محمد هادی عاشوری؛ سید محمد کاظم علوی
چکیده
مسئلۀ محرک تاریخ از جمله مباحث چندوجهی فلسفۀ تاریخ است که با مباحث دیگر آن درمیآمیزد. این مسئله در دیدگاه علامه طباطبایی با شناخت ادوار تاریخ گره خورده است. تاریخ مورد اشارۀ علامه، تاریخ انسان و ملتها است که در منظومۀ فکری وی به سه دورۀ بساطت و سادگی، وحدت ملتها و حس و ماده تقسیم میشود. فطرت بهمثابه محرک تاریخ در هر سه دوره نقش ...
بیشتر
مسئلۀ محرک تاریخ از جمله مباحث چندوجهی فلسفۀ تاریخ است که با مباحث دیگر آن درمیآمیزد. این مسئله در دیدگاه علامه طباطبایی با شناخت ادوار تاریخ گره خورده است. تاریخ مورد اشارۀ علامه، تاریخ انسان و ملتها است که در منظومۀ فکری وی به سه دورۀ بساطت و سادگی، وحدت ملتها و حس و ماده تقسیم میشود. فطرت بهمثابه محرک تاریخ در هر سه دوره نقش ایفا میکند. در دو دورۀ اول، فطرت خود را در قالب خاصیت استخدامگری نشان داد و با توجه به مجموع ویژگیهای این دو دوره، اصل استخدام برای حرکت جامعۀ بشری کافی بود. البته استخدام مانند دیگر اصول عقل عملی و دیگر گرایشهای فطری، در معرض انحراف و اشتباه بود که با پیشرفتهتر و پیچیدهتر شدن جوامع خود را نشان داد. بنابراین در دورۀ سوم حیات تاریخی بشر، لازم بود عامل دیگری نیز به کمک آن بیاید تا مسیر رو به کمال انسانیت متوقف نشود. این عامل وحی و دین است. وحی و دین هم باید مطابق با فطرت میبود وگرنه نمیتوانست نقشی در حرکت تاریخ داشته باشد.
فلسفه ملاصدرا
سید مهدی میرهادی؛ محمد نجفی
چکیده
مقاله حاضر با هدف بررسی هستی شناسی و نقش ادراکی خیال از نظر ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا، و به روش تحلیل و استنتاج، به انجام رسیده است. ابن سینا ضمن آنکه قوه خیال و صورت های خیالی را امری مادی می داند، به عالمِ مثالِ منفصل، توجه و اعتقادی ندارد. سهروردی نیز قوه خیال را مادی می داند و در حالی که صور خیالی را قائم به ذات می پندارد، بر خلاف ...
بیشتر
مقاله حاضر با هدف بررسی هستی شناسی و نقش ادراکی خیال از نظر ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا، و به روش تحلیل و استنتاج، به انجام رسیده است. ابن سینا ضمن آنکه قوه خیال و صورت های خیالی را امری مادی می داند، به عالمِ مثالِ منفصل، توجه و اعتقادی ندارد. سهروردی نیز قوه خیال را مادی می داند و در حالی که صور خیالی را قائم به ذات می پندارد، بر خلاف ابن سینا بر وجود عالم خیال منفصل تاکید دارد. ملاصدرا به تجرد قوه خیال و صورِ خیالیه باور دارد و همانند سهروردی، عالمِ خیال منفصل را مرتبه ای از مراتب هستی می پندارد. ابن سینا خیال را مدرِک و حافظ صور، یکی از مراحل اصلی در فرایند تجریدِ مفاهیم و هم چنین از مبادی تشکیل برهان، می داند. سهروردی خیال را مدرِکِ امر غائب و محل ظهور صور عالمِ مثال می داند. ملاصدرا خیال وصور خیالیه را عامل تشکیل ذهن، مبادی فعالیت های معرفتی و واسطه تبدیل ادراکات، می داند. ابن سینا به انطباع و حلول صور در نفس که منتج از باور او به مادی بودن خیال و صور خیالیه است، باور دارد. ملاصدرا اما با اثبات تجرد خیال و صورت های خیالی، که مورد انکار ابن سینا و اثبات خیال متصل که مورد انکار شیخ اشراق بود، موفق به تبیین فعال بودن خیال و صدوری بودن صور خیالی گردید که پیامدهای مهمی در معرفت نفس، اتحاد نفس با صور ادراکی و ماهیت فرایند هویت یابی، داشته است.
فلسفه ملاصدرا
اکرم عسکرزاده مزرعه
چکیده
معرفتشناسی فضیلتمحور شاخهای از معرفتشناسی برونگرایانه است. نظریه اندیشمندانی مانند آلوین پلانتینگا، ارنست سوزا و لیندا زگزبسکی جزو این نظریههاست. به باور این گروه، عنصر فضیلت نقش بهسزایی در تشکیل باور صادق دارد و افزون بر آن عناصر فرایند اعتمادپذیر، قوای معرفتی با کارکرد صحیح و اراده و وظیفه، اعتماد به دیگران و... سبب ...
بیشتر
معرفتشناسی فضیلتمحور شاخهای از معرفتشناسی برونگرایانه است. نظریه اندیشمندانی مانند آلوین پلانتینگا، ارنست سوزا و لیندا زگزبسکی جزو این نظریههاست. به باور این گروه، عنصر فضیلت نقش بهسزایی در تشکیل باور صادق دارد و افزون بر آن عناصر فرایند اعتمادپذیر، قوای معرفتی با کارکرد صحیح و اراده و وظیفه، اعتماد به دیگران و... سبب ارزشمندی باور میشوند. ابنسینا و ملاصدرا به تأثیر فضیلت، قوای معرفتی، فرایند اعتمادپذیر و اراده و وظیفه و... بر معرفت توجه دادهاند. در خوانش فضیلتمحورانه از معرفتشناسی میتوان قرابتهای بسیاری میان رأی ابنسینا و ملاصدرا و زگزبسکی یافت. نظریه ملاصدرا در مقایسه با نظریه ابنسینا همخوانی بیشتری با نظریههای معرفتشناسی فضیلتمحورانه معاصر دارد. نظریه ابنسینا به رویکرد سنتیـارسطویی دربارۀ تعامل میان فضیلت و معرفت نزدیک است تا دیدگاههای معاصر. رعایت مؤلفههای اخلاقی در معرفت با مبانی فلسفی ملاصدرا سازگاری دارد اما با برخی مبانی فلسفی وی ناسازگار است.
