فلسفه ملاصدرا
علیرضا نادری؛ هادی وکیلی
چکیده
باور به حرکت جوهری و به عبارتی سیالیت جهان یکی از باورهای کلیدی در جهاننگری ملاصدراست. باور به حرکت جوهری تأثیرات عمیقی بر هر سه ساحت ذهن آدمی دارد. نوشتار حاضر در پی آن است تا تاثیرات باور به حرکت جوهری را در ساحت شناختی و عقیدتی ذهن آدمی مورد بحث قرار دهد و به این پرسش پاسخ گوید که فرد باورمند به حرکت جوهری و سیالیت جهان، مستعد پذیرش ...
بیشتر
باور به حرکت جوهری و به عبارتی سیالیت جهان یکی از باورهای کلیدی در جهاننگری ملاصدراست. باور به حرکت جوهری تأثیرات عمیقی بر هر سه ساحت ذهن آدمی دارد. نوشتار حاضر در پی آن است تا تاثیرات باور به حرکت جوهری را در ساحت شناختی و عقیدتی ذهن آدمی مورد بحث قرار دهد و به این پرسش پاسخ گوید که فرد باورمند به حرکت جوهری و سیالیت جهان، مستعد پذیرش چه باورهایی در ساحت شناختی ذهنش خواهد بود؟ و باورهای جدیدی که در ذهن فرد پدید میآیند چه تأثیری بر دیگر ساحتهای آن خواهند داشت؟ مهمترین آثار چنین باوری در حوزۀ شناختی ذهن آدمی، نخست فرآیند دیدن خود و جهان است. دیگر آن است که جهان در دیدگاه چنین فردی جوهری ایستا که تمام شده باشد نیست بلکه هر آن در صیرورت است و آدمی نیز هویتی پویا دارد و دائماً هویت خود را میسازد. باور دیگری که در اثر فرآیند دیدن خود و جهان تقویت میشود و در شکلگیری احساسات و عواطف بسیار تأثیرگذار است باور به پیشبینیناپذیری و عدم قطعیت در مورد جهان و انسان است.
فلسفه ملاصدرا
سیدمهران طباطبایی؛ محمدمهدی مشکاتی
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 145-160
چکیده
بررسی دیدگاه صدرالمتألهین درباره شیوهها و مراحل تأثیرگذاری بیواسطه نفوس انسانی بر اجسام مادی غیر بدنشان، از جمله مسائلی است که به علت کمبود منابع موجود درباره آن، تاکنون مغفول مانده است. از منظر ملاصدرا نفوس انسانی از سه طریق بر اجسام مادی تأثیر میگذارند: اول، نفوس مجرد عقلی سبب ایجاد تغییر و تحول در جسم مادی میشوند؛ دوم، نفوس ...
بیشتر
بررسی دیدگاه صدرالمتألهین درباره شیوهها و مراحل تأثیرگذاری بیواسطه نفوس انسانی بر اجسام مادی غیر بدنشان، از جمله مسائلی است که به علت کمبود منابع موجود درباره آن، تاکنون مغفول مانده است. از منظر ملاصدرا نفوس انسانی از سه طریق بر اجسام مادی تأثیر میگذارند: اول، نفوس مجرد عقلی سبب ایجاد تغییر و تحول در جسم مادی میشوند؛ دوم، نفوس مجرد عقلی جسم مادی را انشاء و ایجاد میکنند؛ سوم، نفوس فاقد تجرد عقلی با تمرکز قوایشان در قوه خیال، بر اجسام مادی تأثیر میگذارند. مراحل تأثیرگذاری نفوس انسانی در این سه طریق با یکدیگر متفاوت است. در دو طریق نخست، اتحاد نفس با رب النوع نفوس انسانی، در ایجاد تغییر در جسم مادی یا انشاء آن، نقش اساسی دارد. همچنین در طریق سوم، تمرکز نفس در قوه خیال نقش محوری را در مراحل تأثیرگذاری نفوس انسانی فاقد تجرد عقلی، بر عهده دارد.
فلسفه ملاصدرا
ناصر مؤمنی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، ، صفحه 153-167
چکیده
انسان و شناخت ابعاد وجودی او از دیرباز مورد توجه اندیشمندان حوزۀ دین، اخلاق، فلسفه و عرفان بوده است. در حکمت متعالی صدرایی که با نگاه به رویکردهای دینی، اخلاقی، فلسفی و عرفانی و با هدف تفاهم این مشربها تبیین شده است نیز این مسئله جایگاهی ویژه دارد. در رویکرد فلسفی ملاصدرا، که بیشتر ناظر به جنبة فراطبیعی انسان و شایستگیهای اوست، ...
بیشتر
انسان و شناخت ابعاد وجودی او از دیرباز مورد توجه اندیشمندان حوزۀ دین، اخلاق، فلسفه و عرفان بوده است. در حکمت متعالی صدرایی که با نگاه به رویکردهای دینی، اخلاقی، فلسفی و عرفانی و با هدف تفاهم این مشربها تبیین شده است نیز این مسئله جایگاهی ویژه دارد. در رویکرد فلسفی ملاصدرا، که بیشتر ناظر به جنبة فراطبیعی انسان و شایستگیهای اوست، اصل و حقیقت آدمی دارای وحدت و جامعیتی است که نهتنها جامع همة مراتب انسانی، حیوانی و نباتی است، بلکه بازنمود تمامی حقایق هستی است. در این انسانشناسی فراگیر، که تنها با مبانی فکری صدرایی موجه میگردد، انسان طیف گستردهای از ضعیفترین مراتب اشیا تا قویترین را در بر میگیرد و میتواند با دانش و بینش و اخلاق پسندیده، که در سیر طبیعی حرکت، هویت او را شکل میدهد، خود را به کمالات شایسته و مقام جانشینی خدا برساند و البته در صورت کوتاهی، خود را در سیر نزولی قرار داده، گرفتار خسرانی بزرگ خواهد کرد. از آنجا که نوع نگاه افراد به انسان و جایگاه او، در تمامی شئون زندگی آنها تأثیرگذار است و به آن جهت میدهد، بهدلیل اهمیت مبانی فلسفی در علوم انسانی، در این مقاله کوشش میشود انسانشناسی صدرایی بهمثابه یکی از مهمترین مبانی نظری «تربیت»، با روش توصیفیـتحلیلی مورد بررسی قرار گیرد و به پیامدهای احتمالی آن در این رابطه اشاره شود.
