دوره 1، شماره 1 ، آذر 1391، ، صفحه 1-6
دوره 1، شماره 2 ، خرداد 1392، ، صفحه 1-6
دوره 2، شماره 1 ، آذر 1392، ، صفحه 1-6
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، ، صفحه 1-6
فلسفه ملاصدرا
محمد دانش نهاد؛ محمد حسن وکیلی
چکیده
وحدت شخصی وجود یکی از نظریات اساسی و چالشبرانگیز در حوزه تبیین نحوه ارتباط خداوند با مخلوقات است. مدعای این تحقیق آن است که تنها از طریق حمل محیط و محاط میتوان به تبیین صحیح این نظریه پرداخت؛ به گونهای که نه همهخدایی لازم آید و نه شأن مخلوقات و خداوند متعال به یکدیگر سرایت کند. ارکان این حمل متشکل از سه ضلع محیط، محاط و احاطه است. ...
بیشتر
وحدت شخصی وجود یکی از نظریات اساسی و چالشبرانگیز در حوزه تبیین نحوه ارتباط خداوند با مخلوقات است. مدعای این تحقیق آن است که تنها از طریق حمل محیط و محاط میتوان به تبیین صحیح این نظریه پرداخت؛ به گونهای که نه همهخدایی لازم آید و نه شأن مخلوقات و خداوند متعال به یکدیگر سرایت کند. ارکان این حمل متشکل از سه ضلع محیط، محاط و احاطه است. وجود محیط باید در عین بساطت از سعه برخوردار باشد تا کثرت بلاضم ضمیمه در آن معنای محصلی یابد و وجود محاط در عین واقعی بودن باید غیراستقلالی باشد. در چنین حالتی احاطه میان محیط و محاط ارتباط برقرار مینماید و کثرات بدون آنکه نیازی به استقلال داشته باشند، دارای نفسالامر و اموری حقیقی خواهند بود، بدون آنکه خللی در دایره احاطه خداوند بر مخلوقات صورت پذیرد. دو چالش اساسی در باب وجود رابطی محاط پدید آمده که با توجه به شاخصههای حمل محیط و محاط بدان پاسخ داده شده است. از جمله خصوصیات این حمل نسبتهای متفاوت محیط و محاط با یکدیگر است؛ به گونهای که در عین دور بودن محاط از محیط میتوان محیط را نسبت به محاط در همان نزدیک تصور کرد. ادبیات حمل محیط و محاط از مواردی است که در آیات و روایات در تصویر رابطه خلق و حق بدان تصریح شده است که به برخی از آنها اشاره میشود.
فلسفه ملاصدرا
محمد اسماعیل عبداللهی؛ حسن رمضانی
چکیده
به منظور فهم، استنباط و ابلاغ پیامهای باطنی و عرفانی اسلام در مقیاس تمدنی، ضروری است تا نگرش سیستمی در ساحت باطنی اسلام و نظام عرفانی دین تحقق پیدا کند تا در فضای مطالعه، مقایسه و رقابت، کارآمدی و اثربخشی عرفان اسلامی در صحنه مدیریت زندگی اجتماعی بشر به شایستگی جلوه نماید. این تحقیق از نوع پژوهشهای توسعهای و با بهرهگیری ...
بیشتر
به منظور فهم، استنباط و ابلاغ پیامهای باطنی و عرفانی اسلام در مقیاس تمدنی، ضروری است تا نگرش سیستمی در ساحت باطنی اسلام و نظام عرفانی دین تحقق پیدا کند تا در فضای مطالعه، مقایسه و رقابت، کارآمدی و اثربخشی عرفان اسلامی در صحنه مدیریت زندگی اجتماعی بشر به شایستگی جلوه نماید. این تحقیق از نوع پژوهشهای توسعهای و با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی، به اثبات فرضیه «وجودِ سیستمِ کاربردی عرفان اجتماعی اسلام» پرداخته است تا از این طریق کارآمدی عرفان را در میدان رقابتهای عمومی و در حیات اجتماعیِ بشر ثابت کند. عرفان اجتماعی، شاخهای از عرفان کاربردی است که معنویت سلوکی را از حوزه زندگی فردی به حوزه مدیریت زندگی جمعی بسط داده و سلوک عمومی در صحنه اجتماعی را متبلور ساخته است. منشأ و خاستگاه اولیه عرفان اجتماعی، اسلام و آموزههای اسلامی است و موضوع عرفان اجتماعی، وجود حق تعالی است به لحاظ ظهور و تجلیات اسماء کلیه الهیّه در هستی به قدر طاقت بشری. هدف نهایی عرفان اجتماعی، زمینهسازی شهود خداوند است که از رهگذر فنای مطلق انسان و باقی ماندن به بقاء الله حاصل میشود و هدف اولیه و میانی عرفان، زمینهسازی شهود ارتباطات شبکه هستی و رسیدن به اسرار عالم و دستگیری از دیگران و رساندن به حقیقت مطلق هستی است.
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا ارشادینیا
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 7-22
چکیده
تأویل در حوزة معرفتشناسی دینی، کلامی، فلسفی و عرفانی از واژههای پرکاربرد و پرتأثیر است. حکمای متعالی و عرفای محقق قلمرو تأویل را به حوزة هستیشناسی نیز مرتبط دانسته و سرچشمة تأویل در حوزة الفاظ و مفاهیم را در این مبدأ مستقر دیدهاند. بیان ربط این دو حوزه از اهداف مهم حکمای متعالی در تفسیر متون دینی است که پیشاپیش سبب زدودن شبهات ...