فلسفه ملاصدرا
ابراهیم علیپور؛ اکرم قربانی
چکیده
برخی آیات و تعداد زیادی از روایات به حضور انسان در عوالم پیش از دنیا تصریح دارند. اندیشمندان حوزه های مختلف حدیث، تفسیر،فلسفه ،کلام و ... ،در تبیین این آیات و روایات ،آراء متنوعی ارائه کرده اند. ملاصدرا ، رهبر جریان فلسفی مدرسه اصفهان که مدعی پیوند شریعت و فلسفه است ، تحلیلی بدیع از این روایات دارد. وی بنابر نظام فکری خویش تمام وجودات ...
بیشتر
برخی آیات و تعداد زیادی از روایات به حضور انسان در عوالم پیش از دنیا تصریح دارند. اندیشمندان حوزه های مختلف حدیث، تفسیر،فلسفه ،کلام و ... ،در تبیین این آیات و روایات ،آراء متنوعی ارائه کرده اند. ملاصدرا ، رهبر جریان فلسفی مدرسه اصفهان که مدعی پیوند شریعت و فلسفه است ، تحلیلی بدیع از این روایات دارد. وی بنابر نظام فکری خویش تمام وجودات امکانی را در سه عالم عقل،مثال و ماده منحصر می کند.ملاصدرا عالم پیش از دنیا را بر عالم عقل تطبیق می دهد که بر عالم ماده تقدم رتبی دارد و انسان در آن به صورت حقیقت واحد جمعی عقلی حاضر است که پس از تنزل تدریجی به بدن های مادی تعلق می گیرد. علامه مجلسی،نماینده جریان حدیث گرای مدرسه اصفهان، تقدم ارواح بر بدنها راپذیرفته و ادله قائلین به حدوث ارواح همزمان با حدوث بدنها را دارای اشکال می داند به گونه ای که نمی توان با استناد به آنها روایات را رد کرد.
فلسفه ملاصدرا
علیرضا موفق؛ محمد حسین مهدوی نژاد؛ محمدرضا ضمیری
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 129-140
چکیده
حقیقت مرگ و معاد از مسائل بنیادین فلسفۀ صدرالمتألهین است. مرگ از نگاه او دارای سه ویژگی اصلی است: اولین ویژگی مرگ، عدمینبودن آن است. این ویژگی با نگرشهای مادی که بر اساس آن مرگ پایان حیات، اتمام زحمات آدمی و در نتیجه سبب پوچبودن زندگی تلقی میشود، متفاوت است. با توجه به مشرب فلسفی صدرالمتألهین میتوان فهمید که این ویژگی هیچگاه ...
بیشتر
حقیقت مرگ و معاد از مسائل بنیادین فلسفۀ صدرالمتألهین است. مرگ از نگاه او دارای سه ویژگی اصلی است: اولین ویژگی مرگ، عدمینبودن آن است. این ویژگی با نگرشهای مادی که بر اساس آن مرگ پایان حیات، اتمام زحمات آدمی و در نتیجه سبب پوچبودن زندگی تلقی میشود، متفاوت است. با توجه به مشرب فلسفی صدرالمتألهین میتوان فهمید که این ویژگی هیچگاه از روی مصلحتجویی مطرح نشده است؛ بلکه نوعی تبیین واقعیت به شمار میآید. ویژگی دیگر مرگ از نگاه صدرایی امکانآفرینی آن برای زندگی دنیوی است که با لحاظ غایت در آن سوی نشئۀ دنیوی تحقق مییابد. از این رو دنیا از نظر وی و برخلاف نگاههای الحادی، هیچگاه ارزش غایتبودن را ندارد و تنها محلی برای دستیابی به غایتی برتر است. همچنین، مرگ از نظر صدرالمتألهین حتی سبب سکون و توقف نیست، بلکه ارمغانآور تکاملی است که از ارتقای معرفتی و وجودی شروع و تا وصول به کمال مطلق حق، استمرار مییابد. این سه عنصر نمای مرگ را نه تنها از صورتی دهشتزا و رعبآور خارج میکند، بلکه ارمغانآور معنا و ارزش برای زندگی است.
فلسفه ملاصدرا
بهزاد محمدی؛ مهدی دهباشی
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 129-143
چکیده
یکی از مهمترین موضوعات و مسائل فلسفی چگونگی ارتباط موجودات حادث عالم طبیعت با خداوند متعال است که هیچگونه حدوثی در ذات او راه نداشته و قدیم است. نظریة حرکت جوهری ملاصدرا یکی از ابتکارات بزرگ در حکمت متعالیه بر اساس اصالت وجود است که توانسته پاسخگوی این مسئله باشد. از آنجا که بازخوانی آرای فلاسفه پس از ملاصدرا و نقادی آن اندیشهها ...