فلسفه ملاصدرا
عزتالله سپهوند
چکیده
ولایت از مفاهیم مشترک همة متفکران شیعی است. نگاهی تحلیلی به مفهوم ولایت در منظومة فکری ملاصدرا و تطبیق آن با اندیشة فردوسی در شاهنامه، بهخوبی رگههای مستمر این تفکر و پیوستار اندیشگی این دو حکیم مسلمان را نشان میدهد. تحلیل محتوای آثار این دو حکیم متأله، نشانگر این حقیقت است که در کنار روش غالباً استدلالی صدرالمتألهین و پیشکشیدن ...
بیشتر
ولایت از مفاهیم مشترک همة متفکران شیعی است. نگاهی تحلیلی به مفهوم ولایت در منظومة فکری ملاصدرا و تطبیق آن با اندیشة فردوسی در شاهنامه، بهخوبی رگههای مستمر این تفکر و پیوستار اندیشگی این دو حکیم مسلمان را نشان میدهد. تحلیل محتوای آثار این دو حکیم متأله، نشانگر این حقیقت است که در کنار روش غالباً استدلالی صدرالمتألهین و پیشکشیدن برهانهایی همچون قاعدة امکان اشرف، فردوسی نیز با سه شیوة مختلف بیان صریح اعتقاد به ولایت علی (ع)، تمثیل مستقیم دریا و هفتاد کشتی و تمثیلات غیرمستقیم، بهویژه با ایجاد یک رمزگان اسطورهای فراگیر در شاهنامه با طرح شخصیتهایی همچون فریدون و ایرج و کیقباد و کیخسرو و... به تبیین مبحث ولایت و تفسیر تمثیلی اعتقادات شیعی و ولایی خود بر اساس همان قاعدة امکان اشرف پرداخته است. تفکیک ولایت و شهریاری صالحان از ولایت طاغوت و پادشاهی ناصالحان نیز بر مبنای همین قاعده، قابل تفسیر است.
احمد نصیری محلاتی؛ علیرضا کهنسال؛ جهانگیر مسعودی
دوره 6، شماره 2 ، خرداد 1397، ، صفحه 163-169
چکیده
ضرورت تطبیق فلسفۀ اسلامی و علوم جدید انکارناپذیر است. اندیشۀ اصالت وجود مبنای اساسی حکمت متعالیه را تشکیل میدهد و میان این اندیشۀ بنیادین و نظریۀ مکانیک کوانتوم (به عنوان مبنای اساسی فیزیک جدید) تشابهات قابل تأملی موجود است. این تشابهات شائبۀ تشکیک در ماهیت را بسیار نیرومندتر از مثالهایی چون نوروزمان خواهد کرد. آن مثالها اکنون ...
بیشتر
ضرورت تطبیق فلسفۀ اسلامی و علوم جدید انکارناپذیر است. اندیشۀ اصالت وجود مبنای اساسی حکمت متعالیه را تشکیل میدهد و میان این اندیشۀ بنیادین و نظریۀ مکانیک کوانتوم (به عنوان مبنای اساسی فیزیک جدید) تشابهات قابل تأملی موجود است. این تشابهات شائبۀ تشکیک در ماهیت را بسیار نیرومندتر از مثالهایی چون نوروزمان خواهد کرد. آن مثالها اکنون ارزش علمی ندارند و آوردن مثالهای نوین بر اساس آخرین دستاوردهای علمی بسیار مفید است و گامی برای تطابق فلسفۀ اسلامی با علوم نوین خواهد بود. همچنین آشکار میشود که نخستین مرتبۀ ماهیات که خود تشکیلدهندۀ عناصر و مواد دیگر جهان هستند، به وجود و صفات آن بسیار شباهت دارند. آگاهی از اینکه همۀ جهان طبیعت از ذراتی همسان پدید آمدهاند، دشواری فهم و باور مطالبی چون اصالت وجود و وحدت تشکیکی آن را آسان خواهد ساخت. این مقاله با نگاهی اجمالی و به طریق تطبیقی بر اساس آخرین پژوهشهای علمی، اشارهای گذرا به این تشابهات دارد.
دوره 2، شماره 1 ، آذر 1392، ، صفحه 120-120
فلسفه ملاصدرا
محمد حسین وفائیان؛ امیر عباس علیزمانی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 129-142
چکیده
«علم» در حکمت متعالیه مساوق با وجود انگاشته میشود. تحلیل علم در پرتو تفسیری وجودی از آن، سبب ارائۀ ویژگیهایی خاص برای دو گونۀ علم حصولی و علم حضوری در معرفتشناسی حکمت متعالیه میگردد. مسئلۀ پژوهش جاری، تبیین نسبت علم حصولی و حضوری با «توجیه معرفتی» و مشخص نمودن حیطۀ جریان توجیه معرفتی در دو گونۀ مذکور از معرفت است. ...
بیشتر
«علم» در حکمت متعالیه مساوق با وجود انگاشته میشود. تحلیل علم در پرتو تفسیری وجودی از آن، سبب ارائۀ ویژگیهایی خاص برای دو گونۀ علم حصولی و علم حضوری در معرفتشناسی حکمت متعالیه میگردد. مسئلۀ پژوهش جاری، تبیین نسبت علم حصولی و حضوری با «توجیه معرفتی» و مشخص نمودن حیطۀ جریان توجیه معرفتی در دو گونۀ مذکور از معرفت است. رهیافت بهدست آمده که با رویآوردی تحلیلیـمنطقی در عبارات صدرالمتألهین حاصل شده، اثبات نیازمندی علم حصولی (بهسبب دوگانگی وجود علمی و وجود عینی در آن) به توجیه معرفتی و انحصار آن در «برهان» است. علم حضوری نیز، از آن جهت که با شهود وجود عینیِ معلوم حاصل میگردد، در دو گونۀ متفاوت خود (حسی و فراحسی)، بینیاز از توجیه بیرونی و خودموجه است.
فلسفه ملاصدرا
حمیدرضا میرزایی؛ ابراهیم سعدی
چکیده
حیوانات، در فلسفۀ اسلامی، صاحب علم و ادراکاند. این مطالعه به منظور بررسی مبحث علم و ادراک در حیوانات مبتنی بر فلسفهی حکمت متعالیه انجام گردید. حکمت متعالیه فلسفهای وجودشناختی است. این سامانۀ فکری، اصالت را در هستی به «وجود» میدهد. بر پایۀ این نگرش، آنچه پهنۀ هستی را از خود آکنده، «وجود» است و ماهیات، حقایقی اعتباریاند. ...