بیشتر
تأویل در حوزة معرفتشناسی دینی، کلامی، فلسفی و عرفانی از واژههای پرکاربرد و پرتأثیر است. حکمای متعالی و عرفای محقق قلمرو تأویل را به حوزة هستیشناسی نیز مرتبط دانسته و سرچشمة تأویل در حوزة الفاظ و مفاهیم را در این مبدأ مستقر دیدهاند. بیان ربط این دو حوزه از اهداف مهم حکمای متعالی در تفسیر متون دینی است که پیشاپیش سبب زدودن شبهات نیز میشود. برجستهسازی مقصود و همگرایی این دانایان در منظور از تأویل شایسته و بیان زیرنهاد آن، همسانبودن کتاب تدوین و کتاب تکوین در نیاز به کاربرد تأویل برای راهیابی به حقیقت موجودات و تأثیر منحصربهفرد نگاه یگانهانگار به هستی و فراسو قراردادن آموزههای دینی، همانند ظاهر و باطن، از اهم مقاصدی است که در این نوشتار برای شفافسازی فرایند تأویل دنبال میشود. همچنین، بیاساسبودن ادعای ظاهرگرایان در نفی مطلق تأویل و اتهام تأویلگرایی گزافهمحور علیه رقیبان خود رهاورد ارزشمند این تبیین است. تاریخ ممتد ظاهرگرایی گواه حملات پرتعصب و مجادلات اشباع از تصلب در برابر اعمال قواعد عقلی و شهودی در فهم مقاصد ژرف ظواهر متون دینی است. دامنة شبهههای ظاهرگرایان از منع مطلق تأویل تا تحریف مفهوم و مصداق آن گسترده است، اما ساختار ادبیات متون دینی آنها را به گذر از ظاهر و ارادة معنای غیرلغوی و دستور زبانی و کاربرد تأویل ناگزیر کرده است. بیش از همه، حکمت متعالیه آماج اتهامات بیاساس این گروه است و ایجاب میکند با نگاهی همهجانبه در قلمرو لفظ و معنا، و در ساحت کتاب تدوین و تکوین، سیر کاربرد تأویل در سنت و سیرة حکمت متعالیه در مواجهه با متون دینی بررسی شود. در این پردازش طرح بدیع حکمت متعالیه یعنی جمع بین بقای الفاظ بر معنای ظاهری و گذر به باطن معنا، در مواجهه با متون دینی محسوس، و کارامدی این روش برای دستیابی به ژرفای آموزههای خردپرور دینی ملموس است.
فلسفه ملاصدرا
فریبرز احمدی نژاد؛ مرضیه اخلاقی؛ سید علی علم الهدی؛ افلاطون صادقی
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 7-23
چکیده
پیامبرشناسی در حکمت متعالیه متمایز از دیگر نظرها و مکاتب است. ملاصدرا اگرچه بسان سایر متفکران پیامبر را از نوع بشر میداند، اما از سوی دیگر، بر پایة حرکت جوهری استدلال میکند که پیامبر از جایگاهی برخوردار میشود که با انسانهای دیگر قیاسناپذیر است. در همین زمینه، سؤال اصلی نگارنده این است که شباهتها و تفاوتهای پیامبر ...
بیشتر
پیامبرشناسی در حکمت متعالیه متمایز از دیگر نظرها و مکاتب است. ملاصدرا اگرچه بسان سایر متفکران پیامبر را از نوع بشر میداند، اما از سوی دیگر، بر پایة حرکت جوهری استدلال میکند که پیامبر از جایگاهی برخوردار میشود که با انسانهای دیگر قیاسناپذیر است. در همین زمینه، سؤال اصلی نگارنده این است که شباهتها و تفاوتهای پیامبر اسلام (ص) با سایر ابنای بشر از جهت هستیشناختی و معرفتشناختی چگونه قابل تبیین است؟ ملاصدرا با استفاده از اصول فلسفی خود نظیر: اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول ثابت میکند که پیامبر از جهت وجودی در قوس نزول صادر اول است و در قوس صعود نیز همة مراتب هستی به او ختم میشود. هرچند او در تعین اولیه با سایر ابنای بشر در طبیعت انسانی مشترک است، اما با علم و عمل مراتب تکامل را یکی پس از دیگری طی میکند به طوری که با صعود به مرحلهای، آن مرحله جزء ذات او میشود و نهایتاً او در جمیع مراتب سهگانة عقلی و نفسی و حسی به کمال میرسد و مجمع انوار عقلیه و نفسیه و حسیه میشود و از جهت تعین ثانی با دیگر انسانها متخالف الحقیقه میشود؛ البته این تفاوت آنقدر زیاد است که گویی اساساً وجود بر انسان عادی و انسان کامل، که مصداق اتم آن نبی اسلام (ص) است، به اشتراک لفظ است.
فلسفه ملاصدرا
علی افضلی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 7-17
چکیده
در برخی قضایا و در برخی زبانها (مانند زبان فارسی)، افزون بر موضوع و محمول، واژهای (مانند «است») وجود دارد که «ربط» یا «رابط» نام دارد. بسیاری از فلاسفۀ اسلامی، حقیقتِ «ربط» را مرتبهای از مراتب «وجود» میدانند و از این رو از آن به «وجود رابط» تعبیر میکنند. این نظریه مبتنی بر مبانی و مقدماتِ خاصی ...
بیشتر
در برخی قضایا و در برخی زبانها (مانند زبان فارسی)، افزون بر موضوع و محمول، واژهای (مانند «است») وجود دارد که «ربط» یا «رابط» نام دارد. بسیاری از فلاسفۀ اسلامی، حقیقتِ «ربط» را مرتبهای از مراتب «وجود» میدانند و از این رو از آن به «وجود رابط» تعبیر میکنند. این نظریه مبتنی بر مبانی و مقدماتِ خاصی است که مهمترین آنها این است که: «رابط» در عالم خارج وجود دارد.در بین فلاسفۀ اسلامی متفکرانی هستند که برخی از این مبانی و بهویژه وجود خارجیِ «رابط» را قبول ندارند. روشن است که اگر در این مقدمات و مبانی خللی وارد شود، نظریۀ «وجود رابط»، یعنی این نظریه که «رابط قضیه» نوعی «وجود» و مرتبهای از مراتب آن است، با چالشی جدی مواجه میشود. این مقاله به معرفیِ دیدگاه موافقان و مخالفانِ این مبانی، و بهویژه نقد و بررسیِ دلیل اثباتِ وجودِ خارجیِ «رابط قضیه» میپردازد. دلیل مزبور مبتنی بر این است که لازمۀ صدق قضایای مزبور وجود مصداقِ خارجیِ یکایکِ اجزای قضیه ـ یعنی موضوع، محمول ـ و بهویژه، «رابط» است، اما برخی از محققان در انتقاد از این دلیل گفتهاند اثبات وجود «رابط قضیه» در عالم خارج از این طریق نادرست است، زیرا در این استدلال احکام ذهن و عین با هم خلط شده است: از اینکه چیزی ـ حتی در یک قضیۀ صادقه ـ وجود ذهنی و مفهومی دارد نتیجه نمیشود که در عالم خارج هم وجود دارد.