بیشتر
یکی از مهمترین موضوعات و مسائل فلسفی چگونگی ارتباط موجودات حادث عالم طبیعت با خداوند متعال است که هیچگونه حدوثی در ذات او راه نداشته و قدیم است. نظریة حرکت جوهری ملاصدرا یکی از ابتکارات بزرگ در حکمت متعالیه بر اساس اصالت وجود است که توانسته پاسخگوی این مسئله باشد. از آنجا که بازخوانی آرای فلاسفه پس از ملاصدرا و نقادی آن اندیشهها ضرورت دارد، در این مقاله اشکالات میرزا ابوالحسن جلوه (م 1314 ق) را در مسئلة ربط حادث به قدیم نقد و بررسی میکنیم. حکیم جلوه در رسالة «فی بیان ربط الحادث بالقدیم»، با بیان عدم امکان صدور متجدد از ثابت، در جهت حل معضل ربط حادث به قدیم، حرکت وضعی دوری فلک را واسطة بین حادث و قدیم قرار داده و با راهحل صدرالمتألهین مخالفت داشته است. آرای این حکیم متأله بحث و بررسی شد و یافتهها نشان داد که ایشان با نگاه مشائی و غفلت از اصول اساسی فلسفة صدرا، این انتقادات را مطرح کرده است و از سویی مثل شیخالرئیس در راهحل خویش بر مسئلة ربط حادث به قدیم، بین احکام وجود و احکام ماهیت خلط کرده است.
فلسفه ملاصدرا
سیدمهدی میرهادی
چکیده
بررسی رابطه خیال با عمل و تبیینِ نقش و چگونگی دخالتِ خیال در حوزه عمل آدمی، هدف نوشتار حاضر است. چیستی خیال، ماهیت عمل و نسبتی که خیال با عمل دارد، سه پرسش اصلیِ پژوهش حاضر هستند که با روش تحلیل و استنتاج به تبیین آنها پرداخته شده است. نگهداریِ صورتها پس از ادراک حسیِ پدیدهها (مصوره)، تصرف در صورتهای مخزون (متصرفه) و تبدیلِ صورتهای ...
بیشتر
بررسی رابطه خیال با عمل و تبیینِ نقش و چگونگی دخالتِ خیال در حوزه عمل آدمی، هدف نوشتار حاضر است. چیستی خیال، ماهیت عمل و نسبتی که خیال با عمل دارد، سه پرسش اصلیِ پژوهش حاضر هستند که با روش تحلیل و استنتاج به تبیین آنها پرداخته شده است. نگهداریِ صورتها پس از ادراک حسیِ پدیدهها (مصوره)، تصرف در صورتهای مخزون (متصرفه) و تبدیلِ صورتهای ادراکی(متخیله، متفکره)، کارکردهایِ اصلی خیال در حوزه فعالیتهایِ ادراکی و تحریکی نفس هستند. از نظر ملاصدرا همانطور که یک شیء خارجی امکان حضور در نفس را ندارد و لازم است صورتی از آن (حسی و خیالی) در نفس، وجود پیدا کند؛ حقیقت هر عمل نیز همان صورتِ نفسانیِ عمل است که قابلیت ارتباط و اتحاد با نفس را دارد و حرکت اعضاء و جوارحِ بدن، صرفاً مقدمهای برای وجود یافتنِ آن صورت در نفس است. از نظر او عمل میتواند جسمانی یا غیرجسمانی باشد که البته خیال در هر دو، یعنی هم در انجامِ عمل بدنی و هم در تحققِ اعمالِ غیرجسمانی، دخالتی تام و مؤثر دارد. ملاصدرا خیال را منشأ اراده برای عمل، مبدأ اعمالِ باطنیِ نفس و نوعی عملِ مستقل برای نفس میداند.
مهدی صفایی اصل؛ صدرالدین طاهری موسوی
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 131-143
چکیده
«تجسم اعمال» یا همان رابطه تکوینی اعمال و اعتقادات انسان با لذات و آلام اخروی، یکی از مهمترین و پیچیدهترین مسائل در باب معاد است. عرفا پیش از فلاسفه به این مسئله اشاره کرده و زوایای آن را بر اساس شهود و نقل، تبیین کردهاند. در این مقاله تلاش میشود مبانی وجودشناختی ابنعربی که در تجسم اعمال نقش مستقیم یا حتی غیرمستقیم دارند، ...
بیشتر
«تجسم اعمال» یا همان رابطه تکوینی اعمال و اعتقادات انسان با لذات و آلام اخروی، یکی از مهمترین و پیچیدهترین مسائل در باب معاد است. عرفا پیش از فلاسفه به این مسئله اشاره کرده و زوایای آن را بر اساس شهود و نقل، تبیین کردهاند. در این مقاله تلاش میشود مبانی وجودشناختی ابنعربی که در تجسم اعمال نقش مستقیم یا حتی غیرمستقیم دارند، بررسی و رابطه آنها با تجسم اعمال روشن گردد. مبانی بررسی شده در این مقاله عبارتند از: وحدت وجود، تجلی، تطابق عوالم هستی و تجدد امثال. در بین مبانی مذکور، تجدد امثال و تطابق عوالم هستی، تاثیر مستقیم و وحدت وجود و تجلی، تأثیر غیر مستقیم در شکلگیری ایده تجسم اعمال داشتهاند. بر اساس این مبانی، چیزی در عالم هستی معدوم نمیشود و با توجه به ظهور و بطون تجلیات، مرگ عبارت است از انتقال عالم ظهور به عالم بطون؛ تجسم اعمال نیز چیزی جز اظهار همان باطن نیست و اعمال انسان از بین نرفته و در عوالم دیگر عینیت و ظهور خواهند یافت.
فلسفه ملاصدرا
مهدیه نزاکتی علی اصغری؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی
دوره 3، شماره 2 ، خرداد 1394، ، صفحه 135-142
چکیده
سهروردی ادراک بصری را اشرف ادراکات حسی میداند. ویمعرفتشناسی اشراقی را با ابصار آغاز مینماید و قاعده اشراقی ابصار را چنان بسط میدهد که ادراکات مراتب بالاتر را نیز دربرمیگیرد، لذا در معرفتشناسی اشراقی نخست باید فعل ابصار را از دیدگاه فلسفی تحلیل و بررسی نمود تا بتوان در نهایت به درک حقیقت علم حضوری اشراقی نائل آمد؛ اما ملاصدرا ...