بیشتر
حیوانات، در فلسفۀ اسلامی، صاحب علم و ادراکاند. این مطالعه به منظور بررسی مبحث علم و ادراک در حیوانات مبتنی بر فلسفهی حکمت متعالیه انجام گردید. حکمت متعالیه فلسفهای وجودشناختی است. این سامانۀ فکری، اصالت را در هستی به «وجود» میدهد. بر پایۀ این نگرش، آنچه پهنۀ هستی را از خود آکنده، «وجود» است و ماهیات، حقایقی اعتباریاند. هستی، تحقق فعل خداوند است. هستی، مشکک است. هر مرتبهای، جملگی کمالات مادون خود را دارا و از محدودیتهای وجود مادون، مبراست. همین مرتبه نیز محاط مرتبۀ بالاتر از خود است. کمال و وجود، حقیقتی واحدند؛ چنانکه هر چه وجود شدیدتر باشد، کمالات نیز آشکارترند. جمادات، نباتات، حیوانات و انسان دارای کمال وجود مرتبۀ خود هستند. یکی از این کمالات، علم است؛ چرا که بر «وجود بما هو وجود» حمل میشود. بنابراین، حیوان بهقدر مرتبۀ وجودیِ خود، صاحب کمال است. تشکیک وجود در هر مرتبهای جریان دارد، بنابراین کمالات در هر مرتبه از وجود مشکک هستند، پس علم نیز در حیوانات تشکیکی است. حیوانات میتوانند در معرض تعلیم واقع شوند. علم حیوانات، حسی و خیالی است. حیوانات قادرند با روش حسی و خیالی، در مسیر آموزش قرار بگیرند و مرتبۀ علم خود را شدت بخشند. مقالۀ حاضر بهمنظور بررسی مبحث علم و ادراک در حیوانات، مبتنی بر حکمت متعالیه، صورتبندی شده است.
فلسفه ملاصدرا
محمد حسین وفائیان؛ احد فرامرز قراملکی
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، ، صفحه 133-148
چکیده
مباحث نفسشناسی صدرالمتألهین از دو حیث محتوا و روش قابل بررسی و نقد است. نفس در هستیشناسی حکمت متعالیه، اگرچه با حدوث بدن پدید میآید، اما موجودی ذوشئون و چندتبار است که از عالَم مادّه تا تجرّد عقلی در سیلان بوده و با بدن تحت تصرّف خود متحد است. باور به نوآوری صدرالمتألهین در معرّفی نفس و همچنین داوری صحیح میان دیدگاه وی با دیدگاههای ...
بیشتر
مباحث نفسشناسی صدرالمتألهین از دو حیث محتوا و روش قابل بررسی و نقد است. نفس در هستیشناسی حکمت متعالیه، اگرچه با حدوث بدن پدید میآید، اما موجودی ذوشئون و چندتبار است که از عالَم مادّه تا تجرّد عقلی در سیلان بوده و با بدن تحت تصرّف خود متحد است. باور به نوآوری صدرالمتألهین در معرّفی نفس و همچنین داوری صحیح میان دیدگاه وی با دیدگاههای رقیب، أمری است که نیازمند کشف روش وی در تحلیل نفس میباشد. مسئلۀ این پژوهش، کشف روش صدرالمتألهین در شناخت مفهومی و وجودی نفس است و رهآورد آن ـکه با تحلیل محتوای مباحث نفس شناسی ارائه شده از سوی صدرالمتألهین حاصل گردیده استـ اثبات اتّخاذ روش «مطالعات میان رشتهای» از سوی وی در این زمینه میباشد. صدرا با التفات به چندتباری بودن نفس و لزوم «کثرتگرایی روشی» در بررسی اینگونه مسائل، این روش را برگزیده است. اتخاذ چنین روشی، سبب ارائه فرادیدگاه خاصّ وی (حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس) در مبحث نفسشناسی حکمت متعالیه گردیده است.
فلسفه ملاصدرا
ناصر محمدی
چکیده
نماز تدبیری است از سوی شرع برای از میان رفتن آلودگیهای حسی و بهمنزلۀ طهارت از حدثهای اصغر و اکبر نفسانی است. نماز قالب، نماز ظاهری جسمانی و نماز قلب، نماز باطنی حقیقی است. نماز قلب، عرفان و شناخت خدا و شناخت افعال و صفات او، و از سنخ حکمت و معرفت است. نماز قالب، تعبد جسم و خضوع بدن و تشبه به حقیقت انسانیت و جدایی از حیوانات و بهائم ...
بیشتر
نماز تدبیری است از سوی شرع برای از میان رفتن آلودگیهای حسی و بهمنزلۀ طهارت از حدثهای اصغر و اکبر نفسانی است. نماز قالب، نماز ظاهری جسمانی و نماز قلب، نماز باطنی حقیقی است. نماز قلب، عرفان و شناخت خدا و شناخت افعال و صفات او، و از سنخ حکمت و معرفت است. نماز قالب، تعبد جسم و خضوع بدن و تشبه به حقیقت انسانیت و جدایی از حیوانات و بهائم است. این دو گونه نماز، نشان از ارتباط غیب و شهادت و ملک و ملکوت و تبلور ارتباط نفس و بدن دارند. نماز جسمانی و قالبی در تنویر قلب مـؤثر است، همانطور که از سوی قلب انواری بهسوی ظاهـر انسان بالا میآید. امر شارع به نماز قالب، هماهنگی قلب و جسم یا صورت و باطن است تا مزاحمتی از جانب ظاهر برای عمل باطن نباشد و در نتیجۀ این همراهی، باطن از کار خویش باز نماند.
فلسفه ملاصدرا
سیدمحمدحسین نقیبی؛ عبدالله نصری
چکیده
جنبه فاعلی نفس در پیدایش ادراک مورد پذیرش ابن سینا و ملاصدراست پذیرش این دیدگاه دو پرسش اساسی به دنبال دارد که محور پژوهش حاضر را شکل می دهد پرسش اول این که چگونه نفس قدرت بر ایجاد صورت ادراکی دارد در حالی که خود در ابتدا فاقد آن می باشد و در پرسش دوم مطرح می گردد با توجه به این که امیال و گرایش های نفسانی در جهت گیری اراده موثر می-باشد ...