فلسفه ملاصدرا
اسداله آژیر؛ معصومه سورنی
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1393، ، صفحه 9-24
چکیده
بحث مفاهیم اعتباری یا معقول ثانی از مباحث محوری در فلسفة اسلامی است که تمرکز و تأکید شیخ اشراق بر آن، یک نقطة عطف محسوب میشود. علامه طباطبایی نیز بهعنوان نمایندة بارز حکمت صدرایی در دوران معاصر، به تبیین این بحث در چارچوب حکمت متعالیه پرداخته است. آرای دو حکیم، در ملاک تشخیص مفهوم اعتباری، تعریف و تقسیم مفاهیم اعتباری، نحوة وجود ...
بیشتر
بحث مفاهیم اعتباری یا معقول ثانی از مباحث محوری در فلسفة اسلامی است که تمرکز و تأکید شیخ اشراق بر آن، یک نقطة عطف محسوب میشود. علامه طباطبایی نیز بهعنوان نمایندة بارز حکمت صدرایی در دوران معاصر، به تبیین این بحث در چارچوب حکمت متعالیه پرداخته است. آرای دو حکیم، در ملاک تشخیص مفهوم اعتباری، تعریف و تقسیم مفاهیم اعتباری، نحوة وجود مفاهیم و معقولات ثانیه، ملاک صدق این مفاهیم و مصادیق آنها قابل مقایسهاند. ادعا در نوشتار حاضر بر آن است که اختلاف دو فیلسوف دربارة نحوة وجود معقولات ثانیة فلسفی، بیش از آنکه مربوط به دیدگاه آنان راجع به اصالت وجود یا ماهیت باشد، به اذعان یا عدم اذعان آنان به تمایز مفاهیم فلسفی از مفاهیم منطقی دارد. دیدگاههای علامه طباطبایی در مجموع بیانی دیگر از یافتههایی است که ملاصدرا در باب معقولات ثانیه بدان دست یافته بود. از این رو، صرفنظر از ابتکارات خود علامه، این پژوهش تطبیقی، به نوعی مقایسة میان فلسفة اشراقی و فلسفة صدرایی نیز محسوب میشود.
فلسفه ملاصدرا
مرضیه اخلاقی؛ مسعود میشکار مطلق
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 11-22
چکیده
مسئلة تناهی یا عدم تناهی عالم طبیعت که از جمله مسائل مطرح شده در هندسه و طبیعیات قدیم بوده، یکى از مسائل فلسفى بهشمار میرود که با استعانت و استمداد از قضایاى ریاضى مبرهن شده است. غرض از بیان این مسئله، اثبات محدودیت عالم جسم و جسمانى و تعیین پایان و منتهیالیه جهان ماده و عالم طبیعت بوده است؛ اما نه از این حیث که چون هر جسمی ابعاد ...
بیشتر
مسئلة تناهی یا عدم تناهی عالم طبیعت که از جمله مسائل مطرح شده در هندسه و طبیعیات قدیم بوده، یکى از مسائل فلسفى بهشمار میرود که با استعانت و استمداد از قضایاى ریاضى مبرهن شده است. غرض از بیان این مسئله، اثبات محدودیت عالم جسم و جسمانى و تعیین پایان و منتهیالیه جهان ماده و عالم طبیعت بوده است؛ اما نه از این حیث که چون هر جسمی ابعاد سهگانة محدودی دارد، پس عالم نیز محدود است چون عالم چیزی نیست جز موجودات آن، بلکه سخن بر افلاک، بهویژه محدد الجهات متمرکز شده است. پزسش این است که اصولاً ماوراء افلاک و اصطلاحاً فراتر از سطح فلکالافلاک چست؟ آیا خلأ است یا ملأ، یا نه خلأ و نه ملأ؟ اگر خلأ است آیا میتوان در آنجا امتدادی را تصویر نمود؟ اگر چنین است، چه نوع امتدادی است؟ طبیعیدانان در پاسخ به پرسشهای بالا، براهینی آوردهاند که منتج به اثبات مسئلة تناهی ابعاد شده است. نوشتار حاضر، پس از بیان براهین ارائه شده در آثار فلسفی ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا ـبه نمایندگی از فلسفههای مشاء، اشراق و متعالیهـ به بیان نقدهای علامه حسنزاده آملی بر این براهین پرداخته است. از نظر وی چون براهین مذکور در اثبات تناهی عالم جسمانی ناتوانند و از آنجا که آثار و افعال الهى منحصر به عالم شهادت مطلقه نیست ـبلکه ورای عالم جسم، عالم یا عوالم دیگری با مخلوقات و موجودات خاص هر عالم نیز وجود داردـ ما را به این حقیقت میرساند که نه تنها کلمات وجودی خداوند سبحان که اطوار و شئون اسمائى او هستند، غیر متناهىاند، بلکه کلمات عالم جسمانى و همچنین عالم جسمانی نیز غیر متناهى است.