بیشتر
سهروردی ادراک بصری را اشرف ادراکات حسی میداند. ویمعرفتشناسی اشراقی را با ابصار آغاز مینماید و قاعده اشراقی ابصار را چنان بسط میدهد که ادراکات مراتب بالاتر را نیز دربرمیگیرد، لذا در معرفتشناسی اشراقی نخست باید فعل ابصار را از دیدگاه فلسفی تحلیل و بررسی نمود تا بتوان در نهایت به درک حقیقت علم حضوری اشراقی نائل آمد؛ اما ملاصدرا که بحثهای فلسفی خود را بر اساس اصالت و بساطت وجود مطرح مینماید،مبحث ابصار نفس را هم ناشی از بساطت و تجرد و احاطه وجودی نفس میداند. در نظر وی آنچه نفس دریافت مینماید، غیرمادی و از شئونات و تصرفات بالطبع نفس با افاضه قدرت الهی و درنتیجه، مدرکات بالذات نفس میباشدو به تعبیر دیگر، معرفت نفس در حقیقت کشف و نمود، مدرکات باطنی نفس میباشد که در جهان مادی، به صورت ادراک قواکه در حقیقت آلات و معدات ادراک نفس هستند، نمود مینمایند. پس معرفت نفس ناشی از اتحاد آن در قوس صعود و خلاقیت در قوس نزول میباشد.
فلسفه ملاصدرا
اکرم عسکرزاده مزرعه
دوره 5، شماره 2 ، خرداد 1396، ، صفحه 139-152
چکیده
ملاصدرا فرایندهای حصول معرفت را با توجه به قوای ادراکی مؤثر بر حصول معرفت به سه فرایند حسّ و خیال و عقل تقسیم می کند و فرایندهای عقلی را مشتمل بر دو فرایند کشف و برهان و فرایند کشفی را مشتمل بر دو فرایند وحی و الهام می داند و از نظر او درجۀ اعتمادپذیری هر یک از این فرایندها متفاوت از دیگری است و درجۀ اعتمادپذیری فرایند بر حصول باور صادق ...
بیشتر
ملاصدرا فرایندهای حصول معرفت را با توجه به قوای ادراکی مؤثر بر حصول معرفت به سه فرایند حسّ و خیال و عقل تقسیم می کند و فرایندهای عقلی را مشتمل بر دو فرایند کشف و برهان و فرایند کشفی را مشتمل بر دو فرایند وحی و الهام می داند و از نظر او درجۀ اعتمادپذیری هر یک از این فرایندها متفاوت از دیگری است و درجۀ اعتمادپذیری فرایند بر حصول باور صادق مؤثر است. استفاده از فرایندهای برهان و کشف و وحی و الهام وابسته است به ویژگی های فاعل شناسا، بنابراین علاوه بر فرایند، بستر و زمینه شکل گیری باور بر حصول باور صادق مؤثر است. در نتیجه می توان ادعا کرد: ملاصدرا به فرایندهای حصول باور و ویژگی های فاعل شناسا در حصول معرفت به عنوان عوامل غیرمعرفتی و بیرونی توجه دارد. نظریه های معرفت شناسی ای که معتقدند؛ علل بیرون از باور در شکل گیری و ایجاد باور مؤثرند در زمره نظریه های معرفت شناسی برون گرایانه قرار می گیرند. یکی از مهمترین نظریه های معرفت شناسی برون گرایانه، اعتمادگرایی فرایندی و اعتمادگرایی مبتنی بر فضیلت است.
فلسفه ملاصدرا
فاطمه صادق زاده
چکیده
هر یک از مکاتب تفسیری برای فهم متشابهات قرآنی شیوهای دارند. ملاصدرا پیش از طرح نظریه خود، روشهای متداول بین سایر اندیشمندان را به دقت بررسی و ارزیابی میکند. او در حرکتی سلبی، روش تشبیهی ظاهرگرایان را به جهت نادیده گرفتن احکام عقل و بیتوجهی به مقام قدس الهی نمیپذیرد و شیوه تنزیهی اهل اعتزال و فیلسوفان را که اینگونه ...
بیشتر
هر یک از مکاتب تفسیری برای فهم متشابهات قرآنی شیوهای دارند. ملاصدرا پیش از طرح نظریه خود، روشهای متداول بین سایر اندیشمندان را به دقت بررسی و ارزیابی میکند. او در حرکتی سلبی، روش تشبیهی ظاهرگرایان را به جهت نادیده گرفتن احکام عقل و بیتوجهی به مقام قدس الهی نمیپذیرد و شیوه تنزیهی اهل اعتزال و فیلسوفان را که اینگونه آیات را با کنار نهادن معنای ظاهری، به نحو بیضابطه تأویل میکنند، بیش از روش اهل ظاهر مورد انتقاد قرار میدهد. وی با متکلمان اشعری که در برخی آیات به تشبیه و در برخی دیگر به تنزیه گرایش دارند نیز مخالفت میکند. وی سپس در حرکتی ایجابی روش راسخان در علم را معرفی میکند. در این روش پس از حذف خصوصیات مربوط به مصادیق عرفی و مادی، جان معنا استنباط میشود. به این ترتیب، ارواح معانی اموری چون قلم، دست، صورت و کرسی در مورد امور معقول و الهیاتی نیز ملاحظه میشود. از اینرو اطلاق این نامها برای اوصاف و افعال الهی به نحو حقیقت است. ملاصدرا افزون بر ایدهپردازی، در عمل نیز با کمک نظریه خود توانسته است در موارد بسیاری بدون دستشستن از معنای ظاهری، تفسیری از آیات متشابه ارائه دهد. برای داوری درباره حرکت ملاصدرا در این مسیر، لازم است که نوع تأثیر اندیشههای عرفانی و فلسفی وی در تفسیر متشابهات، میزان توجه او به معنای ظاهری و نگاهداشت آن و مراجعه او به روایات مورد ارزیابی قرار گیرد. ملاحظه آثار صدرا نشان میدهد که وی برای فهم متشابهات، گاهی مطابق روش پیشنهادی خود عمل نکرده است.