بیشتر
جنبه فاعلی نفس در پیدایش ادراک مورد پذیرش ابن سینا و ملاصدراست پذیرش این دیدگاه دو پرسش اساسی به دنبال دارد که محور پژوهش حاضر را شکل می دهد پرسش اول این که چگونه نفس قدرت بر ایجاد صورت ادراکی دارد در حالی که خود در ابتدا فاقد آن می باشد و در پرسش دوم مطرح می گردد با توجه به این که امیال و گرایش های نفسانی در جهت گیری اراده موثر می-باشد چگونه می توان بین فاعلیت ارادی نفس در پیدایش ادراک و نظریه مطابقت و معیار صدق آن وجه جمعی ارائه داد در پاسخ به پرسش اول بیان می گردد نفس در ابتدا پذیرنده می باشد و بعد از تحصیل ملکه ی صور جنبه فاعلی ظهور می یابد و در پاسخ به پرسش دوم بیان می گردد که اراده نفس در تحصیل مقدمات پیدایش صور ادراکی موثر است همچنین فاعلیت نفس نسبت به صور حسی فاعلیت بالطبع می باشد که اراده در آن دخالت ندارد و در باب تصدیقات اولی نفس بالضروره به ثبوت محمول برای موضوع حکم می کند و در تصدیقات نظری که به بدیهیات بازمی گردد هنگامی که مقدمات قیاس در کنار یکدیگر قرار گرفتند نتیجه براساس قاعده علیت از آن حاصل می گردد و اراده نفس در تعیین نتیجه دخالتی ندارد در نتیجه خدشه ای به دیدگاه مطابقت وارد نمی گردد.
فلسفه ملاصدرا
مهدی گنجور
چکیده
نظریه «عقلانیت وحیانی» و نقش آن در توسعه و تعالی علوم بشری از ابتکارات آیتالله جوادی آملی شناخته میشود. این الگوی اسلامی، بهمثابه روشی جامع در تولید و تکامل معرفت علمی، در مقابل الگوی عقلانیت مدرن غربی، بر آن است تا با تلفیق و استفاده متوازن از عقل و نقل، زمینه رشد و تکامل انسان را از طریق تعالی علوم فراهم آورده و به این ...
بیشتر
نظریه «عقلانیت وحیانی» و نقش آن در توسعه و تعالی علوم بشری از ابتکارات آیتالله جوادی آملی شناخته میشود. این الگوی اسلامی، بهمثابه روشی جامع در تولید و تکامل معرفت علمی، در مقابل الگوی عقلانیت مدرن غربی، بر آن است تا با تلفیق و استفاده متوازن از عقل و نقل، زمینه رشد و تکامل انسان را از طریق تعالی علوم فراهم آورده و به این وسیله، بهروزی و سعادت دنیوی و اخروی او را تأمین نماید. در این پژوهش تلاش شده است با رهیافت مسئلهمحور و روش توصیفیـتحلیلی، پس از تشریح و بازشناسی مفاهیم، مهمترین مبانی وجودشناختی این نظریه با تأکید بر آموزههای صدرایی ـ از قبیل جهانبینی توحیدی (قائل شدن به مبدأ و غایت قدسی برای طبیعت و علم)، انطباق و تناظر عوالم و مراتب هستی، زندهانگاری طبیعت (سریان علم وحیات در همه موجودات)، فقر وجودی عالم ـ و همچنین رابطه این مبانی با توسعه و تعالی علوم، استنباط و ارائه گردد.
احمد نصیری محلاتی؛ سیدمرتضی حسینی شاهرودی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 155-168
چکیده
در اندیشههای عرفانی مفهوم انسان کامل و کیمیا ارتباطی تنگاتنگ و همیشگی دارند. هرچند رسیدن به انسان کامل یکی از اهداف عرفان است، اما کیمیا در اغلب دیدگاههای عرفانی بهمثابۀ مسیری برای دستیابی به رمز و راز خلقت تعریف میشود که بدون آگاهی از این حقایق حصول انسان کامل میسر نیست. پس کیمیا و کیمیاگر، همچون عارف، هدفی جز تکوین انسان کامل ...
بیشتر
در اندیشههای عرفانی مفهوم انسان کامل و کیمیا ارتباطی تنگاتنگ و همیشگی دارند. هرچند رسیدن به انسان کامل یکی از اهداف عرفان است، اما کیمیا در اغلب دیدگاههای عرفانی بهمثابۀ مسیری برای دستیابی به رمز و راز خلقت تعریف میشود که بدون آگاهی از این حقایق حصول انسان کامل میسر نیست. پس کیمیا و کیمیاگر، همچون عارف، هدفی جز تکوین انسان کامل ندارد. البته بهرغم این ارتباط تنگاتنگ، در مکاتب مختلف عرفانی، شباهتها و تفاوتهایی میان، مفاهیم، جایگاه، نحوۀ ارتباط و طریق وصول به کیمیا و انسان کامل مشهود است. بررسی این باورها و توجه به شباهتها و تفاوتهایشان ضمن آنکه میتواند روشنگر مفاهیم پیچیده و عمیق انسان کامل و کیمیا باشد خود وسیلهای برای بررسی چگونگی پیدایش آنهاست. در این نوشتار با بررسی اجمالی و تطبیقی دیدگاههای عرفانی مختلف در خصوص انسان کامل و کیمیا، بهویژه با تکیه بر دیدگاههای عرفانی حکمت متعالیه و جابر بن حیان سعی، در آشکارسازی برخی شباهتها و تفاوتهای موجود در این باورها میکوشیم. البته در بررسی عرفان صدرایی، به آرای ابن عربی (بهمنزلۀ منبع تفکرات عرفانی در حکمت متعالیه) توجه ویژه شده است.
فلسفه ملاصدرا
علیرضا محمدزاده قبادلو؛ مسعود امید؛ محمدرضا عبدالله نژاد
چکیده
چکیدهوجود بحرانهای علمی هر عصر، متفکران را با چالشهای جدی مواجه میکند و هر متفکری بر اساس فهم از مسائل علمی و داشتههای علمی خود، به نوعی سعی در حل بحران و رساندن علم به ساحل امن یقین را دارد.وجود مسائل جدید و تعارضات در علم و دین و فلسفه، ایمانوئل کانت و علامه طباطبایی را بر آن داشت تا نگاه دوباره و جدیتری به این معضلات علمی و ...
