علمی- پژوهشی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، صفحه 1-6
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
محمدرضا ارشادینیا
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، صفحه 7-21
چکیده
آموزة حقیقت و رقیقت آموزهای برهانی ـ عرفانی است که صدرا آن را با مطالعات میانرشتهای و تعمق در برخی متون کلیدی دینی به دست آورده و سپس، با کاربردی وسیع در تجزیه و تحلیلهای مختلف فلسفی، آن را در تفسیر سایر متون دینی نیز استخدام کرده است تا با آن فهمی درست و به دور از تنزیه صِرف و تشبیه محض در الهیات فلسفی و جهانبینی عقلانی ارائه ...
بیشتر
آموزة حقیقت و رقیقت آموزهای برهانی ـ عرفانی است که صدرا آن را با مطالعات میانرشتهای و تعمق در برخی متون کلیدی دینی به دست آورده و سپس، با کاربردی وسیع در تجزیه و تحلیلهای مختلف فلسفی، آن را در تفسیر سایر متون دینی نیز استخدام کرده است تا با آن فهمی درست و به دور از تنزیه صِرف و تشبیه محض در الهیات فلسفی و جهانبینی عقلانی ارائه دهد. بر اساس این آموزه، حداقل دو طبقة کلی برای موجودات قابل تصویر است؛ «حقیقت» بهمنزلة خزاین و ملکوت و «رقیقت» بهمنزلة تنزل وجود از آن مراتب. این آموزة متناظر با تشکیک در مظاهر، «حقیقت» را «متنزّل» در مراتب رقیقه و رقایق میداند و سلسلة عریض و طویل هستی را دارای وحدت حقیقت میبیند، و از کثرت تباینی موجودات بهشدت فاصله میگیرد و به توحید شخصی وجود میگراید. بر این اساس هستی از حقیقت اصیل خود به عالم اسمای الهی تجلی میکند، و از آن پس سیر نزولی آغاز و با گذر از هر عالمی تنزلی دیگر روی میدهد، و یکی دیگر از رقایق بروز میکند. برخی متون غامض دینی دربارة موجودات، فقط با این آموزه قابل تفسیر مطلوب و به دور از تشبیه صِرف یا تنزیه و تعطیل محض است که در آنها از عینیت اولیت و آخریت حق تعالی، عینیت ظهور و بطون واجب، معیت خداوند با مخلوقات بدون تجافی از مقام شامخ وجوب، تنزل موجودات از گنجینة غیب الهی، و تأثیر اسمای الهی در کیان موجودات و فیضبخشی به هستی سخن به میان آمده است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
زهره سلحشور سفیدسنگی؛ سیدمرتضی حسینی شاهرودی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، صفحه 23-33
چکیده
در فلسفة اسلامی طرح مسئلة علم حضوری بهصراحت در آثار سهروردی یافت میشود و پس از او صدرالمتألهین آن را بسط داده است. سهروردی علم را به ظهور و نور تعریف کرده و ملاصدرا از این تعریف سود جسته است. هر چند ملاصدرا در مسئلة ابصار با سهروردی مخالفت میکند، اما در مواردی همچون حصول مدرکات خیالی از او متأثر است. از جمله موارد اختلاف این دو میتوان ...
بیشتر
در فلسفة اسلامی طرح مسئلة علم حضوری بهصراحت در آثار سهروردی یافت میشود و پس از او صدرالمتألهین آن را بسط داده است. سهروردی علم را به ظهور و نور تعریف کرده و ملاصدرا از این تعریف سود جسته است. هر چند ملاصدرا در مسئلة ابصار با سهروردی مخالفت میکند، اما در مواردی همچون حصول مدرکات خیالی از او متأثر است. از جمله موارد اختلاف این دو میتوان به مسئلة ابصار، مادی یا مجرددانستن قوة خیال، و اتصال یا اتحاد نفس با عقل فعال و از نقاط اشتراک میتوان به تعریف علم اشاره کرد. این نقاط افتراق و اشتراک برآمده از مبانی هر یک از این دو فیلسوف از جمله قابل یا فاعلدانستن نفس نسبت به صور و تعریف غیر ماهوی علم است؛ مثلاً مبنای اینکه نفس قابل یا فاعل صور است باعث تفاوت در نظریة ابصار و مبنای تعریف غیر ماهوی از علم باعث اشتراک در تعریف علم شده است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
غلامحسین خدری
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، صفحه 35-46
چکیده
بخشی از آنچه در این دنیا به فهم و تجربة انسان درمیآید ملائم طبیعت وی نیست. از سویی، استدلال و باور به وجود خداوند حکیم، قادر و عادل مطلق برای متألهان از جمله امور انکارناشدنی است. مسئلة شر در دوران معاصر بیشتر حاصل صورتبندی گزارههایی است که خمیرمایۀ اصلی آنها برگرفته از همین دو جنبة فهم و تجربة انسانی است. منطقاً و به لحاظ تاریخی ...