فلسفه ملاصدرا
سید مهدی میرهادی؛ حسنعلی بختیار نصر آبادی؛ محمد نجفی
دوره 6، شماره 2 ، خرداد 1397، ، صفحه 147-161
چکیده
در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی تلاش شده تا طرحی از دیدگاه فلسفی ملاصدرا دربارۀ رابطۀ خیال و معرفت ارائه شود. هدف اصلی مقاله، ارائۀ تصویری از ماهیت رابطۀ خیال و معرفت، ابعاد رابطۀ خیال و معرفت و چگونگی مداخلات خیال در فرایند کسب معرفت است. خیال به مجموعه ظرفیتهای نفس برای مواجهه و کار با صور خیالی، اعم از ذخیره و نگهداری صور ...
بیشتر
در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی تلاش شده تا طرحی از دیدگاه فلسفی ملاصدرا دربارۀ رابطۀ خیال و معرفت ارائه شود. هدف اصلی مقاله، ارائۀ تصویری از ماهیت رابطۀ خیال و معرفت، ابعاد رابطۀ خیال و معرفت و چگونگی مداخلات خیال در فرایند کسب معرفت است. خیال به مجموعه ظرفیتهای نفس برای مواجهه و کار با صور خیالی، اعم از ذخیره و نگهداری صور (مصوره)، تصرف در صور (متصرفه)، صورتسازی برای معقولات (متخیله) و معقولسازی صور (متفکره) اطلاق میشود. صورت ذهنی، رونوشت نفس از واقعیت خارجی است. تهیه، نگهداری و گسترش صورتهای ذهنی، بهعنوان برداشتی از مفهوم و فرایند معرفت (حصولی) مد نظر واقع شده است. رابطۀ خیال و معرفت در چهار محور «خیال و تشکیل ذهن»، «خیال و امکان معرفت»، «خیال و بقای معرفت» و «خیال و گسترش معرفت» بررسی و تبیین شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: 1. موجودیت ذهن با خیال و صور خیالی شکل میگیرد. 2. خیال، از طریق تبدیل معلوم بالعرض (واقعیت خارجی) به معلوم بالذات (صورت ذهنی واقعیت خارجی) و تبدیل صورت حسی به صورت خیالی، امکان شکلگیری معرفت را فراهم میآورد. 3. خیال از طریق ذخیرۀ صورتها و در دسترس نگه داشتن آنها، عامل بقای معرفت است. 4. از آنجا که معرفت از موجودیتی یکپارچه برخوردار است و اتصال صور علمی در ذهن از طریق خیال امکانپذیر میشود، خیال سنگ بنای هر معرفت جدید است. 5. خیال بخشی ضروری از ساختار ادراکات وهمی و عقلی انسان است.
دوره 1، شماره 1 ، آذر 1391، ، صفحه 109-110
دوره 1، شماره 2 ، خرداد 1392، ، صفحه 113-114
فلسفه ملاصدرا
مریم آقامحمدرضا؛ سید مصطفی محقق داماد
دوره 5، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 113-128
چکیده
ملاصدرا نظریة وحدت شخصی وجود را بهعنوان راه حل نهایی خود در مسئلة ربط کثیر به واحد معرفی میکند. در این دیدگاه، تنها وجود حقیقی وجود حق تعالی است و باقی، ظهورات و نمودهای حق تعالی بهشمار میآیند. اینجاست که اصل علیت از بین رفته و اصل تشّأن جای آن را میگیرد. در این دیدگاه علت و معلول به وجود و ظهور تبدیل میشود و همة کثرات بهعنوان ...
بیشتر
ملاصدرا نظریة وحدت شخصی وجود را بهعنوان راه حل نهایی خود در مسئلة ربط کثیر به واحد معرفی میکند. در این دیدگاه، تنها وجود حقیقی وجود حق تعالی است و باقی، ظهورات و نمودهای حق تعالی بهشمار میآیند. اینجاست که اصل علیت از بین رفته و اصل تشّأن جای آن را میگیرد. در این دیدگاه علت و معلول به وجود و ظهور تبدیل میشود و همة کثرات بهعنوان نمود و ظهور وجود محض شناخته میشوند. این مقاله درصدد است نشان دهد که این نظریه علاوه بر نفی علیت و کثرت، بهعنوان دو اصل وجودشناختی در تفکر فلسفی، با برخی مشکلات فلسفی و کلامی دیگر نیز مواجه شده است؛ از جملة اعتقاد به خلق مدام و نفی علیت اعدادی و انکار علم و پذیرش جبر فاتالیستی. در نهایت میتوان نتیجه گرفت که جایگاه این بحث بهدلیل غیر عقلانی بودن آن در فلسفه نیست و لذا نمیتوان آن را بهعنوان راه حل عقلانی و فلسفی برای حل مسئله ربط کثیر به واحد لحاظ کرد. البته این در حالی است که ملاصدرا در ابتدای اسفار و شواهد بیان میکند که هنر من برهانی نمودن شهودات عرفانی است.
دوره 2، شماره 1 ، آذر 1392، ، صفحه 117-120
فلسفه ملاصدرا
محمد فاروق؛ غلامرضا اعوانی
چکیده
هدف مقالۀ حاضر بررسی مقایسۀ نگرش کلی هیدگرو ملاصدرا دربارۀ «معنای متافیزیک» است که جایگاهی اساسی در هر دو فلسفۀ مورد نظر دارد. در سیر تحلیل این مقاله دریافتیم که این معنا و منظور نزد این دو فیلسوف، در دو جهان متفاوت قرار میگیرد، چرا که هم جهتیابی و هم جهانبینی صدرا و هیدگر در دو زمینۀ خاص شکل گرفته است. یافتۀ هیدگر این است ...