فلسفه ملاصدرا
مصطفی مومنی؛ مهدی افچنگی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، ، صفحه 11-23
چکیده
فلسفه اسلامی، با صدر المتألهین شیرازی (ره) در نتیجه قول به اشتراک معنوی وجود، تشکیک و اصالت آن و تحت تأثیر اندیشه عرفا، با تفسیری از توحید آشنا شد که از آن به بعد نظر غالب حکما در این بحث گردید. این نظریه همان وحدت وجود است که صدرالمتألهین، با تبیین آن بر اساس مبانی فلسفه خویش، آن را به عنوان ناب-ترین نظریه توحید به فلسفه اسلامی عرضه ...
بیشتر
فلسفه اسلامی، با صدر المتألهین شیرازی (ره) در نتیجه قول به اشتراک معنوی وجود، تشکیک و اصالت آن و تحت تأثیر اندیشه عرفا، با تفسیری از توحید آشنا شد که از آن به بعد نظر غالب حکما در این بحث گردید. این نظریه همان وحدت وجود است که صدرالمتألهین، با تبیین آن بر اساس مبانی فلسفه خویش، آن را به عنوان ناب-ترین نظریه توحید به فلسفه اسلامی عرضه کرد. وحدت وجود آن قدر در فلسفه و اندیشه فلاسفه نفوذ پیدا کرد که از آن به توحید اخصّ الخواصی تعبیر گردیده، در حالیکه توحید مورد اعتقاد فلاسفة سابق، به توحید عوام تعبیر شده است. اما سیدعبدالأعلی سبزواری(ره) با ابتنای به قرآن و سنت و پیرو نفی سنخیّت بین واجب و ممکن، اشتراک لفظی و اصالت ماهیت، بیانی کاملاً متفاوت از توحید صدرایی ارائه می دهد. وی کاملترین و بهترین بیان توحید را در قرآن و سنت میداند؛ توحیدی که نه تنها وحدت وجود نیست بلکه مخالف و مقابل وحدت وجود است. بر مبنای ایشان وحدت وجود نه تنها توحید حقیقی نیست بلکه «لاتوحید» است. اگر چه سخن از توحید حقیقی مجالی فراختر میطلبد، اما مقاله حاضر سعی دارد با تبیین مبانی هر یک از این دو نظریه توجه مخاطب را به این نکته جلب کند که کدام یک از دو نظریه فوق، شایسته مقام جلال و جمال الهی است.
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا ارشادینیا
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، ، صفحه 11-24
چکیده
حکیم آقاعلی مدرس در بین حکمای متعالی از جهت برخورداری از حس نوآوری، جایگاهی ویژه دارد. او رویکرد نوآوری را در نظریه چالشبرانگیز معاد جسمانی، با الهام از روایتی پی میگیرد که همۀ فضای نظریهپردازی او را به خود اختصاص داده و قواعد عقلی نظام متعالی را برای شرح این روایت و بهرههای اثباتی معاد جسمانی بهکار میگیرد. همگرایی و همسازی ...
بیشتر
حکیم آقاعلی مدرس در بین حکمای متعالی از جهت برخورداری از حس نوآوری، جایگاهی ویژه دارد. او رویکرد نوآوری را در نظریه چالشبرانگیز معاد جسمانی، با الهام از روایتی پی میگیرد که همۀ فضای نظریهپردازی او را به خود اختصاص داده و قواعد عقلی نظام متعالی را برای شرح این روایت و بهرههای اثباتی معاد جسمانی بهکار میگیرد. همگرایی و همسازی مبانی عقلیـفلسفی با مفاد روایات، در حکمت متعالیه مطلبی رایج و پرکاربرد است. بهکارگیری این سبک را صدرالمتألهین خود به یادگار گذاشته و توانایی و مهارت فنی خود را در شرح و تفسیرنگاری بر متون روایی ـچه در آثار مفصل و مختصر فلسفی و چه در آثار تفسیریـ نشان داده است. حکیم آقاعلی مدرس با بهرهمندی از چنین میراثی، در بیان کیفیت معاد جسمانی، به روایتی خاص توجه أکید و اهتمام چشمگیر نشان داده است. سعی او در واکاوی متون وحی ارزش مستقل دارد و درسآموز برای پژوهندگان این راه دشوار است، چه رهیافتهایش منطبق بر مفاد صریح روایت مورد استناد باشد یا خیر. با عرضه برداشتهای او بر معیارهای عقلی و تحلیل نقدی میتوان ادامه مسیر را برای فهم متون دینی هموارتر نمود.
فلسفه ملاصدرا
محمدجعفر جامه بزرگی؛ محمد سعیدی مهر؛ رضا اکبری
دوره 6، شماره 2 ، خرداد 1397، ، صفحه 11-24
چکیده
براساس نظریۀ نوخاستهگرایی، ذهن بهطور بدیع و پیشبینیناپذیری از بدن فیزیکی ظهور میکند و وابسته به آن است، در عین حال غیرقابل تقلیل به مغز یا هر گونه سیستم فیزیکی برآمده از آن است. یکی از قرائتهای مهم نوخاستهگرایی، نوخاستهگرایی جوهری است که در بسیاری از شاخصهها با نظریۀ حدوث جسمانی نفس قرابت دارد. از اینرو به نظر میرسد ...
بیشتر
براساس نظریۀ نوخاستهگرایی، ذهن بهطور بدیع و پیشبینیناپذیری از بدن فیزیکی ظهور میکند و وابسته به آن است، در عین حال غیرقابل تقلیل به مغز یا هر گونه سیستم فیزیکی برآمده از آن است. یکی از قرائتهای مهم نوخاستهگرایی، نوخاستهگرایی جوهری است که در بسیاری از شاخصهها با نظریۀ حدوث جسمانی نفس قرابت دارد. از اینرو به نظر میرسد این نظریه در فضای فلسفۀ ذهن معاصر قابل بازخوانی و صورتبندی است و میتوان از نظریۀ نوخاستهگرایی صدرایی سخن گفت. در نظریۀ نوخاستهگرایی صدرایی، ذهن، در مرحلهای از تکامل سیستم پیچیدۀ مغزی و انداموارههای زیستی، بهصورت بدیع، پیشبینیناپذیر و با وابستگی پایهای به بدن مادی ظهور میکند و از سوی دیگر غیرقابل تقلیل به بدن است. بر اساس اتحاد خارجی ذهنـبدن مسئلۀ علیت ذهنی و رابطۀ ایندو چهرۀ دیگری به خود میگیرد که در اندیشۀ فیلسوفان پیش از ملاصدرا بیسابقه است.
