز در اندیشۀ او وجود دارد. در ساختار صوری و روشی، استفادۀ او از منطق و سبک نگارش شرح منظومه، با توجّه به شرایط اجتماعی و نیاز زمان، بیان کنندة تجدّد در ساختار اندیشة اوست. او، بخش نخست مهمترین کتاب خود را به منطق اختصاص داده؛ در حالی که ملاصدرا از منطق سخن نگفته است. در زمینة محتوا نیز در مبحث علم، اتحاد عاقل و معقول، ترکیب مادّه و صورت، ادراک کلیّات عقلی، حدوث و ... اختلاف نظرهایی میان او با ملاصدرا وجود دارد. بر این اساس، در این مقاله، ضمن بررسی زمینههای مختلف اندیشة حکیم سبزواری، تجدّد و دگرگونیها را بیان میکنیم؛ و با دلایلی او را به عنوان آغازگر جنبش نوصدرایی معرفی میکنیم؛ جنبشی که پس از سبزواری، به دست علامة طباطبایی استحکام یافت.
فلسفه ملاصدرا
اعظم قاسمی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 87-98
چکیده
علیت در فلسفة غرب و فلسفة اسلامی در دو حوزة مابعدالطبیعه و طبیعیات مطرح میشود اما در فلسفة اسلامی به تبیین مابعدالطبیعی علیت اهمیت فراوان داده شده است. در غرب با فلسفة تجربی و انتقادات هیوم و در نهایت با فلسفة کانت که معرفت متافیزیکی را امکانناپذیر اعلام کرد، تبیین و تحلیل مابعدالطبیعی علیت بهکنار رفت؛ هر چند بهطور کامل از بین ...
بیشتر
علیت در فلسفة غرب و فلسفة اسلامی در دو حوزة مابعدالطبیعه و طبیعیات مطرح میشود اما در فلسفة اسلامی به تبیین مابعدالطبیعی علیت اهمیت فراوان داده شده است. در غرب با فلسفة تجربی و انتقادات هیوم و در نهایت با فلسفة کانت که معرفت متافیزیکی را امکانناپذیر اعلام کرد، تبیین و تحلیل مابعدالطبیعی علیت بهکنار رفت؛ هر چند بهطور کامل از بین نرفته است. بهتبع این تغییر، اثبات خداوند از طریق اصل علیت نیز خدشهدار میشود. اما در فلسفة اسلامی و بهویژه فلسفة صدرایی این اصل بهاعتبار و قوت خود باقی است. در این مقاله ابتدا به تحلیل مفهوم علیت از نظر استاد مطهری و هیوم، سپس به بررسی تفاوت دیدگاههای ایندو متفکر در اینباره و در پایان به جمعبندی این دیدگاهها و نتیجهگیری پرداختهایم. استاد مطهری بر مبنای اصل رکین اصالت وجود و با عنایت به مباحث متفکران غربی، نگاهی نو به حکمت متعالیه افکنده و به اثبات عقلی اصل ضرورت و سنخیت علّی و معلولی پرداخته است و آن را اصلی واقعی و خارجی میداند؛ اما هیوم با تبیین تجربی اصل علیت تیشه به ریشة اصل ضرورت و سنخیت زده و علیت را امری ذهنی تلقی میکند. در عین حال، به برخی انتقادات هیوم در باب علّیت طبیعی نمیتوان پاسخی درخور داد و این اشکالات همچنان چشم بهراه پاسخهای جدید است.