بیشتر
چکیدهوجود بحرانهای علمی هر عصر، متفکران را با چالشهای جدی مواجه میکند و هر متفکری بر اساس فهم از مسائل علمی و داشتههای علمی خود، به نوعی سعی در حل بحران و رساندن علم به ساحل امن یقین را دارد.وجود مسائل جدید و تعارضات در علم و دین و فلسفه، ایمانوئل کانت و علامه طباطبایی را بر آن داشت تا نگاه دوباره و جدیتری به این معضلات علمی و سعی در حل بحرانهای موجود داشته باشند. و هر دو متفکر به نوعی جواب معضلات زمان خود را در رویارویی دوباره با متافیزیک دیدند. کانت با تصور و تعریفی که از متافیزیک سنتی داشت، متافیزیک موجود را نتوانست به عنوان یک علم یقین بخش قبول کند و متافیزیک سنتی را از لیست علوم پاک کرد.علامه بر عکس وی، با تصور و تعریفی که از متافیزیک سنتی داشت؛ متافیزیک را علمی یقینی پنداشت به طوری که یقینی بودن سایر علوم هم در سایه وجود و امکان تحقق متافیزیک میسر بود.در مقاله حاضر فلسفه متافیزیک از نگاه هر دو اندیشمند از جهات مختلف مثل تعریف متافیزیک سنتی و روش آن و همچنین کیفیت گزارههای آن و نسبتش با سایر علوم، بررسی خواهد تا روشن گردد چرا در قبال سوالات یکسان، هر کدام راه متفاوتی را پیمودند. و در نهایت به این نتیجه میرسد که متافیزیکی که به دست این دو متفکر رسیده از مبنا متفاوت بوده است، که باعث پیموده شدن دو راه متفاوت شده است.
فلسفه ملاصدرا
محمد علی عباسیان چالشتری
چکیده
یکی از مسایل بسیار مهم در الهیات، بهویژه در دوران معاصر، مسئله رابطه میان انسان و خدا است. این مسئله در مقاله حاضر به سه گروه از مسائل کوچکتر تحلیل شده است: انسان و خدا با یکدیگر رابطه انفسی دارند یا آفاقی؟ آیا خدا و انسان نسبت به هم خودی هستند یا دیگری؟ آیا انسان و خدا ارتباطی بیواسطه باهم دارند یا باواسطه عالَم با یکدیگر مرتبط ...
بیشتر
یکی از مسایل بسیار مهم در الهیات، بهویژه در دوران معاصر، مسئله رابطه میان انسان و خدا است. این مسئله در مقاله حاضر به سه گروه از مسائل کوچکتر تحلیل شده است: انسان و خدا با یکدیگر رابطه انفسی دارند یا آفاقی؟ آیا خدا و انسان نسبت به هم خودی هستند یا دیگری؟ آیا انسان و خدا ارتباطی بیواسطه باهم دارند یا باواسطه عالَم با یکدیگر مرتبط میشوند؟ این مقاله تلاش میکند اولاً، مسائل سهگانه فوق را ضمن بیان سه رویکرد رایج در الهیات معاصر مغربزمین به رابطه میان انسان و خدا، توضیح دهد؛ ثانیاً، در پرتو آن رویکردها، دیدگاه ملاصدرا درباره رابطه انسان و خدا را بازخوانی کند. ما در این بازخوانی به دو دیدگاه یا دو نظریه از ملاصدرا رسیدهایم. در یک نظریه صدرا از الهیاتی آفاقیـانفسی، عالمگرا، و نسبتاً دیگریگرا حمایت میکند و در نظریه دیگر، یک الهیات انفسی، انسانگرا و خودیگرای خالص را تأیید میکند. این دو نظریه، بهرغم برخی اشتراکات جزیی، در اساس با هم اختلاف دارند و ناسازگارند. آیا تنها یکی از این دو نظریه، نظریه نهایی ملاصدراست؟ و اگر چنین است، کدامیک؟ ما در آثار صدرا پاسخی قاطع و صریح برای این سؤالات نمییابیم، مگر آنکه با تکیه بر مطالبی مثل آنچه در جلد اول اسفار گفته است، نظریه دوم را نظریه نهایی و شخصی او بدانیم. اما روشن است که نظریه دوم، قبل از ملاصدرا و توسط عارفان محیالدینی مطرح شده و نظریه جدیدی نیست.
فلسفه ملاصدرا
مهدی منزه؛ سحر کاوندی
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، ، صفحه 169-186
چکیده
نوشتار حاضر درصدد است تا به تبیین فرآیند سیر و تحول وجود از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی بپردازد؛ در این راستا ابتدا به بررسی وحدت تشکیکی وجود و مبانی آن در حکمت متعالیه و نیز وحدت شخصی وجود و تقریرهای مختلف آن پرداخته شده و سپس در مقام تحقیق و بررسی بیان می گردد که اولاً ملاصدرا به تفکیک آن دو قائل بوده و ثانیاً در نظام حکمی خویش از وحدت ...
بیشتر
نوشتار حاضر درصدد است تا به تبیین فرآیند سیر و تحول وجود از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی بپردازد؛ در این راستا ابتدا به بررسی وحدت تشکیکی وجود و مبانی آن در حکمت متعالیه و نیز وحدت شخصی وجود و تقریرهای مختلف آن پرداخته شده و سپس در مقام تحقیق و بررسی بیان می گردد که اولاً ملاصدرا به تفکیک آن دو قائل بوده و ثانیاً در نظام حکمی خویش از وحدت تشکیکی (دیدگاه ابتدایی) به وحدت شخصی (دیدگاه نهایی) گذر کرده است. صدرا برای اثبات این فرآیند، ابتدا علیّت و کثرت ماهوی را از ماهیت و سپس علیّت و کثرت وجودی را از وجودهای محدود نفی میکند تا بتواند در گام بعدی، مکانیزم چنین فرآیندی را تبیین کند؛ وی در این راستا بنابر تحلیل خاصی که از علیّت ارائه میدهد به دو برهان متوسل میشود: الف) برهان از راه ترقیق علیّت ب) برهان از راه عدمتناهی واجبالوجود؛ به عبارت دیگر وی با ارجاع معلولها به شئون و بر اساس برهان از طریق معلول، مطلوب خود را اثبات کرده و از این طریق با مبرهن ساختن ادعای عرفان - وحدت شخصی وجود – موفق به نزدیک نمودن فلسفه به عرفان و در نتیجه تعالی حکمت میگردد.
فاطمه گلی فروشانی؛ سهراب حقیقت قره قشلاقی
چکیده
وجود و حضور دو اصل و مبنا در عرصه هستیشناسی و معرفتشناسی حکمت صدرایی است. ملاصدرا در بُعد هستیشناسی بر اساس اصالت وجود، حقیقت وجود را موضوع فلسفه قرار میدهد. گرچه وی در برخی مواضع مانند ابنسینا از موجود بماهوموجود به عنوان موضوع فلسفه نام میبرد، اما در نهایت مسیر خود را جدا کرده و حقیقت وجود را به عنوان موضوع فلسفه برمیگزیند. ...