فلسفه ملاصدرا
علی محمد برنا؛ حسین اسا
چکیده
یکی از مسائلی که در میان فلاسفه و عرفا مطرح میشود، علم و شعور موجودات مادی است. همۀ فیلسوفان معتقدند انسان موجودی مدرِک است، اما در اینکه مادیات نیز از چنین ادراکی برخوردار باشند، اتفاق نظر وجود ندارد. برخی از فلاسفه معتقدند اجسام بهخاطر مادی بودنشان، از یکدیگر غایبند و این غیبت بهمعنای نداشتن علم و ادراک به خود و به دیگران است. ...
بیشتر
یکی از مسائلی که در میان فلاسفه و عرفا مطرح میشود، علم و شعور موجودات مادی است. همۀ فیلسوفان معتقدند انسان موجودی مدرِک است، اما در اینکه مادیات نیز از چنین ادراکی برخوردار باشند، اتفاق نظر وجود ندارد. برخی از فلاسفه معتقدند اجسام بهخاطر مادی بودنشان، از یکدیگر غایبند و این غیبت بهمعنای نداشتن علم و ادراک به خود و به دیگران است. اما برخی دیگر، همچون ملاصدرا، معتقدند همۀ موجودات صاحب شعورند. عمده دلیل این گروه این است که چون علم و وجود مساوق یکدیگرند، پس هر موجودی از آن جهت که موجود است، عالم و شاعر است. در این نوشتار تلاش شده تفاوت فلسفۀ ملاصدرا با فیلسوفان پیش از او در اینباره روشن شود. مهمترین تفاوت این است که در اندیشۀ ملاصدرا وجود اصیل است و اصالت وجود هر گونه تفاوت ماهوی بین موجودات را رد میکند. او برخلاف فیلسوفان پیشین، موجودات را به بسیط و مرکب، مادی و مجرد، زنده و غیر زنده، مجرد و مادی، حضوری و حصولی، بسیط و مرکب و... تقسیم نمیکند، لذا تفاوت ماهوی بین موجودات وجود ندارد، بلکه آنچه ترسیمکنندۀ اختلاف بین موجودات است، اختلاف تشکیکی آنها در وجود است. نتیجه اینکه، وجود و صفات وجودی مساوقند و وجودات مادی نیز بهواسطۀ برخورداری از وجود، مرتبهای از علم را در خود دارند.
فلسفه ملاصدرا
حسین اسلامی؛ عبدالله نصری
چکیده
یکی از مسائل مهم فلسفی در مبحث حرکت، مسئلۀ «امکان یا امتناع حرکت در مجردات» است. این مسئله پیوند وثیقی با مسئلۀ وجود عینی هیولا و مادۀ المواد دارد. فیلسوفان مشائی با براهینی همچون «برهان قوه و فعل» و «برهان فصل و وصل»، تلاش کردهاند اثبات کنند که هیولای اولی وجود عینی در عالم جسمانیات دارد؛ از سویی دیگر، آنها حرکت را ...
بیشتر
یکی از مسائل مهم فلسفی در مبحث حرکت، مسئلۀ «امکان یا امتناع حرکت در مجردات» است. این مسئله پیوند وثیقی با مسئلۀ وجود عینی هیولا و مادۀ المواد دارد. فیلسوفان مشائی با براهینی همچون «برهان قوه و فعل» و «برهان فصل و وصل»، تلاش کردهاند اثبات کنند که هیولای اولی وجود عینی در عالم جسمانیات دارد؛ از سویی دیگر، آنها حرکت را مبتنی بر وجود هیولا دانستهاند. بدین ترتیب، از آنجا که موجودات مجرد، خالی از ماده هستند، وقوع حرکت در مجردات را انکار کردهاند. بسیاری از فیلسوفان معاصر، با نقد براهین دال بر هیولا، وجود عینی هیولا و ملازم بودن حرکت با ماده را انکار کرده و به اثبات امکان حرکت در مجردات پرداختهاند. از دیگر مسائل مهمی که حل آنها مبتنی بر مسئلۀ «امکان حرکت در مجردات» است، مسئلۀ «حرکت جوهری نفس» و «تکامل نفس در برزخ و قیامت» است.
فلسفه ملاصدرا
باقر حسین لو
چکیده
مطابق اصول و مبانی نظریۀ وحدت تشکیکی وجود، از آنجایی که در این نظریه وجود امری اصیلِ حقیقی است و در این وجودِ اصیلِ حقیقی، تشکیک راه دارد، سلسله مراتبی از وجودها (موجودات)، تحقق دارند که وجودِ آنها همگی اصیل و حقیقی است. از اینرو، سؤال اساسی این است که این نظریه با چه نارساییهایی روبرو است؟ آیا بر بنیاد اصول نظریۀ وحدت تشکیکی وجود، ...