بیشتر
هدف مقالۀ حاضر بررسی مقایسۀ نگرش کلی هیدگرو ملاصدرا دربارۀ «معنای متافیزیک» است که جایگاهی اساسی در هر دو فلسفۀ مورد نظر دارد. در سیر تحلیل این مقاله دریافتیم که این معنا و منظور نزد این دو فیلسوف، در دو جهان متفاوت قرار میگیرد، چرا که هم جهتیابی و هم جهانبینی صدرا و هیدگر در دو زمینۀ خاص شکل گرفته است. یافتۀ هیدگر این است که هستی انسان (بعد از آنکه دازین را یافته باشیم و معنای آن را درک کردیم)، متناهی است و پس از مرگ دیگر امری باقی نمیماند. یعنی در این سیستم خاص که به وضعیت وجودی انسان مربوط است، جایی فراتر از هستی حاضر او وجود ندارد. وقتی انسان در «درون» خود مینگرد آنجا فقط دازین را میبیند نه عرش الرحمن و نه ملک خدا را. از سوی دیگر، مفاهیمی مانند استکمال نفس (مربوط به بحث مبدأ و معاد)، تشبه به خدا، تهذیب نفس، مراتب وجود و لانهایت، برای صدرا کلیدی و حقیقتی جدی است. با این حال، لازمۀ این بحث این نیست که بگوییم بین این دو فیلسوف وجوه اشتراکی وجود ندارد. حق آن است که با وجود تفاوت اساسی در مورد معنای متافیزیک، شباهت بسیاری دربارۀ «نکات جزیی» درون فلسفۀ آنها میتوان یافت. اما بر اساس تحلیل حاضر، نتیجۀ بحث این میشود که «نگرش کلی» صدرا تقریباً ضد هیدگر است.
فلسفه ملاصدرا
علی غزالی فر؛ حسین هوشنگی
چکیده
زندگی و مسائل آن به هیچ وجه از فلسفه جدا نیستند. از همان آغاز کاوشهای فلسفی در روزگار باستان، توجه به زندگی و یافتن شیوه درست زیستن یکی از مهمترین موضوعات تفکر فلسفی فیلسوفان بود. این روند با فراز و فرودهایی در طول تاریخ فلسفه ادامه داشت و امروزه نیز احیا شده است. بررسی فلسفی این موارد را میتوان حکمت زندگی نامید. برخی از فیلسوفان ...
بیشتر
زندگی و مسائل آن به هیچ وجه از فلسفه جدا نیستند. از همان آغاز کاوشهای فلسفی در روزگار باستان، توجه به زندگی و یافتن شیوه درست زیستن یکی از مهمترین موضوعات تفکر فلسفی فیلسوفان بود. این روند با فراز و فرودهایی در طول تاریخ فلسفه ادامه داشت و امروزه نیز احیا شده است. بررسی فلسفی این موارد را میتوان حکمت زندگی نامید. برخی از فیلسوفان چنین چیزی را موضوع اصلی تأملات فلسفی خود قرار دادهاند. در این میان ملاصدرا اینگونه نبوده است و در فلسفه متافیزیکمحور او به طور مستقیم چنین مباحثی یافت نمیشود، اما این مطلب بدین معنا نیست که نمیتوان از اندیشههای او چنین استفادهای کرد. ادعای ما این است که اصول و مبانی هستیشناسی او این قابلیت را دارند که در زمینه حکمت زندگی مورد بهرهبرداری قرار بگیرند؛ مبانی و اصولی همچون اصالت وجود، بساطت وجود، تشخص وجود، سنخیت و یکی بودن کمالات و تشکیک وجود. این مبانی و اصول لوازم و دلالتهای مهمیدر مورد زندگی در بر دارند به طوری که میتوانند راهنمای چگونگی زیست انسان واقع شوند.
فلسفه ملاصدرا
مصطفی همدانی
دوره 6، شماره 1 ، آذر 1396، ، صفحه 121-132
چکیده
مدل منبع معنا که توسط جناب آقای دکتر محسنیانراد در حوزۀ ارتباطشناسی تولید شده است، سالها است که مورد استفادۀ استادان و دانشجویان و نیز مبنای نظری برخی پایاننامههای تحصیلات تکمیلی است. سازۀ معناشناختی این مدل دربارۀ «چیستی معنا» و «کجایی معنا»، از منظر حکمت متعالیه دچار اشکال فلسفی است. این نوشتار با رویکرد ...
بیشتر
مدل منبع معنا که توسط جناب آقای دکتر محسنیانراد در حوزۀ ارتباطشناسی تولید شده است، سالها است که مورد استفادۀ استادان و دانشجویان و نیز مبنای نظری برخی پایاننامههای تحصیلات تکمیلی است. سازۀ معناشناختی این مدل دربارۀ «چیستی معنا» و «کجایی معنا»، از منظر حکمت متعالیه دچار اشکال فلسفی است. این نوشتار با رویکرد حکمت متعالیه و با نگاهی ضمنی به یافتههای نوین علوم شناختی، به نقد این سازه بهعنوان انگارۀ مبنایی مدل مؤلف پرداخته است. پژوهش پیش رو با شیوۀ تحلیلیـاسنادی انجام شده و از منظر حکمت متعالیه به نقد خاستگاه روششناختی اندیشۀ مبتکر محترم مدل یعنی اثباتگرایی پرداخته و به این نتیجه رسید که انگارۀ نوروسایکوفیزیولوژیک مؤلف در «وجود معنا به صورت ترکیبات پروتئینی در حوزهای از مغز با نام هیپوکامپوس»، از منظر حکمت صدرایی نادرست است، زیرا این رهیافت به معنا، مادهانگارانه است که گرچه ممکن است با حکمت مشائیان یونانی سازگار باشد اما با رهیافت حکمت متعالیه که معنا در حیث تجردی وجود انسان جای دارد نه بخشی مادی از مغز، سازگاری ندارد.