بیشتر
وجود و حضور دو اصل و مبنا در عرصه هستیشناسی و معرفتشناسی حکمت صدرایی است. ملاصدرا در بُعد هستیشناسی بر اساس اصالت وجود، حقیقت وجود را موضوع فلسفه قرار میدهد. گرچه وی در برخی مواضع مانند ابنسینا از موجود بماهوموجود به عنوان موضوع فلسفه نام میبرد، اما در نهایت مسیر خود را جدا کرده و حقیقت وجود را به عنوان موضوع فلسفه برمیگزیند. وی در اثبات موضوع فلسفه همچون فلاسفه پیشین، دو ملاک بداهت و کلیت را مد نظر داشته است. بداهت و کلیت وجود در فلسفه صدرا ناظر به حقیقتی است که عین خارجیت و مبدئیت اثر است، اما بداهت و کلیت موجود در فلسفه ابنسینا ناظر به مفهومی است که با وسعت خود، تمامی موجودات عالم را به صورت تشکیکوار در برمیگیرد. موضوعیت حقیقت وجود در حکمت صدرایی و محوریت آن در مباحث و مسائل فلسفی مستلزم محوریت حضور در عرصه معرفتشناسی این حکمت است؛ چرا که معرفت به حقیقت وجود جز از طریق فهم حضوری و شهودی امکانپذیر نیست و آنچه از حقیقت وجود در محدوده ذهن و از طریق معرفت حصولی برای آدمی به دست میآید، نمایی ضعیف از آن است. وجود مجلای حقیقت و حضور است و این تنیدگی وجود و حقیقت و حضور شاکله هستیشناسی و معرفتشناسی فلسفه ملاصدرا را تشکیل میدهد.
فلسفه ملاصدرا
زیبا هاشمی حاجی بهزاد؛ مرتضی شجاری؛ مهدی محمدزاده
چکیده
ملاصدرا بهعنوان فیلسوفی جامعالاطراف، در تدوین نظام فلسفی خویش از نگرش نمادپردازنه غفلت نکرده است. در این مقاله ابتدا به تبیین مفهوم نماد و نیز ریشهشناسی آن پرداختهایم، سپس جایگاه نماد در نظام فکری ملاصدرا، تأثیرپذیری وی از ابن عربی، نگاه نمادپردازانة او به دین و تأکید وی بر زبان نمادین دین مورد بررسی قرار گرفته است و نهایتاً ...
بیشتر
ملاصدرا بهعنوان فیلسوفی جامعالاطراف، در تدوین نظام فلسفی خویش از نگرش نمادپردازنه غفلت نکرده است. در این مقاله ابتدا به تبیین مفهوم نماد و نیز ریشهشناسی آن پرداختهایم، سپس جایگاه نماد در نظام فکری ملاصدرا، تأثیرپذیری وی از ابن عربی، نگاه نمادپردازانة او به دین و تأکید وی بر زبان نمادین دین مورد بررسی قرار گرفته است و نهایتاً نشان داده شده که اساساً پیوند چنین نظام فکری بهرهمند از منابع فکری مختلف (اعم از دین، فلسفه، عرفان و کلام) جز با زنجیری بهنام نمادپردازی مقدور نیست، هر چند عناصر دیگری نیز در این پیوند دخیلند. بیش از همه بر این دو نکته، بهمثابه یافتۀ این پژوهش، تأکید شده است: نخست، نظریۀ اصالت وجود و فقر ذاتی وجود نهایتاً با بیانی نمادین تبیین میشود. دوم، توجیه برخی از برداشتهای عرفانی از دین و تفاسیر باطنی از ظاهر نص نیز نهایتاً تفسیری نمادین است.
فلسفه ملاصدرا
نجف یزدانی؛ محمد حسین دهقانی
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 143-156
چکیده
اعتقاد به حصول ماهیت اشیاء در ذهن، در بحث وجود ذهنی، سبب طرح اشکالات متعددی در این زمینه گردیده است که از آن جمله میتوان به اتصاف ذهن به امور متضاد، اتصاف ذهن به لوازم ماهیت و مهمتر از همه اجتماع دو مقوله اشاره کرد. اندیشمندان زیادی در پی پاسخ به این اشکالات برآمدهاند. یکی از این پاسخها متعلق به فاضل قوشچی در شرح بر تجرید الاعتقاد ...
بیشتر
اعتقاد به حصول ماهیت اشیاء در ذهن، در بحث وجود ذهنی، سبب طرح اشکالات متعددی در این زمینه گردیده است که از آن جمله میتوان به اتصاف ذهن به امور متضاد، اتصاف ذهن به لوازم ماهیت و مهمتر از همه اجتماع دو مقوله اشاره کرد. اندیشمندان زیادی در پی پاسخ به این اشکالات برآمدهاند. یکی از این پاسخها متعلق به فاضل قوشچی در شرح بر تجرید الاعتقاد است. وی میکوشد با بیان تمایز بین دو امر حاصل در ذهن و قایم به ذهن این مشکلات را حل نماید که سبب شکلگیری دیدگاهی جدید در مورد وجود ذهنی گردیده است. دو موضع در باب دیدگاه وی مطرح شده است: جوادی آملی دیدگاه وی را تا حدی متمایز از نظر ملاصدرا بیان میکند ولی در عین حال با تمایز بین چهار امرِ وجود علم، ماهیت علم، وجود ذهنی معلوم و ماهیت معلوم، آن را قابل پذیرش میداند. حسنزاده آملی دیدگاه قوشچی را با دیدگاه ملاصدرا یکی دانسته و اختلاف آنها را تنها در تعبیر میداند و دلیل اشکال ملاصدرا بر وی را عدم بیان تعبیر صحیح قوشچی مطرح میکند. در این پژوهش با بازخوانی نظریه فاضل و پذیرش هر دو تفسیر ارائهشده، دیدگاه وی را زمینهساز شکلگیری نظرات بعدی معرفی مینماییم. این تحقیق نشان میدهد دیدگاه قوشچی قابلیت پاسخ به شبهات مطروحه در بحث وجود ذهنی را دارد و میتوان آن را بر دیدگاههای متأخرین تطبیق کرد.