بیشتر
مطابق اصول و مبانی نظریۀ وحدت تشکیکی وجود، از آنجایی که در این نظریه وجود امری اصیلِ حقیقی است و در این وجودِ اصیلِ حقیقی، تشکیک راه دارد، سلسله مراتبی از وجودها (موجودات)، تحقق دارند که وجودِ آنها همگی اصیل و حقیقی است. از اینرو، سؤال اساسی این است که این نظریه با چه نارساییهایی روبرو است؟ آیا بر بنیاد اصول نظریۀ وحدت تشکیکی وجود، میتوان این نارساییها را برطرف کرد؟ از آنجا که این دستگاه فلسفی در تبیینِ تشکیک انواع، تشکیک عرضی، مطلقیت ذات حق تبارک و تعالی، اتصافِ تمامی مراتب وجود به اوصاف کمالی وجودی و تقسیم وجود به ثابت و سیال، ناتوان است، با نارساییهایی روبروست که این نظریه را دچار چالش کرده است. البته نارساییهای نظریۀ وحدت تشکیکی وجود، تنها با تأویل و تبیین آن به نظریۀ وحدت شخصی وجود، قابل رفع نیست. درنتیجه، با عدول از این نظریه، جایگزین کردنِ نظریۀ وحدت شخصی وجود، تبیین فلسفی آن، بازسازی مفاهیم فلسفی در پرتو این نظریه و طراحی دستگاه فلسفی نوین، میتوان این نارساییها را برطرف نمود. شاید به همین دلیل بود که ملاصدرا نیز در اواخر جلد دوم اسفار و ایقاظ النائمین، با عدول از نظریۀ وحدت تشکیکی، نظریۀ وحدت شخصیۀ وجود را مطرح کرد اما نتوانست آن را کامل کند. تحقیق حاضر میتواند گامی کوچک در جهت آغاز این اقدام بزرگ باشد.
فلسفه ملاصدرا
علیرضا آزادگان؛ مهدی عظیمی
چکیده
شاید بتوان گفت صدرالمتألهین شیرازی در آثار خود، به آراء همه حکمای پیش از خود درباره کیفیت صدور کثرت از وحدت اشاره نموده است. از اینرو تحلیل نظر حقیقی او پیرامون این مسئله دشوار به نظر میرسد. با این همه، ما در این مقاله سعی نمودهایم با مراجعه به کتب او، همه نظراتی که او در اینباره عنوان داشته را گردآورده و مورد نقد و بررسی قرار ...
بیشتر
شاید بتوان گفت صدرالمتألهین شیرازی در آثار خود، به آراء همه حکمای پیش از خود درباره کیفیت صدور کثرت از وحدت اشاره نموده است. از اینرو تحلیل نظر حقیقی او پیرامون این مسئله دشوار به نظر میرسد. با این همه، ما در این مقاله سعی نمودهایم با مراجعه به کتب او، همه نظراتی که او در اینباره عنوان داشته را گردآورده و مورد نقد و بررسی قرار دهیم. از بررسی نظرات مختلفی که صدرالمتألهین درباره به مسئله صدور مطرح میکند، میتوان به این جمعبندی رسید که او ضمن بیان دیدگاههای مختلف فلسفی، کلامی و عرفانی که در آثار فلاسفه و متکلمین و عرفای پیش از او نیز عیناً یافت میشود، به نوعی سعی نموده از قاعده موسوم به الواحد دفاع و در واقع بین این نظرات و این قاعده جمع نماید. ما در این مقاله به دنبال آن هستیم تا نشان دهیم که جمع بین این نظرات مختلف و قاعده الواحد، نه تنها کمکی به صدرالمتألهین در تبیین کیفیت صدور کثرات از واحد متعال ننموده بلکه او را با تعارضات بیشتری مواجه ساخته است و اگر در تبیین و توجیه نظرات خویش به این قاعده استناد نمینمود، استدلالهای او موجهتر و پذیرفتنیتر میبود.
فلسفه ملاصدرا
محمود آهسته؛ زهرا کاشانیها
چکیده
این مقاله ابتدا با دیدگاههای مربوط به اثبات یا انکار غایتمندی طبیعت مواجه میشود و سپس ملاک مثبتین غایتمداری طبیعت را تبیین میکند. مقاله با روش عقلیـتحلیلی به این نتیجه میرسد که جمهور حکمای قبل از ملاصدرا، از آنجا که منکر علم و شعور افعال طبیعی بودهاند، نتوانستهاند علت غایی را برای فاعل طبیعی اثبات کنند ولی ملاصدرا و ...
بیشتر
این مقاله ابتدا با دیدگاههای مربوط به اثبات یا انکار غایتمندی طبیعت مواجه میشود و سپس ملاک مثبتین غایتمداری طبیعت را تبیین میکند. مقاله با روش عقلیـتحلیلی به این نتیجه میرسد که جمهور حکمای قبل از ملاصدرا، از آنجا که منکر علم و شعور افعال طبیعی بودهاند، نتوانستهاند علت غایی را برای فاعل طبیعی اثبات کنند ولی ملاصدرا و شارحان او درصدد اثبات شعور و غایتمندی طبیعت برآمدهاند و تبیینهای مختلفی برای آن ارائه دادهاند. ابتکار و نوآوری ملاصدرا در این باب طرح دو اصل «تساوق و ترابط وجود و شعور» و «تشکیک وجود» است. او بهواسطه اصالت وجود و تشکیک آن، از سویی، و حرکت جوهری از سوی دیگر، همه موجودات را دارای علت غایی میداند و بهگونهای این مسئله را قیاس میکند که منافاتی برای اجتماع دو معنای غایت در فعل طبیعت ملحوظ نگردد.
فلسفه ملاصدرا
فرشته ابوالحسنی نیارکی؛ هاشم قربانی
چکیده
ملاصدرا تعریفی از اخلاق ارائه کرده است که براساس طبقهبندی این جستار، تعریف به صفات درونی و ملکهانگاری اخلاق است، اما ملکه نزد وی که بنابر حرکت جوهری قائل به صورت باطنی متمایز در هر مرتبه است، متمایز از ملکهی پارادایم مشائی است. این مقاله با گذار از تحلیل تعریف وی، در پرتو گفتگوی اثربخش میان صدرا و اندیشمندان، مقایسه تطبیقی و تحلیل ...