بیشتر
بخشی از آنچه در این دنیا به فهم و تجربة انسان درمیآید ملائم طبیعت وی نیست. از سویی، استدلال و باور به وجود خداوند حکیم، قادر و عادل مطلق برای متألهان از جمله امور انکارناشدنی است. مسئلة شر در دوران معاصر بیشتر حاصل صورتبندی گزارههایی است که خمیرمایۀ اصلی آنها برگرفته از همین دو جنبة فهم و تجربة انسانی است. منطقاً و به لحاظ تاریخی پیش از چنین صورتبندی نوعی ناسازگاری در این دو جنبه به نظر میآمده که متألهان و فلاسفه را به تأمل واداشته است، چراکه با نظر به عالم، خصوصاً درد و رنج (شر) در عالم و مخلوق خدای حکیم و قادر و عادل مطلق دانستن آن، به طور طبیعی و در بدو امر ناسازگاری دیده میشود و پرسشی مطرح میشود مبنی بر اینکه چگونه است که چنان خدایی چنین عالمی را خلق کرده است؟
ملاصدرا برای حل مسائل ناشی از این ناسازگاری به دو رویکرد (در دو ساحت مابعدالطبیعی و ادراکی) متوسل شده است. در رویکرد نخست، مبنای او نظر به عالم به نحو ماتقدم و تحلیل مسائل به طور مابعدالطبیعی است؛ یعنی همچون اسلاف خود به بحث از عدمیبودن شر و ... میپردازد، اما او در رویکرد دوم تجربه را مقدم میکند که نتیجة آن پذیرش وجود شر ادراکی (درد، رنج و ...) و حل مسئلة شر با این ابتداست. از نظر وی راهحل این است که شرور ادراکی را حقیقتاً شرور بالذات و علاوه بر آن شرور مضاعف بدانیم و با تأکید بر این معنا، به جای توجه به مخلوقبودن عالم، به دستگاه ادراکی مدرک توجه کنیم.
علمی- پژوهشی
مهدی زمانی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، صفحه 47-61
چکیده
در بسیاری از آثار اندیشمندان مسلمان به حدیث قدسی «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف» اشاره شده است. برخی با دیدة تردید یا انکار به سند و محتوای حدیث نگریستهاند، اما بسیاری آن را درخور اعتنا دیده و نتایج بسیار از آن استنباط کردهاند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نحوة نگرش بنیانگذار حکمت متعالیه ...
بیشتر
در بسیاری از آثار اندیشمندان مسلمان به حدیث قدسی «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف» اشاره شده است. برخی با دیدة تردید یا انکار به سند و محتوای حدیث نگریستهاند، اما بسیاری آن را درخور اعتنا دیده و نتایج بسیار از آن استنباط کردهاند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نحوة نگرش بنیانگذار حکمت متعالیه و برخی از پیروان آن به این حدیث میپردازد. ملاصدرا غایت و مطلوببودن خداوند را، برای ذات خویش و دیگر موجودات، به ترتیب با اسامی الهی «اول» و «آخر» تطبیق میکند. او کنز مخفی را اشاره به مرتبة احدیت صرف میداند و برای تبیین نحوة احتجاب و ظهور در حدیث کنز حق تعالی چهار وجه ذکر میکند. ملاصدرا برخلاف جمهور متکلمان ارادة خداوند را منبعث از علم او به نظام خیر میداند که تابع علم او به ذات خویش است و بر همین اساس، حب ذاتی و عشق ازلی خداوند را سرچشمة ارادة او برای آفرینش معرفی میکند. همچنین، این حدیث را میتوان بهمنزلة تفسیر آیة «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (ذاریات: 56) در نظر گرفت که بر اساس آن، عبادت معرفت است و انسان کامل، که جلوهگاه بروز همة صفات الهی است، غایت قصوای همة آفرینش خواهد بود.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
سید علی علم الهدی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، صفحه 63-76
چکیده
این مقاله درصدد اثبات گزارههایی است که موضوع آنها امور ممتنعالوجود است (قضایای لابتّیه) که به گزارة شرطیه تحویل میشوند و ساختار آنها حملیه نیست. از همینرو، از شمول قاعدة فرعیه خارج میشوند و از سوی دیگر، چون مهمترین استدلال برای اثبات نظریة وجود ذهنی مترتّب بر حملیبودن این نوع قضایاست، پس استدلال اصلی اثبات این نظریه ...