فلسفه ملاصدرا
موسی ملایری
چکیده
علمشناسی یا فلسفۀ علم حکیمان مسلمان، جوانب و زوایای مختلفی داشته است که یکی از مهمترین آنها مشکلِ «عوارضِ اخص» یا «عوارض بهواسطۀ اخص» است. این معضل اگرچه برای گذشتگان تنها یکی از مسائل علمشناختی بود، اما بهتدریج به مهمترین مسئله و برای برخی، به تنها مسئله تبدیل شد. ماحصل این مشکل آن است که بر اساس قواعد علمشناسی، ...
بیشتر
علمشناسی یا فلسفۀ علم حکیمان مسلمان، جوانب و زوایای مختلفی داشته است که یکی از مهمترین آنها مشکلِ «عوارضِ اخص» یا «عوارض بهواسطۀ اخص» است. این معضل اگرچه برای گذشتگان تنها یکی از مسائل علمشناختی بود، اما بهتدریج به مهمترین مسئله و برای برخی، به تنها مسئله تبدیل شد. ماحصل این مشکل آن است که بر اساس قواعد علمشناسی، جایز نیست در علوم از اوصاف و عـوارضی بحث کرد که با واسطه بـر موضوع علم حمل میشوند. اما میبینیم که در بسیاری از علوم این توصیه مراعات نمیشود و غالباً در علومِ مختلف از احوال و عوارض مختص به انواع و اقسام موضوعِ علم، که همه با واسطه هستند، گفتگو میشود. در اینباره و برای حل این مشکل، تا زمان ملاصدرا، چهار راه حل از سوی ابنسینا، قطب رازی، جرجانی و محقق دوانی عرضه شده است اما ملاصدرا اعتقاد دارد که هیچیک از پیشینیان از عهدۀ حل مشکل بر نیامده و همه در مقابل آن متحیر و سرگردان شدهاند. او معتقد است منشأ مشکل، خلط میان دو دسته عوارض، یعنی عوارضِ اخص و عوارضِ بهواسطۀ اخص، بوده است؛ لذا با تمایز نهادن میان آنها مشکل فیصله پیدا میکند. این نوشته، نخست راهحلهای پیشینیان برای حل این مشکل را گزارش کرده، سپس انتقادهای ملاصدرا به هر یک از آنها را بررسی میکند، آنگاه با گزارش نظریۀ ملاصدرا، به ارزیابی آن پرداخته و نشان میدهد که این راهحل نیز اگرچه برخی از زوایای مشکل را میگشاید اما مشکل همچنان در ناحیۀ دیگر حل نشده باقی مانده است. در نهایت روشن میشود که تقریرهای جدیدتر از نظریۀ جرجانی، که آن را «نظریۀ مواضعه» مینامیم، برای حل مشکل کارآمدترند.
فلسفه ملاصدرا
محمدعلی وطن دوست
چکیده
فلسفه، در تبیین اصول اعتقادى از جایگاه ویژهاى برخوردار است. از جمله اصول اعتقادى، اصل توحید است که در بخش الهیات بالمعنیالاخص مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. از میان معانى گوناگون توحید، آنچه که در آموزههاى دینى روى آن بسیار تاکید شده و اساس دعوت پیامبران را تشکیل داده است، توحید ربوبى مىباشد. با این وجود، براهین فلسفی توحید ...
بیشتر
فلسفه، در تبیین اصول اعتقادى از جایگاه ویژهاى برخوردار است. از جمله اصول اعتقادى، اصل توحید است که در بخش الهیات بالمعنیالاخص مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. از میان معانى گوناگون توحید، آنچه که در آموزههاى دینى روى آن بسیار تاکید شده و اساس دعوت پیامبران را تشکیل داده است، توحید ربوبى مىباشد. با این وجود، براهین فلسفی توحید ربوبی از سوی پژوهشگران به صورت منسجم و مستقل مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفته و استدلالهای عقلی و فلسفی آن در قالب مجموعهای مستقل گردآوری نگردیده است. ازاینرو در جستار حاضر، تلاش شده است با تکیه بر روش تحلیل فلسفی، که بر مبانی حکمت متعالیه استوار است، و با هدف بازخوانی دقیق دلایل توحید ربوبی و اعتبارسنجی برخی از دلایل، استدلالهای عقلی توحید ربوبی، مورد بازخوانی و تحلیل قرار گیرد. در پایان این نتیجه به دست آمده است که بر اساس اصل تعلقى بودن وجود معلول، که از مبانی حکمت متعالیه شمرده میشود، همه معلولها، عین فقر و وابستگى به واجب الوجود بوده و هیچگونه استقلالى ندارند، از اینرو خالقیت و ربوبیت حقیقى و استقلالى منحصر به خداوند متعال خواهد بود. همچنین برخی از براهین توحید ربوبی که بر اصول فلکیات قدیم، استوار شده است، مورد نقد قرار گرفته و در همین راستا، برای تصحیح برهان، حد وسط «وحدت نظام عالم» جایگزین حد وسط «وحدت عالم»، گردیده است.
فلسفه ملاصدرا
زینب السادات میرشمسی
چکیده
اینکه ادراکات محض انسان چرا و چگونه به عمل منجر میشوند یکی از مسائل مهم در حوزه انسانشناسی است. به نظر میرسد عواطف انسان به عنوان ادراکاتی که فاعل آنها عقل عملی است، میتوانند گزینه مناسبی برای توجیه رابطه میان عمل و نظر باشند. ملاصدرا بهعنوان یکی از فیلسوفان مکتبساز در فلسفه اسلامی و فیلسوفی که نگاه جامعنگر به مسایل ...
بیشتر
اینکه ادراکات محض انسان چرا و چگونه به عمل منجر میشوند یکی از مسائل مهم در حوزه انسانشناسی است. به نظر میرسد عواطف انسان به عنوان ادراکاتی که فاعل آنها عقل عملی است، میتوانند گزینه مناسبی برای توجیه رابطه میان عمل و نظر باشند. ملاصدرا بهعنوان یکی از فیلسوفان مکتبساز در فلسفه اسلامی و فیلسوفی که نگاه جامعنگر به مسایل مختلف دارد، رابطه میان عمل و نظر و چگونگی حصول فعل از نظر را مورد توجه قرار داده است. با این حال، اگرچه او با تکیه بر عقل عملی درصدد توجیه این رابطه است، اما به عاطفه مستقیماً توجه نکرده است. او معتقد است علاوه بر شناخت محض، ادراکاتی وجود دارد که همان لذت و الم هستند. این ادراکات حاصل شناسایی ملایمت یا عدم ملایمت پدیدهها با نفس هستند و بههمین دلیل ادراک محض را به عمل منتهی میکنند. حالات عاطفی یا نوعی لذت هستند یا نوعی الم، پس عواطف واسط عمل و نظر هستند. از آنجا که عواطف شناختیـارزشی بوده و متناسب با باورها و اهداف ما شکل میگیرند، هم میتوانند افعالی را رقم بزنند که با طبع حیوانی متناسب است و هم افعالی که با طبع انسانی ما هماهنگی داشته و از اهداف و غایات والای ما ناشی شدهاند. پس اگرچه عواطف اموری شناختی هستند و همه انسانها از آنها بهرهمندند اما لزوماً اختیاری و معقول نیستند.