بیشتر
ملاصدرا تعریفی از اخلاق ارائه کرده است که براساس طبقهبندی این جستار، تعریف به صفات درونی و ملکهانگاری اخلاق است، اما ملکه نزد وی که بنابر حرکت جوهری قائل به صورت باطنی متمایز در هر مرتبه است، متمایز از ملکهی پارادایم مشائی است. این مقاله با گذار از تحلیل تعریف وی، در پرتو گفتگوی اثربخش میان صدرا و اندیشمندان، مقایسه تطبیقی و تحلیل مبانی فلسفی او، به بازسازی و به-روزرسازی تلقی صدرا از اخلاق پرداخته است. همچنین بازنمایی انگاره صدرایی براساس عوامل و مبادی رفتار اخلاقی که در سایر علوم اهمیت دارد، از وجوه نوآورانه این جستار است: اخلاق، نوعی بروز و ظهور مرتبه وجودی فرد است، در پاسخ به مواجهات او با موقعیتها، مسائل، تعارضها و یا آنچه متضمن یک نیت، تصمیمگیری یا انجام فعلی اختیاری است، در بستری از آنچه در استدلال خویش یا جامعه، خوب و بد شناخته میشود که فرد در ارائه این پاسخ از تمامی ظرفیتهای درونی و درونیشده وجودی خود (شناخت و ابزارهای معرفت، نیروهای سرشتی، انگیزش و عاطفه، نیروهای بدنی و ...) و البته با اولویت مبادی فکری، بهره میجوید و این پاسخ به اشکال مختلفی چون رفتار بیرونی و یا نوعی گفتگوی با خود (تفکر، تصمیم و استدلال اخلاقی، نیِّات) و دیگران (با انواع زبان) نمود مییابد.
فلسفه ملاصدرا
مریم اردشیر لاریجانی (نویسنده مسئول)؛ روح الله فروغی
چکیده
قاعده «الواحد» از قواعد معروف فلسفی است که مورد پذیرش فیلسوفان قرار گرفته است امّا متکلّمانی همچون غزالی و فخر رازی این قاعده را نپذیرفته و در ردّ آن کوشیده اند. مهم ترین ادله بر اثبات قاعده از سوی بوعلی ارائه گردیده و پس از او نیز تلاش هایی در تقویت این ادله و پاسخ به اشکالات بر آن، صورت یافته است محقق اصفهانی نیز که قاعده ...
بیشتر
قاعده «الواحد» از قواعد معروف فلسفی است که مورد پذیرش فیلسوفان قرار گرفته است امّا متکلّمانی همچون غزالی و فخر رازی این قاعده را نپذیرفته و در ردّ آن کوشیده اند. مهم ترین ادله بر اثبات قاعده از سوی بوعلی ارائه گردیده و پس از او نیز تلاش هایی در تقویت این ادله و پاسخ به اشکالات بر آن، صورت یافته است محقق اصفهانی نیز که قاعده الواحد را پذیرفته برای اثبات آن، استدلال هایی را سامان داده و با بهره گیری از وجوب بالغیر، امکان ماهوی و امکان وجودی (فقری) به اثبات قاعده پرداخته یا تقریرهای روشنی از آن به دست داده است در این دسته براهین با استفاده از اموری همچون وجوب و امکان، وجود هر گونه تعدد در ناحیه این امور را سبب تعدد در وجود علت و معلول یا حیثیت ها و اعتبارات مربوطه دانسته و آن را ناسازگار با وحدت شمرده است.تلاش این نوشتار ارائه تقریر روشنی از ادله ایشان است.
فلسفه ملاصدرا
کوکب دارابی؛ سیدمرتضی حسینی شاهرودی؛ عباس جوارشکیان
چکیده
فلاسفه تفاسیر مختلفی از آفرینش ارائه نمودهاند. در مقاله حاضر تفسیر صدرایی از آفرینش مورد توجه قرار گرفته است. مشهور این است که آفرینش در دو قوس نزول و قوس صعود انجام شده که سیر نزول از خداوند شروع میشود و پس از مرتبه صفات و اسماء، عوالم عقل و مثال به عالم طبیعت رسیده است و ابتدای سیر صعود، عالم طبیعت و انتهای آن خداوند است و عوالم ...
بیشتر
فلاسفه تفاسیر مختلفی از آفرینش ارائه نمودهاند. در مقاله حاضر تفسیر صدرایی از آفرینش مورد توجه قرار گرفته است. مشهور این است که آفرینش در دو قوس نزول و قوس صعود انجام شده که سیر نزول از خداوند شروع میشود و پس از مرتبه صفات و اسماء، عوالم عقل و مثال به عالم طبیعت رسیده است و ابتدای سیر صعود، عالم طبیعت و انتهای آن خداوند است و عوالم دیگر در میان این دو هستند. از آنجایی که در نظریه رایج، آفرینش با نزول ملازم میباشد، سؤالات جدی مطرح میشود. آیا عالم طبیعت نازلترین عوالم بوده و موجودات در این عالم در نهایت نقص هستند؟ آیا انتهای قوس صعود دقیقاً ابتدای قوس نزول است؟ آیا این فرضیه معقول است که یک موجودی تام و تمام، به اضعف و اسفل درجات تنزل یابد و دوباره از پایینترین نقطه، حرکت خود را شروع کند تا به مرتبه نخستین برسد؟ در این مقاله، ضمن بررسی و نقد دیدگاه رایج، سعی بر آن است که ضمن پاسخگویی به پرسشهای مطرحشده، مدل جدیدی از فرایند آفرینش ارائه شود. در نظریه مختار، آفرینش پیوسته به سوی کمال میرود و از مرتبه وجوب وجود و وجود علمی که نزد خدای متعال هست تا به عوالم عین، یعنی عالم عقل، مثال و طبیعت پیش میرود. این سیر آفرینش، پیوسته در حال شدت و تمامیت است. آن چیزی که از مرتبۀ ذات خداوند نازل شده بعد نزول همچنان در مرتبه سابق وجود دارند، فقط نحوۀ ظهور آنها در مراتب نازل متفاوت شده است.