بیشتر
این مقاله درصدد اثبات گزارههایی است که موضوع آنها امور ممتنعالوجود است (قضایای لابتّیه) که به گزارة شرطیه تحویل میشوند و ساختار آنها حملیه نیست. از همینرو، از شمول قاعدة فرعیه خارج میشوند و از سوی دیگر، چون مهمترین استدلال برای اثبات نظریة وجود ذهنی مترتّب بر حملیبودن این نوع قضایاست، پس استدلال اصلی اثبات این نظریه نیز، با شرطیانگاری گزارههای یادشده، مخدوش میشود، اما در مقابل میتوان نظریة وجود ذهنی را که از مهمترین دستاوردهای فلسفة اسلامی است با استفاده از علم حضوری اثبات کرد.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
وحیده فخار نوغانی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، صفحه 77-90
چکیده
مسئلة نجات و رستگاری پیروان ادیان از جمله مسائل بحثبرانگیز در حوزة فلسفة دین است. در میان اندیشمندان اسلامی، ملاصدرا از جمله متفکرانی است که نجات و رستگاری را در پرتو عواملی فراتر از حقانیت و صدق ادیان تبیین میکند. نکتة مهم و درخور توجه این است که دیدگاه وی در خصوص مسئلة نجات کاملاً مبتنی بر مبانی معرفتشناسی خاص وی در خصوص «صدقپذیری ...
بیشتر
مسئلة نجات و رستگاری پیروان ادیان از جمله مسائل بحثبرانگیز در حوزة فلسفة دین است. در میان اندیشمندان اسلامی، ملاصدرا از جمله متفکرانی است که نجات و رستگاری را در پرتو عواملی فراتر از حقانیت و صدق ادیان تبیین میکند. نکتة مهم و درخور توجه این است که دیدگاه وی در خصوص مسئلة نجات کاملاً مبتنی بر مبانی معرفتشناسی خاص وی در خصوص «صدقپذیری گزارههای وحیانی» و نیز «امکان دستیابی به صدق» این گزارههاست. از دیدگاه وی هر چند گزارههای وحیانی از قابلیت اتصاف به صدق و کذب برخوردارند، اما عواملی همچون دستنیافتن به واقعیت و نفسالامر، توصیفناپذیری برخی از مراتب واقعیت در قالب گزارههای زبانی و نیز همساننبودن مرتبة ادراکی گوینده و مخاطب در گزارههای وحیانی، امکان دستیابی به صدق این گزارهها را برای عموم انسانها با دشواری مواجه میکند. بر همین اساس نیز، به نظر ملاصدرا، نجات در پرتو عوامل دیگری چون عبودیت و بندگی امکانپذیر است.
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
مرتضی جعفریان؛ احد فرامرز قراملکی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، صفحه 91-105
چکیده
مسئلة این پژوهش، تحلیل دیدگاه ملاصدرا در نقد نظریة عدم امکان شناخت حقایق اشیاء و نیز بررسی انتقادی نظریة ملاصدرا در امکان شناخت حقایق امور است. ملاصدرا دو نظریة امتناع شناخت حقایق بسایط و امتناع شناخت حقایق همة اشیاء را نقد و تحلیل میکند. بنا بر نظر ملاصدرا، ماهیت را میشناسیم در عین آنکه وجود را نمیشناسیم. این بدین معنی است که ...