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1393، ، صفحه 122-126
فلسفه ملاصدرا
حبیب الله نجفی ایواتلو
چکیده
مسأله علوم اجتماعی مورد توجه بسیاری از اندیشمندان اسلامی در این حوزه است و سعی میکنند این مسائل را از نسبی گرایی رهایی دهند. علامه در این مسأله یکه تاز بوده و ادراکات اعتباری را به طور مفصل بحث کرده است که بیشتر از ابداعات علامه بوده است. به طور کلی ادراکات دارای دو قسم است ادراکات حقیقی و اعتباری. ادراکات حقیقی مستقل بوده و معیار آن ...
بیشتر
مسأله علوم اجتماعی مورد توجه بسیاری از اندیشمندان اسلامی در این حوزه است و سعی میکنند این مسائل را از نسبی گرایی رهایی دهند. علامه در این مسأله یکه تاز بوده و ادراکات اعتباری را به طور مفصل بحث کرده است که بیشتر از ابداعات علامه بوده است. به طور کلی ادراکات دارای دو قسم است ادراکات حقیقی و اعتباری. ادراکات حقیقی مستقل بوده و معیار آن منتهی شدن ادراکات نظری به بدیهی است و ادراکات بدیهی خود معیار بوده و نیازی به معیار بیرونی ندارد. اما آنچه مورد توجه است ادراکات اعتباری است که بنیان های اخلاق، حقوق و علوم اجتماعی به آن وابسته است. این ادراکات را با مکانیسم اعتباری سازی میتوان تبیین کرد به این معنا که ابتدا نسبتی در خارج میان دو امر واقعی ادراک میشود که نسبتی حقیقی است و در خارج تحقق دارد؛ اما انسان به خاطر احساساتی که دارد این نسبت واقعی را از جایگاه حقیقی خود خارج میکند و میان خود و امر دیگری قرار میدهد. در مواردی که اعتبار سازی رخ میدهد همیشه آن نسبت خارجی ادراک شده به صورت معقول ثانی فلسفی تصور میشود. علامه معتقد است که نباید میان منشأ شیء و خود شیء خلط کرد. به طور کلی نسبی گرای علامه با نسبی گرایی مشهور کاملا متفاوت است. معیار شناخت در ادراکات اعتباری این است که بتوان «باید» را در آن فرض نمود. در نوشتار حاضر در صددیم معیار صدق شناخت ادراکات اعتباری در علوم اجتماعی را بررسی کرده و پیامدهای آن را ارائه دهیم.
فلسفه ملاصدرا
امیر عباس علی زمانی؛ محمدعلی جوزانی کهن
چکیده
یکی از بنیادیترین پرسشهای بشر، مسئله دیدار خداوند است، زیرا پس از پرسش از چرایی خلق خود و رسیدن به پاسخ وجود خالق، به این پرسش میرسد که آیا او را میتوان دید؟ اگر آری، چگونه و کی محقق خواهد شد؟ لذا پیشینه تاریخی این مسئله را باید در ابتدای اندیشه بشری جست. اما در عالم اندیشه اسلامی، دیدگاههای گوناگونی در پاسخ به این مسئله بیان ...
بیشتر
یکی از بنیادیترین پرسشهای بشر، مسئله دیدار خداوند است، زیرا پس از پرسش از چرایی خلق خود و رسیدن به پاسخ وجود خالق، به این پرسش میرسد که آیا او را میتوان دید؟ اگر آری، چگونه و کی محقق خواهد شد؟ لذا پیشینه تاریخی این مسئله را باید در ابتدای اندیشه بشری جست. اما در عالم اندیشه اسلامی، دیدگاههای گوناگونی در پاسخ به این مسئله بیان گردیده است. گروهی قائل به دیدار با چشم شده و برخی معتقد به استحاله دیدار خداوند گردیده و دست از ظاهر نصوص دینی برداشته و به توجیه آیات و روایات دالّ بر جواز و تحقق دیدار خداوند متعال پرداختهاند. جمعی نیز با عنایت به ظاهر آیات و روایات مذکور، از عدم انحصار دیدار خداوند در دیدار با چشم سخن گفته و به اثبات گونه دیگری از دیدار پرداختهاند. از طرفی، مباحث اعتقادی الهیات اسلامی، در چهار علم تفسیر، کلام، فلسفه و عرفان، پیگیری میشود و از آنجا که همه این علوم، در مقام پاسخگویی به مسئله دیدار خداوند برآمدهاند، این مسئله را میتوان یکی از نقاط همرسی این علوم دانست. بنابراین پاسخ اندیشمندی همچون علامه طباطبایی ـ که جامع همه این علوم است ـ به این مسئله، بهترین و کاملترین پاسخ شمرده میشود. بر این اساس، در این نوشتار با چهار رهیافت تفسیری، کلامی، فلسفی و عرفانی به تبیین معناشناختی دیدار خداوند، مبتنی بر آراء علامه طباطبایی، پرداخته شده و درنهایت به این نتیجه رسیدیم که ضرورتاً کاملترین و دقیقترین پاسخ، حاصل تلفیق یا برهمنهی همه این رهیافتهاست.
محمدهادی امین ناجی؛ علی رضا دل افکار؛ محمدولی اسدی؛ محمدکاظم میرحسینی
دوره 4، شماره 1 ، آذر 1394، ، صفحه 141-155
چکیده
در قرآن آیات متعددی هست که مسئلة خلود بهشتیان و جهنمیان را گوشزد میکند، عدهای را سعادتمند و مخلّد در بهشت و متنعم از نعمتهای آن، و دستة دیگر را شقاوتمند و معذّب به انواع عذاب معرفی میکند. در این مقاله، سخن در معنای «خلود» در آیات 105 تا 108 هود متمرکز است و به واکاوی میزان و قلمرو آن از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی میپردازد؛ ...