فلسفه ملاصدرا
رضا رضازاده؛ پریچهر میری
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1393، ، صفحه 97-108
چکیده
دغدغۀ وصول به حقیقت و عملِ اخلاقی برای ملاصدرا مهم شمرده شده است. هدف این مقاله سنجش چگونگی انطباق نظریۀ اخلاقی این فیلسوف با «فضیلتگرایی» است. بررسی و سنجش هر یک از مؤلفههای «اخلاق فضیلت» با تکیه بر شواهد مندرج در آثار وی انطباق دیدگاهش بر نظریۀ «فضیلتگرایی» را تقویت و اثبات میکند. نتیجة این بررسی نشان میدهد ...
بیشتر
دغدغۀ وصول به حقیقت و عملِ اخلاقی برای ملاصدرا مهم شمرده شده است. هدف این مقاله سنجش چگونگی انطباق نظریۀ اخلاقی این فیلسوف با «فضیلتگرایی» است. بررسی و سنجش هر یک از مؤلفههای «اخلاق فضیلت» با تکیه بر شواهد مندرج در آثار وی انطباق دیدگاهش بر نظریۀ «فضیلتگرایی» را تقویت و اثبات میکند. نتیجة این بررسی نشان میدهد که الف) ملاصدرا، همچون فضیلتگرایان، فضیلت را مقصد نهایی و کمال آدمی میداند؛ ب) بیشتر بر اهمیت و نقش «بودن» پای میفشارد تا عملِ صرف؛ ج) برای او فضیلت ارزش فینفسه دارد؛ د) وی حیات اخلاقی را در چارچوب قواعد عقلانی محصور و محبوس نمیکند؛ هـ) برای او الگوها و اسوههای اخلاقی مدل حقیقی برای طراحی زندگی مبتنی بر فضیلتاند؛ و) سرانجام برای دستیابی به حیات مطلوب اخلاقی بایستی فضائل را هم در عرصۀ حالات درونی و هم در اعمال بیرونی محقّق کرد.
فلسفه ملاصدرا
حسین خدادادی؛ غلامحسین خدری؛ افلاطون صادقی؛ مهین رضائی
چکیده
یکی از مباحث مهمی که اندیشمندانِ حوزه فلسفه دین را به اندیشه و تأمل واداشته است، بحث واقعی بودن و به عبارت علمیتر، عینیت «متعالی» است. واقعی بودن بدین معنا که متعالی، حقیقتی مستقل از ذهن دارد. این مسئله در تجربه دینی، با عنوان ذاتگرایی طرح شده است که در برابر آن، اندیشه ساختگرایی مطرح میشود. نورمن گیسلر و علامه طباطبایی ...
بیشتر
یکی از مباحث مهمی که اندیشمندانِ حوزه فلسفه دین را به اندیشه و تأمل واداشته است، بحث واقعی بودن و به عبارت علمیتر، عینیت «متعالی» است. واقعی بودن بدین معنا که متعالی، حقیقتی مستقل از ذهن دارد. این مسئله در تجربه دینی، با عنوان ذاتگرایی طرح شده است که در برابر آن، اندیشه ساختگرایی مطرح میشود. نورمن گیسلر و علامه طباطبایی دو اندیشمند با رویکرد ذاتگرایانه هستند که تلاش کردهاند تا با براهین خود، عینیت امر متعالی را به اثبات برسانند. مقایسه تطبیقی این دو اندیشه که امری بدیع است، موضوع این نوشتار است که وجوه تمایز و تشابه آن مورد تبیین قرار گرفته است. علامه از واژه «وجود متعالی» و گیسلر از واژه «امر متعالی» استفاده کردهاند. در مبنای گیسلر، جمع عقل فلسفی و تجربه دینی و در اندیشه علامه عقلگرایی اعتدالی مشاهده میشود. روش گیسلر تجربی و فلسفی و روش علامه گسترده و مشتمل بر روش فلسفی، جهانشناختی، شهودی- عرفانی و وحیانی است. نتیجه چنین تطبیقی، این است که مبانی و روش و مفاهیم در دو اندیشه متمایز هستند، اما در نتیجه، بیان مشابهی (عینیت خداوند) ارائه شده است. بنابراین، به فرضیه نهایی رسیدیم که حاصل جمع دو اندیشه است و بر اساس آن با تمایز مراتب «تحقیقپذیری» و «فرایند تعالی»، رویکرد علامه در امر «تحقیقپذیری» و رویکرد نورمن در «فرایند تعالی» ترجیح داده شده است.
دوره 1، شماره 1 ، آذر 1391، ، صفحه 7-22
چکیده
این مقاله در صدد است نظریه حرکت جوهری ملاصدرا را مورد واکاوی قرار داده و انتقادات پیرامون آن را در حوزه دلایل، لوازم و آثار، آشکار و ناسازگاریهای درونی آن را بازگو نماید، علاوه برآن برخی تعارضات لوازم این نظریه با نصوص دینی را نشان دهد. نظریه حرکت جوهری در ناحیه دلایل با انتقادات جدی مواجه بوده تا جایی که بزرگانی همچون علامه طباطبایی ...
بیشتر
این مقاله در صدد است نظریه حرکت جوهری ملاصدرا را مورد واکاوی قرار داده و انتقادات پیرامون آن را در حوزه دلایل، لوازم و آثار، آشکار و ناسازگاریهای درونی آن را بازگو نماید، علاوه برآن برخی تعارضات لوازم این نظریه با نصوص دینی را نشان دهد. نظریه حرکت جوهری در ناحیه دلایل با انتقادات جدی مواجه بوده تا جایی که بزرگانی همچون علامه طباطبایی ضمن پذیرش اشکالات وارده خود به اقامه استدلال در این مقام پرداختهاند، علاوه بر آن لوازم این نظریه در مواجه با نصوص دینی مانند اصل معاد، اصل رجعت و خلقت پیشین ارواح از توانایی لازم در پاسخ به تعارضات مطرح ناتوان است.