بیشتر
مسئلة این پژوهش، تحلیل دیدگاه ملاصدرا در نقد نظریة عدم امکان شناخت حقایق اشیاء و نیز بررسی انتقادی نظریة ملاصدرا در امکان شناخت حقایق امور است. ملاصدرا دو نظریة امتناع شناخت حقایق بسایط و امتناع شناخت حقایق همة اشیاء را نقد و تحلیل میکند. بنا بر نظر ملاصدرا، ماهیت را میشناسیم در عین آنکه وجود را نمیشناسیم. این بدین معنی است که ما حقایق اشیاء را میشناسیم و عدم معرفت به همة لوازم اشیاء به سبب عدم علم به وجود آنهاست، نه عدم علم به ماهیت آنها؛ عدم آگاهی ما به همة لوازم و آثار اشیاء معلول عدم علم به حقیقت وجود شیء است، اما بر اساس تعابیر مختلفِ رابطة ماهیت و وجود در حکمت متعالیه، امکان ندارد کنه ماهیت چیزی را بشناسیم و از حقیقت وجود آن بیخبر بمانیم؛ علاوه بر اینکه تحویل مفهوم حقیقت به ماهیت، در نظریة عدم امکان شناخت حقیقت، نارواست. تبیین رابطة وجود و ماهیت نشان میدهد که نمیتوان بین علم به ماهیت یک شیء موجود خارجی و علم به وجود آن مرز عبورناپذیری قائل شد
علمی- پژوهشی
فلسفه ملاصدرا
سید مصطفی موسوی اعظم؛ حسن ابراهیمی؛ عبدالرسول کشفی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، صفحه 107-121
چکیده
در رویکرد مشهور، علیّت مستلزم کثرت وجودی، اعم از تباینی و تشکیکی، میان علّت و معلول است؛ با این حال، خودِ فلاسفه در مواضعی که کثرت وجودی برقرار نیست، علیّت را متحقّق دانستهاند. صدرا این قسم علیّت را به تحلیل عقلانی میداند و آگاهانه ملازمهای بین «علیّت» و «کثرت وجودی» نمییابد. تئوری علیّت تحلیلی مستلزم توسعة معنای ...
بیشتر
در رویکرد مشهور، علیّت مستلزم کثرت وجودی، اعم از تباینی و تشکیکی، میان علّت و معلول است؛ با این حال، خودِ فلاسفه در مواضعی که کثرت وجودی برقرار نیست، علیّت را متحقّق دانستهاند. صدرا این قسم علیّت را به تحلیل عقلانی میداند و آگاهانه ملازمهای بین «علیّت» و «کثرت وجودی» نمییابد. تئوری علیّت تحلیلی مستلزم توسعة معنای علیّت است و میباید تعریفی ارائه کرد که انطباقپذیر بر هر یک از کثرات وجودی و تحلیلی باشد. بر اساس مبانی حکمت متعالیه، دو تعریف از علیّت بیان میشود که توأمان انطباقپذیر بر کثرت وجودی و تحلیلی است. نخست، رابطة توقّف میان دو موجود؛ دوم، رابطة توقّف میان دو مصداق. از آنجا که کثرت «موجود» و «مصداق» لزوماً «کثرت وجودی» را به دنبال ندارد، اگر دو «موجود» و دو «مصداق» در خارج به دو «وجود» تحقّق یابند، علیّت خارجی است و اگر به یک «وجود» موجودند، علیّت تحلیلی است. با پذیرش دو تعریف فوق علیّت مستلزم کثرت وجودی (خارجی) نیست، بلکه مستلزم مطلقِ کثرت است، اعم از آنکه کثرت وجودی باشد یا تحلیلی. میتوان کاربردهای فراوانی از علیّت تحلیلی به دست آورد که برخی قبل از حکمت متعالیه و برخی بعد از آن، رواج یافته است: علیّت ماهیّت برای لوازم خود، علیّت امکان برای احتیاج، علیّت در برهان اقترانی حملی، علیّت عرض برای عرض، علیّت جوهر برای عرض، علیّت صورت (فصل) برای ماده (جنس) و علیّت ماده و صورت برای ذات ماهیت
علمی- پژوهشی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، صفحه 122-126