بیشتر
در قرآن آیات متعددی هست که مسئلة خلود بهشتیان و جهنمیان را گوشزد میکند، عدهای را سعادتمند و مخلّد در بهشت و متنعم از نعمتهای آن، و دستة دیگر را شقاوتمند و معذّب به انواع عذاب معرفی میکند. در این مقاله، سخن در معنای «خلود» در آیات 105 تا 108 هود متمرکز است و به واکاوی میزان و قلمرو آن از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی میپردازد؛ در اینکه مراد از خلود چیست و آیا بین خلود اهل بهشت و جهنم تفاوتی هست یا نه؟ بین مفسران و متکلمان اختلاف نظر وجود دارد اکثراً آنها را یکی دانستهاند و به معنای بقا و جاودانگی اهل بهشت برای همیشه و ماندگاری اهل جهنم در جهنم به صورت دائمی و نامحدود میدانند. در این عرصه دیدگاه مفسر مطرح معاصر، علامه طباطبایی (ره)، و میزان هماهنگی بین نظر ایشان و ملاصدرا حائز اهمیت است. مسئله به روش تحلیل محتوا بر اساس دادهها و اطلاعات گردآوری شده است. از آنجا که قرآن در آیات هود خلود بهشتیان و جهنمیان را به دوام آسمانها و زمین معلق دانسته، ابتدا مراد از آسمان و زمین و میزان دوام آنها بررسی میشود و سپس مسئلة خلود مورد کنکاش و مداقه قرار میگیرد. بنا بر نتایج، عدهای آسمان و زمین را دنیایی، اما علامه و ملاصدرا اخروی میدانند، علامه خلود را دائمی، ملاصدرا آن را بسته به نوع عقیده، کمیت، کیفیت و موجبات عذاب میداند. آنچه حاصل شد اینکه قرآن طبق عدل الهی محدودیت خلود جهنمیان، و مطابق فضل الهی بقای اهل بهشت را بیان میکند.
فلسفه ملاصدرا
فرنگ قبادی؛ حسین هوشنگی؛ نوشین عبدی ساوجیان
چکیده
مفهوم عدم چگونه در ذهن شکل میگیرد؟ این پرسش مسئله اصلی این مقاله است. فیلسوفان نوصدرایی معاصر بیش از گذشتگان چگونگی شکلگیری این مفهوم را در قالب تحلیل منشأ حصول معقولات ثانیه فلسفی بررسی کردهاند. منظور از این فیلسوفان علاوه طباطبایی و شاگردان مبرز ایشان است. علامه طباطبایی حصول مفاهیم فلسفی را به دو روش میداند: علم حضوری و تحلیل ...
بیشتر
مفهوم عدم چگونه در ذهن شکل میگیرد؟ این پرسش مسئله اصلی این مقاله است. فیلسوفان نوصدرایی معاصر بیش از گذشتگان چگونگی شکلگیری این مفهوم را در قالب تحلیل منشأ حصول معقولات ثانیه فلسفی بررسی کردهاند. منظور از این فیلسوفان علاوه طباطبایی و شاگردان مبرز ایشان است. علامه طباطبایی حصول مفاهیم فلسفی را به دو روش میداند: علم حضوری و تحلیل حکم در قضایا. رابطه میان این دو خالی از ابهام نیست و علامه هر دو را به موازات هم مطرح کرده است. ظاهرا او راه دوم را بیشتر میپسندد، اما شاگردان او به علم حضوری عنایت بیشتری دارند. به همین دلیل آن را در پیش میگیرند و چگونگی حصول مفهوم عدم را از طریق علم حضوری واکاوی میکنند. اما بهنظر میرسد که تلاشهای آنان چندان هم موفق نیست و باید به سراغ راه دوم رفت. این راه علاوه بر اینکه تبیین بهتری از حصول مفهوم عدم بهدست میدهد، برای دیگر مفاهیم فلسفی نیز بیشتر بهکار میآید.
فلسفه ملاصدرا
روح اله نادعلی؛ ناصر محمدی؛ محمدحسین مهدوی نژاد؛ علیرضا پارسا
دوره 4، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 145-154
چکیده
تقریرهای مختلفی که تاکنون از نظریۀ اصالت وجود ملاصدرا ارائه شده است عموماً به خاستگاه و فرآیند تاریخی شکلگیری این دیدگاه به شکل مسئلهمحور نظر نداشته است. این نوشتار تبیینکنندۀ این است که سرآغاز شکلگیری مبنای اصالت وجود چه نقطهای از تاریخ فلسفه اسلامی بوده و ملاصدرا برای رساندن آن به پختگی چه گامهایی را پیموده است. بازتقریر ...
بیشتر
تقریرهای مختلفی که تاکنون از نظریۀ اصالت وجود ملاصدرا ارائه شده است عموماً به خاستگاه و فرآیند تاریخی شکلگیری این دیدگاه به شکل مسئلهمحور نظر نداشته است. این نوشتار تبیینکنندۀ این است که سرآغاز شکلگیری مبنای اصالت وجود چه نقطهای از تاریخ فلسفه اسلامی بوده و ملاصدرا برای رساندن آن به پختگی چه گامهایی را پیموده است. بازتقریر تاریخی این نظریه نشان میدهد که آنچه امروزه به عنوان کلیدیترین مبنای وجودشناختی صدرالمتألهین مطرح است، در ابتدا تنها مسائلی بوده است که ابنسینا، شیخ اشراق و میرداماد، هر یک به نوعی با آن مواجه بودهاند. اما مواجهة مسئلهمحور ملاصدرا با این مباحث، که با پیمودن شش گام به پختگی رسیده، دیدگاه او را از جایگاه پاسخهایی ساده به چند پرسش، به یک مبنای کلیدی در نظام فکریاش مبدل ساخته است. مبنایی که زیربنای بسیاری از نوآوریهای فلسفی او به شمار میرود. این پژوهش با هدف نشان دادن تصویر دقیقتری از دیدگاه اصالت وجود و با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام پذیرفته است. نوآوری این نوشتار در بهرهگیری از رویکردی متفاوت در واکاوی و ارائة نظریة اصالت وجود است.