نرگس نظرنژاد؛ زهرا ایزی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 169-185
چکیده
این مقاله با محوریت موضوع موانع معرفت حقیقی از دیدگاه فیلسوف مسلمان علامه طباطبایی(ره) تدوین شده است و به بررسی و تبیین نظر ایشان در باره معرفت حقیقی و عوامل بازدارنده آن میپردازد. در نظر علامه، معرفت نسبت به اسماء و صفات الهی، معرفت حقیقی، و مایه سعادت و کمالِ آدمی است. در نظام معرفت شناختی علامه، حقیقت علم، امری وجودی است که ...
بیشتر
این مقاله با محوریت موضوع موانع معرفت حقیقی از دیدگاه فیلسوف مسلمان علامه طباطبایی(ره) تدوین شده است و به بررسی و تبیین نظر ایشان در باره معرفت حقیقی و عوامل بازدارنده آن میپردازد. در نظر علامه، معرفت نسبت به اسماء و صفات الهی، معرفت حقیقی، و مایه سعادت و کمالِ آدمی است. در نظام معرفت شناختی علامه، حقیقت علم، امری وجودی است که از عالم بالا بر قلب (نفس) انسان افاضه شده است و انسان به میزان استعداد و آمادگیاش میتواند با عقل فعال متحد گردد و صورتهای عقلی را از آن کسب کند. جستجو در آثار علامه نشان میدهد موانعی چون انحراف از حکم عقل، طبیعتگرایی صرف، عقلگرایی صرف، جهل به سیر انفسی، عدم اعتدال قوای نفسانی، تصرفات شیطان از جمله موانع شناختی و غیرشناختی معرفت است که باعث عدم دریافت قابلیت لازم جهت کسب معرفت حقیقی میشود.
فلسفه ملاصدرا
مهدیه علوی فر؛ عبدالحمید فلاح نژاد
دوره 6، شماره 2 ، خرداد 1397، ، صفحه 171-184
چکیده
بررسی حقیقت انسان و چگونگی تکامل او از جمله مسائل مهم در قرآن کریم و فلسفۀ اسلامی است. ملاصدرا با توجه به نظریۀ حرکت جوهری و با تکیه بر آیاتی که به رجوع تدریجی و صیرورت انسان به سوی الله اشاره دارد، به تبیین تکامل انسان پرداخته است. در آیات قرآن کریم و حکمت متعالیه تکامل انسان در دو بعد روح و جسم امکانپذیر است. کمال جسمانی انسان رسیدن ...
بیشتر
بررسی حقیقت انسان و چگونگی تکامل او از جمله مسائل مهم در قرآن کریم و فلسفۀ اسلامی است. ملاصدرا با توجه به نظریۀ حرکت جوهری و با تکیه بر آیاتی که به رجوع تدریجی و صیرورت انسان به سوی الله اشاره دارد، به تبیین تکامل انسان پرداخته است. در آیات قرآن کریم و حکمت متعالیه تکامل انسان در دو بعد روح و جسم امکانپذیر است. کمال جسمانی انسان رسیدن به مرحلة تسویه و نفخ روح است، اما تکامل روح انسان از منظر قرآن و حکمت متعالیه به اسبابی همچون کمال عقل نظری و عملی، افاضات ربانی، محبت و عشق، یاد خدا، الهام گرفتن از ملائکه و مدد انسان کامل وابسته است. مقالۀ حاضر به روش توصیفیـتحلیلی و با توجه به مبانی ملاصدرا، به تبیین اسباب و عوامل تکامل انسان پرداخته و در نهایت به این نتیجه میرسد که نهایت تکامل انسان در ورود به مقام عقل بالفعل و فنای فی الله از طریق حرکات ذاتی و تبدلات جوهری امکانپذیر است. مصداق بار یافتن به مراحل اعلای تکامل، امام و خلیفۀ الهی بر روی زمین است.
فلسفه ملاصدرا
سید علی اکبر هاشمی کرویی؛ احمد واعظی
چکیده
براهدف اصلی از نگارش این مقاله پاسخ به پرسشهای بنیادین عدالت پژوهی مطرح در حوزۀ فلسفه سیاسی بود. برای دست یابی به این هدف، ابتدا با بررسی دقیق آثار صدرا دیدگاههای او در باب عدالت اجتماعی استخراج شد، سپس تلاش گردید پاسخهای صریح ایشان به این پرسشها استنطاق شود. بر این اساس یافتههای پژوهش حاکی از آن بود که: 1. از منظر وی سه مبنا برای ...
بیشتر
براهدف اصلی از نگارش این مقاله پاسخ به پرسشهای بنیادین عدالت پژوهی مطرح در حوزۀ فلسفه سیاسی بود. برای دست یابی به این هدف، ابتدا با بررسی دقیق آثار صدرا دیدگاههای او در باب عدالت اجتماعی استخراج شد، سپس تلاش گردید پاسخهای صریح ایشان به این پرسشها استنطاق شود. بر این اساس یافتههای پژوهش حاکی از آن بود که: 1. از منظر وی سه مبنا برای نظریۀ عدالت مطرح است (ماهیت ذات بشر، چگونگی رابطۀ انسانها با یکدیگر در وضعیت فرضی پیشااجتماع و رابطۀ ذات انسان با چگونگی شکلگیری جامعه توسط وی)؛ 2. عدالت هدف غایی و فضیلت حقیقی نیست؛ 3. شریعت منبع دستیابی به محتوای عدالت است؛ 4. عدالت اجتماعی امری قراردادی است؛ و نهایتاً این که 5. امکان استقرار عدالت در جامعه تنها از طریق تلاش ممکن است. از نتایج استقرار عدالت در جامعه حاکمیت عقلانیت است و جامعه بدون عدالت بستری مناسب برای زندگی سعادتمندانه نیست. نکته مهم آن که بسیاری از پرسشهای بنیادین فلسفۀ سیاسی در باب عدالت در آثار صدرا بیپاسخ میمانند.